استعمار فرانو و راهکارهاى مقابله با آن از منظر آیات و روایات
چکیده
استعمار در جدیدترین صورت خود، تلاش مىکند تا از طریق نفوذ در میان جوامع گوناگون، به سلطهى خویش استمرار بخشد. براى مقابله با این شیوهى پیچیده، باید راهکارهایى را جست و جو نمود که بتواند به خوبى از عهدهى این امر برآید. غنىترین منابعى که مىتواند راهگشاى مسلمانان و حتى غیر آنها باشد آیات قرآن کریم و روایات فراوانى است که مىتواند نقشى اساسى در مقابله با این تهدید ایفا نماید. استعمار فرانو، از طریق جهانى سازى، تهاجم فرهنگى، جذب و تربیت نیروهاى بومى و نفوذ آنان در ارکان سیاسى و فرهنگى کشورهاى گوناگون و سلطه بر افکار عمومى از طریق بهرهگیرى از فنآورى ارتباطات و اطلاعات، تلاش مىکند به اهداف استعمارى خود دست یابد. اما دین مبین اسلام با توصیه به تقویت بصیرت نسبت به ماهیت دشمن، حفظ آمادگى و عدم غفلت از وجود دشمن، هوشیارى در برابر ترفندهاى استعمارگران، بهرهگیرى از تبلیغات و عملیات روانى مؤثر، جلوگیرى از سلطه و برترى استعمارگران در جوامع اسلامى در عرصههاى مختلف، اعتقاد و پیروى نکردن از دشمن، و از میان بردن زمینههاى نفوذ استعمار در جوامع اسلامى این تلاش را ناکام مىگذارد.کلید واژهها: استعمار، اسلام، جهانى شدن، تهاجم فرهنگى، نیروهاى بومى، فنآورى، بصیرت، غفلت، عملیات روانى و نفوذ.
مقدمه
»استعمار«، (2) که از جمله مباحث بنیادین در تحلیل وضعیت روابط بینالملل است، در طول تاریخ بشریت، سابقهاى دیرینه دارد. اما در اصطلاح رایج، متضمن »سیاست مبتنى بر برده کردن، سودجویى از منابع طبیعى و بهرهکشى از مردم کشورهاى از نظر اقتصادى کم رشد و ممانعت از پیشرفت فنى و اقتصادى و فرهنگى آنها براى تحکیم سلطهى سیاسى، نظامى و اقتصادى دولت استعمارگر« (3) است. در واقع، استعمار فرایندى است که طى آن، کشورى قدرتمند، در ابعاد سیاسى، نظامى، فرهنگى و اقتصادى، سلطهى فراگیر خود را بر کشور و یا ملتى ضعیف تحمیل مىکند. بدین روى، مىتوان گفت: این واژه با »امپریالیسم« ارتباط تنگاتنگى دارد. از این روست که برخى نویسندگان در تعریف استعمار آوردهاند: »فرمان روایى بر یک منطقه و مردم آن به وسیلهى حکومت خارجىاى که سیاستى امپریالیستى را دنبال مىکند«. (4) همان گونه که پیداست، استعمار و امپریالیسم مکمل یکدیگر و غیر قابل تفکیک هستند و در واقع، امپریالیسم را مىتوان نوعى »سیاست« نامید که به دنبال آن، استعمار یعنى »عملیات« را به وجود مىآورد. (5)مراحل تاریخى استعمار
استعمار که همزاد امپریالیسم است، تاکنون سه مرحله را طى کرده:1. استعمار کهن :
در این مرحله، که عمدتا قرون 16 تا 19 میلادى را در بر مىگیرد، کشورهاى استعمارگر تلاش مىکردند با به کارگیرى نیروهاى نظامى، سرزمینهاى دور و نزدیک را تحت اشغال خود درآورند و سلطهى خود بر کشورهاى مستعمره را تثبیت نمایند تا در مواقع لزوم، به نفع خود، از آنها بهره گیرند. بهرهبردارى از منابع و ذخایر کشورهاى مستعمره همواره یکى از اهداف کلان کشورهاى استعمارگر بوده است. در این شکل از استعمار، سلطهى مستقیم یک کشور بر کشور دیگر کاملا ظهور و بروز دارد و بدین روى، تشخیص آن با اندک توجهى امکان پذیر است.2. استعمار نو :
این اصطلاح از دههى 1950 رایج گردید؛ چرا که از آن زمان بود که استعمارگران دریافتند که به طور مستقیم قارد نیستند سلطهى خود را به نمایش بگذارند، بلکه باید به طور غیر مستقیم حکومتهاى بومى ولى وابسته را بر سر کار آورند و آن کشور استعمارگر در حالى که به ظاهر استقلال سیاسى مىدهد، در باطن، وابستگى سیاسى و اقتصادى آنها را حفظ مىکند و همچنان به استثمار آنها ادامه مىدهد«. (6) بر خلاف مرحلهى پیشین، که استعمار ستیزى به شکل آسانترى ممکن بود، در این مرحله، مبارزه با استعمار با پیچیدگى خاصى مواجه است و دشوارىهایى به همراه دارد. حکومت رضاخان، که تحت سلطهى انگلیس قرار داشت، از زمرهى مصادیق استعمار نوین در تاریخ معاصر ایران است.3. استعمار فرانو :
این نوع استعمار با پوششى جدید، پس از پیروزى انقلاب اسلامى توسط قدرتهاى استعمارگر - که به دنبال طرح نوینى براى مقابله با بیدارى اسلامى ناشى از انقلاب اسلامى بودند - وارد عرصهى روابط بینالملل گردید و فروپاشى شوروى )سابق( سرعت بیشترى یافت. از این رو، برخى کشورها ناخواسته در دامان آن گرفتار آمدهاند. مفاهیمى همچون »جامعهى مدنى، دموکراسى، و آزادى در عرصهى سیاست« در همین زمینه به شدت رواج یافته و در جهت همین مفاهیم، شعار »مبارزه با تروریسم« شکل گرفته است. هر یک از این مفاهیم به پارادایمى تبدیل مىگردند که مطابق خواستهى قدرتهاى استعمارگر شکل گرفتهاند و بر اساس منافع آنان، تعریف مىشوند. روشن است که براى ترویج و تبیین چنین مفاهیمى، با همان معنایى که قدرتهاى استعمارگر اراده مىکنند، چارهاى ندارند جز توسل به رسانههاى ارتباطى و اطلاعاتى. در این مرحله، عملیات روانى و نقش رسانهها جایگاه خاصى مىیابد و سیطره بر کشورها علاوه بر جنبهى سختافزارى، جنبهى نرمافزارى نیز به خود مىگیرد و حتى جنبهى اخیر آن پررنگتر است. به عبارت دیگر، در مرحلهاى از تاریخ استعمار، سلطهى نظامى، استعمارگران را به هدف خود نایل مىساخت؛ در مرحلهاى دیگر، سلطهى سیاسى اهمیت یافت؛ در برههاى سلطهى اقتصادى و در زمانى دیگر، سلطهى فرهنگى نمود داشته است.هر چند بررسى هر یک از مراحل استعمار از اهمیت برخوردار است، اما شکل فرانو از اهمیت و پیچیدگى فزونترى برخوردار است. بدین روى، بجاست ابتدا ابزارها و شیوههاى این نوع استعمار در کشورهاى اسلامى را بشناسیم، سپس در پى راهکارهاى اسلام در مقابله با این تهدید و در مرحلهى بعد، تبدیل این تهدید به یک فرصت باشیم.
شیوهها و ابزارهاى استعمار فرانو در کشورهاى اسلامى
استعمار فرانو در تلاش براى سلب مقاومت از سوى کشورهاى مورد نظر خود، به شیوهها و ابزارهایى دست مىیازد تا زمینهى سلطهى خود را آسانتر فراهم نماید. این کار در کشورهاى گوناگون به شیوههاى خاص خود انجام مىگیرد و به تناسب شرایط هر کشور، در خصوص مستعمره ساختن آن اقدام مىشود. کشورهاى اسلامى از جمله کشورهایى هستند که استعمار فرانو، با ظرافت و دقت بیشترى به فکر سلطه بر آنها افتادهاند و در این زمینه، شیوهها و ابزارهایى در پیش گرفته است که به برخى از آنها اشاره مىشود:الف. جهانى سازى
عمدهترین تلاش استعمارگران عصر حاضر توسعهى جهانى سازى در تمام ابعاد آن، به ویژه در بعد فرهنگى، است. جهانى سازى در عرصهى فرهنگ با تأکید بر مبانى لیبرالیستى شکل مىگیرد و تلاش مىکند تا آموزههاى لیبرالیسم در دنیاى معاصر به یک آرمان مبدل شود. بر اساس برخى نظریهها، که در جهت سلطهى امپریالیسم جدید شکل گرفته است، در نهایت، تاریخ شاهد یک مکتب جهانى خواهد بود که همان مکتب مورد نظر استعمارگران فرانو است. در نتیجه، قدرت کنترل عرصهى دانش و نیز حتى دانشوران به دست استعمارگران مىافتد و شبکهى گستردهاى از تحصیل کردگان و روشن فکران شکل مىگیرد. از این رو، فرهنگ در این زمان، شبکهاى است و مرزهاى فرهنگى رنگ مىبازند.در واقع، دوران استعمار فرانو دوران امپراتورى فرهنگى لیبرال - دموکراسى و نفوذ آن در میان ملل گوناگون است. فرهنگ غرب با استحالهى فرهنگهاى دیگر، به کشورهاى دیگر راه مىیابد و از این رو، علاوه بر نفوذ تفکر لیبرالیستى، فرهنگ بومى را نیز مورد حمله قرار مىدهد تا زمینه و بستر جاىگزینى فرهنگ غرب فراهم گردد. حاصل آن که نظریات اندیشمندانى همچون فوکویاما دربارهى »پایان تاریخ«، که با پیروزى غرب بر همهى تمدنهاى دیگر و گسترش نفوذ آن در سرتاسر جهان محقق مىشود و نیز نظریهى هانتینگتون دربارهى »برخورد تمدنها«، که در نهایت، به پیروزى تمدن غرب مىانجامد، بیانگر ماهیت و محتواى استعمارى این تمدن است. (7) این نظریات نشانگر آن هستند که ویژگى بارز تمدن غرب ماهیت استعمارى آن است.
ب. تهاجم فرهنگى
در حال حاضر، نخستین و مهمترین گامى که رسانههاى استکبارى و استعمارى براى تسلط بر کشورهاى اسلامى برداشتهاند، تهاجم فرهنگى است. از این طریق، استعمارگران تلاش مىکنند با تهى نمودن تفکر، ذهنیت، فرهنگ و تمدن ملى و اصیل یک جامعه و تضعیف شخصیت انسانى افراد آن، با تحمیل ترس و هراس دائم و القاى برخى اصول فکرى و تحمیل فرهنگ کشور مهاجم، زمینهى سلطهى خویش را در تمام زمینهها فراهم سازند. (8) رفع موانع فرهنگى زمینهى سلطهى کشورها را آسانتر مىکند و این نیازمند ابزار مناسبى براى تغییر هویت فرهنگى کشورهاست. به عبارت دیگر مىتوان گفت:غرب به منظور تحمیل سلطه و نفوذش بر مسلمانان، به سوى جهان اسلام آمده تا به غارت و چپاول همه جانبهاش دست یازد. دنیاى غرب مىداند که امت اسلامى در برابر هر بیگانهى مداخلهگر و هر نفوذ و سلطهاى خواهد ایستاد و بدین نکته آگاه است که منشأ این پایدارى دین، فرهنگ و تمدن مسلمانان است و امکان ندارد آنان بر گنجینهها و ثروتهاى مسلمانان دستدرازى کنند، مگر آن که از پیش، فکر و اندیشهى فرزندانشان را تسخیر کرده باشند و همچنین امکان ندارد راهى به سوى ثروتهاى مسلمانان بگشایند قبل از آنکه راه ما را نسبت به فرهنگ، رسالت و میراثهاى ما سد کنند. (9)
از این روست که گسترش فساد و فحشا از طریق ابزارهاى جدید و فنآورى پیشرفته، که در خدمت استعمارگران در آمده است، از حربهها و تاکتیکهاى اصلى آنان به شمار مىرود.
ج. جذب و تربیت نیروهاى بومى و نفوذ دادن آنان در ارکان سیاسى و فرهنگى کشورها
در استعمار فرانو، کشورهاى استعمارگر تلاش مىکنند با صرف کمترین هزینه، به اهداف استعمارى خود دست یابند. یکى از راههایى که آنان در این زمینه در پیش مىگیرند، فرستادن ایادى و مزدوران خود به کشورهاى دیگر است تا با پول، تبلیغات و اغواگرىهاى گوناگون و موجه نشان دادن چهرهى مستکبران ظالم، ملتها را اغوا نمایند. (10) در این شیوهى جدید، دستگاه استکبارى تلاش مىکنند. چنین شیوهاى مثل آن است که دوندهاى نتواند بر رقیبش فائق بیاید. در نتیجه، کارى کند که رقیب، خودزنى کند؛ مثلا، او را وادارش مىکند معتاد شود. در این صورت، او دیگر حال دویدن ندارد و رقیبش برنده مىشود. (11) استعمارگران عصر جدید تلاش مىکنند تا از طریق اغوا و تطمیع، افراد ضعیف النفس را به سوى خود بکشانند و اهداف استعمارى خود را به کمک آنان پیش ببرند. در توجه به این توطئهى دشمنان، حضرت على علیهالسلام در خطبهى »قاصعه« تأکید مىنمایند: دشمن به تنهایى راه به جایى نمىبرد، بلکه نیازمند یارانى است که از طریق آنها سیاستهاى خود را پیش ببرد. ممکن است آن یاران در جبههى دشمن قرار داشته باشند یا در میان نیروهاى خودى؛فان له من کل أمة جنودا و أعوانا و رجلا و فرسانا (12)
پیروان شیاطین در تلاشند تا براى خود یاران و مزدورانى بیابند که هر گاه اراده کردند به نفعشان وارد عمل شوند:
و ان الشیاطین لیوحون الى أولیائهم لیجادلوکم و ان أطعتموهم انکم لمشرکون. (13)
د. سلطه بر افکار عمومى از طریق بهرهگیرى از فنآورى ارتباطات و اطلاعات
استعمار فرانو براى تثبیت سلطهى خود در جهان امروز، نیازمند توجیه عملکرد خویش است. از این رو، تمام هم خود را به کار گرفته است تا زهر تلخ وجود خود را با شیرینى ساختگى درهم آمیزد و آن را به خورد مردمان کشورهاى مستعمره دهد.
هجوم به ارزشهاى فرهنگى و معنوى یک کشور، که زمینهى سلطهى سلطهگران را فراهم مىسازد، مستلزم به کارگیرى وسایل ارتباط جمعى به منظور استحالهى فرهنگى مردمان آن است. از طریق بهرهگیرى از رسانههاى همگانى، استعمار فرانو به جعل واقعیت و سانسور اخبار مىپردازد و از این طریق، به عملیات روانى دست مىزند؛ کارى که هدف آن دست یازیدن به منابع غنى مادى و معنوى کشورهاى هدف است. در واقع، عملیات روانى عبارت است از:
استفادهى برنامه ریزى شده از تبلیغات به وسیلهى عوامل آشکارى همچون رادیو، تلویزیون، مطبوعات و...، عوامل پنهانى مانند شایعه به منظور تحریف عقاید، تضعیف روحیهى مردم یا ارتش دشمن و بىاعتبار کردن انگیزهها و کاستن از اقتدار حکومت مخالف. (14)
به عبارت دیگر، هدف از عملیات روانى استعمارگران تحت الشعاع قرار دادن طرز تفکرات و عقاید افراد یک جامعه و ایجاد بحران و تنشهاى روانى و اجتماعى با استفاده از فنون و شیوههاى روانى و تبلیغاتى - مانند ترور، فریب کارى، سانسور، جاسوسى و خشونتهاى سیاسى و نظامى - براى رسیدن به اهداف سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و نظامى، بدون رویارویى نظامى است. (15)
حضرت على علیهالسلام در نهجالبلاغه، شیوهى جدید استعمار براى تأثیر گذارى بر افکار عمومى را این گونه ذکر کردهاند:
أوصیکم بتقوى الله الذى أعذر بما أنذر و احتج بما نهج و حذرکم عدوا نفذ فى الصدور خفیا و نفث فى الاذان نجیا فأضل و أردى و وعد فمنى و زین سیئات الجرائم و هون موبقات العظائم حتى اذا استدرج قرینته و استغلق رهینته أنکر ما زین و استعظم ما هون و حذر ما أمن. (16)
خلاصه آن که، استعمار فرانو عرصهى فعالیتهاى خود را به حوزهى فرهنگ و ارتباطات کشانده است و براى نیل به این منظور، ابزار کافى نیز در اختیار دارد. البته نباید تردید داشت که هر چند در این مقطع، استعمار به شکل نوینى ظهور یافته، اما هدف نهایىاش دستیابى به منابع غنى اقتصادى کشورهاى هدف است و در واقع، ابعاد اقتصادى استعمار همچنان اهمیت خود را حفظ کرده، اما ابزارها و شیوههاى دستیابى به منابع و ذخایر پر اهمیت تغییر نموده و همگام با موقعیت زمان و مکان، شیوههاى متناسب اتخاذ گردیده است.
راهکارهاى مقابله با استعمار فرانو بر اساس آیات و روایات
استعمار، به ویژه شکل فرانوى آن، تهدیدى جدى براى کشورهاى دیگر، به ویژه کشورهاى اسلامى است و همین امر براى مسلمانان ایجاد تکلیف مىکند. با بهرهگیرى از آیات شریفهى قرآن کریم و بیانات و سیرهى ائمهى اطهار علیهمالسلام، مىتوان به رسالت خود در این زمینه پى برد. در این زمینه، لازم است احکام نورانى مندرج در این دو منبع معتبر شرعى را به دست آوریم و با تطبیق آنها با شرایط کنونى، حکم مصادیق و موضوعات آن را روشن سازیم.توجه به بیانات صریح و شفاف قرآن کریم و نیز فرمایشهاى گهربار ائمهى اطهار علیهمالسلام مىتواند راهگشاى جوامع امروز مسلمانان و حل مسائل و معضلات آنها، از جمله استعمار فرانو باشد؛ مسئلهاى که بىتوجهى بدان مىتواند پیامدهاى نامطلوبى براى مسلمانان در پى داشته باشد. از این رو، در ادامه با بهرهگیرى از آیات و روایات، ضمن شناخت ماهیت استعمار، راهکارهاى عملى مقابله با آن نیز ارائه گردیده است تا از این طریق، سدى در برابر زیاده خواهىهاى استعمارگران ایجاد گردد و مسلمانان بتوانند خود را از گزند شرور آنان محافظت نمایند. بىتردید، احکام پویاى اسلام در این زمینه، نه تنها قادر است تا این تهدید را از جوامع مسلمانان بر طرف سازد، بلکه حتى مىتواند این تهدید را به فرصت تبدیل نماید و این امر جهشى عظیم در میان کشورهاى اسلامى در پى خواهد داشت. از این رو، لازم است تا با مرورى اجمالى بر آیات و روایات، ضمن درک صحیح ماهیت استعمار و استعمارگران، راهکارهاى مقابله با آنها را شناسایى نماییم.
الف. تقویت بصیرت نسبت به ماهیت استعمار فرانو
نخستین گام در برخورد با استعمار، شناخت ماهیت آن است؛ چرا که با شناخت دشمن، مىتوان به مسیر اطمینان بخشى دست یافت که هر گونه انحراف از آن، رکود و نافرجامى مبارزه را به همراه دارد. در هر مبارزهاى، باید با دقت و هوشیارى هر چه بیشتر، به شناسایى انگیزهى دشمنى دشمن پى برد. در مراحل دیگر، باید طرحها و نقشههاى مبارزاتى دشمن را دریافت، سنگرهاى دشمن در به کارگیرى سلاح و رسیدن به پیروزى مورد شناسایى قرار داد، سلاح مورد استفادهى دشمن را شناخت، و در نهایت، به میزان قدرت دشمن پى برد. (17) این مجموعه از شناختها، به رزمجو بصیرتى مىدهد که مىتواند با استفاده از آن، در میدان پیکار با استعمارگران فرانو، نبرد را به نفع خود خاتمه دهد.به دلیل اهمیت بصیرت نسبت به نیروهاى دشمن و حتى نیروهاى خودى، آیات و روایات زیادى در این خصوص ذکر شده و ابعاد گوناگون این مسئله را مورد توجه قرار داده است. این مسئله به گونهاى حایز اهمیت است که هر گاه خداوند در مقام مذمت گروهى از جاهلان و مخالفان برآمده، آنان را فاقد بصیرت در امور و غفلت از حقایق شمرده است، (18) و در مقابل، ویژگى جبههى مؤمنان را بصیرت نسبت به حقایق دانسته است. (19)
در روایات نیز مىتوان دربارهى اهمیت بصیرت در نبردگاه استعمارگران و استعمارزدگان بیانات صریحى از ائمهى اطهار علیهمالسلام یافت. حضرت على علیهالسلام در مواردى متذکر این مهم گردیده و نسبت به این مسئله هشدارهاى لازم را دادهاند؛ از جمله، در خطبهاى بر ضرورت آگاهى و بصیرت براى نیل به هدف تأکید کردهاند:
فان العامل بغیر علم کالسائر على غیر طریق فلا یزیده بعده عن الطریق الواضح الا بعدا من حاجته و العامل بالعلم کالسائر على الطریق الواضح فلینظر ناظر أسائر هو أم راجع. (20)
به دلیل اهمیت چنین بصیرتى است که آن حضرت آگاهى خود نسبت به ماهیت دشمن را عاملى در پیروزى خود در برابر جنود شیطان دانستهاند:
ألا و ان الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله و ان معى لبصیرتى ما لبست على نفسى و لا لبس على و ایم الله، لأفرطن لهم حوضا أنا ماتحه لا یصدرون عنه و لا یعودون الیه. (21)
بصیرت و آگاهى از وضعیت دشمن و نیروهاى خودى، تا آن حد اهمیت دارد که حتى مىتواند ترفندهاى دشمن استعمارگرى را که از قواى بسیار و امکانات فراوان برخوردار است، خنثا نماید. از این رو، حضرت على علیهالسلام تصریح فرمودهاند:
فانا لم نکن نقاتل على عهد رسول الله بالکثرة و انما کنا نقاتل بالبصیرة. (22)
امام جواد علیهالسلام نیز هشدار دادهاند که هر که در پى شناسایى نقاط ضعف و قوت دشمن و نیروهاى خودى نباشد، در غفلت خواهد بود و همین امر زمینهى دور شدن او از اهداف خود در مبارزه با استعمارگران را فراهم خواهد ساخت:
من لم یعرف الموارد اعیته المصادر. (23)
باید به خاطر داشت که بصیرت اقتضا مىکند که هم از دشمن پنهان بر حذر باشیم و هم از دشمن پیدا. دشمن پیدا دشمنى خود را پنهان نمىدارد. به این دلیل، برخورد
با آن از دشوارى کمترى برخوردار است. اما دشمن پنهان گاهى هستى مادى و معنوى انسان را بر باد مىدهد و این در حالى است که با پنهان داشتن دشمنى خود، راه خود را براى فعالیت در کشور هدف، هموار مىسازد. در اینجا، به بصیرت بیشترى نیاز است؛ چنان که امیرمؤمنان على علیهالسلام نیز فرمودند:
کن للعدو المکاتم اشد حذرا منک للعدو المبارز. (24)
همچنین آن حضرت در نامهى خود به مالکاشتر، از دشمن پنهان، که مصداق بارز آن در زمان حاضر، استعمارگران فرانوند، چنین پرهیز دادند:
و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه فان العدو ربما قارب لیتغفل؛ فخذ بالحزم و اتهم فى ذلک حسن الظن. (25)
حاصل آن که در صورتى که بتوان دشمن را به خوبى شناخت و درک صحیحى از ماهیت آن به دست آورد، بدون تردید، مىتوان به راحتى به مقابله با آن پرداخت؛ اما فقدان بینش و بصیرت صحیح، در این زمینه مىتواند زمینهى انحراف از مسیر مبارزه با دشمن را فراهم سازد. در مواجهه با استعمار فرانو نیز. از یک سو، باید به ماهیت استعمارگران و شیوهها و ابزار آنها بصیرت کامل داشت و از سوى دیگر، باید نسبت به توانمندىهاى نیروهاى خودى در مقابله با این پدیده، آگاهى کافى به دست آورد؛ چرا که غفلت از میزان توانمندىهاى نیروهاى خودى نیز ممکن است خود عاملى در عدم مهار استعمار فرانو باشد.
ب. حفظ آمادگى و غفلت نکردن از وجود دشمن
مسلمانان مؤظفند همواره خود را براى مقابله و رویارویى در تمام عرصهها، اعم از عرصههاى نظامى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى، آماده نگه دارند؛ چرا که غفلت از این امر مىتواند موجب چیرگى دشمن بر مسلمانان گردد. در برخى نصوص دینى، با صراحت، بر لزوم حفظ آمادگى در برابر دشمن، که مصداق بارز آن در زمان حاضر استعمارگران فرانوند، تأکید شده است.و اذا کنت فیهم فأقمت لهم الصلاة فلتقم طائفة منهم معک و لیأخذوا أسلحتهم فاذا سجدوا فلیکونوا من ورآئکم ولتأت طائفة أخرى لم یصلوا فلیصلوا معک و لیأخذوا حذرهم و أسلحتهم ود الذین کفروا لو تغفلون عن أسلحتکم و أمتعتکم فیمیلون علیکم میلة واحدة. (26)
در این آیهى شریفه، بر ضرورت حفظ آمادگى در شرایط جنگى تأکید شده است؛ اما تعلیل حکم در آیه عمومیت دارد و شامل تمام مواردى مىشود که غفلت از دشمنان ممکن است موجب چیرگى آنان بر جامعهى اسلامى شود.
و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم. (27)
آیهى شریفهى مزبور صراحت دارد که در تمام مقاطع زمانى و مکانى و نیز همهى حوزههاى اجتماعى، باید آمادگى خود را براى مقابله با دشمن حفظ کرد و حتى از این فراتر، باید تا آن حد از آمادگى و قدرت قرار داشت که همواره وحشت در دل استعمارگران وجود داشته باشد تا به خود جرئت ندهند به فکر غارت منابع مسلمانان بیفتند.
ج. حفظ هوشیارى در برابر ترفندهاى استعمارگران
دشمن استعمارگر در تلاش براى تسلط بر منابع غنى مسلمانان، با ترفندهاى متفاوتى جامعهى اسلامى را در معرض خطر قرار داده و این امر مستلزم حفظ هوشیارى در برابر این توطئههاست. مولاى متقیان، حضرت على علیهالسلام تأکید مىورزند در جنگ، چه نبردهاى نظامى و چه نبردهاى اقتصادى، سیاسى و فرهنگى، دشمن همواره در کمین است و هر گونه غفلت و نادیده انگاشتن او لطمهى جبران ناپذیرى به همراه خواهد داشت:ان أخا الحرب الأرق و من نام لم ینم عنه. (28)
در فرازى دیگر نیز به تبعات منفى و جبرانناپذیر غفلت از دشمن چنین اشاره نمودهاند:
من نام عن عدوه انتبهته المکائد. (29)
هر چند دشمنان ممکن است گاهى در ظاهر دست از خصومت خویش بردارند، اما خوى زیاده طلبى آنان به جاى خود باقى است و از این رو، همواره در کمینند تا با بهرهگیرى از شیوههاى مناسب، به نقشههاى شوم خود دست یابند:
لا تغترن بمجاملة العدو فانه کالماء و ان اطیل اسخانه بالنار لا یمتنع من اطفائها. (30)
دشمن استعمارگر نیز از این امر مستثنا نیست و تلاش مىکند با بهرهگیرى از ابزارى که اکنون در اختیار دارد، به غارت اموال و افکار مسلمانان بپردازد؛ چرا که افزون طلبى آن منحصر به زمان خاصى نیست و در هر زمانى در صددند تا غریزهى منفعت طلبى خود را از طریق استعمار دیگر کشورها اشباع نمایند. روشن است که دشمن استعمارگر با ابزار جدید و فریبنده به میدان مىآید و این امر مستلزم هوشیارى و توجه بیش از پیش مسلمانان است. چه بسا یک لحظه غفلت، خسارتى جبران ناپذیر به همراه داشته باشد و از همین روست که امیرمؤمنان علیهالسلام مردم کوفه را مذمت مىنمایند که از دشمن خویش غفلت ورزیدند و فرصت پیروزى را به دشمنان دادند:
أنتم تکادون و لا تکیدون و تنتقص أطرافکم فلا تمتعضون لا ینام عنکم و أنتم فى غفلة ساهون غلب و الله المتخاذلون. (31)
د. بهرهگیرى از تبلیغات و عملیات روانى مؤثر در میان نیروهاى خودى
در عصر حاضر که ارتباطات و تبلیغات نقشى اساسى در جهت دهى به افکار عمومى دارند، استعمارگران تلاش مىکنند با فراهم ساختن زمینههاى لازم، اذهان و افکار را براى اقدامات استعمارگرانهى خویش آماده سازند. »عملیات روانى« یکى از ابزارها و شیوههایى است که نه تنها در زمان جنگ، بلکه در هر مرحله از حیات استعمار، نقشى اساسى در استحالهى فکرى مردم کشورهاى تحت استعمار ایفا مىکند. موج تبلیغاتى گستردهاى که اکنون علیه جهان اسلام ایجاد شده است، در جهت تخریب افکار عمومى کشورها شکل مىگیرد و روشن است که استعمارگران قادرند با بهرهگیرى از جنگ روانى سازمان یافته، در تمام عرصهها، مردم کشورهاى هدف را استحاله نمایند. این حرکت در صورتى فرو خواهد نشست که این عملیات روانى گسترده با پاسخ قاطع کشورهاى مورد هجوم، مواجه شود. از این روست که عملیات روانى بر نیروهاى خودى اهمیت افزونى مىیابد؛ چرا که این امر مردم را در برابر عملیات روانى دشمن مقاوم خواهد نمود و استعمارگران فرانو نخواهند توانست از این ابزار به نفع خود بهره گیرند. استعمارگران در تلاش براى ایجاد مانع بر سر راه استقرار حاکمیت الهى، از هیچ تلاشى فروگذار نمىکنند و براى استقرار و تثبیت حاکمیت طاغوت، هزینههاى کلانى براى تحت تأثیر قرار دادن مردم کشورهاى دیگر صرف مىکنند:ان الذین کفروا ینفقون أموالهم لیصدوا عن سبیل الله. (32)
در نصوص دینى، با عبارتهایى مواجه مىشویم که نشان مىدهند هر گاه مسلمانان بتوانند با صرف هزینه، این تلاش دشمن را خنثا سازند، مىتوانند از این ابزار و شیوه براى تنویر افکار عمومى بهره گیرند. آیاتى از قرآن کریم تصریح دارند بر این که خداوند متعال نیز گاهى براى تقویت روحیهى مسلمانان و تضعیف روحیهى کفار، روان انسانها را مورد توجه قرار داده و - به اصطلاح - دست به عملیات روانى زده است:
و اذا یریکموهم اذ التقیتم فى أعینکم قلیلا و یقللکم فى أعینهم لیقضى الله أمرا کان مفعولا. (33)
در این آیهى شریفه، خداوند متعال مؤمنان را توجه مىدهد که در حین نبرد، تعداد و قدرت دشمنان را کمتر از آنچه است، به چشم آنان مىآورد تا عرصه را به دشمن واگذار نکنند و تسلیم او نگردند. از سوى دیگر، جبههى مؤمنان را در نظر دشمنان کمتر جلوه مىدهد تا آنان را فریب دهد و قدرت واقعى مسلمانان را بر آنها پوشیده دارد. در آیهى شریفه مىفرماید:
ثم أنزل الله سکینته على رسوله و على المؤمنین و أنزل جنودا لم تروها و عذب الذین کفروا و ذلک جزاء الکافرین. (34)
نیز خداوند به مؤمنان از وجود لشکریانى خبر مىدهد که در جنگ به کمک مسلمانان آمدند و عامل تقویت قدرت ایشان گردیدند.
آیات مزبور مؤید این مطلب هستند که چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح، باید در مبارزه با دشمن، به یارى خداوند امید داشت؛ چرا که او مؤمنان را از راههاى خاص روانى نیز مورد حمایت قرار مىدهد تا در برابر دشمن احساس ضعف نکنند. نکتهى دیگرى که از این آیات استفاده مىشود این است که به کارگیرى عملیات روانى بر نیروهاى خودى را تجویز مىنماید و به حکام اسلامى اجازه مىدهد در برابر دشمن، از لحاظ روانى، مسلمانان را تحت تأثیر قرار دهند و آنان را براى مقابله با هر دشمنى آماده سازند.
هـ. بهرهگیرى از تبلیغات و عملیات روانى مؤثر در میان نیروهاى دشمن
علاوه بر عملیات روانى بر نیروهاى خودى، باید دشمن را چنان زیر ضربات حساب شدهى روانى و تبلیغاتى قرار داد که نه تنها تمام وقت و توانش در جواب گویى مصرف شود، بلکه فرصت حمله و مقابله پیدا نکند و حتى از تفکر صحیح و معقولانه نیز باز ماند. (35) با تدوین راهبردهاى کلان و تلاش براى پیشبرد این راهبردها از طریق به خدمت گرفتن نیروهاى مجرب، متعهد و بصیر و در نتیجه، به دست آوردن الگوى رسانهى اسلامى بر تأکید بر آموزههاى اسلامى و بومى، مىتوان بر نیروهاى دشمن نیز تأثیر گذارد و با بهرهگیرى از همان امکاناتى که دشمن استعمار خود را با آنها توسعه بخشید، مىتوان به مبارزه با آن برخاست.با امکانات رسانهاى موجود، مىتوان ماهیت دشمن را براى نیروهاى دشمن نیز مبرهن ساخت و به آنان نشان داد که حکام آنها، به پیروى از شیطان، تلاش مىکنند تا زشتىهاى خود را بر آنان زیبا بنمایانند:
یعدهم و یمنیهم و ما یعدهم الشیطان الا غرورا. (36)
در واقع، باید براى افکار عمومى دشمن نیز مشخص ساخت که استعمارگران همان پیروان شیطانند که تلاش مىکنند اعمال زشت خود را زینت دهند و مردمان را در آرزوهاى طولانى نگه دارند:
ان الذین ارتدوا على أدبارهم من بعد ما تبین لهم الهدى الشیطان سول لهم و أملى لهم. (37)
و. تثبیت علو خود بر کفار و جلوگیرى از سلطهى استعمارگران
از اصول انکار ناپذیر فقه شیعه، اصل »نفى سبیل« است. بر اساس این اصل، مسلمانان مؤظفند اجازهى سلطهى کفار را بر خود ندهند. استعمار با هر شکل و شیوهاى که به سراغ مسلمانان آید، در صدد تثبیت سلطهى خود بر مسلمانان است و از این رو، باید براى مقابله با آنان تدبیرى اندیشید. در درجهى اول، باید از استیلاى کفار بر جامعهى اسلامى جلوگیرى نمود؛ چرا که بر اساس آیات شریفهى قرآن نه در عالم تکوین، کفار بر مسلمانان برترى دارند و نه در عالم تشریع. شارع قانونى را صادر کرده است که مانع سلطهى کفار بر مسلمانان شود.و لن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا. (38)
و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین. (39)
فلسفهى چنین حکمى نیز این است که اگر دشمنان بر مسلمانان مسلط گردند، مقدسات آنان را مورد تعرض قرار خواهند داد و تلاش مىکنند تا مسلمانان را نیز به سوى آیین انحرافى خود برگردانند:
ان یثقفوکم یکونوا لکم أعداء و یبسطوا الیکم أیدیهم و ألسنتهم بالسوء و ودوا لو تکفرون. (40)
در درجهى بعد، باید به دنبال حفظ علو و استیلاى مسلمانان بر کفار برآمد و به آنان اجازه نداد تا به فکر غارت و چپاول منابع مادى و معنوى مسلمانان برآیند. در روایتى از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و اله، که در منابع متعدد فقهى مورد استناد فقها قرار گرفته، بر این مطلب تأکید شده است: الاسلام یعلو و لا یعلى علیه. (41)
ز. اعتماد و پیروى نکردن از دشمن
یکى از تهدیدات جدى که همواره از سوى کشورهاى استعمار متوجه کشورهاى اسلامى بوده این است که بسیارى از نیروهاى بومى را جذب خود کرده، با زیبا نشان دادن زشتىهاى خود، آنان را فریفتهى خود مىنمایند. اما اگر نیروهاى بومى کشورهاى هدف اندک توجهى به ماهیت دشمنان خود داشته باشند، هیچ گاه به آنان پناه نمىبردند و از آنان خط و نشان نمىگیرند. از جمله خطابهاى خداوند به مؤمنان این است که در مسیر شیاطین گام نگذارند.
یا أیها الذین آمنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یأمر بالفحشاء و المنکر. (42)
علت عدم اعتماد به شیطان و شیطان صفتان را آن دانسته است که در سایهى پیروى از چنین کسانى، زمینهى تخریب فرهنگى مسلمانان توسط دشمن فراهم مىشود و آنان فرصت مىیابند تا در سایهى چنین اعتمادى، فحشا و منکر را در جامعهى اسلامى ترویج دهند. بر اساس آیهى شریفهى مزبور، فلسفهى حکم به عدم پیروى از شیاطین آن است که اینان همواره دشمن مسلمانان هستند و هیچ گاه از عداوت خویش دست برنمىدارند.
علاوه بر آیات مزبور، دستهى دیگرى از آیات توصیه مىکنند مؤمنان هیچ گاه کفار و مشرکان را - که مصداق بارز آنها در حال حاضر استعمارگرانند - به عنوان دوست خویش برنگزینند:
لا یتخذ المؤمنون الکافرین أولیاء من دون المؤمنین؛ (43)
یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا و لعبا من الذین أوتوا الکتاب من قبلکم و الکفار أولیاء و اتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛ (44)
یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصارى أولیاء بعضهم أولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدى القوم الظالمین. (45)
آیات مزبور در این زمینه صراحت دارند. خداوند متعال در آیهى شریفهاى نیز دورى گزیدن از دشمن و صبر در برابر گفتههاى نارواى آنان را به پیامبر خویش توصیه نموده است: و اصبر على ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا. (46)
عدم پیروى از استعمارگران و نیز عدم اعتماد به آنان، ممکن است شکلهاى متفاوتى داشته باشد. به برخى از موارد آنها در روایات اشاره شده است. حضرت على علیهالسلام در یکى از فرمایشهاى خود، طلب هر گونه خیرخواهى از دشمن را نشانهى جهالت دانستهاند:
قد جهل من استنصح اعداءه. (47)
در روایت دیگرى نیز حضرت توصیه نمودهاند که مؤمنان دشمن را مشاور خود قرار ندهند و اخبار خود را از او بپوشانند:
لا تشاور عدوک و استره خبرک. (48)
امام صادق علیهالسلام نیز در مقابله با دشمن، »مبارزهى منفى« را پیشنهاد داده، مسلمانان را از تقلید دشمنان بر حذر داشتهاند:
انه اوحى الله الى نبى من انبیائه قل للمؤمنین: لا تلبسوا لباس أعدانى، و لا تطعموا مطاعم اعدائى، و لا تسلکوا مسالک اعدائى فتکونوا أعدائى کما هم أعدائى. (49)
ح. از میان بردن زمینههاى نفوذ استعمار در جوامع اسلامى
از جمله وظایف خطیر مسلمانان و به ویژه دولت مردان آنها این است که در برابر استعمار، هوشیارى لازم را داشته باشند و از قبل، براى جلوگیرى از نفوذ دشمن، در جوامع اسلامى تدابیر لازم را اتخاذ نمایند. در صورت بالا بردن میزان کارآمدى نظام و در نتیجه، افزایش مقبولیت مردمى آن، مىتوان در مقابل تهدیدات استعمار، از مردم انتظار عملکرد مناسب داشت؛ چرا که یکى از تلاشهاى دشمن ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامى در تأمین منافع و مصالح شهروندان و ایجاد فاصله میان حکومت و مردم از طریق طرح شبهات و زیر سؤال بردن سیاستهاى کلان آن حکومت در عرصههاى داخلى و خارجى است. البته در کنار افزایش مقبولیت مردمى، باید مردم را همواره متوجه مشروعیت آن نیز نمود؛ چرا که مسئلهى مشروعیت نظام اسلامى، که ریشه در اعتقادات دینى مردم دارد، مىتواند در آنها ایجاد تحرک نماید و آنان را در مقابل تهدیدات و تطمیعات استعمارگران مقاوم سازد. در ذیل، به برخى از مواردى که زمینهى نفوذ استعمار در جامعهى اسلامى را از میان مىبرد، با تکیه بر متون اسلامى اشاره مىشود:1. تقویت جنبههاى اخلاقى و معنوى :
به دلیل آن که روح جوامع اسلامى با آموزههاى مقدس اسلام عجین شده، براى مسلمانان فرصتى به دست آمده است تا در پناه آن آموزههاى نجات بخش، خود را از چنگال استعمار برهانند. مقابله با عملیات روانى دشمن در صورتى به نتیجهى دلخواه منجر خواهد شد که این جنبههاى اخلاقى و معنوى در جامعهى اسلامى تقویت شود. از این روست که استعمارگران در تلاشند تا با ابزارهاى خود، این جنبه را در جوامع اسلامى تضعیف نمایند. با بهرهگیرى از اعتقادات محکم و راسخ مکتب اسلام، به آسانى مىتوان در برابر جنگ روانى استعمارگران، روحیهى مقاومت را در میان مردم تقویت نمود. از این روست که قرآن کریم توصیه مىنماید: مؤمنان در قبال دشمن، باید ثابت قدم باشند و با یاد خدا، روحیهى استقامت و مقاومت را در خود تقویت نمایند:یا أیها الذین آمنوا اذا لقیتم فئة فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون. (50)
رسول خدا صلى الله علیه و اله نیز شرط نصرت مسلمانان از جانب خداوند را در امور معنوى ذیل خلاصه نمودهاند: انما ینصر الله هذه الامة بضعیفها بدعوتهم و صلاتهم و اخلاصهم. (51)
2. تقویت روحیهى صبر، استقامت و شهادت طلبى :
نصوص دینى در موارد فراوانى، شرط نصرت خداوند در نبردهاى نظامى و غیر نظامى را تقویت روحیهى صبر، استقامت و شهادت طلبى در جامعهى اسلامى دانستهاند؛ از جمله آیات ذیل که بر اهمیت نصرت خداوند در نبردگاه جبههى اسلام و کفر تأکید نمودهاند:بلى ان تصبروا و تتقوا و یأتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم بخمسة آلاف من الملائکة مسومین؛ (52)
یا أیها الذین آمنوا ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت أقدامکم؛ (53)
ان ینصرکم الله فلا غالب لکم و ان یخذلکم فمن ذا الذى ینصرکم من بعده و على الله فلیتوکل المؤمنون. (54)
براى تقویت روحیهى صبر و مقاومت در میان مسلمانان، خداوند متعال خود نیز وارد عمل شده و راهکارهایى در این زمینه معرفى کرده است که عمل بدانها مىتواند زمینهى نفوذ استعمار را نیز از میان ببرد و یا کاهش دهد:
و لا یحزنک قولهم ان العزة لله جمیعا. (55)
در آیهى شریفهى مزبور، خداوند متعال با توصیه به مقاومت در برابر گفتههاى نابخردانهى دشمنان، به پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله بشارت مىدهد که تمام عزت و سرافرازى مخصوص خداوند است و دشمنان از آن بهرهاى نخواهند برد.
و أطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین. (56)
در این آیه نیز تقویت روحیهى مقاومت و صبر در برابر دشمن را منوط به اطاعت از خداوند و رسول او و نبود نزاع و سستى در میان مسلمانان دانسته و این صبر و مقاومت را شرط اساسى همراهى و حمایت خداوند از آنان دانسته است. در آیاتى همچون آیهى شریفهى ذیل نیز خداوند شرط رهایى از کید و مکر دشمنان را تقویت روحیهى استقامت و صبر در میان مسلمانان همراه با پرهیزگارى آنان دانسته است:
ان تمسسکم حسنة تسؤهم و ان تصبکم سیئة یفرحوا بها و ان تصبروا و تتقوا لا یضرکم کیدهم شیئا. (57)
3. امر به معروف و نهى از منکر :
عمل به دو فریضهى »امر به معروف« و »نهى از منکر«، نه تنها فرد را در برابر گناه مصون مىسازد، بلکه اگر به تمام ابعاد آن، به ویژه ابعاد اجتماعى آن، توجه گردد و عمل بدان فراگیر شود. جامعهى آرمانى ایجاد مىکند که هرگز زمینهى نفوذ استعمار، به ویژه استعمار فرانو، در آن وجود نخواهد داشت.ولتکن منکم أمة یدعون الى الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون. (58)
بر اساس آیهى شریفهى مزبور، این فریضهى الهى تنها بر عهدهى افراد جامعهى اسلامى نیست، بلکه حکومت نیز موظف است تا مردم جامعهى خویش را از گزند گناهان، تهاجم فرهنگى، و نیز شبهات مخرب دین به دور نگه دارد و آنان را در قبال آسیبهاى فرهنگى و دینى مصون دارد. این امر منجر به ایجاد فضایى در جامعه خواهد شد که هیچ گاه استعمار، حتى به شیوهى فرانوى آن، نمىتواند در آن نفوذ نماید.
4. حفظ وحدت و یکپارچگى حول کلمهى توحید :
دشمن استعمارگر در صورتى قادر به دستیابى به اهداف خود در کشورهاى هدف خواهد بود که بتواند با ایجاد اختلاف و تشتت، زمینهى سلطهى خویش را فراهم سازد. از این رو، باید حول کلمهى توحید، در کنار یکدیگر، در جامعهى اسلامى ثبات و امنیت ایجاد کنیم و از این نظر، خداوند منان را شکر گزاریم:و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم أعداء فألف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخوانا. (59)
بىتردید، استعمارگران، که نیل به اهداف خود را در سایهى ایجاد اختلاف در کشورهاى هدف دنبال مىکنند، نقشهها و ترفندهاى متنوعى به کار مىگیرند و از اختلافات موجود در جوامع اسلامى نهایت بهره را مىبرند؛ زیرا استعمارگران، مریدان شیطانند و شیطان نیز به آنان آموخته است که چگونه مىتوان با ایجاد اختلاف و دودستگى، به اهداف شیطانى دست یافت. امام باقر علیهالسلام در وصف شیطان و شیطان صفتان فرمودند:
ان الشیطان یغرى بین المؤمنین ما لم یرجع أحدهم عن دینه، فاذا فعلوا ذلک استلقا على قفاه و تمدد، ثم قال: فزت؛ فرحم الله امرء ألف بین ولیین لنا. یا معشر المؤمنین! تألفوا و تعاطفوا. (60)
5. مقابله با شایعه پراکنى و برخورد با شایعه سازان :
بر کسى پوشیده نیست که سلاح اساسى دشمن براى ایجاد نفاق و اختلاف در جامعهى اسلامى، بهرهگیرى از شایعات بىاساس است که گاهى این شایعات به زبان و قلم کسانى جارى مىشود که در جامعهى اسلامى، نقش ستون پنجم دشمن را ایفا مىکنند. روشن است که براى جلوگیرى از نفوذ استعمار، باید در این زمینه تدبیرى اندیشید.در متون دینى مسلمانان به برخى از راهکارهاى مقابله با ترویج شایعات در جامعهى اسلامى اشاره شده است. در آیات شریفهى 11 تا 16 سورهى مبارکهى »نور«، خداوند متعال کسانى که شایعات و اتهامات ناروا را سادهلوحانه مىپذیرند و نقل مىکنند، به شدت مورد مذمت قرار مىدهد تا شاید این امر آنان را در این زمینه حساس نماید و جلوى تقویت شایعات در جامعهى اسلامى گرفته شود. در آیهى شریفهى ذیل نیز براى جلوگیرى از سوءاستفادههاى احتمالى دشمن از شایعات، به مسلمانان توصیه شده است: براى اطلاع از حقیقت، امر را به افراد خبره و آگاه واگذار نمایند و اگر قدرت تشخیص حقیقت را ندارند، از پذیرش و نقل شایعات بپرهیزند:
و اذا جاءهم أمر من الأمن أو الخوف أذاعوا به ولو ردوه الى الرسول و الى أولى الأمر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم و لو لا فضل الله علیکم و رحمته لا تبعتم الشیطان الا قلیلا. (61)
آیهى شریفهى ذیل نیز راهحل دیگرى براى محفوظ ماندن از شر شایعات، به مسلمانان پیشنهاد مىکند: آن اینکه از منبع خبر اطلاع دقیق داشته باشند، و تا وقتى به وثوق خبر دهنده اطمینان پیدا نکردهاند، خبر او را در جامعه نشر ندهند:
یا أیها الذین آمنوا ان جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا أن تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمین. (62)
البته این توصیهها در صورتى است که غرضى از نقل شایعات در کار نباشد؛ چرا که اگر افرادى در صدد برآیند با وجود نقش تخریبگر شایعات، به نقل و پخش آن در جامعهى اسلامى ادامه دهند، قهرا باید با آنان برخورد جدىترى کرد؛ همان گونه که آیهى شریفه حکم سنگینى براى چنین کسانى وضع نموده است:
لئن لم ینته المنافقون و الذین فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدینة لنغرینک بهم ثم لا یجاورونک فیها الا قلیلا ملعونین أینما ثقفوا أخذوا و قتلوا تقتیلا. (63)
نتیجهگیرى
استعمار همواره در تلاش است تا با توجه به اقتضائات زمان و مکان، سیاست غارت منابع مادى و معنوى را دنبال نماید و هیچگاه از این سیاست خود کناره نخواهد گرفت. اگر نگاهى عمیق و ژرف به پدیدهى استعمار و تاریخ آن داشته باشیم، پى خواهیم برد که تاریخ استعمار به پایان نرسیده، بلکه روز به روز پوست انداخته و همواره باز تولید شده است. (64) »استعمار فرانو« جدیدترین شکل استعمار است که در عصر حاضر، حضورى مؤثر و جدى در عرصهى کشورها دارد. این استعمار با ابزارى جدید به سراغ کشورهاى هدف آمده است. بدین روى، راهکارهاى مؤثر در این زمینه، راهکارهایى هستند که قادر به تشخیص این نوع استعمار باشند و سپس بتواند با بهرهگیرى مناسب، به نبرد با آن برخیزند. استعمار فرانو تلاش دارد با جهانى سازى فرهنگ، فرهنگ لیبرالى را بر دنیا حاکم سازد. این فرهنگ، که اباحهگرى را به دنبال دارد، فرهنگ بومى و اسلامى را مورد تهاجم قرار مىدهد و در این کار، که به کمک ابزارهاى اطلاعاتى و فناورانهى پیشرفته صورت مىگیرد، دشمن زمینهى جذب افراد بومى را به سمت خود فراهم مىسازد و سبب تهى شدن جامعهى اسلامى از محتواى غنى و نیروهاى راسخ در اعتقادات مىگردد و بىتردید، این امر زمینهى نفوذ استعمار را فراهم مىسازد.براى مقابله با چنین روندى، اسلام از پیش، تدابیر لازم را اتخاذ نموده است؛ تدابیرى که بهرهگیرى از آنها مىتواند نه تنها تهدید استعمار را مهار سازد، بلکه حتى قادر است آن را به فرصتى براى جوامع اسلامى مبدل نماید. اولین چیزى که در نبرد با استعمارگران از اهمیت برخوردار است تقویت بصیرت نسبت به ماهیت استعمار فرانو و حتى نسبت به نیروهاى خودى است؛ چرا که تا وقتى ماهیت دشمن مشخص نگردد، نمىتوان براى مبارزه با آن تدبیرى اندیشید. حفظ هوشیارى در برابر دشمن و غفلت نکردن از ترفندهاى او، در حفظ جامعه از گزند استعمار نقشى اساسى دارد. همان گونه که استعمار با عملیات روانى کار خود را پیش برده است، براى مقابله با آن نیز باید این ابزار را در اختیار گرفت و با عملیات روانى بر نیروهاى دشمن و نیروهاى خودى، زمینهى نفوذ استعمار را از میان برداشت. همچنین باید همواره نقطهى اوج را در نظر داشت و به سمت آن حرکت کرد، و آن نقطه رفع سلطهى اجانب از کشور اسلامى و حتى ایجاد برترى مسلمانان نسبت به دشمنان است. این امر مستلزم از میان بردن زمینههاى استعمار در جوامع اسلامى است. تقویت جنبههاى اخلاقى و معنوى در جامعه، تقویت روحیهى صبر، استقامت و شهادت طلبى در جوامع اسلامى، عمل به فریضهى »امر به معروف« و »نهى از منکر«، حفظ وحدت و یکپارچگى حول کلمهى توحید و نیز مقابله با شایعه پراکنى و برخورد با شایعه سازان برخى از راهکارها براى از بین بردن زمینههاى سیطرهى استعمارگران بر جوامع اسلامى هستند.
پینوشتها:
1- دانش آموخته حوزه علمیه قم و دانشجوى دکترى علوم سیاسى.
2- Colonialism.
3- فرهنگ علوم سیاسى، ص 95.
4- فرهنگ روابط بینالملل، ص 29.
5- ر. ک: شناخت ماهیت و عملکرد امپریالیسم، ص 9 و دانشنامهى سیاسى، ص 27.
6- فرهنگ علوم سیاسى، ص 386.
7- نظریهى سیاسى شهید صدر، ص 193.
8- ستیز با تهاجم فرهنگى غرب، ص 25.
9- دنیاى اسلام و تهاجم فرهنگى غرب، ص 26.
10- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مردم قم با ایشان، 19 دى 1383.
11- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار خانوادههاى شهداى استان کرمان با ایشان، 12 اردیبهشت 1384.
12- شیطان از هر گروهى لشکریان و یارانى سواره و پیاده دارد (نهجالبلاغه، خ 192، ص 384).
13- و شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مىکنند تا با شما به مجادله برخیزند. اگر از آنها اطاعت کنید شما هم مشرک هستید. )انعام: 121(.
14- جنگ روانى، ص 18.
15- همان، ص 21.
16- سفارش مىکنم شما را به پروا داشتن از خدایى که با ترساندنهاى مکرر، راه عذر را بر شما بست و با دلیل و برهان روشن، حجت را تمام کرد، و شما را پرهیز داد از دشمنى شیطانى که پنهان در سینهها راه مىیابد، و آهسته در گوشها راز مىگوید، گمراه و پست است، وعدههاى دروغین مىدهد، در آرزوى آنها به انتظار مىگذارد، زشتىهاى گناهان را زینت مىدهد، گناهان بزرگ را کوچک مىشمارد و آرام آرام دوستان را فریب مىدهد و راه رستگارى را بر بندگانش مىبندد و در روز قیامت آنچه را که زینت داده است انکار مىکند، و آنچه را که آسان کرده است، بزرگ مىشمارد، و از آنچه که پیروان خود را ایمن داشته بود، سخت مىترساند )نهجالبلاغه، خ 83، ص 136(.
17- دشمن شناسى، ص 17 - 22.
18- ر. ک. بقره: 17؛ اعراف: 195، 179 و 198؛ هود: 20 و یس: 9.
19- ر. ک. اعراف: 201.
20- عمل کنندهى بدون آگاهى همچون روندهاى است که به بیراهه مىرود. پس هر قدر شتاب کند از هدفش دورتر مىماند. و عمل کنندهى از روى آگاهى همچون روندهاى بر راه راست است. پس بیننده باید به درستى بنگرد که آیا روندهى راه مستقیم است یا واپسگرا )نهجالبلاغه، خ 154، ص 284(.
21- آگاه باشید که شیطان حزب خود را جمع کرده و سواره و پیادههاى لشکر خود را فراخوانده است! اما من آگاهى لازم به امور را دارم؛ نه حق را پوشیده داشتم و نه حق بر من پوشیده ماند. سوگند به خدا! گردابى براى آنان به وجود آورم که جز من کسى نتواند آن را چاره سازد. آنها که در آن غرق شوند هرگز نتوانند بیرون آیند، و آنان که بگریزند خیال بازگشت نکنند )همان، خ 10، ص 54(.
22- همانا ما در زمان رسول خدا صلى الله علیه و اله، به پشتوانهى کثرت )نیروها و امکانات( نمىجنگیدیم، بلکه تنها بر اساس بصیرت و آگاهى نبرد مىکردیم )بحارالانوار، ج 40، ص 255(.
23- کسى که نقشهها و مواضع کلیدى دشمن را نشناسد، در رسیدن به هدف عاجز مىماند )همان، ج 68، ص 340(.
24- از دشمن پنهان بیش از دشمن آشکار برحذر باش )شرح نهجالبلاغه، ج 20، ص 311(.
25- اما زنهار! زنهار از دشمن خود پس از آشتى کردن! زیرا گاهى دشمن نزدیک مىشود تا غافلگیر کند. پس دوراندیش باش و خوشبینى خود را متهم کن )نهجالبلاغه، ن 53، ص 586(.
26- و هنگامى که در میان آنها باشى، و )در میدان جنگ( براى آنها نماز را برپا کنى، باید دستهاى از آنها با تو )به نماز( برخیزند و سلاحهایشان را با خود برگیرند و هنگامى که سجده کردند )و نماز را به پایان رساندند( باید به پشت سر شما )به میدان نبرد( بروند و آن دستهى دیگر که نماز نخواندهاند )و مشغول پیکار بودهاند( بیایند و با تو نماز بخوانند، آنها باید وسایل دفاعى و سلاحهایشان را )در حال نماز( با خود حمل کنند؛ )زیرا( کافران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهاى خود غافل شوید و یکباره بر شما هجوم آورند. )نساء: 102(.
27- هر نیرویى در توان دارید براى مقابله با آنها آماده سازید و )همچنین( اسبهاى ورزیده )براى میدان نبرد(، تا به وسیلهى آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید و )همچنین( گروه دیگرى غیر از اینها را که شما نمىشناسید و خدا آنها را مىشناسد. )انفال: 60(.
28- همانا برادر جنگ، بیدارى و هوشیارى است. هر که بخوابد دشمنش نمىخوابد )نهجالبلاغه، ن 62، ص 602(.
29- کسى که از دشمن غفلت کند حیلهها و کیدهاى دشمن بیدارش خواهد ساخت )غررالحکم و دررالکلم، ج 5، ص 344، فراز 8672(.
30- ظاهر سازى دشمن تو را فریب ندهد؛ چرا که دشمن همچون آب است که گرچه غلیانش با آتش به درازا کشد، اما از خاموش کردن آن سرباز نزند )همان، ج 6، ص 292، فراز 10298(.
31- شما را فریب مىدهند. اما شما فریب دادن نمىدانید؛ سرزمین شما را پیاپى مىگیرند و شما پروا ندارید؛ چشم دشمن براى حمله به شما خواب ندارد، ولى شما در غفلت به سر مىبرید )نهجالبلاغه، خ 34، ص 86(.
32- آنها که کافر شدند اموالشان را براى بازداشتن )مردم( از راه خدا خرج مىکنند. )انفال: 36(.
33- و در آن هنگام که )در میدان نبرد( با هم روبهرو شدید، آنها را به چشم شما که نشان مىداد، و شما را )نیز( به چشم آنها کم مىنمود تا خداوند کارى را که باید انجام گیرد، صورت بخشد. )انفال: 44(.
34- سپس خداوند سکینه )و آرامش( خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد و لشکرهایى فرستاد که شما نمىدیدید، و کافران را مجازات کرد. این است جزاى کافران. )بقره: 26(.
35- عوامل پیروزى و شکست، ص 125.
36- شیطان به آنها وعدهها )ى دروغین( مىدهد و به آرزوها سرگرم مىسازد، در حالى که جز فریب و نیرنگ به آنها وعده نمىدهد. )نساء: 120(.
37- کسانى که پس از روشن شدن هدایت برایشان به حق پشت کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است. )محمد: 25(.
38- خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطى نداده است. )نساء: 141(.
39- عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است. )منافقون: 8(.
40- اگر آنها بر شما مسلط شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدى کردن نسبت به شما مىگشایند و دوست دارند شما به کفر باز گردید. )ممتحنه: 2(.
41- اسلام )بر همه چیز( علو و استیلا دارد و چیزى بر آن علو و استیلا ندارد )وسائل الشیعه، ج 17، کتاب »الفرائض و المواریث«، ص 376، ح 11(.
42- اى کسانى که ایمان آوردهاید! از گامهاى شیطان پیروى نکنید. هر کس پیرو گامهاى شیطان شود )گمراهش مىسازد؛ زیرا( او به فحشا و منکر فرمان مىدهد. )نور: 21(.
43- افراد مؤمن نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند. )آلعمران: 28(.
44- اى کسانى که ایمان آوردهاید! افرادى از اهل کتاب که آیین شما را به باد استهزا و بازى مىگیرند و مشرکان را ولى خود انتخاب نکنید و از خدا بپرهیزید، اگر ایمان دارید. )مائده: 57(.
45- اى کسانى که ایمان آوردهاید! یهود و نصارا را ولى )و دوست و تکیهگاه خود( انتخاب نکنید. آنها اولیاى یکدیگرند؛ و کسانى از شما که با آنان دوستى کنند از آنها هستند. خداوند جمعیت ستمکار را هدایت نمىکند. )مائده: 51(.
46- و در برابر آنچه )دشمنان( مىگویند شکیبا باش و به گونهاى شایسته از آنان دورى گزین. )مزمل: 10(.
47- کسى که از دشمنانش خیرخواهى طلبد نادان است )غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 473، فراز 6663(.
48- با دشمنانت رایزنى مکن و اخبارت را از او بپوشان )همان، ج 6، ص 269، فراز 10198(.
49- خداوند به یکى از پیامبران خود وحى نمود تا به مؤمنان این گونه ابلاغ کند: مبادا همچون دشمنان من لباس بپوشید و همانند ایشان غذا بخورید و بسان آنان راه بروید که در آن صورت، شما نیز مثل آنان دشمن من خواهید بود )وسائل الشیعه، ج3 ، ب »لباس المصلى«، ص 279، ح 8(.
50- اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که )در میدان نبرد( با گروهى روبهرو مىشوید، ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد کنید تا رستگار شوید. )انفال: 45(.
51- خداوند این امت را به واسطهى دعا، نماز و اخلاص ضعفا یارى مىکند )سنن نسائى، ج 6، ص 45(.
52- آرى، اگر استقامت و تقوا پیشه کنید و دشمن به همین زودى به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار تن از فرشتگان، که نشانههایى با خود دارند، مدد خواهد داد. )آلعمران: 125(.
53- اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر )آیین( خدا را یارى کنید شما را یارى مىکند و گامهایتان را استوار مىسازد. )محمد: 7(.
54- اگر خداوند شما را یارى کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد، و اگر دست از یارى شما بردارد کیست که پس از او، شما را یارى کند؟! و مؤمنان تنها بر خداوند باید توکل کنند. )آلعمران: 160(.
55- سخن آنها تو را غمگین نسازد! تمام عزت از آن خداست. )یونس: 65(.
56- اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که )در میدان نبرد( با گروهى روبهرو مىشوید، ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد کنید تا رستگار شوید و )فرمان( خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید و نزاع نکنید که سست مىشوید و قدرت شما از میان مىرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است. )انفال: 46(.
57- اگر نیکى به شما برسد آنها را ناراحت مىکند، و اگر حادثهى ناگوارى براى شما رخ دهد خوشحال مىشوند )اما( اگر در برابرشان استقامت و پرهیزگارى پیشه کنید، نقشههاى )خائنانهى( آنان به شما زیانى نمىرساند. )آلعمران: 120(.
58- باید از میان شما، جمعى دعوت به نیکى، و امر به معروف و نهى از منکر کنند و آنها همان رستگارانند. )آلعمران: 104(.
59- و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت بزرگ خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهاى شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او، برادر شدید. )آلعمران: 103(.
60- الاصول من الکافى، ج 2، ص 345.
61- و هنگامى که خبرى از پیروزى یا شکست به آنها برسد، )بدون تحقیق( آن را شایع مىسازند، در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان - که قدرت تشخیص کافى دارند - بازگردانند، از ریشههاى مسائل آگاه خواهد شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدهى کمى، همگى از شیطان پیروى مىکردید و )گمراه مىشدید(. )نساء: 83(.
62- اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر فاسقى خبرى براى شما آورد، دربارهاش تحقیق کنید تا مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید و از کردهى خود پشیمان شوید. )حجرات: 6(.
63- اگر منافقان و بیمار دلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بىاساس در مدینه پخش مىکنند دست از کار خود برندارند، تو را بر ضد آنان مىشورانیم، سپس جز مدت کوتاهى نمىتوانند در کنار تو در این شهر بمانند، و از جا طرد مىشوند و هر جا یافت شوند، گرفته خواهند و به سختى به قتل خواهند رسید. )احزاب: 60 و 61(.
64- نظریهى سیاسى شهید صدر، ص 193.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}