مهارتهاي مقابلهاي
مهارتهاي مقابلهاي
چكيده :
1- مقدمه
2- تعريف
مقابله، نيازمند بسيج و آمادهسازي نيروها و انرژي فرد است كه با آموزش و تلاش به دست ميآيد، لذا با كارهايي كه به طور خودكار انجام ميشود تفاوت اساسي دارد.
3- تدابير و منابع مقابلهاي
در اين مرحله فرد به ارزيابي موقعيت پيشبينيكننده استرس و تهديد ميپردازد. مثلاً شخص اين سئوال را از خود ميپرسد كه آيا موقعيت تهديدكننده است يا خير؟
در اين مرحله فرد به ارزيابي توانايي خود جهت انجام دادن كاري در ارتباط با موقعيت استرس زا ميپردازد، در اين باره فرد از خود ميپرسد براي حل مسئله پيش آمده چه ميتوان كرد؟
در مرحله سوم فرد به ارزيابي مجدد موقعيت ميپردازد كه آيا قضاوت او از موقعيت يا منابع موجود براي رويارويي درست بوده است يا نه. او رفتارهاي خود را بر اين اساس تعديل و بازسازي ميكند (3).
4- انواع مقابله
مقابلههاي كارآمد
مقابلههاي ناكارآمد
آنچه تحت عنوان مهارتهاي مقابلهاي مطرح ميشود همان روشهاي برخورد با مسائل است كه از طرف فرد به طور آگاهانه طراحي و به اجرا درمي آيد و نتيجه آن حل مسئله و يا افزايش ظرفيت روانشناختي فرد براي از سرگذراندن موفقيت آميز شرايط بحراني و دور ماندن از آسيبهاي ناشي از بحرانهاي روحي پيش آمده است. مقابلههاي ناكارآمد نيز تلاشهايي هستند كه گرچه براي مقابله با شرايط دشوار به كار گرفته ميشوند ولي نوعاً به بدتر شدن اوضاع و پيچيدهتر شدن وضعيت منجر ميشوند، لذا نمي توان از اين دسته مقابلهها به مهارت تعبير كرد. مثلاً فردي كه براي كاستن از استرس به مواد مخدر روي ميآورد، گرچه نوعي مقابله با استرس و هيجان منفي در كوتاه مدت به وقوع ميپيوندد ولي بايد هزينه اين لذتهاي كوتاه مدت را به صورت تحمل اعتياد و عوارض شوم آن بپردازد (4).
4-1- انواع مقابلههاي كارآمد
4-1-1- مقابله متمركز بر مسئله
مقابلههاي متمركز بر مسئله، عبارت از عملكردهاي مستقيم فكري و رفتاري فرد ميباشد كه به منظور تغيير و اصلاح شرايط تهديد كننده محيطي انجام ميشود. به بيان ديگر مقابله متمركز بر مسئله به تلاشهاي فرد براي تغيير وضعيت و گلاويزي مستقيم با مشكل مربوط ميشود.(5).
هيچ كس بدون كوشش نميتواند به چيزي دست يابد. تصميم گيري در مورد اين كه فرد هنگام استرس چه كار بايد بكند نيازمند به قضاوت خود او است، كه اين قضاوتها متأسفانه به وسيله هيجانات منفي كه در اثر تجارب منفي گذشته به وجود آمدهاند تحت تأثير قرار ميگيرند. مثلاً فردي كه بحران زده است اگر در گذشته به ندرت تجربهاي موفقيت آميز در تأثير گذاردن بر دنيا براي تغيير اوضاع داشته و علاوه بر آن افسردگي در او توليد نااميدي كرده باشد احتمالاً حتي با وجود كارهاي فراواني كه ميتواند براي اصلاح وضعيت خود انجام بدهد در صدد مقابله با مسئله برنمي آيد. اين افراد به جاي اين كه خود را بازيگر نقش اصلي در زندگي بدانند خود را قرباني اعمال، رفتار و تلقينات ديگران ميدانند. ناباوري نسبت به كارايي خود مانع بزرگي براي حل مسئله است، چون در اين حالت فرد كمترين تلاشي براي حل مسئله انجام نمي دهد (6).
كامپاز و همكاران (۱۹۸۸) در پژوهشي كه در زمينه چگونگي رويارويي نوجوانان با تنشها انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه افراد در موقعيتهايي كه از روش متمركز بر مسئله استفاده ميكنند كنترل بيشتري بر آن موقعيتها دارند. آنها خاطر نشان كردند كه نوجوانان در رويارويي با رويدادهاي تنشزاي تحصيلي بيشتر از روش متمركز بر مسئله استفاده ميكنند، چون فكر ميكنند اين تنشها بيشتر قابل كنترل هستند و بر عكس در رويدادهاي تنشزاي اجتماعي به اين دليل كه كمتر قابل كنترل هستند عمدتاً روش متمركز بر هيجان به كار گرفته ميشود.
در پژوهشي كه والينگ و مارتينك (۱۹۹۵) انجام دادهاند نتيجه گرفتند افرادي كه دچار استيصال ميشوند در فعاليتهاي بدني و تحصيلي خود كنترل كمتري بر موقعيت دارند. آنها اضافه كردند دانش آموزاني كه احساس ميكنند بر موقعيت تسلط دارند ميتوانند پيامدهاي عملكرد خودشان را نيز كنترل كنند و در برابر فعاليتهايي كه يادگيري آنها مشكل است از روشهاي حل مسئله استفاده ميكنند (پاري ۱۹۹۱ ترجمه مقدسي ۱۳۷۵).
بر اساس بررسيهاي انجام گرفته روشهاي مقابلهاي متمركز بر مسئله در موقعيتهاي قابل كنترل مؤثرتر هستند. در صورتي كه براي موقعيتهاي غيرقابل كنترل (مرگ يكي از عزيزان) عمدتاً مقابله متمركز بر هيجان مناسبتر است (دافعي ۱۳۷۶).
در مقابله متمركز بر مسئله افراد تدابيري را به كار ميگيرند كه به چند مورد از اين تدابير اشاره مينماييم:
مقابله فعال: فرآيندي است كه شخص در طي آن به طور فعالانه براي تغيير منبع فشار رواني تلاش ميكند.
مقابله مبتني بر برنامهريزي: در اين نوع مقابله فرد براي كنترل و حل مشكل با تكيه بر فكر و انديشه خود به ارزيابي راه حلهاي مختلف ميپردازد و بعد از آن با انتخاب بهترين شيوه به حل مسئله اقدام ميكند.
مقابله بردبارانه: عبارت است از خويشتنداري و اجتناب از فعاليتهاي ناپختهاي كه منجر به پيچيدهتر شدن مسئله و ايجاد اخلال در روند حل مسئله ميشود.
مقابله جستجوي حمايت اجتماعي كارآمد: هنگامي كه فرد خود را براي حل مسئله ناتوان ميبيند به راحتي از كمكهاي ياورانه افراد ديگر استفاده ميكند، اين كمك به تناسب نياز و نوع مشكل ميتواند كسب اطلاعات از طريق خدمات راهنمايي، مشاوره و جذب امكانات مادي يا معنوي از ديگران باشد.
4-1-2- مقابله متمركز بر هيجان
اين مقابله شامل كليه فعاليتها يا افكاري ميشود كه فرد به منظور كنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشي از شرايط فشارزا به كار ميگيرد، اين مقابلهها عبارتند از:
مقابله مبتني بر جستجوي حمايت عاطفي: تلاشهاي فرد براي به دست آوردن حمايت اخلاقي، همدلي، همدردي و جو تفاهم و احساس درك شدن توسط ديگران را شامل ميشود.
مقابله مبتني بر تفسير مجدد مثبت: ارزيابي مثبت از حوادث و موقعيتها كه مبتني بر نگرش خوشبينانه به رويدادهاي زندگي است، اين مقابله بيشتر براي اداره و كنترل عواطف و آشفتگي روان به كار ميرود تا مربوط به منبع استرس باشد (7).
مقابله مبتني بر مذهب: در اين مقابله فرد براي رهايي از ناراحتيهاي خود به انجام اعمال مذهبي مثل دعا و نيايش، توكل و توسل به خداوند و معصومين(ع) روي ميآورد. يافتههاي پژوهش مك كري و كتسا نشان ميدهد كه اين نوع مقابله براي همه مردم مفيد واقع ميشود زيرا هم به عنوان منبع حمايت عاطفي و هم وسيلهاي براي تغيير مثبت عمل ميكند و لذا مقابلههاي بعدي را تسهيل ميكند.
مقابله مبتني بر پذيرش: عبارت از يك پاسخ مقابلهاي كنشي است كه در آن شخص واقعيت شرايط فشارزا را ميپذيرد. اين امر در شرايطي كه منبع فشار قابل تغيير نيست (فوت يكي از عزيزان) مهم و مؤثر است (8).
5- مقابلههاي ناكارآمد و غيرمفيد
پرداختن به احساسات دردناك از طريق تفكر آرزومندانه: اين مقابله شيوهاي براي خنثي كردن آنچه اتفاق افتاده ميباشد. اين افكار نوعاً با عبارتي از قبيل: اگر فقط ... يا اي كاش حقيقت نداشته باشد كه ... شروع ميشود. گاهي اوقات اين افكار به شكل آنچه بايد اتفاق ميافتاد، اگر فقط... يك روش مقابلهاي مسكن براي طفره رفتن موقتي از رنج ناشي از حقيقت است، زيان اين حالت آن است كه هيچ مقدار از آرزوها جاي حقايق را نخواهد گرفت و دير يا زود واقعيت چهره خود را نمايان خواهد كرد. در اين حالت زمان و فرصتي كه ميتوانست براي يافتن راههاي جديد مواجهه با واقعيت و مشكل اتفاق افتاده مورد استفاده قرار بگيرد به هدر ميرود.
استفاده از دارو براي فرار از رنج: گاهي اوقات افراد براي رهايي از رنج ناشي از استرسها و بحرانها از داروهايي مانند الكل، نيكوتين، ترياك، هروئين و مسكنهاي خواب آور و ضد افسردگي بدون تجويز پزشك استفاده ميكند. استفاده از اين داروها و داروهايي كه اخيراً به اين عوامل افزوده شده و با نامهاي مختلف به بازار وارد ميشود مانند اكستازي خطرات زيادي را به همراه ميآورد و ضمن مشكلتر كردن روند بازسازي رواني اكثراً خود منبع جديدي براي افزايش رنج براي فرد استفاده كننده ميشوند، مثلاً الكل موجب از دست رفتن نيروي مهار دروني يا خويشتنداري ميشود و فرد به هنگام خشم به خشونت روي ميآورد. استفاده نادرست از مواد بر فرايندهاي ذهني ما هم كه قبلاً توسط استرس و هيجان شديد بيكفايت شده است به طور جانبي اثر ميگذارد و تواناييهايي مانند قضاوت، برنامهريزي، استدلال و تمركز كه براي حل مشكل لازم است آسيب مضاعف ميبيند (9).
تفكر منفي: در اين حالت فرد به طور غير واقع گرايانهاي به موارد منفي مشكل تأكيد كرده و مشكلات را بيشتر از آنچه هست و به صورت غيرقابل حل ارزيابي ميكند (10).
رفتارهاي تكانشي: به شيوه خاصي از مقابله اطلاق ميشود كه طي آن فرد بدون فكر، انديشه و ارزيابي درست از آنچه رخ داده و يا رخ خواهد داد فوراً دست به اقدام و عمل ميزند و نوعاً منجر به بدتر شدن وضعيت ميشود.
عدم درگيري ذهني و رفتاري: در اين مقابله فرد با انجام رفتارهاي متنوع و با رفتارهاي مختلف خود را مشغول ميكند و به اين وسيله سعي ميكند به مسئله فكر نكند، مثلاً سرگرم شدن با يك فرد ديگر، پناه بردن به روياهاي روزانه، فرار از مسئله به صورت خوابيدن و يا تماشاي تلويزيون و ديدن فيلم (11).
مقابله به صورت انكار: در اين مقابله فرد به گونهاي برخورد ميكند كه انگار مسئلهاي روي نداده است. انكار واقعيت رخ داده و حادثه پيش آمده بر وخامت مسئله ميافزايد و مانع مقابله مؤثر بعدي ميشود (12).
پی نوشت ها :
1-دافعي ۱۳۷۶
2-وفايي بوربور ۱۳۷۸
3-دافعي ۱۳۷۶
4-ريو ۱۹۹۷ ترجمه سيد محمدي ۱۳۷۶
5-پاري ۱۹۹۱ ترجمه مقدسي ۱۳۷۵
6-پاري ۱۹۹۱ ترجمه مقدسي ۱۳۷۵
7-لازاروس و فولكمن(۱۹۸۴
8-كارور و همكاران به نقل از عليمحمدي ۱۳۷۱
9-پاري ۱۹۹۱ ترجمه مقدسي ۱۳۷۵
10-پي ستين، ميير ،۱۹۸۹ ترجمه عليمحمدي ۱۳۷۱
11-لازاروس و فولكمن ،۱۹۸۴ به نقل از عليمحمدي ۱۳۷۱
12-ماتيوز و همكاران ۱۹۸۳ به نقل از ابراهيمي ۱۳۷۱
ابراهيمي، امرالله، مطالعه جنبههاي روانشناختي سازگاري پس از ضايعه نخاعي، پايان نامه كارشناسي ارشد روانشناسي باليني، دانشگاه علوم پزشكي ايران.
پاري، گلنيس. ۱۹۹۱. مقابله با بحران، ترجمه حميد مقدسي(۱۳۷۵) انتشارات دهخدا، چاپ پنجم.
جان ان هيوز، روانشناسي باليني كودك، ترجمه بهمن نجاريان و همكاران(۱۳۷۵). انتشارات مردمك اهواز.
جان مارشال ريو. انگيزش و هيجان، ترجمه يحيي سيد محمدي، ،۱۳۷۶ انتشارات نشر ويرايش.
دافعي، مريم. ۱۳۷۶. بررسي رابطه روشهاي مقابلهاي با ويژگيهاي فردي و سلامت رواني زوجهاي نابارور يزد، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده علوم پزشكي دانشگاه تربيت مدرس.
عليمحمدي سهراب. ۱۳۷۲. پيش بيني اقدام به خودكشي در بيماران به افسردگي نوروتيك، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علوم پزشكي ايران.
وفايي بوربور، صديقه، ۱۳۸۷. نقش جهت گيري ديني و مقابلههاي مذهبي در استرس شغلي دبيران زن شهرستان همدان، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت مدرس.
ارسال توسط کاربر محترم:sabamm
÷÷
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}