راد مردي كه همه مراحل زندگي را پيمود
راد مردي كه همه مراحل زندگي را پيمود
راد مردي كه همه مراحل زندگي را پيمود
سوگنامه شهيد سيد عباس موسوي به قلم سيد ابراهيم الامين، عضو شوراي مركزي حزبالله
كودكي و ترسيم راه آينده
فراگيري علوم اهل بيت در نجف اشرف
در حوزه علميه نجف اشرف دروس مقدمات و سطوح را به پايان رساند و درس خارج فقه را آغاز كرد.براي رسيدن به آرزوهاي خود از هيچ كوششي دريغ نكرد.اجازه نداد هيچ فرصتي از بين برود.به فراگيري علوم به سبك متعارف و سنتي اكتفا نكرد.علم و دانش را در مسير برنامهريزي براي فردايي بهتر براي مردم خويش به كار گرفت.كمبودها و نارساييهاي جامعه را در اولويت اهداف و برنامههاي خود قرار داد و به جستوجوي راهحلهاي منطقي براي آن پرداخت.همواره ميان مردم زندگي كرد تا دردها و رنجها و سختيهاشان را برطرف كند.بار سنگين محروميت و استضعاف را از دوش آنها بردارد.در هر گونه حركات و اقدام شايسته از شهيد سيد محمد باقر صدر الهام ميگرفت.و صدر نيز او را اميد و آرزوي خود يافته بود.
هنگامي كه مصيبتي دردناك بر حوزه علميه نجف اشرف وارد آمد و مأموران رژيم طاغوتي حزب بعث اقدامات سركوبگرانه و هتك حرمت حوزه علميه نجف را آغاز كردند.در برابر حركت آگاهيبخش و روحيه جهادگرانه علماي اسلام ايستادند و بسياري از طلاب حوزه را به بهانه خارجي بودن از عراق بيرون كردند. حوزه علميه را از وجود نخبگاني همچون شهيد سيد عباس موسوي خالي كردند. چون او و يارانش را گروهي مجاهد نستوه و رهبراني متعهد يافته بودند، به همين علت با زور و ارعاب به لبنان بازگشت.در حالي كه به رهبر خود شهيد صدر دل بسته بود، و روح و روان او به فراگيري هر چه بيشتر علوم اسلامي تعلق داشت اما، افسوس كه دژخيمان بعثي اميدهاي او را خفه كردند.
تأسيس حوزه امام منتظر(عج)در بعلبك
آنگاه سيد و يارانش با اميد و بخشندگي و با توشه علم و دانش به مبارزه با ناداني و محروميت برخواست.كوهها و دشتها را پشت سر گذاشت.به روستاهاي محروم كوهستاني كه تا آن زمان چهره يك روحاني به خود نديده بودند رفت.ساكنان اين روستاها را تشنه دانش و آگاهي يافت.كلاس امر به معروف و نهي از منكر برپا كرد.مسائل حلال و حرام را به آنها آموخت.نسلي خداجوي پرورش داد كه شعارش پرهيزكاري وسبقت گرفتن براي انجام كارهي نيك بود و بدين گونه مردم لبنان تحقق آرمان و آرزوهاي خويش را در شخص ايشان يافتند.فرزندانشان را براي تعليم و تربيت به دست او سپردند.
تأسيس حوزه علميه الزهراء (س)در بعلبك
تأسيس تجمع علماء المسلمين در بقاع
پيكار و جهاد خستگيناپذير
در اين مرحله شهر در جنوب، ميان لبنانيها و فلسطينيها بحراني مي شود. انواع گلوله و موشك بر سر مردم شهر فرو ميريزد.سيد به منظور خاموش كردن آتش فتنه به جنوب مي رود.در حالي مسئولان گروههاي درگير به راحتي به خواب مي روند، چشمان سيد خواب نميرود.حجت را بر گروههاي متخاصم تمام ميكند.برخي گروهها از سيد گله كردند كه چرا به جنوب رفته است.اما سيد خويشتنداري نشان داد و مردم را به حفظ آرامش فرا خواند و خشم خود را فرو بست و به بقاع بازگشت.سيد با لحن آرام و ملايم
در گوشم زمزمه كرد و گفت:«بيم دارم اين فتنهانگيزي به منظور زمينه سازي براي يورش اسرائيل باشد.براي رويارويي بايد خود را آماده كنيم».
آري، درست پيشبيني كرده بود.چند روزي نگذشت كه يورش نظامي اسرائيل به لبنان آغاز شد و سرتاسر جنوب تا بيروت و بقاع غربي و استان جبل لبنان به اشغال درآمد.معادلات و محاسبات بهم ريخت.زنگ خطر به صدا درآمد.وحشت و اضطراب سراسر وجود شهروندان لبناني را فراگرفت.افراد بسياري پس از تسليم شدن در برابر پيشروي دشمن و عقبنشيني از پايگاههاي خود رسوا شدند. در آن روزهاي سرنوشت ساز، ورشكستگان و منافقان دلايل شكست مفتضحانه خود را توجيه ميكردند.ادعا ميكردند كه دشمن فقط با مقاومت فلسطين سر و كار دارد.چشمداشتي به لبنان ندارد.بسياري از افراد سادهلوح و كساني كه روحيه رويارويي با دشمن را نداشتند فريب اين القاءها را خوردند.اما سيد عباس مانند چاشني در برابر افراد سست عنصر و بيتفاوت منفجر شد.در خطبههاي نماز جمعه و در مناسبتهاي مختلف به مردم اعلام كرد:«چشمداشت اسرائيل مرزي نميشناسد.اين يورش اولين گام در راه تأسيس اسرائيل بزرگ است.فريب افراد سست و بياراده را نخوريد».
سيد عباس موسوي همراه نخستين گروه از يارانش در اولين دوره آموزش نظامي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شركت كرد تا همگام با همه افراد امت، خود را براي جهاد با دشمنان آماده كند.سپاه پاسداران به منظور رويارويي با تهاجم دشمن صهيونيستي با رهنمودهاي امام خميني (ره)به لبنان اعزام شده بود.سيد از آن پس در پيشاپيش عاشقان شهادت قرار گرفت و بر روحيه آنان تأثير ژرف گذاشت.شيوه انضباط و فرمانبرداري نظامي را به آنان آموخت.يونيفورم نظامي بر تن كرد و باند سرخ مزين شده به «يا مهدي ادركني»بر پيشاني نهاد.ديري نپاييد كه در پيشاپيش اولين دسته رزمندگان كه به دعوت امام خميني(ره)در روز جهاني قدس رژه رفتند، حركت كرد.آن روز اولين بار بود كه در لبنان همچون ايران راهپيمايي روز قدس برگزار مي شد.
حزبالله و مقاومت اسلامي
ما نيز با چنين عزم و ارادهاي حركتمان را آغاز كرده و اولين مباني ساختار حزبالله را پايهريزي كرديم.در حالي كه سيد عباس موسوي اولين پيشگام اين راه بود و هنگامي كه وجود خود را در جبهههاي حق عليه باطل ضروري ميديد، بيدرنگ به عمق جبههها تا سر حد مرزها ميرفت و مدتهاي زيادي را در كنار برادران مجاهد ميگذراند.از جبههها باز نميگشت مگر در صورت افزايش صداهاي اعتراضآميز مردم از همه سوي كشور كه ايشان التماس ميكردند كه از جبههها بازگردد.آنگاه سيد متقاعد مي شد كه بازگردد زيرا، صحنه سياسي لبنان به حضور ايشان نياز مبرم داشت.سيد با روحيهاي عالي و ارادهاي پولادين كه مسير مقاومت ملت را با آن ترسيم كرده بود و مجاهدان مقاومت با الهام از روحيه او بر خصم يورش ميبردند به بيروت بازمي گشت.در حالي كه چشمان مهربان و منتظر او همواره به دنبال رزمندگان به اميد ديدار مجدد با آنان بود.
سيد همواره در همايشهاي بينالمللي شركت ميكرد و با انديشههاي روشنگرانه و هدايت گرانه نداي حق خواهي سر ميداد.با قامتي استوار اهداف اسلام و آرمان فلسطين و پرچم رهبر و ولي امر مسلمين امام خميني(ره)را بر دوش ميكشيد، و با اين ابزارها بر دروازههاي غرب ميكوبيد.با ايراد سخنرانيهاي تاريخي در همايش تبين حج ابراهيمي دولت آلمان را تكان داد.به مجاهدان كشميري هنگامي كه او را در سنگرهاي مقاومت بر دوش گرفتند روحيه و نشاط بخشيد.علما و مجاهدان پاكستان از روح بلند قامت او ره توشه گرفتند و با استقامت و پايداري مسير جهاد را بر ضد اشغالگران ادامه دادند. زماني به خاك افغانستان قدم گذاشت كه ارتش متجاوز شوروي همه شهرها و روستاهاي اين سرزمين را بمباران ميكرد.موشكها و بمبها و جادههاي پر پيچ و خم نتوانست مانع عزيمت سيد به افغانستان شود.مجاهدان افغانستان از فرط خوشحالي حضور سيد را در سرزمينشان باور نميكردند.
دبير كل پيشين حزبالله در همايشهاي همياري از ملت فلسطين همواره نقش محوري داشت.رهبران جنبشهاي فلسطيني زمام امور خود را به دست او ميسپردند زيرا، آنها فلسطين را در وجود سيد مجسم كرده و در برابر طرحها و راهكارهاي او سر تسليم فرود آورده بودند.دغدغه اوضاع بحراني و اسفبار عراق نيز همواره سيد را افسرده كرده بود.لحظهاي را كه تصميم گرفت همراه گروههاي مجاهد عراقي وارد خاك عراق شود، فراموش نميكنم.
ولي امر مسلمين، مقام معظم رهبري
فتنههاي داخلي و مشكلات مردم
براي بهبود اوضاع خانواده شهدا و رزمندگان مقاومت گام برميداشت و براي محروميت و استضعاف مردم افسوس ميخورد.همواره خطاب به مردم ميگفت:«ما با مژههاي چشمانمان به شما خدمت ميكنيم».او بر اين اساس از مناطق محروم و مسلماننشين ضاحيه و غرب بيروت كه در فصل زمستان بارانهاي سيلآسا آن را ميپوشاند و آب به خانههاي مردم فقير و بينواي آن وارد ميشد و مورد بيمهري و بيتوجهي مسئولان قرار داشتند بازديد ميكرد و با مهر و محبت كمنظير خود از آنان دلجويي ميكرد.
در سالگشت شهادت همراه و همرزم خويش شيخ راغب حرب بيماري را ناديده گرفت تا در مراسم روز مقاومت در كنار مزار شيخالشهداي مقاومت در شهر جبشيت در جبل عامل لبنان حاضر شود تا براي آخرين بار براي ملت و رزمندگان مقاومت كه به آنان عشق ميورزيد و آنان نيز به او عشق ميورزيدند سخنراني كند.
آنگاه لحظه موعود براي پيوستن به حق نزديك ميشد.با چشم خود ديدم كه همسر سيد، ام ياسر و شريك زندگي او هرگز راضي نميشد كه همسرش را تنها بگذارد و دوست داشت در همه موقعيتها در كنار همسرش باشد.اما نميدانم چه شد كه اين بار فرزندش حسين را نيز همراه خود آورد.شايد ميدانست كه با لحظه موعود تنها چند ساعت بيشتر فاصله ندارد.آخرين سخنراني سيد در آستانه ديدار با معشوق بود.با همه دوستان و ياران، خداحافظي كرد و در اوج عزت و شهامت بانگ رحيل سر داد.پس سلام و درود بيپايان خدا بر سيد، روزي كه متولد شد و روزي كه با ياران خود، ام ياسر و حسين خردسال به درجه رفيع شهادت نايل آمد و روزي كه دوباره برانگيخته مي شود.ما و همه مجاهدان راه اسلام با سيد عباس موسوي پيمان ميبنديم كه راه او و راه همه شهيدان اسلام را ادامه دهيم تا آرزوي سيد به پيروزي نهايي و ظهور حضرت مهدي (عج)و برپايي دولت بزرگ اسلامي تحقق يابد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}