ابیات شاهنامه در راحه الصدور و آیه السرور
دکتر منوچهر اکبری*
علی غلامی**
چکیده
شاهنامه از جمله متون کهنی است که تعداد نسخه های خطی آن بسیار زیاد است، اما کهن ترین آنها بیش از دویست سال با سرایش شاهنامه فاصله دارد. در همین نسخه های موجود نیز که هیچ یک از نظر ترتیب ابیات و سیاق کلام مانند هم نیستند، دخل و تصرف بسیار زیادی صورت گرفته است. از این رو مصحح ناچار است در کنار نسخه های خطی کتاب از منابع دیگری نیز جهت انجام کار تصحیح بهره بگیرد. این منابع که از آن با عنوان منابع فرعی یاد می شود. دارای انواع گوناگونی است. یکی از آنها برخی متونی است که در قرن های ششم، هفتم و هشتم هجری تالیف یافته اند و جهت آرایش کلام و یا به مقتضای حال ابیاتی را از دست نویس های قرن های پنجم، ششم و هفتم شاهنامه نقل کردند. با توجه به اینکه قدمت دست نویس های این متون از قدیم ترین نسخه های شاهنامه بیشتر است، می تواند در تحصیح و مقابله برخی ابیات شاهنامه سودمند باشد. این نوشتار کتاب راحه الصدور را به عنوان یک نمونه برجسته از این منابع برگزیده و بر آن است تا ابیات شاهنامه ای کتاب را استخراج کند و با کهن ترین و معتبرترین دست نویس های موجود شاهنامه مطابقت دهد.درآمد
شاهنامه فردوسی به عنوان شاهکار حماسی ادب ایران و جهان از دیرباز مورد توجه جهانیان بوده و نیز در بررسی جنبه ها و ابعاد گوناگون آن تحقیقات فراوانی صورت گرفته است. کهن ترین این تحقیقات توسط تذکره نویسان و پژوهشگرانی صورت گرفته است که با فاصله زمانی نسبتاً کمی با وی می زیستند. آنان بخشی از آثار خود را به سرگذشت فردوسی و شعر او اختصاص می دادند و در ستایش مقام انسانی و شاعری وی سطرهایی می نوشتند. سپس منتخبی از شاهنامه و دیگر اشعار منسوب به وی را نقل می کردند. از جمله عوفی که در « لباب الالباب» (1) ، فردوسی را « مقتدای ارباب صنعت و پیشوای اصحاب فطنت» خوانده است و بیان می دارد که از وی بجز شاهنامه اشعار کمی نیز به جا مانده است. از تذکره های کهن دیگر که به شرح احوال و ذکر اشعار فردوسی پرداخته اند می توان به: تذکره دولتشاه، هفت اقلیم، مجالس المؤمنین، ریاض العارفین و مجمع الفصحا اشاره کرد. (2)اما پژوهش ها و تحقیقات متأخرین در باب شاهنامه به نخستین سال های سده ی نوزدهم میلادی باز می گردد. در سال 1801 م، ای. جی. هاگمن گزیده ای از شاهنامه را در سی و دو صفحه با نام شاهنامه چاپ کرد. (3) سپس ترنر ماکان- خاورشناس انگلیسی- برای نخستین بار، متن کامل شاهنامه را بر اساس نسخه های موجود در هند به سال 1829 در چهار جلد در کلکته به چاپ رسانید. پس از آن ژول موهل-دانشمند آلمانی تبار فرانسوی- متنی کامل از شاهنامه را به همراه ترجمه فرانسوی آن در میان سال های 1838-1878 م در هفت مجلد به چاپ رسانید. وی مدت چهل سال از عمر خود را در این راه صرف کرد. اندکی بعد ولّرس- زبان شناس آلمانی- با مقابله ی چاپ های ترنر ماکان و ژول موهل نیمی از شاهنامه را در سه جلد، میان سال های 1877-1884 م در لیدن چاپ کرد و پس از مرگ وی دستیارش لاندوئر به ادامه ی کار همت گماشت ولی نتوانست آن را به پایان برساند. (4)
مشهورترین و دقیق ترین چاپ خاورشناسان، چاپی است انتقادی که به وسیله ی انستیتو خاورشناسی آکادمی شوروی در میان سال های 1960-1971 م در مسکو، در 9 جلد به چاپ رسید. ترجمه هایی نیز از شاهنامه به زبان های اروپایی توسط کسانی چون ژول موهل- که به آن اشاره شد- آرتور کریستین سن دانمارکی (1900 م) و برتلس روسی صورت گرفت که اغلب تحقیقات و اظهارنظرهای مستشرقان و محقّقان اروپایی بر اساس این ترجمه ها بود. (5)
یکی از گرایش های پژوهشی که در همان اولین رویارویی های خاورشناسان با شاهنامه مورد توجه قرار گرفت، تصحیح انتقادی و علمی متن آن بود، که خلاصه ای درباره ی آن ذکر شد. نکته ای که درباره ی کوشش های خاورشناسان قابل توجه است این که هر چند ایشان با تکیه بر اصول و روش های علمی و بدون دخالت دادن سلیقه های شخصی و گرایش های فکری-مذهبی خاص دست به تصحیح متن شاهنامه زدند، کارشان خالی از اشتباهات ریز و درشت نیست. آنان با توجه به قواعد تصحیح انتقادی، کهن ترین نسخه را اساس کار خود قرار می دادند. و از آنجا که حتی کهن ترین دست نویس ها از اشتباه در امان نیستند، گاه لازم است که مصحّح از ذوق، استنباط و اجتهاد خود جهت گزینش ضبط برتر بهره گیرد- البته باید توجه داشت که این مسئله تنها در موارد محدود قابل توجیه است. اما چون گزینش استحسانی ضبط در دست نویس ها، آشنایی کامل با زبان فارسی و تسلّط بر آن را می طلبد، و از آن جا که زبان فارسی، زبان مادری خاورشناسان نبود، گاه انحراف ها و لغزش هایی در جای جای کار ایشان به چشم می خورد.
شاهنامه از جمله متون کهنی است که تعداد نسخه های خطی آن بسیار متعدد است، اما کهن ترین آنها که نسخه لندن (675) ، نسخه فلورانس (614) و نسخه سن ژوزف ( اواخر سده ی هفتم اوایل سده ی هشتم) است، بیش از دویست سال با اتمام سرایش شاهنامه فاصله دارد که با توجّه به گذشت زمان و حاکمیت یافتن شیوه های فکری متفاوت و اعمال سلیقه های شخصی کاتبان، دخل و تصرفات فراوانی در آن صورت گرفته است. گاه ابیاتی حذف و گاه ابیاتی به متن اضافه شده است. و گاه بدلیل کج فهمی کاتبان کم سواد یا مخدوش و ناخوانا بودن دست نویس، واژگانی حذف شدند و یا به تعبیراتی جدیدتر تغییر یافتند.
فردوسی خود نیز به هنگام سرودن شاهنامه و پس از آن، تغییراتی در آن ایجاد کرده است. این همه دست به دست هم داده تا این که امروز نسخه مستقل و خالی از هرگونه دخل و تصرف از شاهنامه وجود نداشته باشد.
با وجود مشکلات و موانعی که برشمردیم به دست دادن نسخه ای سالم که مطابق آنچه فردوسی سروده، باشد ممکن نیست، اما منابع و مآخذی وجود دارد که مصحّح را در بازیافتن صورت صحیح ضبط ها و تدوین متنی هرچه نزدیک تر به سروده ی فردوسی یاری می دهد. در ادامه به معرفی این منابع خواهیم پرداخت:
کتاب های تاریخی و منابعی که پیش از فردوسی یا در زمان حیات او تألیف شده و جزو مآخذ کار فردوسی قرار گرفته اند. مانند: مقدمه ی شاهنامه ابومنصوری، فتوح البلدان، آثار الباقیه، غرراخبار، تاریخ طبری، تاریخ بلعمی، سنی ملوک الأرض و الانبیا.
اختیارات شاهنامه: این کتاب ها، برگزیده ها و خلاصه هایی از متن شاهنامه بودند که گرد آورندگان آنها یا از روی علاقه و تعصب ملی خود آن را تدوین می کرده اند مانند اختیارات شاهنامه ی مسعود سعد سلمان که صاحب لباب الألباب از آن یاد کرده ولی متأسفانه امروز در دست نیست. (6) و یا به درخواست حکمران نواحی و پادشاهان ادب دوست تهیه می شده است. از جمله اختیارات شاهنامه که به وسیله ی شاعری به نام علی بن احمد- و بنابر گفته ی مرحوم دکتر ریاحی- به نام ابوالفتح ملک شاه بن محمد از سلجوقیان ارزروم(7) در سیزده باب تنظیم شده و شاعر ابیاتی سست و ضعیف از خود در آغاز و پایان کتاب افزوده است. از آن جا که علی بن احمد در نقل اشعار شاهنامه، امانتداری چندانی از خود نشان نداده، این کتاب فاقد اعتبار علمی و ادبی است. (8) با این وجود چون دست نویس آن کهن تر از دست نویس های شاهنامه است، در یافتن ضبط کهن برخی واژه ها و عبارات اصیل راهگشاست.
متون حماسی ای که به تقلید از شاهنامه سروده شده اند و تاریخ تدوین آن ها پیش از تاریخ تدوین کهن ترین دست نویس های شاهنامه است. از جمله برزونامه و بیژن نامه از خواجه عمید عطاء بن ناکوک رازی و شهریار نامه عثمان مختاری که نویسندگان آنها به تناسب موضوع، ابیاتی از شاهنامه را در اثر خود جای داده اند. این ابیات می تواند در تصحیح برخی از دشواری های متن شاهنامه سودمند باشد.
واژه نامه هایی که با فاصله زمانی اندک پس از شاهنامه گردآوری شده اند و در ذیل برخی لغات، ابیاتی از شاهنامه را به عنوان شاهد مثال در خود دارند، از جمله لغت فرس تألیف ابومنصور احمد بن علی اسدی طوسی، منجم شاهنامه و لغت شهنامه ی عبدالقادر بغدادی از نمونه های دیگر این واژه نامه ها هستند.
برخی کتاب های سده های ششم، هفتم و هشتم هجری که جهت آرایش کلام و یا به مقتضای حال ابیاتی را از دست نویس های سده ی پنجم، ششم و هفتم ( هجری) شاهنامه نقل کرده اند، می توانند در تصحیح شاهنامه یاری رسان باشند. از جمله: مجمع التواریخ و القصص، چهار مقاله ی نظامی عروضی، خردنامه ی ابوالفضل یوسف بن علی مستوفی، راحه الصدور و آیه السرور، ترجمه ی تاریخ یمینی از ابوالشرف ناصح گلپایگانی، فرائد السلوک فی فضائل الملوک از شمس سجاسی، مرصاد العباد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات عوفی، تاریخ طبرستان ابن اسفندیار، تاریخ جهانگشای جوینی، اغراض السیاسیه ی از محمد بن علی الظهیری الکاتب السمرقندی.
باید توجه داشت که هرچند قدمت دست نویس های این متون از قدیمی ترین نسخه های شاهنامه بیشتر است اما از دستبرد کاتبان و حتی مؤلفان اصلی کتاب ها در امان نبوده اند و گاه ضبط جدیدترین دست نویس های شاهنامه بر ضبط نسخه های موجود از این کتاب ها رجحان دارد. در این نوشتار- که به بررسی ابیات شاهنامه در یکی از این متون می پردازد، کتاب راحه الصدور و آیه الصدور به عنوان نمونه برگزیده شده است. زیرا نسبت به دیگرآثار نام برده بیشترین ابیات شاهنامه را در خود جای داده و همچنین دست نویس آن از نظر تاریخی به زمان اتمام تألیف کتاب بسیار نزدیک است.
این کتاب که خلاصه ی سلجوقنامه ی ظهیری است(9) میان سال های 599 تا 603 هجری به وسیله ی نجم الدین ابوبکر محمد بن علی بن سلیمان راوندی در تاریخ خاندان سلجوقی نوشته شد. مؤلف کتاب که از دانشمندان، خطاطان و هنرمندان نامی عصر خود به شمار می آمد، در این اثر به شرح وقایع سلجوقیان از آغاز کار تا انقراض این سلسله به دست خوارزمشاهیان پرداخته است. وی در پایان کتاب فصل هایی با نام: در ذکر آداب ندیمی و شطرنج، شراب، مسابقه و تیرانداختن، شکارکردن، فی معرفه اصول الخط من الدایره و النقط، فی الغالب و المغلوب و فصلی در خاتمه ی کتاب، آورده و آن را به غیاث الدین کیخسرو تقدیم نموده است. (10)
یکی از ویژگی های مهم کتاب راحه الصدور این است که راوندی اشعار عده ی زیادی از شاعران قرن ششم را از جمله انوری، عمادی، سید حسن غزنوی، مجیر بیلقانی و اثیر اخسیکتی، در این کتاب گنجانیده و گاهی تمامی ابیات قصیده ای را از یک شاعر نقل کرده است. این کتاب بیش از 600 بیت از شاهنامه فردوسی را در جای خود جای داده است. (11) از آن جا که کتابت دست نویس این اثر بنا به گفته ی کاتب آن، الیاس بن عبدالّله حافظ قونوی در سال 635 به پایان رسیده- یعنی تنها 33 سال پس از تألیف آن، از منابع فرعی مهمی به شمار می آید که می تواند در تصحیح برخی دشواری های متن شاهنامه مفید باشد.
علی رغم اهمیت و برجستگی کتاب راحه الصدور باید به این نکته توجه داشت که نویسنده ی آن در برخی موارد، چندان امانت داری از خود نشان نداده و گاهی به مقتضای حال و سیاق کلام در ابیات شاهنامه دست برده است. از جمله در این بیت شاهنامه:
چنان گشت زال از بس آموختن
که گفتی ستاره ست از افروختن
از آنجا که رواندی این بیت را جهت توصیف شهاب الدین احمد آورده، کلمه ی « زال» را حذف کرده و به جای آن، نام ممدوح خود « شهاب» را قرار داده است. (12) آنگاه بیت را بدین شکل تغییر داده:
چنان شد شهاب از بس آموختن
که مثلش نیابی تو در هیچ فن(13)
با این وجود به دلایلی که پیش از این ذکر شد، بایسته است که همگی ابیات شاهنامه ای این کتاب، به عنوان یک منبع فرعی مهم مورد بررسی قرار گیرد.
این نوشتار کوشیده است تا صد بیت شاهنامه ای نخستین کتاب راحه الصدر را استخراج کند و با کهن ترین و معتبرترین دست نویس های موجود شاهنامه مطابقت دهد. در مواردی که اختلاف ضبط وجود داشت، آن اختلاف با ذکر منبع در پایان بیت آورده شده است. برای انجام این مهم از شاهنامه ی فردوسی، چاپ دکتر خالقی مطلق استفاده شده است. زیرا این چاپ شاهنامه از حیث مقابله با کهن ترین نسخه ها و اشتمال بر نسخه بدل ها بر چاپ های پیشین شاهنامه رجحان دارد.
روش کار بدین شکل است که ابتدا بیت شاهنامه بدان صورتی که در راحه الصدور چاپی آمده- ذکر و شماره ی صفحه ای که این بیت در آن مندرج است- در پایان بیت آورده شده است. سپس شماره آن بیت مطابق با شاهنامه خالقی و دفتری که بیت در آن قرار دارد ذکر شده. آنگاه ضبط اساس خالقی از آن بیت، آمده است. در مواردی که ضبط خالقی با ضبط راحه الصدور چاپی کاملاً برابر است از عبارت « خالقی: همان» استفاده شده است. در مواردی نیز که اختلاف ضبط وجود دارد، نسخه بدل ها بعد از ضبط هر دو منبع، ذکر شده است. جهت ذکر نسخه بدل ها از علامات اختصاری آنها- آن گونه که در چاپ خالقی آمده- استفاده شده است که به شرح زیر می باشد:
ف: دست نویس کتابخانه ی ملی فلورانس، مورخ 1217/614
ل: دست نویس کتابخانه ی بریتانیا در لندن، مورخ 1276/675
س: دست نویس کتابخانه ی طوپقا پوسرای در استانبول، مورخ 1330/731
لن: دست نویس کتابخانه ی عمومی دولتی لنینگراد، مورخ 1333/733
ق: دست نویس دارالکتب قاهره: مورخ 1341/741
ک: دست نویس موزه ی ملی کراچی، مورخ 1351/752
ق 2: دست نویس درالکتب قاهره: مورخ 1394/796
لی: دست نویس کتابخانه دانشگاه لیدن، مورخ 1437/840
پ: دست نویس کتابخانه ملی پاریس، مورخ 1441/844
و: دست نویس کتابخانه ی پاپ در واتیکان، مورخ 1444/848
آ: دست نویس کتابخانه ی دانشگاه آکسفورد، مورخ 1448/852
ل 2: دست نویس کتابخانه ی بریتانیا در لندن، مورخ 1486/891
ب: دست نویس کتابخانه ی دولتی برلین، مورخ 1489/894
ل 3: دست نویس کتابخانه ی بریتانیا در لندن، مورخ 1438/841
لن 2: دست نویس انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی در لنینگراد، مورخ 1445/849
س2: دست نویس کتابخانه ی طوپقا پوسرای در استانبول، مورخ 1498/903
1. همو آفریننده ی مورو پیل
پدید آوریدست دریای نیل (1)
(1758/4) ص 283
1- خالقی: ز خاشاک تا پیش
نسخه بدل ها: س، س 2( نیز لن، لی، لن 2، آ، ب): ناچیز و؛ ( ق 2: تاریک و؛ ل 3: تا آب؛ و: تا موج) ؛ متن= ف، ق، ل 2( نیز پ)2. سخن ماند از ایشان 1 همی یادگار
سخن را همی 2 خوار مایه مدار (5)
(488/1) ص 85
1- خالقی: تو
2- خالقی: چنین
نسخه بدل ها: 1-و: ما؛ در لن این بیت پاک شده است؛ ق 486 ب و 487 و 488 آ را انداخته3. درختی بکشتم به خرّم 1 بهشت
که چونان درخت آفریدون 2 نکشت (29)
(771/5) ص 283
1- خالقی: باغ
2- خالقی: کزو بارورتر فریدون
نسخه بدل ها: 2- ( ق2، ل3، پ، و: کزان) بارورتر ( پ: نامورتر) ؛ ( ل بیت 771 را ندارد)4. به پالیز چون برکشد سرو شاخ
سر شاخ سبزش برآ[ ید به] کاخ (29)
(1/3) ص 3
1- خالقی: ز
نسخه بدل: ق: سر سبز شاخش برآید به کاخ5. به بالای او شاد باشد درخت
کهبیندش بینادل و نیکبخت (29)
(2/3) ص 3
1- خالقی: چو نسخه بدل: س: که.
6. سزد گرگمانی برد بر سه چیزکزین سه گزشتی 1 چه چیزست نیز (29)
(3/3) ص 3
خالقی: گذشتی
7. هنربا نژاد است و با گوهرست
سه چیزست و هر سه به بند اندرست (29)
(4/3) ص 3
خالقی: همان
8. هنر کی بود تا نباشد گهر
نژاد بسی دیده ای بی هنر (29)
(5/3) ص 3
خالقی: همان
9. گهر آنک از فرّ یزدان بود
نیارد به بد دست و بد نشنود (29)
(6/3) ص 3
خالقی: همان
10. نژاد آنک باشد ز تخم پدر
سزد کاید از تخم پاکیزه بر (2)(29)
(7/3) ص 3
1- خالقی: آن
2- خالقی: باکی به بر
نسخه بدل ها: 1-ل، ق، ل2، س 2: از؛ س: ار؛ متن: ف. 2- ل، ق، ل2: پاکیزه بر؛ س2: پاکی پسر؛ متن= ف، س.11. از این هر سه گوهر بود مایه دار
که زیبا بود خلقت کردگار (29)
(9/3) ص 3
1- خالقی: که بر یابد از خلقت کردگار (2)
نسخه بدل ها: 1-ل، ل2، س 2: که زیبا بود؛ ق: که نیکو بود؛ متن: ف، س. 2- ل 2: شهریار
12. چو هر سه بیابی خرد بایدت
شناسنده ی نیک و بد بایدت (29)
(10/3) ص 4
خالقی: همان
13. چون این چار با یک تن آید بهم
برآساید از آز وز رنج و غم (29)
(11/3) ص 4
خالقی: و از درد نسخه بدل ها: ل، س: وز درد؛ ق: وز رنج؛ ل 2: و آزار؛ س 2: و از رنج؛ متن: ف.
14. کسی را که یزدان کند پادشا
بنازد بدو مردم پارسا (29)
(29/7) ص 467
خالقی: همان
15. ز دستور بد گوهر و جفت 1 بد
تباهی به دیهیم شاهی 2 رسد (31)
(1367/7) ص 202
1- خالقی: گفت
2- خالقی: شاهان
نسخه بدل ها: 1-س، ک ( نیز لن، لی، لن 2، ب): جفت؛ متن= ل، ق، ل 2، س 2( نیز ق2، ل3، پ، و،آ) 2- س، ک، ل2( نیز لن، ق2، لی، پ، لن 2، آ) : شاهی؛ ق: خسرو؛ متن= ل، س 2( نیز ل3، و)16. دلت را چرا بندی اندر فریب
همی از بلندی نبینی نشیب (38)
(2239/2) ص 354
1- خالقی: بستی
17. ز شب روشنایی نبیند کسی
کجا بهره دارد ز دانش بسی (38)
(2117/2) ص 345
1- خالقی: نجوید
18. که گیتی سپنجست جاوید نیست
فری برتر از فرّجمشید نیست (38)
(347/2) ص 406
1- خالقی: سپنجست و
19. سپهر بلندش به پای آورید
جهان را جز او کدخدای آورید (38)
(348/2) ص 406
خالقی: همان
20. زگیتی ستایش بماند بس است
که تاج و کمر بهر دیگر کس است (41)
(1265/6) ص 510
1- خالقی:
به گیتی ستایش بماندت بس
که تاج و کمر خود نماند به کس 2
نسخه بدل ها: 1-ل، س، ک، ل2، س 2( نیز لن، لی- ب) : ز ( س، س2، لن، لی- ب: به) گیتی ستایش بمابر ( س، س2، لی-ب: بماند) بس است؛ متن= ( ق2) . 2- ل، س، ک، ل2، س2( نیز لن، ل3- ب) : بهر دیگر کس است؛ ( لی: این تاج تو بهر دیگر کس است) ؛ متن= ( ق 2) ؛ ق این بیت را ندارد.
21. منه رنج بر تن تو از بهر گنج
همه گنج دنیا 2 نیرزد به رنج (42)
(978/6) ص 69
1- خالقی: همی رنج ما 2 خواهد 3
2- خالقی: گیتی
نسخه بدل ها: س، ( نیز ق2، ل 3) : همه، 2-س: جنگ را؛ ق، ل 2، س 2( نیز لن، ق 2، لی، پ- ب) : جنگ ما؛ متن= ل، ک ( نیز ل 3) ، 3-ل: جوید؛ متن: چهارده دست نویس دیگر.22. نباید کزین گردش روزگار
ترا 2 بهره کین آید و کارزار (42)
(976/6) ص 69
1- خالقی: مرا
23: نمایی همی در سرای سپنج
چه یازی 1 به رنج 2 و چه نازی 3 به گنج (42)
(1826/6) ص 124
1- خالقی: نازی
2- خالقی: تخت
3- خالقی: یازی
نسخه بدل ها: 1 و 3: تازی-تازی؛ س: بازی- بازی ( حرف یکم بی نقطه) ؛ ل 2، س 2( نیز ق، لن 2، آ، ب) : نازی- نازی؛ ( پ، و: یازی- نازی) ؛ متن= ق، ک ( نیز لن، لی) ؛ ل 3 این بیت را ندارد.24. ندانی که چون پیش داور شوی
هرآن 2 بر که کاری 3 همان بدروی (42)
(1857/6) ص 126
1- خالقی: دگر گفت
2- خالقی: همان
3- خالقی: کشتی
نسخه بدل ها: 2- ق ( نیز لن، پ، و، ب) : هر آن25. همه نیکوی 1 باید و مردمی
جوا [ ن] مردی و خوردن و خرّمی (42)
(1899/6) ص 128
1- خالقی: نیکوی
26. جز اینت نبینم همی بهره ایاگر کهتر آیی 1 اگر 2 شهره ای (42)
(1900/6) ص 128
1- خالقی: کهتری ای
2- خالقی: و گر
نسخه بدل ها: 1-ق: تو؛ ل: کهتر آیی؛ ( ق 2: نامداری) 2- ( ل3، لن 2 و اگر؛ لی، پ: کهتر باشی ار؛ ب: گر از کهترانی و گر) ؛ متن= س، ک، ل2، س 2( نیز لن، و،آ)27. پرستنده ی آز و جویای کین
به گیتی ز کس نشنود آفرین (42)
(5/4) ص 3
خالقی: همان
28. اگر خود بمانی به گیتی دراز
ز رنج تن آید به رفتن نیاز (42)
(10/4) ص 4
خالقی: همان
29. یکی سبز 1 دریاست بن ناپدید
در گنج رازش ندارد 2 کلید (42)
(11/4) ص 4
1- خالقی: ژرف
2- خالقی: نیابد
نسخه بدل ها: 2- ل، س2، ( نیز ق2، ل3، و، ب) : ندارد؛ ( لی: نیابی؛ لن2: بد آید) ؛ متن= ف.30. ازو چند [ مانی] فزون بایدت
همان خورده یک روز بگزایدت (42)
(12/4) ص4
1- خالقی: یابی
31. سه چیزت بباید کز آن 1 چاره نیستوز آن بر سرت نیز 2 پیغاره نیست (42)
(13/4) ص 4
1- خالقی: کزو
2- خالقی: وز آن نیز بر سرت
نسخه بدل ها: 1-ل، س2، ( نیز ق2، لی، ل 3، پ، آ، ب) : کزان؛ متن= ف ( نیز لن، لن 2) 2- ل، س، ق ( نیز لی، ب) : وزان ( ل: وزو) بر سرت نیز ( س، ق، ب: هیچ) بیغاره ( س، ب: پتیاره) ؛ متن= ف، ل2، س 2( نیز لن، ق 2، ل3، پ، و، آ، لن، پ، لن 2: وزو)32. خوری یا 1 بپوشی و یا 2 گستر[ ی]
بدین سه فزون تر نگر 2 ننگری (42)
(14/4) ص 4
1- خالقی: گر
2- خالقی: گر
3- خالقی: سزدگر به دیگر سخن
نسخه بدل ها: 1- ف، ل 2( نیز لن، لی، پ- ب) : یا؛ س: و؛ متن= ل، ق، س2( نیز ق2، ل3) 2- ف، س، ق، ل2، س2 ( نیز لن، ق2، لی، پ، و، لن2، ب) : یا؛ متن= ل ( نیز ل3، آ)33. چو زین سه گذشتی همه رنج و آز 2
چه در آز پیچی چه اندر نیاز (42)
(15/4) ص 4
1- خالقی: کزین
2- خالقی: رنج آز
نسخه بدل ها: 1-ل: چون زین؛ متن= ف، س، ق، ل2، س 2 ( نیز لن- ب) 2- ل، ق، س 2 ( نیز ق 2، ل3، پ، و، لن 2) : رنج و؛ س: درد؛ ( لی، آ: راه؛ ب: درد و) ؛ متن= ف، ل 2؛ ف، ل، س، ( نیز ق2، ل3)34. چو خواهی که رنج تو آید به بار
سرت را مبرتاب از آموزگار 2 (46)
(1492/7) ص 213
1- خالقی: بر
2- خالقی: از آموزگاران مبرتاب سر
نسخه بدل ها: 1- س( نیز لن، لی، پ، و، لن 2، ب) : بار؛ متن= ل، ق-س2، ( نیز ق2، ل3، آ) 2- س ( نیز لن، لی، پ، و، لن 2، ب) : مبرتاب سر ( پ، ب: تن) را از ( لن: از) آموزگار؛ متن= ل 2، س 2 ( نیز آ) ؛ ل3؛ این بیت را ندارد.35. دبیری بیاموز فرزند را
همان خویش و نزدیک 1 و پیوند را (46)
(1493/7) ص 213
خالقی 1: چو هستی 1 بود خویش
نسخه بدل ها: 1- س( نیز لن، لن 2، ب) پشتی؛ ( لی: خوشّی) ؛ متن= ل، ق، ک، ل2. س 2( نیز ق 2، پ، و، آ)
36. چو با آلت و رای باشد دبیر
همان بردبار و سخن یادگیر 2(46)
(1496/7) ص 213
2- خالقی: نشیند بر پادشاه ناگزیر در آ این لت با 1500 ب پس و پیش شده. بیت 1500:
خردمند باید که باشد دبیر
همان بردبار و سخن بادگیر
37. دبیری رساند جوان را به بخت 1
همان 2 ناسزا را سزاوار تخت 3 (46)
(1494/7) ص 213
1- خالقی: تخت
2- خالقی: کند
3- خالقی: بخت
نسخه بدل ها: 1 و 3: س ( نیز ق2، و) : بخت- نخت ( حرف یکم نقطه ندارد) ؛ س 2 ( نیز لن، پ، لن 2) ؛ بخت- تخت؛ متن= ل، ک، ل 2( نیز لی، آ، ب) ؛ متن= ل، ق، این بیت را ندارد.38. دبیری ست از پیشه ها ارجمند
وزو 1 مرد افگنده گردد بلند (47)
(1495/7) ص 213
خالقی 1: کزو
نسخه بدل: س، ک ( نیز لن، ق2، لی، پ، و، لن 2، ب) : وزو؛ ل2، س 2( نیز آ) : درو؛ متن: ل، ق
39. هشیوار و سازنده ی پادشا
زبان خامش و تن ز بد پارسا 1 (47)
(1501/7) ص 213
1- خالقی: زبان خامش از بد، به تن پارسا
نسخه بدل ها: ( لی< به > تن) ؛ ل: اندر به تن؛ ک: و خود به تن؛ س 2: آرند تن؛ ( ق2: و تن بود) ؛ متن= س، ل 2 ( نیز لن، پ، ب) ؛ق از 1501 آ و 1503 ب یک بیت ساخته و 1501 ب-1503 آ را انداخته است.40. چو با این هنرها شود نزد شاه
نباشد نشستنش جز پیشگاه 1 (47)
(1503/7) ص 213
1- خالقی: نباشد نشستن مگر پیش گاه
نسخه بدل ها: س، س 2 ( نیز لی، لن2، ب) : نباید؛ ( لن: نباید؛ ق2: نشاید) ؛ متن: ق، ک ( نیز پ، و، آ) ؛ ق: نشسته؛ ل2: نشستن؛ ق ( نیز لن2، آ، ب) پیشگاه؛ ( و: جز از پیشگاه؛ ل: این بیت را ندارد.41. یکی داستان زد جهاندیده کی
که مرد جوان چون بود نیک پی (50)
(765/1) ص 137
خالقی: همان
42. به دام آیدش ناسگالیده میش
پلنگ از پس پشت و صیاد پیش (50)
(766/1) ص 137
خالقی: همان
43. چو کاهل شود مرد هنگام کار
از آن پس نیاید (1) چنان روزگار (50)
(140/1) ص 295
1- خالقی: نیابد
نسخه بدل: ل2: نبیند44. چنان شد شهاب 1 از بس آموختن
که مثلش نیابی تو در هیچ فن 2(50)
(262/1) ص 181
1- خالقی: گشت زال
2- خالقی: که گفتی ستاره ست از افروختن
نسخه بدل: ق2: او45. به رای و به دانش به جایی رسید
که چون خویشتن در زمانه 1 ندید (51)
(263/1) ص 181
1- خالقی: در جهان کس. نسخه بدل: آ، ب: در زمانه.
46. ز خورشید وز باد وز2 آب و خاک
نگردد تبه نام و گفتار پاک (59)
(2448/7) ص 288
1- خالقی 1 و 2: و از- و از
نسخه بدل ها: ق، ز آب و ز خاک و باد؛ س 2( نیز ل 3، و، ب) : از ( س2، ز) آب و از باد و خاک؛ ( لن، لن2: ز آب و ز باد و خاک؛ پ= آ: ز باد و ز آب و خاک) ؛ متن= س، ک ( نیز ق2، لی)
47. همان نام کوشم که ماند [ نه ننگ]
بدین مرکز خشک 2 و پرگار تنگ (59)
(470/6) ص 37
1- خالقی: همی
2- خالقی: ماه
نسخه بدل: 2- ق: درین مرکز تیر48. پس از مرگ نفرین بود بر کسی
کزو نام زشتی بماند بسی (59)
(1123/4) ص 71
خالقی: همان
49. اگر ماند ایدر ز تو نام زشت
نه خوش روز یابی نه خرّم بهشت (59)
(1901/6) ص 128
1- خالقی: نیابی عفا الله خرم بهشت
50. ز گیتی ستایش بماند بس است
که تاج و کمر 2 بهر دیگر کس است (59)
(146/8) ص 422
1- خالقی: به ایران تو را زندگانی
2- خالقی: نگین
نسخه بدل ها: 2-س، ق، ل2، س3، ( نیز لن، لی، ل3، آ، ب) که مهر و کله؛ ک: که مهر تو از؛ متن= ل ( نیز ق2، پ، و، لن 2)51. تو را نام باید که ماند دراز
نمانی همی کار چندین مساز (59)
(1994/3) ص 226
خالقی: همان
52. چنین گفت موبد که مردن به نام
به از زنده دشمن بدو شادکام (60)
(596/2) ص 165
خالقی: همان
53. ز تو نام باید که ماند بلند
نگر دل نداری ز غم دردمند (60)
(345/3) ص 23
1- خالقی: به گیتی نژند
54. جهان را نمانند بی کد خداییکی بگذرد دیگر آید به جای(61)
(61/1) ص 349
1- خالقی:
یکی کم شود دیگر آید به جای
جهان را نمانند بی کد خدای
نسخه بدل: 1- لی: یکی بگذرد؛ آ: یکی چون رود
55. چو دانی که ایدر نمانی دراز
به تارک چرا برنهی تاج آز (61)
(3/2) ص 419
خالقی: همان
56. گر ایوان ما سر به کیوان برست
ازو 1 بهره ی ما یکی چادرست (61)
(1268/1) ص 252
1- خالقی: ازین
نسخه بدل ها: س، پ، و، ( و نیز لن 2) : از آن؛ لن، ق، ق 2، لی، آ، ب ( و نیز ل3، س 2) : ازو؛ متن= ف، ل، ل2.57. که پوشند بر روی و بر سرش خاک
همه جای ترسست 2 و تیمار و باک (61)
(1269/1) ص 252
1- خالقی: که بر روی پوشند
2- خالقی: بیم است
نسخه بدل: 1-ل: چو پوشند بر روی ما خون و خاک؛ س، لن، ق2، پ، آ، ل2، ب: که ( لن، پ:چو) پوشند ( لن، پ، آ، ل2: پوشید) بر روی و بر سرش خاک؛ ق: که پوشد سر و روی بر خشت و خاک؛ لی: چو پوشد بر روی تو گرد و خاک؛ و: که بر روی پوشند و زبرش خاک؛ متن: ف.2- س، لن، ق 2- ب( و نیز ل3، س2) : ترس؛ متن= ف، ل، ق ( و نیز لن 2)
58. نگیرد تو را دست جز نیکوی
گر از پیر دانا سخن بشنوی (61)
(347/5) ص 467
خالقی: همان
59. هر آن کس که زاید ببایدش مرد
اگر شهریارست اگر مرد خرد (61)
(1769/6) ص 120
خالقی: همان
60. کجا شد فریدون و هوشنگ و جم
ز باد آمده باز گردد به دم (61)
(1423/5) ص 416
خالقی: همان
61. برفتند و ما را سپردند جای
نماند کس اندر سپنجی سرای (61)
(1425/5) ص 416
خالقی: همان
62. سفر کرد همراه و ما مانده ایم
ز کار گذشته بسی خوانده ایم (61)
(345/5) ص 467
1- خالقی: گذر
نسخه بدل: ک: برفتند، ( پ: سفر کرد)63. بخور هر چه داری پسر را مکوش
به مرد خردمند بسیار هوش2 (61)
(344/5) ص 467
1- خالقی: برزی
2- خالقی: گوش
نسخه بدل: 2- س 2: بگشای گوش؛ س: گرامی همی دار تن را به هوش64. تو را داد فرزند را هم دهد
درختی که از بیخ [ تو بر جهد] (61)
(699/2)ص 470
خالقی: همان
65. تن خویش را شاه بیدادگر
جز از گور و نفرین نیارد به سر (65)
(1718/7) ص 232
خالقی: همان
66. اگر پیشه دارد دلت راستی
چنان دان که گیتی تو آراستی (65)
(1719/7) ص 232
1- خالقی: بیاراستی
نسخه بدل: س- س2( نیزق2- ب) : تو آراستی؛ متن= ل67. اگر شهریاری و گر زیردست
جز از خاک تیره نیابی نشست (66)
(533/6) ص 23
خالقی: همان
68. کجا آن بزرگان با تاج و تخت
کجا آن سواران پیروز بخت (66)
(534/6) ص 230.
خالقی: همان
69. کجا آن خردمند گندآوران
کجا آن بزرگان و جنگی سران (66)
(535/6) ص 230.
خالقی: سرافراز
نسخه بدل ها: ق، ک (نیز لن، ل3، پ، ب): < و >؛ ( ق2: هنرمند و؛ لن2: سواران و) ؛ متن= ل، س،ل2، س 2( نیز ق2، لی، و، آ)
70. همه خاک دارند بالین و خشت
خنک آن که جز تخم نیکی نکشت (66)
(536/6) ص 230
خالقی: همان
71. بمیرد هر آنکو ز مادر بزاد
به داد ملک دل بباید نهاد 2(66)
(411/6) ص 392
1- خالقی: کسی کو
2- خالقی: زهش چون ستم بینم و مرگ داد
نسخه بدل ها: 1- ل2: هرآنکو 2- ( ل3، آ: یاد) ؛ ل2: بداد خدا دل بباید نهاد72. همی بسترد مرگ دیوان ها
به پای آورد کاج و ایوان ها (66)
(1263/6) ص 510
1- خالقی: همه نسخه بدل: س- س2 ( نیز لن، ل3- ب) : همی؛ متن= ل( نیز ق2، لی)
73. فریدون فرّخ فرشته نبود
زمشک و ز عنبر سرشته نبود (69)
(489/1) ص 85
1- خالقی: همان
74. به داد و دهش یافت این فرّهی
تو داد و دهش کن فریدون تویی (69)
(490/1) ص 85
1- خالقی: آن نیکویی
نسخه بدل: س: این75. جهان چون بدو بر نماند ای پسر
تو نیز آز مپرست و اندوه مخور (69)
(12/1) ص 90
1- خالقی: برو
76. ز بیدادگر شاه باید گریز
کزو خیزد اندر جهان رستخیز (69)
(4409/7) ص 452
خالقی: همان
77. جهان را چو آباد داری به داد
بود تخت آباد و بخت از تو شاد (69)
(4478/7) ص 459
1- خالقی: گنجت
نسخه بدل ها: ( پ: تخت از تو شاد؛ و: از بخت شاد) ؛ ل: بخت آباد و دهر از تو شاد ( حرف یکم واژه ی نخست بی نقطه) ؛ ق: تو ایمن بخسبی به رسم و به داد؛ ( ق2: تو از بخت آباد و بخت از تو شاد) ؛ متن= س، ک،س2 ( نیز لی، ل3، لن 2، آ، ب)78. یکی داستان زد برین بر پلنگ
چو با شیر جنگ آورش خاست جنگ (90)
(246/4) ص 18
1- خالقی: که
نسخه بدل ها: ل، س ( نیز لن، ق2، ل3، و لن 2، آ، ب) : چو؛ متن= ف، ق، ل2، س 2( نیز لی)
79. به نام ار بریزی ز من گفت خون
به از زندگانی به ننگ اندرون (90)
(247/4) ص 18
خالقی: همان
80. ز دشمن مکن دوستی خواستار
اگر چند خواند تو را شهریار (90)
(54/6) ص 258
1- خالقی: وگر
نسخه بدل: ( ق، ب: اگر) ؛ آ این بیت را ندارد.81. درختی بود سبز، بارش کبست
اگر 2 پای گیری سر آید به دست (90)
(55/6) ص 258
1- خالقی: سبز و
2- وگر
نسخه بدل ها: 1. ق ( نیز لی، آ) < و > ؛ س2: کژّو. 2. س 2 ( نیز ق2، لی، پ- ب) : اگر82. بخواهد بُدن بی گمان بودنی
نکاهد به پرهیز افزودنی (91)
(1505/2) ص 301
خالقی: همان
83. برین داستان زد یکی مهرنوش
پرستار باهوش [ و] پشمینه پوش (91 )
(852/7) ص154
1- خالقی: بدین
نسخه بدل ها: س، ق، ک( نیز لن، ل3 و، لن 2، ب) : برین؛ متن: ل، س 2 ( نیز ق2، لی، پ، آ)84. که هر کو به مرگ کسی گشت شاد
ورا رامش و زندگانی مباد (91)
(853/7) ص 154
1- خالقی: پدر
85. نزاید جز از مرگ را جانور
اگر مرد خواهی غم من مخور(91)
(949/7) ص 163
1- خالقی: مرگ دانی
نسخه بدل ها: س، ک، ل2، س 2( نیز ق2- و، آ، ب) : مرد ( ک، ل3: مُرد؛ ق2، ب: مزد) خواهی؛ لن: برد خواهی تن من بیر؛ لن 2: بر پرد بر فلک او به پر متن= ل، ق
86. اگر خود گذر یابی از روز بد
به مرگ کسی شاد باشی سزد (91)
(816/7) ص 152
خالقی: همان
87. چنین داستان زد یکی مرد پیر
که گر شادی از مرگ من تو 2 ممیر (91)
(766/7) ص 147
1- خالقی: برین
2- خالقی: هرگز
نسخه بدل ها: 1.( لن، لی، پ، لن2: بدین) 2. ک، ل2 ( نیز لن، پ، لن2، ب) : من تو؛ ( و: من خود) ؛ متن= ل، س، ق ( نیز ق2، لی، ل3، آ) .88. که جز مرگ را کس از مادر نزاد
ز کسری از آغاز تا نوش راد (91)
(809/7)ص151
1- خالقی: بیا غاز
نسخه بدل ها: ل، س ( نیز ق2، لی، ب) : بآغاز: ک، ل2: از آغاز؛ ( لن، لن2: برآغاز؛ ل3: ز آغاز؛ و: ز نوشین روان گیر) ؛ متن= ق، س 2 ( نیز پ، آ) ؛ درک لت های این بیت پس و پیش شده است.
89. سر پشّه و پیل 2 با مور 4 و کرگ
رها نیست از چنگ و منقار مرگ(91)
(810/7)ص151
1- خالقی: پی
2- خالقی: مور
3- خالقی: تا
4- خالقی:پیل
نسخه بدل ها: 1- ک، ل2( نیز لن، و، لن 2) : سر، ( لی، ل3: بسی؛ آ: همان) ، متن= ل، س، ق، س 2( نیز ق 2، پ، ب)3. س( نیز و) : با ( نقطه ندارد) ؛ ل، ل2، س 2، ( نیز ق 2، لی، ل 3،لن 2، آ، ب) : با؛ ( لن: و با) ؛ متن= ق، ک، ( نیز پ)
90. زمین گر گشاده کند راز خویش
بپیماید اندازه ی گاز خویش (91)
(811/7) ص 151
خالقی: همان
91. کنارش پر از شهریاران بود
برش پر ز خون سواران بود (92)
(812/7) ص 151
خالقی: تاجداران
92. پر از مرد دانا بود دامنش
پر از خون رخ و 2 چاک پیراهنش (92)
(813/7) ص 151
1- خالقی: خوب
2- خالقی: << و >> ندارد.
نسخه بدل ها: ک: مه رخان چاک، س2: گل رخان چاک؛ ( ق 2: ماه رخ جیب) ؛ ق: رخ خوب یابی به؛ متن= ل، س ( نیز لن، ل-و، آ)93. چه افسر نهی بر سرت بر چه ترگ
برو بگذرد پرّ و پیکان مرگ (92)
(814/7) ص 151
خالقی: همان
94. و دیگر که از مرگ شاهان داد
نگیرد کسی یاد جز بدنژاد (92)
(817/7) ص 152
خالقی: همان
95. به هر کار اندیشه کردن نکوست
زدن رای با مرد هشیار و دوست (93)
(139/1) ص 295
1- خالقی: هنگام جستن
نسخه بدل: ل.ق: به هنگام هر کار؛ متن= ده دست نویس دیگر96. چه سازی چو چاره به دست تو نیست
اگر سازی ار نه جهان را یکی ست (94)
(2410/2) ص 368
1- خالقی: درازست ماه، اور مزدت یکیست
نسخه بدل ها: ل، ق، لی، آ: درازست و ( ل:< و >) در ( ق: بر) دام ( ل: کام و) شست تو نیست؛ س، لن، ق 2، و ،ل2، ب: درازست ( س: درازست و) ماه اورمزد ( ق2: اورمزد) تو نیست ( پساوند ندارد) ؛ پ: درازست راه از دویدن بایست؛ ( ل3: درزاست ماه او زیزد تو نیست؛ لن 2: درازست و ماهور مرد تو نیست؛ س2: درازست روز او زمرد تو نیست) ؛ متن= ف.
97. که داند که چندین نشیب و فراز
پدید آرد این روزگار دراز (101)
(140/3) ص 297
1- خالقی: به پیش
98. تک روزگار از درازی که هست
همی بگذراند سخن ها ز دست (101)
(141/3) ص 297
1- خالقی: تگ
نسخه بدل: ق: یکی
99. بکندیم دل زین سرای سپنج
ز بس درد و سختی 2 و اندوه و رنج (101)
(1057/3) ص 381
1- خالقی: بکندم دلم
2- خالقی: سختی و درد
نسخه بدل ها: 1. ل، س: بکنده؛ متن: ف، ق، ل2، س2؛ ل2 : دل از این. 2- ل، س 2(نیز لن، ق2، ل3، و لن2، آ، ب) درد و سختی؛ متن= ف.100. سزد گر بگویم یکی داستان
که باشد خردمند، همداستان (101)
(3802/8) ص 295.
خالقی: همان
101. مسای ایچ با از و با کینه دست
ز منزل مکن جایگاه نشست (101)
(3804/8) ص 295
خالقی: همان
پی نوشت ها :
* استاد دانشکده ادبیات و زبان فارسی دانشگاه تهران
** دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
1. عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش سعید نفیسی، ابن سینا، 1335، ص 269.
2. در این باره ر.ک: مجتبی مینوی، فردوسی و شعرا و، معین، 1385، ص 75- 80. نیز: ریاحی، محمد امین، سرچشمه های فردوسی شناسی، پژوهشگاه علوم انسانی، 1382، بخش های 31 و 85 و 59 و 60 و 62 و 65.
3. قریب؛ مهدی، بازخوانی شاهنامه، توس، 1369، ص 42.
4. سرچشمه های فردوسی شناسی، صص 96 و 97.
5. رک: بازخوانی شاهنامه، صص 45 و 46.
6. ر.ک: لباب الالباب، ص 269.
7. سرچشمه های فردوسی شناسی، ص 199.
8. خالقی مطلق، دکتر جلال، سخن های دیرینه، به کوشش علی دهباشی، 1381، ص 293.
9. راوندی، محمد بن علی بن سلیمان، راحه الصدور و آیه السرور، به کوشش محمداقبال با مقدمه ی استاد بدیع الزمان فروزانفر، استاد مجتب مینوی، 1386، ص هشت.
10. صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات ایران، امیرکبیر، 2536، ج2، صص 1008-1011.
11. سخن های دیرینه، ص 297.
12. اتفاق همگی نسخه های شاهنامه در ضبط واژه ی « زال» این ادعا را ثابت می کند. تنها نسخه ق 2 به جای زال، « او» دارد. ر.ک: فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1386، دفتر یکم، ص 181.
13. ر.ک: راحه الصدور، ص 50.
خالقی مطلق، دکتر جلال (1381) ، سخن های دیرینه، به کوشش دکتر علی دهباشی.
راوندی، محمد بن علی بن سلیمان (1386) ، راحه ی الصدور و آیه ی السرور. به کوشش محمد اقبال با مقدمه ی استاد بدیع الزمان فروزانفر و استاد مجتبی مینوی، اساطیر.
ریاحی، محمد امین (1382) ، سرچشمه های فردوسی شناسی، پژوهشگاه علوم انسانی.
صفا، دکتر ذبیح الله. تاریخ ادبیات ایران، امیرکبیر، 2536، ج2.
عوفی، محمد (1335) . لباب الالباب، به کوشش سعید نفیسی، ابن سینا.
فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، مرکز دایره المعارف برزگ اسلامی، 1386، 8 ج.
قریب، مهدی (1369) ، بازخوانی شاهنامه، توس.
مینوی، مجتبی (1385) ، فردوسی و شعرا و معین.
منبع مقاله :
اکبری، منوچهر،(1390) ، فردوسی پژوهی، تهران، خانه کتاب، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}