نمودهاي قرآني گلستان سعدي
نمودهاي قرآني گلستان سعدي
در قسمت قبل گفتيم، آثار باقيمانده از سعدي( عليه الرحمه) نشان مي دهند که او يکي از « شيواترين سخنوران « قلمرو شعر و ادب زبان فارسي و شايد آثار او برجسته ترين آثار ادبي، يا دست کم در شمار معدود آثار برجسته ادبيات ما طي هزار و دويست سال گذشته باشد. همچنين اشاره شد که در گلستان اقتباس ها و برداشت هاي هنرمندانه از قرآن به وفور به چشم مي خورد. همچنين بيان شد، که او در طول زندگي با برکت و نسبتاً طولاني سفرهاي متعدد داشته است، اين سفرها او را با آداب و رسوم؛ فرهنگهاي مختلف آشنا و تجربيات سرشار معنوي به او اعطاء کرده بود. از طرف ديگر اين تجربيات بي نظير از او مردي واقع بين ساخته بود. مردي که بيان هر حکايتش پس از سالها سفر دور و دراز نشان از دنيايي تجربه عملي او بود. او در اين سفرها علاوه بر مشاهده کشورها و شهرهاي، با مذاهب و فرق گوناگون آشنايي يافت و با طبقات مختلف مردم زندگي کرده بود و به همين دليل کتابهايش طي صدها سال همچنان مورد توجه عام و خاص قرار گرفته و هميشه بر صدر نشسته و قدر دانسته شده است.
سخن گفتن از ويژگيهاي منحصر به فرد سعدي و آثارش نياز به کند و کاو بسيار و شايسته و درخور او دارد، که در اين مجال نمي گنجد از اين رو بار ديگر به ذکر چند حکايت از گلستان مي پردازيم که در آن با ظرافت تمام به آيات شريفه قرآن اشاره شده است.
خواننده در اولين حکايت او که در باب اول گلستان آمده نشان زيبايي از به کارگيري مناسب، درست و بجاي او از آيه شريفه 134 آل عمران برمي خورد. البته اين گونه شاهد آوردن تأثيري جاودانه به سخن او بخشيده است و از طرف ديگر خواننده براي درک و فهم آيه شريفه نياز چنداني به استدلالات عقلي و نقلي ندارد.
پادشاهي را شنيدم به کشتن اسيري اشارت کرد. بيچاره در آن حالت نوميدي، ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن؛ که گفته اند هر که دست از جان بشويد، هرچه در دل دارد بگويد.
وقت ضرورت چو نماند گريز
دست بگيرد سر شمشير تيز
ملک پرسيد چه مي گويد؟ يکي از وزراي نيک محضر، گفت اي خداوند همي گويد:« و الکاظمين الغيظ و العافين عن الناس» ملک را رحمت آمد، و از سر خون او درگذشت...
شايسته است که به اين نکته اشاره شود آن چنانکه از ظاهر گلستان پيداست اين کتاب کم حجم مي باشد، اما همين صفحات اندک بسيار پر مغز مي باشند، شايد سطر زير که در آغاز باب هشتم گلستان آمده و اشاره به آيه شريفه 77 سوره قصص دارد شاهد بسيار خوبي براي اين مدعا باشد:
موسي(ع) قارون را نصيحت کرد که:« احسن کما احسن الله اليک»؛ نشنيد و عاقبتش شنيدي. عبارت فوق تنها يک سطر کوتاه مي باشد اما دريايي از مطالب در پس آن خوابيده است.
همچنانکه اشاره شد، سعدي از زبان ما سخن مي گويد، امروز ما با خواندن گلستان احساس مي کنيم که او حرف دل ما را صدها سال قبل زده است، البته اين نکته نشان از عظمت هنر سعدي و شناخت صحيح او از خصايص، خلق و خوي انساني است، اما گويي پس از گذران صدها سال همچنان ما ايرانيان بر همان خو و خصلت گذشته هستيم! آن بزرگوار باب چهارم گلستان را که بابي بسيار کوتاه نيز مي باشد« در فوايد خاموشي» نام نهاده است. اين عنوان وصف حال بسياري از ما و مردم روزگار ماست اين حکايت را همه ما از همان باب گلستان مکرر شنيده ايم:
ناخوش آوازي به بانگ قرآن همي خواند. صاحب دلي برو بگذشت. گفت: ترا مشاهره( هزينه) چندست؟ گفت: هيچ. گفت: پس اين زحمت خود چندين چرا همي دهي؟ گفت: از بهر خداي مي خوانم. گفت از بهر خداي مخوان.
گر تو قرآن برين نمط خواني
ببري رونق مسلماني
اما در همين باب حکايت زيباي ديگري آمده که وصف حال امروز بسياري از ما مسلمانان است، که کمتر اين حکايت بيان، و يا بدان عمل مي نماييم:
خطيبي کريه الصوت خود را خوش آواز پنداشتي و فرياد بيهده برداشتي. گفتي نعيب غراب البين( صداي کلاغ) در پرده الحان اوست. يا آيت « انّ انکر الاصوات لصوت الحمير»( سوره لقمان، آيه 19) در شأن او.
مردم قريه به علت جاهي که داشتند، بليّتش( بدبختي) مي کشيدند و اذيتش را مصلحت نمي ديدند. تا يکي از خطباي آن اقليم که با او عداوتي نهاني داشت، باري به پرسش آمده بودش؛ گفت: تو را خوابي ديده ام، خير باد. گفتا چه ديدي؟ گفت: چنان ديدي که تو را آواز خوش بودي و مردمان از انفاس تو در راحت.
خطيب اندرين لختي بينديشيد و گفت: اين مبارک خواب است که ديدي مرا بر عيب خود واقف گردانيدي. معلوم شد که آواز ناخوش دارم و خلق از بلند خواندن من در رنج. توبه کردم کزين پس خطبه نگويم مگر به آهستگي.
عبارت زيباي مدح پيامبر عظيم الشأن که سعدي در ديباچه گلستان آورده است، اين بيت بارها به دست هنرمندان برجسته ايران به زيبايي کتابت شده است. اين اثر توسط استاد مسلم خوشنويسي معاصر ايران غلامحسين اميرخاني کتابت شده است.
بلغ العلي بکماله کشف الدجي بجماله حسنت جميع خصاله صلوا عليه و آله ( به سبب هنر و کمال خويش به مرتبه بلند رسيد، با جمال خود تاريکي را برطرف نمود، همه صفات وي نيکوست بر او و آل او درود فرست)
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}