نگاهي به تاريخ نگاري فردريك جكسن ترنر (1861-1932)
شهروند خوب بودن
مترجم: محمد رضا بديعي
نگاهي به تاريخ نگاري فردريك جكسن ترنر (1861-1932)
فردريک جکسن ترنر (1) به خاطر اين اظهارنظر مشهور شده است که:تاريخ امريكا تا حد زيادي تاريخ مستعمره سازي غرب كبير است. وجود مساحتي از زمين رايگان، پسروي بي وقفه اش، و پيشرفت مستعمره نشين امريكايي به سوي غرب، روند ترقي امريكا را شرح مي دهد.
(«اهميت مرز در تاريخ امريكا»، مندرج در كتاب دوباره خواني آثار فردريك جكسن ترنر (2)، ص31)
با اين همه او همچنين تاريخ نويسان هم روزگارش را به مورد توجه قرار دادن اهميت تفاوتهاي منطقه اي در تاريخ امريكا، به كار گرفتن طيفي وسيع از اسناد و مدارك و روشهاي تحقيق، شناخت اينكه رويدادها داراي علتهاي متعددند، و بررسي گذشته در پرتو زمان حال فراخواند. اين نظريات به صورت مختصه «تاريخ جديد» جيمز هاروي روبينسون (3) كارل بكر، و كارل برد (4) درآمد، و تا كنون ادامه دارد.
ترنر در 1861 در پورتيج (5) در ايالت ويسكانسن به دنيا آمد. مادرش معلم بود؛ پدرش هم روزنامه نگار، نقاش، سياست پيشه كم اهميت، و تاريخ نويسي متفنن بود. ترنر تحصيلات عالي اش را در دانشگاه ويسكانسن در 1880 شروع كرد. او در اين دانشگاه در كلاس درس ويليام اف. آلن (6)، متخصص تاريخ قرون وسطا كه شاگردانش را به استفاده از هر وسيله مناسب براي كشف علل بسياري از رويدادها و رديابي روند تكامل جامعه ها ترغيب مي كرد، حضور يافت و از تعاليمش بهره گرفت. رساله ي مربوط به درجه ي ليسانس ترنر، «مختصه و تأثير تجارت پوست در ويسكانسن» (7) (1888)، كه وي بعداً آن را بسط داد و به رساله دكتري اش در دانشگاه جانز هاپكينز (8) تبديل كرد، «مختصه و تأثير تجارت مربوط به سرخپوستها در ويسكانسن» (9) (1890)، بيشتر از نظريات آلن تأثير پذيرفته بود. استادان جانز هاپكينز از جمله البيون اسمال (10)، وودرو ويلسن، و ريچارد ايلي (11) نيز ترنر را به بررسي تاريخ مربوط به غرب امريكا تشويق كردند.
ترنر در 1889 براي تدريس تاريخ امريكا به دانشگاه ويسكانسن برگشت. اندكي بعد وي «اهميت تاريخ» (1891) را انتشار داد، مقاله اي كه در آن رئوس نظرياتش درباره ي اينكه چگونه و چرا تاريخ بايد مورد بررسي قرار گيرد، بيان كرد. از ديدگاه ترنر، شهروند خوب بودن مستلزم بررسي و مطالعه تاريخ است. زيرا كه تاريخ مي تواند به ما براي درك رويدادهاي معاصر امريكا ياري رساند:
هر تحول اقتصادي، هر دگرگوني سياسي، هر سربازگيري اجباري، هر آشوب متمايل به سوسياليسم در اروپا، گروههاي استعمارگري را به جانب ما گسيل كرده است كه جلگه هايمان را در نورديده اند، تا جامعه هاي خودگردان تازه را تشكيل دهند، يا كساني را كه به جريان زندگي شهرهاي بزرگمان پيوسته اند. اين انسانها به سوي ما همراه با فرآورده هاي تاريخي آمده اند، آنان براي ما صرفاً مقدار معتنابهي استخوان و عضله، فقط معتنابهي پول، تنها مقدار فراواني مهارت يدي نياورده اند، آنان با خود سنتها و هنرهاي عميقاً ريشه دار آورده اند. آنان عاملهاي مهمي در زندگي سياسي و اقتصادي ملت به شمار مي آيند. سرنوشت ما با سرنوشتشان درهم تنيده است.
(«اهميت تاريخ»، مندرج در كتاب دوباره خواني آثار فردريك جكسن ترنر، ص27)
از آنجا كه بررسي تاريخ با بررسي رويدادهاي معاصر به هم مربوطند، هر عصر «تاريخ گذشته را با ارجاع به مهمترين اوضاع شرايط دوران خاص خودش» از نو مي نويسد. بر اين اساس تاريخ پيوسته در حال صيرورت است، هرگز كامل نشده است (همان، ص18). ترنر استدلال مي كند كه در دوراني كه خودش در آن زندگي مي كند، تاريخ نويسان نمي توانند در قبال امور مربوط به قاره اروپا بي تفاوت بمانند. و نيز، اگر آنان مي خواهند به درك واقعي جامعه آمريكايي نايل آيند، نمي توانند خودشان را به بررسي پيشرفتهاي سياسي و اقتصادي محدود كنند. براي دستيابي به يك ديدگاه كامل درباره ي جامعه، آنان بايد تمام جنبه هاي جامعه هاي ادوار گذشته را بررسي كنند. اين امر مستلزم مورد استفاده قرار دادن طيف وسيعي از اسناد و مدارك و روشهاي تحقيق است.
يك سال بعد ترنر استدلال كرد كه تاريخ نويسان در خصوص «واقعيت اساسي، و مسلط در تاريخ ايالات متحد»، گسترش جمعيت از شرق به سوي غرب غفلت كرده اند، او نوشت:
به تعبيري، تاريخ مربوط به امريكا تا روزگار خودمان تاريخ مستعمراتي، مستعمره سازي غرب كبير بوده است. عقب نشيني مداوم و مرز سرزمين رايگان، كليدي است براي مطالعه روند پيشرفت و ترقي امريكا.
(«مشكلات مرتبط با تاريخ امريكا» (12) مندرج در كتاب مرز و قطعه زمين (13)، ص29)
وي باور دارد كه گسترش به سوي غرب، كليد هويت امريكايي بود. بررسي اين موضوع به اثبات اينكه «چگونه زندگي اروپايي در اين قاره پذيرفته شد، و چگونه امريكا آن زندگي را تغيير داد و به آن واكنش نشان داد»، كمك مي كند (همان ص30). ترنر نسخه هايي از همين مقاله [«مشكلات مرتبط با تاريخ آمريكا»] را براي بسياري از تاريخ نويسان ارسال داشت. يكي از آنان، هربرت آدامز (14)، توصيه كرد كه ترنر مقاله اي را براي گردهمايي 1893 انجمن تاريخ نگاري امريكا در نمايشگاه جهاني كلمبيا در شيكاگو آماده كند.
هر چند اكثريت شركت كنندگان به ديدن «بوفالو بيل» (15) و نمايش «غرب وحشي» (16) كودي (17) بيشتر از شنيدن سخنان ترنر درباره ي «اهميت مرز در تاريخ امريكا» علاقه نشان دادند، او [ترنر] سرانجام چنان تأثير عميقي بر جا گذاشت كه به عنوان مهمترين مقاله در ميان آثار نوشته شده در ارتباط با تاريخ آمريكا با فرياد تحسين مواجه شد.(18) ترنر در مقاله مزبور اين ديدگاه را مطرح كرد كه مرز - «نقطه برخورد ميان توحش و تمدن»- كليد درك تاريخ و هويت امريكايي بود («اهميت مرز در تاريخ امريكا» مندرج در كتاب دوباره خواني آثار فردريك جكسن ترنر، ص32). مطابق نظر ترنر، همين كه مهاجران به سوي غرب براي بهره برداري از زمين و منابع رايگان حركت كردند، دريافتند كه سنتها و عاداتشان در محيط جديد نامناسبند. اين امر موجب «رجعتي به شرايط بدوي» شد: بيابان بر مهاجران غلبه كرد، عادات و سنتهايشان را بكلي از بين برد، و آنان را به درون وضعيتي نزديك به توحش پرتاب كرد. بعد به دنبال آن برخي از مراحل پيشرفت فرا رسيد:
اين مراحل با سرخپوستان و شكار شروع مي شوند، اين مراحل با ورود كشتي بازرگاني، پيشگام تمدن، خبر از نابودي توحش مي دهند؛ ما سالنامه مرحله شباني را در مرغزار زندگي مي خوانيم، بهره كشي از خاك با كاشت محصولات غير نوبتي ذرت و گندم در جامعه هاي پراكنده كشاورزي مستقر؛ كشاورزي فشرده در كشتزار انبوهتر مستعمره؛ و سرانجام سازماندهي توليد صنعتي در شهر و سيستم كارخانه.
(همان، ص38)
ترنر عقيده دارد كه اين الگوي پيشرفت، پيشينه تكامل اجتماعي بشريت را تلخيص مي كند. نتيجه يك جامعه نو بود كه به طور مشخص از جامعه هاي متعلق به اروپا و كرانه شرقي امريكا متفاوت بود. بر اين اساس گسترش به سوي غرب، يك «راه گريز از انقياد گذشته» بود (همان، ص59). به محض اينكه مردم در «آزمون سخت مرزبندي به خودشان شكل امريكايي دادند» تمايزات طبقاتي به سستي گراييد و تساوي اجتماعي و سياسي مورد مطالبه قرار گرفت و روحيه تازه اي از فردگرايي و ناسيوناليسم پديد آمد (همان، ص47).
از اين رو ترنر در مورد مرز نتيجه مي گيرد كه:
خرد امريكايي مديون مختصات در خور توجه اوست. مختصاتي از جمله اينكه زمختي و قدرت با تيزهوشي و كنجكاوي درهم آميخته است؛ اينكه ذهنيت عملي و ابتكاري بي درنگ تدابيري اتخاذ مي كند، اينكه درك ماهرانه اشياي مادي، در عين فاقد بودن رفتار هنرمندانه قادر است به حالت نتايج بزرگ منجر شود؛ اينكه بي تاب است، و داراي تحرك عصبي است؛ اينكه داراي فردگرايي آشكار، مؤثر بودن در انجام دادن كار نيك و كار بد، و با اين همه اينكه برخوردار از سرزندگي و شور و نشاطي است كه با آزادي ملازم است.
(همان، ص59)
ترنر معتقد بود كه با استقرار در سراسر زمين رايگان در روزگار مرتبط با آن، نخستين دوره تاريخ امريكا به پايان رسيده بود. وي مطمئن نبود كه دوره بعدي چگونه دوره اي خواهد بود. در زماني كه اين مقاله به چاپ رسيد، نظريات ترنر توجه اندكي را به خود جلب كرد. ادوارد اورت هيل (19) آن را يك «مقاله شگفت انگيز و جذاب» خواند و تئودور روزولت (20) نوشت كه ترنر را «برخي از انديشه هاي بسيار متعالي تحت تأثير قرار داده بود و... كوشيد تا تعداد زيادي از عقايدي را كه به طور سرسري در ميان مردم اشاعه داشت به صورت روشنتر بيان كند».(21) بنابراين بتدريج ترنر توانست عقيده اش را به وسيله چند مقاله كوتاه اما در عين حال در سطحي منطقي و منسجم به تاريخ نويسان تفهيم كند. وي زمينه تحقيقش را براي دربرگرفتن سراسر ميسي سي پي غربي گسترش داد و سخت تلاش كرد تا افكار و عقايدش طيف گسترده تري از خوانندگان را شامل شود. به عنوان مثال، مقاله «مشكل غرب» (22) كه در نشريه ماهنامه آتلانتيك (23) (1896) چاپ شد، با نقدهاي مطلوبي مواجه شد، و او براساس اين موفقيت مقاله هاي «قدرتهاي مقتدر در زندگي غربي» (24) (ماهنامه آتلانتيك، 1897)، «غرب ميانه» (25) (ماهنامه اينترنشنال، (26) 1901) و «همكاريهاي غرب و دموكراسي امريكا» (27) (ماهنامه آتلانتيك، 1903) را پديد آورد. «رساله ي مرزبندي» ترنر، تقريباً يك دهه پس از انتشارش در ميان محافل مرتبط با كار تاريخ نگاري عموماً شناخته گرديد و «به عنوان متني جذاب در هزاران كلاس درس و كتاب درسي پديدار و تكرار شد». (28) رساله ترنر، همان گونه كه روزولت استنباط كرده بود، روايات مهيج اسطوره شناسي مرز را مورد استفاده قرار داد و تبديل به مبنايي منطقي براي - فرهنگ رايج امريكايي فرهنگ كابوي ها و سرخپوست ها، «خانه ي كوچك در جلگه» و «زمين مرزي» ديسني لند (29) و حتي «استارترك» (30) -شد(31) تاريخ نويسان استراليا، افريقا و روسيه از نظرياتش در هنگام نوشتن مطالب مرتبط با تاريخ استفاده كردند.(32)
ترنر تا 1910 در دانشگاه ويسكانسن و در هاروارد تا 1924 تدريس كرد. وي از 1909 تا 1910 به عنوان مدير انجمن تاريخ نگاري امريكا و از 1910 تا 1915 در هيئت تحريريه نشريه امريكن هيستوريكال ريويو به خدمت مشغول بود. وي مقاله هاي بيشتري درباره ي مرز انتشار داد، اما مفاهيمي كه به آنها مي پرداخت به طور فزاينده اي جنبه انتزاعي پيدا كرد و بيشتر ترجيح مي داد توجهش را به ارزشها و كمال مطلوبهاي ابتكاري معطوف دارد. به عنوان مثال، او در مقاله «مطلوبهاي مهاجرن اوليه و دانشگاه ايالتي» (33) (1910) خاطرنشان كرد كه مردم مي توانند از راه پژوهش علمي به تأمل و تغيير دادن كمال مطلوبهاي ابتكاري بپردازند (دوباره خواني آثار فردريك جكسن ترنر، صص110-118). افزون بر اين، وي در مقاله «قطعات و ملت» (34) (1922) استدلال مي كند كه، هر چند ايالات متحد از تعدادي «قطعات» فرهنگي متفاوت به وجود آمده است، همگي به وسيله يك ميراث مشترك، مركب از نهادها، قانون، زبان و حالت روحي، قوام پيدا كرده اند. امريكا حتي قادر است به اروپا چيزهايي در خصوص همزيستي مسالمت آميز بياموزد. بنابراين او مي نويسد:
به ياد داشته باشيم كه همه ما يك پيكريم، هر چند از پيكرهاي متعدد تشكيل شده ايم. غير قابل تصور است كه ما حتماً بايد مسير زيانبار اروپا را ادامه دهيم و بر نيروي آميخته با غرور تكيه كنيم. ما دچار بدبيني نخواهيم شد، و خود را متقاعد كرده ايم كه قطعه ها، مانند ملتهاي اروپايي، بايد بر همسايگانشان مستولي باشند و نخستين و مهلك ترين ضربه را بر [دشمن] بزنند. با اين همه در تحولات عظيم اقتصادي، ما از آرمانها و اميدهاي امريكايي مان براي تعالي مقام انسان، كه در تجربه ابتكاري خاص خودمان ريشه دارد، به سود هر راه حل كليشه اي كه از سوي نظريه پردازان تحصيلكرده در شرايط ظالمانه برّ قديم عرضه شده است، چشمپوشي نخواهيم كرد... ما به خواهرمان، قاره ي اروپا را به عرضه كردن ايده هاي اساسي امريكا به مثابه ي شيوه ي بهتري براي حل كردن دشواريها ادامه خواهيم داد. ما صلح امريكايي را نشان خواهيم داد، و مسير صلح را در روي زمين براي همه انسانها از سر حسن نيت جست و جو خواهيم كرد.
(«قطعات و ملت»، مندرج در كتاب
دوباره خواني آثار فردريك جكس ترنر، ص200)
با آنكه نظرياتش در مورد قطعه ها با پذيرش عام مواجه شد، نتوانست مانند نظرياتش در «رساله مرز» سروصداي زيادي به پا كند. ترنر افزون بر اين كتاب پيدايش غرب جديد (35) (چهاردهمين جلد كتاب ملت آمريكا: (36) يك تاريخ ويراسته ي اي. بي. هارت (37)) را نوشت و برخي از مقاله هايش را با هم به صورت يك جلد با عنوان مرز در تاريخ امريكا (38) گرد آورد و انتشار داد (1920)، اما تا به هنگام مرگ در 1932 همچنان مشغول كار روي كتابش با عنوان ايالات متحد، 1830-1850: ملت و قطعه هايش (39) بود. كتاب مزبور در 1935 با ويرايش كريسي ملير (40)، مكس فراند (41) و آوري كراوان (42) انتشار پيدا كرد. مجموعه ديگري از مقاله هايش با عنوان اهميت قطعات در تاريخ آمريكا (43) اندكي پس از مرگش منتشر شد، و به ترنر به خاطر آثارش جايزه پوليتزر (44) اعطا شد، جايزه اي پس از مرگ يك نويسنده.
پس از مرگ ترنر، منتقدان با سروصداي فراوان از مبهم بودن زبان ترنرـ بويژه استفاده اش از واژه «مرز» -و اينكه وي براي اصلاح حضور فراگير «f-word» در فرهنگ امريكايي كاري انجام نداد، شكايت كردند.(45) ترنر به محض اينكه مورد اتهام قرار گرفت مقصر شناخته شد؛ به عنوان مثال، وي از واژه ي «مرز» براي اشاره به «حاشيه قلمرو كه مسكون شده است»، «كناره ي اين طرفي زمين رايگان»، «خط منطقه ي مستعمره نشين»، «غرب»، «يك شكل از جامعه» و «يك روند» استفاده كرده است. همچنين پژوهشگران درباره ي ضعفهاي «رساله ي مرز» بحث كرده اند. چارلز برد استدلال كرد كه «مرز» نتوانست بردگي، رشد شهر يا صنعتي كردن را تشريح كند. بنجامين رايت (46) و ريچارد وايت (47) اضافه كردند كه به فرهنگ «مرز» توسط ساحل شرقي (48) و دولت فدرال به ترتيب شكل داده شده بود. جورج ويلسون پايرسِن (49) اظهار ناخشنودي كرد كه ترنر آنچه را يك تجربه ابتكاري متفاوت بود، يكدست كرده است.(50) همچنين ترنر متهم شده بود كه ميراث اروپا را كم اهميت جلوه داد و به سرخپوستها، زنان، اسپانيولي ها، امريكاييان افريقايي تبار، و آسيايي بي توجهي كرد.(51) خود وي وابسته به طبقه متوسط، سفيدپوست و درباره ي گذشته امريكا ديدگاهي مرد سالار داشت. نويسندگاني مانند كارلتون هيز (52) حتي مدعي بودند كه نظريه ترنر به علت اينكه نوعي بي تفاوتي را در قبال امور بين المللي ترويج مي كرد، مخاطره آميز بود. از ديدگاه بسياري از پژوهشگران، ترنر كاملاً يك اسطوره ساز بود.(53) برخي از نويسندگان هم به دفاع از ترنر برخاسته اند، اما اكنون مشخص شده است كه نظرياتش را نمي توان بدون تقريباً برخي جرح و تعديلهاي همه جانبه اختيار كرد.(54)
ترنر چهارچوبي را طرح كرد كه الهام بخش و در عين حال باعث دردسر شمار فراواني از تاريخ نويسان ايالات متحد شده است. برخي از پژوهشگران او را ستوده اند، برخي ديگر وي را مردود شمرده و ناديده گرفته اند، اما هنگامي كه آنان گذشته مربوط به آمريكا سخن به ميان مي آورند، نظرياتش همواره در ذهنشان تداعي مي شود. ترنر، اگر زنده شود، احتمالاً استدلال خواهد كرد، اينكه آنان از نظرياتش بهره مي گيرند و اقتباس مي كنند، نشان دهنده آن است كه «هر عصر تاريخ گذشته را از نو مي نويسد».
آثار مهم
Rise of the Nelli West, 1819-1829, vol. 14 of The American Nation: a History, ed. A B. Han, New York: Harper & Brothers, 1906.Tile Frontier in American History. New York: Henry Holt, 1920. Online at: http: //xroads. Virginia, edu/ -HYPER/TURNER/
The Significance of Sections in American History, ed. A. Craven and M. Farrand, New York: Herny Holt, 1932.
The United States, 1830-1850: the Nation and its Sections, ed. M. H. Crissey, M. Farrand and A Craven, New York: Henry Holt, 1935.
Frontier arid Section, ed. R. A. Billington, Englewood Cliffs, NJ: Prentice-Hall, 1961. Rereading Frederick jackson Turner, ed. J. M. Faragher, New York: Henry Holt, 1994.
پي نوشت ها :
1. Frederick Jackson Turner.
2. Rereading Frederick Jackson Turner.
3. James Harvey Robinson.
4. Carl Beard.
5. Portage.
6. William F. Robinson.
7. The Character and Influence of the Fur Trade in Wisconsin.
8. Johns Hopkins University.
9. The Character and Influence of the Indian Trade Wisconsin.
10. Albion Small.
11. Richard Ely.
12. Problems in American History.
13. Frontier and Section.
14. Herbert Adams.
15. Buffalo Bill.
16. Wild West.
17. Cody.
18. R. White. 'Ftederick Jackson Turner and Buffalo Bill', in.1. R. Grossman (ed.) The Frontier in American Culture: an Exhibition at the Newberry Libmry. Chicago, August 6. 1994-January 7, 1995, Chicago. IL: Newberry Library', 1994. p. 1.
19. Edward Everett Hale.
20. Theodore Rosevelt.
21. R. A. Billington, The Genesis of the Frontier Thesis: a Study in Historical Creativity, San Marino, CA: Huntington Library, 1971, p. 13.
22. The Problem of West.
23. Atlantic Monthly.
24. Dominant Forces in Western Life.
25. The Middle West.
26. International Monthly.
27. Contributions of the West to American Democracy.
28. White. 'Frederick.lackson Turner and Buffalo Bill', p. 12.
29. Disneyland.
30. Star Trek.
31. On Turner. Disneyland and 'Star Trek', see P. L. Limerick. 'The Adventures of the Frontier in the Twentieth Century', in J. R. Grossman (ed.) The Frontier in American Culture, pp. 67-102: and W. B. Tvrell. Star Trek as Myth and Television as Mythmaker'.Journal of Popular Culture. 1977. 10: 711-19.
32. See. for example, R. Lawson. 'Towards Demythologising the Australian Legend - Turner's Frontier Thesis and the Australian Experience', in Journal of Social History. 1980, 13 (4) : 577-87: G. Deveneau. 'Frontier in Recent African History', in International Journal of African Historical Studies. 1978. 1 1 (1) : 63-85: and J. L. Wieczynski, The Russiml Frontier: the Impact of Borderlands upon the Course of Early Russian History, Charlottesville. VA: University of Virginia Press. 1976.
33. Pioneer Ideals and the State University.
34. Sections and Nation.
35. The Rise of New West.
36. The American Nation: a History.
37. A. B. Hart.
38. The Frontier in American History.
39. The United State. 1830-1850: the Nation and its Sections.
40. Merrill H. Crissey.
41. Max Farrand.
42. Avery Craven.
43. The Significant of Sections in American History.
44. Pulitzer Prize.
45. See. for example. G. W. Pierson. 'The Frontier and Frontiersmen of Turner's Essay’, in Pennsylvania Magazine of History and Biography. 1940.64: 449-78: and R. Hofstadter, Turner and the Frontier Myth'. American Scholar, 1949, 18: 433-43. On frontier as the of-word'. see P. L. Limerick. 'The Adventures of the Frontier in the Twentieth Century', in Grossman. The Frontier in American Culture, p. 72.
46. Benjamin Wright.
47. Richard White.
48. East Coast.
49. George Wilson Pierson.
50. For a summary of these criticisms, see H. R. Lamar. ‘Frederick Jackson Turner', in M. Cunliffe and W. Winks (eds) Pastmasters: Some Essays on American HistoriallS, New York: Harper & Row, 1969, pp. 74-109. See also R. White. 'It's Your Misfortune and None of My Own': A History of the American West, Norman. OK: University of Oklahoma Press, 1991.
51. See the papers by various authors in Centennial Symposium on the Significance of Frederick Jackson Turner’, in Journal of the Early Republic. 1993, 13: 133-249; S. C. Schulte, American Indian Historiography and the Myth of the Origins of the Plains Wars’, in Nebraska History, 1980, 61: 437-46; W. G. Robbins, The Conquest of the American West: History as Eulogy’, in Indian Historian, 1977, 10: 7-13; G. Riley, Images of the frontierswoman: Iowa as a Case Study', in Western Historical Quarterly, 1977, 8: 189-202: L. Graaf,‘Recognition, Racism and Reflections on the Writing of Western Black History', in Pacific Historical Review. 1975,44: 22-51: D. C. Smith. 'The Logging Frontier', injournal of Frontier History, 1974, 18: 96-106; and W. R. Jacobs, ‘The Indian and the Frontier in American History - a Need for Revision', in Western Historical Quarterly. 1973, 4: 43-56.
52.Carlton Hayes.
53. L. M. Hacker, ‘Sections - or Classes?’, reprinted in G. R. Taylor (ed.) The Turner Thesis: Concerning the Role of the Frontier in American History, revised edition, Boston. MA: D. C. Heath, 1956; C. J. H. Hayes, The American Frontier - Frontier of What" in American Historical Review. 1946. 51 (1) : 199-216: R. Hofstadter, Turner and the Frontier Myth': and D.Noble, Historians against History: the Frontier Thesis and the National COIJenant in American Historical Writing since 1830, Minneapolis, MN: University of Minnesota Press. 5. pp. 37-55.
54. For examples of re-interpretations of the frontier thesis, see, for example, J. Forbes, 'Frontiers in American History and the Role of the Frontier Historian’, in Ethnology, 1968, 15: 205, 207; and H. Lamar and L. Thompson (eds) The Frolltier in Flistory: North America and Southern Africa Compared. New Haven, CT: Yale University Press, 1981.
هيوز- وارينگتون، مارني؛ (1386)، پنجاه متفکر کليدي در زمينه ي تاريخ، ترجمه: محمدرضا بديعي، تهران: اميرکبير، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}