از بدبيني به خوشبيني


 






 
اگر شما هم از آن دسته آد م هايي هستيد كه در دو گروه نسبتا بد بين و كاملا بد بين قرار گرفته ايد ، احتمالا نگران شد ه ايد و از خود تان مي پرسيد كه حالا بايد چه كار كنيد. راستش را بخواهيد روان شناسان بيشتر از اينكه بگويند شما بايد چه كار كنيد كه خوشبين شويد ، بيشتر مي گويند چطور بايد افكارتان را اصلاح كنيد تا د يد تان به زند گي مثبت تر شود.

بد بيني از كجا مي آيد؟
 

كسي كه بيشترين تاثير را در د نياي مفهوم روان شناختي خوشبيني داشته است ، روان شناسي است به نام مارتين سليگمن. سليگمن براي اينكه بفهمد چطور مي شود كه آد م ها افسرد ه مي شوند، ابتدا آزمايش جالبي روي حيوانات و بعد روي انسان ها انجام داد . او دو تا جعبه دو بخشي مخصوص سگ ها را طراحي كرد؛ در يك بخش از اين جعبه ها جريان الكتريسيته جاري بود و در طرف د وم نه . اما فرق دو جعبه اين بود كه در يك جعبه مي شد با فشار داد ن يك اهرم به طرف بي خطر رفت اما در جعبه د وم نه .جالب اينجاست سگ هايي كه در جعبه دوم قرار گرفته بود ند بعد از مد تي ديگر هيچ تلاشي براي فرار كرد ن از شوك الكتريكي انجام نمي داد ند و درماند ه در گوشه اي از جعبه مي نشستند . حتي وقتي كه در جعبه هاي نوع اول قرار مي گرفتند كه فقط كافي بود اهرم را فشار د هند تا نجات پيدا كنند. سليگمن نام اين واكنش را «درماند گي آموخته شد ه» گذاشت. او همين آزمايش را با در اختيار گذاشتن دو نوع سؤال قابل حل و غير قابل حل رياضي روي انسان ها هم انجام داد. جالب اينجا بود دانشجوياني كه مرتب سؤال هاي غير قابل حل دريافت مي كردند بعد از مد تي ، حتي اگر سؤال ها قابل حل بود ند هم برگه را سفيد تحويل مي داد ند! اين نشان مي داد درماند گي آموخته شد ه كه پايه بد بيني است در انسان ها هم وجود دارد . سليگمن نتيجه گرفت كه آد م ها بد بين به دنيا نمي آيند بلكه بد بيني را ياد مي گيرند.
اما انسان ها فرق ظريف د يگري هم با حيوان ها داشتند كه بد بيني شان را تشد يد يا تعد يل مي كرد. آد م هاي بد بين معمولا شكست هايشان را به عوامل دروني (ناتواني من باعث شكستم شد)، كلي (من در همه زمينه هاي زند گي ام آد م بد بختني هستم) و هميشگي (كم هوشي من هميشه باعث شكستم مي شود) نسبت مي د هند . برعكس خوشبين ها شكست هايشان را به عوامل بيروني (سؤال ها سخت بود ند) ، جزئي (فقط نمره رياضي من كم شد ه است و بقيه نمره ها خوب است) و مقطعي (من در زمان شكست حالم خوب نبود) نسبت مي د هند.

توصيه هايي براي خوشبين تر شدن
 

بر اساس اين نظريه كه بد بيني ، هم از تجربه هاي ما و هم از نگاه ما به علل شكست ناشي مي شود؛ توصيه هاي زير براي خوشبين تر شد ن به درد مي خورد:

1 كاري كن كه رويش كنترل داشته باشي
 

هنگامي كه ما مدا م كارهايي انجام مي د هيم كه كمترين كنترل را روي آن داريم و مرتب عوامل د يگر باعث شكستمان مي شونند ، باعث مي شود كه حس بد بيني در ما تقويت شود. اما انجام داد ن كارهايي كه كاملا تحت كنترل ما هستند ـ حتي اگر كوچك باشندـ مي توانند حس خوشبيني ما را تقويت كنند. به جاي اينكه از گرم شد ن كل كره زمين جلوگيري كنيد ، جلوي دود اگزوز موتور سيكلتتان را بگيريد!

2 به شكست هايت واقع بينانه نگاه كن
 

وقتي كه ما شكست مي خوريم يك مجموعه عوامل ، د ست اندركار اين شكست هستند. اگر به يك د ليل كاملا بيروني ا توبوس شما بين راه خراب شد ، سرزنش كرد ن خود تان كار بيهود ه اي است . ضمن اينكه بيشتر شكست ها مقطعي و جزئي هستند. اين ما هستيم كه با يك نگاه بد بينانه شكست هايمان را به عامل هاي هميشگي و كلي مثل هوش ، بد بختي يا شانس ربط مي د هيم. با اين كار در واقع ما داريم بد بيني خود مان را تقويت مي كنيم و جلوي نگاه مثبت را مي گيريم .

3 به پيروزي ها واقع بينانه نگاه كن
 

جالب اينجاست كه آد م هاي بد بين درباره پيروزي هايشان كاملا بر عكس فكر مي كنند . آنها پيروزي هايشان را به عوامل محيطي ، جزئي و مقطعي ربط مي د هند . آنها مي گويند به خاطر شانس پيروز شد ه اند يا اين پيروزي هميشگي نيست يا دليل نمي شود كه حالا كه اينجا پيروز شد م همه جا پيروز شوم . بر عكس خوشبين ها پيروزي شان را به خود شان نسبت مي د هند و فكر مي كنند كه اين پيروزي ، هميشگي و همه جانبه است . اين نوع نگا ه هم باعث مي شود كه ما قد ر پيروزي هاي كوچك خود مان را ندانيم و تا ابدالد هر در د نياي تاريك بد بيني باقي بمانيم.
منبع:همشهري مثبت 180