روشنگر طريق بيداري(1)
نيم نگاهي به حيات علمي و عملي عالم مجاهد شهيد آيت اله دکتر محمد مفتح
آيت الله مفتح كه در زمان كودكي در دامان پدر پرورش يافته و احكام نوراني اسلام را از پدر عملاً آموخته بودند، دراين دوران به فراگيري علوم نوراني اسلام علاقمند شدند و با حضور در مجلس درس پدر، ادبيات را نزد پدر فرا گرفتند و مقدمات كمال، در محفل گرم و نوراني پدر در ايشان آغاز شد.
شهيد مفتح در هفت سالگي وارد دبستان شدند و پس از اتمام اين دوره، به دليل اشتياق فراوان براي فراگيري علوم اسلامي، در مدرسة علميه مرحوم آيت الله العظمي آخوند ملا علي همداني مشغول تحصيل شدند. در اين دوران بود كه احساس مي كردند به دريايي زلال براي سيراب كردن روح تشنة خود دست يافته اند، لذا با جديت هر چه تمام تر و در مدت كوتاهي، مراحل مقدماتي دروس ديني را به اتمام رساندند. ايشان براي به كمال رساندن استعدادهاي ذاتي خود، تحصيلات در شهر همدان را براي خود كافي ندانستند، به همين جهت با مشورت علما و بزرگان همدان و به سفارش و راهنمايي پدر، ادامه اين راه را با ورود به حوزة علميه قم و استفاده از محضر علما و دانشمندان در بزرگ ترين دانشگاه علوم اسلامي انتخاب مي كردند.
نوجواني 16 ساله بودند كه با اخلاص وپشتكار تمام به قم مهاجرت كردند (سال 1326 ه.ش) و در اين بلد طيبه رحل اقامت افكندند. در آن زمان مدرسة دارالشفاء محل تدريس بزرگاني از علما و و محققين بود و طلاب و تشنگان فضيلت براي بهره بردن از كمالات معنوي و تحصيل علوم اسلامي در اين مدرسه حاضر مي شدند. شهيد مفتح نيز براي پيمودن مراحل كمال، به خيل اين فرهيختگان درآمدند و با نظمي خاص و كوششي وصف ناپذير به تحصيلات خود ادامه دادند. جديت و پشتكار و توكل به خدا و دقت عمل ايشان در امر تحصيل موجب شد تا پلكان ترقي و تكامل را به سرعت در نوردند و به مراحل عالي برسند. ايشان كه هيچگاه از امر تحقيق باز نمي ايستادند، براي انتخاب استاد برتر، در درس بسياري از مدرسين حوزه حاضر مي شدند تا اينكه اقناي خود را در حضور در دروس مرحوم آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي، مرحوم علامه سيد محمد حسين طباطبايي، مرحوم آيت الله محقق داماد، مرحوم آيت الله العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني (قدس سره) و حضرت امام خميني (قدس سره) يافتند.
شهيد مفتح در اين ايام به عنوان طلبه اي فاضل و كوشا از ديگر طلاب هم دورة خود پيشي گرفتند. ايشان كه ادبيات و فقه و اصول و فلسفه را به خوبي مي شناختند، در حلقة درس اساتيد بزرگواري حاضر شدند و پشتكار، استعداد سرشار و علاقة وافر به تحصيل باعث به مدارج عالي تحصيل ارتقا يابند. مهم ترين اساتيد مراحل تحصيلي بزرگ مرد انديشه را مي توان بدين گونه برشمرد:
1 مقدمات و ادبيات، نزد پدرش مرحوم حجت الاسلام شيح محمود مفتح
2 بخشي از كتاب رسائل شيخ انصاري، در محضر آيت الله مجاهد تبريزي
3 بخشي ديگري از كتاب رسائل شيخ انصاري و مكاسب، نزد مرحوم آيت الله محقق داماد
4 فلسفه و عرفان در محضر مرحوم آيت الله علامه طباطبايي
5 دروس خارج فقه و اصول فقه نزد مرحوم آيت الله بروجردي و آيت الله حجت
6 دروس عرفان و خارج اصول فقه در عالي ترين سطح نزد حضرت امام خميني
ايشان در مدتي كوتاه با كسب فيض از محضر اساتيد و فحول و بزرگان دين به درجة اجتهاد نائل آمدند.
دكتر مفتح در كنار برنامه هاي تحصيلي خود، فعاليتهاي اجتماعي را نيز دنبال مي كردند. بنا به سفارش پدر و احساس نياز به تكامل روحي و معنوي خويش و ضرورت تشكيل خانواده، با آشنايي قبلي خانوادگي كه با يكي از خاندانهاي اصيل مذهبي همدان داشتند، در سال 1328 با خانم جابر انصاري، صبية مرحوم آيت الله حاج شيخ حيدر علي جابري انصاري ازدواج كردند. ثمره اين ازدواج 8 فرزند بود كه در مرتبة خود، جايگاه والايي دارند.
فعاليتهاي علمي
از ويژگيهاي شهيد دكتر مفتح آشنايي با علوم جديد و تحصيلات دانشگاهي در كنار تحصيلات حوزوي بود. ايشان در سال 1333 در رشته معقول دانشكده الهيات و معارف
اسلامي دانشگاه تهران مشغول تحصيل شدند و با تلاش زياد ودر فرصتي اندك، در شهريور سال 1336، رساله پايان نامه خود را با داوري حسينعلي راشد تربتي و مرحوم سيد كمال الدين نوربخش و شهيد بزرگوار علامه مرتضي مطهري با درجة «بسيار خوب» ارائه دادند و در اين رشته فارغ التحصيل شدند.
پس از اتمام دانشگاه، همزمان با تدريس در حوزه علميه، تدريس در دبيرستانهاي قم را آغاز كردند. در همين سالها با همياري شهيد مظلوم، آيت الله دكتر سيد محمد حسيني بهشتي، كانون اسلامي دانش آموزان را در قم تشكيل دادند.
از آنجا كه مرحوم آيت الله دكتر مفتح يك طلبه جدي، سختكوش و يك محقق موفق بودند و هيچگاه حدي براي اندوخته هاي علمي خود قائل نمي شدند، تصميم گرفتند تحصيلات دانشگاهي را ادامه دهند. ايشان توانستند دورة دكترا را در رشته معقول در دانشكدة الهيات در سال 1341 آغاز و در سال 1344 با ارائه رسالة دكتراي خود با موضوع «حكمت الهي و نهج البلاغه» به پايان برند. رسالة تحقيقاتي دكتراي ايشان با درجة بسيار خوب و با راهنمايي استاد مرحوم «سيد محمد مشكوه» توسط شوراي دانشكده تصويب شد.
زندگاني اجتماعي و سياسي
كانون اسلامي دانش آموزان قم
مجمع علمي اسلام شناسي
شهيد آيت الله مفتح در دهة 1340 به منظور معرفي اسلام حقيقي، از طريق نشر كتب و رسائل اسلامي در موضوعات مختلف سياسي، اجتماعي تاريخي و اعتقادي، تشكيلاتي را با عنوان «جلسات علمي اسلام شناسي» راه اندازي و به اين شكل فعاليتهاي وسيعي را به منظور شناساندن چهره اصيل اسلام و فرهنگ اسلامي شروع كردند. اگر اين مركز از سوي ساواك تعطيل نمي شد، مسلماً اكنون يكي از مهم ترين مراكز علمي در جهان اسلام به شمار مي رفت.
در اين مجمع، فضلا و طلاب علاقمند، با نظارت و هدايت و مديريت استاد شهيد، به تأليف و ترجمه كتبي در موضوعات مختلف مي پرداختند و بدين گونه به بخشي از سوالاتي كه در آن زمان در اذهان جوانان بي جواب مانده بودند، پاسخ داده مي شد و اين خلاء علمي، اجتماعي، مذهبي و سياسي را كه در آن زمان در حوزة علميه قم احساس مي شد، بدين سان پر مي كردند.مسلماً اگر فعاليتهاي اين تشكيلات منسجم كه با انگيزه هاي قوي مذهبي و اعتقادي شكل گرفته بود، استمرار مي يافت، ما امروز شاهد فعاليتهاي گسترده اي در ايران و بلكه در سطح جهان بوديم و تأثيرات عميق آن در عالم اسلام، كاملاً محسوس بود.
حضور فعال در عرصة سياست و مبارزه
در جريان «جمعيت مؤتلفه» از اعضاي روحاني و فكري تشكيلات به شمار مي رفتند. برخي از اعضاي هيئت جمعيت مؤتلفه عبارت بودند از : شهيد مطهري، شهيد مفتح، شهيد بهشتي، آيت الله حاج شيخ عبدالرحيم رباني شيرازي، شهيد دكتر محمد جواد باهنر.
پس از تبعيد حضرت امام به عراق، چهره هاي برجسته مبارزاتي و فكري، از جمله شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد مفتح، حضرت آيت الله خامنه اي، حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني، پس از تصويب لايحة انجمنهاي ايالتي و ولايتي، در منبرها به افشاگري پرداختند و شهيد مفتح نيز در شهرهاي آبادان، اهواز، خرمشهر، دزفول، به افشاي ماهيت ضد اسلامي رژيم مي پرداختند.
به علت فعاليتهاي مستمر و پيگير آيت الله مفتح و نقش والاي ايشان در بيداري مسلمين و محبوبيت بي نظيرشان در بين جوانان و فرهنگيان، رژيم، ايشان را به استان خوزستان ممنوع الورود اعلام كردو بارها ايشان را در شرايط سخت قرار داد و سرانجام هم در سال 1347 از آموزش و پرورش قم اخراجشان كرد و به نواحي بد آب و هواي جنوب ايران فرستاد. پس از انقضاي مدت تبعيد، رژيم منانع از حضور ايشان در شهرستان قم شد و لذا در سال 1349 مجبور به اقامت در تهران شدند.
حضور دكتر مفتح در تهران، نقطه آغازين ديگري در زندگي ايشان به شمار مي آيد. حضور ايشان در تهران از يك سو موجب آشنائيشان با شخصيتهاي علمي و انديشمندان اسلامي و از سوي ديگر ارتباط نزديك تر با دانشجويان شد و به اين ترتيب موجباتي فراهم آمد تا ايشان بتوانند در كنار همفكران خود به تحقق آمال و انديشه هاي خود بپردازند.
در همين سال، شهيد مفتح با تلاشهاي شهيد مطهري و به دعوت دانشكده الهيات، در اين دانشكده مشغول به تدريس شدند و همزمان، به دعوت «انجمن اسلامي دانشگاه تهران» به اقامه نماز جماعت در مسجد دانشگاه همت گماردند و جهاد اسلامي را با اخلاص تمام و همان گونه كه معتقد بودند، از سنگر دانشگاه ادامه دادند.
آيت الله مفتح، دريايي مواج و چراغي فروزنده بودند و فروغ اين چراغ در دانشگاه درخشش بيشتري يافت و تدريس ايشان در جمع دانشجويان و سخنرانيهايشان در كانونهاي دانشجويي، آتش نهضت اسلامي را برافروخته تر كرد.
رژيم شاه با ايجاد محدوديت براي مرحوم مفتح تصور مي كرد مي تواند انديشه ايشان را نيز در قالب و خاستگاه خود درآورد و امكان مبارزه عليه رژيم را از ايشان سلب كند، اما نمي دانست كه انديشه و تفكر را در محبس نمي توان نگاه داشت، حضور مرحوم آيت الله مفتح در تهران، خاصه در محيط دانشگاه، موجي را ايجاد كرد كه يكي از اثرات پايدار آن پيوند ميان روحانيت مقتدر شيعه و دانشجويان حقيقت طلب بود. تحركي كه مرحوم شهيد مفتح و علامة شهيد مرتضي مطهري بر اساس معارف و مباني اصيل اسلامي در دانشگاه ايجاد كردند، باعث شد نسل جوان، گمشده خود را در محفلهاي نوراني و گرم و صميمي آنان بيابد، از اين رو جلسات سخنراني مرحوم مفتح هر روز پرجمعيت تر مي شد و استقبال جوانان از اين مجالس، خارج از تصور همگان بود، آيت الله مفتح از اين فرصت استفاده و مباني اسلامي را به نحوي جامع وكامل تحليل و بررسي مي كردند. آيت الله مفتح، پس از مسجد دانشگاه، به پيشنهاد برخي از بزرگان، در مسجد الجواد تهران حضور يافتند و اين مسجد را مركز فعاليتهاي علمي و مبارزاتي خود قرار دادند. ايشان با همكاري استاد شهيد علامه مرتضي مطهري، شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتي، شهيد حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر و ديگر دوستان، كلاسهاي متعددي را در اين مسجد برگزار كردند. شهيد مفتح در اين كلاسها، مباحث اسلامي را با طرحي نوين و شكلي جديد مطرح كردند كه مورد استقبال جوانان قرار گرفت. كلاسهاي اسلام شناسي، به خصوص كلاس تفسير قرآن آيت الله مفتح، بسيار عالمانه و محققانه و يكي از مباحث بسيار جذاب و قابل استفاده براي جوانان و ديگر اقشار جامعه بود. وجود اين كلاسها و محيط شورانگيز و ساختمان جديد و سالن كتابخانه مسجد، در محيط طاغوت زده آن روزگار باعث شد اين محل به محفل گرمي براي مباحثات علمي و پايگاهي براي مبارزه با رژيم ستمشاهي تبديل شود.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 14