امام جمعه ديروز اززبان امام جمعه امروز


 





 

درآمد

بهترين مقياس،براي مقايسه کرمانشاه ديروز يا امروز،شنيدن اوصاف امام جمعه شهيد اين خطه وکارها و فعاليت ها و شخصيتش اززبان يکي ازدو پرچم دار اصلي اين شهر در ميان علماي غرب کشور است.آيت الله مصطفي علما که در زمان شروع نهضت خميني کبير(ره)، نوجوان بوده است،خاطرات وشناخت خوبي از چهارمين شهيد محراب،چه در دوران مبارزه وچه در زمان بعداز انقلاب در سينه دارد.
 

 

شما درهمين شهر کرمانشاه بود که نخستين بار آقاي اشرفي اصفهاني را ديديد؟
 

بله، آشنايي ما با مرحوم آيت الله اشرفي اصفهاني ازهمان زماني بود که ايشان به دستور مرحوم آيت الله العظمي بروجردي به کرمانشاه آمدند.ايشان با دو شخصيت بزرگ ديگر به نام مرحوم آيت الله سدهي و آيت الله حاج شيخ عبدالجواد جبل عاملي که هر سه شخصيت هاي بزرگي بودند،بعداز تأسيس مدرسه علميه که به امر ودستور آيت الله بروجردي ساخته شده بود،با شصت طلبه از قم اعزام شدند و در کرمانشاه ماندند.مرحوم امام سدهي مدتي بودند ودوباره به قم برگشتند،مرحوم شيخ عبدالجواد جبل عاملي هم همين طور،فقط مرحوم حاج آقا عطاء الله اشرفي در کرمانشاه ماندند وتدريس داشتند وامامت مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي را به عهده وبه مرور زمان مورد توجه مردم و عنايت علما قرار گرفتند.
بعد ازارتحال مرحوم آقاي بروجردي،- يعني نهضت از سال 1342- نهضت و انقلاب شروع شد که از همان وقت مرحوم آيت الله اشرفي اصفهاني در مبارزات و قضاياي سياسي حضور داشتند وتقريباً نماز ايشان، محل درس شان مدرسه مرحوم آيت الله العظمي بروجردي يکي از مراکز انقلاب به شمار مي رفت.حقيقتاً در مواقع حساس هم ايشان حضور جدي داشتند. آشنايي دقيق تر ما،از همان وقت آغاز شد که البته آن زمان من حدود چهارده، سال سن داشتم وبه دبيرستان مي رفتم . اين آقايان که آمدند فضاي شهر عوض شد، مخصوصاً زماني که ايشان تازه آمده بودند- دريک مقطع زماني-مرحوم آقاي فلسفي به مدرسه آيت الله بروجردي آمدند و يک دهه منبر رفتند. بعد از مرحوم آقاي فلسفي، آقاي انصاري آمد وايشان هم يک دهه منبر مي رفت.با اين که به دبيرستان مي رفتم، گاهي به مدرسه علميه نيزسرمي زدم و با طلبه ها حشرونشرداشتم.از نزديک مرحوم حاج آقا عطاء الله را مي ديدم و مي شناختم، درنمازايشان هم شرکت مي کردم. بعد هم که از دبيرستان مستقيماً به قم رفتم، از آن ها اطلاعاتي داشتيم وبا آقا زاده هاي ايشان بوديم.شهيد اشرفي اصفهاني،يک انسان منزه و مهذب بود و خيلي طمأنينه و آرامش داشت که مردم واقعاً دوستش داشتند.تمام وجودش صداقت و سلامت بود.
اگر ممکن است راجع به نقش محوري آيت الله اشرفي اصفهاني درمبارزات سياسي قبل از انقلاب،توضيح بفرماييد.
مقر انقلاب درکرمانشاه، يکي مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي و يکي هم مسجد شهبازخان مرحوم آيت الله حاجي آخوند بود. اين دو مرکز،تقريباً محل رفت وآمد و حضور مبارزان بود،مخصوصاً مرحوم آقاي حاجي آخوند بود.اين دومرکز،مخصوصاً مرحوم آقاي حاجي آخوند که بعد ازرحلت آيت الله العظمي بروجردي-ازهمان وقت- حضرت امام (ره) را در کرمانشاه مطرح کردند.يکي ايشان ويکي هم مرحوم آيت الله فهري بودند که از طرف حضرت امام (ره) درسوريه بودند-اين جا به آقاي سيد احمد زنجاني معروف بودند چون اصالتاً هم زنجاني بودند-بعد به تهران رفتند وآن جا هم مدتي اقامه جماعت داشتند واز دوستان مرحوم حاج آقا مصطفي -آقا زاده حضرت امام(ره) - بودند.اين دو نفر؛ مرحوم حاجي آخوند وآقاي فهري- که درمسجد جامع نماز مي خواند و آن جا را آباد کرد- ارجاع به امام مي دادند ،چون مرحوم حاجي آخوند شاگرد امام هم بودند ودرکرمانشاه امام را بر سر زبان ها انداختند ومطرح کردند.خيلي ها هم از همان وقت متوجه امام بودند ومقلد ايشان شدند.آن موقع،حضرت امام حدود شصت ويکي،دوسال سن داشتند ودرکم تر جايي مطرح بودند؛عمدتاً بين فضلا ودرخود قم مطرح بودند .ازآن وقت،حضرت امام توسط اين دو بزرگوار-وبعد هم مرحوم اشرفي اصفهاني- مطرح شدند.

علت اين که آقايان امام سدهي وجبل عاملي، پس از مدت کوتاهي، از کرمانشاه برگشتند وآيت الله اشرفي اصفهاني مدتي طولاني در آن شهر ماندند،چه بود؟
 

مرحوم آقاي امام سدهي ومرحوم حاج شيخ عبدالجواد چون آيت الله بروجردي امر کرده بودند، نمي خواستند امر ايشان را زمين بگذارند، لذا اطاعت کردند اما روحاً حالت شان، حالتي نبود که با مردم باشند عمدتاً کارهاي علمي مي کردند وفضاي شان، فضاي حوزوي بود. به همين دليل نتوانستند تحمل کنند واين جا بمانند، ورفتند. مرحوم آيت الله اشرفي هم يکي، دومرتبه رفتند به قم تا ديگر نيايند، اما مردم دوباره آقاي اشرفي را به اصرار به کرمانشاه برگرداندند.

چرا ايشان، اين قدر در نزد مردم کرمانشاه محبوب بودند؟
 

علت محبوبيت آيت الله اشرفي اصفهاني اين بود که واقعاً آدم صادق، سالم وبا اخلاصي بود،درد دين داشت ومتدين بود، همراه با امام وانقلاب بود.آدم متقي اي بود که تقوايش مورد تأييد همه علما و مردم بود. اين جاذبه ها را داشت، علميت خوبي داشت که طلاب از او استفاده مي کردند. اين مجموعه باعث محبوبيت ايشان بود زمان انقلاب هم که رسيد، چون از لحاظ سني از همه بزرگ تر و مورد قبول همه بود، حضرت امام به ايشان حکم امامت جمعه دادند. وبدين صورت آقاي اشرفي اصفهاني در راس همه علما قرار گرفت ومطرح شد.اين مساله، کم سابقه است که درزمان جنگ يک پيرمرد هشتاد وچند ساله لباس بسيجي بپوشند، چون آن وقت ها، اين موضوع خيلي براي تشويق نسل جوان مهم بود ودرفضا سازي، بسيار کار با اهميتي بود ومعمولاً علما به اين سرعت وارد اين گونه کارها نمي شوند. که مثلاً لباس روحانيت را در بياورند ولباس بسيجي بپوشند؛اين کم تر اتفاق مي افتد .مطلب براي شهيد اشرفي اصفهاني، خيلي روشن بود وآن چيزي که به مصلحت نظام، امام، جنگ، جبهه، جهاد، بسيج و... بود، پس اين لباس را پوشيد ، با آن عمامه اي که برسر داشت که اين خيلي مهم است.در آن فضاي ملبس بودن به لباس روحانيت ومقطع خاص، سن وسال وموقعيتي که ايشان داشتند خيلي با ارزش بود؛ اين طور فداکاري مي کرد. قهراً اين ها براي مردم جاذبه دارد وبه سمت اين بزرگان کشش پيدا مي کنند.
درصحبت هايي که با بزرگواراني مثل شما کرده ايم، شنيده ايم که به دليل وضعيت خاص کرمانشاه- از نظر وجود فرق مختلف مذهبي واهل سنت- امامت جمعه از ويژگي خاصي برخورداراست. دراين باره توضيح دهيد.
اين جا مديريتي مي خواهد که بتواند بين همه اين ها جمع کند وقضايا را مديريت کند، وگرنه مساله خاصي ندارد. درهر جاي ايران، يک سري از اين مسائل ونيز بحث فرق وجود دارد.نقش اساسي، آن مديريت کار است که چگونه مديريت بشود.ازسابق هم علماي بزرگ کرمانشاه به همين حالت مديريت مي کردند وهيچ تنش ومشکلي هم نبود.

درآن مقطع خاص، آيت الله اشرفي چقدر از عهده اين کار برآمد؟
 

ايشان خوب مديريت کرد واز عهده کاربرآمد. همين شهادتش دليل براين است که نافذ ومؤثر بوده، چون آن وقت منافقين يکي ازسياست هاي شان اين بود که دست وبال امام را قطع کنند ودست وبال حضرت امام نيزهمين اين بزرگان بودند. پشتوانه امام شخصيت هاي اين چنيني بودند، لذا سعي شان براين بود که دست اين ها را کوتاه کنند وبه شهادت شان برسانند.

واقعاً انگيزه منافقين از به شهادت رساندن اين پيرمرد هشتاد ساله که امام فرمودندآزارش به موري هم نمي رسيد، همين بوده است؟
 

بله، واقعاً هم همين طور بود. يک پشتوانه بود؛ پشتوانه علمي، فکري، مذهبي وتقوايي، قابل قبول براي عامه مردم وعلماي شهر که اين ها امتيازات خوبي است ومنافقين کوردل ،مي خواستند اين امتيازات را قطع کنند واز بين ببرند؛ با آن تحليلي که خودشان خواستند.

گويا پس از شهادت ايشان، دونفر از بزرگواران ،مدتي آيت الله جنتي وسپس آيت الله موحدي کرماني امامت جمعه کرمانشاه را برعهده داشته اند؟
 

آقاي جنتي که مدت خيلي کوتاهي بودند وآقاي موحدي کرماني هم به عنوان امام جمعه کرمانشاه حکم داشت که مدتي هم اين جا بود وما هم از قم براي اين که اگرايشان کاري داشته باشد وکمکي بخواهد،اگرازما کاري ساخته باشد انجام دهيم،مدت کوتاهي درخدمت ايشان آمديم که بعد برنامه شکل ديگري به خود گرفت.

شما خاطره شخصي اي هم از شهيد اشرفي داريد؟
 

گاهي اگراعياد درکرمانشاه بودم، به منزل ايشان مي رفتيم يا گاهي به مدرسه. به علاوه، وقتي به قم مي آمدند نيز به ديدن ايشان مي رفتيم. اجمالاً مردي بسيار ملايم، آرام بود وهمان طورکه امام فرمودند واقعاً آزارش به کسي نمي رسيد وروحاً آدم آرامي بود.

ايده ايشان راجع به ولايت فقيه چه بود؟
 

واقعاً مطيع وگوش به فرمان امام بود وتمام منويات امام را دنبال مي کرد، بعد از انقلاب شايد هم شديدتر شد.

تأثير شهادت آيت الله اشرفي اصفهاني، بر کرمانشاه ومردم آن جا چه بود؟
 

شهادت ايشان، براي مردم بسيار سنگين وسخت بود،اما اين شهادت ها اثرات خيلي عالي اي هم داشت،يعني مردم را مقاوم تر وثابت قدم تر مي کرد. تحليل منافقين اين بود که دست وبال امام زده مي شود، اما شعور درک اين معنا را نداشتند که مردم محکم تر مي شوند وعاقبت جاي اين ها هم پر مي شود.
بحمدالله، الان هم کرمانشاه در وضع و موقعيت خوبي است وامور، اداره ومديريت مي شود و مساله خاصي دربين نيست.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 44