نقش عدالت در سلامت جامعه (2)


 

نويسنده: فاطمه عسكري




 

نقش قوه قضاييه در سلامت جامعه
 

دين مبين اسلام براي رفع مشكلات و گرفتاري‌هاي اجتماعي و تأمين سلامت جامعه وجود افراد با صلاحيت و شايسته را در امر قضاوت ضروري مي‌داند. از اين‌رو، به برخي فعاليت‌ها و مسئوليت‌هاي قوه قضاييه در راستاي اين مهم اشاره مي‌شود.

1.آشنايي با نيازهاي فردي و اجتماعي مردم
 

بهترين قاضي، كسي است كه پيش از ديگران با نيازهاي فردي و اجتماعي مردم و قوانين تكامل انسان آشنا باشد و بهتر از ديگران بتواند قانون را در جامعه اجرا كند. كسي بهتر از همه قانون تكامل انسان را مي‌داند كه انسان‌شناس باشد و اصول تكامل انساني را بر اساس شناخت دقيق حقيقت انسان كشف كند. پس او بايد تحت تأثير تمايلات نباشد و از هر هوا و هوس آراسته باشد. بر اين اساس، قرآن كريم، در سه مورد، خداوند متعال را بهترين حاكم و قاضي معرفي مي‌كند، (1) ولي خداوند بدون واسطه ميان مردم قضاوت نمي‌كند. از اين رو، نمايندگان راستين او، به نيابت از خداوند متعال ميان مردم قضاوت مي‌كنند و اينان، يعني پيامبران و امامان معصوم (عليهم‌السلام) و نيز نمايندگان آن حضرات، از نظر علمي و عملي، شايستگي تصدّي اين مقام را دارند و به اين امر مهم مي‌پردازند (2)

2.قوه قضاييه و مبارزه با منكرات اجتماعي
 

جامعه ما امروز تشنه قضاوت علوي و اجراي دقيق قانون اسلامي است. فقر، فساد و تبعيض، سه بيماري جانكاه است كه نظام اسلامي و حكومت ديني را تهديد مي‌كند. بنابراين، بي‌تفاوتي در مورد افزايش فقر و تبعيض اجتماعي، هم‌زيستي با ديو اعتياد و فساد اخلاقي، پذيرش رشوه‌خواري، خودباختگي در برابر فرهنگ و ارزش‌هاي غربي و مقابله نكردن همگاني با اين آفت خطرناك اجتماعي، تداوم حكومت اسلامي و نظام علوي را با خطر رو به رو مي‌سازد. بنابراين، قوه قضاييه در كنار ديگر نهادها وظيفه دارد با اين آفات و منكرات اجتماعي، با جديت تمام مبارزه كند و جوانان را از سقوط در دام اين بلايا مصون دارد. حضرت امام خميني (رحمه‌الله) در اين باره مي‌فرمايد: «قوه قضاييه كه مسئوليت اجراي حدود و احكام الهي و در حقيقت، بار سنگين تأمين امنيت را به عهده دارد، بايد جلوي تخريب و جنايات ... و اشاعه فحشا و منكرات و دزدي‌ها و قتل‌ها و مواد مخدر را بگيرد». (3)

3.پاسدار از حقوق بشر
 

برخي ناآگاهان يا غرض‌ورزان، احكام جزايي اسلام را غير انساني، خشن و مغاير با حقوق و مصلحت بشر معرفي كرده‌اند. در نقد اين ديدگاه بايد گفت كه كشاورزي كاردان و دل‌سوز، به منظور حفظ كشت خويش از گزند آفات بيروني، علف‌هاي هرز را مي‌چيند و دور مي‌ريزد. اجراي احكام جزايي اسلام نيز اين‌گونه است؛ زيرا با اجراي حدود الهي، جامعه از رذايل اخلاقي پاك و زمينه زندگي سالم و حيات پاكيزه براي انسان‌ها فراهم مي‌شود. در سايه اجراي احكام جزايي اسلام،‌ سلامت، سعادت و مصلحت آحاد جامعه تأمين، و حيات شايسته براي همگان تضمين خواهد شد. اين چيزي جز پاسداري از حقوق بشر و مصلحت‌هاي والاي اجتماع انساني براي نيل به كمال و سعادت جاوداني نيست.

4.برقراري امنيت و آرامش
 

قوه قضاييه، ملجأ و پناه‌گاه مردم ستم‌ديده و ضعيف است. اين نهاد مقدس، از چنان اهميتي برخوردار است كه اگر مطابق موازين اسلامي رفتار كند، مي‌تواند گره‌گشاي بسياري از مشكلات كشور باشد. بديهي است كه اين امر در صورتي تحقق خواهد يافت كه مردم خود را از گزند هرگونه تجاوز و آسيب هر نوع تعدّي، در امان ببينند و احساس آرامش و امنيت كنند.

قوه قضاييه در كلام بزرگان
 

امام خميني (رحمه‌الله)
 

-قوه قضاييه اگر از روي موازين اسلامي- انساني رفتار كند، كشور را مي‌تواند نجات دهد.
-قوه قضاييه بايد توجه بكند كه سر و كارش با جان و مال مردم است (و) نواميس مردم و بايد افراد صالح در آنجا باشند، سالم باشند و توجه بكنند كه خطاي قاضي بزرگ است، عمدش مصيبت‌بار است، خطايش هم بزرگ است.
-در صورتي كه حكمي از قضات صادر شد... احدي حق دخالت در امر قضا را ندارد و دخالت كردن خلاف شرع و جلوگيري از حكم قضا هم برخلاف شرع است.
-قاضي اگر چنانچه در حال غضب باشد نبايد حكم بدهد، براي اينكه حكم در حال غضب، حكمي است كه از منشأ عقلي و شرعي صادر نمي‌شود. (4)
-منصب قضا، از مناصب بزرگ و ثابتي است كه از سوي خداوند متعال براي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و از طرف آن حضرت براي امامان معصوم (عليهم‌السلام) و از آن حضرات براي فقيه جامع‌الشرايط. (5)
-قوه قضاييه كه ملجأ و پناهگاه مردم ستم‌ديده است، قوه‌اي است مستقل و هيچ مقامي حق دخالت در آن را ندارد. اگر كساني پيدا شوند كه در امور قضايي دخالت مي‌كنند، بايد بدانند برخلاف دستورات شرع و نظام جمهوري اسلامي عمل كرده‌اند. مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌هاي گروهي توجه داشته باشند كه تضعيف قوه قضاييه، برخلاف موازين اسلامي است. (6)
-دستگاه قضايي و قضات محترم توجه داشته باشند كه در حساس‌ترين مكان نظام، خدمت مي‌كنند. سعي كنند با كمال دقت و مهرباني و قاطعيت با تمام افراد مواجه گردند تا مردم از آنان راضي گردند كه رضايت مردم، رضايت خداوند را به دنبال دارد. (7)
-قاضي امروز مسئول حيثيت اسلام است، مسئول حيثيت جمهوري اسلامي است، و مثل قضات در طول تاريخ نيست كه فقط مسئول باشد نسبت به قضاوتي كه در مورد شخص مي‌كرد. (8)
-در اجراي حدود نبايد از آن حدودي كه حق‌تعالي فرموده است پايين‌تر عمل بشود و نبايد زيادتر (9)

مقام معظم رهبري
 

-بنده از زحماتي كه در همه سطوح قوه قضاييه،‌ از سطوح عالي و هيئت رييس قوه يا بخش‌هاي كارگزار و مجري و عامل و دادگاه‌ها و قضات محترم و ديگران كشيده مي‌شود و خدماتي كه صورت مي‌گيرد، صميمانه تشكر مي‌كنم.
-قوه قضاييه در پيشرفت كشور به سمت هدف‌هاي اسلامي نقش تعيين‌كننده دارد.
-در واقع قوه قضاييه ضامن صحت عمل مسئولان نظام و آحاد مردم و تأمين حقوق آن‌ها در نظام اسلامي است.
-هيچ‌كس از تضعيف قوه قضاييه در كشور سود نمي‌برد، بلكه دشمنان نظام سود مي‌برند؛ آن‌هايي كه مي‌خواهند هيچ كار نظام سامان پيدا نكند و نظام اسلامي به صورت مطلوب شكل نگيرد. (10)
-اگر قوه قضاييه‌اي سالم و دقيق و عامل به عدل و انصاف و مقررات اسلامي وجود داشته باشد، به مرور تمام دستگاه‌هاي كشور و جامعه اسلامي اصلاح خواهند شد. (11)
-كارهاي خوب، كارهاي برجسته، قضات شريف انصافاً در قوه قضاييه خيلي هستند؛ البته نقص‌هايي هم هست. (12)
-تكليف اصلي قوه قضاييه عبارت از اقامه قسط و عدل است.
-قوه قضاييه با صلابت، با اقتدار، با تصميم‌گيري درست و به ‌هنگام مي‌تواند جلوي پيدايش و رشد جرايم و توسعه خلاف در دستگاه‌هاي مختلف را سد كند، از ظلم به مظلومان و مستضعفان جلوگيري كند، از قدرت‌نمايي كساني كه به زر و زور مسلحند جلوگيري كند. (13)
-مسئولان دستگاه قضا و كساني كه سرنوشت قضاياي مشكل مردم در دست آن‌هاست بايد از تضلّع در امور سياسي و از دخالت دادن گرايش سياسي در آن كار مهمي كه بر دوششان است يعني قضا به شدت پرهيز كنند. (14)
-هر جا قوه قضاييه قاطعيت به خرج داد، دشمن عليه آن به تبليغات شديد راديويي و روزنامه‌اي در اطراف دنيا دست زد. هر جا قوه قضاييه در اجراي احكام اسلامي و قوانين پافشاري كرد، دشمن همان جا جنجال خودش را شروع كرد. (15)
-اگر دستگاه قضايي سالم نباشد، دستگاه‌هاي ديگر هم به تدريج به فساد خواهند گراييد.
-اگر قوه قضاييه نباشد، عدالت، ميزان و مبنايي نخواهد داشت.
-قوه قضاييه مي‌تواند مظهر عدالت در نظام اسلامي باشد.
-دفاع شجاعانه و قدرت‌مندانه از عدالت در جامعه وظيفه قوه قضاييه است.
-تحرك و تلاش قوه قضاييه بحمدالله خوب و محسوس است، اما شما الگو را دستگاه اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام) قرار بدهيد.
-حقيقتاً دستگاه قضايي بايد ملجأ و مأمن مردم به حساب آيد.
-روال كلي بايستي بر اين باشد كه استقلال قوه قضاييه به معناي حقيقي كلمه حفظ شود.
-قوه قضاييه نبض دستگاه اداري و وضعيت عمومي كشور است.
-هر چه ممكن است سعي كنيد دستگاه قضا را اسلامي‌تر كنيد.
-دستگاه قضايي، بايد با رعايت ضوابط و مقررات، جلب روز افزون اعتماد مردم، و اطلاع‌رساني به افكار عمومي، انجام وظايف بسيار مهم خود را در تحقق عدالت و حفظ تأمين حقوق و امنيت مردم، با قاطعيت و قدرت ادامه دهد. (16)
-دلگرم بودن ملت به رعايت عدالت در كليه مراكز قضايي و در سرتاسر كشور، بسيار مهم است. بنابراين، حتي از يك تخلف قضايي نيز نبايد چشم‌پوشي كرد. (17)
-قضا در يك كشور، معيار سلامت آن كشور است. اگر دستگاه قضايي سالم بود، مي‌توان نتيجه گرفت كه وضع عمومي جامعه و كشور از جهت برخورداري از عدالت و دوري از تبعيض و ستم و اجحاف و تجاوز و اين عنصرهاي بزرگ بشري، سالم است؛ يعني اگر فرض كنيم كسي از يك كشور هيچ خبر [ي] نداشته باشد، (سپس) به دستگاه قضايي آن كشور برود و تفحص بكند، ببيند كه آنجا قضاتي عادل و قاطع، سيستم و سازماني منسجم و كارآمد، قوانيني حساب‌شده و عادلانه وجود دارد و مشاهده كند كه آن‌ها خوب كار مي‌كنند، قاعدتاً بايد نتيجه بگيرد كه وضع كشور خوب است. (18)
 

عدالت در كلام شهيد بهشتي
 

-شهيد مظلوم دكتر بهشتي، اجراي اسلام بودن عدالت را ناقص مي‌داند و بي‌عدالتي را سرچشمه فساد برمي‌شمرد:
-در جامعه‌اي كه به راستي اسلام باشد، هيچ ضد عدلي نبايد وجود داشته باشد. اين فاصله فراوان درآمدها و زندگي‌ها به هيچ عنوان با عدل اسلامي سازگار نيست.
-عدالت اجتماعي و اقتصادي و سياسي و عدالت معنوي در جامعه، تنها بر اساس حاکميت ضابطه ها و صداقت ها به وجود مي آيد و نه بر اساس رفاقت ها و رودربايستي ها.
- جمهوري اسلامي تا زماني که موفق به ايجاد عدل اقتصادي و عدل سياسي و اجتماعي بشود، اين بعد از رسالت انبيا را تحقق نداده است.
- تمام فسادها در هر اجتماعي که باشد، در درجه اول به خاطر نداشتن يک نظام مقتدر و عادل است که نام آن حکومت صالح است. مشکل را بايد آنجا حل کرد.
- محور جامعه اسلامي، عدل است، آن هم نه فقط عدل اقتصادي و سياسي و اجتماعي، بلکه عدل اقتصادي و عدل سياسي بر پايه اعتدال بينشي و اخلاقي در جامعه اسلامي، زير بناي همه عدل ها عدل اخلاقي است.
- بايد امکانات زندگي و امکانات کار در اين جامعه طوري تقسيم شود که همه مردم ما احساس عدالت اقتصادي و اجتماعي بکنند، و الا با شعار مسائل حل نمي شود.
- وقتي خواستيم از موضع صدق و حق و عدل که روح اسلام است، با هم برخورد کنيم، گاهي هم تلخي است، ولي من اين تلخي ناشي از برخورد صادقانه را بر آن شيريني کاذب ناشي از برخورد منافقانه و مجامله آميز ترجيح مي دهم. زندگي در آن حالت است که نوراني است و از فروغ الهي بهره مند است.
- باز هم تکرار مي کنم تا مسئله تقسيم عادلانه و برادرانه امکانات زندگي در اين کشور بر همه مردم و امکانات کار بر همه مردم حل نشود، ساير مسائل انقلاب ما حل شدني نيست.
- هر چه ميزان مسئوليت بالاتر برود، درجه عدالت بايد بيشتر شود.
- کار قضا و داوري، بي شک بايد بر اساس حقيقت خواهي و عدالت خواهي و به دور از هرگونه شايبه و دخالت عوامل منحرف کننده صورت گيرد تا منشأ اعتماد اجتماعي و تأمين امنيت واقعي و عدالت گردد.
- عدل در درجه اول، عدل خود انسان است که عدل اخلاق، عدل فرهنگ، عدل معرفت، عدل ايمان و عدل در عمل است.
- مسئوليت انسان ها اين است که در پرتو قرآن و بيانات الهي، قسط را بر پا دارند. بنابراين، در جامعه اسلامي هيچ چيزي ضد عدل نبايد وجود داشته باشد عدل بايد در روابط اجتماعي ما تجلي کند.
- بي شک، بدون قسط معنوي و قسط اخلاقي، قسط اقتصادي و قسط سياسي، تحقق پيدا نخواهد کرد و بر عکس، بدون قسط اقتصادي و قسط سياسي، قسط اخلاقي و معنوي، تحقق پيدا نخواهد کرد و دوام نخواهد داشت.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. محمد محمدي ري شهري، فرازهايي از سيستم قضايي اسلام، صص 98 و 9.
2. همان.
3. قضا و قضاوت در انديشه امام خميني (رحمه‌الله) ص 19.
4. روح‌الله موسوي خميني، كلمات قصار، ص 137.
5. روح‌الله موسوي خميني، تحريرالوسيله، كتاب القضاء، ج 2، صص 404 و 405.
6. روح‌الله موسوي خميني، صحيفه امام، ج 18، صص 339 و 340.
7. همان.
8. كلمات قصار، صص 137 و 138.
9. همان.
10. سخنراني، 5 /4 /1381.
11. همان، 7 /4 /1368.
12. همان، 12 /6 /1377.
13. همان، 7 /4 /1379.
14. همان، 4/4 /1368.
15. سخنراني، 7 /4 /1378.
16. روزنامه جمهوري اسلامي، 8 /4 /1382.
17. همان.
18. حديث ولايت، ج 7، ص 175، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، تهران، 1376.
 

منابع
1.اردشيري لاجيمي، حسن. 1387. گزيده‌اي از ديدگاه‌هاي شهيد بهشتي. قم: بوستان كتاب.
2. اسلام و مقتضيات زمان از ديدگاه شهيد بهشتي. 1385. تهران: بقعه.
3. امين نباتي، ويلم ظور. 1388. نظام قضايي عصر قاجار و پهلوي. ترجمه و تحقيق: حسن زنديه. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
4. اندرسون، نورمن. 1376. تحولات حقوقي جهان اسلام. ترجمه: محمدرضا ظفري و فخرالدين اصغري. قم: بوستان كتاب.
5. او به تنهايي يك امت بود. 1361. تهران: واحد فرهنگي بنياد شهيد انقلاب اسلامي.
6.بازشناسي يك انديشه. 1380. تهران: بقعه.
7. بررسي مباني فكري آيت‌الله شهيد دكتر بهشتي. 1372. تهران: بقعه.
8. بهشتي، سيد مظلوم امت. 1361. دفتر سوم. تهران: واحد فرهنگي بنياد شهيد انقلاب اسلامي.
9. توانايي، مجيد. 1386. صد دقيقه تا بهشت. تهران: فرهنگ‌سراي پايداري، مستند.
10. حسيني بهشتي، محمد. 1386. بانك‌داري، ربا و قوانين مالي اسلام. تهران: بقعه.
11.ــــــــ. 1363. خدا از ديدگاه قرآن. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
12. ــــــــ. 1360. طرح لايحه قصاص. قم: ناصر.
13. ــــــــ. 1378. مباني نظري قانون اساسي. تهران: بقعه.
14. ــــــــ 1378. ارزش‌ها در نگاه شهيد بهشتي. تهران:‌ انتشارات روزنامه اسلامي.
15. ــــــــ 1368. اقتصاد اسلامي. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
16. ــــــــ1360. آموزش و مواضع. تهران: انتشارات حزب جمهوري اسلامي.
17. ــــــــ 1374. اهميت شيوه تعاون. تهران: انتشارات وزارت تعاون.
18. ــــــــ 1379. بايد و نبايدها. تهران: بقعه.
19. ــــــــ بي‌تا. پنج گفتار. قم.
20. ــــــــ 1367. حج در قرآن. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
21. ــــــــ 1378. حق و باطل. تهران: بقعه.
22. ــــــــ 1369. ربا در اسلام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
23. ــــــــ 1385. روش برداشت از قرآن. تهران: بقعه.
24. ــــــــ 1384. شب قدر. تهران: بقعه.
25. ــــــــ بي‌تا. قشر جديد در جامعه ما. تهران: جهان‌آرا.
26. ــــــــ 1341. مبارزه پيروز. تهران: سهامي انتشار.
27. ــــــــ 1368. محيط پيدايش اسلام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
28. ــــــــ 1359. مكتب و تخصص. تهران: حزب جمهوري اسلامي.
29. ــــــــ 1386. موسيقي و تفريح در اسلام. تهران: بقعه.
30. ــــــــ 1386. ويژگي‌هاي انقلاب اسلامي ايران. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
31. خالد مسعود، محمد. 1382. فلسفه حقوق اسلامي. ترجمه: محمدرضا ظفري و فخرالدين اصغري. قم: بوستان كتاب.
32. خسروشاهي، قدرت‌الله. 1380. فلسفه قصاص از ديدگاه اسلام. قم: بوستان كتاب.
33. دادگستري كل استان قم. 1379. بخش‌نامه‌هاي رياست محترم قوه قضاييه حضرت آيت‌الله هاشمي شاهرودي. تهران: مركز مطبوعات و انتشارات.
34. دانش‌پژوه، مصطفي، 1383. فلسفه حقوق. قم: مؤسسه امام خميني (رحمه‌الله)
35. رجايي، غلام‌علي. 1382. سيره شهيد دكتر بهشتي. تهران: شاهد.
36. زرنگ، محمد. 1381. تحول نظام قضايي ايران. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي.
37. سخنراني و مصاحبه هاي دکتر بهشتي. 1386. تدوين: محمدرضا سرابندي، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي.
38. سخنراني هاي شهيد مظلوم آيت الله بهشتي. بي تا. تهران: سيد جمال.
39. شب زنده دار، محمد. 1360. انديشه هاي شهيد بهشتي. تهران: کانون ابلاغ انديشه هاي شهيد بهشتي.
40. شريعتي، روح الله. 1381. حقوق و وظايف غير مسلمانان در جامعه اسلامي قم: بوستان کتاب.
41. صحيفه عدالت: مجموعه بيانات حضرت آيت الله هاشمي شاهرودي. 1381. تدوين: مرکز مطبوعات و انتشارات، معاونت اجتماعي و اطلاع رساني. تهران: قوه قضاييه، معاونت اجتماعي و اطلاع رساني. تهران: قوه قضاييه، معاونت اجتماعي و اطلاع رساني مرکز مطبوعات و انتشارات.
42. طاهرنيا، ناصر. 1384. شهيد بهشتي. تهران: مدرسه.
43. عباس ولدي، محمد حسين. 1384. افلاکيان زمين. تهران: شاهد.
44. عظيمي، زهرا. 1386. نگاهي به حقوق زن در اسلام. قم: مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما.
45. علي زاده، علي. 1374. شهيد بهشتي (عقل ملکوتي). تهران: سازمان تبليغات.
46. فولاد زاده، عبدالله. شهيد مظلوم آيت الله دکتر بهشتي. تهران: اعلمي.
47. قاسمي، صديقه. 1384. شناخت انديشه هاي اجتماعي شهيد بهشتي (مصاحبه ها). تهران: بقعه.
48. قاسمي، علي رضا، 1387. عدالت و توسعه قضايي در دهه سوم: گزارش عملکرد قوه قضاييه. تهران: قوه قضاييه، اداره کل اجتماعي و فرهنگي.
49. قنواتي، جليل. 1377. نظام حقوقي اسلامي. قم: مرکز جهاني علوم اسلامي.
50. کريمي نيا، محمد مهدي. 1385. حقوق بشر و قانون اساسي. قم: جلوه کمال.
51. مرکز مطبوعات و انتشارات قوه قضاييه. 1381. منشور توسعه قضايي: رهيافت ها، راهبردها تهران: معاونت اجتماعي و اطلاع رساني.
52. مصباح يزدي، محمدتقي. 1380. نظريه حقوق اسلام. قم: مؤسسه آموزشي – پژوهشي امام خميني (رحمه الله).
53. مطهري، مرتضي. 1378. نظام حقوق زن در اسلام. تهران: صدرا.
54. مظفري، اکبر. 1385. جفاي دوست. قم: شاکر.
55. مهاجري، مسيح. 1361.بهشتي و انقلاب. تهران: اوج.
56. نظري، مرتضي. 1378. خاطرات ماندگار. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
57. ــــــــــــ . 1377. داستان هاي شيرين. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
58. نگاهي به کارنامه شهيد مظلوم دکتر بهشتي. 1361. تهران: حزب جمهوري اسلامي.
59. هاشمي رفسنجاني، علي اکبر. 1371. روايت هجران. تهران: شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي
60. وفا، افسانه، 1385. سيد محمد حسيني هاشمي. تهران: روايت فتح.
حسيني ايمني، سيد علي؛ اشارات، قم: مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، تابستان 1391.