چون نام تو بر زبان برانم

شاعر : عطار

صد ميل به يک زمان برانمچون نام تو بر زبان برانم
کشتي روان روان برانمبر نام تو در ميان خشکي
صد سيل ز ديدگان برانمزين درياها که پيش دارم
وآن کشتي را چنان برانماز نام تو کشتيي بسازم
کام دل جاودان برانمکز قوت آن روش به يک دم
بس گرد همه جهان برانمرخش فلکي به زين درآرم
وز شش جهت مکان برانماسب از سه صف زمان بتازم
از ديده‌ي خونفشان برانمدر هر قدمي ز راه سيلي
در عالم بي نشان برانموين ملک که گشت ملک عطار