چه كسي چراغ اول هنر اول را روشن مي كند؟


 

نويسنده:آلما توكل




 
مي گويند: فيلم نامه نويس ها و نمايشنامه نويس ها خيلي پولدارند.
مي گويند : چه ديالوگ احمقانه اي!
مي گويند: چه شاهكاري!
مي گويند : كسي روي دست شكسپير بلند نمي شود.
مي گويند: فلاني خاك صحنه خورده ، فلاني خوب بازي كرده ، فلاني خوب كارگرداني كرده.
مي گويند : اول بايد فكر و ايده اي باشد تا هنر شكل بگيرد و معلوم است كه نمايشنامه اساس شكل گيري نمايش است .
همان نمايشي كه بازيگر ها بادي به غبغب مي اندازد و به كارهاي تئاترشان مي بالند معلوم است كه همه ي اينها وابسته به يك قلم اند و يك نويسنده نويسنده اي كه ادبيات نمايشي مي داند.
مي گويند تئاتر هنر است و به طور كلاسيك از يونان شكل گرفته و مي گويند اين روزها خيلي از جوان ها دوست دارند نمايشنامه بنويسند و ما هم كه مي دانيم شعر در ذات ايراني هاست و نمايش هم يك شعر است . پس اين بار دست مي گذاريم روي ادبيات نمايشي براي آنها كه هنر دوستند....

هنر خيلي وقت ها ابزار سخنوري است.
 

ـ‌مخصوصاً اين سال ها كه فاصله ي نسل ها زيادتر و دغدغه هاي جوان عميق تر شده است. به قول چيستا يثربي «نمايشنامه نويس براي نمايش نامه نويس كنوني پنجره اي است كه گذر زمان و سير طولاني گذشته در آينده را به آنها نشان مي دهد. پنجره اي كه لحظه اي نور حقيقت در آن متبلور مي شود و سپس مي گذرد. نمايشنامه نويس امروز ايران مي خواهد اين دكه نور ، اين لحظه جاوداني از حقيقت ناب را شكار كند و با آن به تمامي زندگي خود و هم نسلانش روشني بخشد.»
يثربي معتقد است كه نمايشنامه نويس پس از انقلاب دستخوش تغييرات زيادي شده است:
«نمايشنامه نويسي پس از انقلاب در دهه شصت در حال كاوش و جست و جوي خويش ، در دهه هفتاد در حال كشف هويت بومي و راستين خويش و در آغاز دهه هشتاد ، در اوج ارتباط با مخاطب خويش است.»
همين دلايل كافي است كه بدانيم نمايش ، هنري است كه جوان امروزي به وسيله ي آن سخنوري مي كند و سخنور اين هنر نمايشنامه نويس است... شايد شما هم از آن دست جوان هايي باشيد كه در كلاس هاي آزاد اين رشته شركت كرده ايد و يا نه لااقل مي خواهيد بدانيد كه نمايشنامه نويس شدن چه چيزهايي لازم دارد و يا حتي دلتان مي خواهد اين رشته را جدي بگيريد پس با ما همراه شويد.

آنچه بايد خوانده باشيد:
 

اگر واقعا قصد داريد رشته ي ادبيات نمايشي را جدي دنبال كنيد يادتان نرود كه قبل از هر چيز بايد نمايشنامه نويسان سرشناس ايران را بشناسيد و اگر در آزمون عملي ورودي دانشگاه از شما خواستند نمايشنامه «خروس»محمدرحمانيان يا «زمستان 66» محمد يعقوبي را مختصر تعريف كنيد در نمانيد.
يا حتي ممكن است از شما بپرسند: مرگ يزدگرد اثر كيست؟ شما بايد بدانيدكه آن را بهرام بيضايي نوشته است ...
راستي يادتان نرود كه شما بايد از محمد چرم شير و آثارش هم بدانيد و حتي «نيلوفر آبي » و «بي شير و شكر » حميد امجد را خوانده باشيد.
حالا بماند كه قطب الدين صادقي در رأس اين افراد است و ندانستن درباره ي اكبر رادي فاجعه محسوب مي شود راستي اميررضا كوهستاني و داوود ميرباقري و نغمه ثميني يادتان نرود.
راستي آخرين فيلمي كه ديده ايد چه بود؟
راستي آخرين نمايش كه ديديد كي بود؟
راستي تالار سنگلج كجاست؟

از قبل از كنكور تا بي كارماندن
 

قبل از آزمون كنكور بايد بدانيد كه اگر مي خواهيد در رشته تئاتر قبول شويد. بايد كنكور را آنقدر خوب بدهيد كه رتبه تان زير 1000 باشد و رتبه ي زيرگروهتان از 300 پايين تر باشد ، بعد اينكه خلاقيت نمايشي و درك عمومي هنر ضريب بالايي در اين آزمون دارد. اين تازه اول راه است بعد نوبت به آزمون علمي مي رسد اين جاست كه ممكن است حالتان گرفته شود اگر دستي به قلم نبرده باشيد و مصاحبه نوشته هايتان را رو نكنيد. اما حتي اين هم كافي نيست اساتيد سطح فكري شما را مي سنجد. از كليات هنر تجسمي گرفته تا معضلات سينما و تئاتر ... بعد كه جواب مثبت آزمون و مصاحبه آمد و شما در زير گروه رشته ي تئاتر كه كارگرداني و بازيگري و نمايش عروسكي و طراحي صحنه است در رشته ادبيات نمايشي قبول شديد . بايد خواندن و نوشتن را جدي بگيريد...بايد شعر خوانده باشيد و فيلم ديده باشيد و تازه اگر ليسانس گرفتيد يك هو تصميم بگيريد كه تا فوق ليساس اين رشته را ادامه بدهيد. اما همين هم كافي نيست درست است كه در دانشگاه هنر ، دانشكده هنر دانشگاه تهران ، واحد هنر و معماري دانشگاه آزاد ، دانشگاه سوره يا حتي دانشگاه بوشهر درس خوانده ايد و واحدها را يكي پس از ديگري پاس كرده ايد اما هنوز شما نمايش نامه نويس نيستيد ، صرفاً مدركش را گرفته ايد.

آنچه شما مي خوانيد:
 

يك دانشجوي ادبيات نمايشي بايد همه چيز دان باشد. هم بايد قلم خوبي داشته باشد ، هم از انواع و اقسام هنرها آگاهي داشته باشد و گرنه نمي تواند به خوبي از پس درس ها بر بيايد بعضي از درس ها در گرايش هاي مختلف نمايش مشترك هستند مثل اينها : اصول و مباني ارتباطات ، آشنايي با هنر در تاريخ ، آشنايي با ادبيات معاصر ايران و جهان ، تاريخ فلسفه ، آشنايي با تعزيه ، مباني دكور و صحنه آرايي ، مباني بازيگري ، مباني نمايش عروسكي ، نمايش در ايران، تاريخ نمايش ، روش تحقيق و تدوين پايان نامه.
وقتي كه از اين خوان ها گذشتيد تازه نوبت مي رسد به درس هاي تخصصي: آشنايي با متون فارسي نمايشي، تاريخ ادبيات نمايشي ، اصول و فنون نمايشنامه نويسي ، داستان نويسي ، سبك هاي ادبي جهان ، نقد در نمايش ، شخصيت شناسي ، ديدن و تحليل نمايش، آشنايي با فيلمنامه نويسي ، نمايشنامه نويسي راديو و تلويزيون و پايان نامه .

كتاب هاي آقاي سرشناس :
 

ويليام شكسپير شهرتش را مجاني كسب نكرده ، جمله ي «بودن يا نبودن ، مسئله اين است». او اگر حالا تبديل به يك جمله جهاني شده است ، حاصل سال ها تلاش و نوشتن و پاره كردن و خط خطي كردن نوشته هاست.
گر چه او را به عنوان شاعر مي شناسيم آن هم شاعري كه عاشقانه مي سرود اما واقعيت اين است كه شهرت او به خاطر نمايشنامه هاي كلاسيك اوست . نمايشنامه هايي كه هنوز كه هنوزه مخاطب دارند . فكر نكنيد قرار است به شما خواندن «هملت» يا «رمئو و ژوليت» را پيشنهاد دهيم ، نه . چون اگر اين دو تا نمايشنامه را نخوانده باشيد كه اصلا بايد دور رشته ي ادبيات نمايشي را خط بكشيد.
نه ، ما فقط مي خواستيم بپرسيم كه آيا «اتللو» ، «مكبث» ، «شاه لير» ، «روياي نيمه شب تابستان»، «هنري چهارم» ، «هنري پنجم» و «هنري ششم» را خوانده ايد؟

اين نمايشنامه ها را از دست ندهيد:
 

قطعا نام برخي از نمايشنامه هاي زير برايتان آشناست يا به صورت تئاتر در ايران اجرا شده اند يا تله تئاتر ، اينها چند نمايشنامه ي معروف اند كه نويسندگان آنها سرشناس تر از خودشانند: اگر حتي نمي خواهيد دنبال نمايش و نمايشنامه نويسي برويد. لااقل اين كتاب ها را تورق بكنيد. جزء كتاب هايي اند كه حتما در زندگي بايد خوانده شوند.
نكراسوف : ژان پل سارتر
باغ آلبالو : آنتوان چخوف
مگس ها : ژان پل سارتر
كرگدن : اوژن يونسكو
كاليگولا: آلبركامو
ژاندارك : موريس مترلينگ
زن بي اهميت : اسكاروايلد
در اعماق :ماكسيم كورگي
در انتظار گودو: ساموئل بكت
پرنده آبي : موريس مترلينگ
اتوبوسي به نام هوس : تنسي ويليامز

بد نيست بدانيد كه :
 

1ـ در جريان تاريخ ايران نخستين بار در دوره ي پارت ها براي نمايش سورناي بزرگ طراحي صحنه صورت گرفت.
2 ـ قديمي ترين نمايشنامه باقي مانده از دوره ي ساسانيان است . با نام «در كنار قصر بادـ واژيك آواز دارد.»
3 ـ‌نوشتن نمايشنامه به سبك جديد با ترجمه آثار خارجي همچون آثار مولير ـ شكسپير و دوما در ايران آغاز شد .
4ـ نخستين نمايشنامه نويسان معاصر ايران آخوند زاده ، احمد محمودي و ميرزا آقا خان تبريزي بودند.

اگر مي خواهيد نمايشنامه نويس شويد:
 

ممكن است شما دانشجوي رشته ي ادبيات نمايشي نباشيد يا اصلا بزنيد به شاخه ي فيلم نامه نويسي، اصلا ممكن است شما همه چيز بلد باشيد اما اينها هيچكدام به درد نمي خورد ، يادتان نرود هنر اكتسابي نيست و هر روز در حال تغيير است . براي نمايشنامه نويس شدن از همان ترم اول بايد دنبال كار برويد با استادها مشورت كنيد ، هي به تئاتر ها سرك بكشيد ، اصلا مقاله بنويسيد و بدهيد روزنامه ها ... شما هي بايد بنويسيد و بنويسيد .

وقتي جنگ هنر مي آفريند
 

همانطور كه گفتيم نمايشنامه نويسي پس از انقلاب دستخوش تغييراتي شد ، يكي از اين تغييرات بروز جنگ تحميلي بود كه منجر به خلق گونه اي جديد در هنر نمايش شد.
تئاتر دفاع مقدس اين روها آنقدر جدي است كه نه تنها در جشنواره فجر حضور فعال دارد بلكه جشنواره اي خاص را به خود اختصاص داده است . در شكل گيري اين گونه ي جديد كه در طول ساليان بارها تغير شكل داده و هر بار موفق تر از پيش عملكرده نقش آدم هايي چون سيد حسين فدايي حسين ، ايوب آقاخاني و اعظم بروجردي به عنوان نمايشنامه نويس دفاع مقدس بسيار پرر رنگ است .
گر چه در تمام اين آثار رويكرد مذهبي قالب است اما بد نيست بدانيد كه آثار از زمان شروع جنگ تاكنون تغييرات اساسي اي كرده اند و اين حيطه به يك حيطه ي كاملا تخصصي تبديل شده است و عده اي تنها اين حوزه را براي نوشتن انتخاب كرده اند . قبل تر نمايشنامه نويس ها به رويدادهاي جنگ به طور صرف مي پرداختند، بعد پلي ميان جنگ تحميلي و حماسه هاي مذهبي ايجاد كردند.
اما حالا نمايشنامه هاي دفاع مقدس كاملا متفاوتند . آنها با تأثير جنگ روي انسان معاصر مي پردازند به كمرنگ شدن نقش خانواده بر روي جامعه ي جنگ ديده ، به اخلاق و انسانيت پس از جنگ.
اين ژانر اكنون به ژانر مهمي در هنر اول دنيا تبديل شده است ، ژانري كه مي شود حرف هاي جواني را هم در قالب آن بيان كرد.
منبع:شاهد جوان ش 56