دخوي نابغه
دخوي نابغه
دخوي نابغه
نويسنده: احسان رضايي
خدمتي که دهخدا با «لغت نامه » اش به زبان فارسي کرد، تنها با «شاهنامه» فردوسي قابل قياس است. مجموعه «چرند و پرند» استاد را هم سرآغاز نثر معاصر فارسي مي دانند
«دخو» نام مستعاري بود که دهخدا براي ستون طنزش در روزنامه «صوراسرافيل» انتخاب کرده بود. اين «دخو» در قزوين (والدين دهخدا قزويني بودند) شخصيتي است که مانند ملانصرالدين به بلاهت و گولي معروف است. با اين حال، ملاقاتي که در سال هاي مشروطين در روزنامه ها با اين امضا چاپ مي شد، نه تنها ساده دلانه و سطحي و صرفا براي خنده نبود، بلکه هنوز هم به عنوان نمونه هاي از نقد اجتماعي دردست و سالم و بي غل و غش و توهين شناخته مي شود. دهخدا در اين طنزها در نقش يک مصلح اجتماعي ظاهر مي شود. او بازيابي شيرين و عامه فهم، مشکلات اجتماعي و اقتصادي روز را مطرح مي کند و براي آن ها راه حل ارائه مي نمايد.
دهخدا در آن وقت، جواي سي ساله بوده از ده سالگي طعم فقر و يتيمي را چشيده بود. با اين حال، اين جوان فقير، از ادب و فرهنگ بهره بسيار داشت. يکي از دوستان پدرش، شيخ غلامحسين بروجردي که از ادباي مهم اما بي ادعاي عصر بود، خودش او را تعليم کرده بود و به مدرسه علوم سياسي فرستاده بود.
بعد هم به اصرار، او را نزد حاج شيخ هادي نجم آبادي، عالم بزرگ آن روزگار (که الان خيابان شيخ هادي به نام اوست) فرستاده بود. علي اکبر دهخدا بعده مي گفت که هر چه دارد، مديون تعليمات اوست.
دهخدا در جواني زبان فرانسه را آموخت و توانست در وزارت خانه کاري پيدا کند. در (24)سالگي، يکي از استادان مدرسه اش معاون الدوله غفاري که به سفارت ايران در اتريش مي رفت، او را با خود برد. آن جا دهخدا با مباحث روز اروپا آشنا شد و بيش از همه، افکار منتسکيو به دلش نشست. هنوز دو سالي از اقامت اش در اروپا نمي گذشت که آوازه نهضت مشروطيت، او را به تهران کشاند تا آن چه را در کتاب «روح القوانين» منتسکيو (که خود ترجمه اش کرده بود) خوانده بود، در عمل محقق کند.
نقشي که در دوران انقلاب مشروطه به عهده گرفت. روزنامه نگاري بود. معروف است که مي گويند ستون «چرند و پرند» او، روزنامه خواني را به ميان توده هاي مردم عامي آورد. با کودتا عليه مشروطه، او دوباره و اين بار به عنوان يک تبعيدي، راهي اروپا شد. در اروپا که بود، آن قدر از محقق نشدن مشروطه ناراحت بود ه مي خواست خودکشي کند. با فتح تهران به وسيله قواي ملت و فرار محمدعلي شاه و تشکيل مجدد مجلس، به ايران بازگشت. او، هم از سوي مردم تهران و هم از طرف مردم تهران به نمايندگي مجلس انتخاب شده بود. با اين حال، ارمان هاي او و طبع آرامي که داشت، کم کم او را از فعاليت هاي تند سياسي بر کنار داشت.
ماجرايي هم که در مجلس پيش آمد، تصميمش را بر ترک سياست جدي تر کرد. يک بار در يکي از مجادلات درون مجلس، يکي از مخالفان دهخدا به طعنه گفت: «آن که رفقايش را به دم تيغ فرستاد و خود به اروپا رفت و با پري رويان سوئيسي سرکرد تا آب ها از آسياب بيفتد چه مي گويد؟» دهخدا از شنيدن اين حرف تب کرد و در خانه افتاد.
در زمان احمدشاه تقريبا بيکار بود و وقت خود را صرف تحقيق در تاريخ و ادبيات کرد. گاهي هم براي تامين معيشت، کارهاي اداري انجام مي داد. با آغاز جنگ جهاني اول و ورود قواي روس به شمال کشور، او که مدام عليه حضور بيگانگان مطالب تند نوشته شده بود، مجبور به ترک تهران شد. از سال (1293)دهخدا به مدت بيست و هشت ماه در دهات چهارمحال و بختياري متواري بود. در اين ايام، ابتدا مي خواست کتاب لغتي را از فرانسه به فارسي برگرداند که شبي به فکرش افتاد چرا چنين کتاب لغتي را براي خودش ننويسد؟ همان جا کار را شروع کرد و ديگر تا آخر عمر به همين کار مشغول بود.
جز دوره اي که در بدو تاسيس دانشگاه تهران، رياست دانشکده حقوق و علوم سياسي را برعهده داشت، ديگر هيچ کاري نکرد جز همين تحقيق و تتبع در کتب قديمي و جديد فارسي و پيدا کردن لغاتي براي افزودن به «لغت نامه» اش با پيدا کردن معني و شاهد مثال کاربرد لغات براي آن. تنها در دوره ملي شدن صنعت نفت بود که دوباره دست به قلم برد و در روزنامه ها نوشت. در اين چهل و پنج سال آخر عمر، خانه محقر دهخدا به مامن استادان و پژوهشگران ادبيات فارسي تبديل شده بود و او جز همين بحث هاي ادبي و لغوي، کار ديگري نداشت. زندگي اش با کمک هاي ديگران مي گذشت و دولت و مجلس که آن همه از «لغت نامه» تعريف و حمايت لفظي مي کردند، هيچ کمکي به او ندادند. با همه تواضعي که داشت، يک بار شکوه کرد که: «اگر براي هر لغتي يک تومان مي دادند، ميليون ها ثروت داشتم.» بر ديوار اتاقش اين تابلو را زده بود: «اندر همه ده جوي نه ما را / ما لافزنان ايم که دهخداييم.» اين درحالي بود ه او خود تمام درآمد فروش «امثال و حکم» را وقف تحقيقات ادبي کرده بود.
دهخدا در «لغت نامه» اش تمام لغات موجود در زبان فارسي تا روزگار خودش، شامل لغات فارسي، لغات عربي، لغات ترکي، ديگر لغات بيگانه مورد استفاده، نام شهرها و روستاها، نام اشخاص و اصطلاحات علمي با معناي دقيق آن ها و شواهد فراوان از کاربرد اين لغات در متون مختلف را آورده است. «لغت نامه» دهخدا، هم لغت نامه است و هم دايره المعارف.
فکر انتشار چنين کتابي، در دوران انزواي دهخدا در چهارمحال و بختياري و در حين ترجمه لغت نامه فرانسوي لاروس به ذهنش رسيد. بعد از آن، دهخدا شروع کرد به يادداشت کردن لغات فارسي، ابتدا از روي ذهن مي نوشت. بعد کم کم مراجعه به کتاب هاي چاپي و بعد خطي شروع شد. کار تمامي نداشت. اما مرد هم بزرگ بود و هم همت بلند داشت. چهل و پنج سال باقي عمر را دهخدا يک بند داشت يادداشت مي کرد. استاد سعيد نفيسي در اين باره مي گويد: «دهخدا روي هر کاغذ پاره اي که مي يافت، يادداشت مي کرد. مکرر روي پاکت شيريني يا ميوه و روي کاغذ پاره اي که سيگار در آن پيچيده بودند، چيزي مي نوشت. گاهي قوطي خالي کبريت را پاره مي کرد و روي طرف سفيد آن يادداشتي مي کرد. از عجايب اين بود که قلم و دوات مرتبي نداشت و بارها شد که با سر سوخته کبريت، چيزي نوشت و يادداشت کرد.»
دهخدا تمام چهل و پنج سال آخر عمرش را نوشت. تنها چهار روز کار را تعطيل کرد، دو روز پس از فوت مادرش و دو روز به علت بيماري سخت. خودش نوشته است: «و مي توانم گفت که بسيار شب ها نيز، در خواب و در ميان نوم و يقظه در اين کار بودم. چه بارها که در شب از بستر برمي خاستم و پليته مي کردم و چيزي مي نوشتم.»
جلد اول از «لغت نامه» در (486)صفحه در سال (1319)به خرج شخصي دهخدا چاپ شد. پس از انتشار، دهخدا ديد که هنوز لغاتي مانده است. کار انتشار را متوقف کرد و به کار جمع آوري لغات ادامه داد. سال (1324)، دهخدا فيش هاي جمع آوري شده را که بالغ بر (4/5)ميليون فيش بود، از طريق مجلس به ملت ايران تقديم کرد تا در صورت فوتش کار نماتمام نماند. مجلس ماده واحده اي را تصويب کرد که طبق آن، بودجه طبع و نشر «لغت نامه» به عهده مجلس و شورا بود. همچنين در اين قانون، وزارت فرهنگ موظف شد که عده اي از استادان دانشگاه را براي ياري دهخدا به او معرفي کند.
با اين قانون، کار «لغن نامه» شتاب بيشتري گرفت و اولين جزوه سري جديد آن در سال (1325)چاپ شد (22)جزوه ديگر در زمان حيات دهخدا چاپ شد و بعد از آن، طبق وصيت دهخدا مسؤوليت «لغت نامه» و مرتب کردن و انتشار فيش ها به دکتر محمد معين سپرده شد. در زمان دکتر معين هم (102)جزوه ديگر زير چاپ رفت. و پس از فوت دکتر معين، طبق وصيت او، دکتر سيدجعفر شهيدي مسووليت کار را برعهده گرفت و (80)جزوه آخر هم منتشر شد.
از کنار «لغت نامه» چند کار بزرگ ديگر هم درآمده است. «امثال و حکم» را دهخدا در حين انجام کار «لغت نامه» توانست جمع آوري و تاليف کند. «فرهنگ معين» و «فرهنگ بزرگ سخن» دکتر حسن انوري هم از دل همين «لغت نامه» بيرون آمده اند. در حال حاضر، مسؤوليت «لغت نامه» با دانشگاه تهران است و دفتر آن در تجريش، جنب باغ فردوس، رياست مؤسسه لغت نامه با دکتر شهيدي است. ويرايش سوم لغت نامه، در (15)جلد با (26475)صفحه سه ستوني چاپ شده است. مؤسسه لغت نامه، سي دي آن را هم تهيه کرده است.
اخيرا مجلس، قانوني را در دست بررسي و تصويب دارد که «لغت نامه» از قانون حقوق مصنفان و مؤلفان (که اجازه مي دهد هر اثري پس از سي سال از زمان چاپ، قابل چاپ و انتشار توسط هرکسي باشد) مستثنا شود و شرکت ها و ناشران ديگر، اجازه چاپ اين اثر ملي را نداشته باشند.
«لغت نامه دهخدا» تنها کتاب فارسي است که براي آن، قانون در مجلس تصويب شده است.
منبع: همشهري جوان شماره 59
«دخو» نام مستعاري بود که دهخدا براي ستون طنزش در روزنامه «صوراسرافيل» انتخاب کرده بود. اين «دخو» در قزوين (والدين دهخدا قزويني بودند) شخصيتي است که مانند ملانصرالدين به بلاهت و گولي معروف است. با اين حال، ملاقاتي که در سال هاي مشروطين در روزنامه ها با اين امضا چاپ مي شد، نه تنها ساده دلانه و سطحي و صرفا براي خنده نبود، بلکه هنوز هم به عنوان نمونه هاي از نقد اجتماعي دردست و سالم و بي غل و غش و توهين شناخته مي شود. دهخدا در اين طنزها در نقش يک مصلح اجتماعي ظاهر مي شود. او بازيابي شيرين و عامه فهم، مشکلات اجتماعي و اقتصادي روز را مطرح مي کند و براي آن ها راه حل ارائه مي نمايد.
دهخدا در آن وقت، جواي سي ساله بوده از ده سالگي طعم فقر و يتيمي را چشيده بود. با اين حال، اين جوان فقير، از ادب و فرهنگ بهره بسيار داشت. يکي از دوستان پدرش، شيخ غلامحسين بروجردي که از ادباي مهم اما بي ادعاي عصر بود، خودش او را تعليم کرده بود و به مدرسه علوم سياسي فرستاده بود.
بعد هم به اصرار، او را نزد حاج شيخ هادي نجم آبادي، عالم بزرگ آن روزگار (که الان خيابان شيخ هادي به نام اوست) فرستاده بود. علي اکبر دهخدا بعده مي گفت که هر چه دارد، مديون تعليمات اوست.
دهخدا در جواني زبان فرانسه را آموخت و توانست در وزارت خانه کاري پيدا کند. در (24)سالگي، يکي از استادان مدرسه اش معاون الدوله غفاري که به سفارت ايران در اتريش مي رفت، او را با خود برد. آن جا دهخدا با مباحث روز اروپا آشنا شد و بيش از همه، افکار منتسکيو به دلش نشست. هنوز دو سالي از اقامت اش در اروپا نمي گذشت که آوازه نهضت مشروطيت، او را به تهران کشاند تا آن چه را در کتاب «روح القوانين» منتسکيو (که خود ترجمه اش کرده بود) خوانده بود، در عمل محقق کند.
نقشي که در دوران انقلاب مشروطه به عهده گرفت. روزنامه نگاري بود. معروف است که مي گويند ستون «چرند و پرند» او، روزنامه خواني را به ميان توده هاي مردم عامي آورد. با کودتا عليه مشروطه، او دوباره و اين بار به عنوان يک تبعيدي، راهي اروپا شد. در اروپا که بود، آن قدر از محقق نشدن مشروطه ناراحت بود ه مي خواست خودکشي کند. با فتح تهران به وسيله قواي ملت و فرار محمدعلي شاه و تشکيل مجدد مجلس، به ايران بازگشت. او، هم از سوي مردم تهران و هم از طرف مردم تهران به نمايندگي مجلس انتخاب شده بود. با اين حال، ارمان هاي او و طبع آرامي که داشت، کم کم او را از فعاليت هاي تند سياسي بر کنار داشت.
ماجرايي هم که در مجلس پيش آمد، تصميمش را بر ترک سياست جدي تر کرد. يک بار در يکي از مجادلات درون مجلس، يکي از مخالفان دهخدا به طعنه گفت: «آن که رفقايش را به دم تيغ فرستاد و خود به اروپا رفت و با پري رويان سوئيسي سرکرد تا آب ها از آسياب بيفتد چه مي گويد؟» دهخدا از شنيدن اين حرف تب کرد و در خانه افتاد.
در زمان احمدشاه تقريبا بيکار بود و وقت خود را صرف تحقيق در تاريخ و ادبيات کرد. گاهي هم براي تامين معيشت، کارهاي اداري انجام مي داد. با آغاز جنگ جهاني اول و ورود قواي روس به شمال کشور، او که مدام عليه حضور بيگانگان مطالب تند نوشته شده بود، مجبور به ترک تهران شد. از سال (1293)دهخدا به مدت بيست و هشت ماه در دهات چهارمحال و بختياري متواري بود. در اين ايام، ابتدا مي خواست کتاب لغتي را از فرانسه به فارسي برگرداند که شبي به فکرش افتاد چرا چنين کتاب لغتي را براي خودش ننويسد؟ همان جا کار را شروع کرد و ديگر تا آخر عمر به همين کار مشغول بود.
جز دوره اي که در بدو تاسيس دانشگاه تهران، رياست دانشکده حقوق و علوم سياسي را برعهده داشت، ديگر هيچ کاري نکرد جز همين تحقيق و تتبع در کتب قديمي و جديد فارسي و پيدا کردن لغاتي براي افزودن به «لغت نامه» اش با پيدا کردن معني و شاهد مثال کاربرد لغات براي آن. تنها در دوره ملي شدن صنعت نفت بود که دوباره دست به قلم برد و در روزنامه ها نوشت. در اين چهل و پنج سال آخر عمر، خانه محقر دهخدا به مامن استادان و پژوهشگران ادبيات فارسي تبديل شده بود و او جز همين بحث هاي ادبي و لغوي، کار ديگري نداشت. زندگي اش با کمک هاي ديگران مي گذشت و دولت و مجلس که آن همه از «لغت نامه» تعريف و حمايت لفظي مي کردند، هيچ کمکي به او ندادند. با همه تواضعي که داشت، يک بار شکوه کرد که: «اگر براي هر لغتي يک تومان مي دادند، ميليون ها ثروت داشتم.» بر ديوار اتاقش اين تابلو را زده بود: «اندر همه ده جوي نه ما را / ما لافزنان ايم که دهخداييم.» اين درحالي بود ه او خود تمام درآمد فروش «امثال و حکم» را وقف تحقيقات ادبي کرده بود.
درباره لغت نامه دهخدا
عجم زنده کردم...
دهخدا در «لغت نامه» اش تمام لغات موجود در زبان فارسي تا روزگار خودش، شامل لغات فارسي، لغات عربي، لغات ترکي، ديگر لغات بيگانه مورد استفاده، نام شهرها و روستاها، نام اشخاص و اصطلاحات علمي با معناي دقيق آن ها و شواهد فراوان از کاربرد اين لغات در متون مختلف را آورده است. «لغت نامه» دهخدا، هم لغت نامه است و هم دايره المعارف.
فکر انتشار چنين کتابي، در دوران انزواي دهخدا در چهارمحال و بختياري و در حين ترجمه لغت نامه فرانسوي لاروس به ذهنش رسيد. بعد از آن، دهخدا شروع کرد به يادداشت کردن لغات فارسي، ابتدا از روي ذهن مي نوشت. بعد کم کم مراجعه به کتاب هاي چاپي و بعد خطي شروع شد. کار تمامي نداشت. اما مرد هم بزرگ بود و هم همت بلند داشت. چهل و پنج سال باقي عمر را دهخدا يک بند داشت يادداشت مي کرد. استاد سعيد نفيسي در اين باره مي گويد: «دهخدا روي هر کاغذ پاره اي که مي يافت، يادداشت مي کرد. مکرر روي پاکت شيريني يا ميوه و روي کاغذ پاره اي که سيگار در آن پيچيده بودند، چيزي مي نوشت. گاهي قوطي خالي کبريت را پاره مي کرد و روي طرف سفيد آن يادداشتي مي کرد. از عجايب اين بود که قلم و دوات مرتبي نداشت و بارها شد که با سر سوخته کبريت، چيزي نوشت و يادداشت کرد.»
دهخدا تمام چهل و پنج سال آخر عمرش را نوشت. تنها چهار روز کار را تعطيل کرد، دو روز پس از فوت مادرش و دو روز به علت بيماري سخت. خودش نوشته است: «و مي توانم گفت که بسيار شب ها نيز، در خواب و در ميان نوم و يقظه در اين کار بودم. چه بارها که در شب از بستر برمي خاستم و پليته مي کردم و چيزي مي نوشتم.»
جلد اول از «لغت نامه» در (486)صفحه در سال (1319)به خرج شخصي دهخدا چاپ شد. پس از انتشار، دهخدا ديد که هنوز لغاتي مانده است. کار انتشار را متوقف کرد و به کار جمع آوري لغات ادامه داد. سال (1324)، دهخدا فيش هاي جمع آوري شده را که بالغ بر (4/5)ميليون فيش بود، از طريق مجلس به ملت ايران تقديم کرد تا در صورت فوتش کار نماتمام نماند. مجلس ماده واحده اي را تصويب کرد که طبق آن، بودجه طبع و نشر «لغت نامه» به عهده مجلس و شورا بود. همچنين در اين قانون، وزارت فرهنگ موظف شد که عده اي از استادان دانشگاه را براي ياري دهخدا به او معرفي کند.
با اين قانون، کار «لغن نامه» شتاب بيشتري گرفت و اولين جزوه سري جديد آن در سال (1325)چاپ شد (22)جزوه ديگر در زمان حيات دهخدا چاپ شد و بعد از آن، طبق وصيت دهخدا مسؤوليت «لغت نامه» و مرتب کردن و انتشار فيش ها به دکتر محمد معين سپرده شد. در زمان دکتر معين هم (102)جزوه ديگر زير چاپ رفت. و پس از فوت دکتر معين، طبق وصيت او، دکتر سيدجعفر شهيدي مسووليت کار را برعهده گرفت و (80)جزوه آخر هم منتشر شد.
از کنار «لغت نامه» چند کار بزرگ ديگر هم درآمده است. «امثال و حکم» را دهخدا در حين انجام کار «لغت نامه» توانست جمع آوري و تاليف کند. «فرهنگ معين» و «فرهنگ بزرگ سخن» دکتر حسن انوري هم از دل همين «لغت نامه» بيرون آمده اند. در حال حاضر، مسؤوليت «لغت نامه» با دانشگاه تهران است و دفتر آن در تجريش، جنب باغ فردوس، رياست مؤسسه لغت نامه با دکتر شهيدي است. ويرايش سوم لغت نامه، در (15)جلد با (26475)صفحه سه ستوني چاپ شده است. مؤسسه لغت نامه، سي دي آن را هم تهيه کرده است.
اخيرا مجلس، قانوني را در دست بررسي و تصويب دارد که «لغت نامه» از قانون حقوق مصنفان و مؤلفان (که اجازه مي دهد هر اثري پس از سي سال از زمان چاپ، قابل چاپ و انتشار توسط هرکسي باشد) مستثنا شود و شرکت ها و ناشران ديگر، اجازه چاپ اين اثر ملي را نداشته باشند.
«لغت نامه دهخدا» تنها کتاب فارسي است که براي آن، قانون در مجلس تصويب شده است.
منبع: همشهري جوان شماره 59
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}