تأثيرات آلودگي هوا بر روح و روان انسان ها


 

نويسنده: غلامحسين ميرزايي




 
در اکثر مقالات و تحقيقاتي که ظرف چند دهه ي اخير توسط محققان و پژوهشگران در کشورهاي غربي و در يکي دو دهه اخير توسط پژوهشگران ايراني در کشورمان، در مورد آلودگي هوا، تهيه و عرضه شده است، بيشتر به بررسي ابعاد آلودگي هوا بر جسم انسان و زيان و ضررهاي آن به ارگان هاي مختلف بدن پرداخته شده است، که البته سعي و تلاش اين محققان در اين زمينه بسيار ضروري، مغتنم و ارزشمند بوده، به ويژه آنکه در اين مقالات مضرات آلودگي به دقت و به تفکيک و به صورت تخصصي بر هريک از اعضاي بدن نظير مجاري تنفسي، قلب، چشم، پوست، گوارش و ... مورد بحث و بررسي قرار گرفته و علل و عوامل و راهکارهاي پيشنهادي براي حذف يا کاهش اين مضرات ارائه گرديده است، اما آنچه را بايد به آن اذعان و اقرار نمود، اين است که در کنار اين تحقيقات و مقالات ارزشمند، کمتر مي توان مقاله و تحقيقي يافت که به طور جامع و تخصصي به تأثيرات آلودگي هوا بر روح و روان انسان ها پرداخته باشد؛ شاهد اين ادعا نيز انتشار قابل توجه کتاب ها، جزوات و مقالات متعددي است که هرساله در مورد تأثيرات و مضرات آلودگي هوا بر بدن انسان به چاپ مي رسد يا نتيجه ي آنها بر روي خروجي نمايه هاي مختلف ملي و بين المللي قرار مي گيرد و يا برپايي همايش ها و سمينارهاي علمي در سراسر ايران و جهان ارائه مي گردد، ولي چنانچه بخواهيم تأثيرات آلودگي هوا را در بعد روحي و رواني انسان بررسي کنيم، کمتر مي توان به مقاله و کتابي معتبر دست يافت و علت آن هم اين است که تلاش محققان در دهه هاي اخير، فقط بر بررسي تأثيرات آلودگي هوا در بعد جسمي متمرکز بوده و بعد روحي و رواني، به طور سهوي، مغفول و از نظرها دور مانده است. حتي در همين شماره از نشريه ي پيام پزشک که بسياري از مقالات آن به آلودگي هوا و محيط زيست اختصاص يافته است، و اتفاقاً همگي آنها نيز حاوي نکات ارزشمندي مي باشند، اما در اينجا هم جاي مقاله اي در مورد آثار سوء آلودگي هوا بر روح و روان انسان ها خالي است. طرفه آن که اگر بپذيريم انسان موجودي است دو بعدي که نيمي از هويت او، جسم اوست و نيمه ي ديگرش روح او، پس محققان و دانشمندان و علاقمندان به امر پژوهش در هر زمينه اي که قرار است به تحقيق بپردازند، از جمله در زمينه ي آلودگي هوا، مي بايد تحقيقات خود را به طور متعادل و متوازن درهر دو بعد جسمي و روحي انسان توزيع نمايند. البته اين نوشتار کوتاه، قصد ارائه ي يک مطلب علمي در مورد تأثيرات آلودگي هوا برروح انسان را ندارد و هدف، تنها، زدن تلنگري بر ضرورت پرداختن به اين مسأله مهم و نيز گشودن پنجره اي نو و زمينه اي تازه فرا روي محققان محترم است تا با ورود به اين عرصه نو، علم و دانش خود را در اين زمينه نيز به کار گرفته و رسالت خود به جامعه را تکميل نمايند.
ولي آنچه مسلم است و از آنچه از گفته ها و مقالات پراکنده در اين زمينه، به دست مي آيد، مي توان گفت منشأ يا حداقل، بخشي از منشأ افسردگي ها، زودرنجي ها، پرخاشگري ها، کم شدن آستانه تحمل ها، انزواطلبي ها، خستگي هاي روحي و رواني و ... که همگي از واکنش هاي رواني انسان امروزي به شمار مي روند، در آلودگي هوا نهفته است و همين است علت اينکه وقتي بسياري از افراد شهر نشين، به ويژه ساکنان کلان شهرها که مدت مديدي را در متن زندگي ماشيني و آلوده ي شهرها و فضاهاي پردود و دم و آسمان هاي مملو از گرد وغبارهاي صنعتي بسر برده اند، براي تفرج و تفريح کوتاه، شهر خود را ترک نموده و به دامان طبيعت پاک در روستاها، جنگلها و سواحل روح افزاي درياها و رودخانه ها پناه مي برند و وقتي هواي دلکش و با طراوت و سرشار از اکسيژن آن مکان ها را به درون ريه هاي خود مي فرستند، به يکبار نشاط و بهجتي قابل توجه در خود احساس کرده و سبکبال و خوشرو و با سعه صدر با اطرافيان به معاشرت و گفتگو مي پردازند.
اميد آن که محققان و دانشمندان به ويژه پژوهشگران محترم کشورمان بر تحقيق در اين عرصه ي مغفول نيز اهتمام ورزند.
منبع: نشريه پيام پزشک، شماره 55..