خواجه‌ي سنت که نور مطلق است

شاعر : عطار

بل خداوند دو نور پر حق استخواجه‌ي سنت که نور مطلق است
صدر دين عثمن عفان آمدستآنک غرق قدس و عرفان آمدست
از اميرالممنين عثمن گرفترفعتي کان رايت ايمان گرفت
از دل پر نور ذي النورين يافترونقي کان عرصه‌ي کونين يافت
بحر تقوي و حيا کان وفايوسف ثاني به قول مصطفا
جان خود در کار ايشان باختهکار ذي القربي به جان پرداخته
ازچه پيوسته رحم پيوسته‌ايسر بريدندش که تا بنشسته‌اي
امتش در عهد او شد بيشترهم هدايت در جهان و هم هنر
هم ز حکمش گشت قرآن منتشرهم به عهد او شد ايمان منتشر
شرم دارد دايم از عثمن ملکسيد سادات گفتي بر فلک
حق نخواهد کرد با عثمن عتابهم پيامبر گفت در کشف و حجاب
بد به جاي دست او دست رسولچون نبود او تا کند بيعت قبول
گر چو ذوالنورين غايب بودميحاضران گفتند ما برسودمي