بزرگ شدم دکتر مي شم


 

نويسنده: نسيم مرعشي




 
اگر کوچولي شما مدام درباره شغل هاي مختلف سوال مي کند اين مقاله به شما کمک مي کنند در مورد هر شغل برايش توضيح بدهيد.
«مي خوام دکتر بشم چون دکتر همه رو خوب مي کنه.» تا حالا چند بار اين جمله را از کودک تان شنيده ايد؟ احتمالا به تعداد دفعاتي که او را دکتر برده ايد و دکتر با او مهربان بوده.همان بچه را اگر يک بار سوار هواپيما کنيد و خلبان از کابين براي او دست تکان دهد، دلش مي خواهد خلبان شود. يک روز ديگر عاشق مربي مهد کودکش مي شود و دلش مي خواهد شغل او را داشته باشد. اين صفحات براي اين نيست که کوچولوي شما شغل آينده اش را معلوم کند.هيچ بچه اي دراين سن نمي تواند در مورد شغلش تصميم بگيرد.فقط به شما کمک مي کند شغل هاي مختلف را براي کوچولوها توضيح بدهيد. از اين به بعد شهرزاد در هر شماره صاحب يکي از مشاغل را مي برد به يک مهد کودک تا بچه ها سوال هايشان را از او بپرسند. سوال هايي که بين خيلي از بچه ها مشترک است. اين طوري شما هم راحت تر مي توانيد هر شغل را براي فرزندتان توضيح دهيد.

(3) ساله هاي بي تفاوت
 

از خانم دکتر گلرخ ثريا خواستيم با ما به مرکز بادبادک بيايد. دکتر ثريا داندانپزشک کودکان است.او در مرکز روپوش پزشکي اش را پوشيد و چند تا از وسايل قابل حمل دندانپزشکي را بيرون آورد تا با هم ببينيم بچه هاي کوچک چه واکنشي به يک دندانپزشک نشان مي دهند.اول از همه رفتيم با بچه هاي (4-3) ساله حرف بزنيم. برعکس تصور ما نه روپوش پزشکي براي بچه ها جالب بود نه وسايل دندانپزشکي ،يکي از بچه ها گفت:«من که دندونام سالمه!»فقط يکي از آنها بود که آمد، نشست و شروع کرد به تعريف يکي از تجربه هايش.او يک بار دندانپزشکي رفته بود و آنجا خيلي به او خوش گذشته بود.«دندونپزشک خيلي مهربونه. وسط ميزش دفتر نقاشي و مداد رنگي گذاشته بود تا من نقاشي کنم .من توي خونه آيينه دندونپزشکي دارم و دندوناي همه رو نگاه مي کنم.»بعضي از بچه ها حتي توصيه هاي دندانپزشک را هم به ياد داشتند:«من مي دونم بايد شير بخورم و مسواک بزنم تا دندونام خراب نشه.»بعضي ها هم تصورهاي خنده داري داشتند:«اگر زياد بخوابم دندونام خراب مي شه!»

دندانپزشکي سخت است
 

بعد از بچه هاي (4-3) ساله ،رفتيم سراغ بچه هاي (6) ساله ،دندانپزشک براي آنها خيلي جالب بود. بيشتر آنها تجربه يک بار دندانپزشکي رفتن را داشتند وبهتر مي توانستند با دندانپزشک ارتباط برقرار کنند.(2) نفر از آنها مي خواستند دندانپزشک شوند.اولي يک بار دندانپزشکي رفته بود و دردش گرفته بود .به خاطر همين بيشترين چيزي که در ذهنش مانده بود ترس از دندانپزشک بود:«من مي خوام دندونپزشک بشم.
چون همه رو خوب مي کنه.ترس بقيه رو کم مي کنه. مي گه آروم باشين،درد نداره. دندونپزشک هميشه مي تونه بچه ها رو خوب کنه. بعدش هم اگه بچه خوبي باشي و گريه نکني بهت برچسب و عکس برگردون مي ده. من يه بار رفتم دندونپزشک يه آمپول بزرگ به دوندونم زد که يه عالمه درد داشت.اما من گريه نکردم.»بچه ديگر از ميکروب ها مي ترسيد:«من مي خوام دندونپزشک بشم،چون دندونپزشک دندوناي آدم رو خوب مي کنه. واسه اينکه مي تونه ميکروب ها رو بکشه.»يکي ديگر از بچه ها هم جذب صندلي متفاوت دندانپزشکي شده بود:«دندونپزشک يه صندلي بزرگ داره که وقتي روش مي خوابي، يه دکمه مي زنه و پشت صندليه مي ره پايين.»پدر يکي از بچه ها دندانپزشک بود.او تصور متفاوتي از اين شغل داشت.سختي آن به نظر او مي آمد و زمان زيادي که از آدم مي گيرد:«من فکر مي کنم دندونپزشکي خيلي سخته ولي بابام مي گه سخت نيست. باباي من خيلي زياد کار مي کنه. از صبح تا شب. شبا هميشه دير مياد .يه بار منو با خودش برد مطب، بهم ياد داد چطوري دهن بچه ها رو نگاه کنم.توي مطب باباي من صندلي هاي بزرگ است.»

وقتي دندان ها مي خوابند
 

بعد نوبت دکتر ثريا بود که درباره شغلش براي بچه ها توضيح بدهد.«براي اينکه يک آدم دندانپزشک بشود بايد خيلي درس بخواند و چند امتحان سخت بدهد. بعد از چند سال که درس خواند و در همه امتحان هاي سخت قبول شد،دندانپزشک مي شود. دندانپزشک ها دريک مطب کار مي کنند. مطب جايي است که دکترها درآن مي نشينند و مريض ها مي روند پيش آنها،وقتي دکتر مي رويد بايد چند دقيقه منتظر بمانيد تا نوبت شما برسد. در بعضي از مطب هايي که براي بچه ها است، دفتر نقاشي و اسباب بازي هست تا حوصله شما سر نرود. اگر مواظب دندان هاي تان نباشيد، دندان ها خراب مي شوند. درست مثل اسباب بازي که اگر درست با آن بازي نکنيد خراب مي شود.بعد از غذا بايد مسواک بزنيد. اگر اين کار را نکنيد خرده هاي غذا مي روند لاي دندان ها و آنجا گير مي کنند. ميکروب ها موجودات خيلي ريز و بدجنسي هستند.آنها که خيلي غذا دوست دارند ،مي روند لاي دندان ها تا غذاهايي که آنجا گير کرده است را بخورند. همين طوري که دارند غذا مي خورند، دندان هاي شما را هم سوراخ مي کنند.اين سوراخ ها سياه و زشت هستند و دندان هاي شما را زشت مي کنند. تازه دندان سوراخ درد هم مي گيرد.آن وقت است که بايد برويد پيش دندانپزشک .دندانپزشک اول شما را روي يک صندلي با مزه مي نشاند و يک دکمه مي زند تا صندلي مثل تخت بشود. بعد نگاه مي کند ببيند ميکروب ها کدام داندان شما را سوراخ کرده اند. آن وقت يک اسپري به دندان خراب مي زند.اين اسپري يک کم بدمزه و تلخ است، اما کاري مي کند که دندان شما خوابش ببرد و ديگر درد را احساس نکند.بعد ازآن دندانپزشک ميکروب هايي که توي دندان شما گير کرده اند را يکي يکي مي کشد و از دندان شما بيرون مي آورد. آن وقت سوراخي که ميکروب ها درست کرده اند را با يک خمير پر مي کند.اين خمير چند دقيقه بعد به اندازه دندان سفت مي شود و نمي گذارد ميکروب ها دوباره به دندان شما حمله کنند.
اگر دندان هاي بزرگ، کج و کوله درآمد هم شما بايد برويد دندانپزشک تا او به دندان هاي شما سيم ببندد. سيم ،دندان ها را محکم مي بندد تا قشنگ و مرتب بشوند. اگر وقتي مي رويد دندانپزشک بچه هاي خوبي باشيد و گريه نکنيد واجازه بدهيد دندانپزشک ميکروب هاي دندان را بکشد بيرون، او هم به شما جايزه مي دهد.پس يادتان باشد،اگر رفتيد دندانپزشک از هيچي نترسيد و بگذاريد خانم يا آقاي دکتر ميکروب ها را بکشد. من قول مي دهم دردتان نگيرد.»بعد از آن خانم دکتر خواست دندان هاي بچه ها را نگاه کند.اول بچه ها مي ترسيدند و يکي يکي مي آمدند تا دندان هايشان را نشان دهند. اما بعد که مطمئن شدند نگاه کردن به دندان ها درد ندارد همه جمع شدند دور خانم دکتر و دندان هاي خراب و لق شده شان را به او نشان دادند.اگر ديديد کوچولوي شما از دانپزشکي خوشش آمده، قبل از اينکه او را به دندانپزشکي ببريد، مثل خانم دکتر همه ريزه کاري هاي دندانپزشکي را به فرزندتان بگوييد تا هم از دندانپزشک نترسد هم تصور بهتري از اين شغل داشته باشد.
منبع: نشريه شهرزاد شماره 16