قرض‌الحسنه و آثار آن در زندگی از زبان آیات وروایات


 

نویسنده: ظاهر حبیبی
منبع : اختصاصی راسخون



 
واژه‏ی «قرض» از نظر لغوی به معنای «قطع» و چندین بار در قرآن کریم آمده است و در آن درخواست وام برای خداوند شده است و بر اساس نظریه مفسرین واژه‌ی قرض آنجا دارای یک معنای وسیع وشامل تمام انفاق‌های در راه خدا می‌شود؛ شامل قرض دادن به بندگان نیازمند خدا نیز خواهد شد. خداوند با این بیان لطیف، بندگانش را به انفاق تشویق نموده است. وام که برای خدا تعبیر شده است باید «وام نیکو» و دارای صفات ویژه باشد.
قرض‌الحسنه از منظر معصومین (ع) دارای پاداش فراوان و تأثیرمثبت در زندگی انسان‌ها در دنیا وعالم آخرت دارد و برای کسانی که توجه به این سنت حسنه ندارند ویا در صورت توانایی امتناع می‌ورزند سرنوشت بدی وعده داده شده است.
از منظر امام رضا (ع) نیز قرض‌الحسنه و همچنین مدارای با بدهکار، دارای ثواب فراوان و پاداش روزشمار است و اگر فرهنگ نیکوی قرض‌الحسنه در جامعه حاکم شود جلوی بسیاری ازمفاسد اقتصادی، و نظام چپاولگری ربا گرفته خواهد شد و جامعه به سوی توازن واعتدال پیش خواهد رفت.
کلیدواژگان: قرض‌الحسنه، پاداش، انفاق، نیازمند، ربا.
بی تردید اقتصاد در پیشرفت وشکوفایی جامعه انسانی نقش مؤثر و حیاتی دارد.
پیشرفت اقتصادی مطلوب نیازمند یک نظام اقتصادی سالم است. نظام اقتصادی اسلام سالم‌ترین نظام‌های اقتصادی دنیاست. داد وستد تعاونی، با روحیه‌ای ایثار وهمکاری به نام «قرض‌الحسنه» یکی از زیر مجموعه‌های نظام اقتصادی اسلام است. برای احیا و ترویج هرچه بیشتر و بهتر این فرهنگ سازنده، تلاش بیشتر و همت مضاعف لازم است، اما متأسفانه از لحاظ تئوریک نوشتاری کمتر به آن پرداخته شده است.
بر این اساس ضروری می‌نمود در این نگارش پیرامون این موضوع مهم پرداخته و گامی برای تشویق و ترویج فرهنگ قرض‌الحسنه بر داشته شود.
از آنجا که در قرآن مجید واژه‌ی «قرض» به طور متعدد آمده است اما هیچ کدام به معنای قرض که در بین مردم رایج و معمول است نیست بلکه دارای یک معنای عام و کلی است که تمام این انفاق‌های در راه خیر را شامل است و قرض‌الحسنه متعارف می‌تواند یکی از مصادیق آن کلی قرار گیرد طبعاً ویژگی‌های که برای کل متصور است برای مصادیق نیز تصوّر می‌گردد.
در این نوشتار به منظور بررسی برخی آثار و تأثیرات قرض‌الحسنه بر افراد، از منظر قرآن و ائمه اطهار (ع)، بعد از واژه شناسی، ابتدا پیرامون آیه‌ای از قرآن کریم پرداخته و سپس پژوهشی پیرامون تفسیر آن داشته و ارتباط آن را با موضوع قرض برای نیازمند جامعه، تبیین نموده است؛ و در بخش دیگر در باره‏ی پاداش وآثار قرض‌الحسنه در زندگی انسان و جامعه بشری، از منظر ائمه اطهار (ع) پرداخته شده است.
قرض یک واژه‌ای عربی است که معادل فارسی آن «وام» است اما علی‏رغم آن در زبان فارسی نیز واژه‌ای قرض مشهور و متداول است. واژه‏ی قرض از نظر لغوی به معنای قطع کردن وبریدن است و قیچی را هم که مقراض گوید از این جهت است که چیزی را قطع و جدا می‌کند. برخی گفته‌اند وجه تسمیه این واژه به قرض از این جهت است که صاحب مال با قرض دادن مقداری مالش را از خود جدا می‌کند و به کسی می‌دهد به نیت این که بعداً برگرداند. (1).
و در اصطلاح حقوقی مدنی ایران (ماده 648) قرض را چنین تعریف کرده است: «قرض عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می‌کند که طرف مزبور، مثل آن را از حیث مقدار وجنس و وصف، رد نماید ودر صورت تعذر رد مثل، قیمت یوم الرد را بدهد».(2).
در آیات قرآن کریم واژه‌ای قرض چندین بار به صورت استفهام و درخواست قرض خداوند متعال از بندگان آمده است و برای قرض دهندگان به خداوند با تعابیر بسیار جالب پاداش عالی و بزرگ را ذکر نموده است از آن رو که از لحاظ واژه شناسی، واژه‌های قرض که در قرآن کریم آمده به یک معنا و مفهوم است و از طرفی هم، به خاطر عدم گنجایش این مختصر، فقط یک آیه را مورد برسی قرار داده و سپس به روایات معصومین (ع) می‌پردازیم.
خدوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (بقره/245).
(كيست آنكه به خدا قرض نيكو دهد تا خداوند براى او دو چندان كند دو چندان‌های بسيار، و خدا می‌گیرد و فراخى می‌دهد و به سوی او بازگشت مى‏كنيد).
صاحب تفسیر اطیب البیان در مورد این آیه می‌فرماید:
واژه‌ای «قرض» که دراین آیه مبارکه آمده است دارای یک معنای عام و مفهوم وسیع که شامل تمام انفاق‌های در راه خدا می‌شود چه انفاق واجب باشد مانند خمس، زكاة، نفقه واجب النفقه، مصارف حج واجب و... یا مستحب؛ مانند صدقه مستحبه، صله رحم، احسان بفقراء و ايتام، اعلاء كلمه دين، زيارات، سوگوارى خاندان عصمت، طهارت، اعانت به اهل علم، نشر كتب علميه و ساير مصارف خيريه كه هر کدام دارای اجرو پاداش بزرگ است.
لذا خداوند تبارك و تعالى در این آیه مبارکه با تعابیر بسیار لطیف وجالب با بندگانش حرف می‌زند و تمام انفاق‌های در راه خدا را، با تعبیر «قرض دادن به خدا» بیان فرموده است (3).
بعد ایشان می فزاید:
نکات بسیار لطیف و جالبی در این تعبیر نهفته است که ذیلا بیان می‌گردد:
1- اين انفاقات را به عنوان «قرض به خدا» تعبير فرموده با اينكه او غنى بالذات است و هيچ‏گونه احتياجى در ذات مقدسش متصوّر نیست.
2- سپس آن را به «قرض حسن» تعبير نمود وبری قرض حسن معانی همچون قرض بدون رباء، قرض بدون اذیت و منّت گذاشتن، قرض از مال حلال را اورده اند ولى ظاهرا مراد قرضى است كه از روى خلوص نيت و تقرب يافتن به او باشد که شامل تمام اوصاف مذکور نیز می‌باشد.
3- در این آیه باجمله «فيضاعفه» تعبیر شده است است و واژه «ضعف» به معنی دو چندان است يعنى اين قرض را ما دو برابر رد می‌کنیم.
4- سپس كلمه «اضعافا كثيرة» را بیان فرموده است يعنى هر ضعف از آن را نيز مضاعف می‌کنیم به بیان دیگر دو برابر را چهار برابر و چهار برابر را هشت برابر و هشت برابر را شانزده برابر و هكذا الى ماشاءاللَّه عوض عنايت می‌کند، و چون معين نفرموده كه اين پاداش در دنيا يا در آخرت است به مقتضای اطلاق، شامل هر دو می‌شود.
5 و 6- بعد دو جمله دیگر با تعبیر «وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْسُطُ» يعنى قبض و بسط به دست او است. اما ابن که مراد از قبض و بسط در این آیه مبارکه چیست؟ احتمال دارد مراد از قبض گرفتن نعمت و از بسط اعطاء آن باشد يعنى نعمت‌های كه در اختيار شماست خداوند به شما عطا فرموده و اگر بخواهد از شما می‌گیرد و ممكن است مراد از قبض، گرفتن صدقات باشد يعنى خداوند انفاقات شما را بدست خود می‌گیرد اشاره به اينكه به حساب خود محسوب می‌دارد چنانچه در باب صدقات اين معنى در اخبار وارد شده و مراد از بسط، عوض دادن باشد يعنى خدا است كه به اضعاف‏ كثيرة و پاداش چند برابر انفاق‌های شما را عوض می‌دهد.
7- و در آخر با جمله «وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» بازگشت شما به سوی اوست، آیه تمام می‌شود و این نیز در اوج لطف و زیبایی بیان شده است یعنی سرانجام و بازگشت همگان به سوی آن فیاض لایزال است و از عنايات كامله و نعمت دایمی و همیشگی او برخوردار خواهيد شد.
این همه نکات لطیف و زیبا از جانب خدای متعال از حُسن و زیبایی این مهم حکایت حکایت دارد (4).
حال در اینجا با توجه به تفسیر و نکات پیرامون آیه شریفه ممکن است چندتا سوال در اذهان تصوّر شود:
1 چرا خداوند متعال تمام انفاق‌ها را باتعبیر «قرض» آورده است؟
2 معمولا افراد نیازمند مطالبه‌ای قرض دارد؛ آیا قرض دادن به خداوند با غنای ذاتی او ساز گار است؟
3 چرا سیاق کلام الهی عوض شده واز امر و فرمان به حالت استفهام تبدیل شده است در حال که ممکن بود مطلب را با دستور و فرمان برساند؟
4 در آیات قرآن با تعبیر «قرضاً حسناً» آمده است، قرض حسن (نیکو) به چگونه قرضی گفته می‌شود وغیر حسن کدام است؟
اولا اینکه از لحاظ واژه شناسی اشاره شد که قرض به معنای قطع کردن و بریدن است و و جه تسمیه آن، کسی که به فردی قرض می‌دهد در واقع مقداری از مالش را بریده و جدا کرده و قرض داده است و هر انفاقی که صورت می‌گیرد نیز گویا انفاق کننده آن را از علاقه و وابستگی خویش همچون قرض بریده وانفاق کرده است.
ثانیا به نظر می‌رسد انفاق امر بسیار سازنده وحایز اهمیت، ومستلزم نکاتی است که با واژه «قرض» می‌توان به خوبی آن را بیان کرد:

الف حتمی بودن مزد و پاداش آن.
 

هنگام قرض دادن، چنانکه اشاره شد صاحب مال جزئى از مال خود را قطع كرده به دیگری می‌دهد به نیت اينكه خود مال يا بدل آن را بعدا بدهند و قرض گیرنده نیز شرط کرده كه عوض آن را به وى بدهد (5) لذا پرداخت آن بر گیرنده واجب و حتمی است. (6).
انفاق‌های که برای خدا انجام می‌گیرد، همانند قرض پرداخت اجر و پاداش آن از جانب خداوند قطعی وحتمی است و انفاق کنندگان با این اطمنان انفاق کنند که پاداش آنان محفوظ است ...

ب خالص بودن آن.
 

عمل نیک هرچه خالص‌تر شد ارزش بیشتر پیدا می‌کند و برخی اعمال کمتر در معرض آسیب ریا و آفات دیگر است مانند روزه که ظهور درونی آن بیشتر از ظهور بیرونی است و رنگ خلوص در آن به شتر گل می‌کنند لذا در حدیث قدسی آمده که خداوند متعال می‌فرماید: «الصوم لی و انا اجزی به» (7) روزه برای من است ومن خود پاداش آن هستم و یا خود پاداش آن را خواهم داد. قرض‌الحسنه نیز وقتی صاحب مال دل از وابستگی به مالش می‌کند و آن را جدا می‌کنند و بدون چشم داشت ربا و سودی در کف دست نیازمند می‌گذارد تا گره از کار او باز شود وبعد هم آزار ومنتی به دنبال نداشته باشد (زیرا چنانکه خواهد آمد از ویژگی‌های قرض نیکو این است که خالص برای خدا و بدون منت و آزار باشد) معلوم است که انگیزه خلوص وخدایی بودن در این عمل بیشتر موج می‌زند و پیشگاه خدا هم حساب ویژه‌ای خواهد داشت پس هر گونه انفاقی که صورت گیرد باید همانند قرض نیکو از خلوص نیت بر خودار باشد.
علامه طباطبایی می‌فرماید: «این که خداى تعالى هزينه‏اى را كه مؤمنين در راه او خرج مى‏كنند، قرض گرفتن خودش ناميده، به خاطر تشويق مؤمنين را بر اين كار، و خلوص انفاق‌های نامبرده است».(8).

ج تشویق به انفاق.
 

هرچند پادش هرگونه انفاق و عمل خیری در دستگاه خداوند متعال محفوظ و ثابت است ولی هنگامی که خدای متعال با بیان خودش به محفوظ بودن عمل و پاداش آن نزد خودش خبر می‌دهد روی بندگان تأثیر ویژه‌ای خواهد گذاشت و این اطمینان الهی و لحن آرام‏بخش، برای تشویق و ترغیب آنان به انفاق و بخشش در راه خدا موثر خواهد بود.
علامه طباطبایی می‌فرماید: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ» تعبير به قرض براى اين است كه بذل مال اقسامى دارد، بسا مى‏دهد بدون عوض مثل هبة و هديّه و صدقه و حقوق واجبه و مندوبه، و بسا مى‏دهد به عنوان معامله كه عوض او را مى‏گيرد، و بسا به عنوان قرض مى‏دهد كه او را پس از مدّتى ردّ كند آن هم دو قسم است يك قسم براى رفع احتياج قرض گيرنده است، و بسا براى حفظ مال است كه از بين نرود مثل حسابى كه در بانگ‌ها باز مى‏كنند انفاق فى سبيل اللَّه از قبيل اخير است كه به دست خدا مى‏سپارد. (9).
ایشان در جای دیگر می‌فرماید: «معناى كلمه» قرض معروف است، این که خداى تعالى هزينه‏اى را كه مؤمنين در راه او خرج مى‏كنند، قرض گرفتن خودش ناميده، به خاطر تشويق مؤمنين را بر اين كار، و خلوص انفاق‌های نامبرده است. (10).
مرحوم طبرسی در این مورد می‌نگارد: «اما این که خداوند» انفاق را قرض ناميد از باب لطف در امر به نيكى و انفاق و از نظر تأكيد در اينكه حتماً پاداش خواهد داشت مانند قرض كه بايد پرداخت شود (11).

د ارائه لطف بی پایان و فضل بیکران.
 

این تعبیر زیبا و رسای خداوند متعال از لطف وعنایت بی‏نهایت او حکایت دارد؛ زیرا حضرتش مالک علی‏الاطلاق است و بنده فقیر هیچ‏گاه از او به عنوان طلبکار و مستحق نیست کسی که وجودش از اوست چگونه از او طلبکار و مستحق تصور می‌شود؟ اگر جایی او برای بندگانش ثواب و پاداش عنایت می‌کند و یا بنده را به عنوان مستحق وطلبکار اعتبار نموده و خود را بدهکار بیان می‌دارد تفضلی است که آن فیاض لایزال برای مخلوقات خویش ارزانی داشته است، در اینجا نیز وقتی انفاق بندگانش را به عنوان قرض، و خویش را به عنوان بدهکار آنان بیان می‌فرماید نهایت لطف ومهربانی را به آنان مبذول می‌دارد، والّا او بی‏نیاز مطلقی است که ذره‌ای نیاز و احتیاج در او تصّور نمی‌شود تا چه رسد به این که محتاج انفاق بندگان خویش باشد، او غنی باالذاتی است که هر چه هست از آن اوست و در حقیقت مالک اصلی خداست. علامه طباطبایی پیرامون تفسیر همین آیه می‌فرماید:
در مورد عطاياى خدايى بايد دانست كه آنچه خدا به عنوان پاداش در برابر اعمال خير به بندگان مى‏دهد تفضلى است از او، نه اينكه بنده از او طلبكار و مستحق آن باشد، چون عبد و آنچه مى‏كند همه ملك طلق خداى سبحان است، ملكى كه قابل نقل و انتقال نيست، (ملكى كه بعد از تمليك به غير، باز باقى است)، چيزى كه هست خداى تعالى خودش به اعتبار قانونى، عبد را مالك اجر و ثواب اعتبار كرده، و او را نخست مالك عمل خود و سپس مالك آثار عمل خويش از قبيل كيفر و پاداش دانسته، و اين معنا با اينكه مالك عبد و عمل خود او است، تفضل ديگرى است از او، آن گاه از ميان همه اعمال عبد آنچه محبوب او است و خير است انتخاب نموده، وعده ثوابى در برابرش داده، و اين ثواب را خود او اجر خوانده (با اينكه در واقع اجر و جزا نيست) و اين هم تفضل ديگرى است از او، چون خود خداى تعالى از اين‏گونه اعمال عبد استفاده نمى‏كند، نه در دنيا و نه در آخرت، بلكه تنها خود عبد است كه از پاداش اعمال نيكش بهره‏مند مى‏شود. (12).
آیت‏الله مکارم شیرازی در این مورد می‌گوید:
«در چندين آيه از قرآن مجيد (و از جمله آيه بالا) در مورد انفاق در راه خدا تعبير به قرض و وام دادن به پروردگار آمده است، و اين نهايت لطف خداوند نسبت به بندگان را از يك سو و كمال اهميت مسأله انفاق را از سوى ديگر مى‏رساند، با اينكه مالك حقيقى سراسر هستى او است، و انسان‌ها تنها به عنوان نمايندگى خداوند، در بخش كوچكى از آن، تصرف مى‏كنند چنان كه در آيه 7 سوره حديد مى‏خوانيم: «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ ايمان به خدا و رسولش بياوريد و از آنچه خداوند شما را در آن نماينده خود ساخته، انفاق كنيد ولى با اين حال بر مى‏گردد و از بنده خود استقراض مى‏كند، آن هم استقراضى با چنين سود بسيار فراوان، «كرم بين و لطف خداوندگار»! (13).
خوب است پاسخ این سوال را با فرمایش امیرالمؤمنین (ع) آغاز نمایم زیرا حضرت در نهج‏البلاغه می‌فرماید: «و استقرضكم و له خزائن السموات و الارض و هو الغنى الحميد و انما اراد ان يبلوكم ايكم احسن عملا» خداوند از شما درخواست قرض كرده در حالى كه گنج‌های آسمان و زمين از آن او است و بى‏نياز و ستوده، (آرى این‌ها نه از جهت نياز او است) بلكه مى‏خواهد شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد. (14).
حضرت علی (ع) با توصیفی که در اینجا برای خداوند بیان فرموده است حتی تصّور احتیاج و نیازمندی هم راه ندارد، زیرا خدای که غنی باالذات و مالک گنج‌های زمین و آسمان است هرگز محتاج وام و انفاق بندگانش نخواهد بود بلکه درخواست وام خداوند بی نیاز، از بندگان، مایه‌ای امتحان و آزمایش آن‌ها خواهد بود.
اما به نظر مرحوم طبرسی جمله استفهامیه که در آیه آمده است مفید «امر و دستور» است و به معنای درخواست وام از روی احتیاج نیست چنان‏که یهودیان پنداشته‌اند، لذا در مجمع‏البیان آورده است: «در باره جمله» مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ یهودبان از اين تعبيریرداشت ناروایی داشته و پنداشته‏اند كه خداوند از ما قرض می‌کند از روى نادارى و او فقير است و ما بى‏نياز!! در صورت که منظور از این تعبیر «امر» است نه درخواست قرض از روى احتياج (15).
بر اساس فرمایشات برخی از مفسرین، جمله استفهامیه در این آیه دو تا ویژگی دارد یکی این که انگیزنده و محرک است و دیگر این که متضمن تکریم است به این معنا که «كيست آن والا مقام عاقبت‏انديش كه قرض دهد به خدا قرض نيكو» (16) این لحن و این گونه تعبیر، در ترغیب و انگیزش که حاکی از خردورزی و عاقبت‏نگری افراد دارد اثری ویژه‌ای خواهد داشت.
مرحوم علامه طباطبایی راجع به این مسئله که چرا خداى تعالى سياق خطاب را از امر (جهاد كنيد)، به استفهام برگردانيد، و فرمود: «كيست از شما كه چنين و چنان كند»؟، با اينكه ممكن بود همين مطلب را نيز به صورت امر بفرمايد، مانند جمله «در راه خدا جهاد كنيد و به او قرض بدهيد»، می‌فرماید: «اين تغيير به خاطر نشان دادن ذهن مخاطب است، چون سياق امر خالى از كسب تكليف نيست، ولى سياق استفهام دعوت و تشويق است، در نتيجه ذهن شنونده تا حدى از تحمل سنگينى امر استراحت مى‏كند، و نشاط مى‏يابد» (17).
در دوره‌ی جاهلیت قبل از طلوع اسلام هم قرض در بین مردم معمول و رایج بود اما قرضی غیرنیکو، قرضی که با رباخواری و منت و آزار همراه بود، حیثیت و کرامت انسانی در این داد وستد به فروش می‌رفت با آمدن اسلام این سیستم قرض مردود شناخته شد و با عنوان «قرض‌الحسنه» فرمول آن را عوض کرد وکیفیت آن را به صورت دیگر بیان داشت و در قرآن کریم هم وقتی با تعبیر «قرضا حسنا» آورده می‌شود قرضی را می‌پذیرد که با مدل اسلامی وارد اجتماع شود.
آیت‏الله مکارم در این باره می‌فرماید: «تعبير فوق اشاره‏اى به اين حقيقت است كه وام دادن خود انواع و اقسامى دارد كه بعضى را» وام نيكو و بعضى را وام كم ارزش و يا حتى بى ارزش مى‏توان شمرد. (18).
اما کیفیت و ویژگی‌های که مفسرین برای قرض نیکو با مدل اسلامی از آیات بیان می‌کنند؛ ضمناً هویت قرض غیرنیکو (کم‏ارزش و بی‏ارزش) هم روشن می‌شود که در این نوشتار به علت اختصار، صفاتی را که در تفسیر نمونه با توجه به تفاسیر دیگر آورده است، بیان می‌گردد:

ویژگی‌های قرض نیکو.
 

1- از بهترين قسمت مال انتخاب شود نه از اموال كم‏ارزش «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ:»(بقره/267) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از اموال پاكيزه‏اى كه به دست آورده‏ايد، يا از زمين براى شما خارج ساخته‏ایم انفاق كنيد، و به سراغ قسمت‌های ناپاك براى انفاق نرويد در حالى كه خودتان حاضر نيستيد آن‌ها را بپذيريد مگر از روى اغماض، و بدانيد خداوند بى نياز و شايسته ستايش است.
2- از اموالى كه مورد نياز انسان است باشد، چنان كه مى‏فرمايد «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة» ٌ (حشر/9) آن‌ها ديگران را بر خود مقدم مى‏دارند هر چند شخصا شديدا نيازمند باشند.
3- به كسانى انفاق كند كه سخت به آن نيازمندند و اولویت‌ها را در نظر گيرد «لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» (بقره/273) انفاق شما (مخصوصا) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا در محاصره قرار گرفته‏اند.
4- انفاق اگر مكتوم باشد بهتر است «وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» (بقره/271 )هر گاه آن‌ها را مخفى ساخته و به نيازمندان بدهيد براى شما بهتر است.
5- هرگز منت و آزارى با آن همراه نباشد «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد انفاق‌های خود را با منت و آزار باطل نكنيد.
6- انفاق بايد توأم با اخلاص و خلوص‏نيت باشد «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» (بقره/265) كسانى كه اموالشان را براى جلب خشنودى خداوند انفاق مى‏كنند.
7- آنچه را انفاق مى‏كند كوچك و كم‏اهميت بشمرد هر چند ظاهرا بزرگ باشد «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِر» (مدثر/6) به هنگام انفاق منت مگذار و آن را بزرگ مشمار.
8- از اموالى باشد كه به آن دل بسته است و مورد علاقه او است «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (ال عمران/92) هرگز به حقيقت نيكوكارى نمى‏رسيد مگر اينكه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد.
9- هرگز خود را مالك حقيقى تصور نكند، بلكه خود را واسطه‏اى ميان خالق و خلق بداند «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ» (حدید/7) انفاق كنيد از آنچه خداوند شما را نماينده خود در آن قرار داده است.
10- و قبل از هر چيز بايد انفاق از اموال حلال باشد، چرا كه خداوند فقط آن را مى‏پذيرد «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» (مائده/27) خداوند تنها از پرهيزگاران قبول مى‏كند.
.....آنچه گفته شد در واقع قسمت مهمى از اوصاف و شرائط لازم قرض نیکو است، ولى منحصر به این‌ها نيست، و با دقت و تامل در آيات و روايات اسلامى به شرايط ديگرى نيز مى‏توان دست يافت.
ضمنا آنچه گفته شد بعضى از شرائط «واجب» محسوب مى‏شود (مانند عدم منت و آزار و تظاهر) و بعضى از شرائط كمال است (مانند ايثار به نفس در موقع حاجت خويشتن) كه عدم وجود آن ارزش انفاق را از ميان نمى‏برد هر چند در سطح اعلا قرار ندارد.
و نيز آنچه گفته شد گرچه در مورد انفاق (وام به خداوند) بود، ولى بسيارى از آن‌ها در مورد وام‌های معمولى نيز صادق است، و به اصطلاح از شرائط لازم، يا شرط كمال «قرض‌الحسنه» مى‏باشد. (19).

آیا قرض دادن به خدا شامل قرض دادن به بندگانش هم می‌شود؟
 

پس می‌توان ادعا کرد که قرض دادن به بندگان خدا افراد نیازمند نیز داخل در قرض دادن به خدا (انفاق درراه خدا) به شمار آید و آن تشویق و پاداش فراوان که خدای متعال با تعابیر عالی و نکات لطیف در قرآن مجید برای قرض به خودش بیان نموده است شامل قرض معمول و وام دادن به بندگان خدا نیز شود زیرا:
اوّلا از لحاظ واژه شناسی با معنای لغوی قرض تناسب دارد زیرا چنانچه اشاره شد که واژه‌ای قرض به معنای قطع کردن و بریدن است و برخی آفزوده است: «وام را قرض‏گويند چون شخص، جزئى از مال خود را قطع كرده به دیگری می‌دهد به نیت اينكه خود مال يا بدل آنرا بعدا بدهند». (قاموس واژه‌ای قرض).
پس وام دهنده در واقع، مقداری از مالش را قطع و جدا کرده و به نیت باز گرداندن آن به فردی وام می‌دهد.
ثانیاً چناچه بیان شد واژه «قرض» دارای یک معنای وسیعی است که شامل تمام انفاق‌های در راه خدا می‌شود و دل بریدن از مال و قراردادن آن را در دست نیازمندان (ولوبا نیت برگرداندن) نیز نوعی انفاق محسوب می‌شود وهمچون انفاق بدون هیچ انتظار وچشم داشتی اضافی و ربوی پرداخت می‌گردد؛ و بر اساس برخی روایات، به هر کار نیکی «قرض» گفته می‌شود چنانچه در مجمع البیان طبرسی روایتی از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه وقتى آيه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها» (قصص/84 ونمل/89) (كسى كه كارى نيك انجام دهد پس براى اوست پاداش بهتر از آن) نازل شد رسول اكرم گفت: پروردگارا بر پاداش خود بيفزا، پس خداوند اين آيه را فرستاد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) (كسى كه كار نيكى انجام دهد خداوند ده برابر آن را پاداش می‌دهد) باز رسول اكرم عرضه داشت خدايا بيفزا: و اين آيات نازل شد: مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ ... و «كثيراً» يعنى آن مقدارى كه بشمار نمی‌آید و جز خدا كسى اندازه آن را نمی‌داند. (20).
بر اساس این روایت چنین به نظر می‌رسد که هر کار نیک و حسنه‌ای وام دادن به خدا ودارای پاداش بی شمار است و از این مسیر هم می‌توان وام دادن به بندگان خدا را از مصادیق «من ذاالذی یقرض الله ...» دانست زیرا قرض‌الحسنه دادن به بندگان خدا بدون شک عمل نیک و حسنه به شمار می‌آید.
ثالثا انفاق‌های در راه خدا برای پیشرفت واستقلال و سربلندی جامعه اسلامی است و همچنین با روحیه‌ی ای ایثار و فداکاری از محرومان ونیازمندان دستگیری و امداد می‌شود و خدای متعال اینگونه ایثار واحسان را تحسین نموده و آن را قرض دادن به خودش دانسته است. وام دادن به نیازمندان و همکاری با بندگان خدا نیز همین نتیجه را بلکه بر اساس تقاضا، ثمره بهتری را خواهد داشت چون صدقه وانفاق ممکن است در دست نیازمند و غیر آن قرار گیرد اما قرض معمولاً در دست نیازمند و محتاج قرار می‌گیرد و در برخی روایات هم فلسفه‌ای پاداش بیشتر قرض، بر صدقه و انفاق را همین می‌دانند چنانچه در روایت از پیامبر گرامی اسلام (ص) آمده است: «دخلتُ الجنه‌ی فرأیتُ علی باب‌ها الصدقه‌ی بعشره‌ی و القرضُ بثمانیه‌ی عشر، فقلتُ یا جبرائیل کیف صارت الصدقه‌ی بعشره‌ی و القرضُ بثمانیه‌ی عشر؟ قال لِاَنَّ الصدقه‌ی تَقَعُ علی ید الغنی و الفقیر و القرض لا یقعُ مَن یَحتاجُ الیه» (21) هنگامی که بر بهشت داخل شدم دیدم بر در آن نوشته است ثواب صدقه ده برابر و ثواب قرض هیجده برابر، از جبریل پرسیدم چرا ثواب صدقه ده برابر و ثواب قرض (بیشتر) هیجده برابر است؟ در جواب گفت به علت این که صدقه در دست فقیر وغنی قرار می‌گیرد ولی قرض فقط در دستان محتاج و نیازمند قرار می‌گیرد.
آیت‏الله مکارم در ذیل تفسیر آیه فوق می‌فرماید «وام دادن به خداوند به معنای» انفاق فی سبیل الله است و به گفته‌ای بعضی از مفسران، انفاق‌هایی است که در راه جهاد می‌شود، زیرا در آن زمان تهیه‌ی هزینه‌های مختلف جهاد، بر دوش مبارزان مسلمان بود، در حال که بعضی دیگر معتقدند هر گونه انفاقی را شامل می‌شود، هر چند بعد از آیه جهاد وارد شده است. ولی تفسیر دوم با ظاهر آیه سازگار تر است، به خصوص اینکه معنی اول را نیز دربر می‌گیرد، و اصولا انفاق در راه خدا، و کمک به نیازمندان و حمایت از محرومان، همان کار جهاد را می‌کنند، زیرا هر دو مایه‌ی استقلال وسر بلندی جامعه‌ی اسلامی است (22).
پس از حیث نتیجه و اثر نیز می‌توان قرض همان نقش صدقه وانفاق را بلکه بر وجه مطلوب‌تر ایفا نماید و از مصادیق «من یقرض الله... » قرار گیرد.
رابعا بر اساس روایات ثواب وپاداش قرض بیشتر از صدقه و انفاق است لذا جایگاه آن از انفاق فی سبیل الله کمتر نخواهد بود لذا در روایت آمده که امام صادق (ع) فرمود: «لَأَنْ أُقْرِضَ قَرْضاً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أصله أَصِلَ به مثله» (23) چنانچه مالى را قرض بدهم، در نزد من خوش‌تر است از اينكه آن مال را ببخشم. یا در روایتی دیگری از آن حضرت آمده: «قَالَ النَّبِيُّ ص أَلْفُ دِرْهَمٍ أُقْرِضُهَا مَرَّتَيْنِ أَحَبُ‏ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِهَا مَرَّةً» (همان) رسول خدا (ص) و سلّم فرمود:اگر هزار درهم را دو بار (به كسى) قرض بدهم، در نزد من خوش‌تر از آن است كه آن را يك بار (و يك جا) صدقه دهم.
بنا بر این می‌توان قرض دادن به بندگان خدا و انسان‌های نیازمند را داخل وام دادن به خدا و از مصادیق «مَن یقرض الله...» دانست و در واقع آن بیان عالی و لطف بیکران که خدای متعال برای انفاق کنندگان بیان نموده است شامل افراد که با روحیه‌ای ایثار و همکاری دلی نیازمند وگرفتاری را شاد می‌کنند و دست محتاج و بی نوایی را گرفته، بدون چشم داشت بهره ویا سودی به کمک او می‌شتابند، خواهدشد و مقام و جایگاه آنان را از این آیه قرآن می‌توان فهمید که چگونه با خدای خویش معامله نموده و پاداش فراوانشان در نزد او محفوظ خواهند بود.

ثواب و آثار قرض دادن.
 

حقیقت وماهیت قرض برای رفع نیاز مردم با روحیه‌ای همکاری و تعاون و سوق دادن جامعه به سوی تعادل است بدین جهت قرض خواستن غیر نیازمد و بدون اضطرار خلاف منش و شخصیت انسانی او خواهد بود. در روایات اسلامی بر نجات ورهایی از بدهکاری و همچنین عدم توسل به قرض و بدهکاری تأکید شده است، زیرا خداوند انسان را گرامی داشته و به کراما ذاتی عنایت فرموده است و هنگامیکه فردی مقروض وبدهکار باشد در مقابل طلبکار خویش احساس کوچکی وسرافکندگی می‌کند علاوه بر اینکه فرد بدهکار، از آسایش روحی و تمرکز فکری برخوردار نخواهد بود و همواره احساس دین وبدهکاری آرامش خاطر را از او سلب خواهد کرد؛ لذا رسول اکرم (ص) می‌فرماید: «ایاکم و الدَین فاِنّه شَین الدِین» (24) از مدیون شدن به پرهیزید زیرا آن موجب خواری دین می‌شود؛ و در همین زمینه تعبیر جالبی از امیرالمؤمنین (ع) نیز وارد شده است که می‌فرماید: «ایّاکم و الدَین فاِنّه مذله‌ی بالنهار و مهمه‌ی باللیلِ» (همان جا) پرهیزید از اینکه خودتان را مدیون سازید زیرا آن موجب ذلتروز و غم شب است.
اما وقتی انسان ناچار شد و دستش از همه جا کوتاه شد به طوری که اگر قرض نکند به مشکلات برزگتری می‌افتد و یا دچار فرصت سوزی و یا لطمه‌ای در زندگی می‌شود، آنگاه قرض گرفتن اشکال ندارد و در چنین شرایطی امامان معصوم و حتی پیامبر اسلام (ع) به قرض و وام گرفتن روی می‌آوردند. (25).

1- پاکی یا فزونی مال و درود فرستادن ملائکه بر قرض دهنده.
 

عمل نیک غیر از این که نفس آن کار ارزشمند و دارای پاداش نزد خداوند است، دارای آثار و نتایج مطلوبی نیز می‌باشد که برای فاعل آن، برمی گردد (هرچندمحسوس نباشد) و می‌شود آن را به در خت میوه‌ای تشبیه کرد که با غرس آن نهال عمل نیک، زیبایی وطراوت و میوه‌ای لذیذ آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. قرض دادن به بندگان خدا نیز غیر از پاداش که خدای متعال برای نفس کار عنایت خواهد فرمود، آثار و نتایج دیگری نیز دارد که در هر روز، بلکه در هر ساعت از جانب خدای متعال برای او عنایت می‌شود و آن اینکه از زمان دادن قرض، تاز مانی که بدهکار این قرض را اداء کند مالش همواره در حال رشد و پاکی و یا به منزله زکات است و برای خودش مورد درود ملائکه و یا همرای فرشتگان در نمازاست؛ لذا در روایت از امام جعفرصادق (ع) آمده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَقْرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً يَنْتَظِرُ بِهِ مَيْسُورَهُ كَانَ مَالُهُ فِي زَكَاةٍ وَ كَانَ هُوَ فِي صَلَاةٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ حَتَّى يُؤَدِّيَهُ إِلَيْهِ» (26).‏ رسول خدا (ص) فرمود: کسی که به مؤمنی قرض می‌دهد و صبر کند تا زمانی که وضع مالی او خوب شود مال او (در این مدت) در زکات (در حال رشد و یا مثل انکه زکات داده) است و خودش در موقعیت قرار دارد و فرشتگان بر قرض دهنده درود مى‏فرستند ویا با آن‌ها در نماز است (و این روند ادامه دارد) تا زمانى كه قرض‏گيرنده قرض خود را ادا كند.

2- مال قرض به حساب صدقه تا زمانی که بر گردد.
 

چنانکه گذشت واژه‌ای قرض به معنای قطع کردن و بریدن است و خدای متعال در قرآن مجید که انفاق را با تعبیر قرض می‌آورد یعنی انفاق کننده آن چیز را از مالش قطع وجدا کرده و در راه خدا داده است در قرض معمولی نیز هرچند دل بریدن و قطع کردن مال است ولی نسبت به صدقه وانفاق آسان‌تر است زیرا در انفاق قطع کردن و دل بریدن برای همیشه است و امید باز گشت آن را ندارد و لی در قرض معمولی دل بریدن وجدا کردن موقتی است و قرض دهنده به امید و نیت باز گرداندن آن قرض می‌دهد، پس از این جهت باید ثواب صدقه وانفاق، بیشتر باشد ولی خداوند متعال برای اهمیت قرض‌الحسنه برای قرض دهنده در هر روز ثواب انفاق را می‌دهد و این بذل وعنایت تا زمان برگشتن آن مال، ادامه دارد. امام صادق (ع) در این مورد می‌فرماید: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ أَقْرَضَ مُسْلِماً قَرْضاً يُرِيدُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِلَّا احْتُسِبَ لَهُ أَجْرُهَا به حساب الصَّدَقَةِ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْهِ» (همان).‏ هيچ مسلمانى نيست كه براى رضاى خدا به مسلمان ديگرى قرض بدهد مگر آنكه تا زمانى كه آن مال به او باز گردد خداوند هر روز پاداش صدقه دادن مال را به نام او ثبت مى‏كند.

3- چند برابری پاداش و از بین نرفتن آن.
 

در هیچ جای دنیا شخص و یا بانکی را پیدا نمی‌توان کرد که برای وام و یا سپرده وجه دو برابر بدهد ولی در مورد قرض‌الحسنه پاداش و بازپرداخت چند برابر است و با مردن بدهکار، این متاع از بین نمی‌رود بلکه به یک جنس ارزشمند دیگر به نام زکات تبدیل می‌شود امام صادق (ع) می‌فرماید: «الْقَرْضُ الْوَاحِدُ بِثَمَانِيَةَ عَشَرَ وَ إِنْ مَاتَ احْتُسِبَ بِهَا مِنَ الزَّكَاةِ» (27) ثواب قرض هجده برابر است، و چنانچه قرض‏گيرنده بميرد، آن مال جزو زكات حساب مى‏شود.

4- ثواب قرض دادن بیشتر از بخشیدن.
 

با توجه به این که بخشیدن یکسره رفتن مال از جیب صاحب مال است و لی قرض سرانجام به جیب صاحبش بر خواهد گشت و قاعدتاً ارزش اولی باید بیشتر باشد اما گوهرشناسان عالم خلقت و صرّافان عالم حکمت متاع دومی را بیشتر خریدار است لذا امام صادق (ع) فرمود: «لَأَنْ أُقْرِضَ قَرْضاً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَصِلَ به مثله» (همان) چنانچه مالى را قرض بدهم، در نزد من خوش‌تر است از اينكه آن مال را ببخشم.
روایت دیگر از پیامبر گرامی اسلام (ص) و سلّم نیز آمده که آن حضرت فرمود: «أَلْفُ دِرْهَمٍ أُقْرِضُهَا مَرَّتَيْنِ أَحَبُ‏إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِهَا مَرَّةً» (همان) اگر هزار درهم را دو بار (به كسى) قرض بدهم، در نزد من خوش‌تر از آن است كه آن را يك بار (و يك جا) صدقه دهم.

5- هر روز ثواب یک دینار.
 

اگر بدهکار توانایی پرداخت بدهی را در موعود مقرر نداشته باشد نمی‌توان او را تحت فشار قرار داد و در پرداخت آن او را مجبور کرد چنان که رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: «كَمَا لَا يَحِلُّ لِغَرِيمِكَ أَنْ يَمْطُلَكَ وَ هُوَ مُوسِرٌ فَكَذَلِكَ لَا يَحِلُّ أَنْ تُعْسِرَهُ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّهُ مُعْسِر» (همان) همان طور كه براى كسى كه از تو قرض مى‏گيرد، جايز نيست كه در صورت توانائى در بازدهى قرض خود تعلل كند و آن را به تأخير بيندازد، همچنين براى تو جايز نيست- اگر بدانى كه او در مضيقه و تنگدستى است- او را (در پرداخت بدهى خود) در فشار قرار دهى و از او مطالبه كنى.
پس از او جانب خدا در امان است، حال این سوال پیش خواهد آمد که آیا در مدت هم چیزی عاید قرض دهنده خواهد شد؟ خوب است جواب را امام جعفر صادق (ع) بشنویم که ‏فرمود: «مَنْ أَقْرَضَ قَرْضاً فَضَرَبَ لَهُ أَجَلًا فَلَمْ يُؤْتَ بِهِ عِنْدَ ذَلِكَ الْأَجَلِ فَإِنَّ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ فِي كُلِّ يَوْمٍ يَتَأَخَّرُ عَنْهُ ذَلِكَ الْأَجَلُ مِثْلَ صَدَقَةِ دِينَارٍ وَاحِدٍ فِي كُلِّ يَوْم» (همان) كسى كه مالى را به كسى وام دهد، و مدتى براى (پرداخت) آن معين كند، و آن قرض در مدّت معيّن وصول نگردد، به ازی هر روز تأخير، ثواب يك دينار صدقه را براى او خواهد داشت.

6- تابلوی در بهشت.
 

معمولاً در روی درها پیام‌های اصلی و نکات مهم صاحب آن نوشته می‌شود مانند «بدون هماهنگی واردنشوید»، «ورود ممنوع»، «فشاردهید»، «خوش آمدید» و... روی در بهشت نیز پاداش یک عمل ارزشمند به نام قرض‌الحسنه نوشته شده است که هم خود آن پیام گویای ارزش والای آن عمل نیک است و همچنین تابلو کردن آن را بر در بهشت نشانگر اهمیت ویژه‌ای آن است. امام صادق (ع) فرمود: «على باب الجنّة مكتوب القرض بثمانية عشر و الصّدقة بعشرة و ذلك أنّ القرض لا يكون إلّا لمحتاج و الصّدقة ربّما وقعت في يد غير محتاج» (28) بر در بهشت نوشته شده است: قرض، هيجده برابر و صدقه ده برابر پاداش دارد، و اين بدان سبب است كه قرض، تنها براى نيازمند است، ولى صدقه بسا در دست كسى قرار مى‏گيرد كه نيازمند نيست.

7- از نکات اصلی کتاب‌های آسمانی.
 

براساس تاریخ سنت قرض‌الحسنه در بین امت‌های پیشین نیز معمول بوده است و مورد توصیه‌ای خداوندمتعال بوده است قرآن کریم نیز این واقعیت خبر می‌دهد و قرض‌الحسنه یکی ازپیام ها ونکات کلیدی ادیان الهی و کتب آسمانی بوده است چنانکه مرويست كه روزى حضرت صادق (ع) بيكى از شاگردان خود فرمود: از من (در اين مدت) چه چيز ياد گرفته‏اى و چه فائده از كسب علوم و احاديث برده و فرا گرفته‏اى كه به كار آخرت تو آيد؟ عرض كرد:هشت مطلب مهم، فرمود: بيان كن؟ عرض كرد: [....] چهارم- ديدم هر كسى هر چه را بدست آورد و جلب توجهش را نمود در حفظ آن می‌کوشد و مانع اتلاف آن مى‏شود (و به خالت از انفاق دارد) و مى‏بينم كه خداى تعالى می‌فرماید: مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ (حدید/57) كيست كه به خدا قرض‌الحسنه دهد تا خدا به رایش به چندین برابر بيفزايد و پاداشى با لطف و كرامت به او عطا فرمايد، و دوست داشتم كه آنچه را دارم مضاعف و چند مقابل شود، پس در راه خدا انفاق می‌کنم تا اينكه ذخيره روز حاجت من باشد، فرمود:أحسنت و اللَّه. آنگاه حضرت در خاتمه فرمود: به خدا قسم موضوع اصلى تورات و انجيل و زبور و قرآن همين هشت چيز است. (29).

8- قرض دادن فرصت وغنیمت است.
 

بدون تردید تمام اوقات عمر انسان ارزشمند و گوهر گرانبهاست به قول پروین اعتصامی: گوهرعمربدین خیرگی ارزان مفروش آخر این عمر گرانمایه بهایی دارد اما برخی فرصت‌ها طلایی و بسیار قیمتی است از نظر امیر المؤمنین علی (ع) قدرت و توانایی بر قرض دادن به بندگان خدا یک فرصت طلایی به حساب می‌آید که باید آن را غنیمت شمرد لذا فرزند برومندش امام حسن (ع) سفارش می‌کند: «و اغتنم من استقرضك في حال غناك، ليجعل قضاءه لك في يوم عسرتك».(30) حضرت علی در یکی از سفارش‌های خویش به فرزندش امام حسن (ع) فرمود: كسى را كه در حال بى‏نيازى تو از تو قرض مى‏خواهد تا در روز تنگدستى تو باز پس دهد، غنيمت بشمار. امام صادق (ع) نیز توان قرض دادن و پاسخ مثبت دادن به دست نیازمند و محتاج را یک فرصت خوب و غنیمت می‌شمارد که دارای اجر وپاداش عاجل و زودرس خواهد بود لذا می‌فرماید: «قَرْضُ الْمُؤْمِنِ غَنِيمَةٌ وَ تَعْجِيلُ خَيْرٍ إِنْ أَيْسَرَ أَدَّاهُ وَ إِنْ مَاتَ احْتُسِبَ مِنْ زَكَاتِهِ» (31) قرض دادن به افراد مؤمن، غنيمتى است كامل با اجر و پاداشى عاجل: اگر گيرنده قرض به دولت و ثروت برسد، قرض تو را مى‏پردازد، و اگر بميرد، مبلغ قرض را از بابت زكات فريضه محسوب مى‏كنى.

9- باعث کمال ایمان.
 

نامه كه حضرت صادق (ع) به اصحاب خود مرقوم فرمود:
.... هر كه دوست دارد كه خدا ايمانش را كامل گرداند تا به راستی و حقيقت مؤمن باشد پس بايد از خدا بترسد روى آن شروطى كه خدا بر مؤمنان شرط فرموده، چون كه خدا شرط كرده كه با داشتن ولايت او و ولايت رسولش و ولايت امامان مؤمنين: نماز را به پا دارند، و زكاة بپردازند، و در راه خدا «بدون سود وام» دهند، و از زشتی‌ها دورى كنند چه در عيان باشد و چه در نهان، و چيزى از محرمات نيست جز آنكه در (اين قسمت از) گفتار خدا (كه فرمود از فواحش عيان و نهان اجتناب كنيد) داخل گردد پس هر كس ميان خود و خدا از روى اخلاص ديندارى كند، و به خود اجازه ندهد كه چيزى از این‌ها را واگذارد چنين كسى در نزد خدا در زمره حزب پيروز او خواهد بود و از مؤمنين حقيقى به شمار رود...( 32).
آثار امتناع از قرض دادن به مؤمن.
همانطور که در آیایت و روایات برای قرض دادن برای مردم وکارگشایی از بندگان خدا توصیه وتأکید شده و برای آن پاداش فروان را بیان می‌دارد متقابلا برای کسانی قدرت وتوانایی دارند اما با این سنت حسنه و فرهنگ سازنده اسلامی همکاری نکرده و یا موانع ایجاد می‌کنند با آثار زیانبار و عواقب دردناکی مواجه خواهند شد.
همه انسان‌های عاقل مشتاق بهشتند و از خدای خویش ارزو و مناجات می‌کنند که در عالم آخرت بهشت را نصیبشان فرماید لذا برخی کسانی که لیاقت نداشته و بد بخت هستند از این نعمت الهی محروم می‌شود و یکی از کسانی خیل بیچاره وبدبخت است کسی است که برادر مسلمانش محتاج باشد و دست نیاز به سوی او دراز کرده، درخواست قرض وهمکاری نماید ولی او در حال که قدرت و توانایی دارد از همکاری با او و قرض دادن امتناع می‌ورزد، زیرا چنین فردی از بوی بهشت که یک ساله را استشمام می‌شود محروم است پیامبر بزرگوار اسلام می‌فرماید: «من احتاج إليه أخوه المسلم في قرض و هو يقدر عليه فلم يفعل حرّم اللَّه عليه ريح الجنّة» (33): هر كس برادر مسلمانش در مورد وامى به او احتياج داشته باشد و او توانائى بر آن وام داشته باشد و وام ندهد، خدا بوى بهشت را بر او حرام خواهد كرد.
بر اثر برخی گناهان خدای سبحان بنده گنهکار را عذاب روحی و جدانی می‌دهد که در آن صورت بیشتر مورد اذیت قرار خواهد گرفت زیرا عذاب وجدان ودرد روحی درد ناکتر از عذاب جسمی است. یکی از کسانی در روز قیامت عذاب روحی خواهد داشت و مورد سرزنش وتوبیخ جهنم قرار می‌گیرد توانگری است که نیازمندی دست نیاز به سوی دراز کرده ودرخواست قرض نماید ولی او دست رد بر سینه او می‌زند و از دادن قرض امتناع می‌ورزد.
رسولخدا (ص) می‌فرماید: «دوزخ در قيامت با سه كس سخن گويد (وسرزنش نماید): پادشاه، دانا وتوانگر، به پادشاه گويد: اى آنكه خدا ترا پادشاهى داد ولی تو داد نكردى پس او را همانند پرنده‌ای که دانه كنجد را فرو برد در خودش فرو برد. دوم به دانا گويد: اى كسی که نزد مردمان خودستايى مى‏كردى ولی با خدایت به سركشى و نبرد پرداختی، پس او را نيز فرو خورد. آنگاه به توانگر گويد: اى كه خدا به تو از جهان فراخى داد (ونعمت ارزانی داشت) هر گاه كسى از تو کوچک‌ترین وامی خواست ندادى و تنگ چشمى كردى او را نيز فرو برد».(34).
از مجموع آیات وروایات جایگاه عالی سنت نیکوی «قرض‌الحسنه» و آثار ارزنده این مهم در زندگی دنیا وجهان پس از مرگ روشن می‌شود و برای کسانی که توانایی دارند ولی از انجام این عمل نیکو و سازنده امتناع می‌ورزند عذاب سخت و دردناکی توام با خواری وزبونی را در انتظار خواهد داشت.

قرض از منظر امام رضا (ع)
 

هرچند روایاتی از رسول خدا (ص) و برخی امامان معصوم (ع) پیرامون موضوع مقاله در این نوشتار آورده شد، اینک در این قسمت روایاتی از امام رضا (ع) به تناسب موضوع دراین مختصر به طور جدا گانه آورده می‌شود.
1- [فقه الرضا عليه السلام‏] رُوِيَ «أَنَّ أَجْرَ الْقَرْضِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ ضِعْفاً مِنْ أَجْرِ الصَّدَقَةِ لِأَنَّ الْقَرْضَ يَصِلُ إِلَى مَنْ لَا يَضَعُ نَفْسَهُ لِلصَّدَقَةِ لِأَخْذِ الصَّدَقَةِ». (35).
در کتاب فقه الرضا (ع) آمده است: پاداش قرض هیجده برابر و دوچندان پاداش صدقه است چون قرض به دست کسی می‌رسد که خودش را برای خواستن صدقه وگرفتن آن خوار نمی‌سازد. در این حدیث ضمن این که افزون بودن پاداش قرض بر صدقه را بیان می‌دارد تعلیلی که برای آن به کار برده می‌شود بسیار زیبا وجالب به نظر می‌رسد گویا حضرت می‌فرماید قرض در دست افراد بلند همت و آزاد منشی قرار می‌گیرد که نفسشان را برای درخواست مجانی و رایگان از مردم خوار نمی‌سازند و دست به گدایی دراز نمی‌کنند؛ و به بیان دیگر قرض عوض دار همرا ه با عزت را از بخشش رایگان توام با درخواست و ذلت از مردم ترجیح می‌دهند.
2- سُئِلَ عَنِ الرِّضَا ع مَا حَقُّ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ فَقَالَ إِنَّ مِنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ... وَ مَنْ أَقْرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً يُرِيدُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُسِبَ لَهُ ذَلِكَ به حساب الصَّدَقَةِ حَتَّى يُؤَدِّيَهُ إِلَيْهِ. (36). از امام رضا(ع) سوال شد که حق مؤمن بر مؤمن دیگر چیست؟ حضرت فرمود حق مؤمن برمؤمن... و هرگاه کسی مؤمنی را قرض دهد و در ان رضای خداوند تبارک وتعالی را در نظر گیرد تا زمانی که آن مال بر نگشته به عنوان صدقه محسوب می‌شود. حضرت در اینجا بعد از قرض دادن بلا فاصله به شرط مهم آن اشاره نموده می‌فرماید «يُرِيدُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ» از این بیان حضرت معلوم قرض وقتی ارزش دارد که برای رضای خدا باشد و اگر قرض که توام با منت وآزار بود و یا همراه ربا و ریا بود و یا هر انگیزه‌ای غیر خدایی دیگر را داشته باشد از این پاداش بر خوردار نخواهد بود.
3- فِقْهُ الرِّضَا (ع) رُوِيَ «مَنْ أَقْرَضَ قَرْضاً وَ ضَرَبَ لَهُ أَجَلًا فَلَمْ يُرَدَّ عَلَيْهِ عِنْدَ انْقِضَاءِ الْأَجَلِ كَانَ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِثْلَ صَدَقَةِ دِينَار» (37) در کتاب فقه الرضا (ع) آمده کسی که قرض بدهد و برای آن مدت تعیین کند اما (بدهکار) نتواند آن را در آن مدت پرداخت نماید برای قرض دهنده در ازی هر روز آن، ثواب صدقه به مبلغ یک دینار خواهد بود. از این فرمایش امام (ع) چنین بر می‌آید قرض که در آن مدت تعیین می‌شود هیچ اشکالی ندارد و بعد از اتمام مدت، قضیه مهمتر می‌شود لذا برای مدارا و مهلت دادن بدهکار بعد اتمام مدت، ثواب ویژه‌ای به صورت روز شمار عنایت خواهد شد و آن اجر و پاداش صدقه دادن یک دینار در راه خدا خواهد بود و چنین پاداشی به صورت روز شمار از اهمیت آن حکایت دارد.
4- امام رضا (ع) در فلسفه حرمت ربا می‌فرماید: «علّة تحريم الرّبا، إنّما نهى اللَّه عزّوجلّ عنه، لما فيه من‏ فساد الأموال [...] فحظر اللَّه- تبارك و تعالى- على العباد الرّبا، لعلّة فساد الأموال، كما حظر على السّفيه أن يدفع إليه ماله لما يتخوّف عليه من إفساده حتى يؤنس منه رشدا ... و علّة تحريم الرّبا بالنّسيئة، لعلّة ذهاب المعروف، و تلف الأموال، و رغبة النّاس في الرّبح، و ترکه‌ام القرض و صنائع المعروف؛ و لما في ذلك من الفساد و الظّلم و فناء الأموال» (38).
خداى بزرگ بدان جهت ربا را نهى كرده، كه مايه تباهى اموال است [....]. اين است كه خداوند متعال ربا را از جهت فسادى كه در اموال پديد مى‏آورد حرام كرده است، به همان گونه كه دادن مال شخص سفيه را به دست او حرام كرده است، چه در اينجا نيز بيم فاسد شدن مال مى‏رود، و تا زمانى كه به رشد برسد چنين است؛ و علّت تحريم ربا در تأخير پرداخت بدهى نيز، از بين رفتن معروف و نيكى است، و تلف شدن اموال، و تمايل پيدا كردن مردمان به ربح (بهره)، و ترك وام دادن و به كار نيكو پرداختن؛ و این‌ها همه سبب فساد است و ظلم و نابودى اموال مردمان.
از این فرمایش حضرت به خوبی می‌توان دریافت که یکی از اهداف اصلی ترویج فرهنگ قرض‌الحسنه مبارزه با مفاسد اقتصادی و ضایع شدن اموال مردم است، فرهنگ قرض‌الحسنه باید در جامعه زنده و احیا گردد تا سیستم خانمان سوز وجامعه بر انداز ربا و ربا خواری که درست در نقطه مقابل قرض قرار دارد از بین برود و جامعه‌ای به سوی پیشرفت و تعادل و شکوفایی اقتصاد خواهد رفت که بین مردم آن روحیه‌ای عطوفت، همکاری، ایثار و احسان حاکم باشد.
سنت قرض‌الحسنه در ادیان الهی و به ویژه دین اسلام جایگاه بسیار عالی و پاداش فراوان دارد به طور که خدای متعال برای تشویق و ترغیب به این مهم با تعابیر بسیار عالی، خودش را بی واسطه طرف دریافت کننده قرض مطرح نموده و برایپاداش و محفوظ بودن آن عمل نیک بیان تضمینی ارائه نموده است.
با ایجاد و توسعه‌ای فرهنگ قرض‌الحسنه علاوه بر این که آثار و برکات فراوان آن را در زندگی خویش تجربه خواهد نمود، می‌توان برای پیشرفت و شکوفایی جامعه نیز کمک کرد زیرا در جامعه‌ای که دستگیری و گار گشایی از همدیگر رایج باشد روحیه‌ای ایثار، فداکاری، احسان و نوع دوستی تقویت می‌یابد آن گاه با قرض دادن به افراد، و یا ایجاد وکمک به صندوق‌های قرض‌الحسنه زمینه‌ای اشتغال، ازدواج و ده‌ها همکاری مفید دیگر برای جوانان نیازمند و خانواده‌های تهی دست فراهم نماید و از طرفی دیگر با گسترش سنت خوب قرض‌الحسنه، بساط چپاولگری ربا و ربا خواری و ده‌ها مفاسد مالی دیگر کم کم از بازار مسلمین برچیده خواهد شد در نتیجه می‌توان فاصله بین ثروتمند و فقیر را تقلیل بخشیده و جامعه را به سوی فضای سالم مالی و اعتدال اقتصادی سوق داد.

پي نوشت ها :
 

1. (ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص73()
2. (پرتوى ازقرآن، ج‏2، ص: 175).
3. (همان ج 2، ص 432).
4. (تفسیرنمونه، ج 23 ص 323).
5. .(تفسیرنمونه، ج 23، صص 35،36،37).
6. (ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص 73).
7. (میزان الحکمه‌ی، ج 9 ص 396).
8. (تفسیرنمونه، ج 2، ص 225).
9. (ثواب العمال و عقاب الاعمال، ص 139):
10. (وسائل الشیعه، ج 13، ص 77).
11. (قرض‌الحسنه، ص 45).
12. (ثواب العمال و عقاب الاعمال، ص 139).
13. (ثواب الاعمال و عقاب العمال، ص 138).
14. (ترجمه الحکم الزاهره ص 670).
15. (ترجمه ارشادالقلوب، ج 2، ص 258).
16. (الحیاه‌ی، ج 6، ص 152).
17. (من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 58 و گزیده کافی، ج 3،ص72)
18. ترجمه روضه کافی، ج 1، ص 14
19. (بحارالانوار ج 103 ص 138).
20. (ترجمه خصال، ج 1، ص 88).
21. (بحارالانوار، ج 100 ص 140).
22. (بحارالانوار، ج 71 ص 233).
23. (مستدرک الوسائل، ج 13، ص 396).
24. (الحیاه، ج 4 ص 461.).

فهرست منابع.
* قرآن کریم.
*نهج البلاغه.
3- آرام، احمد، 1380 ش، ترجمه الحیاه‌ی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
2- ابراهیمی، محمدحسین، چاپ سوم 1378، قرض‌الحسنه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
3- ابن منظور، چاپ سوم 1414 ق، لسان العرب، بیروت، دارصادر.
4- انصارى، على، چاپ دوم 1375 ش، ترجمه الحكم الزاهرة، قم، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامى.
5- بندرريگى، ابراهيم چاپ سوم 1379 ش، ترجمه ثواب الاعمال، قم انتشارات اخلاق.
6-بهبودی، محمدباقر، چاپ اول 1363 ش، گزيده كافى‏، تهران، مركز انتشارات علمى و فرهنگى‏.
7- رسولى محلاتى سيد هاشم چاپ اول - روضه كافى، تهران، انتشارات علميه اسلاميه‏.‏
8-شيخ حر عاملى،1409 ق، وسائل الشيعة، قم، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام.
9-شيخ صدوق،1406 ق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، ‏انتشارات دار الرضى‏.
10- ‏ شيخ صدوق، 1413 ق من‏لايحضره‏الفقيه قم انتشارات جامعه مدرسين.
11- طالقانى، سيد محمود،1362، ش، پرتوى از قرآن، تهران‏، شركت سهامى انتشار.
12- طيب، سيد عبد الحسين، چاپ دوم، 1378 ش. اطيب البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات اسلام.
13- علامه مجلسى،1404 ق، بحار الأنوار، لبنان، مؤسسة الوفاء بيروت.
14-علامه مصطفوی،2009 م، التحقیق، لندن، انتشارات علامه مصطفوی.
15-مترجمان، چاپ اول 1360 ش، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انشارات فراهانی.
16--مترجمان،1377 ش‏ تفسير هدايت‏، مشهد، بنياد پژوهش‌های اسلامى آستان قدس رضوى.
17- ‏محدث نورى،1408 ق، مستدرك الوسائل، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام.
18- محمدی ری شهری، محمد، چاپ دوم 1385، میزان الحکمه، مترجم حمید رضا شیخیف قم، دارالحدیث.
19- مدرس گيلانى‏، چاپ اول 1362 ش، ترجمه خصال، تهران، سازمان چاپ و انتشارات جاويدان.
20 مسترحمى‏، سيد هدايت الله، چاپ سوم 1349 ش، ترجمه ارشادالقلوب، تهران، انتشارات مصطفوى.
21- مكارم شيرازى، ناصر،1374 ش، تفسير نمونه، تهران، ‏ دار الكتب الإسلامية.
22- موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، چاپ اول 1374 ش ترجمه المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه.