علائم و نشانه ها:

-عدم اعتماد به نفس،

-رفتارهای خلاف ادب،

-احساسات متضاد،

-سعی در دست انداختن و متلک گفتن،

-لاف زن و دروغگو،

-جعل دروغ برای خنداندن دیگران،

-رفتارهای ریاکارانه،

-سعی در جریحه دار کردن عواطف و شخصیت افراد با حرفهای نیش دار و هجو،

-دائماً در پی ابداع شیوه هایی برای خنداندن دیگران،

-در مقابله با افراد ضعیف سعی دارند که آنها را مسخره کنند بوسیله شوخی و متلک گویی،

-احترام قائل نشدن برای حقوق و شخصیت دیگران،

-شوخی های بی جا و بی مورد(که گاهی موجب رنجش دوستان و اطرافیان می شود)،

-بروز رفتاری ابلهانه و سبک،

-بد دهنی و پرخاشگری،

-خنده های غیرعادی و کارهای غیراخلاقی،

-سر به هوا، فضول و شرور،

-معروف بودن به گزافه و اغراق گویی،

-تلقین پذیر.
 

عوامل پدید آورنده:

-عدم برخورداری از تربیت صحیح و اصولی،

-(گاهی) به علت نقضی خاص،

-مقاومت و ایستادگی در مقابل دستورات دیگران،

-عدم امکان رشد برای کودک،


-محرومیت شدید و جریحه دار شدن احساسات کودک،

-احساس عجز و زبونی در برابر رفتار دیگران،

-خستگی فکری و به ستوه آمدن از وضعیت خود،

-وجود بیماری روانی، ترس های مختلف،

-بی مهری و مقبول نبودن،

-احساس محرومیت، حسادت و انتقام گیری،

-محبت افراطی، شادی افراطی و معاشرت های ناپسند،

حساس ناامنی،

-اضطراب و تشویش،

-کمبود عزت نفس و بی مهری نسبت به کودک.
 

چگونگی عملکرد:

-مهربانی و تشویق،

-احترام و پذیرش کودک،

-شناخت انگیزه و علت رفتار کودک،

-ستایش کارهای مثبت و تذکر عمل نامطلوب،

-بی اعتنایی به رفتارهای ناپسند کودک و آموزش رفتار مناسب،

-طرد و دور ساختن عوامل تحریک زا،

-توجه به نیازهای اساسی کودک و برآورده کردن آنها،

-اخطار، انتقاد و یادآوری،

-نخندیدن به رفتارهای کودک،

-تنبیه (گاهی)،

-برخورد با کودک با اصول صحیح تربیتی،

-واگذاری مسئولیتی در حدظرفیت کودک به او.


:منبع

نجاتی، حسین، (1388)، روانشناسی کودک، تهران، نشر بیکران، چاپ دهم.