مرز حق و باطل
مرز حق و باطل
مرز حق و باطل
نويسنده: ياسر آيين
چند دليل عقلي و نقلي بر ضرورت ولايت
***
تاريخ ادامه يافت تا آنکه آخرين فرستاده خدا مبعوث شد. پيامبر (ص) به مردمان نماز آموخت و گفت و گوي انسان با خدا را پيراست، از آنان زکات ستاند و لقمه هاي ايشان را حلال ساخت، آنان را بسان امت هاي پيشين روزه دار کرد تا معناي زندگي را دريابند و با آنان حج گزارد تا روش زيستن را بياموزند. با اين همه اين تمام رسالت او نبود. رسول خدا از همان آغازين روزهاي بعثت، به حقيقتي دعوت مي کرد و روح و اساس آيين او را شکل مي داد و در پناه آن، نماز، زکات، روزه و حج معنا مي گرفت و کمال مي يافت.
ولايت، همان حقيقتي بود که اگرچه پيامبر در بيان آن از هيج تلاشي فروگذار نبود اما خداوند به او امر کرد که ولايت را براي مردمان تفسير کند، همان گونه که براي ايشان نماز، زکات، روزه و حج را تفسير کرد.
دو حجت براي يک اصل
از آنجا که حجت هاي ظاهري و باطني خداوند، از يک منبع به سوي انسان آمده اند و همچنين به سوي يک هدف دعوت مي کنند، با يکديگر هماهنگ هستند. در واقع، پيام عقل موافق پيام پيامبر و امام است و آنچه فرستاده خدا مي گويد، متناسب با عقل است.
انسان عاقل مي داند که وجود او از خدا و براي خداست و پيامبران و اماماني که از طرف خداوند براي هدايت انسان تربيت شده اند، معصوم هستند. از اين رو شايسته ترين افراد براي به کارگيري استعدادها و توانمندي هاي وجود او به شمار مي روند. بنابراين با قبول دعوت پيامبر (ص)، انسان عاقل مي پذيرد که او بر زندگي و هستي اش ولايت پيدا کند؛ ولايتي که پس از پيامبر خدا (ص) به جانشينان او و امامان معصوم (ع) مي رسد.
اما انساني که با عقل خود بيگانه شده و آن را از سلطنت بر سرزمين وجود خود رانده باشد، قادر نيست خوبي سخن پيامبر و امام را بشنود و از اين رو در مقابل آنها مي ايستد و با آنان درگير خواهد شد.
راهي به سوي خوشبختي
آنچه ما انجام مي دهيم، زندگي و ابديت ما را مي سازد و چنانچه اين اعمال در راه خدا قرار نگيرند، چه نيک و چه بد بي ارزش خواهد ماند و راهي به خوشبختي نخواهد داشت چنانکه امام باقر (ع) مي فرمايند: «آگاه باشيد اگر شخصي همه شب ها را به عبادت و روزها را به روزه داري بگذراند و همه اموال خود را صدقه دهد و در همه عمرش حج کند ولي ولايت ولي خدا را نشناسد تا آن را بپذيرد و همه اعمالش را به دلالت و راهنمايي او انجام دهد، بر عهده خداي تعالي براي او هيچ استحقاق ثوابي نخواهد بود و از اهل ايمان به شمار نخواهد آمد.»
آنها که خدا را به علم، حکمت، بزرگي و رحمت شناخته اند در جست و جوي راه درستي هستند که خداوند خود براي زندگي انسان ها قرار داده و در پيش گرفتن آن، تضمين گر خوشبختي است. گوارا باد بر ايشان، اين سخن امام که فرمود «اوج و قله دين و کليد و راه ورود به آن و خشنودي خداي متعال، اطاعت از امام پس از شناخت اوست.»
امان از اين عقل ناقص
در اين مرحله است که ما خدا را در مي يابيم و مي خواهيم و به سوي او حرکت مي کنيم و اراده او را در نظر مي گيريم، چرا که او بر همه هستي حاکم و از تمام روابط و عوامل با خبر است و در نتيجه مي توان به او اعتماد کرد و به او اميد بست.
خداوند روح هايي را انتخاب کرده است و آنها را از اشتباه و پليدي جدا کرده و به عصمت رسانده و دل هاي آنها را با نور هدايت پر کرده است تا راهنماي حرکت انسان به سوي سعادت ابدي باشند و از اينجاست که ما به پيامبران و رسولان ايمان مي آوريم و آنها را از خود به خود نزديک تر مي دانيم. آيا پس از آنکه پيامبر (ص) از دنيا رفت، نياز ما به او و راهنمايي او از بين خواهد رفت؟ آيا پس از او ما ديگر محتاج کسي نيستيم که ما را از صلاح و فساد زندگي آگاه کند؟ آيا نبايد کسي را به جانشيني او پذيرفت که همانند او به راه هاي آسمان و زمين آگاه باشد؟ اين پرسشي است که همواره در پيش روي کساني که پيامبر را پذيرفته اند، قرار دارد و اين سخن امام باقر (ع)، تلنگري است که در هر مرحله از زندگي انسان را بيدار مي کند: «يکي از شما براي سفر چند فرسخي خود روي زمين، راهنمايي مي طلبد. تو به راه هاي آسمان نادان تر از راه هاي زمين هستي. پس به دنبال راهنمايي براي خود باش!»
نيازي براي همه دوران ها
امام باقر (ع) به مردي فرمود : «همانا کسي خدا را مي پرستد که خدا را بشناسد اما کسي که خدا را نمي شناسد، او را چنان که مي بيني، به گمراهي مي پرستد.» آن مرد پرسيد معرفت خدا چيست؟ و امام فرمود: «پذيرش خداي متعال و پذيرش رسول خدا و دوستداري علي و پيروي از او و نيز اطاعت از امامان حق و بيزاري جستن به خدا از دشمن آنها؛ اين چنين است که خداوند شناخته مي شود!»
از آن زمان که آدمي به هدفمند بودن حيات خود آگاه شود و شناخت خداوند در درون او شکل بگيرد، مي خواهد به خدا نزديک تر شود و به ديدار او دست يابد. از اين رو در جست و جوي واسطه اي روان مي شود که ميان خود و خداي خود قرار گيرد و به راهبري نياز پيدا مي کند تا او را از وادي حيرت به سرزمين بصيرت هدايت کند. اين نياز تنها با مراجعه به قرآن و پيامبر برطرف نخواهد شد، چرا که پس از پيامبر نيز اين نياز پابرجاست و انسان همچنان به هدايت الهي و رهبري خدايي نيازمند است. اين نياز اساسي به شناخت صحيح خداوند، با شناخت حجت خداوند در هر عصر و پيروي از او کامل مي شود.
چنانچه هنگامي که يکي از اصحاب امام صادق (ع) از ايشان مي پرسد چگونه است مردي که ولايت و امامت علي (ع) را قبول دارد ولي اوصياي بعد از او را نمي شناسد؟ امام مي فرمايند: «گمراه است» و وقتي دوباره مي پرسد اگر به همه امامان اقرار کند و آخرين آنها را انکار کند؟ امام مي فرمايند: «او مانند کسي است که به عيسي (ع) اقرار مي کند و محمد (ص) را انکار مي نمايد يا مانند کسي است که به محمد (ص) اقرار مي کند و عيسي (ع) را انکار مي نمايد. پناه مي برم به خدا از انکار حجتي از حجت هاي خدا.»
از ظلمت به نور
راه درست زندگي، نمي تواند بدون نور و بدون راهبر باشد و خداوند نيز با اتمام رسالت و پايان يافتن وحي، انسان ها را رها نکرده و براي آنها اماماني قرار داده است و براي همين، آخرين فرستاده خدا، قرآن و نوري را که بر او نازل شده، با اهل بيت خود همراه مي کند تا راه هدايت انسان ها تا ابد روشن باقي بماند.
اين حجت هاي الهي در پي يکديگر و در طول قرن ها در ميان مردمان زندگي مي کنند و با روشنگري خود، مسير هدايت الهي را براي انسان ها استمرار مي بخشند.
امام صادق (ع) راز نيازمندي ما به پيامبران و امامان را چنين شرح مي دهد: «هنگامي که دانستيم آفريننده اي داريم که برتر از ما و همه مخلوقات است و او آفريدگاري حکيم و متعالي است که آفريده هاي او نمي توانند او را ببينند و به آن دست يابند و رودروي او قرار گيرند، مي فهميم که خداوند در ميان خلق خود نمايندگان و واسطه هايي دارد که از طرف او براي بندگان و مخلوقات پيام مي آورند و مقاصد او را بيان مي کنند. آنها مصالح و منافع مردم را بازگو مي کنند و از آنچه باعث بقاي آنها مي شود، خبر مي دهند و آنها را از عواملي که به نابودي شان منجر مي شود، آگاه مي سازد... .
آنان همان پيامبران و برگزيده هاي خداوند از ميان بندگان هستند که حکمت آموخته اند و به اين حکمت مبعوث شده اند. آنها اگرچه در خلق و جسم به ديگر مردمان شبيه هستند اما با آنها در احوال و اخلاق متفاوت اند و از طرف خداوند حکيم و عليم به حکمت و متانت تأييد شده اند.»
نكته
اراده الهي
منبع:نشريه آيه ويژه نامه دين و فرهنگ.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}