روشنگر طريق بيداري(1)


 






 


 

نيم نگاهي به حيات علمي و عملي عالم مجاهد شهيد آيت اله دکتر محمد مفتح
 

استاد شهيد آيت الله دكتر محمد مفتح در 28 خرداد 1307 هجري شمسي در خانواده اي روحاني و در فضايي معنوني و نوراني در شهر همدان چشم به جهان گشودند و در دامان خانواده اي علاقمند و شيفته اهل بيت عصمت و طهارت پرورش يافتند. حجت الاسلام حاج شيخ محمود مفتح، معروف به «ميرزا محمود» پدر شهيد دكتر مفتح از اساتيد و فضلاي حوزة علميه همدان به شمار مي رفتند. ايشان كه در ادبيات فارسي و عربي متبحر بودند و از خرمن علوم اهل بيت (عليهم السلام) حظي وافر داشتند، قسمتي از عمر گرانماية خود را صرف تعليم و تعلم علوم نبوي و احاديث اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) نموده بودند.
آيت الله مفتح كه در زمان كودكي در دامان پدر پرورش يافته و احكام نوراني اسلام را از پدر عملاً آموخته بودند، دراين دوران به فراگيري علوم نوراني اسلام علاقمند شدند و با حضور در مجلس درس پدر، ادبيات را نزد پدر فرا گرفتند و مقدمات كمال، در محفل گرم و نوراني پدر در ايشان آغاز شد.
شهيد مفتح در هفت سالگي وارد دبستان شدند و پس از اتمام اين دوره، به دليل اشتياق فراوان براي فراگيري علوم اسلامي، در مدرسة علميه مرحوم آيت الله العظمي آخوند ملا علي همداني مشغول تحصيل شدند. در اين دوران بود كه احساس مي كردند به دريايي زلال براي سيراب كردن روح تشنة خود دست يافته اند، لذا با جديت هر چه تمام تر و در مدت كوتاهي، مراحل مقدماتي دروس ديني را به اتمام رساندند. ايشان براي به كمال رساندن استعدادهاي ذاتي خود، تحصيلات در شهر همدان را براي خود كافي ندانستند، به همين جهت با مشورت علما و بزرگان همدان و به سفارش و راهنمايي پدر، ادامه اين راه را با ورود به حوزة علميه قم و استفاده از محضر علما و دانشمندان در بزرگ ترين دانشگاه علوم اسلامي انتخاب مي كردند.
نوجواني 16 ساله بودند كه با اخلاص وپشتكار تمام به قم مهاجرت كردند (سال 1326 ه.ش) و در اين بلد طيبه رحل اقامت افكندند. در آن زمان مدرسة دارالشفاء محل تدريس بزرگاني از علما و و محققين بود و طلاب و تشنگان فضيلت براي بهره بردن از كمالات معنوي و تحصيل علوم اسلامي در اين مدرسه حاضر مي شدند. شهيد مفتح نيز براي پيمودن مراحل كمال، به خيل اين فرهيختگان درآمدند و با نظمي خاص و كوششي وصف ناپذير به تحصيلات خود ادامه دادند. جديت و پشتكار و توكل به خدا و دقت عمل ايشان در امر تحصيل موجب شد تا پلكان ترقي و تكامل را به سرعت در نوردند و به مراحل عالي برسند. ايشان كه هيچگاه از امر تحقيق باز نمي ايستادند، براي انتخاب استاد برتر، در درس بسياري از مدرسين حوزه حاضر مي شدند تا اينكه اقناي خود را در حضور در دروس مرحوم آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي، مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبايي، مرحوم آيت الله محقق داماد، مرحوم آيت الله العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني (قدس سره) و حضرت امام خميني (قدس سره) يافتند.
شهيد مفتح در اين ايام به عنوان طلبه اي فاضل و كوشا از ديگر طلاب هم دورة خود پيشي گرفتند. ايشان كه ادبيات و فقه و اصول و فلسفه را به خوبي مي شناختند، در حلقة درس اساتيد بزرگواري حاضر شدند و پشتكار، استعداد سرشار و علاقة وافر به تحصيل باعث به مدارج عالي تحصيل ارتقا يابند. مهم ترين اساتيد مراحل تحصيلي بزرگ مرد انديشه را مي توان بدين گونه برشمرد:
1 مقدمات و ادبيات، نزد پدرش مرحوم حجت الاسلام شيح محمود مفتح
2 بخشي از كتاب رسائل شيخ انصاري، در محضر آيت الله مجاهد تبريزي
3 بخشي ديگري از كتاب رسائل شيخ انصاري و مكاسب، نزد مرحوم آيت الله محقق داماد
4 فلسفه و عرفان در محضر مرحوم آيت الله علامه طباطبايي
5 دروس خارج فقه و اصول فقه نزد مرحوم آيت الله بروجردي و آيت الله حجت
6 دروس عرفان و خارج اصول فقه در عالي ترين سطح نزد حضرت امام خميني
ايشان در مدتي كوتاه با كسب فيض از محضر اساتيد و فحول و بزرگان دين به درجة اجتهاد نائل آمدند.
دكتر مفتح در كنار برنامه هاي تحصيلي خود، فعاليتهاي اجتماعي را نيز دنبال مي كردند. بنا به سفارش پدر و احساس نياز به تكامل روحي و معنوي خويش و ضرورت تشكيل خانواده، با آشنايي قبلي خانوادگي كه با يكي از خاندانهاي اصيل مذهبي همدان داشتند، در سال 1328 با خانم جابر انصاري، صبية مرحوم آيت الله حاج شيخ حيدر علي جابري انصاري ازدواج كردند. ثمره اين ازدواج 8 فرزند بود كه در مرتبة خود، جايگاه والايي دارند.

فعاليتهاي علمي
 

شهيد آيت الله مفتح تحصيلات حوزوي را با موفقيت به اتمام رساندند.در قم مدرسي ارزنده بودند و از فضلايي محسوب مي شدند كه فلسفه را خوب فهميده بودند و اين رشته را خوب تدريس مي كردند و حوزة درس ايشان با تعداد بسيار زياد طالبان علم و حقيقت، يكي از پرشورترين و قابل استفاده ترين درسهاي حوزه علميه قم بود.
از ويژگيهاي شهيد دكتر مفتح آشنايي با علوم جديد و تحصيلات دانشگاهي در كنار تحصيلات حوزوي بود. ايشان در سال 1333 در رشته معقول دانشكده الهيات و معارف
اسلامي دانشگاه تهران مشغول تحصيل شدند و با تلاش زياد ودر فرصتي اندك، در شهريور سال 1336، رساله پايان نامه خود را با داوري حسينعلي راشد تربتي و مرحوم سيد كمال الدين نوربخش و شهيد بزرگوار علامه مرتضي مطهري با درجة «بسيار خوب» ارائه دادند و در اين رشته فارغ التحصيل شدند.
پس از اتمام دانشگاه، همزمان با تدريس در حوزه علميه، تدريس در دبيرستانهاي قم را آغاز كردند. در همين سالها با همياري شهيد مظلوم، آيت الله دكتر سيد محمد حسيني بهشتي، كانون اسلامي دانش آموزان را در قم تشكيل دادند.
از آنجا كه مرحوم آيت الله دكتر مفتح يك طلبه جدي، سختكوش و يك محقق موفق بودند و هيچگاه حدي براي اندوخته هاي علمي خود قائل نمي شدند، تصميم گرفتند تحصيلات دانشگاهي را ادامه دهند. ايشان توانستند دورة دكترا را در رشته معقول در دانشكدة الهيات در سال 1341 آغاز و در سال 1344 با ارائه رسالة دكتراي خود با موضوع «حكمت الهي و نهج البلاغه» به پايان برند. رسالة تحقيقاتي دكتراي ايشان با درجة بسيار خوب و با راهنمايي استاد مرحوم «سيد محمد مشكوه» توسط شوراي دانشكده تصويب شد.

زندگاني اجتماعي و سياسي
 

زندگي سراسر انديشه و شور و معنويت مرحوم مفتح با هدف اصلاح امت اسلامي توأم بود و ايشان براي رسيدن به كمال معنوي، از هيچ تلاشي فروگذار نمي كردند. زماني كه در حوزه و دانشگاه به تدريس مي پرداختند، طلاب و فضلا و دانشجويان را به نحوي شايسته تربيت مي كردند و برنامه هاي درسي و بحثهاي اخلاقي و اجتماعي را بر مبناي روشنگري جامعه شناسانه پيرامون خود تنظيم و محصلان را علاوه بر فراگيري متون درسي، به تهذيب نفس و مبارزه با شيطان درون و همچنين به شناخت جامعة و خلاء هاي موجود و تلاش براي پر كردن آنها ترغيب مي كردند. در عين حال در مواجهه با طبقات مختلف جامعه، رأفت و رحمت اسلامي و حدود اسلامي را سرلوحه رفتار خويش قرار مي دادند و در جهت ارتقاي رشد معنوي جامعه و برآوردن نيازها و احتياجات آنها در حد امكان و توان خويش فروگذار نمي كردند. ايشان توانستند با مديريتي قابل تقدير، در كنار علامة شهيد مرتضي مطهري و شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتي و تني چند از روحانيون متعهد و مكتبي، با الهام از فرامين حضرت امام در هدايت مبارزات اسلامي، نقش به سزايي داشته باشند. با اين انديشه ها و اهداف بود كه مرحوم آيت الله مفتح در سال هاي 1342-1340 از طرف امام مأموريت يافتند براي آگاهي دادن به مردم به استان خوزستان مسافرت كنند. ايشان با حضور در شهرهاي آبادان، اهواز و خرمشهر، با سخنرانيهاي گرم و پرشور و خطابه هاي رسا و شورانگيز در كمترين زمان ممكن، وضعيت عمومي اين شهرها را دگرگون كردند و تا آنجا كه ساواك از فعاليت ايشان در استان خوزستان احساس خطر و عكس ايشان را تكثير كرد و به فرودگاهها و ايستگاههاي راه آهن و شركتهاي مسافربري داد و ورود ايشان را به استان خوزستان ممنوع اعلام كرد.

كانون اسلامي دانش آموزان قم
 

يكي از مهم ترين مسائلي كه استاد شهيد بر آن اهتمام مي ورزيدند، ارتقاي سطح آگاهي عامه مردم بود، زيرا آگاهي، گام نخست و شرط مسلم پيروزي نهضت فكري اسلامي بود. ايشان با همياري ديگر دوستان و همفكران خود، براي قشرهاي مختلف تشكلهايي را پيش بيني و آنها را منسجم كردند و منظور به منصه ظهور رساندن اين مهم، با همفكري انديشمند مظلوم شهيد بزرگوار آيت الله بهشتي (اعلي الله مقامه)، براي تربيت مديران و رهبران آينده جامعه، يعني دانش آموزان، تجمعي را به نام «كانون اسلامي دانش آموزان قم» بنيان نهادند، در اين مركز بود كه طلاب، دانشجويان، معلمان و دانش آموزان گرد هم مي آمدند و بر محور مباني معرفت شناختي اسلام اصيل، آموزش مي ديدند و حول همين محور بود كه انگيزه هاي مبارزه با رژيم ستمشاهي شكل گرفتند و جريانهاي فكري مبارزه با رژيم تحقق يافتند. بدين ترتيب هر چه رژيم منحوس پهلوي بر تلاش خود براي اشاعة فرهنگ منحط غرب و افكار و انديشه هاي برآمده از آن مي افزود، جوانان و فرهيختگان علم و انديشه، با حضور در كلاسها و محفلهاي ماهانه و هفتگي اين كانون، آگاه تر مي شدند و روشهاي مبارزه با رژيم را مي آموختند.

مجمع علمي اسلام شناسي
 

بزرگ مرد انديشه و تفكر، همواره پيشگام مبارزه با فرهنگ استعمار و بيگانگان بود و در جبهه هاي گوناگون همچون سرداري شجاع رداي قدما را بر دوش مي انداخت و بي باكانه وارد صحنه مي شد و آنچه را كه تكليف فرض مي كرد، انجام مي داد و مردانه و استوار مشكلات را بر خود و يارانش هموار مي كرد. شهيد مفتح احساس مي كردند براي تشكل و سازماندهي امور طلاب و فضلا و تبادل نظر و تعاطي افكار درباره مسائل اسلامي با توجه به مقتضيات زمان و نيازهاي اجتماعي، لازم است مجمعي بنيان نهاده شود تا از اين طريق نويسندگان و محققان و مترجمان خوش ذوق و دورانديش، دست به كار شوند و توانايي و استعداد خود را بروز دهند و با تأليف آثار و ترجمه كتب مورد نياز، جامعه تشنه را تغذيه فكري و فرهنگي كنند.
شهيد آيت الله مفتح در دهة 1340 به منظور معرفي اسلام حقيقي، از طريق نشر كتب و رسائل اسلامي در موضوعات مختلف سياسي، اجتماعي تاريخي و اعتقادي، تشكيلاتي را با عنوان «جلسات علمي اسلام شناسي» راه اندازي و به اين شكل فعاليتهاي وسيعي را به منظور شناساندن چهره اصيل اسلام و فرهنگ اسلامي شروع كردند. اگر اين مركز از سوي ساواك تعطيل نمي شد، مسلماً اكنون يكي از مهم ترين مراكز علمي در جهان اسلام به شمار مي رفت.
در اين مجمع، فضلا و طلاب علاقمند، با نظارت و هدايت و مديريت استاد شهيد، به تأليف و ترجمه كتبي در موضوعات مختلف مي پرداختند و بدين گونه به بخشي از سوالاتي كه در آن زمان در اذهان جوانان بي جواب مانده بودند، پاسخ داده مي شد و اين خلاء علمي، اجتماعي، مذهبي و سياسي را كه در آن زمان در حوزة علميه قم احساس مي شد، بدين سان پر مي كردند.مسلماً اگر فعاليتهاي اين تشكيلات منسجم كه با انگيزه هاي قوي مذهبي و اعتقادي شكل گرفته بود، استمرار مي يافت، ما امروز شاهد فعاليتهاي گسترده اي در ايران و بلكه در سطح جهان بوديم و تأثيرات عميق آن در عالم اسلام، كاملاً محسوس بود.

حضور فعال در عرصة سياست و مبارزه
 

با آغاز نهضت امام خميني از ابتداي دهة 1340، شهيد دكتر مفتح همچون ديگر شخصيتهاي برجسته و شاگردان امام خميني، در صحنة سياست حضوري فعال يافتند. ايشان در سال 1342 با مرحوم آيت الله حاج آقا روح الله كمالوند ارتباط داشتند و همچنين در جريان محرم همان سال در آبادان بيش از همه، در مبارزه عليه رژيم شاه پيشقدم بود. در مسائل سياسي بي مهابا وارد مي شدند و با مردم صحبت مي كردند. در روزهاي تاسوعا و عاشورا، آن چنان با حرارت صحبت مي كردند كه ساواك مانع از ادامة مجلس ايشان مي شد.
در جريان «جمعيت مؤتلفه» از اعضاي روحاني و فكري تشكيلات به شمار مي رفتند. برخي از اعضاي هيئت جمعيت مؤتلفه عبارت بودند از : شهيد مطهري، شهيد مفتح، شهيد بهشتي، آيت الله حاج شيخ عبدالرحيم رباني شيرازي، شهيد دكتر محمد جواد باهنر.
پس از تبعيد حضرت امام به عراق، چهره هاي برجسته مبارزاتي و فكري، از جمله شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد مفتح، حضرت آيت الله خامنه اي، حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني، پس از تصويب لايحة انجمنهاي ايالتي و ولايتي، در منبرها به افشاگري پرداختند و شهيد مفتح نيز در شهرهاي آبادان، اهواز، خرمشهر، دزفول، به افشاي ماهيت ضد اسلامي رژيم مي پرداختند.
به علت فعاليتهاي مستمر و پيگير آيت الله مفتح و نقش والاي ايشان در بيداري مسلمين و محبوبيت بي نظيرشان در بين جوانان و فرهنگيان، رژيم، ايشان را به استان خوزستان ممنوع الورود اعلام كردو بارها ايشان را در شرايط سخت قرار داد و سرانجام هم در سال 1347 از آموزش و پرورش قم اخراجشان كرد و به نواحي بد آب و هواي جنوب ايران فرستاد. پس از انقضاي مدت تبعيد، رژيم منانع از حضور ايشان در شهرستان قم شد و لذا در سال 1349 مجبور به اقامت در تهران شدند.
حضور دكتر مفتح در تهران، نقطه آغازين ديگري در زندگي ايشان به شمار مي آيد. حضور ايشان در تهران از يك سو موجب آشنائيشان با شخصيتهاي علمي و انديشمندان اسلامي و از سوي ديگر ارتباط نزديك تر با دانشجويان شد و به اين ترتيب موجباتي فراهم آمد تا ايشان بتوانند در كنار همفكران خود به تحقق آمال و انديشه هاي خود بپردازند.
در همين سال، شهيد مفتح با تلاشهاي شهيد مطهري و به دعوت دانشكده الهيات، در اين دانشكده مشغول به تدريس شدند و همزمان، به دعوت «انجمن اسلامي دانشگاه تهران» به اقامه نماز جماعت در مسجد دانشگاه همت گماردند و جهاد اسلامي را با اخلاص تمام و همان گونه كه معتقد بودند، از سنگر دانشگاه ادامه دادند.
آيت الله مفتح، دريايي مواج و چراغي فروزنده بودند و فروغ اين چراغ در دانشگاه درخشش بيشتري يافت و تدريس ايشان در جمع دانشجويان و سخنرانيهايشان در كانونهاي دانشجويي، آتش نهضت اسلامي را برافروخته تر كرد.
رژيم شاه با ايجاد محدوديت براي مرحوم مفتح تصور مي كرد مي تواند انديشه ايشان را نيز در قالب و خاستگاه خود درآورد و امكان مبارزه عليه رژيم را از ايشان سلب كند، اما نمي دانست كه انديشه و تفكر را در محبس نمي توان نگاه داشت، حضور مرحوم آيت الله مفتح در تهران، خاصه در محيط دانشگاه، موجي را ايجاد كرد كه يكي از اثرات پايدار آن پيوند ميان روحانيت مقتدر شيعه و دانشجويان حقيقت طلب بود. تحركي كه مرحوم شهيد مفتح و علامة شهيد مرتضي مطهري بر اساس معارف و مباني اصيل اسلامي در دانشگاه ايجاد كردند، باعث شد نسل جوان، گمشده خود را در محفلهاي نوراني و گرم و صميمي آنان بيابد، از اين رو جلسات سخنراني مرحوم مفتح هر روز پرجمعيت تر مي شد و استقبال جوانان از اين مجالس، خارج از تصور همگان بود، آيت الله مفتح از اين فرصت استفاده و مباني اسلامي را به نحوي جامع وكامل تحليل و بررسي مي كردند. آيت الله مفتح، پس از مسجد دانشگاه، به پيشنهاد برخي از بزرگان، در مسجد الجواد تهران حضور يافتند و اين مسجد را مركز فعاليتهاي علمي و مبارزاتي خود قرار دادند. ايشان با همكاري استاد شهيد علامه مرتضي مطهري، شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتي، شهيد حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر و ديگر دوستان، كلاسهاي متعددي را در اين مسجد برگزار كردند. شهيد مفتح در اين كلاسها، مباحث اسلامي را با طرحي نوين و شكلي جديد مطرح كردند كه مورد استقبال جوانان قرار گرفت. كلاسهاي اسلام شناسي، به خصوص كلاس تفسير قرآن آيت الله مفتح، بسيار عالمانه و محققانه و يكي از مباحث بسيار جذاب و قابل استفاده براي جوانان و ديگر اقشار جامعه بود. وجود اين كلاسها و محيط شورانگيز و ساختمان جديد و سالن كتابخانه مسجد، در محيط طاغوت زده آن روزگار باعث شد اين محل به محفل گرمي براي مباحثات علمي و پايگاهي براي مبارزه با رژيم ستمشاهي تبديل شود.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 14