ترموالکتریسیته در ابعاد کوچک (1)
در این مقاله ترموالکتریسیته در ابعاد کوچک را از لحاظ افزایش کارایی موادی مانند چاه های کوانتمی، سیم های کوانتمی یا نقاط کوانتمی نسبت به مواد بالک مورد مقایسه قرار می دهیم. اثرات نانو مقیاس بر روی توان گرمایی
مترجم:حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
چکیده
در این مقاله ترموالکتریسیته در ابعاد کوچک را از لحاظ افزایش کارایی موادی مانند چاه های کوانتمی، سیم های کوانتمی یا نقاط کوانتمی نسبت به مواد بالک مورد مقایسه قرار می دهیم. اثرات نانو مقیاس بر روی توان گرمایی( thermopower)، رسانایی گرمایی و الکتریکی مورد بحث قرار داده شده است و قابلیت نانو ساختارها برای ایجاد یک کنترل مستقل بر روی این متغیرهای، نیز مورد بررسی قرار گرفته است. پیاده سازی یک چنین جنبه هایی نیز در نظر گرفته شده است.مقدمه
ویژگی های ترموالکتریکی و ترمو مغناطیسی مواد، خواص انتقالی بنیادی این مواد است. پدیده ی ترمو الکتریک نیز دارای کاربردهای عملی در تبدیل انرژی است. مواد ترموالکتریک می توانند توان الکتریکی را از حرارت تولید کنند و از الکتریسیته به منظور انجام یک عملکرد مانند به کار انداختن پمپ های حرارتی استفاده می کنند و بدین وسیله، یک خنک سازی یا حرارت دهی را در این سیستم ها فراهم آورد. مایعات مورد استفاده در این تبدیل های انرژی دارای الکترون های رسانش هستند.جوانب کلاسیک این هدف مربوط به زمان های خیلی طولانی می شود. از زمان کشف اثرات ترموالکتریک در دوره ی زمانی 1823 تا 1836( بوسیله ی Seedbeck، Peltier و Lenz)، این زمینه به سرعت رشد کرد و همچنین از سرعت سریع رشد علوم در طی قرن ها، استفاده کرد. دوره ی اول این رشد سریع( در سال هایی 1851 تا 1887) از توسعه ی ترمودینامیک، منتج شد. این رشد بوسیله ی مشارکت های جدید در این زمینه (بوسیله ی افرادی مانند Lord Kelvin، Boltzmann، Nernst) رخ داده است. علاقه به بررسی جوانب ترمودینامیک برگشت ناپذیر در پدیده ی ترموالکتریک ادامه داشت، اما کاربردهای آن به ترمومترهای ترموکوپلی محدود بود. رشد ثانویه در دوره ی زمانی 1947 تا 1960، وقتی رخ داد که Talkes، Ioffe و Goldsmid، توسعه های جدیدی در زمینه ی پدیده ی انتقال در نیمه رساناها را مطرح کردند. تکنولوژی توسعه یافته در آن زمان، امروزه نیز مورد استفاده قرار می گیرد( به جز توسعه های انجام شده در زمینه ی مواد skutterudite). ما می توانیم امیدوار باشیم که مطالعات اخیر در زمینه ی نانوتکنولوژی می تواند منجر به ایجاد دوره ی سوم رشد در این زمینه شود. در این زمینه، این تشخیص داده شده است که سیستم های با ابعاد کوچک نسبت به مواد بالک مشابه، دارای بازده ترموالکتریک بالاتری هستند. در این مواد، اثرات ابعادی هم بر روی حامل های بار و هم موج های شبکه ای، اثرگذار هستند. یک چنین بهبودهایی در خواص ترموالکتریک به طور تجربی در ابر شبکه های
ویژگی پایه ای مواد دارای بازده ترموالکتریک، و ضریب کارایی پمپ های حرارتی ترموالکتریک، شکل ترموالکتریک مناسب آنهاست:
که در اینجا، S ضریب کاشت( Seebeck coefficient ) است و توان ترموالکتریک نیز نامیده می شود. σ رسانایی الکتریکی و κ رسانایی گرمایی است. Z معمولا در دمای متوسط T ضرب می شود تا به عددی به نام ZT برسیم که به آن شکل بدون بعد ترموالکتریک نامیده می شود. مواد ترموالکتریک متداول در دمای T=300 K به مقدار ZT=1 محدود هستند. مواد نانو مقیاس جدید در دمای T=300 K دارای ZT=2 می باشند. این مواد در دمای T=450 K دارای ZT=3 هستند. این مسئله مورد قابل توجهی است زیرا مقدار ZT=2 آستانه ی است که در آن می توان به کاربردهای در مقیاس بزرگ ترموالکتریسیته نیل پیدا کرد به نحوی که این کاربردها دارای کارایی هایی مشابه با ماشین های مکانیکی سنتی است.
سه جزء S، σ و κ غیر وابسته اند و این مسئله مانع می شود تا بهینه سازی Z در سیستم های سه بعدی متداول رخ دهد. در حقیقت، بیشتر مواد ترموالکتریک نیمه رساناهایی هستند که در آنها، κ یک مقدار بزرگ است که این مقدار بزرگ به دلیل رسانایی شبکه ای ایجاد می شود و در آنها فونون های اکوستیک حامل های غالب هستند. بنابراین، این متداول است که Z را به فاکتور توان
یک کاهش در ابر رسانایی حرارتی شبکه به دلیل ایجاد تفرق و یا شکست فونون ها در مرزهای فیزیکی ساختارهای نانومقیاس.
یک افزایش در فاکتور توان
این آسان است که مسئله ی ترموالکتریسیته ی با ابعاد پایین را به چشم مقیاس های طولی مختلفی نگاه کنیم که در معادله ی انتقال وارد شده اند. با این کار می توان این مقیاس های طولی را با ابعاد یا اندازه ی مشخصه ی نمونه مقایسه کرد. در ابتدا، در رژیم انتقال نفوذی، رسانایی الکتریکی و رسانایی گرمایی شبکه به طور خاص بوسیله ی طول های پویش آزاد میانگین الکترون و فونون (
در این مقاله ی مروری، ما برخی از معادلات انتقال در ابعاد 3، 2 و 1 بعدی را نشان داده ایم و نشان دادیم که وجود ابعاد کوچک می تواند ZT را بهبود دهد. سپس ما ویژگی های ترموالکتریک( TE) را در چاه های کوانتومی( سیستم های 2 بعدی)، سیم های کوانتومی Bi و
تئوری پدیده شناختی برای انتقال در ابعاد مختلف
اولین جوانب مربوط به ترموالکتریسیته ی با ابعاد کوچک در اوایل دهه ی 1990 ارائه گردید. این جوانب به صورت پیش بینی های تئوری انجام شده بر روی افزایش کارایی ترموالکتریک ابر شبکه های چاه پتانسیلی دو بعدی و سیستم های متشکل از سیم های کوانتومی 1 بعدی، نمود داشته است. این پیش بینی های تئوری بر اساس مدل های بسیار مقدماتی انجام شده است. ما ابتدا در مورد فاکتورهایی صحبت می کنیم که بر روی Z اثرگذار هستند.رسانایی گرمایی مجموع دو عبارت است. یکی رسانایی گرمایی شبکه ای(
رسانایی گرمایی شبکه ای عمدتا به دلیل انتشار فونون های اکوستیک در جامد ایجاد می شود و می توان آن را با استفاده از تئوری کلاسیک در مورد انتقال در رژیم های نفوذی قابل توصیف است:
که در اینجا
رسانایی گرمایی الکترونیکی با رسانایی الکتریکی ارتباط دارد و بوسیله ی قانون ویدمن- فرانس بیان می شود:
که در اینجا، L عدد لورنز است( عدد لورنز یک پارامتر انتقال مختلط است)، اما چیزی که ما می توانیم این مقدار را با استفاده از مقدار الکترون آزاد آن یعنی
رسانایی الکتریکی یک نیمه رسانای هم ارز بوسیله ی فرمول زیر بدست می آید:
که در اینجا، n دانسیته ی حامل های بار است. هر کدام از این بارها دارای بار e و موبیلیته ی آنها نیز برابر با μ است. در حقیقت، موبیلیته به سرعت رانش حامل های بار بر واحد میدان الکتریکی مربوط می شود و بنابراین، به طول پویش آزاد میانگین الکترون ها(
که در اینجا،
رابطه ی Mott ضریب زبک را بدون توجه به مکانیزم انتقال، به ما می دهد. این مقدار، ضریب زبک را به عنوان تابعی از رسانایی الکتریکی وابسته به انرژی حامل های بار با انرژی E (
که در اینجا،
در هر سطح انرژی E و با توجه به معادله ی
که رسانایی الکتریکی (σ) با فرمول زیر بدست می آید:
و برای نیمه رساناهای هم تراز،
تنها در این مقاله ما انتقال ترموالکتریک از طریق نفوذ را در نظر می گیریم و از اثرات دما پایین که موجب کشیده شدن فونون می شوند، چشم پوشی می کنیم. اگر بخواهیم به طور دقیق صحبت کنیم، باید بگوییم که هیچ انتقال نفوذی در سیستم های صفر بعدی رخ نمی دهد زیرا هیچ بردار موج الکترونی آزادی وجود ندارد، اما در این سیستم ها، معادله ی Mott صرفنظر از مکانیزم انتقال، حفظ می شود. در تئوری اولیه ی Hicks و Dresselhaus برای انتقال نفوذی در جامدات با ابعاد کوچک، این فرض شده است که رابطه ی تفرق رابطه ی سهمی گونه است. این کار که برای ساده سازی انجام شده است، موجب می شود تا سطوح فرمی بیضی شکل شوند و موجب می شود تا تفرق فونونی بر تفرق الکترونی غالب شود. در حالی که مدل های پیچیده تر که بعدها برای توصیف سیستم های با ابعاد کوچک توسعه یافته اند، معمولا از شبیه سازی های عددی بهره گرفته اند، ما در اینجا فرمول های جبری ارائه کرده ایم که نشان می دهند چگونه ابعاد کوچک می توانند موجب افزایش ZT شوند.
در سیستم های بالک سه بعدی، فرایند تعیین مقدار بهینه ی ZT یک ماده، از زمان ظهور سیستم های ترموالکتریک نیمه رسانا، شناخته شده است. رابطه ی انتشار برای بسته های حامل منفرد به صورت زیر است:
که بردارهای انتشار در طول محور های x، y و z کریستالوگرافی، برابر است با
که در اینجا، x و x_F انرژی و انرژی فرمی حامل ها می باشد که به انرژی گرمایی نرماله شده است(
ساختار دو بعدی که Hicks و Dresslhaus در نظر گرفته اند، یک ورق از جنس ماده ی نیمه رسانای یکسان و با ضخامت d می باشد که در آن x و y ابعاد صفحه ی ورق است و z نشاندهنده ی جهت محدود شده از لحاظ کوانتمی است. در مورد هم ارز سه بعدی، وقتی d کوچکتر از طول موج دوبری الکترون در طول محور z باشد، ابعاد محدود نمونه بوسیله ی وجود دو چاه پتانسیل بی کران، مدل سازی می شوند که این دو چاه، الکترون را در چاه کوانتمی و در طول محور z محدود می کنند، این در حالی است که الکترون در طول محورهای x و y محدود نیستند. رابطه ی تفرق منتج شده عبارتست از:
که در اینجا
دانسیته ی حالات در دو بعد از یک سری پله تشکیل شده است که در جدول و شکل 1مشاهده می شوند. انتگرال های انتقال منتج شده( با فرض این مسئله که تنها تراز فرعی با حداقل انرژی اشغال شده باشد)، نیز در جدول 1 و شکل 2 نشان داده شده است( در این حالت فرض شده است که d کوچکتر از طول موج دوبری در جهت z است). ما همچنین در شکل 2 محل قرارگیری ترازهای فرعی
Hicks و Dresselhaus با حرکت به سمت سیستم 1 بعدی، یک سیم مربعی از همان ماده ی نیمه رسانا را در نظر گرفتند که سطح مقطع آن d×d بود. این مربع در جهات y و z قرار داشت و حرکت حامل ها در جهت x در آن آزاد بود. در اینجا نیز d در طول جهات y و z، کوچکتر از طول موج دوبری الکترون در مورد سه بعدی هم ارز، بود و ابعاد محدود نمونه بوسیله ی حضور چاه های پتانسیل کرانداری مدل سازی شده بود که در آنها الکترون در طول محورهای y و Z، محدود شده بود. در این سیستم همچنین حرکت در طول محور x آزاد بود. این ساختار یک سیم کوانتمی است که در آن رابطه ی تفرق به صورت زیر است:
که در اینجا ،
در این وضهیت، دانسیته ی حالات یک سری از خطوط منقطع است که در جدول 1 و شکل 1 آورده شده است. انتگرال های انتقال بدست آمده( با فرض اینکه تنها ترازهای فرعی با حداقل انرژی
سطوح انرژی یک سیستم صفر بعدی( یک نقطه ی کوانتمی) بوسیله ی یک گروه از اعداد کوانتمی گسسته ی سه گانه، حاصل می شود. دانسیه ی حالات یک نقطه ی کوانتمی در صفر کلوین تابعی دلتاست( همانگونه که در شکل 1 دیده می شود) و بنابراین، انتظار می رود که ضریب زبک این مواد بالا باشد. به هر حال، از آنجایی که هیچ بردار آزاد K وجود ندارد، هیچ انتقالی از حرارت یا بار وجود ندارد. اتصال یک نقطه ی کوانتمی به اتصال الکتریکی مؤثر، سطوح انرژی نقطه را آشفته می کند و موجب می شود تا سیستم تنها شبه صفر بعدی باشد. ویژگی های ترموالکتریک نقاط کوانتمی در چندین هندسه ی خاص، اندازه گیری شده است. این هندسه ها را ما بعدا در این مقاله مورد بررسی قرار می دهیم. عموما، این را می توان بیان کرد که ضریب زبک این سیستم ها به رسانایی ارتباط دارد( بوسیله ی رابطه ی Mott).
محاسبات بالا این فرض را انجام نداده اند که سرعت تفرق به ابعاد یا اندازه ی نمونه وابسته نمی باشد. Broido و Reinecke این فرضیه را در نظر نگرفته اند و پیشنهاد داده اند که وقتی حامل ها در ساختار های دو بعدی محدود شده اند، فاکتور توان به صورت منفی اثرگذار است. علت این موضوع بهبود سرعت های تفرق الکترون- فونون است. در حالی که این مسئله منجر به بهبود کمتر در فاکتور توان( در ساختارهای چاه کوانتمی) می شود، این به نظر می رسد که سیم های کوانتمی هنوز هم قابلیت استفاده در کاربردهای ترموالکتریک را داشته باشند.
بطور عکس، این استدلال می تواند در نظر گرفته شود که در سیستم های با ابعاد کوچک، حالت های کمتری وجود دارد که در آن یک الکترون می تواند تفرق یابد به نحوی که موبیلیته و فاکتور توان نیز می تواند به طور مثبت بهبود یابد.
مواد ترموالکتریک دو بعدی: چاه های کوانتمی
یکی از اولین گزارشات ارائه شده در زمینه ی مواد با
فیلم های تولیدی از نمک های سرب به طور گسترده و بوسیله ی گروه های تحقیقاتی زیادی مورد بررسی قرار گرفته اند. کاهش در رسانایی گرمایی به طور مؤثر مستندسازی شده است. برای مثال، این موضوع در مورد ابر شبکه های PbTe/Pb〖Se〗_0.2 〖Te〗_0.8 مورد بررسی قرار گرفته است. اثبات عملی قانونی که بتواند ZT را پیش بینی کند، برای سیستم چاه پتانسیل کوانتمی
از لحاظ تاریخی، اولین ماده ی لایه نازک که در آن اثرات کوانتمی مشاهده شده است، لایه نازک های تولید شده از بیسموت است. در دمای 4.2 K و حتی در دمای 77K، Ogrin و همکارانش یک رفتار نوسانی در مقاومت و ضرایب Hall این فیلم ها مشاهده کرده اند. این نویسندگان این رفتار را در حضور سطوح انرژی با اندازه ی کوانتمی مدل سازی کرده اند که در کار آنها، دانسیته ی حالات تشابه بیشتری با سطوح لاندا داشته است. این نتایج بوسیله ی Rogavheva و همکارانش نیز مشاهده شده است. اخیرا، آنها یک رفتار نوسانی را تا دمای اتاق مشاهده کرده اند.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}