پروين اعتصامي يك فمنيست نبود (2)


 






 

يافته هاي تحقيق: بررسي اشعار پروين
 

از سن چهارده سالگي، قطعات پروين در مجله ادبي «بهار» چاپ شد. انتشار اين اشعار قوي سبب شايعه اي در مورد جنسيت پروين شد و همه، سراينده اين اشعار را «مرد» پنداشتند. پروين نيز در آخرين شماره سال دوم مجله بهار در قطعه اي به تكذيب اين شايعه پرداخت. (سبحاني، 1386، ص 627)

از غبار فكر باطل، پاك بايد داشت دل
تا بداند ديو كاين آيينه جاي گرد نيست

مرد پنداريد پروين را چو برخي ز اهل فضل
اين معما گفته نيكوتر كه پروين مرد نيست

اين برداشت اشتباه از خواندن اشعار يك زن در جامعه مردانه آن روز بدين سبب بود كه پروين در اشعارش روحيه اي مبارزه جو با احترام به سنت هاي جامعه داشت و داشتن اين روحيه و خلق و خوي در روزگار پروين براي يك زن دور از انتظار بود. جامعه به شدت مردسالار كه درس خواندن را براي زنان بسيار محدود كرده بود، نمي توانست به راحتي بپذيرد كه يك زن با استفاده از اشعار خويش به جنگ با كاستي هاي اجتماعي آمده و زبان به انتقاد گشوده باشد.
پروين با اينكه در ميان اهل ادبيات به «شاعره اي كه مردانه شعر مي گويد» شهرت دارد؛ شاعره اي كه با تكيه بر سنت قدما سروده هايش بيش از هرچيز، صبغه اي اخلاقي دارد (محمد صنعتي، 1386، ص 64)، اما شخصيت مردانه در اشعار پروين به معناي اين نبود كه پروين رويكرد مردستيزانه دارد؛ رويكردي كه هم اكنون به وسيله فمنيسم راديكال ارائه شده است. همان گونه كه ذكر شد، فمنيسم راديكال است كه مردان با استفاده از زنان، آنها را در منازل استثمار كرده و اجازه نفوذ و كسب موقعيت هاي اجتماعي به زنان نمي دهند. (گيدنز، 1386، ص 167)
اما نگاهي به اشعار پروين اعتصامي نشان مي دهد كه وي ضمن اينكه يك زن منتقد سياست هاي جامعه است و شخصيتي كاملاً فعال دارد، اما از سويي، توصيف او از روابط مادر و فرزند با بيان زنانه و دفاع از حقوق زنان، توصيف روابط خانواده و نقش مادر و همسرداري زنان، توصيفي كاملاً زنانه است كه پروين را در زمره يك انديشمند فمنيست قرار نمي دهد. در واقع، مي توان مدعي بود كه اشعار پروين غيرجنسي و فارغ از هرگونه جر و بحث هاي فمنيستي حاضر بوده اند. از جانب ديگر، اشعار پروين شديداً تحت تأثير آيات قرآني و آموزه هاي اخلاقي مي باشند. يكي از نويسندگان در اين باره چنين آورده است:
اشعار پروين اعتصامي لبريز از مفاهيم قرآني و اصول اخلاقي و اسلامي است. او قرآن كريم را در دبيرستان فضل و كمال انساني مي داند. در همه سروده هاي خود به دنبال پند و اندرز و يا نتيجه اي اخلاقي است كه همگي مطابق و يا همسو با دستورات قرآن كريم است، به گونه اي كه با تأمل در درونمايه اشعار او سايه پررنگ و پرحضور فرهنگ قرآني را به وضوح مي توان دريافت. سبك ساده خراساني و احتراز از كلمات و اصطلاحات قرآني و عربي موجب شده كه نقادان و محققاني كه شعر او را نقد و بررسي كرده اند اغلب از ويژگي هاي سبكي و قالب هاي فكري و بياني، حفظ اصالت، قدرت تعبير و مهارت فني و زبان محكم و استوار شعر او سخن بگويند و همگان مضمون اشعار او را تربيتي، اخلاقي و بعضاً عرفاني بدانند. ولي هيچ كدام به برجستگي و تابناكي روح قرآني اشعار او كه سرشار از جذبات كلام الهي است، به صراحت اشاره نكرده اند. (سبزيان پور، 1384، ص 161)
از طرفي ديگر، نگاه پروين به مسائل روز جامعه آن روز نشان مي دهد وي به معناي واقعي يك انسان روشنفكر و آگاه به مسائل زمانه بوده است و آشنا شدن با مشكلات مردم به او قدرت اين درك را داده بود كه بتواند مشكلات فرهنگي و اقتصادي جامعه را در قالب شعر به تصوير بكشد.
بررسي اشعار اين شاعر توانا در مقام يك منتقد اجتماعي در نقد نابرابري اجتماعي كاملاً مشخص است. اگر نابرابري اجتماعي را نابرابري در فرصت هاي زندگي معنا كنيم، پروين در جاي جاي اشعارش به آن اشاره كرده و با تبيين فقر به شكل هاي مختلف، از آن انتقاد نموده است. اين نگاه او نيز زماني شكل گرفت كه وي در دنياي واقعيت وارد شد و مسائل اجتماعي را روايت كرد.
نگاه پروين به فقر از موضوع تضادي است. وي دو قطبي بودن جامعه را عامل فقير شدن بخشي از جامعه و ثروتمند شدن بخشي ديگر از جامعه مي داند و انتقادي بسيار تند و تيز به حاكميت مسلط و سياست هاي تبعيض آميزش مي كند.
در نگاه زيركانه و هوشمندانه پروين، طبقه به معناي گروهي از مردم كه رابطه مشتركي با ابزارهاي توليد دارند و با آن تأمين معاش مي كنند (گيدنز، 1386، ص 410) ساخته شده است. اين بدان معناست كه چون مردم (افراد طبقه پايين) ابزار توليد در اختيار ندارند در استثمار كساني قرار مي گيرند كه منابع توليد در اختيار دارند و در واقع، انتقاد خود را به سلسله پادشاهي نشانه مي رود كه حاكميت بر مردم را حق ذاتي خود مي دانستند و مي خواستند بر جان، مال و ناموس مردم چيرگي پيدا كنند. اينجاست كه پروين فقر و نابرابري هاي اجتماعي را نشان مي دهد. در توصيف فقر در جامعه و تأثيرات مخرب آن و ملموس نشان دادن فقر، اين گونه انديشه خود را به تصوير مي كشد:

با دوك خويش، پيرزني گفت وقت كار
كاوخ! ز پنبه ريشتنم موي شد سفيد

از بس كه بر تو خم شدم و چشم دوختم
كم نور گشت ديده ام و قامتم خميد

ابر آمد و گرفت سر کلبه مرا
بر من گريست زار که فصل شتا رسيد

جز من كه دستم از همه چيز جهان تهي است
هر كس كه بود، برگ زمستان خود خريد

بي زر، كسي به كس ندهد هيزم و زغال
...

(اعتصامي، 1370، اندوه فقر، ص 18-19)
پروين در جاي جاي اشعارش به نابرابري هاي اجتماعي در جامعه طبقاتي آن روز ايران اشاره هاي مكرر مي كند. همين نگاه، او را به يك مبارز حقوق انساني، فرهنگي و جنسيتي در قالب اشعار مردم پسند تبديل كرده بود، به گونه اي كه او در سرتاسر اشعارش ضمن دفاع از حقوق انساني كارگران و زحمتكشان، به اين نكته اشاره كرده است كه آنها در وهله اول انسان هستند و نيازمند حقوق طبيعي انساني، كه رژيم هاي استبدادي دوران او، اين حقوق را به صورت كامل از آنها سلب كرده بودند. اين مسئله، در اين بيت او كاملاً مشخص است:

كارگر هر كه هست محترم است
هر كسي در ديار خويش كسي است

(همان، بازي زندگي، ص 25)
يا در اين شعر كه پروين شجاعانه پيرزني را به تصوير قلم مي سپارد كه با شجاعت به شاه - كه قدرت مدارترين شخص است - شكايت اندوه و فقر خود را برده و بر نبودن ناامني و فساد و فقر انتقاد مي كند، و در آخر تذكر مي دهد كه البته مردم بايد خود وضعيت موجود را تغيير دهند:

روز شكار پيرزني با قباد گفت:
كاز آتش فساد تو جز دود و آه نيست

روزي بيا به كلبه ما از ره شكار
تحقيق حال گوشه نشينان گناه نيست

دزدم لحاف برد و شبان گاو پس نداد
ديگر به كشور تو امان و پناه نيست

از تشنگي كدو بنم امسال خشك شد
آب قنات بردي و آبي به چاه نيست...

(همان، شكايت پيرزن، ص 155-156)
در اين شعر، پروين به صراحت از برخي نابرابري هاي اجتماعي ياد مي كند:
- نبودن امنيت اجتماعي (اشاره به: دزدم لحاف برد و شبان گاو پس نداد)؛
- فقدان امنيت اقتصادي و وجود فساد اقتصادي (اشاره به: از تشنگي كدو بنم امسال خشك شد / سنگيني خراج به ما عرصه تنگ كرد / گندم تو راست حاصل ما غير كاه نيست)؛
- فساد در ديوان عدالت، و دادخواهي (اشاره به: حكم دروغ دادي و گفتي حقيقت است...)؛
- فساد اداري و نظامي اداره كردن جامعه (صد جور ديدنم از سگ دربان درگهت ...)؛
البته وي به اين نكته اشاره مي كند كه مردم مسئول سرنوشت خود بر اجتماع هستند (مزدور خفته را ندهد مزد هيچ کس...).
پروين همگام با ديگر انديشمندان حوزه اجتماعي و تربيتي، بر اين نابرابري بين انسان ها انتقاد كرده است و برابري در فرصت ها را از حقوق اوليه انسان ها مي داند. پروين با الهام از آموزه هاي اخلاقي و مذهبي، دو قطبي شدن جامعه را به نقد مي كشيد. در شعر «پيرزن و كودك يتيم» او به صراحت تأكيد مي كند كه ثروت اغنيا به دليل استفاده از نيروهاي ضعفا گرد آمده است. وي در اين شعر به آساني انتقاد از نظام حاكم بر كشور را با استعاره از پادشاه و رعيت ساده به خواننده اش نشان مي دهد:

روزي گذشت پادشهي از گذرگهي
فرياد شوق بر سر هر كوي و بام خاست

پرسيد زان ميانه يكي كودك يتيم
كاين تابناك چيست كه بر تاج پادشاست

آن يك جواب داد چه دانيم ما كه چيست
پيداست آنقدر كه متاعي گرانبهاست

نزديك رفت پيرزني گوژپشت و گفت
اين اشك ديده من و خون دل شماست

(همان، اشك يتيم، ص 14)
در اين شعر، پروين به دقيق ترين شكل ممكن، نشان مي دهد كه چگونه نظام حاكم از اشك ديده و خون دل مردمان براي خود كاخ درست مي كرد. پروين در اينجا از استعاره پادشاه و كودك فقير استفاده كرده است تا به نظام پادشاهي و اكثر مردم در جامعه اشاره مي كند.
نابرابري اجتماعي به موقعيت هاي نابرابر بين افراد اشاره دارد كه مي تواند سياسي، اقتصادي، فرهنگي باشد و مي تواند بنيان هاي متعددي داشته باشد. (شايان مهر، 1377، ص 522) اما در اين شعر، پروين نه تنها اشاره به استثمار طبقه فرودست جامعه دارد، بلكه به قدرتي كه ناشي از اين نابرابري است نيز اشاره كرده و با توصيف زرق و برق پادشاه، مسئله قدرتي را كه در پي به وجود آمدن ثروت كسب شده است يادآوري مي كند. قدرت و زورگويي پادشاه (نظام حكومتي مسلط)، بر اساس توصيفات شعرش كاملاً مشهود است، به گونه اي كه پادشاه صاحب جان و مال مردم بوده است و در واقع، مردم براي او به عنوان رمه اي بيش نبودند. قدرت نيز همچون طبقه، مفهومي مهم در نظريه هاي عمده نابرابري اجتماعي است. بسياري از نظريه پردازان تحت تأثير «ماركس» تصديق مي كنند كه قدرت هنگامي نمايان مي شود كه عده اي به دلخواه قادر به كنترل شرايط اجتماعي باشند، بدون اينكه اهميتي براي نظرهاي موافق و مخالف قايل باشند. (كمالي، 1379، ص 377). در اينجا نيز نظام شاهي اين گونه عمل مي كند؛ بدين معنا كه نظام حاكم با قدرت مطلقه خود، سعي در به زانو كشيدن ساير قدرت هاي اجتماعي، از جمله قدرت مذهبي مردم، سنت هاي ملي و ... دارد.
نگاه منتقد پروين غير از مسائل اجتماعي، به مسائل فرهنگي كه جامعه را از توسعه بازداشته نيز منعطف است. يكي از مهم ترين مسائل از اين دست، اشاره به عنصر آگاهي است. آگاهي طبقاتي واژه اي است كه نويسندگان معتقد به سنت ماركس براي اشاره به فرايندي به كار مي برند كه به موجب آن، اعضاي يك طبقه و كلاً طبقه پرولتر (كارگر) از خودشان (يعني از سرنوشت و هويت جمعي شان) آگاه مي شوند. (گولد، 1376، ص 14) اما پروين در اشاره به اين امر، از اين آگاهي محدود طبقاتي بسيار فراتر مي رود و آگاهي انساني را از هستي و فطرت او مي داند و سعي در نشان دادن اين نكته را دارد كه هستي انساني فراتر از ماديات دنيوي قرار دارد و بايد به انسان به عنوان يك انسان احترام گذارده شود:

تا به كي جان کندن اندر آفتاب اي رنجبر
ريختن از بهر نان از چهر آب اي رنجبر

زين همه خواري كه بيني ز آفتاب و خاك و باد
چيست مزدت جز نكوهش يا عتاب اي رنجبر

از حقوق پايمال خويشتن كن پرسشي
چند مي ترسي ز هر خان و جناب اي رنجبر

جمله آنان را كه چون زالو مكندت خون بريز
وندران خون دست و پايي كن خضاب اي رنجبر...

(همان، اي رنجبر، ص 20-21)
در اين شعر، پروين با نگاهي تيزبينانه و منتقدانه فقرا و كارگران را مورد سؤال قرار داده، از آنها مي خواهد از شرّ خودبيگانگي رها شوند و به آگاهي از حقوق انساني و طبيعي خود برسند.
پروين عدم توجه به مشاركت اجتماعي زنان را نيز مورد نقد قرار داده است؛ از جمله اينكه زنان را به آموختن علم براي زندگي بهتر، هم در اجتماع و هم در كانون خانواده، ترغيب مي كند. از سنت هاي موجود در جامعه ايران مبني بر برتري پسران به شدت انتقاد كرده و به زنان اعلام مي كند براي آموختن دانش به پا خيزيد:

غنچه اي زين شاخه، ما را زيب دست و دامن است
همتي اي خواهران، تا فرصت كوشيدن است

پستي نسوان ايران، جمله از بي دانشي است
مرد يا زن، برتري و رتبت از دانستن است

زين چراغ معرفت کامروز اندر دست ماست
شاهراه سعي اقليم سعادت، روشن است

به كه هر دختر بداند قدر علم آموختن
تا نگويد كس پسر هوشيار و دختر كودن است
***
زن ز تحصيل هنر شد شهره در هر كشوري
برنكرد از ما كسي زين خوابِ بيداري سري

از چه نسوان از حقوق خويشتن بي بهره اند
نام اين قوم از چه، دور افتاده از هر دفتري

دامن مادر، نخست آموزگار كودك است
طفل دانشور، كجا پرورده نادان مادري

با چنين درماندگي، از ماه و پروين بگذريم
گر كه ما را باشد از فضل و ادب بال و پري

(همان، نهال آرزو، ص 301)
در اينجاست كه نگاه عقلاني و روشنفكرانه پروين در درك نياز زنان به آموزش و تحصيل آشكار مي شود. پروين به روشني درك كرده بود که با تحصيل و آموزش، بسياري از زنان مي توانند در اجتماع توانمند باشند و عليه نظام هاي استبدادي اقدام كنند. البته انتقاد پروين از جامعه زنان منحصر به انتقاد از نقش انفعالي آنان نمي شود. وي در چارچوب احترام به خانواده و سنت هاي نيكو، زنان را به تلاش براي آگاهي از حقوقشان تشويق مي كند:

زن در ايران پيش از اين گويي كه ايراني نبود
پيشه اش جز تيره روزي و پريشاني نبود

زندگي و مرگش اندر كنج عزلت مي گذشت
زن چه بود آن روزها گر زانكه زنداني نبود؟

كس چون زن اندر سياهي، قرن ها منزل نكرد
كس چون زن در معبد سالوس قرباني نبود

در عدالتخانه انصاف، زن شاهد نداشت
در دبستان فضيلت، زن دبستاني نبود

دادخواهي هاي زن مي ماند عمري بي جواب
آشكارا بود اين بيداد، پنهاني نبود

(همان، زن در ايران، ص 129)
نقشي كه پروين براي زنان مي خواهد نقش يك زن فعال است كه ضمن انجام وظايف زنانه در خانه و همسرداري و مادري، بايد به مشاركت اجتماعي نيز بپردازند. پروين در اينجا تمام نظريات فمنيستي را كه معتقدند كار زن در خانه، بيگاري او براي مرد است، زير سؤال برده و به نقش و اهميت كار زن، هم در خانه و هم در بيرون از خانه، اشاره مي كند؛ بدين معنا كه نگاه پروين به زن در جامعه نگاه فمنيستي نيست. او اگرچه منتقد ديدگاه مردسالارانه و تبعيض بين پسران و دختران است، اما در جاي جاي اشعارش كانون خانواده را مقدس شمرده و احترام متقابل بين زن و مرد را مورد تأكيد قرار داده است. در اين ابيات پروين است كه نظريات فمنيستي به جد رد مي شوند و به ياري و همراهي زن و مرد براي تعالي و كمال همديگر اهميت بسيار زيادي داده مي شود:

توان و توش ره مرد چيست؟ ياري زن
حطام و ثروت زن چيست؟ مهر فرزندان

زن نكوي، نه بانوي خانه تنها بود
طبيب بود و پرستار و شحنه و دربان

به روزگار سلامت، رفيق و يار شفيق
به روز سانحه، تيمارخوار و پشتيبان

ز بيش و كم، زن دانا نكرد روي ترش
به حرف زشت نيالود نيكمرد دهان

(همان، فرشته انس، ص 187)
پروين اصلي ترين انديشه اش را در چند بيت زيرين مطرح مي كند. او احساس مادرانه را ستايش كرده و هرگز آن را يك نقطه ضعف براي زنان نمي داند. در اينجاست كه پروين به احساس پاك زنانه يك زن اشاره مي كند و معتقد است اين احساس مادري جهان شمول و پاك بوده و هميشه با يك زن همراه است و به صورت فطري در ذات او نهفته است.
پروين در اشعار بسياري بر مهر مادري و فرزند پروري و تعليم و تربيت در دوران نخستين كودكي به عنوان وظيفه مهم و اصلي يك زن اشاره مي كند و با زبان تمثيل و كنايه و حكايت، آن را بسيار مهم دانسته و به زنان مكرراً توصيه مي كند:

گفتا حديث مهر بياموزدت جهان
روزي تو هم شوي چو من اي دوست، مادري

گرد تو چون كه پر شود از كودكان
جز كار مادران نكني كار ديگري

روزي كه رسم و راه پرستاريم نبود
مي دوختم بسان تو، چشمي به منظري

خوشبخت، طايري كه نگهبان مرغكي است
سرسبز، شاخكي كه بچينند از آن بري

شيرين نشد چو زمحنت مادر، وظيفه اي
فرخنده تر نديدم از اين، هيچ دفتري

(حديث مهر، ص 78)
 

نتيجه
 

وضعيت فكري - فرهنگي ايران در نيمه دوم سده پيشين بسيار شكننده، بي ثبات و غيرقابل پيش بيني بود، به گونه اي كه تغييرات بسيار شتابان بود و جريان هاي فكري و فرهنگي مختلفي در عرصه اجتماع جولان مي دادند. در اين عصر بود كه شعر و سرايندگان آن، در هر نحله فكري به ترويج، گسترش و يارگيري در عرصه عمومي، به نمايندگي از جريان فكري خويش مي پرداختند. در آن دوره، زنان نقش بسيار كم رنگي در عرصه اجتماع داشتند. ولي پروين اعتصامي در آن دوره به عنوان اولين شاعر زن سعي در مقابله با استبداد حاكم داشت. او همچنين به تمام كاستي هاي اجتماعي در عصر خويش اشاره مي كرد. پروين در مركز توجه خود جنسيت و نگاه زنانه اي را نسبت به مسائل زنان مطرح كرد. البته در اين مسير، با اينكه پروين به بسياري از سنت هاي اجتماعي انتقاد كرده، اما انتقاد او با حفظ آموزه ها و عقايد اخلاقي و ديني همراه بوده است. اشعار پروين اعتصامي لبريز از مفاهيم قرآني و اصول اخلاقي و اسلامي است. او قرآن كريم را دبيرستان فضل و كمال انساني مي داند. در همه سروده هاي خود به دنبال پند و اندرز و يا نتيجه اي اخلاقي است كه همگي مطابق و يا همسو با دستورات قرآن كريم است، به گونه اي كه با تأمل در درونمايه اشعار او سايه پررنگ و پرحضور فرهنگ قرآني را به وضوح مي توان دريافت. اما امروزه بحث هاي فراواني پيرامون اين موضوع مي شود كه پروين شاعري فمنيست بوده است. بررسي نگارندگان اين پژوهش مبتني بر اين بود كه اشعار پروين، هيچ گونه قرابتي با نظريات فمنيستي نداشته است، بلكه همچنان كه ذكر شد، او شاعري متعهد و انقلابي بوده كه با توجه به ساختار استبدادي حاكم در عصر خود، سعي در انتقاد از شرايط خفقان موجود داشته است.
درباره مشاركت اجتماعي زنان در بيرون از خانه براي كار و تحصيل، نقشي كه پروين براي زنان مي خواهد نقش يك زن فعال است كه ضمن انجام وظايف زنان در خانه و همسرداري و مادري، بايد به مشاركت اجتماعي نيز بپردازند. پروين در اينجا تمام ديدگاه هاي فمنيستي را كه معتقدند كار زن در خانه، بيگاري او براي مرد است، زير سؤال برده و به نقش و اهميت كار زن، هم در خانه و هم در بيرون از خانه، اشاره مي كند؛ بدين معنا كه نگاه پروين به زن در جامعه نگاه فمنيستي نيست. او اگرچه منتقد ديدگاه مردسالارانه و تبعيض بين پسران و دختران است، اما در جاي جاي اشعارش كانون خانواده را مقدس شمرده و احترام متقابل بين زن و مرد را مورد تأكيد قرار داده است.
پروين شاعراني انقلابي و متعهد به آموزه هاي اخلاقي و ديني، شاعري كه متعلق به تمام فصول است، برخلاف روند طبيعت، اسفند آمد و فروردين رفت.

1. ازكيا، مصطفي، روش هاي كاربردي تحقيق، كيهان، 1382.
2. اعتصامي، پروين؛ ديوان پروين اعتصامي، تهران: ساحل، 1370.
3. بيگدلي، علي؛ «فهم روشن فكران مشروطه خواه از مفهوم مدرنيته»؛ پژوهشنامه علوم انساني، ش51، پاييز 1385.
4. جوادي يگانه؛ بينام، «درآمدي بر جامعه شناسي ادبيات»، 1387، نقل شده در سايت:
http://www.mrjavadi.com/detail.asp id=50
5. چاوش اكبري، رحيم؛ ديوان پروين اعتصامي (پيشگفتار)؛ چ3، تهران: محمد، 1370.
6. ديواين، فيونا؛ تحليل كيفي؛ ترجمه اميرمحمد حاجي يوسفي، تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1378.
7. زاهد زاهداني، سعيد و بيژن خواجه نوري، جنبش هاي اجتماعي معاصر ايران؛ تهران: سروش و كتاب طه، 1381.
8. رسو.ژان ژاك؛ قرارداد اجتماعي؛ ترجمه مرتضي كلانتريان؛ تهران: آگاه، 1386.
9. ريتزر، جورج؛ نظريه هاي جامعه شناسي در دوران معاصر؛ ترجمه محسن ثلاثي، چ10، تهران: علمي، 1384.
10. سبحاني، توفيق؛ تاريخ ادبيات ايران، تهران: زوار، 1386.
11. سبزيان پور، وحيد؛ «مضامين قرآن در شعر پروين اعتصامي» فصلنامه پژوهش ديني، ش10، تابستان 1384.
12. شايان مهر، عليرضا، دائره المعارف تطبيقي علوم اجتماعي (كتاب اول)؛ تهران: كيهان، 1377.
13. شيرودي، مرتضي؛ «نقش اجتماعي و سياسي زنان در جامع معاصر (بررسي وضعيت زنان در سه دوره انقلاب مشروطه، قبل و بعد از آن)»؛ فصلنامه پژوهش زنان، ش2، تابستان 1384.
14. صنعتي، محمد؛ «جنسيت در شعر پروين؛ گفت و گوي لعيا درفشه با محمد صنعتي»؛ دوماهنامه بخارا، ش 62، خرداد و شهريور 1386.
15. فليك، اووه؛ درآمدي به تحقيق كيفي؛ ترجمه هادي جليلي؛ تهران: ني، 1387.
16. فرخ زاد، يوران؛ دانشنامه زنان فرهنگساز ايران و جهان؛ زن از كتيبه تا تاريخ؛ تهران: زرياب، 1378.
17. كمالي، علي؛ مقدمه اي بر جامعه شناسي نابرابري هاي اجتماعي؛ تهران: سمت، 1379.
18. گرب، ادوارد؛ جامعه شناسي نابرابري اجتماعي؛ ديدگاه هاي نظريه پردازان كلاسيك و معاصر ترجمه محمد سياهپوش و احمدرضا غروي نژاد، تهران: معاصر، 1373.
19. گولد، جوليوس و كولب، ويليام ل؛ فرهنگ علوم اجتماعي، ترجمه مصطفي ازكيا و ديگران؛ تهران؛ مازيار، 1376.
20. گيدنز، آنتوني؛ جامعه شناسي؛ ترجمه حسن چاوشيان؛ تهران: ني، 1386.
21. مشيرزاده، حميرا؛ از جنبش تا نظريه اجتماعي، تاريخ دو قرن فمنيسم؛ تهران: شيرازه، 1388.
22. معمار، رحمت الله، «تحليلي جامعه شناختي از وقوع جنبش مشروطه در ايران با استفاده از نظريه فشار ساختاري اسملسر» مجله دانشكده ادبيات و علوم انساني، ش 58-59، 1386.
23. موسوي گرمارودي، علي؛ «درباره پروين اعتصامي»؛ نقل شده در روزنامه همشهري، اسفند 1385.
24. محمدي، فاطمه؛ «پروين اعتصامي»؛ 1383، نقل شده در سايت حوزه به آدرس:
http://www.hawzah.net/hawzah/magazines/MagArt.aspx?MagazineNumber1 D=4620 & id=39169
25. يوسفي، غلامحسين؛ چشمه روشن، ديداري با شاعران، تهران: علمي، 1376.
26. Algar,Hamid "religion and state in iran 1758-1906, the role of the Ulama in the Qajar period. Brekeley: University of california press, 1969.
27. silverman, David "what is qualitative research?" in Doing qualitative research , new Delhi: sage publication, 2000.
28. Turner, Jonathan. H, "the emergence of sociological theory , U.S.A: wads worth Thomas learning,2003.
29. van Dyke, Vemon political science, A philosophical analysis, stanford U, 1960.
منبع: نشريه بانوان شيعه شماره 22