فيودور ميخاييلوويچ داستايفسکي


 






 

ويژگي منحصر به فرد آثار داستايوفسکي روان کاوي و بررسي زواياي رواني شخصيت هاي داستان است . و سوررئاليست ها مانيفست خود را براساس نوشته هاي داستايفسکي ارائه کرده اند. اکثر داستان هاي وي همچون شخصيت خودش سرگذشت مردمي است ، عصيان زده، بيمار و روان پريش. ابتدا، براي امرار معاش، به کار ترجمه مشغول شد و آثاري چون «اوژني گرانده»اثر بالزاک و«دون کارلوس»اثر شيلر را ترجمه کرد. مترجمان متفاوت نام اين نويسنده را به اشکال متفاوتي در فارسي نوشته اند: «داستايوفسکي»،«داستايفسکي»و«داستايوسکي» که به نظر مي رسد آخري نزديک به تلفظ نام او در زبان انگليسي است و به همان شکل در فارسي ثبت شده است. خشايار ديهيمي در ترجمه «زندگينامه داستايوسکي» نوشته ادوارد هلت کارنام او را به شکل «داستايفسکي» آورده است. نام کوچک او نيز در متون ترجمه شده به اشکال «فيودور»و«فئودور»آمده است .
1821
فئودور ميخايلوويچ داستايفسکي در سي ام اکتبر در بيمارستان مارينسکي (بيمارستان مخصوص فقرا) در مسکو متولد شد. پدرش ميخايل آندريويچ، طبيب ارشد بيمارستان مارينسکي مسکو و مادرش ماريا فئودوراناوا، دختري از خانواده اي تاجر بود.
1831-1837
فئودور و برادر بزرگش ميخاييل به مدرسه شبانه روزي مسکو فرستاده شدند.
1837
فوت مادر و ورود به مدرسه مهندسي نظامي در سن پترزبروگ
1839
پدر فئودور به دست يکي از رعيت هايش در مزارع خانوادگي شان به قتل رسيد. اين حادثه او را به شدّت تحت تاثير قرار داد.
1841
نگارش اولين کارهاي ادبي؛ نمايشنامه هاي «ماري استوارت» و«بوريس گودانوف»اين آثار مفقود شده اند.
1843
فارغ التحصيلي از مدرسه مهندسي نظامي با درجه ستواني و انتشار اولين کتابش؛ ترجمه کتاب «اوژني گرانده» ي بالزاک.
1844
استعفا از ارتش و ترجمه LADERNIERE ALDINIاثر جورج سند . پايان رمان «بيچارگان» در ماه نوامبر.
1845
ورود داستايفسکي به انجمن ادبي در پي ستايش و درخشيدن «بيچارگان »؛ نگارش رمان کوتاه «همزاد» و«آقاي پروخارچين».
1846
انتشاررمان هاي «بيچارگان» و «همزاد»؛ انتشار داستان کوتاه «اقاي پروخارچين»؛
آشنايي با حلقه سوسياليست ها پتروشوسکي؛ ابتلا به بيماري مضمن صرع.
1847
نگارش براي مجله ادبي سن پترزبورگ و شروع نگارش «خانم صاحبخانه»،«درخت کريسمس و عروسي» و«شوهر حسود»؛ انتشارداستان کوتاه «رماني در نه نامه».
1848
انتشار داستان هاي «نازک دل»،«دزد شريف»،«شب هاي روشن»،«شوهر حسود»،«پولوزونکوف»،«خارج از خدمت ».
1849
حضور در محفل «ادبي جمعه » به رياست ميخاييل پتراشوسکي؛ دستگيري در محفل و محکوم شدن به اعدام (اين حکم به چهار سال حبس با اعمال شاقه تخفيف يافت)؛ نگارش داستان کوتاه «قهرمان کوچک»(براي کودکان) در زندان سن پترزبورگ.
1850-1854
کار در اردوگاه کار اجباري در اومسک در غرب سيبري. آزادي از زندان در ماه مارس
1857
ازدواج با ماريا ديميتري ايسايوا؛ انتشار «قهرمان کوچک» بدون ذکر نام .
1858
نگارش «دهکده استپانچيکروووساکنانش» و «خواب عموجان».
1859
بازگشت به سن پترزبورگ پس از ده سال تبعيد؛ انتشار «خواب عموجان»؛انتشار رمان کوتاه «دهکده استپانچيکرووو ساکنانش».
1860
انتشار مجله ادبي «ورميا» به همراه برادرش ميخائيل و انتشار دو فصل اول«خاطرات خانه مردگان» در يک هفته نامه گمنام به نام «روسکي مير».
1861
انتشار«آزردگان»،«خاطرات خانه مردگان»و«داستان احمقانه » در مجله ورميا.
1862
ملاقات با الکساندر هرزن و انتشار سفرنامه «يادداشت هاي زمستاني درباره تاثرات تابستان» در مجله ورميا.
1864
انتشار ماهنامه پرودا(حقيقت) و«يادداشت هاي زيرزميني»؛ مقروض شدن فئودور تا آخر عمرش.
1865
انتشار داستان کوتاه «کروکوديل» نگارش رمان «جنايات و مکافات».
1866
انتشار «جنايات و مکافات»در مجله «روسکي وستنيک»و انتشار «قمار باز».
1867
ازدواج با ماريا (19ساله)؛ سفر همراه همسرش به جنوا، فلورانس، وين و پراگ که چهار سال طول کشيد.
1868
تولد سوفيا (در پنج ماهگي مرد)؛ نقل مکان به ايتاليا و انتشار رمان «ابله».
1869
تولد دخترشان ليبوف و گرفتار شدن به فقر.
1870
انتشار «هميشه شوهر».
1871
بازگشت فئودور به روسيه و انتشار سريالي «تسخيرشدگان» در مجله «روسکي وستنيک» پترزبورگ (تا سال 1872).
1873
سردبيري مجله محافظه کار «شهروند»(گراژدانين).چاپ «يادداشت هاي روزانه يک نويسنده»در «شهروند» و انتشار داستان کوتاه «بوبوک».
1874
نگارش «جوان خام».فئودور به جرم نقض قوانين سانسور دولتي دستگير و بار ديگر زنداني شد.
1875
پسردومش، الکسي، به دنيا آمد. انتشار «جوان خام».
1876
انتشار «ماري دهقان»،«نازنين»و«درخت آسماني کريسمس»در مجله ياداشت هاي يک نويسنده.
1877
انتشار «روياي يک احمق» در مجله يادداشت هاي يک نويسنده.
1879
انتشار جلد اول رمان «برادران کارمازوف».
1880
پايان نگارش «برادران کارامازوف» و بازگشت فئودور به مسکو. ايراد سخنراني مشهورش درباره پوشکين.
1881
در 28ژانويه داستايفسکي در 59سالگي براثر خلط خونين در سن پترزبورگ دار فاني را وداع گفت جسد او را در اول فوريه در گورستان الکساندر نوسکي دفن کردند.

منبع:زمانه 4 و 5