تا ما سر ننگ و نام داريم

شاعر : عطار

بر دل غم تو حرام داريمتا ما سر ننگ و نام داريم
بيچارگيي تمام داريمتو فارغ و ما در اشتياقت
انديشه‌ي بر دوام داريمز انديشه‌ي آنکه فارغي تو
گه دست به سوي جام داريمگه دست ز جان خود بشوييم
گه ميکده را مقام داريمگه زهد و نماز پيش گيريم
گه بر سر کام کام داريمگه بر سر درد درد ريزيم
وز هر نوعي کدام داريمما با تو کدام نوع ورزيم
يارب طمعي چه خام داريماز تو به گزاف وصل جوييم
ما گفته‌ي او به نام داريمعطار چو فارغ است از نام