تبیین شیوه ها توسعه و بهبود شناخت دینی براساس آموزه های تربیتی قرآن کریم
شناخت دینی در قرآن کریم
چکیده
در پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوی، شیوه های توسعه و بهبود شناخت دینی، به همراه مؤلفه ها و زمینه های مصداقی آنها در قرآن کریم مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. جامعه پژوهش، کلیه سور و آیات قرآن کریم بوده که همه آنها مورد بررسی قرار گرفته بنابراین، نمونه گیری انجام نشده است. ابزار پژوهش، فهرست وارسی بوده که روایی آن به وسیله صاحب نظران تأیید شده و پایانی آن نیز، طی محاسبه ضریب همبستگی داده های حاصل از تحلیل محتوای اولیه با تحلیل مجزای دیگر، برابر با 0/84 بوده است. داده های حاصل، مورد تجزیه و تحلیل کیفی قرار گرفته اند. عمده ترین یافته ها عبارتند از:1- توسعه و بهبود شناخت دینی بنابر نص صریح قرآن کریم مستلزم محورهای چون؛ توسعه راههای شناخت، شناخت انسان از خود و شناخت خدا با ذکر صفات او قابل توجه می باشند.
2- در محور توسعه راههای شناخت بنابر نص صریح قرآن کریم مؤلفه هایی چون؛ استفاده از عقل (حجت باطنی)، اندیشه، تفکر و تدبر در آیات الهی و شهود قابل توجه می باشند.
3- در محور شناخت انسان نسبت به خود بنابر نص صریح قرآن کریم مؤلفه هایی چون؛ بیان هدف از خلقت انسان، تشریح چگونگی خلقت انسان، ابعاد روحی و جسمی انسان، توجه به نیاز امنیت، توجه به نیازغذا، توجه به نیاز غریزه جنسی، توجه به نیاز خواب، گرایش حقیقت جویی و حق طلبی، گرایش زیبایی دوستی و جمال، گرایش برتری جویی و عزت طلبی و گرایش جاودانگی قابل توجه می باشند.
4- در محور شناخت خدا با ذکر صفات او بنابر نص صریح قرآن کریم مؤلفه هایی چون؛ یکتایی، بی نیازی و بی همتایی، قادر مطلق، فعال ما یشاء، عالم، شنوا و بینا، حی، ازلی و ابدی، متکلم، مرید، حاضر، خالق، شاهد، عادل، مجسم نبودن، بی شریک، حکیم، عزیز، لطیف و خبیر و قوی قابل توجه می باشند.
واژگان کلیدی:
قرآن، تربیت، توسعه و بهبود، شناخت دینیمقدمه
آدمی از دیر باز در صدد کشف مقصود زندگانی خود و در جستجوی تفسیر معقولی از پدیده ها و دگرگونی های جهان بوده است. بدون شک، پاسخ بسیاری از این قبیل مسائل فکری در همه اعصار در «دین» خلاصه شده، از این رو دین و دینداری پیشینه ای به اندازه حیات انسان دارد و می توان اذعان داشت، دین و انسان همزمان پا به عرصه وجود نهاده اند.تربیت در لغت، پروراندن، پرورش دادن و بار آوردن است (مطهری، 1369). تربیت را می توان، ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار دانست که با سه مقوله؛ «عادت»، «تلقین» و «تحمیل» متفاوت است.
عادت به تکرار استوار بوده، فرد بدون آگاهی به تکرار امری می پردازد و این امر خود به خود او را به فراگیری مطلبی خاص یا مهارتی معین قادر می سازد. این نوع فراگیری با درک و فهم توأم نبوده و فرد تنها در اثر تکرار، امری را به ذهن خود سپرده یا مهارتی را کسب می کند (باقری، 1379).
تلقین بر هیبت استوار بوده، هنگامی که اندیشه ای نه به سبب استواری آن بلکه به دلیل هیبت گوینده پذیرفته شود، تلقین رخ داده است. تحمیل نیز، بر زور استوار بوده، واداشتن افراد به کاری و مجازات نمودن آنها در صورت تخلف، می تواند شاهد آن باشد. این سه، چنانچه بیان شد، تربیت نیست (شریعتمداری، 1378).
تعاریف فوق در عین تعدد در این جهت متفق القول هستند که تربیت، مجموعه تدابیر و روشهایی برای به فعلیت در آوردن ابعاد گوناگون انسان است (شریعتمداری 1372 و شعاری نژاد 1377).
دین از نظر لغوی به معنای مذهب، کیش و آیین است (عمید، 1353). در مغرب زمین واژه «religion» معادل کلمه دین است. در لفظ قرآن مجید نیز دین به معنای شریعت به کار رفته است (آل عمران، 19).
علامه طباطبایی (1364) دین را مجموعه ای از معارف مربوط به حقیقت انسان، جهان و مقدرات متناسب با آن که در زندگی مورد عمل قرار می گیرد، تعریف نموده اند.
در این مجموعه، بایدهای فقهی و اخلاقی قرار دارند که انسان متدین، با تدین و تسلیم در برابر آن ها که این تصمیم زاییده اعتقاد پاک و شناخت حقیقت انسان و جهان است، الزامها و بایدهای یاد شده را در میان خود و افعال اختیاریش واسطه قرار می دهد تا به این وسیله به کمال شایسته خود راه یابد. وی معتقد است، دین اراده تشریعی شار، است که از طریق فرستادگان ویژه (پیامبران) جهت هدایت مردم نازل گشته است.
جوادی آملی (1381) دین را مجموعه ای از عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی می داند که برای اداره امور فردی و اجتماعی انسان ها و تأمین سعادت دنیا و آخرت آنها تدوین شده و هماهنگ با فطرت بشر است.
مایکل پترسون (4) دین را متشکل از مجموعه ای از اعتقادات، اعمال و احساسات (فردی و جمعی) می داند که حول مفهوم حقیقت غایی سامان یافته است (مایکل پترسون و دیگران، به نقل از ترجمه نراقی، 1377)
تربیت دینی فرایندی است که آدمی را برای نحوه خاصی از حیات و به تعبیر مرحوم علامه جعفری، حیات معقول مهیا می سازد. این نحوه زندگی، بر مبنای اصول، قواعد و راهبردهای از پیش تعین شده ای شکل می گیرد که از طریق دین و در قالب شریعت به آدمی عرضه شده است (رحیمی، 1362).
تربیت دینی، فعال سازی، سالم سازی، خلوص و رشد کار کردهای قلب در جهت قرب به پروردگار عالم است. اگر تربیت دینی با چنین تعریفی تحقق پذیرد، هدایت سایر سطوح شخصیت به سادگی امکان پذیر خواهد بود. در غیر این صورت تربیت دینی کاری بس دشوار و تلخ جلوه خواهد کرد (احمدی، 1374).
بر این اساس تربیت دینی، فرآیندی است که از طریق اعطای بینش (شناخت)، التزام قلبی (ایمان) و عمل (فعل) هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار بوده و شخص به قرب الهی رهنمون خواهد شد (رحیمی، 1374).
آنچه که اهمیت تربیت دینی در را دنیای معاصر آشکار می سازد، بحران اخلاقی و مذهبی است که گریبان گیر بشریت شده (کریمی ، 1374) و تنها راه رهایی از آن روی آوردن عمیق به فطرت حقیقتی انسان است.
مسئله اساسی پژوهش حاضر، تبیین شیوه های توسعه و بهبود شناخت دینی، بنا بر نص صریح قرآن کریم بوده و سعی خواهد شد با بهره گیری از روش علمی تحلیل محتوی، محورهای توسعه و بهبود شناخت دینی، به همراه مؤلفه های مطرح در هر یک از محورها و همچنین، زمینه های مصداقی هر یک از آنها استخراج، دسته بندی و به شیوه ای نظام مند ارائه شود.
بر این اساس و به منظور بررسی موضوع حاضر، سؤالهای ذیل طرح و مورد بررسی قرار گرفته است:
1- محورهای مطرح در توسعه و بهبود شناخت دینی بنا بر مفاد آیات قرآن کریم کدام است؟
2- هر یک از محورهای توسعه و بهبود شناخت دینی بنا بر مفاد آیات قرآن کریم شامل چه مؤلفه هایی می باشند؟
3- بنا بر مفاد آیات قرآن کریم هر یک از محورهای توسعه و بهبود شناخت دینی به دست آمده، شامل چه مصادیقی می باشند؟
روش
در اینجا روش انجام پژوهش به بحث گذارده خواهد شد:روش پژوهش
روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل محتوی بوده که طی آن قرآن کریم با تمامی سور و آیات آن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.جامعه، نمونه و روش نمونه گیری
جامعه پژوهش شامل، متن کامل قرآن کریم (5) چاپ دارالقرآن کریم دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی بوده به علاوه در این پژوهش به واسطه لزوم جامعیت نمونه، نمنه گیری انجام نشده و کل جامعه پژوهش مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.ابزار گرد آوری داده ها
از فرم وارسی دو مرحله ای باز و بدون پیش سازمان یافتگی جهت تحلیل محتوای قرآن کریم استفاده شده است. روایی ابزار به وسیله تایید صاحبنظران متخصص و پایایی آن نیز به وسیله محاسبه ضریب همبستگی داده های حاصل از تحلیل محتوای انجام شده اولیه با تحلیل محتوای مجزای انجام شده توسط متخصص دیگر، محاسبه شده که ضریب مذکور برابر با 0/84 بوده است.نحوه اجرای ابزار و گردآوری داده ها
در مرحله نخست، کل آیات قرآن کریم تحلیل شده و آیاتی که دارای مضامینی در خصوص شناخت دینی بودند، شناسایی و طی چهار موقعیت از جمله؛ آدرس آیه، متن عربی، متن فارسی و زمینه مصداقی در فرم های تحلیل محتوی منظور شده اند. در مرحله دوم، ضمن بررسی مفاد آیات و مضامین مطرح در آنها از بخش دوم ابزار جهت طبقه بندی آیات به منظور دستیابی به محورهای توسعه و بهبود شناخت دینی استفاده و نهایتاً با طبقه بندی آیات، محورهای سه گانه توسعه و بهبود شناخت دینی به همراه مؤلفه ها و مصادیق آیات مذکور به دست آمده است.روش تحلیل داده ها
در راستای تحلیل داده های حاصل از ابزار پژوهش در خصوص سه سؤال مورد بررسی، به تفکیک مؤلفه های هر محور و مصادیق آنها در جداول مربوطه ذکر و به شیوه کیفی، نتایج به دست آمده، تحلیل شده است.یافته های پژوهش
بررسی سؤال اول پژوهش1- محورهای مطرح در توسعه و بهبود شناخت دینی بنا بر مفاد آیات قرآن کریم کدام است؟
بنابر نتایج تحلیل های انجام شده محورهای توسعه و بهبود شناخت دینی شامل؛ راههای شناخت، شناخت انسان از خود و شناخت خدا با ذکر صفات او قابل توجه می باشد (مشروح محورهای مطرح طی جداول شماره یک تا سه مقاله حاضر و در تحلیل سؤالهای دوم و سوم پژوهش آمده است).
بررسی سؤال های دوم و سوم پژوهش
سؤالهای دوم و سوم پژوهش عبارت بود از این که؛2- هر یک از محورهای توسعه و بهبود شناخت دینی بنا بر مفاد آیات قرآن کریم شامل چه مؤلفه های می باشند؟
3- بنابر مفاد آیات قرآن کریم هر یک از محورهای توسعه و بهبود شناخت دینی به دست آمده، شامل چه مصادیقی می باشند؟
همانطور که در پاسخ به سؤال اول پژوهش تصریح گردید، نتایج حاصل از تحلیل انجام شده بیانگر وجود سه محور در توسعه و بهبود شناخت دینی براساس آیات قرآن کریم است. در اینجا پس از ذکر هر یک از سه محور مذکور به جهت دست یابی به انسجامی جامع در نتایج، مؤلفه های مطرح شده در هر یک از محورها و نیز، زمینه های مصداقی هر یک از مؤلفه ها مطرح خواهد شد تا بدین ترتیب، نتایج بررسی سؤالهای دو و سه، البته به همراه مشروح نتایج سؤال یک همزمان ارائه گردد.
1- محور راههای ایجاد شناخت
در این محور سه مؤلفه به همراه مصادیق آنها ذکر شده است:1-1- استفاده از عقل (حجت باطنی)
(و قالوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أوْ نَعقِلُ ما کُنّا فی أصحابِ السَّعیر) (6)
و می گویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل می کردیم، در میان دوزخیان نبودیم!»
(ألَمْ أعْهَدْ إلَیْکُمْ یا بَنی آدمَ أنْ لا تَعبُدُوا الشَّیطانَ إنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبین * وَ أنِ اعْبُدُونی هذا صِاطٌ مستقیمٌ * و لَقَد أضَلَّ مِنْکُمْ جبلاًّ کثیراً أ فَلَمْ تکونوا تَعقلون) (7)
او گروه زیادی از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟! این همان دوزخی است که به شما وعده داده می شد! امروز وارد آن شوید و به خاطر کفری که داشتید به آتش آن بسوزید!
1-2- اندیشه، تفکر و تدبر در آیات الهی
(إنَّ فی خَلقِ السَّماوات و الأرضِ و اختلافِ اللَّیلِ و النَّهار لآیاتٍ لِأولی الألباب * الَّذینَ یَذکرون اللهّ قِیاماً و قُعُوداً و عَلی جُنُوبِهِمْ و یَتَفَکَّرونَ فی خَلقِ السَّماواتِ و الأرضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّار) (8)
مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه های (روشنی) برای خردمندان است. همانا که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد می کنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند؛ (و می گویند:) بارالها! اینها را بیهوده نیافریده ای! منزّهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!
1-3- شهود (ادراک قلبی)
(ما کَذَبَ الفُؤادُ ما رَأی) (9)
قلب (پاک او) در آنچه دید هرگز دروغ نگفت.
(أفَلَمْ یَسیروُا فِی الأرضِ فَتَکونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعقِلُونَ بِها أوْ آذانٌ یَسمَعُونَ بِها فَإنَّها لا تَعْمَی الأبصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی القُلُوبُ الَّتی فی الصُّدور) (10)
آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند؛ یا گوشهای شنوایی که با آن بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی شود، بلکه دلهایی که در سینه هاست کور می شود.
جدول شماره 1؛ محور راههای ایجاد شناخت خدا، مؤلفه ها و مصادیق آن
محور |
مولفه های توسعه و بهبود شناخت دینی |
مصادیق / زمینه ها |
راههای ایجاد شناخت خدا |
استفاده از عقل (حجّت باطنی) |
(ملک؛ 10)، (یس؛ 62) |
اندیشه، تفکر و تدبر در آیات اللهی |
(آل عمران؛ 191) |
|
شهود (ادراک قلبی) |
(نجم؛ 11)، (حج؛ 46) |
2- محور شناخت انسان نسبت به خود
در این محور یازده مؤلفه به همراه مصادیق آنها ذکر شده است:2-1- بیان هدف از خلقت انسان
(وَ ما خَلَقْتُ الجِنَّ و الإنْسّ إلّا لِیَعْبُدُون) (11)
من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!
2-2- تشریح چگونگی خلقت انسان
(و لَقَدْ خَلَقْنا الإنسانَ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ طینٍ * ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَهً فی قَرارٍ مَکین * ثُمَّ خَلَقْنا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا مُضْغَهً فَخَلَقْنَا المُضْغَهَ عِظاماً فَکَسَونَا العِظامَ لَحْمًا ثُمَّ أنْشَأناهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبارَکَ اللهُ أحْسَنُ الخالِقینَ) (12)
و ما انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم؛ سپس او را نطفه ای در قرارگاه مطمئن [= رحم] قرار دادیم؛ سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [= چیزی شبیه گوشت جویده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!
(هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا و مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفّی مِنْ قَبلُ و لِتَبْلُغُوا أجَلاً مُسَمًّی و لَعَلَّکُمْ تَعْقِلون) (13)
او کسی است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده)، سپس شما را بصورت طفلی (از شکم مادر) بیرون می فرستد، بعد به مرحله کمال قوت خود می رسید، و بعد از آن پیر می شوید و (در این میان) گروهی از شما پیش از رسیدن به این مرحله می میرند و در نهایت به سر آمد عمر خود می رسید؛ و شاید تعقّل کنید!
2-3- انسان دو بعد روحی و جسمی دارد
(الَّذی أحْسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ و بَدَأ خَلْقَ الإنسانِ مِنْ طینٍ * ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ ماءٍ مُهین * ثُمَّ سَوّاهُ و نَفَخَ فیه مِنْ رُوحِهِ و جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ و الأبْصارَ و الأفئِدَهَ قَلیلاً ما تَشْکُرُون) (14)
او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید؛ و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد؛ سپس نسل او را از عصاره ای از آب ناچیز و بی قدر آفرید. سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید؛ و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد؛ اما کمتر شکر نعمتهای او را بجا می آورید!
(إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ * فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ) (15)
و به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل می آفرینم! هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید!»
2-4- توجه به نیاز امنیت
(وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ) (16)
(به یاد آورید) زمانی را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر [= مکه] را شهر امنی قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!
(فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ * الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ آمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ) (17)
پس باید پروردگار این خانه را عبادت کنند، همان کس که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ترس و ناامنی ایمن ساخت.
2-5- توجه به نیاز غذا
(لُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ لَا تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَ مَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَى) (18)
بخورید از روزیهای پاکیزه ای که به شما داده ایم؛ و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوب می کند!
(یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَ اشْرَبُواْ وَ لاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ) (19)
ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و (از نعمتهای الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی دارد!
(وَ کُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلاَلًا طَیِّبًا وَ اتَّقُواْ اللّهَ الَّذِیَ أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ) (20)
و از نعمتهای حلال و پاکیزه ای که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندی که به او ایمان دارید، بپرهیزید!
2-6- توجه به نیاز غریزه جنسی
(وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ) (21)
و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند!
2-7- توجه به نیاز خواب و استراحت
(وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ) (22)
و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند!
2-8- گرایش حقیقت جویی و حق طلبی
(فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ) (23)
پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمی دانند!
(وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ) (24)
و هر گاه از آنان بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟» می گویند: «الله! پس با این حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف می سازند؟!
2-9- گرایش زیبایی دوستی و جمال
(وَ لَقَدْ جَعَلنا فی السَّماءِ بُرُوجًا وَ زَیناها لِلنّاظِرین) (25)
ما در آسمان برجهایی قرار دادیم؛ و آن را برای بینندگان آراستیم.
(إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَهٍ الْکَوَاکِبِ) (26)
ما آسمان نزدیک [پایین] را با ستارگان آراستیم،
2-10- گرایش برتری جویی و عزت طلبی
(مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَ الَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَکْرُ أُوْلَئِکَ هُوَ یَبُورُ) (27)
کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند، و عمل صالح را بالا می برد؛ و آنها که نقشه های بد می کشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود می شود (و به جایی نمی رسد)!
2-11- گرایش جاودانگی
(فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لَّا یَبْلَى) (28)
ولی شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «ای آدم! آیا می خواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی بی زوال راهنمایی کنم؟!»
(یَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَهَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ) (29)
ای قوم من! این زندگی دنیا، تنها متاع زودگذری است؛ و آخرت سرای همیشگی است!
جدول شماره 2: محور شناخت انسان نسبت به خود، مؤلفه ها و مصادیق آن
محور |
مولفه های توسعه و بهبود شناخت دینی |
مصادیق / زمینه ها |
شناخت انسان نسبت به خود |
بیان هدف از خلقت انسان |
(ذاریات؛ 56) |
تشریح چگونگی خلقت انسان |
(مومنون؛ 14،13،12)، (غافر؛ 67) |
|
انسان دو بعد روحی و جسمی دارد |
(سجده؛ 9-7) |
|
توجه به نیاز امنیت |
(ابراهیم؛ 35)، (قریش؛ 3-4) |
|
توجه به نیاز غذا |
(طه؛ 81)، (اعراف؛ 31)، (مائده؛ 88) |
|
توجه به نیاز غریزه جنسی |
(روم؛ 21) |
|
توجه به نیاز خواب |
(روم؛21) |
|
گرایش فطری حقیقت جویی و حق طلبی |
(روم؛ 30)، (عنکبوت؛ 61) |
|
گرایش فطری زیبایی دوستی و جمال |
(حجرات؛ 16)، (صافات؛ 6) |
|
گرایش فطری برتری جویی و عزت طلبی |
(فاطر؛ 10) |
|
گرایش فطری جاودانگی |
(طه؛ 120)، (غافر؛ 39) |
3- محور شناخت خدا با ذکر صفات او
در این محور نوزده مؤلفه به همراه مصادیق آنها ذکر شده است:3-1- یکتایی، بی نیازی و بی همتایی
(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ* وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ) (30)
گو: خداوند، یکتا و یگانه است؛ خداوندی است که همه نیازمندان قصد او می کنند؛ (هرگز) نزاد، و زاده نشد، و برای او هیچگاه شبیه و مانندی نبوده است!
3-2- قادر مطلق
(إِنَّ اللَّه عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) (31)
چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا) (32)
خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را؛ فرمان او در میان آنها پیوسته فرود می آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد!
3-3- فعال ما یشاء
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ بِالْحقِّ إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ) (33)
آیا ندیدی خداوند، آسمانها و زمین را بحق آفریده است؟! اگر بخواهد، شما را می برد و خلق تازه ای می آورد!
(إِنَّ اللهَ یَفْعَلُ ما یُریدُ) (34)
خدا هر چیز را اراده کند انجام می دهد!
(إِنَّ اللهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ) (35)
خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام می دهد!
3-4- عالم
(إِنَّ اللهَ بِکُلّ شَیْءٍ عَلیمٌ) (36)
زیرا خداوند به هر چیزی داناست!
(وَ عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَهٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّهٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ) (37)
کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آنها را نمی داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می داند؛ هیچ برگی (از درختی) نمی افتد، مگر اینکه از آن گاه است؛ و نه هیچ دانه ای در تاریکیهای زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است.
(أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوَاهُمْ وَ أَنَّ اللّهَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ) (38)
آیا نمی دانستند که خداوند، اسرار و سخنان در گوشی آنها را می داند؛ و خداوند دانای همه غیبها (و امور پنهانی) است؟!
3-5- شنوا و بینا
(إنَّ اللهَ سَمیعٌ بَصیرٌ) (39)
خداوند شنوا و بیناست!
(لا تُدْرِکُهُ الأبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرٌ) (40)
چشمها او را نمی بینند؛ ولی او همه چشمها را می بیند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقایق موجودات)، و آگاه (از همه) چیز است.
3-6- حی
(إنَّ اللهَ سَمیعٌ بَصیرٌ) (41)
خداوند شنوا و بیناست!
(لا تُدْرِکُهُ الأبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرٌ) (42)
چشمها او را نمی بینند؛ ولی او همه چشمها را می بیند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقایق موجودات)، و آگاه (از همه) چیز است.
3-7- ازلی و ابدی
(هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِرُ و الظّاهِرُ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلّ شَیءٍ عَلیمٌ) (43)
اول و آخر و پیدا و پنهان اوست؛ و او به هر چیز داناست.
3-8- متکلّم
(وَ رُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَ رُسُلًا لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَ کَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَکْلِیمًا) (44)
و پیامبرانی که سرگذشت آنها را پیش از این، برای تو بازگفته ایم؛ و پیامبرانی که سرگذشت آنها را بیان نکرده ایم؛ و خداوند با موسی سخن گفت. (و این امتیاز، از آن او بود.)
(تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ آتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَکِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَ مِنْهُم مَّن کَفَرَ وَ لَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ)(45)
بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ برخی از آنها، خدا با او سخن می گفت؛ و بعضی را درجاتی برتر داد؛ و به عیسی بن مریم، نشانه های روشن دادیم؛ و او را با «روح القدس» تأیید نمودیم؛ (ولی فضیلت و مقام آن پیامبران، مانع اختلاف امتها نشد.) و اگر خدا می خواست، کسانی که بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانه های روشن که برای آنها آمد، جنگ و ستیز نمی کردند؛ (اما خدا مردم را مجبور نساخته؛ و آنها را در پیمودن راه سعادت، آزاد گذارده است؛) ولی این امتها بودند که با هم اختلاف کردند؛ بعضی ایمان آوردند و بعضی کافر شدند؛ (و جنگ و خونریزی بروز کرد. و باز) اگر خدا می خواست، با هم پیکار نمی کردند؛ ولی خداوند، آنچه را می خواهد، (از روی حکمت انجام می دهد (و هیچ کس را به قبول چیزی مجبور نمی کند).
3-9- مرید
(إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ) (46)
فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می گوید: «موجود باش!»، آن نیز بی درنگ موجود می شود!
3-10- حاضر
(هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ مَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَ مَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَ مَا یَعْرُجُ فِیهَا وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ) (47)
او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت) ؛ آنچه را در زمین فرو می رود می داند، و آنچه را از آن خارج می شود و آنچه از آسمان نازل می گردد و آنچه به آسمان بالا می رود؛ و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام می دهید بیناست!
3-11- خالق
(ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ) (48)
سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [= چیزی شبیه گوشت جویده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشانیدم؛ سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!
3-12- شاهد
(سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ) (49)
به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟!
3-13- عادل
(إِنَّ اللّهَ لاَ یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ وَ إِن تَکُ حَسَنَهً یُضَاعِفْهَا وَ یُؤْتِ مِن لَّدُنْهُ أَجْرًا عَظِیمًا) (50)
خداوند (حتی) به اندازه سنگینی ذره ای ستم نمی کند؛ و اگر کار نیکی باشد، آن را دو چندان می سازد؛ و از نزد خود، پاداش عظیمی (در برابر آن) می دهد.
(إِنَّ اللّهَ لاَ یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئًا وَلَکِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ) (51)
خداوند هیچ به مردم ستم نمی کند؛ ولی این مردمند که به خویشتن ستم می کند!
3-14- جسم نیست
(وَ لَمَّا جَاء مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ) (52)
و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!» گفت: «هرگز مرا نخواهی دید! ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید!» اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسی مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: «خداوندا! منزّهی تو (از اینکه با چشم تو را ببینم)! من به سوی تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم!»
((لا تُدْرِکُهُ الأبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرٌ)
(53)
چشمها او را نمی بینند؛ ولی او همه چشمها را می بیند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقایق موجودات)، و آگاه (از همه) چیز است.
3-15- بی شریک
(لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ) (54)
اگر در آسمان و زمین، جز «الله» خدایان دیگری بود، فاسد می شدند (و نظام جهان به هم می خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها می کنند!
3-16- حکیم
(إِنَّ اللهَ عَزیزٌ حَکیمٌ) (55)
زیرا او توانا و حکیم است.
3-17- عزیز
(مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَ الَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَکْرُ أُوْلَئِکَ هُوَ یَبُورُ) (56)
کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند، و عمل صالح را بالا می برد؛ و آنها که نقشه های بد می کشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افساد گرانه) آنان نابود می شود (و به جایی نمی رسد)!
3-18- لطیف و خبیر
(لا تُدْرِکُهُ الأبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرٌ)
(57)
چشمها او را نمی بینند؛ ولی او همه چشمها را می بیند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقایق موجودات)، و آگاه (از همه) چیز است.
3-19- قوی
(کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَفَرُواْ بِآیَاتِ اللّهِ فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللّهَ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقَابِ) (58)
(حال این گروه مشرکان)، همانند حال نزدیکان فرعون، و کسانی است که پیش از آنان بودند؛ آنها آیات خدا را انکار کردند؛ خداوند هم آنان را به گناهانشان کیفر داد؛ خداوند قوی، و کیفرش شدید است.
جدول شماره 3؛ محور شناخت خدا با ذکر صفا او، مؤلفه ها و مصادیق آن
محور |
مولفه های توسعه و بهبود شناخت دینی |
مصادیق / زمینه ها |
شناخت خدا با ذکر صفات او |
یکتایی، بی نیازی و بی همتایی |
(اخلاص، 1-4) |
قادر مطلق |
(بقره؛ 20)، (طلاق؛ 12) |
|
فعال ما یشاء |
(ابراهیم؛19)، (حج؛ 14)، (حج؛ 18) |
|
عالم |
(توبه؛ 115)، (انعام؛ 59)، (توبه؛ 78) |
|
شنوا و بینا |
(لقمان؛ 28)، (انعام؛ 103) |
|
حی |
(لقمان؛ 28)، (انعام؛ 103) |
|
ازلی و ابدی |
(حدید؛ 3) |
|
متکلّم |
(نساء؛ 164)، (بقره؛ 253) |
|
مرید |
(یس؛ 82) |
|
حاضر |
(حدید؛ 4) |
|
خالق |
(مومنون؛ 14) |
|
شاهد |
(فصلت؛ 53) |
|
عادل |
(نساء؛ 40)، (یونس؛ 44) |
|
جسم نیست |
(اعراف؛ 143)، (انعام؛ 103) |
|
بی شریک |
(انبیاء؛ 22) |
|
حکیم |
(بقره؛ 220) |
|
عزیز |
(فاطر؛ 10) |
|
لطیف و خبیر |
(انعام؛ 103) |
|
قوی |
(انفال؛ 52) |
بحث و نتیجه گیری
در خصوص بررسی سؤالهای پژوهش و همچنین عمده ترین نتایج حاصل از تحلیل آنها باید اذعان داشت:1- قرآن کریم سرشار از نکات ارزنده و دستورالعمل های عینی و همیشگی رفتارهای زندگی است که وابسته به گذشته نیست. به عبارت دیگر فراتر از زمان و مکان و ارائه کننده قواعد عمومی و اصول کلّی در زمینه اعتقادات، اخلاق و جنبه های مختلف شریعت و رفتارهای انسانی مطلوب و همیشگی است. قرآن به دلیل جامعیت، اصالت و اینکه ریشه در وحی دارد، هم اینک نیز برای ایجاد ساختاری قوی و نظام مند به منظور بهبود روابط و رفتارهای اجتماعی می تواند بسیار مؤثر و راهگشا باشد.
2- نتایج پژوهش، تبیین نظری محورها و مؤلفه های توسعه و بهبود شناخت دینی و مصادیق آنها بر اساس آموزه های تربیتی قرآن کریم است لذا برای استفاده از نتایج آن در نظام های اجتماعی و به خصوص تربیتی کشور باید دست اندرکاران و برنامه ریزان با انتخاب مبانی تربیت اسلامی به عنوان استراتژی بلند مدت، به تدوین برنامه های مناسب آموزشی و درسی همسو با اهداف تربیت اسلامی و روش های تدریس مناسب آن ها پرداخته و فعالیتهای آموزشی را چنان برنامه ریزی نمایند که این فعالیتها مهملی برای تحقق انسانیت حقیقی دانش آموزان به معنای انسان کامل باشند.
3- با عنایت به درجه اهمیت انسان سازی، کلیه دستگاههای آموزشی و تربیتی حاضر در جامعه اعم از آموزش و پرورش، دانشگاه و در مجموع، انواع آموزشهای رسمی، غیر رسمی و مستمر ضمنی باید اذعان داشت، برنامه ریزان تربیتی در سطوح مختلف با عنایت به نتایج پژوهش، لازم است به سه محور الگویی مؤلفه های توسعه و بهبود شناخت دینی شامل؛ توسعه راههای شناخت، شناخت انسان از خود و شناخت خدا با ذکر صفات او توجه داشته و با عنایت به مؤلفه های مطرح در آنها و نیز زمینه های مصداقی مطرح شده، فرصت ها، زمینه های عملی و تجربی متعدد و گوناگونی را در بخش های مختلف محتوای برنامه های درسی خود جهت تمرین، ممارست و کسب تجربه دانش آموزان، دانشجویان و سایر اقشار جامعه فراهم آورند.
4- مربیان تربیتی شاغل در کلیه دستگاههای آموزشی و تربیتی حاضر در جامعه، اعم از آموزش و پرورش، دانشگاه و در مجموع، انواع آموزشهای رسمی، غیر رسمی و مستمر ضمنی به طور مستقیم و غیر مستقیم می توانند با الگو قرار دادن نص صریح قرآن کریم به عنوان برترین مبنای هدایت بشر، نقش کلیدی خود در تربیت اقشار مختلف جامعه را به نحو احسن ایفا نمایند.
5- علاوه بر مؤسسات آموزشی ذکر شده، برخی رسانه های ارتباط جمعی چون؛ صدا و سیما، جراید، سینما، تئاتر و تهیه کنندگان انواع برنامه های آموزشی، کمک آموزشی و سرگرمی حاضر در جامعه نیز، لازم است با بهره گیری از محورها و مؤلفه های به دست آمده فوق در قالب های نمونه هایی از زندگی نوین بشر امروزی، به ترویج الگوهای مطلوب شناخت و رشد رفتارهای دینی مطلوب منشعب از نص صریح قرآن کریم همت گمارند.
1. باقری، خسرو (1379). «تربیت دینی در برابر چالش قرن بیست و یکم»تربیت اسلامی (کتاب سوم) - تهران، مرکز مطالعات تربیت اسلامی وابسته به معاونت پرورشی آموزش و پرورش.
2. شریعتمداری، علی (1372)، تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ هشتم، تهران، انتشارات امیرکبیر.
3. شریعتمداری، علی (1378). «اصول و فلسفه تعلیم و تربیت» تهران، انتشارات امیر کبیر.
4. شعاری نژاد، علی اکبر، (1377)، فلسفه آموزش و پرورش، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ پنجم.
5. طباطبایی، محمدحسین (1364)، تفسیر المیزان، ترجمه محمد تقی مصباح یزدی (بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی چاپ دوم.
6. عمید زنجانی، عباسعلی (1363) جهاد از دیدگاه امام علی علیه السلام، تهران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی.
7. قرآن کریم، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی، چاپ دارالقرآن الکریم دفتر مطالعات و تاریخ معارف اسلامی.
8. مایکل، پترسون و دیگران (1377). «عقل و اعتقاد دینی» ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، چاپ دوم، تهران، انتشارات طرح نو.
9. مطهری، مرتضی (1369)، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، انتشارات صدرا.
10. Hutton، W and Giddens، A. (ed) (2001(on the edge. Living with Global capitalism، london، p.64.
11. McGrew A.G and Held،Daviad (2000). GLobalizotion/anti gLobalizolion، combridge: polity.
12. McGrew، A (1992) conceptualizing global politics. Cambridge p 23.
13. Ravat،khadija (2001) Education in the Quran and sunnh with specialreference to woman's education، muslim education ouarterly، vol. 19،No.1
14. Robetson، R(1992) Globalizatio. london،SAGE،p.147.
15. Scholte،j.A (2000) Globalization Acritical، introducation. london. P.12.
16. walker،George Globalization and Education International baccalaureate organization. Gezeva news publishing company.
17. waters،M. (1995) globalization. london،Routledge،p.2.
18. wood،barry D(2000) the globalization question Eurpe،Dee available on: www.wacsf.org/library/readings/bib/asilomar.1.htm.
پی نوشت ها :
1. استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه شاهد.
2. کارشناس ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش.
3. کارشناس ارشد علوم قرآنی.
4. maykel pterson.
5. قرآن کریم مورد بررسی در تحلیل محتوی، نسخه قرآن کریم چاپ دارالقرآن الکریم دفتر مطالعات و تاریخ و معارف اسلامی، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی به شرح آمده در فهرست منابع بوده است.
6. ملک (67)، آیه 10.
7. یس (36)، آیات 62 - 60.
8. آل عمران (3)، آیات 90 و 91.
9. نجم (53)، آیه 11.
10. حج (22)، آیه 46.
11. ذاریات (51)، آیه 56.
12. مؤمنون (23)، آیات 14 - 12.
13. غافر (40)، آیه 67.
14. سجده (32)، آیات 9 - 7.
15. ص (38)، آیات 71 و 72.
16. ابراهیم (14)، آیه 35.
17. قریش (106)، آیات 4 و 3
18. طه (20)، آیه 81.
19. اعراف (7)، آیه 31.
20. مائده (5)، آیه 88.
21. روم (30)، آیه 21.
22. روم (30)، آیه 21.
23. روم (30)، آیه 30.
24. عنکبوت (29)، آیه 61.
25. حجرات (49)، آیه 16.
26. صافات (37)، آیه 6.
27. فاطر (35)، آیه 10.
28. طه (20)، آیه 120.
29. غافر (40)، آیه 39.
30. اخلاص (112)، آیات 4-1.
31. بقره (2)، آیه 20.
32. طلاق (65)، آیه 12.
33. ابراهیم (14)، آیه 19.
34. حج (22)، آیه 14.
35. حج (22)، آیه 18.
36. توبه (9)، آیه 115.
37. انعام (6)، آیه 59.
38. توبه (9)، آیه 78.
39. لقمان (31)، آیه 28.
40. انعام (6)، آیه 103.
41. لقمان (31)، آیه 28.
42. انعام (6)، آیه 103.
43. حدید (57)، آیه 3.
44. نساء (4)، آیه 164.
45. بقره (2)، آیه 253.
46. یس (36)، آیه 82.
47. حدید (57)، آیه 4.
48. مؤمنون (23)، آیه 14.
49. فصلت (41)، آیه 53.
50. نساء (4)، آیه 40.
51. یونس (10)، آیه 44.
52. اعراف (7)، آیه 143.
53. انعام (6)، آیه 103.
54. انبیاء (21)، آیه 22.
55. بقره (2)، آیه 220.
56. فاطر (335)، آیه 10.
57. انعام (6)، آیه 103.
58. انفال (8)، آیه 52.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}