نویسنده: رامین رامین نژاد



 
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) آخرین پیامبر الهی و بهترین مخلوق پروردگار است. نام آن حضرت در قرآن کریم 4 بار با عنوان «مُحَمَّد» (1) و یک بار با عنوان «اَحْمَد» آمده (2) و در انجیل برنابا نیز از او با نام «مُحَمَّد» یاد شده (3) که احتمالاً ترجمه ی لغت «بارِقْلیط» است که به ترجمه ی ایتالیایی انجیل راه یافته است.(4) در فقره ای از صحیفه ی غَزَلُ الغَزَلات کتاب مقدس چاپ 1800 م که سخنانی منسوب به حضرت سلیمان (علیه السلام) را در بر دارد، نام پیامبر گرامی اسلام در عبارت «خلو محمدیم» (او دوست و محبوب من محمد است) آمده است (5)، اما در انجیل هایی که پس از سال 1800 م به چاپ رسید این عبارت را حذف کرده اند.(6) یکی از عالمان بزرگ یهود در یمن ــ به نام یحیی بن یعیش ــ نسخه ای از تورات مربوط به 500 سال پیش که میراث خانوادگی اوست را در اختیار دارد و در آن به رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ــ منطبق با آنچه در قرآن کریم آمده ــ بشارت داده است.(7) نام آن حضرت همچنین در لوح منسوب به کشتی حضرت نوح (علیه السلام) با عنوان «محمد» و در لوح منسوب به سلیمان نبی (علیه السلام) «اَحمد» ذکر گردیده است.(8)
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در 17 ربیع الاول سال عام الفیل مطابق با سال 571 م در مکه به دنیا آمد. پدرش حضرت عبدالله بن عبدالمطلب پیش از تولد او در سفر یثرب از دنیا رفت و در 6 سالگی نیز مادر گرامی اش حضرت آمنه (علیه السلام) وفات یافت. بنابراین، جدّش عبدالمطلب سپس عمویش ابوطالب عهده دار سرپرستی او گردیدند.(9) در سال 610 م که پیامبر به سن 40 سالگی رسیده و مطابق روش هر ساله ی خود در غار حرا بیتوته کرده بود، فرشته وحی بر او نازل شد و اولین آیات سوره ی «علق» را بر او خواند. در ابتدای بعثت، دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) سرّی و محدود به اطرافیان بود و در نتیجه، حضرت خدیجه (علیه السلام) همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان اولین زن مسلمان و حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) با عنوان اولین مرد مسلمان به دین آسمانی او گرویدند. سه سال بعد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) مأموریت یافت تا دعوت خویش را علنی سازد؛ پس بر روی کوه صفا ایستاد و قریش را از فرمان خداوند و رسالت خود آگاه ساخت. دعوت آن حضرت نزد اشراف مکه پذیرفته نشد، اما طبقات پایین مردم به آن علاقه مند شدند تعداد مسلمانان رو به فزونی نهاد و بدین جهت اشراف مکه احساس خطر کردند و بر آن ها سخت گرفتند. در طول این سال ها که پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان دوران سخت و پرمشقّتی را می گذرانیدند، نزول آیات الهی بر آن حضرت ادامه داشت و به جز قرآن کریم ــ که معجزه ی جاوید پیامبر (صلی الله علیه و آله است) ــ معجزات دیگری همچون «شَقُّ القَمَر» نیز به وقوع پیوست.(10) در سال 14 بعثت به دستور پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) مسلمانان دسته دسته از مکه به مدینه مهاجرت کردند.
پس در حالی که کفّار مکه قصد جان پیامبر (صلی الله علیه و آله) کرده بودند، او علی (علیه السلام) را بر بستر خود خوابانید و شب هنگام از مکه خارج شد و در مسیر مخالف راه مدینه حرکت کرد و مدت سه روز در غار ثور در جنوب غربی مکه توقف کرد و آن گاه که جست و جوگران از یافتن او ناامید شدند، از بیراهه روانه مدینه شد (11) و در 12 ربیع الاول سال 14 بعثت مطابق با 24 سپتامبر 622 م به مدینه رسید و این تاریخ به عنوان مبدأ تاریخ مسلمانان مقرر گردید.(12) از هنگام ورود پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مدینه و تأسیس حکومت اسلامی تا زمان وفات آن حضرت حدود 10 سال به طول انجامید و در این مدت 27 جنگ که رسول خدا خود در آن شرکت کرده بود، بین سپاه اسلام و کفار رخ داد.(13)
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سال هفتم هجری مکه را گشود و کعبه را از وجود بت ها پاکسازی کرد (14) و به مدینه بازگشت. آن حضرت در سال دهم هجری به حج رفت و حاجیان بسیاری او را همراهی کردند. در مسیر بازگشت از مکه به مدینه در منطقه غدیر خم، پیامبر (صلی الله علیه و آله) به موجب وحی پروردگار، مردم را جمع کرد و بر منبری از جهاز شتر بالا رفت و علی (علیه السلام) را با خود به منبر بالا برد و پس از خطبه ای مشتمل بر وعظ و خبر دادن از نزدیکی وفات خویش، بازوان علی (علیه السلام) را گرفته، با صدای رسا فرمود: «مَنْ کُنتُ مَوْلاه، فَهَذا علیٌ مَولاه» (هر کس من مولای او هستم، این علی مولای اوست). پس در حق او دعا فرمود و دشمنان او را نفرین کرد و از منبر فرود آمد و مردم را فرمود تا دسته دسته بروند و بر علی به امارت سلام کنند.(15) پیغمبر (صلی الله علیه و آله) پس از بازگشت از سفر حج بیمار شد. در روزهای اول بیماری، پیغمبر به رسم همیشه در خانه های همسران خود به نوبت می ماند و چون بیماری اش شدت یافت، با اجازه ی همه ی امّهات مؤمنین، در منزل عایشه اقامت کرد و تا آخر در آن جا بود.(16) پیامبر (صلی الله علیه و آله) در 28 صفر سال 11 هجری در خانه اش در مدینه رحلت فرمود و در هنگام وفات 63 ساله بود، (17) پس علی بن ابی طالب (علیه السلام) و عمویش ــ عباس بن عبدالمطلب ــ و پسران او ــ قَثم و فَضل ــ و اُسامه بن زید و شقران ــ آزاد شده ی رسول خدا ــ عهده دار غسل او شدند و او را از روی پیراهن غسل دادند و در آن حال، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمود: «پدر و مادرم به فدایت که در زندگی و مرگ پاکیزه ای». وقتی از غسل پیامبر (صلی الله علیه و آله) فراغت یافتند، او را در سه جامه کفن کردند؛ دو جامعه صحاری و یک حلّه ی سیاه که پیکر را در آن پیچیدند. بدن مطهر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را بر روی تختش نهادند و چنان شد که مسلمانان درباره ی محل دفنش اختلاف کردند. یکی گفت که او را در مسجد دفن کنیم و دیگری گفت که او را با اصحابش دفن کنیم. اما حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ما قُبِضَ نَبِیِّ اِلّا وَ یُدْفنُ حَیْثُ قُبِضَ» (هر پیامبری که درگذشت، او را همان جا که جان داده دفن می کنند). از این رو، بستر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را که بر آن جان داد بود، جمع کردند و زیر آن قبری حفر کردند. ابوطلحه زید بن سهل به رسم مردم مدینه برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبری حفر کرد که قسمتی از آن گودتر بود. ابن اسحاق نقل کرده است که علی بن ابی طالب (علیه السلام) و فضل بن عباس و قثم بن عباس و شقران در قبر او پای نهادند (18) و چنان شد که وقتی بدن مطهر پیغمبر (صلی الله علیه و‌ آله) را در قبر نهادند و خشت بر آن چیدند، شقران قطیفه ای را که پیامبر می پوشید و بر آن می نشست، بگرفت و در کور افکند و گفت که به خدا هیچ کس بعد از تو آن را به تن نمی کند و قطیفه با او به خاک رفت.(19) پس قبر را با خاک پوشاندند و به اندازه ی یک وجب از سطح زمین بلندتر ساختند.(20)

پی نوشت ها :

1ــ آل عمران/144؛ احزاب/40؛ فتح / 29؛ محمد /2.
2ــ صف/6.
3ــ انجیل برنابا، 16/98.
4ــ همان، مقدمه انجیل برنابا، محمدرشید رضا الحسینی، 32.
5 ــ ر.ک به کتاب مقدس، صحیفه غزل الغزلات سلیمان، 10/5، لندن، 1800 م. به نقل از علی و پیامبران، سید محمود سیالکوتی، ترجمه سید محمد مختاری سبزواری، 16ــ 17.
6ــ سید محمد سیالکوتی، علی و پیامبران، ترجمه سید محمد مختاری، 25ــ26.
7ــ روزنامه خراسان، مورخه ی 1386/3/12، ص 16.
8ــ شرح مفصل این الواح در مبحث «مزار حضرت نوح (علیه السلام)» و «مزار حضرت سلیمان (علیه السلام)» آمد. همچنین ر.ک به اسناد و دستنوشته های قرآنی منسوب به معصومین (علیهم السلام)، رامین رامین نژاد، ص 80، 83.
9ــ مسعودی، مروج الذهب، 641/1.
10ــ قمر/1. آیات اولیه ی سوره ی قمر حاکی از آن است که ماه در گذشته شکاف عظیمی برداشته و دو نیم گشته است، عکس هایی که توسط فضانوردان ناسا (سازمان فضایی آمریکا) از فاصله 14 کیلومتری از سطح کره ی ماه با آپولوی 10 و 11 گرفته شده شکاف هایی را روی این کره نشان می دهد که وقوع این معجزه ی عظیم را اثبات می کند. این تصاویر گویای آن است که دو نیم کره ی ماه پس از جدا شدن دوباره با مواد مذاب به هم جوش خورده و متصل شده اند و در محل جوش خوردگی و شکاف هایی به طول هزاران کیلومتر پدید آمده که همچون کمربندی دور ماه را در برگرفته است. ر.ک: روزنامه خراسان، مورخه 1386/7/23، ص 12.
11ــ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، 912/3.
12ــ تاریخ اسلام، پژوهش دانشگاه کمبریج، 79.
13ــ مسعودی، مروج الذهب، 636/1.
14ــ همان، 645/1.
15ــ سیدعلی اکبر فیاض، تاریخ اسلام، 108 ــ 109.
16ــ همان، 109ــ110.
17ــ مسعودی، مروج الذهب، 369/1، 637.
18ــ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، 1340/4.
19ــ همان، 1340/4؛ مسعودی، مروج الذهب، 639/1.
20ــ مجلسی، بحارالانوار، 37/22، 506، 541.

منبع: رامین نژاد؛ رامین، (1387)، مزار پیامبران، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی، چاپ اول.