نویسنده: اسماعیل علی خانی*



 

مراتب قرب

قرب نیز مانند ایمان، تقوا، برّ و ...در قرآن دارای مراتبی است و همان گونه که ایمان از شهادت به یگانگی خداوند تا کوچکترین عمل صالح را شامل می شود، از شهادت به یگانگی خداوند تا اوج مراتب صعود الی الله مراتبی از قرب را با خود به همراه دارد: «انظر کیف فضلنا بعضهم علی بعض و للآخره اکبر درجات واکبر تفضیلا؛ ببین چگونه بعضی از آنان را بر بعضی دیگر برتری داد ایم و قطعاً درجات آخرت و برتری آن بزرگتر و بیشتر است»(اسرا:21)، «ولکل درجات مماعملوا ولیوفیهم اعمالهم وهم لایظلمون؛ و برای هریک در [نتیجه] آنچه انجام داده اند درجاتی است و تا [خدا پاداش] اعمالشان را تمام بدهد و آنان مورد ستم قرارنخواهند گرفت»(احقاف:19)،«یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات والله بما تعملون خبیر؛ کسانی از شما که ایمان آورده و کسانی را که دانش داده شده اند [برحسب] درجات بلند گرداند وخدا به آنچه می کنید آگاه است»(مجادله:11)
یقیناً کسانی که به خدا و رسول ایمان دارند و دستورهای خدا و رسول را اطاعت می کنند، دارای مراتبی از قرب اند. اما کسانی که قرآن در توصیف شان می فرماید، اهل سبقت در ایمان و عمل صالح اند، آنان مقربان واقعی هستند و در درجه اعلای قرب قرار دارند: «والسابقون السابقون اولئک المقربون»(واقعه:10-11) البته این مقربان نیز همه در یک رتبه قرار ندارند. اشرف این مقربان رسول خدا (ص)و سپس اهل بیت و بعد یاران و دوستان خاص آن حضرت اند.
نخستین گام برای سیر به جانب قرب الهی، پذیرش اسلام است که با شهادت به وحدانیت خداوند و نبوت پیامبر اعظم تحقق می یابد. اما این تنها قرار گرفتن در سکوی میدانی است که انسان را به قرب الهی و رستگاری می رساند. قرآن اسلام ظاهری را برای حرکت در این مسیر ناکافی می داند: «قالت الاعراب آمنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا ولما یدخل الایمان فی قلوبکم؛[برخی از] بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاورده اید، لیکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز در دلهای شما ایمان داخل نشده است»(حجرات:14) در این مرحله، فقط احکام ظاهری اسلام- مانند پاکی ظاهر و حلیت ذبیحه- برکسانی که شهادتین را بر زبان آورند، جاری می شود.
مرحله بعدی باور قلبی و اعتماد درونی و به عبارت دیگر «ایمان» به خداست که مرتبه ای از قرب الهی را دربردارد. کسانی که به خداوند باور دارد و این باور در جانشان زنده وپویاست، می توانند مدعی شوند که در مسیر قرب الهی قدم برمی دارند، اما گام برداشتن در این مسیر نیز مراحل و مراتبی دارد. قرآن کریم حتی به مؤمنان می فرماید این باور قلبی را مستحکم سازند: «یا ایها الذین آمنوا بالله و رسوله و الکتاب الذی نزل علی رسوله والکتاب الذی انزل من قبل؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، به خدا و پیامبر او وکتابی بر پیامبرش فرو فرستاد و کتابهایی که قبلاً نازل کرده ایمان بیاورید»(نسا:136)
قرآن این سیر تشکیکی و پلکانی قرب الی الله را با سبقت در ایمان و کار نیک و پسندیده به پیش می برد: «والسابقون الاولون من المهاجرین وا لانصار والذین اتبعوهم باحسان رضی الله عنهم و رضوا عنه و اعدلهم جنات تجری تحتها الانهار خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم؛ و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند خدا از ایشان خشنود و آنان [نیز] از او خشنودند و برای آنان باغ هایی آماده کرده که از زیر [درختان] آن نهرها روان است. همیشه در آن جاودانه اند. این است همان کامیابی بزرگ(توبه:100)
این باور(ایمان) با عمل صالح رابطه تنگاتنگی دارد و در واقع هر یک از این دو مکمل و موید دیگری در این سیر صعودی اند: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات یهدیهم ربهم بایمانهم...؛ خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، در پرتو ایمانشان هدایت می کند»(یونس:9)، «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الی ربهم اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون؛ بی گمان کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده [بافروتنی] به سوی پروردگارشان آرام یافته اند، آنان اهل بهشت اند و در آن جاودانه خواهند بود»(هود:23) همچنان که در نقطه مقابل، ایمان نیاوردن به خدا و کفر به حضرت باری تعالی، انسان را در سیری نزولی از خدا دور می کند:«ان الذین کفروا وصدوا عن سبیل الله قد ضلوا ضلالا بعیدا؛ بی تردید کسانی که کفر ورزیدند و[مردم را] از راه خدا باز داشتند به گمراهی دور و درازی افتاده اند»(نسا:167) و«ان الذین کفروا و ظلموا لم یکن الله لیغفر لهم و لالیهدیهم طریقا الاطریق جهنم خالدین فیها ابدا؛ کسانی که کفر ورزیدند و ستم کردند خدا برآن نیست که آنان را بیامرزد و به راهی هدایت کند، مگر راه جهنم که همیشه در آن جاودانند و این[کار] برای خدا آسان است»(نسا:168-169)
گام بعدی در نزدیک شدن به خدای متعال، تحصیل ملکه تقواست: «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لاهم یحزنون الذین آمنوا وکانوا یتقون لهم البشری فی الحیاه الدنیا وفی الآخره و لاتبدیل لکلمات الله ذلک هو الفوز العظیم؛ آگاه باشید که بردوستان خدا نه بیمی است و نه آنان اندوهگین می شوند هماانان که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده اند، درزندگی دنیا و آخرت برای آنان بشارتی است وعده های خدا را تبدیلی نیست این همان کامیابی بزرگ است»(یونس:62-64)، «وللدار الآخره خیرللذین یتقون؛ قطعاً سرای آخرت برای کسانی که تقوا پیشه کنند، بهتر است»(انعام: 32)، «ومن یطع الله و رسوله و بخش الله و یتقه فاولئک هم الفائزون؛ و کسانی که ازخدا و فرستاده او را فرمان برند و از خدا بترسند و از او پروا کنند آنان همان پیروزمندان واقعی هستند»(نور:52)،«ورحمتی وسعت کل شئ فساکتبها للذین یتقون و یؤتون الزکاه و الذین هم بآیاتنا یومنون؛ و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است و به زودی آن را برای کسانی که پروای الهی دارند و زکات می دهند و آنان که به آیات ما ایمان می آورند مقرر می دارم»(اعراف:156).
و در نهایت برّ واحسان است که شخص را به اوج تقرب به خدای متعال می رساند و عالی ترین درجه سیر انسانی را نصیب او می سازد: «کلا ان کتاب الابرار لفی علیین وماادراک ماعلیون کتاب مرقوم یشهده المقربون ان الابرار لفی نعیم علی الارائک ینظرون تعرف فی وجوههم نصره النعیم یسقون من رحیق مختوم ختامه مسک وفی ذلک فلیتنافس المتنافسون و مزاجه من تسنیم عینا یشرب بها المقربون؛ نه چنین است، در حقیقت کتاب نیکان در علیّون است و تو چه می دانی که علیّون چیست؟ کتابی است نوشته شده، مقربان آن را مشاهده خواهند کرد. به راستی نیکوکاران در نعیم [الهی] خواهند بود، بر تخت ها [نشسته] می نگرند. از چهره هایشان طراوت نعمت [بهشت] را درمی یابی. از باده ای مهر شده نوشانیده شوند؛ [باده ای که] مهر آن مشک است و در این [نعمت] مشتاقان باید بر یکدیگر پیشی گیرند، و ترکیبش از [چشمه] تسنیم است؛ چشمه ای که مقربان [خدا] از آن نوشند»(مطففین:18-22)
با این بیان، از یک منظر برخی از مراتب قرب الی الله و سالکان آن را می توان این گونه ترسیم کرد:

اسلام – ایمان- تقوی- برّ- خداوند

در این نمودار، بالاترین مرتبه، قرب است، سپس برّ، تقوا، ایمان و در نهایت اسلام قرار دارد. در این سلسله، اسلام نخستین مرحله برای ورود به میدان قرب الهی است و کسی که تسلیم خداوند و فرمان های او نیست، در این قلمرو وارد نشده است. بدین سان هر مقّربی درجه ای از بر و هر باری درجه ای از تقوا و هر انسان متقی، درجه ای از ایمان را با خود دارد و انسان مؤمن نیز یقیناً اولین مرحله از اسلام را پشت سرگذاشته است، اما لزوماً هر مسلمانی، مؤمن و هر مؤمنی، واجد ملکه تقوا و هر انسان باتقوایی در زمره ابرار نیست، هرچند می تواند مراتبی از قرب را با خود داشته باشد.
گفتنی است آنچه درباره قرب الهی در اینجا مطرح شد، اصطلاحی عام است که از سطحی ترین تا عالی ترین مراتب قرب الهی را دربر می گیرد، اما در قرآن گاهی «مقربان» بر پیشگامان در ایمان که در سخت ترین شرایط رسول گرامی اسلام را یاری کردند و با مقاومت بی نظیر خود نهال اسلام را مستحکم نمودند، اطلاق می شود که در این صورت مقربان، واجد عالی ترین مراتب قرب و قسیم اصحاب یمین و دروغگویان گمراه قرار می گیرد: «فاما ان کان من المقربین فروح و ریحان و جنه نعیم و امام ان کان من اصحاب الیمین فسلام لک من اصحاب الیمین و اما ان کان من المکذبین الضالین فنزل من حمیم و تصلیه جحیم؛ واما اگر [او] از مقّربان باشد، [در] آسایش و راحت و بهشت و پر نعمت [خواهد بود]، واما اگر از یاران راست باشد، از یاران راست برتو سلام باد، و اما اگر از دروغ زنان گمراه است، پس با آبی جوشان پذیرایی خواهد شد، و[فرجامش] افتادن در آتش جهنم است»(واقعه:88-94)

مراتب قرب غیر ارزشی

نوعی دیگر از مرتبه قرب به خداوند وجود دارد که ارزش و منزلت برای انسان به حساب نمی آید. از این منظر، خدا به همه نزدیک است و به عبارت دیگر، همه به خداوند نزدیک اند، اما این نزدیکی به گونه ای نیست که برای آنان امتیازی به حساب آید. چنانکه قرآن می فرماید: «فلولا اذا بلغت الحلقوم و انتم حینئذ تنظرون و نحن اقرب الیه منکم و لکن لاتبصرون؛ پس چرا آنگاه که [جان شما] به گلو می رسد، و در آن هنگام خود نظاره گرید، و ما به آن [محتضر] از شما نزدیک تریم ولی نمی بینید»(واقعه: 83-85)
در اینجا خداوند همچنانکه به مؤمن نزدیک است، به کافر هم نزدیک است و همه در برابر او برابرند.

مراتب بُعد

بعد نیز، همچون قرب، مراتبی دارد و برخی در مقایسه با دیگران از خداوند دورترند. در یک چینش قرآنی، مراتب بعد را می توان این گونه بیان کرد: ظلم، فسق، نفاق، کفر.

کفر- نفاق- فسق- ظلم- خدا

با تحلیل معناشناختی کارکرد انسان های دور از خدا، نظیر فاسقان، ظالمان و کافران، بهتر می توان به معنای مقابل آنها، یعنی آنها ایمان، تقوا و قرب پی برد. یعنی در تقابل مفهومی میان فاسق و کافر با مومن و مقرب و مشاهده افعال و صفات هریک، می توان افعال و افکار مقابل را به دیگری نسبت داد. مومن کسی است که کار فاسق را انجام نمی دهد و مقرب کسی است که کار کافر و فاسق و ظالم را انجام نمی دهد.
البته تبیین جایگاه دقیق هریک از مراتب در قطب منفی نیز به ارائه آیات، تبیین معنای آنها و مقایسه آنها با یکدیگر نیاز دارد که مجال دیگری را می طلبد.

رابطه قرب با آرامش

از منظر قرآن میان قرب و آرامش و شادی از یک سو و میان بعد و اضطراب و خوف و حزن رابطه ای معنادار وجود دارد. از منظر قرآن، امکان ندارد انسان مقرب خداوند باشد و دارای آرامش و اطمینان و شادی نباشد: «الا بذکرالله تطمئن القلوب؛ همان کسانی که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد؛ آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد»(رعد:28)، «من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحا فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون؛ کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان آورند و کار نیکو کنند، پس نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد»(مائده:69)، «فمن اتقی واصلح فلا خوف علیهم ولاهم یحزنون؛ پس کسانی که از خدا پروا کنند و به صلاح گرایند، نه بیمی بر آنان خواهد بود و نه اندوهگین می شوند»(اعراف:35)، «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون الذین آمنوا و کانوا یتقون؛آگاه باشیدکه بر اولیای الهی نه بیمی است و نه آنان اندوهگین می شوند، آنان که ایمان آورده و تقوی پیشه کرده اند»(یونس:62) و نیز امکان ندارد کسی مطرود خدا و از او دور باشد و به آرامش حقیقی برسد: «ومن اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا وتحشره یوم القیامه اعمی؛ و هرکس از یاد من روی گرداند قطعاً برای وی زندگی تنگی خواهد بود وروز قیامت نابینا محشورش می کنیم»(طه:124)

نتیجه گیری

نگاه معناشناختی به متن و تحلیل معنایی واژگان متن، یکی از راههای دست یابی به دقایق معنا و پی بردن به مقصود اصلی گوینده است. این نوع نگاه، به طور خاص در قرآن- که به باور مسلمانان عین سخن خداوند و معجزه الهی است و از سطوح معنایی متعددی برخوردار است- به دلیل اهمیت پیام و نقش آن در تامین سعادت جاودانه بشر اهمیتی مضاعف می یابد.
بررسی معناشناختی مفردات قرآن به طور عام و بصورت موردی و نمونه ای نشان می دهد که قرآن در مواجهه با واژگان عرب به شیوه های گوناگون عمل کرده است: برخی واژه ها را در همان معنای عرفی و متداول به کار برده است، برخی را در معنایی وسیع تر یا محدودتر به کار گرفته، برخی را نیز در معنای تازه و متفاوت از معنای رایج در عصر نزول به کار بسته است. برای رسیدن به جایگاه دقیق معنایی هر واژه، علاوه بر لغت شناسی و بررسی دقیق مدلول استعمالی تک تک واژه ها، به بررسی نظام معنایی حاکم بر قرآن و جایگاه هر یک از واژه ها در کل نظام معنایی و نیز ارتباط هر واژه با سایر واژگان مرتبط در متن قرآن نیازمندیم. با بررسی واژه قرب در قرآن با این نگاه می توان به نتایج ذیل دست یافت:
1. بررسی معناشناختی نشان می دهد که واژه قرب در قرآن توسعه معنایی و در نتیجه توسعه مصداقی یافته و از معنای قرب مادی یا تقرب از طریق مال و فرزند و بت به خداوند، به معنای تقرب از طریق ایمان به خدا و کارهای پسندیده تحول یافته است.
2. واژه قرب در قرآن در حوزه معنایی رابطه ویژه بنده با خداوند مسیری کاملاً خاص پیدا کرده است. این واژه از معنای متداول «نزدیکی مادی» انحراف یافته و به معنایی نزدیک شده است که شاید بتوان از آن به تعبیر کلامی- فلسفی «به کمال رساندن استعدادهای شدن در انسان» و«شدت یافتن وجود انسان» و «نزدیک شدن به وجود لایتناهی حضرت حق» یا« اتصاف به صفات ربوبی» یا «درک وشهود عین الربط به خداوند بودن» و مانند آن یاد کرد.
3. در هندسه معارف قرآن، صراط مستقیم یگانه راهی است که انسان را به مقام قرب الهی می رساند. این راه همان راه بندگی خداست که مانند روحی در کالبد دیگر راه ها (سبل) جریان دارد. هر سبیلی به اندازه بهره ای که حقیقتا از صراط مستقیم دارد، انسان را به مقام قرب الی الله می رساند.
4. طبق آیات قرآن، انسان می تواند از طریق توجه به رابطه وجودی خود با خدا، توجه به آیات آفاقی و انفسی و توسل به اسمای حسنای الهی، کرنش و بندگی در مقابل فرمانروای مطلق هستی، به مراتبی از قرب نائل آید.
5. گام گذاردن در میدان قرب الهی با اسلام شروع می شود و بنده با سیر در مراتب ایمان، تقوا و بر منزل به منزل مراحل قرب الهی را می پیماید.
6. کسانی که در زمان رسول اکرم (ص) در اسلام و ایمان بر دیگران پیشی گرفتند و در سخت ترین شرایط با مجاهدات خود از نهال اسلام محافظت کردند، به مراتب بالایی از قرب الهی نایل شدند.
7. بررسی آیات نشان می دهد که میان قرب و آرامش و شادی از یک سو و میان بعد و احساس اضطراب و خوف و حزن رابطه ای معنادار وجود دارد. از منظر قرآن، انسان مؤمن با ذکر و یاد پیوسته الهی، مقرب درگاه الهی می شود و به آرامش، اطمینان و نوعی شادی متعالی و پایدار دست می یابد.

پی‌نوشت‌ها:

* دانش پژوه دکتری ادیان و عرفان. دریافت88/2/12- تایید 89/7/18

منابع
ابن فارس، احمد، الصاحبی، قاهره، المکتبه السلفیه، 1910م
ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، 1300ق
احمدی، بابک، ساختار و تاویل متن، تهران، نشرمرکز، 1372
اختیار، منصور، معناشناسی، تهران، دانشگاه تهران، 1348
الفیومی، احمدبن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، 2001م
امین، احمد، فجر اسلام، بیروت، دارالکتب العربی، 1975م
ایزوتسو، توشی هیکو، خدا وانسان در قرآن، تهران، ترجمه احمدآرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368
ـــ ، ساختمان معنایی مفاهیم اخلاقی- دینی در قرآن. ترجمه فریدون بدره ای، تهران، قلم،1360
ـــ ، مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ترجمه زهرا پورسینا، تهران، سروش،1378
بورشه و دیگران، زبان شناسی و ادبیات(تاریخچه چند اصطلاح)، ترجمه کورش صفوی، تهران، هرمس،1377
تنکابنی، محمدبن سلیمان، توشیح التفسیر فی قواعد التفسیر والتاویل، تحقیق شیخ جعفر سعید الجیلانی، قم، کتاب سعدی،1411ق
پالمر، فرانک رابرت، نگاهی تازه به معنی شناسی، ترجمه کورش صفوی،نشر مرکز، 1366
جان تی، واترمن، سیری در زبان شناسی، ترجمه فریدون بدره ای، تهران، حبیبی، 1347
جوادی آملی، عبدالله، تسنیم در تفسیر قرآن کریم، قم، اسرا،1378
حسب الله، علی، اصول التشریع الاسلامی، قاهره،دارالمعارف،1976م
روبینز، ار، جی، تاریخ مختصر زبان شناسی، ترجمه علی محمدحق شناس، تهران، نشر،1370
سعیدی روشن، محمدباقر، تحلیل زبان قرآن و روش شناسی فهم آن، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1383
سیوطی، جلال الدین، المزهر فی علوم اللغه و آدابها، بیروت، دارالکتب العلمیه،1418ق
ــــــــ ، الاتقان فی علوم القرآن، قم، بیدار، بی تا
صدرالدین شیرازی، محمد،تفسیر القرآن الکریم، ج4،قم، بیدار، 1366ش
طباطبایی، سیدمحمدحسین،المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات،1973م
طوسی، محمدبن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، نجف، مکتبه الامین،1383ق
عوده،. خلیل عوده، التطور الدلالی بین لغه الشعر الجاهلی و لغه القرآن الکریم، اردن، مکتبه المنار، 1405ق
فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات،چ1، 1399ق.
کرمانی، محمدبن یوسف، صحیح البخاری بشرح الکرمانی، بیروت، داراحیا التراث العربی، 1401ق
ناصف، مصطفی، نظریه المعنی فی النقد العربی، بی جا، بی نا، بی تا
نویا، پل، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمه اسماعیل سعادت، تهران، دانشگاهی، 1373
مشکوه الدینی، مهدی، سیر زبان شناسی، مشهد، دانشگاه فردوسی، 1373
مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، قم، موسسه در راه حق، 1368
مظفر، محمدرضا، المنطق، بیروت، دارالتعارف،1980م
مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، قم، صدرا،1370
فصلنامه علمی- تخصصی قرآن شناخت شماره 5