نظريه ي اخلاق مبتني بر نيازها (1)
نظريه ي اخلاق مبتني بر نيازها (1)
نظريه ي اخلاق مبتني بر نيازها (1)
نويسندگان: محمدرضا حاتمي
محمد علي شمالي
محمد علي شمالي
چکيده
کليد واژه ها: نياز، انواع نياز، نظريه هاي روان شناختي، اخلاق مبتني بر نيازها.
مقدمه
نظريه ي مبتني بر سرشت انسان بر اين باور است که انسان ها داراي سرشتي هستند که مبناي اخلاق را فراهم مي سازد.
ايده ي قرارداد گرايي بر اين امر استوار است که اخلاق هنگامي پديد مي آيد که افراد مجبور شوند قواعد ضروري زندگي اجتماعي را بپذيرند. بدين معنا که مردم ناچار هستند قواعدي وضع کنند که بر روابط شان حاکم باشد و توافق بر اين قواعد است که زندگي اجتماعي را ممکن مي سازد. نظريه مبتني بر نيازها نيز معتقد است مردم نيازهاي اساسي خاصي دارند و اين نيازها هستند که رفتار را مشخص ساخته، و آن را توجيه و بيان مي کنند.
و بالاخره نظريه مبتني بر نيازها، معتقد است که انسان نيازها و خواسته هايي دارد که به صورت انگيزه هايي براي انواع خاص رفتار در مي آيند و با به کار گرفتن آگاهي و شعور، در ما بايدهايي به وجود مي آورند. در نتيجه، هر بايد، معلول اقتضاي نيازهاي طبيعي و تکويني انسان است.
اما به دليل نقش و اهميت نيازهاي متنوع انسان در تصميم گيري هاي اخلاقي و ضرورت دستيابي به مباني بنيادين اخلاق، اين مقاله، تنها چهارمين نظريه يعني نظريه مبتني بر نيازها را بررسي مي کند. براي توضيح اين نظريه چاره اي جز بيان تاريخچه، تعريف نياز و انواع آن نمي باشد و در عين حال سعي مي شود به جايگاه و اهميت نيازها به ويژه در روانشناسي پرداخته شود. در اين مقاله، همچنين نقاط ضعف نظريه نيازها بازشناخته و چگونگي شکل گيري اين نظريه توضيح داده مي شود. اهميت و ضرورت نيازها از يک سوء دستيابي به مباني بنيادين اخلاقي از سوي ديگر، و نبودن نوشتاري درخصوص موضوع اين مقاله، نکاتي هستند که تحقيق و پژوهش در باره نظريه اخلاق مبتني بر نيازها را توجيه و لازم مي گرداند. در اين نوشتار مساله اصلي اين است که نظريه اخلاق مبتني بر نيازها چگونه شکل گرفته و چه ساختاري دارد؟ سؤال هاي ديگري هم که مطرح است عبارتند از: نياز چيست؟ انواع آن کدام است؟ نقاط ضعف نظريه اخلاق مبتني بر نيازها چه هستند؟
بدين ترتيب براي پاسخ به سؤال هاي فوق نوشتار حاضر دو هدف را دنبال مي کند. هدف اول اين است که فرايند شکل گيري نظريه را توضيح دهد. و هدف دوم اين است که نظريه را مورد ارزيابي قرار داده و نقاط ضعف آنرا مشخص سازد.
تاريخچه
با توجه به نوع نگرش و شناخت انسان، پاسخ هاي متفاوتي به اين پرسش ها داده شده است؛ از اين روي، به طور گذرا به نظريه هاي زمينه ساز نظريه ي مبتني بر نيازها اشاره مي کنيم، و در ادامه، نظريه ي مبتني بر نيازها را با تفصيل بيشتر توضيح مي دهيم.
نظريه ي روان سه بعدي
نظريه ي اراده
نظريه ي غريزه
نظريه ي سايق (کشاننده)
رکن اصلي نظريه ي سايق، نيازهاي بدن است، ولي بايد توجه داشت که نياز و سايق، داراي يک مفهوم نيستند، بلکه نياز مولد سايق است. سايق، آن نيرو يا برانگيختگي است که وجود نيازي را اعلام مي دارد يا به نمايش در مي آورد.(12) دانشمندان با پذيرش نظريه ي سايق و تلاش در جهت بسط و گسترش آن، بعدها دريافتند که نيازهاي بدني نمي توانند انگيزه ي همه رفتارهاي انسان باشند؛ زيرا گاهي نياز بدني در انسان وجود دارد، ولي شخص دست به رفتارنمي زند. براي مثال، شخص مدتي است غذا نخورده است، پس نياز بدني در او وجود دارد، ولي او همچنان اشتها ندارد و دست به غذا نمي زند. از اين روي، نيازهاي بدني نمي توانند مبين همه ي رفتارها باشند. بدين ترتيب، بر خلاف نظريه ي سايق که رفتار را بيشتر آنچه در گذشته روي داده است، مي داند، نظريه هايي پديد آمدند که معتقدند رفتارهاي انسان ها بر اساس عقايد و توقعاتي که افراد درباره رويدادهاي آينده دارند، تعيين مي شوند. بر همين اساس، نظريه هاي جديدي مطرح شد وانديشمنداني به بررسي انگيزه ها و طبقه بندي آنها پرداختند و در کنار نيازهاي بدني، به نيازهاي رواني و اجتماعي نيز توجه کردند.
تعريف نياز
با توجه به تعريف هاي ارائه شده، نياز عبارت است از حالت محروميت يا کمبود هر حالتي که براي استمرار و ادامه حيات يک موجود زنده ضرورت دارد.(19)
انواع نياز
الف)نيازهاي جسماني (فيزيولوژيکي) و نيازهاي رواني
نيازهاي رواني از کمبود در جسم انسان پديد نمي آيد، بلکه کمبودهاي روان انسان ريشه ي اين نيازها است؛ مانند خودمختاري، احساس تعلق، شايستگي، عزت نفس، نياز به امنيت، نياز به ادراک خود و جهان، نياز به نيايش و نياز به خودشکوفايي. هر انساني نياز دارد استقلال داشته باشد و با اختيار خود عمل کند؛ هر فرد نياز دارد در زندگي کسي را دوست داشته باشد و شخصي نسبت به او احساس تعلق کند؛ انسان نياز دارد شايستگي و کارآمدي خود را نشان دهد. براي خانواده، گروه و جامعه مفيد باشد؛ انسان حس کنجکاوي دارد و نياز دارد جهان اطراف خويش و همچنين توانايي هاي خود را بشناسد و استعدادهاي خود را شکوفا سازد. نيازهاي رواني، جنبه ي اکتسابي ندارند و جزو فطرت و ذات انسان محسوب مي شوند.
ب)نيازهاي مقطعي و نيازهاي اساسي
اما برخي نيازها بنيادي ترند؛ نيازهايي که بين انسان ها مشترک و در شرايط عادي براي خير و سعادت هر فردي ضروري اند. چنين نيازهايي «نيازهاي اساسي» يا «نيازهاي مسير زندگي» ناميده مي شوند. اين نيازها بر اين فرض استوارند که هر فردي براي کسب و يا حفظ آن، دليلي دارد که مستقل از اميال ترجيحي يا ارزش هاي اوست. فرد بايد براي پرهيز از آسيب، نيازهاي اساسي خود را برآورده کند. محروميت از يک نياز اساسي، به معناي آسيب ديدن يا در معرض خطر آسيب غيرقابل چشم پوشي قرار گرفتن بر مبناي قوانين طبيعت، حقايق زيست محيطي، يا حقايق ساختمان جسمي انسان است. بنابراين، اگر نيازهاي اساسي چيزهايي باشند که براي پرهيز از زندگي پژمرده يا توأم با مشکل نياز داريم، بين ارضاي نيازهاي اساسي و اقدام عاقلانه رابطه اي وجود دارد. نيازهاي اساسي، براي زندگي عادي ضروري اند. نيازهاي اساسي چيزهايي هستند که با توجه به قوانين طبيعت، حقايق زيست محيطي، حقايق ساختمان انسان، در مقطعي از زندگي، براي زندگي عاقلانه و مستقل يک فرد ضروري اند.
منبع: معرفت اخلاقي (1)
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}