اي دل اندر عشق، دل در يار ده

شاعر : عطار

کار او کن جان و دل در کار دهاي دل اندر عشق، دل در يار ده
دلبرت صد بار آمد بار دهچند باشي در حجاب خود نهان
يا بيا گر کافري اقرار دهيا برو گر ممني اسلام آر
خون دهي بر روي آن دلدار دهخون خوري بر روي آن دلدار خور
جمله بت‌هات بر ديوار دهآرزوهاي تو بت‌هاي تواند
جانت را شايستگي يار دهپس در آتش چون خليل بت‌شکن
عاشقان را باده‌ي ابرار دهساقيا خمخانه را بگشاي در
وارهان و دردي خمار دهزاهدان را از وجود خويشتن
دلق پوشان را کنون زنار دهچند پوشي دلق دام زرق را
اهل دل را تحفه چون عطار دهچون شود شايسته‌ي ره جان تو