نگرشى بر نقش آموزش و جهانى شدن در مديريت توسعه نيروى انسانى
نگرشى بر نقش آموزش و جهانى شدن در مديريت توسعه نيروى انسانى
نگرشى بر نقش آموزش و جهانى شدن در مديريت توسعه نيروى انسانى
نويسنده:دكتر سيامك باقريان
عضو هيأت علمى و رئيس دانشگاه آزاد اسلامى واحد اليگودرز.
عضو هيأت علمى و رئيس دانشگاه آزاد اسلامى واحد اليگودرز.
چكيده
مقدمه
بحث
جهانى شدن از ديدگاهى به معناى يكپارچگى، هماهنگى و همكارى كشورها با يكديگر براى انجام دادن امورى است كه به دليل تجميع نيرو و امكانات اجرايى آنها با يكديگر و پرهيز از اقدامات موازى و هزينهزا منافع قابل توجهى براى همه آنها دربر دارد. به عنوان مثال فرآيند آموزش مىتواند به صورت جهانى براى سازمانهاى مشابه در جهان تعريف شود.
در اين شرايط مرزهاى جغرافيايى نمىتوانند عامل تعيين كننده و يا مانع قابل توجهى در مراودات بينالمللى كشورها باشد. امروزه بحث جهانى شدن براى بسيارى از جوامع منجر به بروز چالشهايى شده است. اين شرايط به ويژه براى بسيارى از سازمانها مسائل جديدى از قبيل تغييرات سريع، بازسازى برنامهها، انتقال انبوه دانشهاى قديم و جديد، مسائل مديريت سازماندهى و برنامهريزى را به وجود آورده است. بىشك در فرآيند جهانى شدن نقش توسعه نيروى انسانى بسيار با اهميت تلقى مىشود تا همه در اين هدف واحد سهيم باشند.
سرعت غيرقابل كنترل تحولات و تغييرات، انتقال سريع اطلاعات و مفاهيم، گسترش اطلاعات به ويژه شبكهاى شدن توليد و خدمات و در نهايت حركت به سوى اقتصاد جهانى از ابعاد جهانى شدن است. در اين شرايط، سازمانهايى كه با بهرهگيرى از آخرين اطلاعات دانش مديريت، تغيير يافته و با توجه به شرايط موجود جامعه به تدريج با روندهاى بينالمللى همراه و همگام شدهاند سريعتر مىتوانند پلههاى رشدو تلقى را طى كنند.
پيتر دراكر (1)، انديشمند معاصر مديريت مىگويد: تغيير را نمىتوان مهار كرد، اما مىتوان از آن پيش افتاد، لذا از آن جا كه فرايند جهانى شدن فرايند تحول در تمامى ابعاد زندگى است همه سازمانها بايد در جهت تغييرات حركت كنند نه اين كه در برابر آنها بايستند. در اين شرايط بايد نسبت به تحولات جهانى، بهترين انتخاب را انجام داده و با ورود بهينه به آن بيشترين منافع را براى كشور به ارمغان آوريم. در مسير اين تحولات جلوگيرى از هر گونه افراط و تفريط، ملحوظ داشتن شرايط فرهنگى، دينى و اجتماعى جامعه بسيار مهم است كه مديران بايد به آن توجه كنند.
كليات آموزش و توسعه نيروى انسانى
آموزش و توسعه نيروى انسانى مؤسسات فرهنگى در تحولات جهانى شدن
هدف اصلى و نقطه نظر برنامهريزان آموزشى و فرهنگى در مؤسسههاى فرهنگى در هر جامعه در مواجهه با تغييرات فزاينده محيطى، اساسا طراحى برنامههاى آموزشى و فرهنگى مطلوب و كارآمد و نيز تقويت و حمايت از نظامهاى آموزشى براى ايفاى رسالت و نقش خود به عنوان عامل مهم در حل مشكلات اجتماعى و تحقق توسعه و پيشرفت ملى است. اين امر روند جهانى شدن و پيامدهاى آن را براى جوامع در حال توسعه معقولتر و منطقىتر خواهد ساخت (3)
نظر به ماهيت پويا، زنده و متحول آموزش، مديران اين سازمانها بايد بتوانند خود و سازمان خويش را با تغييرات و پيشرفتهاى اجتنابناپذير هماهنگ و همگام سازند. چنان چه روندها نشان مىدهد در سال 2020 هر هفتاد روز حجم دانش بشر دو برابر مىشود، اين مطلب نشان دهنده سرعت كهنه شدن مطالب بشرى در سال پيش رو و شدت تغيير در همه چيز است(4) و در اين شرايط است كه بار سنگينى بر دوش متوليان مؤسسات فرهنگى كشور گذاشته شده است.
پيتر دراكر معتقد است: »يك چيز را مىتوان به خوبى پيشگويى كرد و آن اين است كه بزرگترين تغيير و دگرگونى همانا تغيير و دگرگونى در دانايى خواهد بود«، يعنى دگرگونى شدن شكل، محتوا، معنا، مفهوم، مسئوليت، رسالت، دانايى و بالاخره دگرگونى در آن چيزى كه فرهيختگى به حساب مىآيد (5) امر به رسيدن به فرهيختگى و توسعه فرهنگى جامعه قبل از ورود نسل جوان به مراكز آموزش عالى در ابتدا به عهده سازمانهاى مختلف از جمله آموزش و پرورش است و لذا حتى رسالت آموزش و پرورش در اين ميان سختتر خواهد بود و رسيدن جامعه به اين درجه از تعالى هر چند سنگين و نياز به كار و تلاش دارد ولى با توجه به تأكيد مقام معظم رهبرى مبنى بر جنبش نرمافزارى و توليد علم و مهيا شدن جامعه براى توسعه همه جانبه، اين امر با آموزش و توسعه نيروى انسانى امكانپذير خواهد بود. لذا تجهيز مديران با ذهنيتى جهانى وظيفهاى استراتژيك است كه پيش روى مديريت منابع انسانى در سازمانها و مؤسسات فرهنگى مىباشد.
پس يكى از مباحث مهم قرن اخير، توسعه نيروى انسانى است و آن از وظايف مهم مديران و مربيان آموزشى در سازمانها است. افراد يكى از مهمترين عواملى هستند كه انعطافپذيرى را براى سازمان تهيه و تدارك مىبينند. مديريت منابع انسانى رسيدن انعطافپذيرى سازمانها به توسعه، نقش حياتى را ايفا مىكنند و تربيت نيروهايى با شهامت و شجاعت در تصميمگيرى از اركان توسعه نيروى انسانى است. جامعهاى به درجهاى از رشد، بالندگى و توسعه اقتصادى خواهد رسيد كه تغيير در كيفيت آموزش و توجه به نيروى انسانى كه به تعالى فرهنگى منجر خواهد شد، را در اولويت قرار دهد.
ايران دهمين كشور از لحاظ امكانات بالقوه است اما از لحاظ بهرهورى در رتبه 40 قرار دارد (6) شايد يكى از دلايل آن اشكال در نظام آموزشى باشد كه به كيفيت افراد توجه كمترى شده است.
بنابراين، با توجه به فرايند جهانى شدن، سرمايهگذارى بايد در دو بخش انسانى و فيزيكى تواما صورت پذيرد. آن چه در كشور ما بيشتر جلب توجه نموده است سرمايهگذارى در بخش فيزيكى بوده، حال آن كه كشورهايى كه حداقل در 30 سال اخير توانستند خيلى سريع مراحل پيشرفت را طى نمايند، كشورهايى بودند كه ميزان سرمايهگذارى آنان در نيروى انسانى به ويژه در بخش فرهنگى بسيار بالاتر بود. مىتوان گفت تأثير سرمايههاى انسانى، يازده برابر تأثير سرمايههاى فيزيكى بوده است و تجربه كشورهاى آسيايى جنوب شرقى مؤيد اين مطلب است. (7)
اصولا وقتى صحبت از توليد مىشود فقط توليد كالا مدنظر نيست، اساسا توليد ناخالص ملى، يعنى توليد كالا و خدمات و مقصود ما در اين جا خدمات آموزشى مؤثرتر و كاملتر است. بنابراين، به وضوح درمىيابيم كه آموزش و توسعه نيروى انسانى امرى لازم و محتوم است؛ زيرا نيروى انسانى متخصص، فرآيند جهانى شدن را تسريع مىبخشد و مجددا فرايند جهانى شدن باعث افزايش سطح كيفى نيروهاى انسانى مىشود و در نهايت به رشد و ترقى سازمان منجر مىشود. با توجه به تغييرات و تحولاتى كه در عصر جهانى شدن رخ مىدهد جايگاه و نقش منابع انسانى در سراسر جهان و به ويژه در درون سازمانها دست خوش تغييرات و تحولات سريع هستند. بنابراين، در عصر جهانى، به واسطه گسترش فناورى اطلاعات در سراسر جهان، جايگاه منابع انسانى روشنتر مىشود، از اين رو براى طراحى نظام آموزش متناسب با نياز فردا يا حتى امروز به چيزى پيچيدهتر از يك نظام كليشهاى و فردمدارانه نياز داريم.
در اين مسير اصل مشاركت همراه با نهادينه كردن انديشه به مثابه وظيفهى يك نظام مترقى و جديد تعليم و تربيت بايد مورد توجه قرار گيرد. جهانى شدن زمان و مكان را كوتاه مىكند، در عصر جهانى، آموزش معناى فراگير پيدا مىكند به طورى كه سطوح آن از سطوح عام به سطوح تخصصى مىرسد، تخصصها رشد پيدا مىكنند و توسعه فرهنگى بيشترى را شاهد هستيم. البته بايد يادآور شويم كه آموزش و توسعه نيروى انسانى الزاما به معناى پرورش تخصصها نيست، بلكه بايد منابع انسانى را در سازمانها گردهم آورده و آنها را به درستى اداره نماييم تا ميزان بهرهورى افزايش يابد. (8)
يكى ديگر از عواملى كه روند جهانى شدن را تسريع بخشيده و بايد مدنظر مديران و كاركنان سازمانها در عصر جهانى باشد، رشد تكنولوژى كه از جمله آن تكنولوژى اطلاعات IT مىباشد كه افراد را در اقصى نقاط جهان به هم نزديك كرده و بحث زمان را در مؤلفههاى روابط انسانى برمىدارد. از ابزار IT مىتوان به اينترننت اشاره نمود.
با توجه به جهتگيرى كشورها به سمت توسعه همه جانبه در نظام آموزش و پرورش و توجه به مبحث IT، آموزش و فرهنگسازى كه زيربناى مبحث IT و حتى آموزش مجازى است، ضرورى به نظر مىرسد و از جمله زيرساختهايى است كه در حركت به سوى سازمانى مترقى مورد نياز است، لذا در سازمانهاى فرهنگى و آموزشى بايد به بحث آموزش مجازى به صورت جدىتر نگاه شده و اين زمان و مؤسسات تابعه، برنامهها و نظام آموزش خود را حول اين محور طراحى و برنامهريزى نمايند.(9) اينترنت مانند انقلاب صنعتى است، اما با سرعتى ده برابر بيشتر، برگزارى كارگاههاى آموزش اينترنت امرى جدى و مهم است و بايد در سازمان آموزش و پرورش مورد توجه بيشتر قرار گيرد.
در عصر اطلاعات انسانها علىرغم بعد مسافت و با بهره بردن از جنبههاى مختلف تكنولوژى ارتباطات، افكار و عقايدشان را ارائه و مبادله مىكنند. لذا توسعه نيروى انسانى در سازمانهاى فرهنگى كه اساس و شالوده پيشرفت كشور مديون و مرهون تلاش مديران آن است امرى اجتنابناپذير است و غافل شدن از آن ضربههاى جبرانناپذيرى را به توسعه فرهنگى كشور وارد مىكند.
ضرورت و اهميت آموزش در توسعه نيروى انسانى
توسعه كيفى آموزش نيروى انسانى فرايندى نيست كه سريعا به دست آيد. از اين نظر اصلاح كيفى آموزش، زنجيرهاى از تغييراتى را در ديگر شكلهاى آموزش به وجود خواهد آورد كه به نوبه خود به الگوهاى رشد ساختارهاى تشكيلاتى اعم از آموزش رسمى و غيررسمى تنوع خواهد بخشيد و در بعد كمى، تشكيلات وسيع و حجيم با بوروكراسى كاذب و با ساختارى تمركزگرا و كم بازده به ساختارى غيرمتمركز و كوچكتر تبديل مىشود. به هر حال در خصوص ضرورت آموزش همين بس كه خلاقيتها را فراهم مىآورد و از سوى ديگر از حجم بوروكراسى ادارى كم بازده مىكاهد و تبعا به هدف اصلى يعنى توسعه، كه منجر به تعالى فرهنگى جامعه مىشود، مىرسد.
اهداف آموزش و تعليم و تربيت در قرن 21 براساس نتايج به دست آمده از سوى سازمان آموزش و پرورش جهانى يونسكو (10) به قرار زير است:
الف) علم براى يادگيرى؛
ب) علم براى عمل كردن به دانستهها؛
ج) علم براى همزيستى مسالمتآميز.
بنابراين، عامل اصلى توسعه يك كشور انسان است نه ثروت و دارايى آنها و نه عوامل ديگر، پس بايد تلاش كنيم انسانهايى بسازيم كه محور توسعه باشند و با تقويت به نفس و آگاهى در مورد حقوق اجتماعى خود، يادگيرى را در آنها افزايش دهيم و بايد نيروى انسانى طورى پرورش يابد كه آموختهها را فقط در ذهن مدفون نكند.
نقش مديران در توسعه سازمانهاى فرهنگى
از طرفى مديران سازمانهاى فرهنگى خود همواره نيازمند كسب اطلاعات درباره رويدادها و شرايط محيط است. اطلاعاتى در مورد فناورىها و... بايد كسب گردد. فقط با اين مجموعه اطلاعات، خواهد توانست منابع و دانش خود را براى حداكثر بهره، تخصيص دهد و خود را آماده رويارويى با چالشهاى برخاسته از دگرگونىهاى ناگهانى در جهان و ماهيت و محتواى دانش كند.
كاركنان سازمانها و مؤسسات فرهنگى و آموزشى برخلاف كارگران توليد، مالك ابزارهاى توليد هستند، آنها دانش خويش را با خويش جا به جا مىكنند. بنابراين، مىتوانند آنها را با خود ببرند. از سوى ديگر نيازمندىهاى علمى سازمانها پيوسته در حال تغيير است. در نتيجه در كشورهاى پيشرفته شمار روزافزونى از نيروى كار در اين سازمانها، شامل كسانى خواهد بود كه به دانش روز آشنا هستند.
بنابراين، مفهوم نيروى كار پويا (Dynamic Workforce) در اين سازمانها نيز دگرگون مىشود و در چنين محيطى به يك روش پويا براى ايجاد استراتژى و اجراى آن مورد نياز است و اين خود يكى از چالشهاى فراروى مديران سازمانهاى فرهنگى در قرن 21 است. اجراى استراتژى، زمانى حالت پويا به خود مىگيرد كه به عنوان يك فرآيند متمركز تلقى نشود، بلكه جزئى از فرآيند مداوم يادگيرى به حساب آيد؛ به گونهاى كه استراتژىهاى عملياتى و پشتيبان در امتداد يكديگر باشند. روند تمركززدايى در برنامهريزى اين مؤسسات از جمله سازمانهاى آموزش و پرورش در سراسر جهان بيانگر ميزان اهميت روش پويا است.
چالشهاى تغيير دانش و فناورى در مديريت توسعه نيروى انسانى
اقتصاد جديد عبارت است از داد و ستد دانش است. دانش موجب فراهم شدن سرمايه شده و پايههاى قدرت فردى و سازمانى را تشكيل مىدهد. اطلاعات موجود هر سه يا چهار سال دو برابر مىشود. قدرت تفكر به عنوان باارزشترين دارايى سازمانى تلقى مىشود. اين دانش تعيين كننده وضعيت رقابتى در جهان است. در حال حاضر، بزرگترين چالش مديران، علاوه بر ايجاد سرمايه دانشى، توزيع مجدد آن است. دانش به عنوان مهمترين منبع سازمانها، توجه مديران را به خود جلب كرده است. دانش براى ارتقاى قابليت كارمندان و ايجاد عملكرد بالاتر لازم است. به طورى كه دانش هر چه بيشتر مورد استفاده قرار گيرد، افزايش مىيابد و غنىتر مىشود. در اين شرايط كارمندان به دنبال مهارتهاى نو، نقشهاى مناسب و انتظارات شغلى جديدتر هستند و اين سازمان است كه بايد به آن بينديشند.
پيتر دراكر مىگويد: تركيب نيروى در آينده از نيروى كار فيزيكى به نيروى كار دانشى تغيير مىيابد. نيروى كار در تمام سطوح به مهارت و دانش بالا نياز دارد اين نيروى كار به تدريج به عنوان جهانىترين سرمايه انسانها مطرح مىشود.
پرسنل در مديريت توسعه يافته سازمانهاى فرهنگى به دنبال حل مسائل جديد و مشكل است و مىخواهد آزادتر باشد تا كشف و نوآورى كند و خلاق باشد. آنان به انعطافپذيرى، پاسخگويى و مسئوليتپذيرى نياز دارند، آنان مىخواهند با مديرانى كار كنند كه آنها را توانمند سازند، به آنها توجه كنند و آنها را به اوج برسانند. مؤسسات و سازمانهاى فرهنگى و آموزشى بايد ساختارى ايجاد كنند كه در آن كارمندان بتوانند دانش خود را به كار برند. امكان گفت و گو ميان كارمندان و تماس آنها با كارمندان ديگر را فراهم سازند. اين تعامل بين كارمندان دانشى به بهبود ايدهها و رشد بيشتر نيروها منجر مىشود.
نتيجه گيرى
روشهاى مربوط به بهبود و اصلاح بنيادى اجراى اصل آموزش در عصر جهانى بايد با ديدى همه جانبهاى و از طريق ايجاد شرايط مطلوب براى امر تعليم و تربيت صورت گيرد، از طرفى سازمانهاى فرهنگى بايد در شرايط جهانى شدن نقش خود را به خوبى ايفاء نمايند، مسلما اين سازمانها به عنوان پيش قراول توسعه مىتوانند به پيشرفتهاى آموزشى در جامعه كمكهاى شايانى كرده و از اين رو با الگوها و روشهاى صحيح آموزشى در سطح جهان ارتباط نزديك داشته باشند. اين سازمانها به عنوان متولى توسعه و پرورش نيروهاى متخصص و جوان بايد در عرصه جهانى پيشرو باشد و اين خود مستلزم برنامه استراتژيك در اين مسير است. اهميت امر آموزش به ويژه در سازمان و مؤسسات فرهنگى و آموزشى و به ويژه آموزش و پرورش را مىتوان از نقطهنظرهاى توان چونگ چنين بيان كنيم:
اگر براى يك سال برنامهريزيد، بذر بپاشيد؛
اگر برنامه 10 ساله داريد، درختى بنشانيد؛
اگر برنامه صد ساله داريد، افراد را آموزش دهيد؛
آن گاه كه بذرى مىكاريد يك بار محصول برمىداريد، اما هر گاه به مردم آموزش دهيد صد بار محصول برداشت خواهيد كرد.
پي نوشت ها :
1. Peter Drucker.
2. محمود باطنى، ماهنامه علمى - آموزشى تدبير، 1379.
3. يار محمديان، پيوند، 1382.
4. پيتر دراكر، چالشهاى مديريت در سدهى 21، ترجمه عبدالرضا رضايىنژاد.
5. سيد ابراهيم جعفرى، فصلنامه نوآمدىهاى آموزشى، 1382.
6. يونسكو، ترجمه اميرى، 1377.
7. آذرهوش، تدبير، 1377.
8. محمدرضا انصارى، ماهنامه علمى - آموزشى تدبير، 1377.
9. Infoa yandeh negar. org.
10. Unesco.
آذرهوش، ماهنامه علمي آموزشي تدبير، انتشارات سازمان مديريت صنعتي، سال نهم، 1377، ص 10.
انصاري، محمدرضا، ماهنامه عملي آموزشي تدبير، تهران: انتشارات سازمان مديريت صنعتي، سال دهم، 1378، ص12.
باطني، محمود، ماهنامه علمي و آموزشي تدبير، تهران: انتشارات سازمان مديريت صنعتي، سال چهارم، 1372، ص 40.
پيتر دراکر، چالشهاي مديريت در سده 21، ترجمه عبدالرضا رضايي نژاد.
جعفري، سيد ابراهيم، فصلنامه نوآوري هاي آموزشي، ش 3، سال دوم، بهار 1382.
عباس غلامپور، خلاقيت و نوآوري در سازمان هاي آموزشي، 1378.
علي عادل، عبدالحميد، جهاني شدن و آثار آن به کشورهاي جهان سوم، ترجمه سيد اصغر قريشي، اطلاعات سياسي و اقتصادي، شماره 11و 12، مرداد شهريور 1379، ص 152- 153.
مجله توسعه مديريت، ش 32، آذرماه 1380.
يارمحمديان، ماهنامه آموزشي تربيتي پيوند، ش 290، آذر 1382، ص29- 35.
Info @ ayandehnegar. Org
Http://www.Iranwomen.Org
Socialchang, schoIte/J. A.The International relation of Buckinghom/ofen. University press/1993/p.13-14
Glansont/ Hamptonpress/ Richarse Rincent/ Globai& johan Galtung new gersey/1992/ p.2
منبع:مجموعه مقالات همایش ملی جایگاه موسسات فرهنگی و هنری در توسعه فرهنگی کشور؛ (1388) به اهتمام علیرضا شیروانی، اصفهان، حوزه معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، چاپ نخست.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}