با تو چه خاطره هايي داريم پسر!


 

نويسنده:نيره رضايي مطلق




 
برمي گرديم به دوران کودکي و بسياري از خاطرات که او بر ايمان ساخته است مسعود رسام که زندگي ما را پر از لذت هاي ناب کرد و اين اواخر رفت
خاطرات ما از تلويزيون و برنامه هاي کودک با زوج مسعود رسام و بيژن بيرنگ گره خورده، براي آنهايي که کودکي شان در قاب جادويي سياه و سفيد تلويزيون جامانده، يادآوري نام هايي چون محله بهداشت، چاق و لاغر و دنياي شيرين دريا به يک جاي مشخص ختم مي شود و آن چهره هنرمند دوست داشتني است که ديگر بين ما نيست، چهره مسعود رسام. او اگرچه زود هنگام رفت اما براي ما آن قدر خاطره و تصوير گذاشته که محال است تا چند نسل بعد هم آن تصاوير محو شد. کودکان نسل آينده اگر حوصله کنند و پاي آن تصاوير خش دار و قلم خورده بنشينند حتما صداقتي که در پلان ها و سکانس هاي اين برنامه ها نهفته است حس همذات پنداري خواهند کرد. پرونده حاضر تلاش ما براي سرک کشيدن در پستوي کودکي و نوجواني مان است، کودکي که با يک مجري و چند برنامه ترکيبي شروع مي شد و به خاطر بازيگران و قصه هايي که روزي روايت کودکي ما بودند ما را تا هميشه ممنون خود مي کردند.

برده رقصان
 

*رنج ديدن تجارت برده
 

برده رقصان براي مسعود رسام شايد جدي ترين کار به حساب مي آمد. ابوالقاسم معارفي کارگردان اين اثر و حسين فردرو هم به عنوان کارگران تلويزيوني ايده رسام را عملي کردند. اين مجموعه بر اساس نوشته اي از نويسنده اي سياه پوست به نام «پائولافاکس»شکل گرفته بود. اثري که برنده جايزه معتبر هانس کريستين آندرسن شد. در پرده رقصان ابتدا با دزديده شدن يک کودک سفيد پوست به نام جسي روبه رو هستيم. او که توسط دلالان تجارت برده ربوده شده چندي بعد از يک کشتي که محموله آن بردگان هستند سر در مي آورد. جسي ناظر همه اتفاقاتي است که در کشتي مي گذرد و نگاه کودکانه او ظلمي که به سياه پوستان مي شود را نظاره مي کند. ابوالقاسم معارفي در برگردان تلويزيوني اين اثر سعي کرده بود با فراهم آوردن موقعيتي که در آن روابط انساني آدم ها در مورد ارزيابي قرار مي گيرند تماشاگر را با عمق جنايتي به نام تجارت برده آشنا کند. محمدرضا حريري فر در نقش جسي هم توانست بازي خوبي از خود نشان دهد. رضا بابک، داريوش مودبيان، مهدي علي احمدي، اسماعيل پوررضا، فريدون فرهودي، جمشيد جهانزاده و محمد رضا حريري فرد بازيگران اين کار بودند.
جالب است بدانيد مرضيه برومند طراحي لباس اين مجموعه 6 قسمتي را بر عهده داشت برده رقصان در آبان 61 در گروه کودک و نوجوان از شبکه يک سيما پخش شد.

در خانه
 

*يک خانه و 3 تا پسر بازيگوش
 

سال 61 طرح يک سريال تلويزيوني عروسکي به گروه کودک و نوجوان شبکه دو برده شد. طراحان نخستين آن مجيد راستي و سعيد نيکخواه آزاد بودند. آن روزها تصميم گرفته شد که اين سريال ساخته شود. اما اين طرح تا سال 65 ماند و کسي سراغش را نگرفت تا اين که مجددا مطرح شد. اين بار نظر بر اين بود که ماجراهاي سريال بين چند عروسک و يک محله کوچک چوبي در استوديو اتفاق بيفتد که نيفتاد و در نهايت قرار شد با استفاده از بازيگران تئاتر و تلويزيون اين طرح در قالب يک سريال 13 قسمتي ساخته شود. بيژن بيرنگ، مسعود رسام، مجيد راستي و فريدون فرهودي، تيم نويسندگان بودند که «در خانه » را نوشتند. با انتخاب مدرسه اي در خيابان اميريه با بافت قديمي و تبديل آن به يک خانه قديمي کار کليد خورد و قصه 3 پسر بازيگوش با شيرين کاري ها و شيطنت هايشان روي آنتن شبکه دو رفت. ماجراهاي جواد، محسن و مرتضي که عزيز خانم محور اتصال و رفاقت شان است هسته اصلي «در خانه» است. جواد و محسن بچه هاي يک محل هستند که با ورود مرتضي از يک شهرستان دور به خانه جواد ماجراها شروع مي شود. آنها يک تيم سه نفره شلوغ را در محل شکل مي دهند. آنها روحيه اي سرزنده و بشاش و شلوغ دارند و در عين حال هم منطقي به نظر مي رسند و هر يک حاضرند حرف حساب ديگران يا ديگري را گوش کنند. صاحب خانه آنها زن مهرباني است که عزيزخانم نام دارد. او بچه ها را دوست دارد و با آنها رابطه خوب و صميمانه اي برقرار کرده است. پدر محسن مردي بد اخلاق و بي حوصله است که تازه بازنشسته شده و به محض شنيدن سروصداي بچه ها اعصابش خط خطي مي شود. طبيعي است که برخوردهاي بين او و بچه هاي شلوغ محله پيش مي آيد ولي با همه بداخلاقي هاي پدر محسن، او مردي خوش قلب و مهربان است. مهر 66 شايد بهترين فرصت براي پخش اين سريال هفتگي بود که اتفاقا به دليل حضور بازيگران برجسته و خوبش مورد توجه قرار گرفت. بابک بادکوبه در نقش محسن، آرش محمود زاده در نقش جواد و محمد چراغعلي در نقش مرتضي در کنار شهلا رياحي (عزيز خانم)اکبر عبدي (پدر محسن)و رويا افشار (مادر جواد)بازيگران اين مجموعه بودند. «در خانه» سعي دارد برخورد تازه اي با دنياي بچه ها داشته باشد. داستان ها عموما ماجراهاي جداگانه اي دارند و بچه ها محور اصلي آنها بودند و چهره هاي بزرگسالان هر جا که نياز باشد ديده مي شد. بچه ها در اين مجموعه از آرزوها، تخيل و آرمان هايشان در کنار کمبودها، رنج ها و دلسوزي هايشان مي گويند. هر کدام از اين بچه ها با خصوصيتي که دارند فضاي متناسبي را به وجود آورده اند. مرتضي با آن عينک تقريبا بزرگ روي چهره خوشحالش که تقريبا بچه مثبت درس خوان گروه سه نفره شان است در کنار محسن پسر شيطان که کمي عجول و البته بامرام است و در نهايت جواد پسر مهربان و بامزه اي که حلقه اتصال محسن و مرتضي بوده است، مثلث جذابي را به وجود آورده اند. «در خانه »پس از سال 66 هيچ گاه براي بار دوم پخش نشد و خاطره آن با صحنه هايي که هنوز در ذهن نوجوانان آن زمان است، مانده است.

محله بروبيا و محله بهداشت
 

*ناخن ها تو کوتاه کردي حسني؟
 

خانه هنر و ادبيات شايد اولين مرکز براي راه اندازي يا تربيت کارگردانان و تهيه کنندگان بود که حالا جزو نام آورترين ها هستند. اين که خاستگاه بسياري از هنرمندان را در برنامه محله بروبيا و بعد محله بهداشت پيدا کنيم کار اشتباهي نکرده ايم.
آن زمان مسعود رسام تازه برده رقصان را به آنتن شبکه 2 سپرده بود و با داريوش مودبيان گروهي را تشکيل داده بود که بيشتر به فکر نوآوري و ساخت برنامه هاي تازه و مفرح براي کودکان بود. بيژن بيرنگ و مجيد راستي هم به تازگي همديگر را پيدا کرده بودند و طرح محله بروبيا را به شبکه 2 داده بودند. شبکه از طرح خوشش آمد و قرار شده همان گروه خانه ادبيات و هنر کودکان و نوجوانان آن را بسازد. نتيجه کار يک مجموعه 14 قسمتي شد به نام محله بروبيا، مجموعه اي که ترکيبي از بخش هاي مختلف بود. يوناني ها، انسان اوليه، کيمياگر و پسرش پادشاه و پسرش، زورو، آقاي پليس، آقاي تابلوکار و بچه هاي محله، از جمله اين آيتم ها بودند. گنجاندن آيتم محله بهداشت در دل اين 14 قسمت اين وسوسه را به تهيه کننده «مسعود رسام»و کارگردانان هنري «داريوش مودبيان»و تلويزيوني «حسين فردور»انداخت که سري جديد اين مجموعه را در 14 قسمت ديگر با نام محله بهداشت بسازند. به همين دليل بود که بسياري از ما اين 2 مجموعه را با هم يکي مي دانيم چرا که آيتم هاي بسياري از آنها با هم مشترک است. آيتم زورو با اقتباس از شخصيت زورو، آيتم يوناني و پسرش با اقتباس از افسانه اوزوپ و ديگر آيتم ها با بهره گيري از بازيگران جوان و مشترک جذابيت بيشتري به اين برنامه داد. اکبر عبدي، حميد جلبي، آتيلا پسياني، فردوس کاوياني، رضا ژيان، فاطمه تقوي، رضا رويگري، علي چوپان، حسين محب اهري و محمود جعفري بازيگران هر 2مجموعه بودند. هر دو اين مجموعه ها با نشان دادن مشکلات راهنمايي و رانندگي به شکل ساده و کمدي براي کودکان و خردسالان، رعايت قانون گم شدن در خيابان و ترافيک سعي کردند به کودکان آموزش هاي مناسبي بدهند. هنوز هم خاطره بازي زنده ياد رضا ژيان در نقش آقاي تابلوکار، شير جنگل و پادشاه فردوس کاوياني در نقش آقاي پاسبان، آقاي شمعداني و مشاور پادشاه فاطمه تقوي در نقش مادر 2 پسرک محله، از ياد بسياري از ما نرفته است. ترانه هاي اين دو مجموعه هم که سروده شکوه قاسم نيا بود هنوز در خاطره ها مانده است.

مجيد دلبندم
 

*مجيد جان، هسته نه پسته
 

يک سال از ساخت و پخش سيب خنده گذشته بود. اصطلاحات خاص مجيد خيلي به دل بچه ها نشسته بود. تا مدت ها مي شد در لابه لاي صحبت هاي «بچه ها»جمله مجيد جان اون ميوه است نه گيوه... را پيدا کرد. بيرنگ و رسام همان سال به اين فکر افتادند که ادامه سيب خنده را با شيوه اي متفاوت روي آنتن بفرستند. دست آخر هم به اين نتيجه رسيدند که از اين پس مجيد شخصيت تلويزيوني سيب خنده در شکل و شمايل عروسکي ظاهر شود. اين طور شد که عروسکي با دست هاي 2 متري وارد شبکه يک شد. مجيد دلبندم داستان يک خواهر و دو برادر بود که البته آنها عروسک نبودند. (بهزاد خرازي)يکي از برادرها مجسمه ساز بود و يک روز مجسمه اي را ساخت که دست هاي درازي داشت و بعد هم مجسمه تبديل به عروسک شد. اين خواهر و برادر که آمده بودند تهران درس بخوانند با عروسک ارتباط خوبي برقرار کردند و کم کم مجيد شد جزوي از اين خانواده جوان سه نفره. البته قرار نبود اتفاقي هم بيفتد فقط دست هاي دراز مجيد همه چيز را به هم ريخت و هر بار يک چيزي مي شکست. مجيد دلبندم در هر قسمت با يک داستان مستقل ماجرايي را که براي مجيد رخ داده بود تعريف مي کرد. مثلا در يک قسمت مجيد دلش مي خواست مامان داشته باشد. اين طوري بود که همه را مامان مي ديد يعني يوسف تيموري را با روسري شبيه مامان ها مي ديد و... مجيد دلبندم محصول نوشتار رضا عطاران، شيما بحريني، محمد طالبيان بود و ابوالفضل محمديان هم در کنار رضا عطاران کارگردان هنري، کارگرداني تلويزيوني آن را بر عهده گرفته بود. جالب است بدانيد که علاوه بر زيبا بروفه، مجيد صالحي، يوسف تيموري و بهزاد فرازي، حميد لولايي، سپهر آزادي و جواد رضويان هم در اپيزودهاي مختلف اين مجموعه حاضر بودند و فقط رضا عطاران کارگردان اين اثر-بر خلاف هميشه در مجموعه بازي نکرد.

بزرگ مرد کوچک
 

*مرد بزرگ اما کوچک
 

درست زماني که خيلي ها فکر مي کردند مسعود رسام با کودک و نوجوان خداحافظي کرده و پس از سريال مرواريد سرخ که در گروه سني بزرگ سال و ژانر اجتماعي و خانوادگي بوده، ديگر با دنياي کودکان کاري ندارد او سريال بزرگ مرد کوچک را براي شبکه دو ساخت. سعيد پور فرح، تهيه کننده شد و شيما بحريني يکي از نويسندگان مجيد دلبندم نويسندگي آن را بر عهده گرفت. بزرگ مرد کوچوک زندگي عليرضا نوجوان کنجکاوي را به تصوير مي کشد که دلش مي خواهد مرد بزرگي شود و نامش در تاريخ ثبت شود. او با خواندن زندگي هر شخصيت تاريخي در کتاب هاي درسي اش به همان دوره تاريخي برمي گردد. به دادگاه گاليله مي رود، به دوران هيلتر سرک کشيد، بعد سراغ امير کبير و ابن سينا و حتي پروفسور حسابي مي رود. در اين ميان او معلمي دارد که بسيار به او کمک مي کند. نقش معلم تاريخ را رامبد جوان بازي مي کند و يک بازي جدي متفاوت را از خود نشان مي دهد. او کم کم وارد زندگي عليرضا و مادرش (لاله صبوري) مي شود و خلاء نبود پدر را برايش پر کند. رسام درباره اين سريال گفته که مي خواسته با اين آرزوها غرور ملي نوجوانان را و علايق شان را به تاريخ معاصر و گذشته نشان دهد. بازيگران اين مجموعه علاوه بر لاله صبوري و رامبد جوان، بهروز بقايي، احمدرضا اسعدي، ندا مقصودي و فريبا نادري هستند و محمد شاداني هم نقش عليرضا را بازي مي کند. بزرگ مرد کوچک از 12 تير تا 12 شهريور امسال طي 20 قسمت 30 دقيقه اي در شبکه دو روي آنتن رفت و آخرين اثر رسام در عرصه کودک و نوجوان به حساب مي آيد.

چاق و لاغر
 

*لورل و هاردي عروسکي يا بد و زشت
 

آنهايي که در سال هاي پاياني دهه 60(67-66)ايام دهه فجر را با برنامه هاي کودک جذاب اش به ياد مي آورند، حتما شخصيت چاق و لاغر را فراموش نکرده اند. ايده اصلي اين کار بر عهده علي اصغر آزادان بود و بعد بيژن بيرنگ و مسعود رسام آن را کارگرداني کردند. البته نويسنده اين کار مجيد راستي بود، اما قصه اصلي هم مربوط به 2 مامور مخفي با يک ريش زشت بود که براي خرابکاري مراسم جشن بچه ها هر کاري از دستشان برمي آمد مي کردند. آنها مثل کارآگاه گجت يک دزدگير هم داشتند که شبيه مشت بود و زيباترين بخش قصه هم اين بود که اين مشت هميشه به سرو صورت خودشان مي خورد و شايد هم به همين خاطر بود که آنها مدام همديگر را کله پوک خطاب مي کردند. بعدها در سري هاي جديدتر، مجيد قناد هم به گروه پيوست و نقش آدم مثبت مجموعه را بازي کرد که جلوي کارهاي آنها را مي گرفت. البته حضور شهرام لاسمي با همان رفتارهاي لال بازي اش در کنار مجيد قناد هم به جذابيت اين مجموعه کمک زيادي کرد. جالب است بدانيد نسل اول سازنده اين مجموعه ايرج طهماسب، کامپوزيا پرتوي و مسعود رسام بودند و نسل بعد هم علاوه بر رسام، بيرنگ و علي اصغر آزادان بودند. که بعد از مدتي مجيد قهرايي (هماني که دوربين مخفي هاي شبکه تهران را مي سازد)به آنها پيوست. قصه هم به نوع ديگري شد يعني ماجراي دزديده شدن يک پسر مخترع که البته هيچ وقت اين اتفاق نمي افتاد. گفته مي شود که علي اصغر آزادان 2 سال پيش مي خواست طرح چاق و لاغر را دوباره به شبکه دو بدهد که با موافقت گروه رو به رو نشد . رسام هم در همان زمان معتقد بود که هيچ تمايلي به ساخت دوباره اين مجموع ندارد چرا که سعي مي کند هيچ کاري را تکرار نکنند و رو به جلو حرکت کند.

سيب خنده
 

*خنده با کودکان
 

دهه فجر سال 76 بود که سيب خنده از گروه کودک شبکه يک در 108 قسمت 15 دقيقه اي پخش شد. بخش هاي مختلف اين مجموعه در قالب طنز بود و شيرين جاهد کارگردان تلويزيوني و عطاران کارگردان هنري آن را برعهده گرفت. پس از برنامه ساختن در دهه 60، بيرنگ و رسام به جز چاق و لاغر براي کودکان کار جديدي نکرده بودند تا اين که بعد از همسران در سال 74 تصميم گرفتند سراغ طنز کودکان بروند. بهزاد خرازي که خود در سيب خنده بازي هم کرد نويسندگي اين 108 قسمت را بر عهده گرفت. او در آن زمان دانشجوي رشته بازيگري بود و به طور آزاد متن هاي نمايشي را براي کودکان مي نوشت. سيب خنده را بايد دومين همکاري عطاران با بيرنگ و رسام هم دانست، عطاران که تا آن زمان به عنوان بازيگر طنز در «ساعت خوش » شناخته شده بود با بازي در نقش دايي در سريال «دنياي شيرين » هم محبوب تر شد. او در اين مجموعه نويسندگي هم کرد و کارگرداني را هم بر عهده گرفت.
عطاران درباره انگيزه ساخت اين مجموعه معتقد است که مسائل آموزشي براي کودکان از جمله احترام به بزرگ ترها، نحوه صحيح غذا خوردن، رعايت بهداشت و ورزش کردن در قالب طنز در اين برنامه ارائه شده است. جواد رضويان نيز در نقش هاي متفاوت در اين مجموعه ظاهر شد. سيب خنده به دليل آيتم هاي کوتاه و جذابش خيلي زود در دل مخاطبان جا باز کرد. خصوصا شخصيت مجيد که مدام کلمات را اشتباه مي گفت. شخصيت مجيد با بازي مجيد صالحي در کنار يوسف تيموري سپهر آزادي (پدر ) و (پسر ) بازيگر کودک اين مجموعه و بهزاد فرازي 4 شخصيتي بودند که سيب خنده را جذاب کردند. سيب خنده در زمان پخش موفق بود و استقبال مخاطبان باعث شد بيرنگ و رسام بعدها به فکر اين بيفتد که مجموعه مجيد دلبندم را بر اساس آن بسازد.

دنياي شيرين دريا
 

*دريا و دنياي کوچک اش
 

دريا دختري است که خاطرات روزانه اش را در ذهن مرور مي کند. او در شمال سرسبز با اهالي روستايشان روزگار خوشي دارد. روايت هر باره موضوعات دور و بر دريا از روستاي نه چندان کوچک شان، محور اصلي دنياي شيرين دريا بود که علي خودسياني و بيژن بيرنگ آن را نوشته بودند. طرح اوليه کار متعلق به بيژن بيرنگ بود و بعد علي خودسياني آن را در 13 قسمت نوشت. بهروز بقايي کارگردان هنري و منوچهر شمسايي کارگردان تلوزيوني اين کار بودند. نکته جالب توجه در مجموعه دنياي شيرين دريا، حضور پوپک گلدره در نقش دختر روستايي شمالي ساده دلي بود که با لهجه مناسب و شيرين گيلکي اش مخاطب را به ديدن چندباره اين سريال وادار مي کرد.
ضمن اينکه مثل هميشه مسعود رسام و بيژن بيرنگ با معرفي بازيگران تئاتر به تلويزيون، سهم مهمي از اين روند را در دنياي بازيگري بر عهده گرفتند. ما با چهره هايي چون مينا نوروزي، سحر ذکريا فرهاد بشارتي، فريده دريا مج، عطيه عبيشاوي، انوش نصر و رحيم نوروزي در اين سريال آشنا مي شويم. هنوز هم بازي رحيم نوروزي در آخرين قسمت اين مجموعه که به خاطر دريا از رفتن به شهر منصرف مي شود از ياد بسياري از ما نرفته است. شلوغ کاري هاي بچه هاي روستا، بلند صحبت کردن و سبزي پاک کردن و سبزي فروختن زنان روستا با بازي مينا نوروزي و عطيه غبيشاوي و... وانت بزرگ فرهاد بشارتي و... همگي صحنه هايي بوده اند که جزئي به ياد ماندني از اين سريال بودند. جالب اينجاست که بهروز بقايي در سفري که به شمال داشت کودکان اين سريال را انتخاب کرد، کودکاني که قبلا طعم جلوي دوربين بودن را نچشيده بودند. دنياي شيرين دريا محصول شبکه يک بود و تابستان سال 78 روي آنتن رفت. بيست و يکمين اثر مشترک رسام با بيرنگ و چهاردهمين کار براي کودک و نوجوان که هنوز در ذهن ها مانده است.

قطار ابدي
 

*سوار بر قطار به سوي ابديت
 

قطار ابدي؛ اسمي است که شايد در ابتدا کمي عجيب به نظر بيايد اما وجه تسميه اش به دوران نوجواني و مسائل مختلف نوجوانان در سن خاصي که در آن قرار دارند بر مي گردد. اين را دکتر عيسي جلالي سرپرست گروه تحقيق مي گويد. ترتيب دادن يک تيم جدي از نويسندگان که اسم هايي چون علي خودسياني، سروش صحت، بهمن معتمديان، شيما بحريني، سينا سعيد و رضا شريف نژاد را با خود دارد با اين انگيزه که متن هايي را براي اپيزورهاي مختلف يک برنامه ترکيبي بنويسند ايده خوبي بود که در سال 78 کمتر کسي به آن فکر مي کرد. بيژن بيرنگ و مسعود رسام طرح يک برنامه ترکيبي را که از آيتم هاي مختلف جذاب براي نوجوان تشکيل شده بود، در شبکه سه ارائه داده بودند و دي ماه آن سال روي آنتن فرستاده بودند. قطار ابدي از چهار آيتم خانواده ديوانه ها، پادشاه و رومي ها تشکيل شده بود.
بهروز بقايي کارگردان آيتم خانواده و رضا عطاران هم بقيه آيتم ها را کارگرداني مي کرد. اين جنگ 52 قسمتي اش 45 دقيقه بود در هر قسمت به يک موضوع مي پرداخت. در آيتم خانواده فرهاد آئيش در نقش منوچهر، مهرانه مهين ترابي، در نقش ناهيد، پدر و مادري هستند که يک دوقلو دارند و شيوا بلوريان و نيما فلاح نقش شان را بازي مي کنند. در واقع فرهاد آئيش پس از بيست سال دوري از ايران و اولين همکاري اش را پس از بازي در دو نمايش صحنه اي در تلوزيون با اين کار شروع کرد. در آيتم خانواده ما با شخصيت هاي ديگري چون کامران ملک مطيعي در نقش دايي هم روبه روي هستيم. يک خانواده چهارنفره با اتفاقاتي که هر بار برايشان مي افتد سعي مي کنند به نتايج درست و معقولي برسند. نکته مهم ديگري که در قطار ابدي به چشم مي خورد پررنگ بودن عنصر طنز در هر آيتم آن بود. طنزي که تقريبا خلاف طنزهاي معمول بود و ويژگي هاي خاص خود را داشت. بي شک آيتم ديوانه ها با بازي رضا عطاران، مجيد صالحي به دليل قوت متن ها و بازي هاي برجسته و متفاوت يکي از اين بخش هاي جذاب هر دو است. حضور حميد لولايي و مينا نوروزي در نقشي متفاوت(پادشاه رم و همسرش)هم به آيتم رومي ها ويژگي خاصي بخشيده بود.

دنياي سبز شيرين
 

شيرين دختري است که در يک خانواده پنج نفره زندگي مي کند او دو برادر دارد که از او کوچکتر هستند. شيرين به عنوان دختري نوجوان دوست دارد خاطرات خود را بنويسد. ما هم به خواندن اين خاطرات و شنيدن با او همراه مي شويم. دنياي شيرين آغاز يک طرح بزرگ از سوي مسعود رسام و بيژن بيرنگ بود. قرار بود مجموعه اي درباره دخترهاي نوجوان ساخته شود که خاطرات خودشان را مي نويسند، يعني ادامه مجموعه دنياي شيرين در جاهاي مختلف ساخته مي شود مثلا دنياي شيرين جيران درباره دختري باشد که در آذربايجان زندگي مي کند و... آنها مي خواستند از هر جايي از ايران دختراني را انتخاب کنند و دغدغه ها و خاطرات شان را به نمايش بگذارند و لابه لاي سطور اين خاطرات به فرهنگ، آداب و رسوم و حتي مشکلات اين دسته از دختران بپردازند.
قرار شد بهروز بقايي هم به عنوان کارگردان در اين پروژه دنباله دار همراه باشد. با اين حال پس از اين مجموعه، فقط دنياي شيرين دريا ساخته شد و پروژه تا حدي ناتمام ماند. هر چند بيژن بيرنگ خود معتقد است که اين پروژه مي تواند ادامه پيداکند... تا وقتي که کودک و نوجوان هست سوژه هايي از اين دست جاي کار دارد و نسل بعدي حتما به شيوه اي تازه تر اين ايده را پياده خواهد کرد.

با اين حال دنياي شيرين حکايت خانواده اي بود معمولي، با آدم هاي معمولي که دختري به نام شيرين هر بار با طرح قصه اي لطيف و فراگير از دل خاطرات اين زندگي. لحظات شيريني را براي ما فراهم مي کرد. مسعود رسام و بيژن بيرنگ اين مجموعه را پس از تجربه سريال هاي همسران، اين خانه دور است و خانه سبز روي آنتن فرستادند و به همين دليل به نظر مي آمد طرح موضوع و انتخاب بازيگران قوام بيشتري در اين مجموعه يافته است.
توجه و علائق روحي ايرانيان به جمع گرايي و روابط خانوادگي، همدلي بينندگان را با اين مجموعه بيشتر کرد. مخاطب در هم ذات پنداري خود با شخصيت هاي اين مجموعه گمشده هايش را پيدا مي کرد و حس دور هم بودن و مفهوم خانواده و اختلافات فکري و رفتاري ميان فرزندان خانواده سريال را جذاب تر کرد. دنياي شيرين، در مجموع به خاطر داشتن پيش زمينه ذهني مخاطبان سريال هاي رسام و بي رنگ برنامه موفقي بود و حتي موفقيت و شخصيت هاي اين سريال متفاوت از کارهاي گذشته بي رنگ و رسام بود. اما در وجود هر يک از شخصيت ها نقاط مشترک فراواني ديده مي شد. مثلا تعجب دسته جمعي خانواده شيرين يک جورهايي شبيه به خانواده صباحي در خانه سبز بود.
توانايي بهروز بقايي در گرفتن بازي روان و زيبا از نوجوانان اتفاق خوب ديگر بود که اين مجموعه را جذاب کرد. زهار جواهري در نقش شيرين، عليرضا رئيسي در نقش حميد و اشکان اشتياق در نقش حامد خواهر و برداري اند که در کنار پدر و مادرشان سهيلا رضوي و رضا فياضي خانواده اي منسجم و گرم اند. در اين ميان رضا عطاران هم در نقش دايي سعي مي کرد يک جورهايي انتظارات غير معقول پدر و مادر را ياد آوري کند و تبديل به رفيقي مناسب براي بچه ها شود.
دنياي شيرين در سال 75 روي آنتن شبکه يک رفت و شايد اولين همکاري بيژن بيرنگ و رسام و بهروز بقايي بود که بعدها در دنياي شيرين دريا و قطار ابدي هم ادامه پيدا کرد. اشکان اشتياق، سپهر آزادي، پرستو گلستاني، فرخ لقا هوشمند، جعفر بزرگي، مهري مهرنيا، علي سليماني، امير غفارمنش و خود بهروز بقايي از جمله بازيگران اين مجموعه بودند.
منبع:نشريه شهرزاد، شماره 14.