با تکيه بر احاديث نبوي (صلي الله عليه و آله و سلم)
روش هاي روان درماني از منظر دين (2)
مترجم: حميدرضا شيخي
با تکيه بر احاديث نبوي (صلي الله عليه و آله و سلم)
روان درماني با ذکر و ياد خدا
مداومت بر عبادت خداوند، ياد او در هر زمان، درخواست آمرزش و بخشش از او و دعا به درگاهش، آدمي را به پروردگارش نزديک مي سازد و اين احساس را در او به وجود مي آورد که تحت حمايت و مراقبت خداوند بزرگ قرار دارد. عبادت اميد به آمرزش و بخشايش را در انسان تقويت مي کند و احساس خشنودي و آسايش خاطر را در روانش بر مي انگيزد. خداوند متعال فرموده است:( الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ). (1)
« کساني که ايمان آوردند و دل هايشان به ياد خدا آرام گرفت؛ بدانيد که با ياد خدا دل ها آرام مي گيرد».
(... وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ). (2)
«... و خدا را بسيار ياد کنيد باشد که رستگار شويد».
(فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ ). (3)
« پس، به ياد من باشيد تا به ياد شما باشم».
پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز به اهميت ذکر و ياد خداوند بزرگ در ايجاد آرامش در روان آدمي اشاره کرده است. براي مثال، در حديثي از آن حضرت آمده است:
« هرگاه عده اي بنشينند و به ذکر خدا پردازند فرشتگان آنان را در ميان مي گيرند، رحمت [خداوند] آنان را در برگيرد. آرامش برايشان فرود آيد و خداوند از آنان در نزد کساني که نزد او هستند ياد مي کند». (4)
در حديثي از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است:
«خداوند بزرگ مي فرمايد: من چنانم که بنده ام به من گمان مي برد و هرگاه او از من ياد کند من با او هستم. اگر مرا در دلش ياد کند من هم در دلم از او ياد مي کنم. اگر در ميان جمع از من ياد کند من در جمعي بهتر از آنان از او ياد مي کنم. اگر يک وجب به من نزديک شود من يک گز به او نزديک مي شوم. اگر يک گز نزديک شود من يک باز به او نزديک مي شوم. اگر قدم زنان نزد من آيد من دوان دوان نزد او روم». (5)
ياد خداوند بزرگ به نفس زندگي و حيات مي بخشد، اميد به آمرزش و خشنودي الهي را در او تقويت مي کند و احساس خوشي و سعادت در او پديد مي آورد. در حديثي از پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) که ابو موسي اشعري آن را روايت کرده، آمده است:
« مَثَل کسي که خدايش را ياد مي کند و آن که او را ياد نمي کند مثل شخص زنده و مرده است». (6)
در روايت ديگري از اين حديث چنين آمده است:
« مثل خانه اي که در آن خداوند ياد مي شود و خانه اي که در آن خداوند ياد نمي شود مثل شخص زنده و مرده است». (7)
ذکر خداوند و تسبيح و تنزيه او مقام و درجات بنده را در نزد پروردگارش بالا مي برد، بر خوبي هاي او مي افزايد، گناهانش را مي آمرزد و او را از احساس گناه که سبب اندوه و اضطراب مي شود، مي رهاند. سعد بن ابي وقّاص مي گويد که در خدمت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بوديم و آن حضرت چنين فرمود:
« آيا هر يک از شما عاجز است از اين که روزي هزار ثواب کسب کند؟ يکي از حاضران در جلسه پرسيد: چگونه هزار ثواب کسب کند؟ فرمود: صد تسبيح مي گويد و به ازاي آن هزار ثواب برايش نوشته يا هزار گناه از او زدوده مي شود». (8)
در حديثي ديگر از آن حضرت آمده است که فرمود:
« خداي تعالي را فرشتگاني است که در کوچه و گذر مي گردند و اهل ذکر را جستجو مي کنند و هرگاه عده اي را مشغول ذکر خدا يافتند صدا مي زنند: بياييد حاجت هايتان را بستانيد. سپس آنان را تا آسمان زير بال و پر خود مي گيرند. خداوند- که خود به هر چيز داناتر است- مي پرسد: بندگان من چه مي گويند؟ فرشتگان پاسخ مي دهند: تو را به پاکي و بزرگي مي ستايند و حمد و تمجيد تو مي گويند. خداوند مي فرمايد: آيا مرا ديده اند؟ فرشتگان مي گويند، نه به خدا، تو را نديده اند. خداوند مي فرمايد: اگر مرا ديده بودند چه مي کردند؟ فرشتگان مي گويند: اگر تو را ديده بودند بيش تر عبادت و تمجيد و تسبيح مي کردند. خداوند مي فرمايد: چه مي خواهند؟ فرشتگان مي گويندک بهشت را از تو درخواست دارند. خداوند مي فرمايد: آيا آن را ديده اند؟ فرشتگان مي گويند: نه به خدا، اي پروردگار، آن را نديده اند. خداوند مي فرمايد: اگر آن را ديده بودند چه مي شد؟ فرشتگان مي گويند: اگر ديده بودند به آن حريص تر و طالب تر و راغب تر مي شدند. خداوند مي فرمايد: از چه چيز به من پناه مي آورند؟ فرشتگان گويند: از آتش [دوزخ] پناه مي خواهند. خداوند مي فرمايد: آيا آن را ديده اند؟ فرشتگان مي گويند: نه به خدا، آن را نديده اند. خداوند مي فرمايد: اگر آن را ديده بودند چه مي کردند؟ فرشتگان مي گويند: اگر ديده بودند بيش تر از آن گريزان و ترسان مي شدند. پس، خداوند مي فرمايد: شاهد باشيد که آنان را آمرزيدم. فرشته اي از فرشتگان مي گويد: فلان شخص هم در ميان آن هاست و او از اين طايفه نيست بلکه براي حاجتي آمده است. خداوند مي فرمايد: آنان هم نشين اند و هم نشين ايشان محروم نمي شود». (9)
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اذکار و تسبيحات زيادي به يارانش مي آموخت و ارزش و تأثير فوق العاده آن ها در کسب ثواب و زدودن گناهان و نيل به آمرزش الهي و ورود به بهشت را به آنان يادآور مي شد. بنابراين، ياد خدا و ستايش او با اين تسبيحاتي که رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) آن ها را توصيه مي کرد شفاي احساس گناه و اضطراب ناشي از آن است.
پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« هر کس بعد از پايان هر نماز سي و سه مرتبه «سبحان الله» و سي سه مرتبه «الحمدلله» و سي و سه مرتبه «الله اکبر» بگويد و صدمين را بگويد: لا اله الا الله وحده لا شريک له، له الملک و له الحمد، و هو علي کل شي ء قدير، گناهانش آمرزيده شود اگر چه به اندازه کف دريا باشد». (10)
در حديثي ديگر از آن بزرگوار آمده است:
« هر کس در روز صد مرتبه بگويد: « لا اله الا الله وحده لا شريک له له الملک و له الحمد و هو علي کل شي ء قدير» برايش معادل با آزاد کردن ده برده باشد، صد ثواب برايش نوشته و صد گناه از او زدوده شود و آن روز تا شب از شيطان حفظش کند و عمل هيچ کس برتر از او نباشد مگر کسي که بيش تر از او [اين ذکر را] گفته باشد. و هر کس در روز صد مرتبه بگويد: « سبحان الله و بحمده» گناهانش فرو ريزد اگر چه به اندازه کف دريا باشد». (11)
از تميم داري روايت شده است که پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« هر کس ده بار بگويد: « اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له الهاً واحداً احداً صمداً لک يتّخذ صاحبه و لا ولداً و لکم يکن له کفواً احد» خداوند برايش چهل هزار ثواب بنويسد». (12)
از علي (عليه السّلام) نيز روايت شده که فرمود: پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به من فرمود:
« آيا کلماتي را به تو نياموزم که هرگاه آن را بگويي خداوند تو را بيامرزد اگر چه آمرزيده باشي. بگو: لا اله الا الله العليُّ العظيم، لا اله الا الحليم الکريم، لا اله الا الله سبحان الله ربّ العرش العظيم، الحمد لله ربّ العالمين». (13)
از عبادة بن صامت نيز روايت شده است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« هر کس شب هنگام چون از خواب بيدار شود بگويد: لا اله الا الله وحده لا شريک له، له الملک و له الحمد و هو علي کل شي ء قدير، الحمد الله و سبحان الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله، سپس بگويد: خدايا مرا بيامرز، يا دعا کند، دعايش مستجاب شود و اگر وضو بگيرد و نماز بخواند، نمازش پذيرفته گردد». (14)
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دعاها و اذکار بسياري به يارانش تعليم مي داد. اين دعاها و اذکار بر ارتباط بنده با خدايش و قرب او به حق تعالي مي افزايد و باعث مي شود که همواره به ياد خدا باشد، در هر زمان عظمت و شکوه پروردگارش را احساس کند و پيوسته به رحمت و آمرزش و توفيق دهي او در امور زندگي اش و رفع نيازهايش اميدوار باشد. در نتيجه، روانش آکنده از رضايت و مسرّت مي شود و احساس آرامش و امنيت رواني وجودش را فرا مي گيرد.
روان درماني با قرآن
بهترين نوع ذکر، تلاوت قرآن است؛ زيرا خواندن قرآن تأثير شگرفي در تصفيه دل و بهبود روان دارد. خداوند متعال مي فرمايد:(وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ). (15)
« ما از قرآن چيزي فرو مي فرستيم که مؤمنان را بهبود است و مِهر».
(يا أَيهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ). (16)
« اي مردم، براي شما اندرزي از پروردگارتان آمد و بهبودي براي آنچه در سينه هاست و راهنمودي و مهري براي گرويدگان».
(قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ). (17).
« بگو: آن براي کساني که ايمان آورده اند راهنمايي و بهبودي است».
زماني که انسان با اخلاص و توجه کامل به خداوند متعال قرآن مي خواند، آرامش وجودش را فرا مي گيرد و فرشتگان او را از هر سو در ميان مي گيرند و غرق در رحمت خداوند مي شود».
در حديثي از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است:
« هرگاه عده اي در خانه اي از خانه هاي خدا گرد آيند و به تلاوت کتاب خدا بپردازند و درباره آن با هم گفتگو کنند؛ آرامش بر آنان فرود آيد، رحمت فرايشان گيرد، فرشتگان آن ها را در ميان گيرند و خداوند در ميان کساني که نزد اويند از آنان ياد کند». (18)
تلاوت قرآن باعث آمرزش گناهان و مضاعف شدن حسنات مي شود و اميد رفتن به بهشت را تقويت مي کند. از اين رو، اضطراب ناشي از احساس گناه را بهبود مي بخشد. در حديثي از پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است:
« هر کس يک حرف از کتاب خدا را بخواند برايش يک حسنه باشد و هر حسنه ده برابر شود. نگويم «الم» يک حرف [کلمه] است بلکه الف يک حرف است لام يک حرف و ميم يک حرف». (19)
ابو اُمامه مي گويد: از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيدم که مي فرمود:
« قرآن بخوانيد؛ زريا روز قيامت قرآن براي قرآن خوانان شفاعت مي کند». (20)
در حديثي ديگر از آن بزرگوار آمده است:
« يک سوره از قرآن هست که سي آيه دارد و براي تلاوت کننده اش چندان شفاعت مي کند که آمرزيده شود، آن سوره «تبارک الذي بيده الملک» است.(21)
اَنَس از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت کرده است که فرمود:
« هر کس روزي دويست مرتبه «قل هو الله احد» را بخواند گناهان پنجاه سال از او پاک شود مگر آن که دَيني بر عهده اش باشد». (22)
او در حديث ديگري از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت کرده است که:
« هر کس چون به بستر رود، بر دست راست بخوابد و صد مرتبه «قل هو الله احد» را بخواند خداي تعالي در روز قيامت به او گويد: با دست راستت به بهشت در آي». (23)
اين احاديث و مانند آن ها که تأثير تلاوت قرآن را در آمرزش گناهان و رهايي از دورخ و رفتن به بهشت يادآور مي شوند، نشان مي دهند که قرائت قرآن درمان سودمندي براي نجات از اضطرابِ رواني ناشي از احساس گناه است. قرائت قرآن فقط اضطراب ناشي از احساس گناه را درمان نمي کند بلکه همه حالت هاي اضطراب و تشويش رواني و عقلي را معالجه مي کند.
براي مثال، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به وسيله قرآن جنون را معالجه کرده. اُبَيّ بن کعب مي گويد:
« نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بودم که باديه نشيني آمد و گفت: اي پيامبر خدا، برادري دارم که از درون رنج مي برد. حضرت فرمود: چه دردي دارد؟ گفت: جنون حقيقي دارد. حضرت فرمود: او را نزد من بياور. باديه نشين برادرش را آورد و جلو حضرت نشاند. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) او را با فاتحة الکتاب و چهار آيه اول سوره ي بقره و اين دو آيه: « و الهکم اِله واحد و ...» و آية الکرسي و سه آيه آخر سوره ي بقره و آيه ي «شهدالله اَنّه لا اله الّا هو ...» از آل عمران، و آيه ي « انّ ربّکم...» از سوره ي اعراف و آخر سوره ي مؤمنين «فتعالي الله الملک الحقّ...» و آيه ي « و انّه تعالي جدّ ربنّا...» از سوره ي جن، و ده آيه اول صافات، و سه آيه آخر سوره حشر، و «قل هو الله احد»، و معوذتين تعويذ کرد؛ مرد برخاست چنان که گويي هرگز مرضي نداشته است». (24)
حقيقت آن است که قرآن تنها درمانگر بيماري هاي رواني و عقلي نيست بلکه بيماري هاي جسمي را نيز معالجه مي کند. از ابو سعيد خدري نقل شده است که گفت:
« گروهي از ياران پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به سفر مي رفتند و بر قبيله اي از قبايل عرب فرود آمدند و از آن ها خواهش کردند که ايشان را پذيرايي کنند اما آن قبيله حاضر نشدند پذيرايي شان کنند. در همين اثنا رئيس آن قبيله را مار گزيد. براي معاجله او دست به هر کاري زدند اما بي فايده بود. يکي از آن ها گفت: خوب است نزد اين عده اي که اين جا فرود آمده اند برويد شايد از دست يکي از آن ها کاري برآيد. پس، نزد ايشان آمدند و گفتند: اي جماعت، رئيس ما گزيده شده است؛ براي معالجه اش دست به هر کاري زديم اما فايده نداشت. آيا کسي از شما چيزي براي معالجه اش دارد؟ يکي گفت: آري، من دعا خوانم اما چون از ما پذيرايي نکرديد من هم دعا نمي کنم مگر آن که مزدش را به ما بدهيد. قرار شد آن ها يک گله ي گوسفند بدهند. آن مرد، بر رئيس مار گزيده آب دهان مي انداخت و الحمدالله رب العالمين را مي خواند. چندي نگذشت که حال او کاملاً خوب شد و برخاست و شروع به راه رفتن کرد. آن قبيله مزد توافق شده را دادند. يکي از مسافران گفت: تقسيم کنيد. مرد دعا خوان گفت: اين کار را نکنيد تا نزد پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) رويم و ماجرا را برايش بگوييم و ببينيم حضرت چه دستور مي دهد. پس، به نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمدند و قصه را باز گفتند. حضرت فرمود: از کجا دانستي که آن افسون است. سپس فرمود: پيشنهاد خوبي است، تقسيم کنيد». (25)
ابن ابي شبيه در مسند خود از عبدالله بن مسعود روايت کرده است که گفت:
« پيامبر خدا نماز مي خواند که در سجده کژدمي آن حضرت را نيش زد. فرمود: خدا لعنت کند کژدم را که به پيامبر و غير پيامبر رحم نمي کند. سپس ظرف آب نمک خواست و محل گزيدگي را در آب نمک قرار مي داد و قل هو الله احد و معوذتين را مي خواند تا درد آرام گرفت». (26)
ابن ماجه در سُنَن خود از علي (عليه السّلام) روايت کرده است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: « بهترين دارو قرآن است». (27)
اين حديث نشانگر آن است که قرآن دواي همه ي بيماري ها، اعم از رواني و جسمي است.
روان درماني با دعا
دعا نوعي ذکر و عبادت است و همان فضيلت و ثوابي را دارد که ذکر و عبادت دارند. از نعمان بن بشير روايت شده است که پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:« دعا همان عبادت است، حضرت سپس اين آيه را تلاوت کرد: « پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد تا پاسختان دهم. کساني که از عبادت من سرباز مي زنند زودا که با خواري به دوزخ درآيند». (28)
دعا، موجب آسايش روان است و اندوه و نگراني و اضطراب آن را شفا مي بخشد؛ زيرا، دعا کننده به اجابت دعايش از جانب خداوند متعال اميدوار است؛ چرا که هم اين سخن خداوند را قبول دارد:
(وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ...). (29)
« و هرگاه بندگانم درباره ي من از تو پرسند، من نزديکم و دعاي دعاکننده را، آن گاه که مرا بخواند، اجابت مي کنم».
و هم اين سخن پيامبرخدا (صلي الله عليه و آله و سلم)را که:
« خداوند بزرگ و بلند مرتبه شما با حياست و حيا مي کند از اين که بنده اش دستانش را به سوي او بلند کند و او را دست خالي برگرداند». (30)
اميد به اجابت دعا از سوي خداوند متعال غم و اندوه مؤمن را تخفيف مي دهد و به او نيروي تحمل و صبر مي بخشد و احساس آسودگي رواني در وي ايجاد مي کند؛ زيرا مؤمن مي داند- چون سخن رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را قبول دارد- که وقتي دعا مي کند از چند حال خارج نيست: يا خداوند عزوجل دعايش را مستجاب مي کند، يا بلايي را که هنوز نازل نشده است از او دفع مي کند، يا برايش در آخرت ثواب ذخيره مي کند و يا گناهانش را مي آمرزد. بنابراين، در دعا هميشه و در هر حال براي مؤمن خير و فايده است، در دنيا و يا در آخرت. اميدواري مؤمن به اين که بخشي از اين خير و برکت دعا تحقق يابد غم و اندوه او را کاهش مي دهد و در او احساس رضايت و آرامش رواني پديد مي آورد. از عبادة بن صامت روايت شده است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« هيچ مسلماني در روي زمين نيست که به درگاه خدا دعايي کند مگر اين که خداوند خواسته اش را به او دهد، يا همانند آن بدي از او دفع کند به شرط آن که براي گناهي يا قطع رحمي دعا نکرده باشد». مردي از ميان جمعيت عرض کرد: پس زياد دعا مي کنيم. حضرت فرمود:
« خدا هم بيش تر اجابت مي کند». (31)
در حديثي ديگر از آن بزرگوار آمده است:
« دعا براي بلاي نازل شده و نازل نشده سودمند است. پس، دعا کنيد اي بندگان خدا». (32)
نيز در حديثي از آن حضرت مي خوانيم:
« هيچ مردي نيست که دعا کند مگر آن که خدا دعايش را مستجاب فرمايد، يا در همين دنيا به او مي دهد، يا براي آخرتش مي اندوزد، و يا به قدر دعايي که کرده است از گناهانش مي بخشد، به شرط آن که براي گناهي يا بريدن پيوند خويشاوندي دعا نکرده و يا عجله نورزيده باشد». (33)
از سلمان روايت شده است که پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« قضا [ي الهي] را چيزي جز دعا بر نمي گرداند. و عمر را چيزي جز نيکي کردن زياد نمي کند». (34)
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به يارانش مي آموخت که براي درمان بسياري از اضطرابات رواني مانند غم و نگراني و اندوه و بي خوابي و ترسيدن در خواب و فراموشي از دعا کمک بگيرند، که در اين جا به چند نمونه اشاره مي کنيم:
الف- درمان غم و نگراني و اندوه با دعا
پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) براي معاجله غم و نگراني و اندوه يارانش دعاهاي خاصي را به آنان مي آموخت و آن ها با خواندن اين دعاها شفا مي يافتند. براي مثال، عبدالله بن مسعود از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت کرده است که فرمود:« هر کس دچار نگراني و اندوهي شود و بگويد: اللهم اني عبدک، ابن عبدک، ابن امتک ناصيتي بيدک، ماضٍ في حکمک، عدل في قضاؤک، أسألک بکلّ اسم هولک سميت به نفسک، او علّمته احداً من خلقک، او انزلته في کتابک، أو استأثرت به في علم الغيب عندک، أن تجعل القرآن ربيع قلبي و نور صدري و جلاء حزني و ذهاب همّي الا اذهب الله همّه و حزنه، و أبدله مکانه فرحاً». به پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) عرض شد: اي رسول خدا، آيا ما هم اين دعا را بياموزيم؟ فرمود: آري، هر کسي که اين را مي شنود سزاوار است آن را بياموزد». (35)
ابو سعيد خُدري مي گويد:
روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) وارد مسجد شد و مردي از انصار به نام ابو اُمامه را آن جا ديد، فرمود: اي ابو اُمامه، چه شده که در غير وقت نماز در مسجد نشسته اي؟ ابو امامه گفت: غم و قرض رهايم نمي کند اي رسول خدا. حضرت فرمود: مي خواهي جمله اي به تو بياموزم که هرگاه آن را بگويي خداوند غم و غصه تو را ببرد و قرضت را ادا کند؟
گفت: آري اي رسول خدا. فرمود: هر صبح و شام بگو: اللهم انّي اعوذبک من الهمّ و الحزن و اعوذبک من العجز و الکسل، و اعوذبک من الجبن و البخل، و اعوذ بک من غلبة الدين و قهر الرجال». ابو امامه گويد: من اين کار را کردم و خداوند غم و غصه را بُرد و قرضهايم را ادا کرد». (36)
در حديثي ديگر از پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است:
« دعا براي رفع غم و اندوه اين است: اللهم رحمتک ارجو فلا تکلني الي نفسي طرفة عين، و اصلح لي شأني کله، لا اله الّا أنت». (37)
در حديث ديگري آمده است که:
« دعايي که ذوالنون در شکم ماهي به درگاه پروردگارش کرد اين بود: « لا اله الا أنت سبحانک انّي کنت من الظالمين» هر مرد مسلماني اين دعا را درباره چيزي بخواند حتماً مستجاب مي شود». خداوند غمش را مي زدايد، سخن برادرم يونس». (38)
ابن عباس مي گويد که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« هر کس غم و نگراني هايش بسيار شود، جمله ي لا حول و لا قوه الا بالله را زياد بگويد». (39)
در روايت ديگري از ابن عباس آمده است که پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) هنگام غم و اندوه مي گفت:
« لا اله الا الله العظيم الحليم، لا اله الا الله ربّ العرض العظيم، لا اله الا الله ربّ السموات و ربّ الارض و ربّ العرش الکريم». (40)
پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) زياد استغفار مي کرد و يارانش را نيز به اين کار توصيه مي فرمود؛ چرا که آمرزش خواهي از خداوند باعث رفع غم و اندوه و نجات از گرفتگي و گشايش در روزي مي شود. ابن عباس از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت کرده است که فرمود:
« هر کس پيوسته از خداوند طلب آمرزش کند خداوند برايش راه خروجي از هر تنگنايي قرار دهد و غم و اندوهش را بزدايد و از جايي که گمانش را هم نمي برد به او روزي رساند». (41)
اين دعاها و امثال اين ها که کتاب هاي حديثي روايت کرده اند درمان کننده ي غم و نگراني و اندوه هستند؛ زيرا حاوي داروهاي روحي سودمندي مي باشند که شفاي انسان از اين قبيل ناراحتي هاي رواني را تضمين مي کنند. ابن قيم جوزي اين قبيل احاديث رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را تجزيه و تحليل کرده و داروهاي روحي موجود در آن ها را استخراج کرده و به برخي از آن ها، به شرح زير، اشاره نموده است:
1- توحيد ربوبيت.
2- توحيد الوهيت.
3- توحيد علمي- اعتقادي.
4- منزّه دانستن خداوند از ستم کردن به بنده اش يا مجازات کردن بي دليل او.
5- اعتراف بنده به مقصّر بودن خويش.
6- تقرب جستن به خداوند از طريق محبوب ترين چيزها در نزد او يعني اسماء و صفاتش به ويژه صفت «حيّ قيوم» که جامع ترين اسماء و صفات الهي هستند.
7- پناه بردن به خداوند و نه غير او.
8- اظهار اميدواري به خدا.
9- توکل کردن به خدا و سپردن کارها به او و اعتراف به اين که زمام اختيارش در دست اوست و او هرگونه بخواهد اداره اش مي کند و حکم الهي درباره ي او مُجراست و هر چه درباره اش حکم کند عادلانه است.
10- دلش در مرغزار قرآن مي چرد و مي چَمَد، و در تاريکي هاي شبهات و شهوات نور قرآن راهنماي اوست، و قرآن در برابر آنچه از دست دهد و در برابر هر مصيبتي تسلّي بخش اوست و بيماري هاي دلش را به وسيله آن شفا مي بخشد، قرآن اندوهش را مي زدايد و تشويش و نگراني اش را بهبود مي بخشد.
11- طلب آمرزش و بخشايش از خداوند.
12- توبه و بازگشت به سوي خدا.
13- نفي نيرو و توان از خود و ديگران و ثبات آن براي خداوند که منشأ هرگونه نيرو و تواني است.(42)
ابن قيّم، علاوه بر اين داروهاي روحي و معنوي، براي درمان تشويش و نگراني و اندوه، دو داروي ديگر نيز نام مي برد: يکي جهاد و ديگري نماز؛ زيرا در برخي احاديث آمده است که جهاد و نماز در معالجه تشويش و نگراني و اندوه مؤثرند. ما پيش تر موضوع اهميت نماز در درمان اضطراب را بررسي کرديم.
به گفته ي او، از بزرگ ترين بيماري هاي دل [يا روان]: « شرک است و گناهان و غفلت و بي توجهي به چيزهايي که محبوب و پسند خدا هستند و نسپاردن کارها به او و بي اعتمادي به خدا و تکيه کردن به غير او و ناخشنودي از مقدرات او و شک داشتن در وعده و وعيدهاي او. اگر در بيماري هاي دل دقت کني متوجه مي شوي که علت آن ها همين چيزها و امثال آن هاست و جز اين ها علت ديگري ندارند. پس، تنها دواي بيماري هاي دل همان چيزهايي است که در اين معالجات نبوي آمده و پادزهر آن بيماري ها مي باشند، چرا که هر بيماري با ضد بيماري از بين مي رود و سلامتي يا مانند آن حفظ مي شود. بنابراين، سلامت دل با اين فرامين پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) محفوظ مي ماند و بيماري هاي آن با ضد آن ها از بين مي رود». (43)
ب- درمان بي خوابي و ترسيدن در خواب با دعا
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بي خوابي و ترسيدن در خواب را با دعا معالجه کرده است. بُرده مي گويد:« خالد بن وليد مخزومي به پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شکايت کرد که شب ها دچار بي خوابي مي شوم و خوابم نمي برد. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به او فرمود: هرگاه به رختخواب رفتي، بگو: اللهم ربّ السموات السبع و ما اظلّت و ربّ الارضين و ما اقلّت، و ربّ الشياطين و ما اضلّت، کن لي جاراً من شرّ خلقک کلّهم جميعاً أن يَفرُطَ عَليَّ أَحَدُ، أو أن يَبغي عَليَّ، عَزَّ جارکُ وَ جَلَّ ثَناؤکَ، وَ لا اِله غَيرُکَ، لا إلهَ الّا أَنتَ». (44)
نيز از عمرو بن شعيب از پدرش از جدش روايت شده است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« هرگاه کسي از شما خواب ترسناکي ديد، بگويد: « أعوذ بکلمات الله التّامات من غضبه و عقابه و شرّ عباده و من همزات الشياطين و ان يحضرون»، در اين صورت هرگز از آن خواب گزندي نخواهد ديد». (45)
ج- درمان احساس گناه با دعا و تسبيح گويي
بهترين درمانِ احساس گناه دعا کردن و تسبيح گفتن خداوند متعال، به ويژه در ثلث آخر شب است. مسلم بن حارث تميمي مي گويد:« پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) محرمانه به من فرمود: چون نماز مغرب خود را تمام کردي هفت بار بگو: اللهمَّ أجرني من النّار. که اگر چنين کردي و همان شب از دنيا رفتي اما از آن برايت نوشته شود. و چون پس از نماز صبح اين را گفتي، اگر آن روز از دنيا بروي امان از آتش برايت نوشته شود». (46)
معاذ بن اَنس از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل کرده است که فرمود:
« هر کس چون غذايي خورد بگويد: الحمد الله الذي اطعمني هذا الطعام و رزقنيه من غير حول منّي و لا قوّة غفر له ما تقدّم من ذنبه». (47)
معاذ بن جبل از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل کرده است که فرمود:
« هر کس آخرين جمله اش لا اله الا الله باشد به بهشت رود». (48)
انس بن مالک نقل کرده است که پشت سر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بر اشتر نشسته بود که حضرت به او فرمود: « اي معاذ بن جبل. معاذ گفت: بله اي رسول خدا، امر بفرماييد. - سه بار اين جملات ردّ و بدل شد- فرمود: هر کس از صميم دلش شهادت دهد که معبودي جز خدا نيست و محمد رسول خداست خداوند او را بر آتش حرام گرداند. معاذ گفت؛ اي رسول خدا، اجازه مي دهيد اين خبر را به مردم بدهم تا خوشحال شوند؟ فرمود: در اين صورت تنبل مي شوند. معاذ براي آن که مرتکب گناهي نشده باشد، اين حديث را هنگام مرگش نقل کرد». (49)
عبادة بن صامت نيز مي گويد که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« هر کس گواهي دهد که معبودي جز خدا نيست و محمد پيامبر خداست و خداوند او را بر آتش حرام گرداند». (50)
بدون ترديد، مسلماني که بر دعا و نيايش به درگاه خدا و تسبيح او مواظبت مي کند، با توجه به اين همه حديث، خواه ناخواه از احساس گناه و اضطراب ناشي از آن رهايي مي يابد و اميد به عفو و آمرزش الهي وجودش را فرا مي گيرد و همين باعث شادماني و خوشي و آرامش در روان او مي شود.
روان درماني با توبه
يکي از مهم ترين داروها براي درمان احساس گناه، توبه است؛ زيرا خداوند بزرگ به هر گناهکاري، هر چند گناهانش زياد باشد، وعده آمرزش داده است؛ بنابراين، توبه اميد به نجات از عذاب و نيل به آمرزش و خشنودي الهي را در او زنده مي کند و در نتيجه، از احساس گناه که موجب اضطراب و بسياري از آلام رواني مي شود، رهايي مي يابد. خداوند متعال فرموده است:( قُلْ يا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ). (51)
« بگو: اي بندگان من که بر خويشتن فزونکاري کرده ايد، از مِهر خدا نوميد نشويد، خداوند گناهان را همگي مي آمرزد؛ چه، او آمرزگار مهربان است».
(إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يتُوبُ اللَّهُ عَلَيهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا). (52)
« پذيرفتن توبه بر خداست تنها براي آنان که بدي از ناداني کنند و سپس زود توبه کنند، خداوند آنان را مي بخشد، خداوند دانا و فرزانه است».
( وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ). (53)
« آنان که کارهاي بد کردند آن گاه در پي آن توبه نمودند و ايمان آوردند، پروردگارت زان پس آمرزگار و مهربان است».
(وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يعْلَمُونَ* أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ). (54)
« و آنان که چون کاري زشت کنند، يا بر خود ستم ورزند، ياد خدا مي کنند و براي گناهانشان آمرزش جويند- کيست جز خدا که گناهان را آمرزد- و براي آنچه کرده اند پاي نفشرند و خود مي دانند. آنان مزدشان آمرزشي است از پرودگارشان و پرديس هايي که در آن ها جويبارها روان است و در آن جاويدانند، و چه نيکوست مزد عمل کنندگان».
بسياري از احاديث هم حکايت از اين دارند که توبه گناهان پيش از آن را از بين مي برد. براي مثال، عبدالله بن مسعود روايت کرده است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« هر کس بگويد: اَستَغفِرُاللهَ الذّي لا اِلهَ اِلا هُوَ الحَيُّ القَيّومُ وَ اَتُوبُ اِلَيهِ، گناهانش آمرزيده شود هر چند از ميدان جهاد گريخته باشد». (55)
يکي از عواملي که از شدت احساس گناه در شخص مسلمان مي کاهد اين است که او معتقد است انسان ذاتاً موجودي ناتوان است و در معرض خطا و اشتباه مي باشد ليکن مادام که به گناه و خطاي خود اعتراف کند و از خداوند آمرزش طلبد و به درگاهش توبه نمايد دليلي ندارد که پيوسته با احساس گناه و خطا خودش را عذاب دهد؛ بلکه بايد به عفو و آمرزش خداوند اميد فراوان داشته باشد. در حديثي از رسول گرامي اسلام آمده است:
« سوگند به آن که جانم در دست اوست، اگر گناهي نمي کرديد خداوند شما را مي برد و مردماني ديگر را مي آورد که گناه کنند و از خدا آمرزش طلبند و او آن ها را بيامرزد». (56)
در حديثي ديگر از آن حضرت که اَنَس روايت کرده است آمده است:
« همه ي آدمي زادگان خطا کارند، و بهترين خطاکاران آنانند که توبه کنند». (57)
خداوند بزرگ بندگان توبه گر خود را دوست مي دارد. او مي فرمايد:
(إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ). (58)
« خدا توبه کنندگان را دوست دارد و پاکيزگان را دوست دارد».
خداوند مهربان از توبه ي بندگانش شادمان مي شود. عبدالله بن مسعود مي گويد: از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيدم که مي فرمايد:
« خداوند از توبه ي بنده ي مؤمنش شادتر مي شود تا شاد شدن مردي که در بياياني برهوت و مُهلک فرود مي آيد و شتري دارد و آب و غذايش بار آن شتر است و سرش را مي گذارد و مي خوابد و چون بيدار مي شود مي بيند شترش رفته است. در جستجوي آن بر مي آيد و تشنگي و گرسنگي بر او فشار مي آورد و با خود مي گويد: به همان مکاني که بودم بر مي گردم و مي خوابم تا بميرم و مي آيد و دستش را زيرسرش مي گذارد تا بميرد ولي بيدار مي شود و ناگهان مي بيند شترش در کنار اوست و آب و غذايش همچنان بار آن است. آري، خدا از توبه بنده مؤمن شادتر مي شود تا شاد شدن اين مرد از برگشتن شتر و توشه اش». (59)
بنابراين، مؤمن بايد به پروردگارش حسن ظنّ داشته و به اين که خداوند توبه اش را مي پذيرد و به عفو و آمرزش او نايل مي شود بسيار اميدوار باشد. در اين صورت، از احساس گناهش رهايي مي يابد و احساس امنيت و آرامش به او دست مي دهد. اَنَس مي گويد: از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيدم که مي فرمايد:
« خداي تعالي فرمود: اي فرزند آدم! تا زماني که مرا بخواني و به من اميدوار باشي همه ي گناهان تو را مي آمرزم و باکي ندارم. اي فرزند آدم! اگر گناهانت سر به آسمان بزند و از من آمرزش بطلبي تو را مي آمرزم. اي فرزند آدم! اگر به اندازه همه ي زمين گناه نزد من آوري و به ديدارم آيي بدون آن که به من شرک ورزيده باشي به همان اندازه آمرزش به تو مي دهم». (60)
جابر بن عبدالله نيز روايت کرده است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، سه روز پيش از رحلتش، شنيد که مي فرمايد:
« مبادا کسي از شما بميرد مگر آن که به خداوند عزّوجل حسن ظنّ داشته باشد». (61)
از آيات و احاديث ياد شده روشن مي شود که توبه درمان شفابخشي براي اضطراب ناشي از احساس گناه است. اضطراب هم، چنان که مي دانيم، خاستگاه بيماري رواني است، و هدف روان درماني که مي کوشد به آن دست يابد، در واقع، از بين بردن همين اضطراب و خلاص شدن از عوارض بيماري حاصل از آن است. مکتب هاي مختلف روان درماني روش هاي گوناگوني را براي نجات از اضطراب به کار مي گيرند اما توبه، چنان که از مطالب گذشته روشن مي شود، بهترين روش براي درمان آن است.
والحمدالله اوّلاً و آخراً
پي نوشت ها :
1. رعد/ 28.
2. جمعه/ 10.
3. بقره/ 152.
4. نَوَوي، ج2، ح 1449/2.
5. شيباني، ج2، ص 105.
6. نَوَوي، ج2، ح 1435/27.
7. نَوَوي، ج2، ح 1435/27.
8. نَوَوي، ج2، ح 1432/24.
9. نَوَوي، ج2، ح 1448/1.
10. نَوَوي، ج2، ح 1420/12.
11. ناصف، ج5، ص 87.
12. ناصف، ج5، ص 91.
13. ناصف، ج5، ص 91.
14. شيباني، ج2، ص 301-302.
15. اسراء/ 82.
16. يونس/ 57.
17. فصلت/ 44.
18. نَووَي، ج2، ح 1023/1.
19. نَوَوي، ج1، ح 999/9.
20. نَوَوي، ج1، ح991/1.
21. همان، ح 1001/11.
22. شيباني، ج1، ص 200.
23. شيباني، ج1، ص 200.
24. سعيد حوي، الرسول (صلي الله عليه و آله و سلم)، ص 281، 282.
25. ابن قيم الجوزية، الطب النبوي، ص 167.
26. ابن قيم الجوزية، الطب النبوي، ص 171.
27. ابن ماجه، ج2، ح3501، 3533.
28. ناصف، ج5، ص 109، آيه 60 از سوره ي غافر.
29. بقره/ 186.
30. ناصف، ج1، ص 111.
31. ناصف، ج5، ص 110.
32. ناصف، ج5، ص 110.
33. شيباني، ج2، ص 60-61.
34. ناصف، ج5، ص 111.
35. احمد، ج1، ص 391.
36. ناصف، ج5، ص 138، 139؛ شيباني، ج2، ص 79.
37. ابن قيم الجوزيه، الطب النبوي، ص 186.
38. ابن قيم الجوزيه، الطب النبوي، ص 187.
39. ابن قيم الجوزيه، الطب النبوي، ص 188.
40. ناصف، ج5، ص 127.
41. ابو داود، ج2، ص 85، ح 1518.
42. ابن قيم الجوزيه، الطب النبوي، ص 188-189.
43. ابن قيم الجوزيه، الطب النبوي، ص 189-190.
44. شيباني، ج2، ص 75-76.
45. ناصف، ج5، ص 137.
46. ناصف، ج5، ص 108.
47. شيباني، ج2، ص 82.
48. ابو داود، ج3، ح 3116.
49. بخاري، در کتاب العلم، ج1، ص 128.
50. نَوَوي، ج1، ح 1/483.
51. زمر/ 53.
52. نساء/ 17.
53. اعراف/ 153.
54. آل عمران/ 135، 136.
55. نَوَوي، ج2، ح 1876/6.
56. نَوَوي، ج1، ج 423/11.
57. شيباني، ج1، ص 231؛ ونسنک، ج2، ص 42.
58. بقره/ 222.
59. شيباني، ج1، ص 211.
60. نَوَوي، ج1، ح 443/3.
61. نَوَوي، ج1، ح442/2.
نجاتي، محمدعثمان؛ (1387)، حديث و روان شناسي، ترجمه ي حميدرضا شيخي، مشهد: بنياد پژوهشهاي اسلامي، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}