لطيفه هاي قرآني
لطيفه هاي قرآني
لطيفه هاي قرآني
نويسنده: کرم الله تمري
داستان غاشيه
اعرابي گفت: فضولي موقوف! وقتي امام جماعت اين آيه را خواند:« وجوه يومئذٍ خاشعة»؛ چهره هايي در آن روز خاشع و ذلت بارند. اعرابي گفت: بياييد غاشيه تان را بگيريد؛ چون نمي خواهم چهره من ذليل شود. سپس آن را به گوشه اي پرتاب کرد و از مسجد خارج شد.
درخت خربزه، الله اکبر!
درخت گردکان با اين بزرگي
درخت خربزه الله اکبر!
موسي که خر نداشت!
«... خر موسي صعقا»؛ ( موسي مدهوش، به زمين افتاد). که من جاي آن نوشتم: خر عيسي؛ چرا که حضرت عيسي خر داشت، نه حضرت موسي.
مرد يک چشم
و والدي بلا ولد!
ذرهم يا درهم
« ذرهم يأکلوا و يتمتعوا»؛ بگذار آنها بخورند و بهره گيرند.
و او آيه را به اشتباه، اين گونه مي خواند:
درهم يأکلوا و يتمتعوا؛ درهمي بدهيد، هرچه مي خواهيد بخوريد و بهره بگيريد.
گر، به پيشش بگذرد لفظ « خبر»
« خبز» پندار رود هوشش ز سر(شيخ بهايي)
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}