رؤياي پرواز ديگر رويا نيست


 

نويسنده:ميترا سپهري




 
در ايران هواپيماهاي شخصي و خصوصي پديده عجيبي نيست، مي خواهيم نگاهي به هواپيماها و خلبان هايش بيندازيم
شما هم مي توانيد خلبان شويد، شما هم مي توانيد هواپيماهاي شخصي داشته باشيد. شما كه علاقه مند به پرواز هستيد ــ آن هم با هواپيماي شخصي خودتان ــ شايد ندانيد كه اين امكان براي شما مدت هاست كه مهيا شده. شايد تصور كنيد پرواز با هواپيماي شخصي متعلق به ميلياردرهاي مشهور، ستارگان هاليوود و يا ستارگان دنياي فوتبال است! اما همين جا به شما مي گوييم كه تصورتان كاملاً اشتباه است و بسياري از شما مي توانيد صاحب يك هواپيماي فوق سبك شويد و بعد از گذراندن يك دوره آموزش با هواپيماي شخصي خودتان به تمام شهرهاي ايران سفر كنيد. هستند كساني كه مدتي است براي انجام كارهاي تجاري و اداري خود از اين وسيله استفاده مي كنند بدون اينكه درگير ترافيك و مشكلات مربوط به حمل و نقل شوند. با خواندن اين مقاله اطلاعاتي به شما داده مي شود كه اگر علاقه مند به پرواز باشيد بتوانيد به آرزوي خودتان جامه عمل بپوشانيد.
اولين هواپيماي فوق سبك شخصي سال 79 وارد ايران شد، آن زمان فعاليت اين نوع از هواپيماها محدود به نمايشگاه هوايي بود كه روبه روي پارك ارم قرار داشت. آن زمان تعداد اين هواپيماها انگشت شمار بود و انحصارا به ارگان هاي دولتي تعلق داشت اما بعد از مدتي قانون داشتن هواپيماهاي خصوصي و اجازه پرواز آنها در مجلس تصويب شد و از همان جا افرادي كه علاقه مند به خريد هواپيماي شخصي و پرواز بودند تصميم به خريد هواپيما و گذراندن دوره خلباني هواپيماهاي فوق سبك گرفتند. در ميان اين علاقه مندان گروه هاي سني مختلفي ديده مي شود؛ از پسر بچه 15 ساله گرفته تا آقاي 50 ساله و هيچ نوع محدوديت سني و جنسي وجود ندارند.

خلباني را بياموزيد
 

آموزش خلباني هواپيماهاي فوق سبك شامل 60 ساعت كلاس تئوري و حداقل 46 ساعت پرواز با هواپيماست. البته بعد از گذراندن ده ساعت پرواز اوليه فرد مي تواند اولين پرواز انفرادي خود (سولو) را انجام دهد. در پايان اين دوره، گواهينامه بين المللي خلباني از طرف سازمان هواپيمايي كشوري صادر مي شود. مدت زمان لازم براي برگزاري اين دوره سه ماه است و علاقه مندان از سن 15 سالگي مي توانند ثبت نام كنند. محدوديتي براي خانم ها وجود ندارد ولي استقبال خانم ها از اين دوره تا به حال زياد نبوده است. مطالب تئوري شامل مباحث آيروديناميك، مكالمات، هواشناسي، قوانين و مقررات و شناخت موتور است. دانشجويي كه مي خواهد اولين پرواز انفرادي خود را انجام دهد بايد اين تئوري ها را آموخته باشد. در ادامه دانشجو مانورهاي پييشرفته را همراه با معلم پرواز مي آموزد. معاينات پزشکي توسط پزشك معتمد سازمان هواپيمايي كشوري انجام مي گيرد؛ ضعيف بودن چشم و استفاده از عينك يا سلامت دندان ها مهم ترين پرسش و نگراني متقاضيان است كه البته در اين رابطه سختگيري وجود ندارد.

پول داريد يا نداريد؟
 

شايد فكر كنيد كسي كه براي آموزش به اين فرودگاه مي آيد خيلي پولدار است اما بايد گفت كه در كنار اين افراد پولدار علاقه منداني وجود دارند كه ماشين زيرپايشان را كه شايد 7-8 ميليون بيشتر قيمت ندارد، مي فروشند تا بتوانند يك دوره پروازي را بگذرانند. اين دوره 8 ميليون تومان هزينه دارد، هر ساعت پرواز حدود 150 هزار تومان براي عاشقان پرواز خرج دارد كه به اضافه هزينه تعليم مي شود 180 هزار تومان. بعضي ها آن قدر عاشق پرواز هستند كه با كمال ميل از همه چيز خود مي گذرند تا بتوانند به آرزوي هميشگي خود برسند. البته همه نمي توانند براي خود هواپيما بخرند ولي مي توانند هواپيما اجاره كنند اما خب آنهايي كه هواپيما مي خرند هزينه آموزششان كمتر مي شود. قيمت هواپيما معمولاً از 80 ميليون تومان شروع مي شود و روند صعودي پيدا مي كند.

هواپيماهاي نوي نو، دست اول
 

خوشبختانه اين هواپيماها همه نو و دست اول هستند و بعضي از آنها در ايران مونتاژ مي شوند در ميان هواپيماهاي فوق سبك، هواپيماهاي ساخت كشور چك بسيار ديده مي شود چون اين كشور در دنيا بهترين سازنده اين هواپيماهاست. از ديگر كشورهاي سازنده هواپيماهاي فوق سبك مي توان به آلمان، فرانسه، ايتاليا و آمريكا اشاره كرد. نكته جالب اين است كه در اين قلم جنس شما اصلاً هواپيماي چيني نمي توانيد پيدا كنيد! چون اصلاً چين سازنده اين هواپيماها نيست. كشور چين سيستم بسته اي دارد و اجازه پرواز شخصي به كسي نمي دهد و اين هواپيماها را فقط براي استفاده ارتش مي خرد.
در ايران صاحبان اين هواپيماها مي توانند با خيال راحت به هر شهري كه مي خواهند پرواز كنند و در فرودگاه اصلي شهر فرود بيايند. البته با هماهنگي و فقط در چند فرودگاه پرترافيك اجازه فرود ندارند. مثل فرودگاه مهرآباد و امام خيني (ره) تهران، فرودگاه شيراز، اصفهان و فرودگاه مشهد كه در اين شهرها هم فرودگاه هاي ديگري براي اين پرنده ها در نظر گرفته شده است. خيلي از هواپيماها قيمتشان به خاطر تجهيزاتي كه بعداً به آنها اضافه مي شود بالاست. مثلاً ممكن است قيمت يك هواپيما 100 ميليون تومان باشد اما بعداً به علت تجهيزاتي كه روي آن نصب مي شود دوبرابر شود. در حال حاضر گران ترين هواپيماهاي موجود در ايران WT9 ديناميك نام دارد و ساخت كشور چك است. اين هواپيما 250 ميليون تومان قيمت دارد. هزينه نگهداري از هر هواپيما و گذاشتن آن درآشيانه، هر ماه حدود 530 هزار تومان است كه البته بستگي به بيمه بدنه آن دارد. بيمه بدنه امتيازي است كه اگر فرد هزينه بيمه آن را به هزينه نگهداري اضافه كند حدوداً ماهي يك ميليون تومان بايد پرداخت كند.

عوارض فراموش نشود
 

هر هواپيمايي كه به قصد شهر ديگري پرواز مي كند بايد عوارض فرودگاهي پرداخت كند. معمولاً براي رفت و آمد و بدون توقف، هزينه بين 5 تا 12 هزارتومان متغير است. ولي اگر توقف داشته باشد تعرفه ها تغيير پيدا مي کنند براي توقف يا پارك هواپيما هر شب 6 هزار تومان گرفته مي شود ولي اگر در آشيانه ــ يعني جايي كه سقفي بالاي سر هواپيما باشد ــ توقف صورت گيرد اين مبلغ حدود 10 هزار تومان مي شود.

و اما مسائل فني
 

گواهينامه هايي كه به كارآموزان داده مي شوند به زبان انگليسي هستند؛ يعني زبان بين المللي. به همين دليل مي توان آن در تمام دنيا از آن استفاده كرد. اما كشورهاي مختلف قوانين متفاوتي دارند و متاسفانه سفر خارج از كشور با اين هواپيماها سخت است. آن هم به خاطر هماهنگي هايي كه بايد انجام شود ولي امكانش وجود دارد. سرعت اين هواپيماها حدود 310ــ250 كيلومتر در ساعت است و بين 80 تا 120 اسب بخار قدرت دارد. باك نرمال آنها هم 130 ليتر ظرفيت دارد. البته بعضي ها باك هاي بزرگ تري دارند كه از همان تجهيزاتي است كه به هواپيماها اضافه شده است. تا زماني كه بدنه هواپيما سالم است، خلبان مي تواند با خيال راحت پرواز كند چون هواپيماي سالم روي هر زميني مي نشيند. در نتيجه نياز به چتر وجود ندارد. ولي اگر محلي باشد كه امكان فرود نداشته باشد يا بدنه صدمه ديده باشد، چتر نجاتي وجود دارد كه خود هواپيما را پايين مي آورد. كاپيتان والي اويسي داراي دكتراي مديريت استراتژيك و مدير عامل ساهاست كه سال هاي سال با هواپيماهاي جنگي پرواز كرده ولي در حال حاضر از پرواز با هواپيماهاي فوق سبك لذت مي برد. ايشان از تجارب خود گفتني هاي زيادي دارند كه شنيدنشان خالي از لطف نيست.

اگر عاشق باشي
 

كاپيتان اويسي مي گويد: آدم بايد عاشق پرواز باشد تا از آن لذت ببرد. وقتي عاشق اين كار باشي به محض اينكه سوار هواپيما مي شوي، تمام مشكلات را فراموش مي كني و همه را همان جا روي زمين جا مي گذاري. حتي وقتي در اوج خستگي هستي و فشارهاي مختلف روحي تو رادرگير كرده كافي است پرواز كني حتي اگر زمان كوتاهي باشد، آن وقت آرامش خاصي پيدا مي كني. انگار يك روانكاو تمام مشكلات را از ذهنت پاك كرده است. به جرأت مي توانم بگويم هيچ تخصص و هيچ كاري چنين قابليتي ندارد. من در اوج ترس هنگام پروازهاي جنگي هم از پرواز لذت برده ام. توصيه لذت پرواز را فقط كسي مي تواند داشته باشد كه عاشق پرواز باشد. اگر عاشق نباشد آن وقت است كه ترس غلبه مي كند. بعضي ها مي گويند خلبان ها شجاع و نترس هستند اما ترس در وجود همه هست. اگر کسي مي گويد نمي ترسد عاقل نيست. البته درمورد خلبان اين عشق، پرواز است كه ترس را از بين مي برد و بعد از عشق، تجربه است كه پرواز را جذاب تر مي كند. من حدود 36 سال است كه پرواز مي كنم. اولين پروازم در 19 سالگي بود. خانه ما نزديك يك فرودگاه مهرآباد بود. وقتي هواپيماها از بالاي سرم رد مي شدند دوست داشتم بپرم آنها را بگيرم. بزرگ تر كه شدم تصميم جدي گرفتم كه خلبان شوم و مطمئنم كه شغل ديگري را هم انتخاب نمي كردم. اوايل آموزشم چون سيستم را نمي شناختم مي ترسيدم ولي كم كم ترس جايش را به لذت داد. وقتي در حال پرواز هستي احساس مي كني به خدا نزديك تري. من در يك روز دوبار طلوع و دوبار غروب را در يك مكان ديدم و اين زيباترين تصويري است كه تا به حال درذهن من حك شده است. زماني كه درياي خزر و خليج فارس را از بالا مي بينم هم احساس خيلي خوب و لذت بخشي دارم.
زهرا يونسي، يكي از معدود خلبان هاي زن است كه با هواپيماي فوق سبك پرواز مي كند. قصه خلبان شدن او و پروازهايش را از زبان خودش بشنويم. چند بار با برادرم به فرودگاه آمدم و به پروازها نگاه كردم. اوايل اصلاً علاقه اي به پرواز نداشتم. يك بار تفريحي پرواز كردم كه خيلي خوب بود. احساس كردم دوست دارم خودم هواپيما را هدايت كنم. پس عزمم را جزم كردم و دوره آموزش را شروع كردم. اوايل فكر مي كردم كه خيلي سخت است و من نمي توانم ياد بگيرم ولي الان به نظرم پرواز كردن حتي از رانندگي كردن هم راحت تر است دست كم وقتي مي پري خيالت راحت است كه ترافيكي وجود ندارد. بعد از اولين پرواز، وقتي از هواپيما پياده شدم حس خيلي خوبي داشتم، وقتي در آسمان بودم همه چيز برايم عادي بود. بعداز پياده شدنم بيشتر به پرواز فكر كردم و همان جا بود كه ديگر پرواز را رها نكردم. اولين باري كه تنهايي پرواز كردم خيلي اضطراب داشتم و سعي كردم به اين فكر كنم كه كسي پيش من نيست و حتي وقتي روي من آب ريختند تا مغرور نشوم چون واقعاً غرور خاصي به سراغ آدم مي ايد كه شيرين است. پرواز کردن بين مردهاي پرادعا مثل رانندگي كردن سخت است. وقتي خانم ها رانندگي مي كنند همه آقايان مي خواهند ببينند دست فرمان آن خانم چطور است. اينجا هم همين طور است وقتي يك خانم پرواز مي كند همه با دقت بيشتري حركات او را زير نظر مي گيرند. خيلي وقت ها حرف هايي شنيده ام كه ناراحتم كرده ولي جواب نداده ام. الان دو سال است كه پرواز مي كنم و از پرواز ميان ابرها لذت مي برم.
منبع: دانستنيها، شماره 28.