نگاهي به تاريخ نگاري توکوديدس (ح460 - ح400 ق م)
يك تمركز خشم آلود
مترجم: محمد رضا بديعي
نگاهي به تاريخ نگاري توکوديدس (ح460 - ح400 ق م)
با آنكه ما از تاريخ نويسان متقدم تري آگاهي داريم، بسياري از نويسندگان توکوديدس (1) را پدر تاريخ مي دانند. به عقيده ي اين نويسندگان، دليل اين امر آن است كه تاريخ جنگ پلوپونزي (2) توکوديدس كهن ترين نمونه بررسي جدي تاريخي است. از ديدگاه اينان، توکوديدس همان دقت و توجهي را در قبال حقيقت و سند از خود نشان مي دهد كه تاريخ نويسان دوران مدرن از خود نشان مي دهند، و در مقايسه با تاريخ نويسان متقدم تري مانند هرودت كتابش از ويژگي ادبي بيشتري برخوردار است. از اين رو با بررسي بيشتر ارتباط ميان سبك و تاريخ در دوره هاي اخير، پژوهشگران، دوباره توکوديدس به عنوان يك خبره ي سبك نگارش ادبي به تحقيق تأمل پرداخته اند.بيشتر آنچه ما از زندگي توکوديدس مي دانيم، از كتابش به نام تاريخ نشأت مي گيرد. وي احتمالاً در حدود 460 ق م متولد شده بود. هرچند او يك شهروند آتني بود، نام پدرش (الروس) (3) حاكي از آن است كه وي به لحاظ نژادي تراسي (4) بوده است. توکوديدس در تراس صاحب املاك و مستغلات، از جمله كانهاي طلا روبه روي جزيره تاسوس (5) بود، وي به ما توضيح مي دهد كه در آنجا آدم متنفذي بوده است (4. 105. 1). تقريباً در همان ايامي كه كار نوشتن تاريخ را شروع كرد به طاعون كه سراسر آتن را در نورديد، مبتلا گشت (2. 48). بعدها، در 424، يك استرانگوس، (6) يكي از ده فرماندهي كه هر ساله انتخاب مي شدند، گرديد. او در ناحيه ي تراس فرماندهي ناوگان دريايي آتني مستقر در تاسوس را برعهده گرفت. وي نتوانست از تصرف شهر ارزشمند آمفيوپوليس (7) كه توسط فرمانده ي اسپارتي براسيداس (8)، كسي كه دست به حمله اي غافلگيرانه در وسط زمستان زد، صورت گرفت ممانعت كند (4. 106). توکوديدس به آتن فراخوانده شد، مورد محاكمه قرار گرفت و محكوم به تبعيد شد. توکوديدس، نقل مي كند كه در حالي كه در تبعيد به سر مي برد، فرصت پيدا كرد تا راجع به رويدادهاي ناشي از حادثه پلوپونزي به تأمل بپردازد (5. 26. 5). تبعيدش با سقوط آتن و پيمان صلح در 404 به پايان رسيد (5. 26). وي به آتن بازگشت، و پيش از ميلاد درگذشت.
تاريخ شامل هشت مجلد است: مجلدهاي 1 تا 4 به نخستين سالهاي جنگ پلوپونزي، يا جنگ آركيدامين (9) ميان آتن و اسپارت و صلح نيكياس (10) اختصاص دارد (431-421ق م). شرح رويدادهاي سالهاي سراسر جنگ 421 و 413 در انتهاي كتاب آمده است؛ مجلدهاي 6و 7 تلاش آتني ها را براي استيلا يافتن بر سيسيل توصيف مي كند (415-413)؛ و مجلد 8 به اشغال دژ دسلا (11) در قلمرو آتني ها از سوي اسپارتي ها مي پردازد، (اين واقعه با عنوان جنگ دسلين (12) يا ايوني (13) نيز معروف است، 413). توکوديدس يادآوري مي كند كه اين نبردهاي متفاوت متشكل بود از يك جنگ منفرد پلوپونزي، زيرا كه وي به اين مطلب كه پيمان نيكياس به صلح واقعي و پايدار منجر شد، معتقد نبود. محققان در مورد نظم و ترتيب زماني تصنيف اين اثر توافق نظر ندارند.
توکوديدس در خصوص اهميت موضوعي كه براي نوشتن انتخاب كرده بود، ترديد نداشت. از اين رو او در پيشگفتار مي نويسد:
[توکوديدس] كار را از همان بدو جنگ شروع كرد، با اين گمان كه اين جنگ مخصوصاً از همه جنگهايي كه قبلاً به وقوع پيوسته بود مهمتر و قابل توجه تر خواهد بود، با نتيجه گيري از اين واقعيت كه هر دو قدرت در آن موقع در بهترين حالت آماده باش براي جنگيدن به هر شيوه و شكلي قرار داشتند، و با توجه به اينكه بقيه ي يوناني ها از يك دولت يا دولتي ديگر، برخي بي درنگ، برخي با نقشه كشيدن براي انجام دادن چنين كاري، جانبداري مي كند. اين عظيم ترين جنبشي بود كه تا آن موقع يوناني ها را به حركت درآورده بود، جنبشي كه در عين حال تا حدي با بربريت همراه بود، به نحوي كه حتي مي شد گفت كه بخش بسيار بزرگي از بشريت را در برگرفته بود.
(1. 1. 1 -2)
به اين مطلب در مبحث «باستان شناسي» (14)، تحليلي از عوامل مؤثري كه اساس تضادهاي تحت بررسي را تشكيل مي دهند، بيشتر پرداخته شده است. (15) به عقيده توکوديدس، ژرفترين يا «واقعي ترين» انگيزه جنگ پلوپونزي عبارت بود از توسعه طلبي آتني ها (1. 23. 6) توکوديدس براي ما اثبات مي كند كه آتن و اسپارت با يكديگر بسيار فرق داشتند. آتن در اصل يك قدرت دريايي بود. همين قدرت دريايي آتن بود كه به ايوني امكان داد تا از تسلط ايراني ها خود را رهايي دهد (نك هرودت، تاريخها). آتن براي اينكه خدمه نيروي دريايي اش را خشنود نگه دارد، همه حق و حقوقشان را پرداخت مي كرد و آنان را به عضويت مجلس ملي كه از شهروندان مرد تشكيل مي شد، در مي آورد. افزون بر اين آتن به طور طبيعي دموكراتيك بود. اسپارت، از سوي ديگر، با كارآيي تمام، يك كشور نظامي بود. اسپارت قادر بود ارتش خود را با پياده نظام سنگين اسلحه (نيروي زميني سنگين) از راه خدمت اجباري سربازي و سربازگيري از ميان رعاياي ملاكان و زمين داران تجهيز كند. تمام فعاليتها معطوف به اين بود كه جمعيت مرد در حالت آماده باش نظامي باشد. اسپارت در رأس اتحاديه ايالات پلوپونز به انضمام كورنت (16) قرار داشت. به محض اينکه آتن درصدد گسترش دادن نفوذ خود برآمد، بر سر کورکورا (کورفو) (17) و پوتيدايا (18) با كورنت درگير شد (1. 24-65). توکوديدس شرح مي دهد كه همين برخوردها، به شروع شدن جنگ پلوپونز انجاميد.
توکوديدس، با تأسي جستن به هرودت، بر آن است تا بتفصيل همين رويدادها را شرح دهد. اما برخلاف هرودت، او مدعي است كه از ملاكهاي متعالي تري در تحقيق و صحت اسناد تبعيت كرده است:
از سندي كه ارائه شده است كسي دچار اشتباه نخواهد شد تا باور كند كه اوضاع در دوران باستان كمابيش مانند آنچه من توصيف كرده ام، بوده است، از يك سو، نه با اعتبار قايل شدن بيشتر به روايتهايي كه شاعران آنها را منظوم مي سازند، با صنايع بديعي مي آرايند و به مضامينشان شاخ و برگ مي دهند، و، از سوي ديگر، نه با روايتهايي كه وقايع نگاران با ديدگاهي نسبتاً خوشايند براي گوشها تصنيف كرده اند تا گفتن حقيقت، زيرا كه روايتهايشان آزمودني نيست و اكثرشان با مرور زمان به قلمرو اسطوره اي منتهي مي شود، بدين منظور كه باور نكردني جلوه كنند.
(1. 21. 1)
توکوديدس استدلال مي كند كه اين طرز نگرش ممكن است كتابش را «براي گوشها كمتر خوشايند» سازد، اما به احتمال زياد در دراز مدت مقبول واقع خواهد شد (1. 22. 1).
توکوديدس جزئيات تاريخ خود را با اعتماد به نفس بسيار عرضه مي دارد. تنها در مجلد هشتم ما مشاهده مي كنيم كه او، مانند هرودت، خوانندگانش را به تحليل و بررسي شرحهاي ديگر فرا مي خواند (به عنوان مثال، 8. 56. 3؛ 87. 2-6).
بر اين اساس، ما، در مجموع، راجع به آنچه عملاً روي داده است، مردد باقي نمي مانيم. از مجلد يكم ما در بخشهاي مختلف به مواردي كه توکوديدس قصد داشته است رفع شبهه كند، بر مي خوريم:
در خصوص واقعيتهاي وقايع جنگ، به نظرم رسيد كه اين وظيفه من است كه به آنها بپردازم، نه از راه امكان دستيابي به منبع خبر كه به نظرم ناممكن مي نمود، بلكه تنها پس از تحقيق در مورد محتمل ترين راه پي بردن به صحت هر جزء از خبر، هم در مورد وقايعي كه خودم در آنها شركت داشتم هم در مورد آنهايي كه با توجه به اطلاعاتم كه از ديگران به دست آوردم.
(1. 22. 2)
اكثر مطالب تاريخ براساس منابع شفاهي گمنام و منابع مكتوب متعلق به كساني مانند هرودت، آنتيوكوس اهل سيراكوز (19)، هكاتيوس اهل ميليتوس (20)، هلانيكوس (21) و هومر نوشته شده است. بسياري از پژوهشگران در عين حال خاطرنشان كرده اند كه وي عميقاً از نمايشنامه تراژيك، شعر حماسي، فلسفه سوفسطايي و نظريات پزشكي هيپوكراتس (22) تأثير پذيرفته بود. (23) اما، همان طور كه ويكو متذكر شده است، اين موضوع كاملاً براي دو گروه محتمل است كه مستقلاً به انديشه هاي يكساني برسند. وي همچنين از كتيبه ها و اسناد موجود در معابد براي پر كردن يا تأييد گزارشهايش در مورد رويدادها استفاده مي كند. افزون براين، او از اسناد مادي و ملموس براي تكميل كردن گزارشهاي مرتبط با گذشته دور بهره مي گيرد؛ مثلاً، وي از آثار ملموس مربوط به باستان شناسي براي اثبات اينكه ساختن ديوارهاي شهر آتن در 478 با شتاب انجام گرفت، استفاده مي كند (1. 93. 2). اما او اين نظر مورد تأييد هرودت را مبني بر اينكه ساختن ديوارهاي آتن نشانه كاملي از ثروت و شكوهش بود، رد مي كند:
فرض كنيد كه شهر اسپارت از سكنه خالي شود، و فقط معبد و شالوده بناهاي باقي بماند، گمان مي كنم نسلهاي آينده، با گذشت زمان، پذيرش اين مطلب را كه مكان مزبور واقعاً بمراتب بيشتر از آنچه ديده مي شود، قدرتمند بوده است، بسيار دشوار خواهند يافت... از سوي ديگر، اگر حادثه مشابهي براي آتن اتفاق بيفتد، شخص از آنچه در برابر چشم مشاهده مي كند، حدس خواهد زد كه شهر دو برابر آنچه اكنون به واقع در مقابل ديدگانش قرار دارد، قدرتمند بوده است.
(1. 10. 2- 3)
اسنادي كه از آن دوره باقي مانده، دال بر آن است كه توکوديدس واقعاً در مورد انجام دادن كار پژوهشي خود دقيق بوده است. برخلاف تاريخ نويسان متقدمتر، وي كمابيش منحصراً از اسناد و اطلاعات سياسي و نظامي بهره گرفته است و در هنگام پرداختن به روايت اصلي از حاشيه رفتن و از اين شاخه به آن شاخه پريدن پرهيز كرده است. هر چند اين مختصه به يك گزارش بسيار مشروح از جريان جنگ انجاميده است، ما تنها اثر و نشان ضعيفي در مورد رويدادهاي ديگري كه در قلمرو كشورهاي مديترانه اي اتفاق افتاده است، ملاحظه مي كنيم.
لوس (24) خاطر نشان مي كند كه تمركز توکوديدس«يك تمركز خشم آلود، ليزروار (25) روي يك موضوع منفرد، جنگ، بود». (26) اين تمركز ليزروار او را در ميان تاريخ نويسان پرطرفدار ساخته است. آنان همگام با توکوديدس شكل گيري و پيدايش روشهاي تحقيق را كه همچنان رايج است، ملاحظه مي كنند. اما در قرن بيستم، تاريخ نويسان و مردم هم اندك اندك دريافتند كه در توکوديدس چيزي فراتر از نظم و دقت روش شناسانه وجود دارد. افزون بر همه اينها توکوديدس يك متخصص بزرگ ادبي بود. زيرا كه «صدايش» را مي توان از نحوه گزينش و تنظيم و مرتب كردن اطلاعاتش تميز داد، و مي توان آنان را بروشني تمام از طرز رفتارش با كلمات شنيد. در مجلد يكم، وي در مورد طرز نگرشش به كلمات اظهار عقيده مي كند:
و اما در مورد سخناني كه هر كدام از طرفين خواه به هنگام بسيج براي رفتن به ميدان جنگ يا رفتن در حول و حوش آن ايراد كرد، به يادآوردن آنچه دقيقاً بر زبان آمد با توجه به آنهايي كه خودم شخصاً شنيدم و آنهايي كه به من از منابع ديگر گزارش شد، برايم دشوار بود. من سخناني ايراد كردم نظر به اينكه پنداشتم هر شخص يا هر گروه آنچه را در موقعيتهاي مختلف ايجاب كرد بر زبان آورد، و تا آنجا كه ممكن بود كوشيدم هر چه دقيق تر يك مفهوم جامع از آنچه واقعاً گفته شد، به دست دهم. (1. 22)
اين يك اعتراف درخور توجه از نويسنده اي است كه به نظر مي رسد صرفاً از انتخاب احتمالي پرهيز كرده است. آيا اين مي تواند معنايش آن باشد كه «پدر تاريخ» به روال كار سامان داد؟ توکوديدس تنها تاريخ نويس دوران باستان نبود كه سخن غير مستقيم را ابداع كرد. آنچه وي را از ديگر نويسندگان متقدمتر ممتاز مي سازد اين است كه براي ما شرح مي دهد كه چگونه آن نوع سخن را ابداع كرده و نوشته است. موقعي كه غير ممكن بود كه به آنچه در واقع گفته شده بود پي ببرد، كوشيد تا «يك مفهوم جامع» از آن به دست دهد. بر اين اساس با نگاهي دقيق به شماري از «عبارات ابداعي» خود، اثبات مي كند كه او از اين حد هم فراتر رفته است. توکوديدس در بخشهاي مختلف كتاب، از سخنان غير مستقيم براي تشريح انگيزه ها و آرزوهاي افراد و دولتها، با مطرح كردن مضامين مهم استفاده مي كند. به عنوان مثال، فيلسوف انگليسي توماس هابز (27) عقيده دارد كه توکوديدس از سخنان بديع غير مستقيم براي بيان ترديدهايش در مورد دموكراسي بهره گرفت. (28) اما اكثر نويسندگان دوران اخير از جمله فينلي (29) خاطرنشان كرده اند كه توکوديدس بر اهميت دموكراسي در هنگام نوشتن نقاط قوت آتن تأكيد كرده است. (30)
در گزارشش از رويدادهاي خاص مانند استاسيس (31) (جنگ داخلي) كه كوركورا را در 427 قبل از ميلاد تكان داد، ما همچنين روش او را در مورد «تاريخ براساس مجاز مرسل (32) » ملاحظه مي كنيم؛ يعني، تجربيات كوركورا معرف كل جنگ است. در كوركورا، مردم آداب و رسوم اجتماعي و اخلاقي را ناديده گرفتند و به خاطر منافع شخصي عمل كردند؛ مقامات را توقيف و اعدام كردند؛ پدران فرزندان خود را به قتل رساندند؛ اجساد كشته شدگان دفن نشده باقي ماند؛ مردان در دورن و نزديك معابد كشته شدند، و عهد و سوگندها شكسته شد (3. 81). حتي معني واژه ها تغيير كرد:
همان طور كه آدمهاي مقتضي مي دانستند، معاني واژه هاي مصطلح و معمول در ارتباطشان با اشيا تغيير كرد. وقاحت گستاخانه به عنوان وفاداري شجاعانه به حزب تلقي شد، ترديد محتاطانه به عنوان ترسويي حق به جانب، خويشتن داري و اعتدال به عنوان پوششي براي ضعف زنانه وار، و براي حاذق بودن در انجام ندادن هيچ چيز معمول شد... خلاصه، هم آن كس كه دست به كار مي شد تا فردي را از مرتكب شدن كار بد بازدارد و هم آن كس فردي را به ارتكاب كار بد وامي داشت، به طور مساوي مورد ستايش بودند.
(3. 82. 6-4)
او به ما ثابت مي كند كه نقض كردن آداب و رسوم اجتماعي و اخلاقي قبول عام پيدا كرده بود. نحوه برخورد توکوديدس با رويدادهاي كوركورا، در عين حال علاقه اش را به آگاه ساختن خواننده از مصيبت اليم جنگ پلوپونزي اثبات مي كند. وي در مجلد يكم شرح مي دهد كه در مورد جنگ مزبور ارائه دادن اسناد و مدارك مهم و لازم بود. زيرا كه «در هيچ دوره اي آن همه آدم تبعيد نشدند، و آن همه خون انسانها بر زمين ريخته نشد» (1. 23. 2). توکوديدس خاطرنشان مي سازد كه شناخت اين رويدادها مي تواند ما را «در برخورد با يكديگر به مآل انديشي بيشتري وامي دارد» (4. 62. 4). از قسمتهايي كه از اين كتاب انتخاب شده، بخوبي روشن است كه توکوديدس صرفاً نمي خواهد تا ما را در مورد دقت روش شناسانه يا مهارت ادبي اش به ستايش ترغيب كند. بلكه وي در عين حال ما را به بررسي و به ياد آوردن آنچه در مواقعي اتفاق مي افتد كه مردم ديگر هيچ سرمشق اجتماعي و اخلاقي براي اقدام و عمل ندارند، فرا مي خواند اين جنبه از نوشته هاي توکوديدس است كه تضمين مي كند كه آنها «به هر دوره اي تعلق» خواهند داشت.
آثار مهم
Thucydides: History of the Pleoponnesian War, 4 vols, trans. C. F. Smith, Loeb Classical Library, London: Heinemann, 1969.The Peloponnesian War, trans. R. Warner, Penguin Classics, Harmondsworth: Penguin, revised edition 1972.
پي نوشت ها :
1. Thucydides.
2. History of the Peloponnesian.
3. Olorus.
4. Thracian.
5. Thasos.
6. strategos.
7. Amphiopolis.
8. Brasidas.
9. Archidamian.
10. Nicias.
11. Decelea.
12. Decelean.
13. Ionian.
14. Archaeology.
15. On the similarity between Thucydides' and Foucault's views of 'archaeology', see W. R. Connor, Thucydides, Princeton. N. I: Princeton University Press. 1984.
16. Corinth.
17. Coreyra (Corfu).
18. Potidaea.
19. Antiochus of Syracuse.
20. Hecataeus of Miletus.
21. Hellanicus.
22. Hippocratic.
23. See, for example, F. M. Cornford. Thucydides Mythistoricus, London: Routledge & Kegan Paul, 1965, p. x; C. Cochrane, Thucydides and the Science of History, Oxford: Oxford University : Press, 1929, p. 26; C. Macleod, Collected Essays. Oxford: Oxford University Press, 1983, p. 157; and A.. 1. Holladay and J. e. F. Poole. 'Thucydides and the Plague of Athens', Classical Quarterly. 1979, 299-300.
24. Luce.
25. laser -lik.
26. T.. 1. Luce, he Greek Historians. London: Routledge. 1997. p. 69.
27. Thomas Hobbes.
28. See, for ins nee, L. M. Johnson, Thucydides, Hobbes and the Intelligence of Reason, DeKalb, IL: Northern Illinois University Press, 1993.
29. Finaly.
30. J. H. Finley, Thucydides, Cambridge, MA: Harvard University Press, 1942. 6 Luce, The Greek Historians, p. 79.
31. stasis.
32. synecdoche.
هيوز- وارينگتون، مارني؛ (1386)، پنجاه متفکر کليدي در زمينه ي تاريخ، ترجمه: محمدرضا بديعي، تهران: اميرکبير، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}