نگرشى بر نقش آموزش و جهانى شدن در مديريت توسعه نيروى انسانى

امروزه توسعه نيروى انسانى به عنوان يك اصل مهم در پيشرفت سازمان‏ها مورد توجه قرار گرفته است و در اين فرآيند نقش آموزش بسيار تأثيرگذار است با اتخاذ تدابير و راه‏كارهاى مناسب به طراحى و اجراى نظام توسعه خود مى‏پردازند. با توجه به اين كه قرن اخير را عصر دانش، فناورى و جهانى شدن اطلاعات و ارتباطات نام نهاده‏اند، پر واضح است كه جهانى شدن يك فرآيند به حساب مى‏آيد، لذا اگر توسعه حاصل نشود جامعه به رشد و تعالى نخواهد رسيد. در چنين شرايطى
يکشنبه، 7 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگرشى بر نقش آموزش و جهانى شدن در مديريت توسعه نيروى انسانى

نگرشى بر نقش آموزش و جهانى شدن در مديريت توسعه نيروى انسانى
نگرشى بر نقش آموزش و جهانى شدن در مديريت توسعه نيروى انسانى


 

نويسنده:دكتر سيامك باقريان
عضو هيأت علمى و رئيس دانشگاه آزاد اسلامى واحد اليگودرز.





 

چكيده
 

امروزه توسعه نيروى انسانى به عنوان يك اصل مهم در پيشرفت سازمان‏ها مورد توجه قرار گرفته است و در اين فرآيند نقش آموزش بسيار تأثيرگذار است با اتخاذ تدابير و راه‏كارهاى مناسب به طراحى و اجراى نظام توسعه خود مى‏پردازند. با توجه به اين كه قرن اخير را عصر دانش، فناورى و جهانى شدن اطلاعات و ارتباطات نام نهاده‏اند، پر واضح است كه جهانى شدن يك فرآيند به حساب مى‏آيد، لذا اگر توسعه حاصل نشود جامعه به رشد و تعالى نخواهد رسيد. در چنين شرايطى مديران سازمان‏هاى فرهنگى كه نقش بنيادى در اجراى برنامه‏هاى توسعه دارند بايد به صورت فعال ايفاى نقش كنند و از اين ميان آموزش و توسعه نيروى انسانى در اين سازمان‏ها نقش مهمى در رسيدن به اين اهداف ايفا مى‏كنند پس اين مؤسسات همواره نيازمند كسب اطلاعات درباره شرايط جامعه است و در اخذ اطلاعات و ايجاد فناورى بايد در سطح كشور پيشگام باشند.

مقدمه
 

جهان در آغاز هزاره سوم با شتابى روزافزون شاهد شكل‏گيرى تحولات و دگرگونى‏هاى عميق در بسيارى از ابعاد است. اين دگرگونى و تغيير فقط در ابزار و روش و برنامه نو نيست، بلكه انديشه و نگرش انسان به خود و جهان اطراف نيز متحول مى‏شود. توسعه و پيشرفت‏هاى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و آموزشى يكى از آرمان‏هاى هر جامعه‏اى است. جهانى شدن فرايندى اجتماعى و فرهنگى است كه در آن قيد و بندهاى جغرافيايى كه بر روابط بين جوامع وجود دارد از بين مى‏رود و مردم به كمك آموزش و انواع متدهاى ارتباطى سوى جهانى شدن در حركت هستند. در اين شرايط آموزش نيروى انسانى و يادگيرى مستمر نه تنها يك ضرورت است، بلكه كليد هر نوع توسعه در هر جامعه محسوب مى‏شود و قدرتمندترين ابزار مهمى جهت رسيدن به آينده مطلوب است. آموزش فناورى‏هاى جديد، به ويژه فناورى‏هاى مربوط به عرضه اطلاعات و ارتباطات از قبيل وسايل ارتباطى جمعى، ماهواره، اينترنت، انواع كتب، مجلات و غيره زمينه تحولات سريع را در جهان فراهم آورده است كه در رسيدن به اين فناورى، مديران بايد به توسعه نيروى انسانى از راه آموزش، توجه ويژه كنند. روش‏هاى آموزش نيروى انسانى بسيار متنوع و گسترده است و هر سازمانى به فراخور كاركرد خود بايد مهم‏ترين الگوها را انتخاب كند و مؤسسات فرهنگى كه خود الگوى توسعه هر جامعه مى‏باشد و همه نگاه‏ها متوجه آن است بايد ضمن توجه بيشتر به امر آموزش و توسعه فرهنگى روش‏هاى نوين را برگزيند.

بحث
 

جهانى شدن به صورت‏هاى گوناگون تعريف شده است و هر يك از صاحب‏نظران از ابعاد مختلف به بيان آن اهتمام ورزيده‏اند؛ »جهانى شدن به فرآيندى اطلاق مى‏شود كه از طريق آن حوادث، تصميمات و فعاليت‏هاى يك بخش از جهان مى‏تواند نتايج مهمى براى افراد و جوامع در بخش‏هاى بسيار دور كره زمين دربر داشته باشد«.
جهانى شدن از ديدگاهى به معناى يكپارچگى، هماهنگى و همكارى كشورها با يكديگر براى انجام دادن امورى است كه به دليل تجميع نيرو و امكانات اجرايى آنها با يكديگر و پرهيز از اقدامات موازى و هزينه‏زا منافع قابل توجهى براى همه آنها دربر دارد. به عنوان مثال فرآيند آموزش مى‏تواند به صورت جهانى براى سازمان‏هاى مشابه در جهان تعريف شود.
در اين شرايط مرزهاى جغرافيايى نمى‏توانند عامل تعيين كننده و يا مانع قابل توجهى در مراودات بين‏المللى كشورها باشد. امروزه بحث جهانى شدن براى بسيارى از جوامع منجر به بروز چالش‏هايى شده است. اين شرايط به ويژه براى بسيارى از سازمان‏ها مسائل جديدى از قبيل تغييرات سريع، بازسازى برنامه‏ها، انتقال انبوه دانش‏هاى قديم و جديد، مسائل مديريت سازماندهى و برنامه‏ريزى را به وجود آورده است. بى‏شك در فرآيند جهانى شدن نقش توسعه نيروى انسانى بسيار با اهميت تلقى مى‏شود تا همه در اين هدف واحد سهيم باشند.
سرعت غيرقابل كنترل تحولات و تغييرات، انتقال سريع اطلاعات و مفاهيم، گسترش اطلاعات به ويژه شبكه‏اى شدن توليد و خدمات و در نهايت حركت به سوى اقتصاد جهانى از ابعاد جهانى شدن است. در اين شرايط، سازمان‏هايى كه با بهره‏گيرى از آخرين اطلاعات دانش مديريت، تغيير يافته و با توجه به شرايط موجود جامعه به تدريج با روندهاى بين‏المللى همراه و همگام شده‏اند سريع‏تر مى‏توانند پله‏هاى رشدو تلقى را طى كنند.
پيتر دراكر (1)، انديشمند معاصر مديريت مى‏گويد: تغيير را نمى‏توان مهار كرد، اما مى‏توان از آن پيش افتاد، لذا از آن جا كه فرايند جهانى شدن فرايند تحول در تمامى ابعاد زندگى است همه سازمان‏ها بايد در جهت تغييرات حركت كنند نه اين كه در برابر آنها بايستند. در اين شرايط بايد نسبت به تحولات جهانى، بهترين انتخاب را انجام داده و با ورود بهينه به آن بيشترين منافع را براى كشور به ارمغان آوريم. در مسير اين تحولات جلوگيرى از هر گونه افراط و تفريط، ملحوظ داشتن شرايط فرهنگى، دينى و اجتماعى جامعه بسيار مهم است كه مديران بايد به آن توجه كنند.

كليات آموزش و توسعه نيروى انسانى
 

جهان امروز با شتابى فوق‏العاده در حال تحول و تغيير است، دامنه معرفت و دانش و فناورى به سرعت فزونى مى‏گيرد. امروزه پيشرفت و توسعه كشورها، سازمان‏ها و مؤسسات كوچك و بزرگ در گرو علم و دانش بشرى است. افزايش علم و دانش و تغييرات پرشتاب سبب شده است كه سازمان‏ها، آموزش و توسعه نيروى انسانى را در رأس برنامه‏هاى خود قرار دهند؛ زيرا آموزش يكى از مهم‏ترين عوامل توسعه سازمان‏ها به حساب مى‏آيد، آموزش در سازمان‏هاى كنونى تأمين كننده توقعات و نيازهاى جامعه است و جامعه جديدى كه در حال پديدار شدن است را به يك سيستم در حال ترقى سوق مى‏دهد. آموزش از توانايى افراد جامعه و سازمان به جهت صحيح به كار گرفته مى‏شود.

آموزش و توسعه نيروى انسانى مؤسسات فرهنگى در تحولات جهانى شدن
 

يكى از شاخص‏هاى توسعه در هر كشورى، درجه ارتباط بين بخش توليد و مؤسسات فرهنگى، آموزشى، پژوهشى و دانشگاهى است. (2) بى‏شك تمام كسانى كه به هر نحو طرفدار توسعه و اصلاحات هستند در همه جاى دنيا از آموزش نيروى انسانى شروع مى‏كنند. چه توجه به اصل آموزش و تلاش در راه آن مى‏تواند امر توسعه به ويژه توسعه فرهنگى را پيش برده و با مسير جهان هماهنگ نمايد.
هدف اصلى و نقطه نظر برنامه‏ريزان آموزشى و فرهنگى در مؤسسه‏هاى فرهنگى در هر جامعه در مواجهه با تغييرات فزاينده محيطى، اساسا طراحى برنامه‏هاى آموزشى و فرهنگى مطلوب و كارآمد و نيز تقويت و حمايت از نظام‏هاى آموزشى براى ايفاى رسالت و نقش خود به عنوان عامل مهم در حل مشكلات اجتماعى و تحقق توسعه و پيشرفت ملى است. اين امر روند جهانى شدن و پيامدهاى آن را براى جوامع در حال توسعه معقول‏تر و منطقى‏تر خواهد ساخت (3)
نظر به ماهيت پويا، زنده و متحول آموزش، مديران اين سازمان‏ها بايد بتوانند خود و سازمان خويش را با تغييرات و پيشرفت‏هاى اجتناب‏ناپذير هماهنگ و همگام سازند. چنان چه روندها نشان مى‏دهد در سال 2020 هر هفتاد روز حجم دانش بشر دو برابر مى‏شود، اين مطلب نشان دهنده سرعت كهنه شدن مطالب بشرى در سال پيش رو و شدت تغيير در همه چيز است(4) و در اين شرايط است كه بار سنگينى بر دوش متوليان مؤسسات فرهنگى كشور گذاشته شده است.
پيتر دراكر معتقد است: »يك چيز را مى‏توان به خوبى پيش‏گويى كرد و آن اين است كه بزرگ‏ترين تغيير و دگرگونى همانا تغيير و دگرگونى در دانايى خواهد بود«، يعنى دگرگونى شدن شكل، محتوا، معنا، مفهوم، مسئوليت، رسالت، دانايى و بالاخره دگرگونى در آن چيزى كه فرهيختگى به حساب مى‏آيد (5) امر به رسيدن به فرهيختگى و توسعه فرهنگى جامعه قبل از ورود نسل جوان به مراكز آموزش عالى در ابتدا به عهده سازمان‏هاى مختلف از جمله آموزش و پرورش است و لذا حتى رسالت آموزش و پرورش در اين ميان سخت‏تر خواهد بود و رسيدن جامعه به اين درجه از تعالى هر چند سنگين و نياز به كار و تلاش دارد ولى با توجه به تأكيد مقام معظم رهبرى مبنى بر جنبش نرم‏افزارى و توليد علم و مهيا شدن جامعه براى توسعه همه جانبه، اين امر با آموزش و توسعه نيروى انسانى امكان‏پذير خواهد بود. لذا تجهيز مديران با ذهنيتى جهانى وظيفه‏اى استراتژيك است كه پيش روى مديريت منابع انسانى در سازمان‏ها و مؤسسات فرهنگى مى‏باشد.
پس يكى از مباحث مهم قرن اخير، توسعه نيروى انسانى است و آن از وظايف مهم مديران و مربيان آموزشى در سازمان‏ها است. افراد يكى از مهم‏ترين عواملى هستند كه انعطاف‏پذيرى را براى سازمان تهيه و تدارك مى‏بينند. مديريت منابع انسانى رسيدن انعطاف‏پذيرى سازمان‏ها به توسعه، نقش حياتى را ايفا مى‏كنند و تربيت نيروهايى با شهامت و شجاعت در تصميم‏گيرى از اركان توسعه نيروى انسانى است. جامعه‏اى به درجه‏اى از رشد، بالندگى و توسعه اقتصادى خواهد رسيد كه تغيير در كيفيت آموزش و توجه به نيروى انسانى كه به تعالى فرهنگى منجر خواهد شد، را در اولويت قرار دهد.
ايران دهمين كشور از لحاظ امكانات بالقوه است اما از لحاظ بهره‏ورى در رتبه 40 قرار دارد (6) شايد يكى از دلايل آن اشكال در نظام آموزشى باشد كه به كيفيت افراد توجه كمترى شده است.
بنابراين، با توجه به فرايند جهانى شدن، سرمايه‏گذارى بايد در دو بخش انسانى و فيزيكى تواما صورت پذيرد. آن چه در كشور ما بيشتر جلب توجه نموده است سرمايه‏گذارى در بخش فيزيكى بوده، حال آن كه كشورهايى كه حداقل در 30 سال اخير توانستند خيلى سريع مراحل پيشرفت را طى نمايند، كشورهايى بودند كه ميزان سرمايه‏گذارى آنان در نيروى انسانى به ويژه در بخش فرهنگى بسيار بالاتر بود. مى‏توان گفت تأثير سرمايه‏هاى انسانى، يازده برابر تأثير سرمايه‏هاى فيزيكى بوده است و تجربه كشورهاى آسيايى جنوب شرقى مؤيد اين مطلب است. (7)
اصولا وقتى صحبت از توليد مى‏شود فقط توليد كالا مدنظر نيست، اساسا توليد ناخالص ملى، يعنى توليد كالا و خدمات و مقصود ما در اين جا خدمات آموزشى مؤثرتر و كامل‏تر است. بنابراين، به وضوح درمى‏يابيم كه آموزش و توسعه نيروى انسانى امرى لازم و محتوم است؛ زيرا نيروى انسانى متخصص، فرآيند جهانى شدن را تسريع مى‏بخشد و مجددا فرايند جهانى شدن باعث افزايش سطح كيفى نيروهاى انسانى مى‏شود و در نهايت به رشد و ترقى سازمان منجر مى‏شود. با توجه به تغييرات و تحولاتى كه در عصر جهانى شدن رخ مى‏دهد جايگاه و نقش منابع انسانى در سراسر جهان و به ويژه در درون سازمان‏ها دست خوش تغييرات و تحولات سريع هستند. بنابراين، در عصر جهانى، به واسطه گسترش فناورى اطلاعات در سراسر جهان، جايگاه منابع انسانى روشن‏تر مى‏شود، از اين رو براى طراحى نظام آموزش متناسب با نياز فردا يا حتى امروز به چيزى پيچيده‏تر از يك نظام كليشه‏اى و فردمدارانه نياز داريم.
در اين مسير اصل مشاركت همراه با نهادينه كردن انديشه به مثابه وظيفه‏ى يك نظام مترقى و جديد تعليم و تربيت بايد مورد توجه قرار گيرد. جهانى شدن زمان و مكان را كوتاه مى‏كند، در عصر جهانى، آموزش معناى فراگير پيدا مى‏كند به طورى كه سطوح آن از سطوح عام به سطوح تخصصى مى‏رسد، تخصص‏ها رشد پيدا مى‏كنند و توسعه فرهنگى بيشترى را شاهد هستيم. البته بايد يادآور شويم كه آموزش و توسعه نيروى انسانى الزاما به معناى پرورش تخصص‏ها نيست، بلكه بايد منابع انسانى را در سازمان‏ها گردهم آورده و آنها را به درستى اداره نماييم تا ميزان بهره‏ورى افزايش يابد. (8)
يكى ديگر از عواملى كه روند جهانى شدن را تسريع بخشيده و بايد مدنظر مديران و كاركنان سازمان‏ها در عصر جهانى باشد، رشد تكنولوژى كه از جمله آن تكنولوژى اطلاعات IT مى‏باشد كه افراد را در اقصى نقاط جهان به هم نزديك كرده و بحث زمان را در مؤلفه‏هاى روابط انسانى برمى‏دارد. از ابزار IT مى‏توان به اينترننت اشاره نمود.
با توجه به جهت‏گيرى كشورها به سمت توسعه همه جانبه در نظام آموزش و پرورش و توجه به مبحث IT، آموزش و فرهنگ‏سازى كه زيربناى مبحث IT و حتى آموزش مجازى است، ضرورى به نظر مى‏رسد و از جمله زيرساخت‏هايى است كه در حركت به سوى سازمانى مترقى مورد نياز است، لذا در سازمان‏هاى فرهنگى و آموزشى بايد به بحث آموزش مجازى به صورت جدى‏تر نگاه شده و اين زمان و مؤسسات تابعه، برنامه‏ها و نظام آموزش خود را حول اين محور طراحى و برنامه‏ريزى نمايند.(9) اينترنت مانند انقلاب صنعتى است، اما با سرعتى ده برابر بيشتر، برگزارى كارگاه‏هاى آموزش اينترنت امرى جدى و مهم است و بايد در سازمان آموزش و پرورش مورد توجه بيشتر قرار گيرد.
در عصر اطلاعات انسان‏ها على‏رغم بعد مسافت و با بهره بردن از جنبه‏هاى مختلف تكنولوژى ارتباطات، افكار و عقايدشان را ارائه و مبادله مى‏كنند. لذا توسعه نيروى انسانى در سازمان‏هاى فرهنگى كه اساس و شالوده پيشرفت كشور مديون و مرهون تلاش مديران آن است امرى اجتناب‏ناپذير است و غافل شدن از آن ضربه‏هاى جبران‏ناپذيرى را به توسعه فرهنگى كشور وارد مى‏كند.

ضرورت و اهميت آموزش در توسعه نيروى انسانى
 

بشر در سال‏هاى آينده به طور دائم بايد در حال يادگيرى باشد به طورى كه اين مسئله به مهم‏ترين چالش و مسئله‏ى زندگى مردم تبديل خواهد شد. بنابراين، لازم است تا براى زندگى در چنين زمانى و هم‏چنين پيروزى بر اين موانع با ابزارهاى يادگيرى مادام‏العمر آشنا گرديد. بهترين تصميمات با بيشترين اطلاعات ممكن خواهد بود و اين در حالى است كه همين اطلاعات آب حيات بشر فردا خواهد شد.
توسعه كيفى آموزش نيروى انسانى فرايندى نيست كه سريعا به دست آيد. از اين نظر اصلاح كيفى آموزش، زنجيره‏اى از تغييراتى را در ديگر شكل‏هاى آموزش به وجود خواهد آورد كه به نوبه خود به الگوهاى رشد ساختارهاى تشكيلاتى اعم از آموزش رسمى و غيررسمى تنوع خواهد بخشيد و در بعد كمى، تشكيلات وسيع و حجيم با بوروكراسى كاذب و با ساختارى تمركزگرا و كم بازده به ساختارى غيرمتمركز و كوچك‏تر تبديل مى‏شود. به هر حال در خصوص ضرورت آموزش همين بس كه خلاقيت‏ها را فراهم مى‏آورد و از سوى ديگر از حجم بوروكراسى ادارى كم بازده مى‏كاهد و تبعا به هدف اصلى يعنى توسعه، كه منجر به تعالى فرهنگى جامعه مى‏شود، مى‏رسد.
اهداف آموزش و تعليم و تربيت در قرن 21 براساس نتايج به دست آمده از سوى سازمان آموزش و پرورش جهانى يونسكو (10) به قرار زير است:
الف) علم براى يادگيرى؛
ب) علم براى عمل كردن به دانسته‏ها؛
ج) علم براى همزيستى مسالمت‏آميز.
بنابراين، عامل اصلى توسعه يك كشور انسان است نه ثروت و دارايى آنها و نه عوامل ديگر، پس بايد تلاش كنيم انسان‏هايى بسازيم كه محور توسعه باشند و با تقويت به نفس و آگاهى در مورد حقوق اجتماعى خود، يادگيرى را در آنها افزايش دهيم و بايد نيروى انسانى طورى پرورش يابد كه آموخته‏ها را فقط در ذهن مدفون نكند.

نقش مديران در توسعه سازمان‏هاى فرهنگى
 

عصر اطلاعات نيازمند سرعت، انعطاف‏پذيرى، نوآورى و... است و لذا مديران سازمان‏ها در اين شرايط بايد بدين موضوع توجه كنند تنها عامل موفقيت سازمان‏ها در عصر اطلاعات، كاركنان و مديران آنها هستند. مديران اين دوره نيازمند هوشمندى، تخصص و ديد وسيع‏ترى براى مقابله با چالش‏هاى فراروى خود خواهند بود.
از طرفى مديران سازمان‏هاى فرهنگى خود همواره نيازمند كسب اطلاعات درباره رويدادها و شرايط محيط است. اطلاعاتى در مورد فناورى‏ها و... بايد كسب گردد. فقط با اين مجموعه اطلاعات، خواهد توانست منابع و دانش خود را براى حداكثر بهره، تخصيص دهد و خود را آماده رويارويى با چالش‏هاى برخاسته از دگرگونى‏هاى ناگهانى در جهان و ماهيت و محتواى دانش كند.
كاركنان سازمان‏ها و مؤسسات فرهنگى و آموزشى برخلاف كارگران توليد، مالك ابزارهاى توليد هستند، آنها دانش خويش را با خويش جا به جا مى‏كنند. بنابراين، مى‏توانند آنها را با خود ببرند. از سوى ديگر نيازمندى‏هاى علمى سازمان‏ها پيوسته در حال تغيير است. در نتيجه در كشورهاى پيشرفته شمار روزافزونى از نيروى كار در اين سازمان‏ها، شامل كسانى خواهد بود كه به دانش روز آشنا هستند.
بنابراين، مفهوم نيروى كار پويا (Dynamic Workforce) در اين سازمان‏ها نيز دگرگون مى‏شود و در چنين محيطى به يك روش پويا براى ايجاد استراتژى و اجراى آن مورد نياز است و اين خود يكى از چالش‏هاى فراروى مديران سازمان‏هاى فرهنگى در قرن 21 است. اجراى استراتژى، زمانى حالت پويا به خود مى‏گيرد كه به عنوان يك فرآيند متمركز تلقى نشود، بلكه جزئى از فرآيند مداوم يادگيرى به حساب آيد؛ به گونه‏اى كه استراتژى‏هاى عملياتى و پشتيبان در امتداد يكديگر باشند. روند تمركززدايى در برنامه‏ريزى اين مؤسسات از جمله سازمان‏هاى آموزش و پرورش در سراسر جهان بيانگر ميزان اهميت روش پويا است.

چالش‏هاى تغيير دانش و فناورى در مديريت توسعه نيروى انسانى
 

جهت‏گيرى توسعه فناورى به سوى هوش مصنوعى، سيستم‏هاى خبره، روبات‏ها، ارتباطات دوربرد، فرا انتقال دهنده‏ها، فناورى زيستى و فناورى اطلاعاتى است. اين جهت‏گيرى چالش‏هايى را براى سازمان‏ها ايجاد كرده است. از جمله تغيير ماهيت كار مديريتى، كاهش وابستگى سازمان كارمندان و تطبيق و سازگارى كارمندان با تغييرات فناورى است.
اقتصاد جديد عبارت است از داد و ستد دانش است. دانش موجب فراهم شدن سرمايه شده و پايه‏هاى قدرت فردى و سازمانى را تشكيل مى‏دهد. اطلاعات موجود هر سه يا چهار سال دو برابر مى‏شود. قدرت تفكر به عنوان باارزش‏ترين دارايى سازمانى تلقى مى‏شود. اين دانش تعيين كننده وضعيت رقابتى در جهان است. در حال حاضر، بزرگ‏ترين چالش مديران، علاوه بر ايجاد سرمايه دانشى، توزيع مجدد آن است. دانش به عنوان مهم‏ترين منبع سازمان‏ها، توجه مديران را به خود جلب كرده است. دانش براى ارتقاى قابليت كارمندان و ايجاد عملكرد بالاتر لازم است. به طورى كه دانش هر چه بيشتر مورد استفاده قرار گيرد، افزايش مى‏يابد و غنى‏تر مى‏شود. در اين شرايط كارمندان به دنبال مهارت‏هاى نو، نقش‏هاى مناسب و انتظارات شغلى جديدتر هستند و اين سازمان است كه بايد به آن بينديشند.
پيتر دراكر مى‏گويد: تركيب نيروى در آينده از نيروى كار فيزيكى به نيروى كار دانشى تغيير مى‏يابد. نيروى كار در تمام سطوح به مهارت و دانش بالا نياز دارد اين نيروى كار به تدريج به عنوان جهانى‏ترين سرمايه انسان‏ها مطرح مى‏شود.
پرسنل در مديريت توسعه يافته سازمان‏هاى فرهنگى به دنبال حل مسائل جديد و مشكل است و مى‏خواهد آزادتر باشد تا كشف و نوآورى كند و خلاق باشد. آنان به انعطاف‏پذيرى، پاسخ‏گويى و مسئوليت‏پذيرى نياز دارند، آنان مى‏خواهند با مديرانى كار كنند كه آنها را توانمند سازند، به آنها توجه كنند و آنها را به اوج برسانند. مؤسسات و سازمان‏هاى فرهنگى و آموزشى بايد ساختارى ايجاد كنند كه در آن كارمندان بتوانند دانش خود را به كار برند. امكان گفت و گو ميان كارمندان و تماس آنها با كارمندان ديگر را فراهم سازند. اين تعامل بين كارمندان دانشى به بهبود ايده‏ها و رشد بيشتر نيروها منجر مى‏شود.

نتيجه‏ گيرى
 

براى آموزش و توسعه نيروى انسانى در سازمان‏ها و مؤسسات آموزشى و فرهنگى آماده كردن نيروها جهت حضور در فرايند جهانى شدن بايد با شناخت شرايط جامعه و نيازهاى نشأت گرفته از آن بتوانيم پاسخ‏گوى تقاضاى مبتنى بر شرايط جديد بوده و خود را با آن منطبق نماييم. با انباشت مسائل جهانى و ملى و دائما پويا و تغييرپذير اين سازمان ناگزير هستند تا تدوين راهبردهاى منطقى و واقع‏بينانه، خود و كاركنان خويش را با حركت مزبور هماهنگ نمايند. انجام اصلاحات اساسى در كيفيت آموزش بايد مورد توجه قرار گيرد.
روش‏هاى مربوط به بهبود و اصلاح بنيادى اجراى اصل آموزش در عصر جهانى بايد با ديدى همه جانبه‏اى و از طريق ايجاد شرايط مطلوب براى امر تعليم و تربيت صورت گيرد، از طرفى سازمان‏هاى فرهنگى بايد در شرايط جهانى شدن نقش خود را به خوبى ايفاء نمايند، مسلما اين سازمان‏ها به عنوان پيش قراول توسعه مى‏توانند به پيشرفت‏هاى آموزشى در جامعه كمك‏هاى شايانى كرده و از اين رو با الگوها و روش‏هاى صحيح آموزشى در سطح جهان ارتباط نزديك داشته باشند. اين سازمان‏ها به عنوان متولى توسعه و پرورش نيروهاى متخصص و جوان بايد در عرصه جهانى پيشرو باشد و اين خود مستلزم برنامه استراتژيك در اين مسير است. اهميت امر آموزش به ويژه در سازمان و مؤسسات فرهنگى و آموزشى و به ويژه آموزش و پرورش را مى‏توان از نقطه‏نظرهاى توان چونگ چنين بيان كنيم:
اگر براى يك سال برنامه‏ريزيد، بذر بپاشيد؛
اگر برنامه 10 ساله داريد، درختى بنشانيد؛
اگر برنامه صد ساله داريد، افراد را آموزش دهيد؛
آن گاه كه بذرى مى‏كاريد يك بار محصول برمى‏داريد، اما هر گاه به مردم آموزش دهيد صد بار محصول برداشت خواهيد كرد.

پي نوشت ها :
 

1. Peter Drucker.
2. محمود باطنى، ماهنامه علمى - آموزشى تدبير، 1379.
3. يار محمديان، پيوند، 1382.
4. پيتر دراكر، چالش‏هاى مديريت در سده‏ى 21، ترجمه عبدالرضا رضايى‏نژاد.
5. سيد ابراهيم جعفرى، فصلنامه نوآمدى‏هاى آموزشى، 1382.
6. يونسكو، ترجمه اميرى، 1377.
7. آذرهوش، تدبير، 1377.
8. محمدرضا انصارى، ماهنامه علمى - آموزشى تدبير، 1377.
9. Infoa yandeh negar. org.
10. Unesco.
 

منابع:
آذرهوش، ماهنامه علمي آموزشي تدبير، انتشارات سازمان مديريت صنعتي، سال نهم، 1377، ص 10.
انصاري، محمدرضا، ماهنامه عملي آموزشي تدبير، تهران: انتشارات سازمان مديريت صنعتي، سال دهم، 1378، ص12.
باطني، محمود، ماهنامه علمي و آموزشي تدبير، تهران: انتشارات سازمان مديريت صنعتي، سال چهارم، 1372، ص 40.
پيتر دراکر، چالشهاي مديريت در سده 21، ترجمه عبدالرضا رضايي نژاد.
جعفري، سيد ابراهيم، فصلنامه نوآوري هاي آموزشي، ش 3، سال دوم، بهار 1382.
عباس غلامپور، خلاقيت و نوآوري در سازمان هاي آموزشي، 1378.
علي عادل، عبدالحميد، جهاني شدن و آثار آن به کشورهاي جهان سوم، ترجمه سيد اصغر قريشي، اطلاعات سياسي و اقتصادي، شماره 11و 12، مرداد شهريور 1379، ص 152- 153.
مجله توسعه مديريت، ش 32، آذرماه 1380.
يارمحمديان، ماهنامه آموزشي تربيتي پيوند، ش 290، آذر 1382، ص29- 35.
Info @ ayandehnegar. Org
Http://www.Iranwomen.Org
Socialchang, schoIte/J. A.The International relation of Buckinghom/ofen. University press/1993/p.13-14
Glansont/ Hamptonpress/ Richarse Rincent/ Globai& johan Galtung new gersey/1992/ p.2
منبع:مجموعه مقالات همایش ملی جایگاه موسسات فرهنگی و هنری در توسعه فرهنگی کشور؛ (1388) به اهتمام علیرضا شیروانی، اصفهان، حوزه معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، چاپ نخست.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.