اي ساقي از آن قدح که داني

شاعر : عطار

پيش آر سبک مکن گرانياي ساقي از آن قدح که داني
باشد که به حلق ما چکانييک قطره شراب در صبوحي
يک باده به دست ما رسانيزان پيش خمار در سر آيد
پيش آر قرابه‌ي مغانيبگذر تو ز خويش و از قرابات
وز علم مجوس تا نخوانيدر عقل مغيش تا نبيني
کافسانه کني و قصه خوانيکين جاي نه جاي قيل و قال است
تو مرد ردا و طيلسانياين جاي مقام کم زنان است
يک کوزه‌ي آب زندگانيساقي تو بيا و بر کفم نه
يابي تو حيات جاودانييک قطره‌ي درد اگر بنوشي
زان لعل چو در که مي‌چکانيساقي شو و راوقي در انداز
تا چند سخن ز پرده رانيعطار بيا ز پرده بيرون