عوامل مؤثر بر شادی در قرآن و سیره معصومین (ع)
چکیده:
در طول تاریخ فیلسوفان شادی را به عنوان بالاترین خوبی و نهایت انگیزش فعالیت های انسان مطرح کرده اند. برخی شادی را قضاوت فرد درباره ی کیفیت زندگی تعریف کرده اند. پژوهشهای گذشته نشان می دهد، عوامل مؤثر در ایجاد شادمانی شامل جنس، تحصیلات و ثروت، کار، سلامتی، فعالیتهای اوقات فراغت، فعالیت های اجتماعی، رضایت از زندگی، ایمان مذهبی، ازدواج و تأهل و شخصیت فرد می باشد. در دیدگاه قرآن، شادی ممدوح و مقبول در پرتو تسلیم و بندگی خداوند و رضایت به قضای الهی بدست می آید و انسان مؤمنی که به مقام عالی خود رسیده لذت شادمانی پایدار و حقیقی را خواهد چشید با توجه به غنای آیات و روایات مرتبط با موضوع شادی، این تحقیق از جنبه های مختلف آن را مورد توجه قرار داده است.روش تحقیق
در این تحقیق به مطالعه اسنادی آیات قرآن و منابع سیره معصومین شامل تفسیر، نهج الفصاحه، نهج البلاغه و سایر کتب معتبر تشیع و تسنن پرداخته شده و فیش برداری تفکیک موضوعی براساس واژه های مختلف شادی در قاموس قرآن انجام شد. پس از استخراج نتایج با تحقیقات انجام شده در سایر ادیان مقایسه و ارائه گردید.نتایج
از جمله عوامل مؤثر در افزایش شادی داشتن اعتقاد راسخ مذهبی، نیایش و دعای خالص، پرهیز از گناه، کار و فعالیت، گشاده رویی، رفتار نرم و گفتار خوب، شکر نعمتهای الهی، خدمت به همنوع، دیدار آشنایان، سرکشی به بیماران، یاری و دلجویی از افراد ناتوان ضعیف و، شاد کردن دیگران، تبسم بر لب داشتن، بوی خوش، رنگ روشن لباس، تغذیه خوب، مسافرت و تفریح، ورزش، ولیمه دادن جشن گرفتن عقد و عروسی، تنوع رنگ در محیط زندگی، درستکاری، صمیمیت و محبت کردن، آرایش مناسب، زینت کردن، مثبت اندیشی، امیدواری، صبر و پایداری، صداقت و رعایت حقوق دیگران است.واژگان کلیدی:
شادی، آیات قرآن، روایات، سیره ائمه، سیره نبویمقدمه:
امروزه جهان مملو از جنگ و ترور است و آرامش، امنیت، ارتباط سالم خانوادگی در زندگی انسان دچار مشکل شده است. قوانین و مقررات نیروهای انتظامی در ایجاد امنیت و آرامش ناکافی است. [3] بنابراین وجود عوامل افزایش شادی در فرهنگ اسلامی کمک می کند تا در بعد اجتماعی مردم جامعه ای شادتر، موفقتر و ایمن تری بر اساس اصول و ارزشهای الهی داشته باشند. در بعد اقتصادی نیز شادی در افزایش کارایی فرد و کیفیت محصول تولیدی یا بهبود ارائه خدمات نقش مؤثری دارد. [3] شادی یکی از نیازهای ضروری انسان است که در فرهنگ اسلامی جایگاه ویژه ای دارد زیرا شادی و سلامت (روانی و اجتماعی) بر روی یکدیگر تأثیر متقابل دارند. اگر چه شادی نسبی است ولی چون نیاز درونی انسان است خداوند امکان کسب آنرا در اختیار انسان قرار داده و بر منابع افزایش شادی تأکید نموده است شادی با اثر دو سویه بر سلامتی به تقویت سیستم ایمنی فرد و همچنین افزایش توانایی مقابله با بیماریهای جسمی و روانی کمک می کند.هدف ما نیز آگاه کردن مردم در مورد عوامل افزایش شادی و منافع آن در فرهنگ غنی اسلامی است.
پژوهشهای گذشته نشان می دهد، عوامل مؤثر در ایجاد شادمانی شامل جنس، تحصیلات و ثروت، کار، سلامتی، فعالیتهای اوقات فراغت، فعالیت های اجتماعی، رضایت از زندگی، ایمان مذهبی، ازدواج و تأهل و شخصیت فرد می باشد.
تعاریف شادی در تاریخ و ادبیات ایران:
ایرانیان از دیر باز شادی را مهم ترین بخش زندگی خویش می دانستند همواره روزهایی را به عنوان جشن های مذهب و ملی، به شادی و سرور می پرداخته اند. در کتیبه های داریوش به شادی و شادمانی ایرانیان آریایی و باورهای آیین زرتشتی، اشاره شده است و از شادی به عنوان آفریده ی اهورا مزدا و از سوگ، اندوه و غم به عنوان آفریده ای اهریمن نام برده شده است؛ مانند «خدای بزرگ است اهورا مزدا که آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را از برای مردم آفرید.» (معین و کای بار)(ایرانیان نخستین ملتی بودند که جشن تولد می گرفتند. در زمان هخامنشیان، «زادروز» هر کسی از هر روز دیگری نزد وی ارجمندتر بود: آن روز را جشن می گرفت و بیشتر از روزهای دیگر خوراک می پخت و کارسازی می کرد. توانگران زادروز خود را با کباب کردن گاوی یا شتری بر اجاق بزرگ خانواده جشن می گرفتند و فرودستان با پختن پرنده یا چرنده ای، سور به پا می کردند.) گیر دشمن (بر کتیبه ای در نقش رستم بر آرامگاه داریوش چنین کنده شده است: خدای بزرگی است اهورامزدا که این دستگاه شگرف آفرینش را که به چشم می آید آفرید، که شادی مردم را آفرید که خرد و توانایی به داریوش شاه بخشید. (2)
ایرانیان با برگزاری جشنها، شادی هایشان را با هم قسمت می کردند. بیشتر این جشنها، چه آنهایی که هم اکنون برگزار می شود، چه آنها که فراموش شده است، ریشه در آیین زرتشت داشته اند. زرتشت همواره انسان را به ادی و خرمی فرا می خواند و گیتی را آکنده از شادی و منزه از پلیدی و پلشتی می خواست. شادی کردن تکلیف دلپذیر و دینی این جماعت است. (مری بویس کیش زرتشتی)
در گذشته های دور آریاییان به گرد آتش جمع می شدند و با نوشیدن شیره گیاه هوم و با پایکوبی و هلهله و شادی به قربانی حیوانی (معمولاً گاو) می پرداختند و بخشی از آن گوشت را به آتش می افکندند. زرتشت غریوهای مستانه و افکندن گوشت قربانی در آتش و آلوده کردن آن را نفی کرد و کشتن جانوران را به رنج، و تباه کردن گوشت آن را کاری اهریمنی به شمار آورد و در برابر اینها خشنودی و پایکوبی و شادمانی از هستی و آفرینش را در گرد آتش درست و برابر با اَرْتَه (فضیلت، سامان و نظم هستی) و نیکوکارانه شمرد. (معین)
تعاریف شادی در ادبیات جهان: شادی را از سال 1910 یکی از شاخصهای کیفیت زندگی تعیین کردند و اکنون بسیاری از کشورها هر سال میزان شادمانی را بصورت عددی ارائه می دهند. دانشمندان علوم اجتماعی مطالعه جامع شادی را در سال 1960 شروع کردند. نرمان برادبوران (1969) شادمانی را برآورد فرد از تفاوت عاطفه ی مثبت و منفی، یعنی داشتن احساس و عاطفه ی مثبت بیشتر از عاطفه منفی توصیف می کند بدین صورت که تعداد دفعات ناراحتی از تعداد دفعات خوشحالی کسر می گردد. آنگوس کمپل (1976) شادی را دارای مؤلفه های رضایت و محیط اولیه زندگی می داند. جاناتان فریدمن (1978) نوشت:
مردم معمولاً از چیزهایی که آنها را شاد می کند خوشحال می شوند. این حالت مثبت و خوشحالی شامل احساس مثبت روانی و جسمی و فعالیتهای شاد و لذتبخش است. مردم از راههای مختلف شاد می شوند اما این شادی برای هر کسی به طور کلی یکسان است.
وینهون (1984) از پیشگامان بین المللی شادی آنرا: قضاوت فرد درباره ی میزان کیفیت کلی زندگیش تعریف کرد. اد داینر روانشناس پیشگام موثق در شادی، (1984) اظهار می دارد: در طول تاریخ فیلسوفان شادی را به عنوان بالاترین خوبی و نهایت انگیزش فعالیت های انسان مطرح کرده اند. آیزنک [1] 990 روانشناس انگلسی با همکاری برادبورن و کامپل شادی را مجموع سطح خوشی و رضایت بیان کردند.
سرانجام دانیر و همکارانش (1999) متون گذشته را مرور کردند و مؤلفه ی رضایت را به دو مؤلفه مجزای رضایت کلی از زندی و رضایت از دامنه ی آن شامل کار، خانواده، و خود تقسیم کردند.
از نظر آرگایل (2001) شادمانی دارای اجزای شناختی، عاطفی، هیجانی و اجتماعی است، که بعد اول آن شامل رضایت از زندگی، بعد دوم احساس خوشی و بعد سوم نداشتن عواطف منفی، افسردگی و اضطراب است.
در فرهنگ لغات آکسفورد چند تعریف برای شادی آورده شده است.
تعریف اول: شانس یا اقبال.
تعریف دوم: احساسی مشتق شده از رضایت از محیط زندگی است R2.
شادی در فرهنگ و بستر بدین صورت توصیف شده است: شادی به طور کلی احساسی از لذت زیاد و مسرت است. خرسندی اشاره دارد بر یک احساس وجد و شادی که قویتر از لذت است. نشاط بر یک حالت استوار از روحیه ی باز و خوش بینی دلالت دارد. لذت بردن و مسرت بخشی بر سرمستی و اظهار شادمانی اشاره دارد و سرانجام سعادت و خوشبختی را به عنوان یک لذت بزرگ و یا شادی زیاد تعریف می کند.رابطه شادی با سلامتی و اعتقادات مذهبی در سایر ادیان:
یکی از جنبه های سلامتی بویژه سلامت روان شادی است. سلامت روانی به واسطه ی فرایندهای مقابله ای گوناگون بدست می آید که یکی از آنها رشد ناشی از استرس است. (3) مذهبی بودن می تواند به عنوان مانعی در مقابل فشار روانی عمل کند و آثار منفی آن را برطرف سازد (4) ایمان استوار نیز بعد از حمایت اجتماعی و عبادت خصوصی باعث شادی می شود. (5) سلامت معنوی بویژه سلامت ذهنی همبستگی قوی با گرایش درونی به مذهب دارد به همین دلیل تقید مذهبی می تواند هدف نهایی تلقی شود. (6) مقابله شیوه ای از تفکر یا رفتار است که آثار استرس را کاهش می دهد. مقابله مذهبی شامل تصور کمک یا راهنمایی از خدا، اراده ی خدا و مصلحت الهی (تعبیر نیک اندیشانه وقایع منفی)، حمایت افراد روحانی و با ایمان است. در مطالعه ی مروری 130 مطالعه مقابله مذهبی نشانگر مثبت بودن کاهش استرس در 34 درصد آنها بود. (7)فعالیتهای مذهبی هیجانات مثبت قوی ایجاد می کند. مراسم و مناسک مذهبی، احساسات جامعه پسند تولید می کند و با حضور دیگران احساس وحدت ایجاد می شود. مذهب یک پدیده ی اجتماعی است و برای افرادی که دلبستگی زیادی دارند در بیشترین حد قرار دارد. (8) تأثیرگذاری مراسم و اجتماعات مذهبی بر شادی مردم به دلیل مرام مشترک اجتماعی (حالت ایده آل و خلسه آمیز، عشق، هماهنگی، برابری و وحدت اجتماعی) است و بدینصورت رابطه با خدا، مذهب را به عنوان پدیده ی اجتماعی مطرح می سازد. (9) مقیاس هدف در زندگی بستگی قوی با شادی دارد و مذهب یکی از منابع آن است (10) رابطه با خدا و فعالیت مذهبی شامل داشتن اهدافی فراتر از خود و جستجوی رابطه ی نزدیک با قدرت برتر می باشد و با سلامتی ذهنی همبستگی دارد (11) ارتباط شادی با فعالیتهای مذهبی بیشتر از مذهبی بودن است و حضور در کلیسا قویترین رابطه را با شادی و سلامتی دارد. (12) فعالیتهای مذهبی عمومی هفتگی با سلامتی بهتر و شادی ارتباط مستقیمی دارد. این ارتباط در مردان بیشتر از زنان بوده و تحت تأثیر تقید مذهبی بود. هنگامی که فعالیت مذهبی عمومی، فعالیتهای مذهبی خصوصی و تجارت معوی با همدیگر مطرح می شوند، فعالیت مذهبی عمومی به عنوان محکم ترین پیش بینی کننده ی سلامتی و خوشبختی در بین مردان پدیدار می شود. در بین زنان هر دو فعالیت مذهبی عمومی و تجارب معنوی ارتباط مستقلی با سلامتی و خوشبختی داشت. البته نمی توان نتایج این پژوهش درباره ی ارتباط مستقلی با سلامتی و خوشبختی داشت. البته نمی توان نتایج این پژوهش درباره ی ارتباط بین مذهب و معنویت با سلامتی را از یک مذهب به دیگر مذاهب، تعمیم داد یا این اثرات را براساس تقید مذهبی برای مردان و زنان یکسان در نظر گرفت. (A19)
حضور در کلیسا بیشتر از دیگر متغیرهای مذهبی مانند دعا و باور، با شادی و سلامتی رابطه دارد و قویترین پیش بینی کننده ی سلامت است (13) رابطه با خدا و نیایش، عبادت خصوصی و تجارب مذهبی را مانند رابطه با انسانها می توان تجربه کرد و به مزایای مشابه دست یافت. (14) بررسی در 14 کشور اروپایی شامل 163000 نفر نشان داد که 85 درصد کسانی که هفته ای یک بار یا بیشتر بر کلیسا می روند در مقایسه با کسانی که گهگاه می روند یا اصلاً به کلیسا نمی رفتند احساس رضایت بیشتری از زندگی می کردند. (15) مزیت کلیسا رفتن تا حدودی ناشی از رفتار بهداشتی بهتر و حمایت اجتماعی بیشتر ناشی می شود. از این رو مذهب را مانند وضعیت اجتماعی و اقتصادی می توان به عنوان یک علت بنیادی مفهوم سازی کرد. زیرا دستیابی به منابع مهم را میسر می سازد. (16)
نیایش اثر مثبت و تعدیل کننده بر سیستم ایمنی بدن دارد و نیایش عمیق اثرات منفی ناشی از فشارهای زندگی بر سیستم ایمنی بدن را کاهش می دهد. [5] احساس شادی و خوشبختی می تواند باعث بهبود سلامتی فرد شود. شادی سطح کورتیزول و شانس بیماریهای قلب عروقی و التهاب را کاهش می دهد. (D1) نتایج مطالعه ای روی 727 نفر مرد و زن اسپانیایی نشان داد که بین مقیاس های اضطراب و افسردگی با مقیاس های رضایت از زندگی و شادی ارتباط مستقیمی وجود دارد. (2 A) نشان می دهد افرادی که در جوانی خوش بین تر، کمتر عصبانی و از زندگی راضی تر بوده اند کمتر احتمال دارد در دهه های بعدی زندگی به بیماریهای مزمن دچار شوند. (20 A) طبق پژوهشی در دانشگاه لندن شادی می تواند باعث سالمتر شدن فرد شود. شادترین مردان و زنان کمترین حد کورتیزوال (حدود میانگین 32%) را در بیت افراد شاد دارند. (22 A).
احترام به زندگی از عوامل مؤثر در شادی و جنبه ای از سلامتی است که رابطه ی قوی با مذهبی دارد. (17) سلامت ذهنی به داشتن رابطه ای راضی کننده با خداوند و سلامت وجودی به رضایت از زندگی و هدف بستگی دارد. (18) سلامت وجودی از دیگر عوامل مؤثر در شادی و جنبه ای از سلامت اجتماعی است که از مذهب بیشترین تأثیر را می پذیرد. (19) به همین دلیل یکی از هدفهای اصلی مذهب از هزاران سال قبل شفای بیماران بوده است. (20)
اعتقاد به وجود خداوند نوک کوه یخ است، قسمتهای پنهان، تعهد هیجانی و شیوه ی زندگی براساس باروهاست. (21)
باورها مهمترین منبع شادی هستند و حضور در کلیسا و رابطه با خداوند از طریق تأثیر بر باورها، نفوذ خود را ظاهر می کنند. حضور در کلیسا و عبادت خصوصی از طریق تأثیر بر باورها و ایمان بر سلامتی اثر می گذارد. (22) باورهای مذهبی می توانند به وقایع معنا بدهند، یعنی بیان می کنند که آنها تصادفی و بدون علت نیستند به همین دلیل پس از رخدادن وقایع منفی برای فرد مذهبی، او آن را می پذیرد و از ادامه مسیر زندگی باز نمی ماند (23) باورها از طریق کنترل ادراکی، خود غنی سازی، خوش بینی اعمال نفود می کنند. (24)
حمایت اجتماعی، احساس نزدیکی به خدا و داشتن تصور دوستانه از خدا با شادی ارتباط دارد. (25) نزدیکی به خداوند با شادی و رضایت از زندگی همبستگی دارد. (26) شدت عبادت (دعاهای مکرر و احساس نزدیکی با خداوند) قویترین پیش بینی کننده ی رضایت از زندگی است. (27) غیر از حضور در کلیسا و عبادت خصوصی، قطعیت وجودی یا داشتن باور و ایمان استور با رضایت از زندگی همبستگی دارد. (28) افراد مذهبی بنیاد گرا در مقیاس خوش بینی و دیگر جنبه ها سلامتی نمره بالا می گیرند که علت آن به نظر می رسد ناشی از قطعیت باورهای آنان باشد. (29)
در مطالعه ای در بین دانشجویان حدود 25 درصد دانشجویان همیشه خوشحال و نیم درصد آنها همیشه افسرده و 50 درصد بیشتر اوقات خوشحال بودند و دلایل خوشحالی آنها عبارت از سلامت کامل، لذت از کار، عشق و وجدان پاک بود (لیزاگر). در مطالعه ای (واتسون و مان) لذت از کار و مطالعه، رضایت از زندگی و کارایی مهمترین عوامل خوشحالی و شادی بودند. (مان)
شوخی کردن در یک موقعیت بد با ایجاد تغییرات جسمی مانند افزایش فشار خون و ضربان قلب، تقویت سیستم ایمنی بدن، بهبود تنفس، کاهش استرس به بهبود موقعیت انسان کمک می کند. خوشمزگی (مزاح) روان کننده اجتماعی است که به فرد کمک می کند تا احساس راحتی کند و حال عمومی او بهتر شود. (A 21) مارک توین می گوید هیچ چیز غم انگیزتر از چهره ی جوان ولی عبوس نیست. مطالعات نشان می دهد که خندیدن اثر درمانی دارد و می تواند نقش مهمی در درمان سرطان داشته باشد به همین دلیل بعضی مردم برای سلامتی به کلوپ خنده می روند. (A 23) خنده اهمیت زیادی در سلامتی جسم و روح دارد. سفارش می شود برای سلامتی قلب هر روز ورزش کنید، غذای سبک بخورید و چند دقیقه در روز بخندید. (A 24)
روش تحقیق
در این تحقیق به مطالعه اسنادی آیات قرآن و منابع سیره معصومین شامل تفسیر، نهج الفصاحه، نهج البلاغه، و سایر کتب معتبر تشیع و تسنن پرداخته شده و فیش برداری تفکیک موضوعی بر اساس واژه های مختلف شادی در قاموس قرآن انجام شد پس از استخراج نتایج با تحقیقات انجام شده در سایر ادیان مقایسه و ارائه گردید.یافته های تحقیق:
تعریف شادی در اسلام: در قرآن واژه های فرح، سرور، بشری، نضره، بطر، بهجت، قره عین و شرح صدر معادل شادی آمده است. شادی در اسلام سه نوع است: شادی معنوی به شکرانه نعمت های الهی، شادی مادی حلال و شادی مذموم که موجب خشم خداوند شده و با گناه همراه است ابتهاج شادمانی است که ظاهر و باطن بنده را فرا می گیرد. سرور، شادمانی خالص است که به دور از هر گناه، حزن و اندوه است و در مورد مؤمنان بکار می رود. در حالیکه فرح با حزن و اندوه آمیخته است و در مورد شادمانی های دنیایی بکار برده شده است. همچنین بطر به معنی، سرمستی و شادی از ثروت دنیاست که مذموم است. شادی ممدوح و مقبول دیدگاه قرآن، آن شادمانی است که از تسلیم و بندگی خداوند و رضایت به قضای الهی بدست می آید. از جمله عواملی که راه های کسب شادی محسوب شده و به طور ضمنی به شادی مربوط می شود شامل اعتماد به نفس، مثبت اندیشی، امیدواری، صبر و بردباری، صداقت، ملاطفت با دیگران، انس با خدا و آرامش است. پایداری و ناپایداری شادمانی به مراتب نفس انسان بستگی دارد. انسانی که به مقام عالی خود رسیده لذت شادمانی پایدار و حقیقی را خواهد چشید. چنانکه حضرت زینب (س) در روز عاشورا می فرمایند چیزی به جز زیبایی ندیدم.درچهره ی ابرار و بهشتیان نشاط و شادمانی نمایان است. مؤمنان شادند و دیگران را خوشحال می کنند و تسلیم غم نمی شوند زیرا ایجاد غم و اندوه خلاف دین است. معیار شاد زیستن، پذیرش و درک واقعیتهای جهان هستی است.
در قرآن واژه های فرح، سرور، بشری، نضره، بطر، بهجت، قره عین و شرح صدر آمده است. فرح شادمانی پایدار و ناپایداری است که به مراتب نفس انسان بستگی دارد. انسانی که به مقام عالی خود رسیده (أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ) لذت شادمانی حقیقی را خواهد چشید. (30) شادی با عناوین نشاط و سرور در 25 مورد با الفاظ مختلف در قرآن آمده است. بگو سپاس خداوندی را که غم را از دل ما زدود. (وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ) (31) پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم : کار نیک آن است که سرور و شادی را بر چهره ی دیگران آشکار سازد.
شادی ممدوح و مقبول دیدگاه قرآن، آن شادمانی است که از تسلیم و بندگی خداوند و رضایت به قضای الهی بدست می آید. شادمانی شادی و ابتهاج است که ظاهر و باطن بنده را فرامی گیرد. سرور، شادمانی خالص است که به دور از هر گناه، حزن و اندوه است و در مورد مؤمنان بکار می رود، (وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَ سُرُوراً) (32)، (وَ یَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُوراً) (33)
مؤمنان شادند و دیگران را خوشحال می کنند و تسلیم غم نمی شوند زیرا ایجا غم و اندوه خلاف دین است. معیار شاد زیستن، پذیرش و درک واقعیتهای جهان هستی است.
کسی که عقل دارد شاد است نصره النعیم در چهره ی ابرار و بهشتیان نشاط و شادمانی نمایان است. (34)
در حالیکه فرح با حزن و اندوه آمیخته است و در مورد شادمانی های دنیایی بکار برده شده است. (لَا تَفْرَحْ إنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحینَ) (35)، (إنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ) (36). بطر، سر مستی و شادی از ثروت دنیاست که مذموم است.
رابطه شادی با اعتقادات مذهبی در اسلام:
وعده خداوند با احساسات اصیل انسانی منطبق است. انسان موجودی است که زندگی را شاد می خواهد، بویژه مؤمنین به دلیل احساس امنیت الهی به طور عمیق شادند. (37) اگر فرد درستکار باشد غمگین نمی شود و شادمان به بهشت جاودان می رود (38)، جایی که در آن عناصر لذت متعدد و پایدار نهایت آرزوی انسان است. (39)یکی از ویژگیهای افراد با ایمان مانند حضرت شعیب علیه السلام این است که ناراحتی، بیماری و حتی بسیاری از مشکلات زندگی را به عنوان امتحان الهی در نظر می گیرند (معنا دادن به وقایع و تصادفی نبودن آنها) و آنرا فرصتی برای رسیدن به درجات بالاتر معنوی می دانند به همین دلیل انسان مؤمن هرگاه با مشکل مواجه می شود یا در مقابل دشمنانی که هر روز به شیوه ای آزار می دهند، به جای پناه بردن به انسان ها یا داروها به درگاه خدا پناه می برد: من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا می برم و از لطف خدا چیزی می دانم که شما نمی دانید. (40) «صبر کن که پایداری تو جز به توفیق الهی نیست و به خاطر کارهایشان غم مخور و از آنچه نیرنگ می کنند تنگدل مباش. (41)» یا اینکه آنرا کفاره ی برای آمرزش گناهان می دانند. (رشد شخصی پس از وقایع منفی). امام صادق علیه السلام می فرمایند: هیچ مؤمنی نیست که دچار بیماری شود مگر اینکه کفاره ی گناهانش یا پاک شدن از آن باشد. (42)
افرادی که در انجام وظایف خود کوتاهی می کنند دچار ترس و غم می شوند. در حالیکه «کسانی که ایمان آورده و کار شایسته انجام دادند و زکات پرداختند پاداش آنها نزد پروردگار است و ترسی به دل راه نمی دهند و غمگین نمی شوند. (43)» به همین دلیل می گوید که نباید تنبلی کنید و تلاش کنید تا شادی باشید. «اگر ایمان دارید سستی نکنید و غمگین نشوید که شما برترید. (44)» زیرا کسی که در راه خدا تلاش کند و حتی کشته شود به هدف خود رسیده و از این رو شاد است. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده شادمانند و برای کسانی که هنوز به آنان نپیوسته اند اظهار شادی می کنند در حالی که ترس و غمی در دل ندارند. (45) آنها شادمان اند به خاطر نعمت و فضل خدا و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی کند (46) و به وعده ی الهی امیدوارند همچنانکه موسی کودک را از ستم فرعون، لوط را از دست قوم گمراهش نجات داد. (47)
«خدا کسانی را که تقوا پیشه کرده اند به پاس کارهایی که مایه رستگاری آنها بوده، نجات می دهد عذاب به آنها نمی رسد و غمگین نخواهد شد. (48) می گویند سپاس خدایی را که اندوه را از ما زدود، به راستی که پروردگار ما آمرزنده و حق شناس است. (49) کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنها فرود می آیند و می گویند نترسید و غمگین نباشید و به بهشت موعود بشارت می دهند. (50)
ادخال السرور، شوخی و مزاح: در فرهنگ اسلامی شوخی در قالب سخن حق بدون انگیزه تمسخر و تحقیر دیگران و برای شاد کردن برادران دینی پسندیده است و عبادت محسوب می گردد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: من شوخی می کنم و جز حق چیزی نمی گویم. (51) حضرت علی علیه السلام فرموده اند: هرگاه، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یکی از اصحاب را غمگین می یافت او را با شوخی خرسند می ساخت و می فرمود خداوند کسی را که بر روی برادرش چهره درهم کشد دشمن می دارد. (52) اما صادق علیه السلام می فرماید: خداوند محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با مهربانی و رحمت برانگیخت و از مهربانی او برای امتش شوخی با آنان بود، مبادا به علت عظمتش نتوانند به او نگاه کنند. (53)
امام صادق علیه السلام به یونس شیبانی می فرماید شما چرا کم با همدیگر شوخی می کنید؟ شوخی از حسن خلق است و تو با آن برادرت را خوشحال می کنی. (54) لبخند فرد بر برادر مؤمنش حسنه است و برداشتن خاشاکی از روی او نیز حسنه است و خداوند به چیزی محبوب تر از مسرور ساخت مؤمن، پرستش نشده است. (55)
علی علیه السلام: خوش خویی و گشاده رویی دام دوستی است و بردباری گور عیب هاست. (56) امام صادق علیه السلام می فرمایند حسن خلق داشتن چهره ی گشاده، کلام زیبا، رفتار نرم و انعطاف پذیر است. چهره گشاده، ارتباط سالم و سازنده با دیگران را برقرار می کند و زمینه ساز نشاط و شادمانی می شود. کسیکه با همراهان خود به نیکویی و حسن خلق رفتار نکند از ما نیست. ابی ربیع الشامی عن صادق علیه السلام لیس منا من لم یحسن صحبته من صحبه و... تبسم بر لب داشتن و گشاده دستی از عوامل موجد شادی در سفر است. و اکثر التَبَسُمَ فی وجوههم وکن کریماً علی زادک قال لقمان لابنه] عن ابی عبدالله علیه السلام [و لیکثر المَزح مَعَ الصُحْب اذا لم یسخط الله و لم یَجلب اَذی (شیخ محمد علی اعسم)
علی علیه السلام می فرمایند هر کس قلب مؤمنی را شاد کند خداوند در قیامت قلب او را شاد می کند. حضرت علی علیه السلام اوقات شادی غنیمت است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر کس دل مؤمنی را شاد کند مرا شادمان کرده و خدا را مسرور نموده است.
شادی در اسلام سه نوع است: شادی معنوی به شکرانه نعمت های الهی، شادی مادی حلال و شادی مذموم که موجب خشم خداوند و همراه گناه است.
آن کس که آسمانها و زمین را خلق کرد و برای شما از آسمان آبی فروفرستاد و به وسیله آن باغ بهجت انگیز پدید آوردیم که باعث شادی درون می شود. (57)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم : هر کس چیز آزار دهنده ای را از راه مسلمانان بردارد، خداوند پاداش قرائت چهار صد آیه را که برای هر آیه ده حسنه است، در نامه ی اعمال او می نویسد. (58)
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: نگاه کردن به سبزه بوی خوش و عسل و سواری موجب شادابی است. قال علی علیه السلام: و الطیب نشره. و العصل نشره، و الرکوب نشره، و النظر الی الخضره نشره.» (59)
امام سجاد علیه السلام می فرماید: بار خدایا ما را آب ده که از آن تلها روان سازی، و چاهها را پر گردانی، و جویها را جاری نمایی، و درختها را برویانی، نرخها را در همه شهرها ارزان کنی، و چهارپایان و آفریدگان را به نشاط آوری، و روزیهای پاکیزه را برای ما به کمال برسانی، و کشف را برویانی، و پستان چهارپایان را پر شیر سازی و، بر توانایی ما بیافزایی. «اللهم اسقنا سقیا تسیل منه الظراب، و تملأ منه الجباب، و تفجر به الانهار، و تثبیت به الاشجار، و ترخص به الاسعار فی جمیع الامصار، و تنعض به البهائم و الخلق، و تکمل لنابه طیبات الرز، و تنبت لنا به الزرع، و تدر به الضرع، و تزیدنا به قوه الی قوتنا.» (60)
از جمله عوامل افزایش شادی اعتقادات مذهبی، نیایش و دعا، پرهیز از گناه، کار و فعالیت، گشاده رویی، رفتار نرم و گفتار خوب، شکر نعمتهای الهی، خدمت به همنوع، دیدار آشنایان، سرکشی به بیماران، دلجویی از افراد ناتوان، تبسم بر لب داشتن، بوی خوش، رنگ روشن لباس، تغذیه خوب، مسافرت و تفریح، مثبت اندیشی، امیدواری، صبر و پایداری، صداقت و رعایت حقوق دیگران است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: زندگی با سه چیز خوش می شود هوای پاک، آب فراوان و گوارا و زمین نرم.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: شادابی در ده چیز است: پیاده روی، اسب سواری، آب تنی و شنا، نگاه کردن به سبزه... امام کاظم علیه السلام می فرمایند: سه چیز دیده را روشنی می بخشد: نگاه به سبزه، نگاه به آب جاری و صورت زیبا... حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «من وثق بالله اراه السرور» کسی که به خدا اطمینان کند، خداوند او را شاد می کند. (61)
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: المؤمن یرغب فیما یبقی، دائم نشاطه فرد با ایمان به آنچه پایدار است رغبت دارد برای همین شادی و نشاط او پیوسته است.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: سه چیز است که هر کس رعایت کند، خوشبخت شود: هرگاه نعمتی به او رسید خدا را سپاس گوید، هرگاه روزیش دیر رسید از خدا آمرزش بخواهد و هرگاه سختی به او رسید لاحول و لاقوه الا بالله بگوید.
امام صادق علیه السلام از قول حضرت علی علیه السلام می فرمایند: جامه ی پاکیزه غم و اندوه را از بین می برد. (62) امام صادق علیه السلام فرموند: لباس سیاه پوشیدن مکروه است مگر در سه چیز کفش، عمامه و عبا. (63)
عطر زدن و آرایش کردن: امام باقر علیه السلام فرمودند: استفاده از روغن های خوشبو در شب باعث به جریان در آمدن عروق می شود و پوست را شاداب و صورت را سفید می کند.
الاعمال بالنیات: هر اندیشه ای که از ذهن ما می گذرد آینده ی ما را می سازد بهمین دلیل باید رفتار نیک، گفتار نیک، پندار نیک (اندیشه) داشته باشیم. احساس خوبی نسبت به آینده داشته باشیم و آینده ای موفق را در ذهن خویش ترسیم کنیم. اندیشه ای که ما را به سوی بهترین رهنمون سازد.
- عواملی که به طور مستقیم به شادی مربوط می شود:
فرح 22 آیه، سرور 3 آیه، 4 خطبه حکمت و حدیث در نهج البلاغه، حزن و اندوه 39 آیه، بشری 8 آیه، نضره یک آیه، بطر یک آیه، بهجه یک آیه، قره عین دو آیه، شرح صدر 2 آیه.
- عواملی که نتیجه آن مربوط به شادی می شود: ثروت 10 آیه و یک خطبه، دوست 62 آیه و 71 خطبه در نهج البلاغه.
رضایت 7 آیه و دو خطبه - سلامت 7 آیه و 14 خطبه، رنگ 7 آیه و 54 حدیث، زیبایی 4 آیه، سفر 13 آیه و 14 حدیث و خطبه.
عوامل مؤثر در افزایش و کاهی شادی: عوامل مؤثر در ایجاد شادمانی مشتمل بر جنس، تحصیلات و ثروت، کار، سلامتی، فعالیتهای اوقات فراغت، فعالیت های اجتماعی، رضایت از زندگی، ایمان و فعالیتهای مذهبی، ازدواج و تأهل و شخصیت فرد می باشد.
1- شادی به جنس بستگی ندارد ولی به سن دو جنس بستگی دارد به طوریکه در مردان تقریباً ثابت ولی در زنان با افزایش سن کمتر می شود بویژه در جامعه ایرانی که تحرک آنها کم و بیشتر به تماشای تلویزیون می پردازند.
2- به تحصیلات بستگی ندارد ولی به نوع تحصیلات و شخصیت فرد بستگی دارد.
3- به کار بستگی زیادی دارد و در این راستا نوع شغل، هماهنگی با شخصیت و توانایی فرد نیز اهمیت دارد.
4- به سلامتی بستگی دارد زیرا فرد سالم رنج و ناراحتی بیماری را ندارد و فعالیتها برای وی رنج آور نیست از سوی دیگر وقتی فردی شاد است توانهایی بیشتری برای مقابله با بیماری دارد زیرا با افزایش سیستم ایمنی سلامتی افزایش می یابد و رابطه دو سویه است.
5- فعالیتهای اوقات فراغت و تفریح رابطه مثبت با شادی دارد به جز تماشای تلویزیون که منفی است.
6- ثروت اهمیت دارد ولی در حد تأمین نیازهای زندگی می تواند در شادی نقش داشته باشد.
7- روابط اجتماعی در افزایش شادمانی مؤثر است.
8- رضایت از زندگی با شادی ارتباط مستقیم دارد و بالاتر از رضایت از خود است.
9- از جمله مهمترین عوامل مؤثر بر شادمانی ایمان مذهبی، ازدواج و همسر مناسب و شخصیت فرد هستند.
شخصیت عامل مؤثر است، تیپ شخصیتی تفاوتها فردی مهم است و قابل مقایسه بین فردی نیست. (هیلگارد)
پیشنهادهای مؤثر در افزایش شادی
راه های کسب شادی اعتماد به نفس، مثبت اندیشی، امیدواری، صبر و بردباری، صداقت، ملاطفت با دیگران، انس با خدا و آرامش است.1- افزایش رویدادهای مثبت: برگزاری جشنهای مختلف شامل اعیاد ملی و مذهبی، جشن های سنتی مانند عقد و عروسی، تولد، ختنه، ولیمه خانه، ماشین، شغل، قبولی.
2- تلقین: این روش خوب است ولی تأثیر آن کوتاه مدت و حداکثر دو روز است و نیاز به تکرار زیاد دارد.
3- شناخت درمانی: بعضی افکار و باورهای غلط که ما را غمگین می کند از ذهن خارج کنیم.
4- داور: مخدرها و آمفنامین ها دارای اثر موقت، ولی اثرات جانبی زیان آور است.
5- آموزش مهارتهای شناختی رفتاری.
6- فعال بودن و داشتن سرگرمی.
7- گذراندن اوقات بیشتر در اجتماعات و فعالیتهای جمعی.
8- مولد بودن و انجام کارهای سودمند و معنادار.
9- برنامه ریزی و سازمان دهی بهتر.
10- دور کردن نگرانی ها.
11- کاهش سطح توقعات و آرزوها.
12- افزایش تفکر مثبت و خوش بینی.
13- زندگی در زمان حال.
14- پرورش شخصیت سالم.
15- پرورش شخصیت اجتماعی.
16- خود بودن، تظاهر و ریا کاری انجام نگیرد و صداقت در رفتار و گفتار وجود داشته باشد.
17- از بین بردن احساسات منفی.
18- ارتباط نزدیک و صمیمانه.
19- اولویت و ارزش دادن برای شادمانی.
20- بیان احساسات: بیرون ریختن و بیان کردن ناراحتی، لااقل با نوشتن.
21- خوش بینی: در برخورد با پدیده ها ما منفی ارزش گذاری نکنیم زیرا هرچه مثبت تر ارزش گذاری می کنیم شادی مان بیشتر است. خوش خیالی با خوش بینی متفاوت است.
22- صمیمی بودن: هل الدین الا الحب، دوست داشتن افراد خانواده، افراد جامعه.
23- خلاقیت: فرد خلا موقعیتها را تغییر می دهد و از امکانات به صورت مفید یا احسن استفاده می کند.
24- دوری از افکار نگران کننده: توکل بر خدا و امیدواری به لطف الهی.
راهبردهای کاربردی روانشناختی در افزایش شادمانی
1) قبول زندگی به عنوان یک هدیه الهی:
همه انسان ها به دنبال کنترل زندگی هستند اما برخی به دلیل انتظار بیش از حد و تلاش در کنترل امور خارج از اختیار با شکست روبرو می شوند و این امر باعث کاهش شادی در وجود آنان می گردد. برخی کنترل زندگی خود را با کنترل همه دنیا اشتباه نموده و در نتیجه دچار احساس ضعف و نادانی و ناامیدی می گردند.
رفتارهای نادرست مانند اصرار بر حق بودن، زندگی کردن در گذشته به جای حال، جستجو و رفتن به دنبال هدف نامعلوم، تنهایی و گوشه گیری نمونه هایی از برداشت غلط در کنترل زندگی است. برای کاهش این خمودی و افزایش میزان شادی در زندگی شیوه های زیادی وجود دارد به طور مثال استقبال از زندگی راهی برای داشتن یک زندگی رضایت بخش است. در این دیدگاه زندگی هدیه الهی و فرصتی برای آشکار نمودن توانایی هاست و مانند سال چهار فصل بهار زیبایی، تابستان گرم و پر ثمر، پائیز برگریزان و زمستان برفی دارد که با کنار گذاشتن عکس العمل های نادرست، غصه ها و باورهای منفی، می توانیم زیبایی و شکوه آن را ببینیم. وقتی انسان بتواند شگفتی های زندگی را ببیند با گرمی و نشاط با آن برخورد می نماید. از همین رو رضایت و خشنودی انسان به وقایع و موقعیت های زندگی بستگی ندارد، بلکه به نوع برداشت و دیدگاه فرد از آن وقایع و موقعیت ها ارتباط دارد (RAB).
عوامل شادی آفرین سیر و سفر (سافروا تصحوا)، تفریح، ورزش، دیدار آشنایان، شادی کردن ولیمه دادن، شعر خوانی، کف زدن، تکبیر گفتن، سرود خواندن، دف زدن، جشن گرفتن، عقد و عروسی، کار هنری، نیایش، دعا، پرهیز از گناه، رعایت حقوِ، تبسم بر لب داشتن، بوی خوش، لباس روشن، تنوع رنگ در محیط زندگی، حضور در جمع شاد، محبت کردن، سلامتی، توجه به ندای وجدان، آرایش مناسب، زینت کردن، خدمت به همنوع، سر زدن بیماران، یاری و دلجویی از افراد ضعیف و ناتوان است...
2) خودشناسی و افزایش اعتماد به نفس:
یکی از راه های نجات بخش زندگی انسان و افزاینده شادی در وجود او خود آگاهی او نسبت به وجود خویش و داشتن تنش و محبت نسبت به وجود موجودیت خویش می باشد. این امر باعث افزایش میزان اعتماد به نفس در فرد گردیده و بالنتیجه بر میزان رضایت مندی و شادی فرد افزوده خواهد شد.
در حد توان خود تلاش کنید (لا یکلف اله نفسا الا وسعها) و برای برطرف کردن ضعف های خود بکوشید و به این توجه داشته باشید عدم توانایی یا ضعف دلیل بر شکست نیست زیرا از هر کس در حدی انتظار می رود. پس نسبت به توانایی ها و ضعف های خود واقع بین باشید. ترس و تردید غیر منطقی را کنار بگذارید. در مواجهه با خطای دیگران بزرگوارانه برخورد کنید. با گذشت باشید، روحیه ی بخشش و گذشت باعث می شود بیشتر احساس شادی کنید. سخاوت داشته باشید، به دیگران کمک کنید بدون اینکه انتظار بازگشت داشته باشید. افراد بی پناه و یتیم را نوازش کنید و بدون منت از آنها حمایت کنید. به خودتان، ارزشها، است،دادها و مهارت خود احترام بگذارید. دید مثبت و سالمی نسبت به خود داشته باشید و افکار و عقاید خود را بازنگری کنید.
برای رسیدن به شادی آرامش را به زندگی خود دعوت کنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید. آرامش کلام و رفتار شما به دنیای اطراف شما سرایت خواهد کرد. اگر به خدا ایمان داشته باشید و تنها او را در زندگی خود مؤثر بدانید در راه رسیدن به اهداف خود ثابت قدم خواهید بود.
3) هدف دادن به زندگی:
انسان می تواند با تعیین هدف در زندگی تجدید حیات نموده، نیرو و انرژی تازه ای کسب نماید، داشتن هدف در زندگی، شجاعت لازم را جهت ادامه راه زندگی به ما عطا کرده، بی تفاوتی و یأس را شکست داده و عشق به زندگی، امید و شادی را جانشین آن می نماید.
4) بخشایش خود و دیگران:
میزان رضایت مندی و خشنودی در زندگی با میزان تمایل به عفو و بخشایش رابطه مستقیم دارد.
تمایل به بخشودن خود و دیگران نشانه ای از سر زنده بودن و شادی در زندگی می باشد. عفو وسیله ای مؤثر برای گریز از اسارت غم و اندوه می باشد. برای انسان زندگی بسیار رضایت بخش تر، شادتر خواهد گردید اگر بپذیرد که هیچکدام از افراد بشر، به تنهایی کامل و بی نقص نبوده و هر بشری ممکن است دچار خطا و اشتباه شود. بخشایش به قلبی رئوف و مهربان نیازمند است که بتواند مهر، محبت تمامی افراد بشر را در خود جای دهد و هدیه این بخشایش به انسان شادی فزونتر خواهد بود.
5) خدمت به دیگران:
خدمت به دیگران باعث تقویت و افزوده شدن میزان اعتماد به نفس و بالنتیجه عاملی جهت ایجاد احساس رضایت مندی و خشنودی و شادی و رمزی برای داشتن یک زندگی با ارزش می گردد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: بهترین افراد کسانی هستند که به همه خوبی می کنند بدون توجه به اینکه آنها خوب یا بد هستند. (64)
6) کوتاه نمودن راه گذار از ناگواری ها:
یکی از راه های دستیابی به شادی کوتاه نمودن راه های گذشتن از ناگواریها است. قدم های اساسی شامل:
الف- درک درد و مصیبت در موقع بروز و آشکار کردن آن است مانند گریه کردن با صدای بلند.
ب- بیان تمامی احساسات منفی و بیرون راندن آن ها از درون.
ج- تصمیم راسخ برای پشت سر گذاشتن تمامی حوادث و احساسات نامطلوب.
د- بخشایش و فراموشی تمامی وقایع و عملکردهای نامطلوب.
7) کامل کردن امور ناتمام:
کامل کردن و پایان بخشیدن به مسائلی که موجب تداوم غم و اندوه مداوم ما می گردد، رمز خشنودی و رضایت ما در زندگی است. کامل کردن به معنای «پایان بخشیدن» و «پشت سر گذاشتن» می باشد که در اصطلاح روان درمانی تحت عنوان «خاتمه دادن» یا «امور ناتمام» از آن یاد می شود و متضمن رها ساختن گذشته هاست. گذشته هر چه که باشد: یک واقعه، یک شخص، یک احساس، و یا یک خاطره تفاوتی نمی نماید. کامل کردن به معنای یافتن تمامی اجزاء و کنار هم گذاشتن برای ساختن یک واحد بدون کمبود و نقص می باشد. با شناخت، درک و کامل نمودن موارد ناتمام زندگی می توان خود را از درد و رنج نجات داده و احساس نشاط و شادی را دوباره بازیافت و خود را برای استفاده از فرصت های آینده و تلاش جهت پیشرفت و ترقی آماده نمود.
1. طباطبائی، محمد حسین. تفسیر المیزان. سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی - وابسته به جامعه مدرسین حوزه علیمه قم، ج: 2، 3، 4، 5، 9، 12، 13، 14، 15، 16، 18، 20، (1367)، مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، (ج 1، چ 25، 1369)، (ج 2، چ 21، 1368)، (ج 6، چ 11، 1369)، (ج 7، چ 12، 1369)، (ج 8، چ 11، 1369)، (ج 9، چ 10، 1369)، (ج 10، چ 9، 1369)، (ج 11، 12، 15، 16، 18، 19، 21، 22، 25، 26، 27، چ 6 یا 7 یا 8، 1369).
2. القرآن الکریم، ترجمه سید مهدی الهی قمشه ای، بنیاد نشر قرآن، تهران، 1368.
3. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج 2، چاپ 3، ج 3، چ 8. 1361.
4. نهج البلاغه. ترجمه و شارح: سید علی نقی فیض الاسلام. انتشارات فیض الاسلام، تهران، 1368.
5. نهج الفصاحه. ترجمه گردآوری: ابوالقاسم پاینده، انتشارات جاویدان، تهران، 1368. ص 122، حدیث شماره ی 611 و ص 142 حدیث شماره ی 703 ص 142 حدیث 703.
6. معین، محمد، مزدیسنا و ادب پارسی، چاپ سوم، تهران، دانشگاه تهران، 1355.
7. ر، گیرشمن. ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه دکتر محمد معین، تهران. 1336. ص 43 و پس از آن.
8. RI. Gershevitch،Mary Boyce. W. B. Henning Mewrorial Volume. London، 1970.
9. ترجمه مکارم الاخلاق ج 1، ص 78.
10. حر عاملی، محمد بن حسن. وسایل الشیعه بیروت: 1085 وسایل الشیعه جلد 1 ص 943، ابواب آداب الحمام ص 945 جلد اول ص 346 و ص 355.
11. بحارالانوار ج 16 ص 227 ص 248 و ج 57 ص 66 و ج 59 ص 239 و ج 73 ص 126 و ج 73 ص 127 و 128 و 131 و 132 و ج 75 ص 50 و ج 80 ص 20.
12. من لایحضره الفقیه جلد 1 ص 6 و تحریر الوسیله.
13. سنن النبی ص 109 و ص 102 و ص 126 و ص 120.
14. مکارم الاخلاق ج 1 ص 78 و ص 67 و ص 41 و 278 و ص 346 و ص 35 و ص 31.
15. محجه البیضاء ج 1 ص 296 و ص 309 و ج 4، ص 140 و 142.
16. مجمع البیان ج 10.
18. اصول کافی ج 25، ص 28.
19. رسولی محلاتی، هاشم. زندگانی امیرالمؤمنین علیه السلام. دفتر تبلیغات اسلامی. قم 1370.
20. مان، نرمان ل. اصول روانشناسی. ترجمه محمود ساعتچی، چاپ نهم. چاپخانه تهران، 1366.
21. آرگایل مایکل. روانشناسی شادی. ترجمه فاطمه بهرامی و دیگران. اصفهان جهاد دانشگاهی 1382.
22. Bradourn، N. The structure of psychological well-being. chicago: Aldine. 1969.
(10A)- WHO IS HAPPY? David G. Myers 1 and Ed. Diener 2. Psychological
Science Volume 6 page 10- January 1665. Volume 6 Issue 1.
23. Mary Paquette. The Science of Happiness. Perspectives in Psychiatric Care; Feb 2006; 42، 1; Health & Medical Complete pg 1.
24. Joanna Maselko، Laura D Kubzansky. Gender differences in religious in practices، spiritual experiences and health: Resulths fromthe US General Social Survey. Social Science & Medicine. Oxford: Jun 2006. Vol. 62، Iss. 11; pg. 28432.
25. Ellison CG. Religious involvement and subjective well-being. Journl of Health and social Behavior، 1991 (32)-80-99.
26. Jarvis، GK. Northcott HN Religion and differences in morbidity and mortality. Social sciences and medicine. 1997 (25). 813-24.
27. Thirty years of research on the subgective well-being of older Americans. Journal of Gerontology. 1978: 33. p 109 - 125.
28. Levin. Js. Religion and health is there an association، is it valid and is it Causal? Social science and medicin، 1994. 38. 1475 - 1482.
29. Diener E، Larsen RJ. Temporal stability and dross-situational consistency of affective. behavioral and cognitive response- J. of. Personality and social psychology. 1984 (47): 580 92.
30. RAS=Russell JA. A circumplex miodel of affect. j. of. Personality and social psychology. 1980 (39): 1161 - 78.
پی نوشت ها :
1. اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان.
2. گیرشمن، ص 27.
3. سیژل و کندال 1990.
4. مکینتاش و همکاران 1993.
5. الیسون 1991.
6. ژینا 1996.
7. پارگامنت 1997.
8. آرگایل 2000.
9. ترنر 1969.
10. آرگایل 2000 و امونس 1999.
11. امونس 1986.
12. ویتر 1985.
13. پولوما و پندلتون 1991.
14. کرک پاتریک 1992.
15. اینگلهارت 1999.
16. هامر 1999.
17. باتیستا و الموند 1973.
18. پالوتزیان و الیسون 1982.
19. چمبرلین وزیکا 1988.
20. آرگایل 2000، اکان 1984.
21. آرگایل 2000.
22. الیسون 1989.
23. تیلور و براون 1988.
24. دال و اسکوکان، 1995.
25. پولنر 1989.
26. پولنر 1989.
27. الیسون 1989.
28. الیسون 1991.
29. ستهی و سلیگمان 1993.
30. آل عمران (3)، آیه 170.
31. فاطر (35)، آیه 34.
32. دهر (76)، آیه 11.
33. انشقاق (84)، آیه 9.
34. مطففین (83)، آیه 24.
35. آل عمران (3)، آیه 170.
36. توبه (9)، آیه 80.
37. بقره (2)، آیه 112.
38. اعراف (7)، آیه 35.
39. واقعه (56)، آیات 14 تا 37.
40. یوسف (12)، آیه 86.
41. (نحل (16)، آیه 127 و سوره نمل (27)، آیه 70.
42. بحار الانوار جلد 67 صفحه 242، موارد مشابه جلد 81 ص 186، و ج 81 ص 242.
43. بقره (2)، آیه 227.
44. آل عمران (3)، آیه 139.
45. آل عمران (3)، آیه 170.
46. آل عمران (3)، آیه 171.
47. قصص (28)، آیات 7 و 3 و عنکبوت (29)، آیه 33.
48. زمر (39)، آیه 61.
49. فاطر (35)، آیه 34.
50. فصلت (41)، آیه 30.
51. مکارم الاخلاق، ص 21.
52. سنن النبی، ص 60.
53. سنن النبی، ص 61.
54. بحارالانوار، ج 16، ص 298.
55.اصول کافی، ج 3، ص 271.
56. نهج البلاغه، حکمت
57. نمل (27)، آیه 60.
58. بحارالانوار، ج 75، ص 50.
59. نهج البلاغه، حکمت 400.
60. صحیفه سجادیه.
61. غرر الحکم
62. وسایل الشیعه، ص 346.
63. وسایل الشیعه، ص 278.
64. نهج الفصاحه.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}