روشهاي تحقيق در جامعه شناسي
مترجم: منوچهر صبوري
کار ميداني
روشهاي تحقيق مختلف و گوناگوني در جامعه شناسي به کار مي رود. در مشاهده ی همراه با مشارکت يا کار ميداني (اين دو اصطلاح مي تواند مترادف يکديگر به کار برده شود). پژوهشگر با گروه يا جامعه ی مورد مطالعه زندگي مي کند و ممکن است نقشي مستقيم در فعاليتهاي آنها به عهده بگيرد. نمونه اي از تحقيق ميداني بررسي مشهور اروينگ گافمن درباره ی رفتار در يک آسايشگاه است. (Goffman, 1961) گافمن چندين ماه را در يک بيمارستان رواني گذراند، و به عنوان دستيار مدير امور ورزشي کار مي کرد. يکي دو نفر از کارکنان مي دانستند که او محقق جامعه شناس است، اما بيماران نمي دانستند. از اين روي گافمن توانست به آساني و به طور غيررسمي با آنها حشر و نشر داشته باشد و حتي با بيماراني که دچار بيماري خيلي شديد بودند در "بخشهاي عقبي" تماس برقرار کرد. به اين ترتيب او توانست تصوير دقيقي از زندگي اين سازمان، همراه با نگرشها و عقايد افرادي که در آن زندگي و کار مي کردند ارائه کند. مطالب تحقيق او يادداشتهاي روزانه اي بود که درباره ی زندگي در بخشها مي نوشت، همراه با گزارشهاي گفتگوها و تماسها با بيماران و کارکنان بيمارستان.براي مثال، او دريافت که در بخشهاي عقبي، که در آن بسياري از بيماران در برابر ارتباط اجتماعي عادي مقاومت مي کردند، نگهبانان بخش يکي دو "بيمار کار کن" از بخشهاي ديگر داشتند که به آنها در کارشان کمک مي کردند. بيماران کارکن معمولاً يک سلسله امتيازاتي به عنوان پاداش فعاليتهايي که به اين ترتيب انجام مي دادند دريافت مي کردند. اين شيوه رسماً مورد تصويب مقامات مسئول بيمارستان قرار نگرفته بود، اما در واقع براي گردش آرام و منظم کار سازمان ضروري بود. نمونه اي را مي توان در يادداشتهاي تحقيق ميداني که گافمن نگهداري مي کرد، و گزارش فعاليتهاي هر روز را در آن مي نوشت ملاحظه کرد:
با يکي از دوستان بيمار در يکي از کافه ترياهاي بزرگ بيماران مشغول صرف غذا هستم. او مي گويد "غذاي اينجا خوب است اما من کنسرو ماهي را دوست ندارم." او سپس پوزش مي خواهد، بشقاب غذايش را در سبد آشغال خالي مي کند، و به طرف صف قسمت غذاهاي رژيمي مي رود، و با يک بشقاب تخم مرغ برمي گردد. لبخند الکي شيطنت آميزي مي زند و مي گويد: "من با کارمندي که مسئول آن قسمت است بيليارد بازي مي کنم." (Goffman, 1961, pp.257-8)
گافمن توانست آسايشگاه را به جاي آنکه بر حسب مقولاتي که روانکاوان در مورد آنها به کار مي بردند بشناسد، از ديدگاه بيماران ببيند. او نوشت "اعتقاد من اين است که هر گروهي از انسانها، بدويان، خلبانان و بيماران، زندگي خاص خود را دارند که هنگامي که به آن نزديک مي شويد معني دار، منطقي و عادي مي شود...." (Goffman, 1961, p.7) کار گافمن نشان مي دهد که آنچه از ديد يک ناظر خارجي "ناشي از ديوانگي" مي نمايد هنگامي که در زمينه ی بيمارستان ملاحظه شود چندان غيرعقلاني نيست. در آسايشگاههاي رواني شکلهاي خاص انضباط، لباس و رفتاري رواج دارد که رفتار کردن مانند افراد دنياي خارج را براي کساني که در اين سازمانها به سر مي برند تقريباً غيرممکن مي سازد. هنگامي که بيماران در بيمارستان پذيرفته مي شدند اغلب اموال شخصي آنها از ايشان گرفته مي شد؛ لباس آنها را در مي آوردند، آنها را حمام و ضدعفوني مي کردند و لباس رسمي بيمارستان به آنها داده مي شد. از آن پس، عملاً کليه ی رفتارهاي آنها زير نگاه دقيق کارکنان صورت مي گرفت؛ آنها دنياي خلوت خود را نداشتند؛ و کارکنان آسايشگاه اغلب با بيماران مانند کودکان رفتار مي کردند. در نتيجه، آنها الگوهاي رفتاري پيدا مي کردند که براي ناظر خارجي عجيب به نظر مي رسد، اما براي پاسخگويي به تقاضاهاي غيرعادي محيطشان، اقدامهايي قابل درک بود.
نيازمنديهاي کار ميداني
پژوهشگر ميداني نمي تواند فقط در اجتماع حاضر باشد، بلکه بايد حضور خود را براي اعضاي آن توضيح بدهد و توجيه کند. او بايد اعتماد و همکاري اجتماع يا گروه را کسب کند و آن را در طول يک دوره ی زماني حفظ کند، چرا که در غير اين صورت نخواهد توانست به نتايج ارزنده اي دست يابد. اين امر ممکن است براي پژوهشگران به ويژه هنگامي که فرهنگهايي بسيار متفاوت با فرهنگ خود را مطالعه مي کنند، متضمن زندگي در شرايطي باشد که سازگار شدن با آن دشوار است.مدتها رسم بود که در تحقيقات مبتني بر مشاهده همراه با مشارکت هيچ گونه گزارشي درباره ی خطرات يا مشکلاتي که محققان با آن روبه رو شده بودند ارائه نمي شد، اما اخيراً در خاطرات و يادداشتهاي منتشر شده ی پژوهشگران ميداني درباره ی اين مسائل صراحت بيشتري نشان داده شده است. غالباً بايد بر احساس تنهايي چيره شد- "سازگار شدن" با اجتماعي که شخص واقعاً به آن تعلق ندارد آسان نيست. پژوهشگر ممکن است پيوسته با ناکامي روبه رو شود زيرا اعضاي گروه يا اجتماع از گفتگوي بي پرده و صريح درباره ی خودشان امتناع مي کنند؛ سؤالات مستقيم ممکن است در بعضي زمينه هاي فرهنگي مورد استقبال واقع گردند، اما در فرهنگهاي ديگر با سکوت سردي روبه رو شوند. بعضي انواع کار ميداني ممکن است حتي از نظر فيزيکي خطرناک باشد- براي مثال، پژوهشگري که يک باند بزهکار را مطالعه مي کند ممکن است خبرچين پليس پنداشته شود، يا ممکن است ندانسته در منازعات گروههاي رقيب گرفتار گردد.
کار ميداني، مانند بيشتر انواع پژوهشهاي اجتماعي تا آنجا که به افرادي مربوط مي شود که رفتارشان مورد مطالعه قرار مي گيرد، معمولاً کوششي يک طرفه است. تصميم در مورد انتخاب يک گروه براي مطالعه معمولاً فقط توسط پژوهشگر اتخاذ مي شود؛ کمتر ممکن است افراد از قبل مورد مشورت قرار گيرند يا در تنظيم طرح تحقيق دخالت داده شوند. (Georges & Jones, 1980) جاي شگفتي نيست که پژوهشگران ميداني گاهي با سوء ظن مواجه مي شوند، يا کوشش براي پژوهش ميداني گاهي در همان آغاز به ناچار رها مي شود.
فرانک هاميلتون کوشينگ، يکي از نخستين پژوهشگران ميداني در رشته ی انسان شناسي که سرخپوستان زوني(1) نيومکزيکو را در دهه ی 1870 مطالعه کرد گزارشي درباره مشکلاتي که تجربه کرده (و نيز پاداشهايي که به دست آورده) نوشته است. (Cushing, 1967; 1882-3) هنگامي که کوشينگ نخستين بار وارد اين سرزمين شد هداياي کوچک فراواني با خود برده بود، و کوششهاي مختلفي به عمل آورد تا طرف توجه اين اجتماع قرار گيرد. زوني ها نسبتاً با او رفتار دوستانه داشتند، اما مصرانه از اين که به او اجازه دهند مراسم و تشريفات مذهبي آنها را مطالعه کند امتناع مي کردند. رئيس آنها سعي کرد او را مجبور به ترک آنجا کند، اما سرانجام به او اجازه داد بماند به شرط آنکه برخي از شيوه هاي زندگي سرخپوستان را بپذيرد- تا نشان دهد که او اعتقادات و شيوه هاي رفتار آنها را ابلهانه نمي داند. او مجبور گرديد لباس زوني ها را بپوشد، که برايش ناراحت کننده بود؛ ناچار بود غذاي زوني ها را بخورد؛ آنها ننوي او را پاره کردند و مجبور شد مانند خودِ زوني ها روي پوست گوسفند روي زمين بخوابد. يکي از دشوارترين تجربيات او هنگامي بود که به او گفته شد بايد همسري بگيرد و زني را فرستادند تا با او زندگي کند. ابتدا سعي کرد توجهات او را ناديده بگيرد، اما بي فايده بود. سرانجام او را روانه کرد، اگرچه اين کار موجب بي آبرويي آن زن در نظر زوني ها گرديد.
از آن هنگام تاکنون، زوني ها- مانند بسياري از گروههاي سرخپوست آمريکايي- به ديدن پژوهشگران عادت کرده اند، اما روابطشان با آنها غالباً تيره بوده است. يکي از باستان شناسان به نام اف. دبليو، هاج(2) در دهه ی 1920 با شروع حفاري در يکي از زيارتگاههاي مذهبي باستاني آنها دشمني ايشان را برانگيخت. (Pandey, 1972, pp. 331-2) آنها او را مجبور به ترک آنجا کرده، و دوربينهاي عکاس هيأت باستان شناسي را خرد کردند.
مردم شناس مشهور روت بنديکت(3) که مدتي بعد وارد سرزمين زوني ها شد با استقبال بهتري در ميان زوني ها روبه رو گرديد. يک مفسر زوني بعدها گفت که او مؤدب بوده و سخاوتمندانه ميان آنها پول تقسيم مي کرد. اما توصيفهاي او از زندگي زوني ها چندان پايه ی استواري ندارند، چرا که به طور فعال در جنبه هاي مختلف زندگي زوني شرکت نکرده بود. از آن زمان تاکنون، در موارد مختلفي پژوهشگران ميداني ديگري از اجتماع زوني اخراج گرديده اند. اخيراً يک نفر از پژوهشگري که به آنجا وارد شده بود پرسيد، "آيا ما هنوز آن قدر ابتدايي هستيم که شما مردم شناسان بايد هر تابستان بياييد و ما را مطالعه کنيد؟" (Pandey, 1975, p.203)
مزايا و محدوديتهاي کار ميداني
کار ميداني- در مواردي که موفقيت آميز است- اطلاعاتي بسيار غني تر درباره ی زندگي اجتماعي فراهم مي کند تا اکثر روشهاي تحقيقاتي ديگر. هنگامي که واقعيات را از درون گروه معيني مي نگريم، احتمالاً مي توانيم شناختي بسيار بهتر از قبل درباره ی علت رفتارهاي واقعي شرکت کنندگان به دست آوريم. هنگامي که پژوهشگر گروهي را مطالعه مي کند که فرهنگ آن تا اندازه ی زيادي براي خارجيان ناشناخته است و مي بايد فرا گرفته شود، تا فعاليتهايشان به طور کامل قابل درک گردد، تحقيق ميداني عملاً تنها روش قابل استفاده است. به اين دليل، اين روش مهمترين روشي است که در مردم شناسي، که با بررسي مستند و شناخت فرهنگهاي غیرغربي سر و کار دارد، به کار برده مي شود.تحقيق ميداني به پژوهشگر انعطاف پذيري بيشتري مي دهد تا روشهاي ديگر (مانند پرسشنامه). پژوهشگر ميداني مي تواند با شرايط تازه يا غيرمنتظره سازگار شود و سرنخهايي را که در طي فرايند تحقيق پيدا مي کند، دنبال کند. تحقيق ميداني شايد بيشتر از اکثر روشهاي ديگر تحقيق نتايج غيرمنتظره به بار آورد، چرا که پژوهشگر ممکن است ناگهان کشف کند که عقايد قبلي او درباره ی گروه يا اجتماع مورد بحث کاملاً خطا بوده است. کار ميداني محدوديتهاي خود را نيز دارد؛ تنها گروهها يا اجتماعات نسبتاً کوچک را مي توان با اين روش مطالعه کرد و موفقيت آن تا حد زيادي به مهارت پژوهشگر در کسب اعتماد افراد مربوط بستگي دارد. بدون آن، به هيچ وجه ممکن نيست تحقيق پيشرفت کند.
پيمايش
تفسير مطالعات ميداني معمولاً مشکلات تعميم را در بردارد. چگونه مي توانيم مطمئن باشيم که آنچه در يک زمينه يافت مي شود در وضعيتهاي ديگر قابليت کاربرد دارد؟ اين مشکل در تحقيقات موسوم به پيمايش معمولاً کمتر است، اگرچه، بديهي است که اين روش نيز کاستيهاي خود را دارد. در اين روش پرسشنامه ها يا فرستاده مي شوند يا مستقيماً در مصاحبه به يک گروه منتخب از افراد- که گاهي تعدادشان به چندين هزار نفر مي رسد- داده مي شود. کار ميداني براي مطالعات ژرفانگر در زندگي اجتماعي مناسب تر است؛ پيمايش اطلاعاتي را به دست مي دهد که کمتر حاوي جزئيات است، اما ما مي توانيم نسبتاً مطمئن باشيم که بر حوزه اي وسيع تطبيق مي کند.پرسشنامه هاي استاندارد شده و باز
در بررسيهاي پيمايشي از دو نوع پرسشنامه استفاده مي شود. بعضي از پرسشنامه ها داراي مجموعه اي از سئوالات استاندارد شده هستند که فقط يک دسته پاسخهاي معين به آنها مي توان داد. پاسخگويان يا پژوهشگر، با زدن علامت گروههاي معيني از پاسخها را به سئوالات پرسيده شده مشخص مي کنند- براي مثال، "آري نه نمي دانم" يا "خيلي احتمال دارد، احتمال دارد، بعيد است، خيلي بعيد است". پرسشنامه هاي برخوردار از سئوالات بسته اين مزيت را دارند که مقايسه و جدول بندي پاسخها آسان است، چرا که فقط با تعداد کمي از مقوله ها سر و کار داريم. از سوي ديگر، از آنجا که آنها مجالي براي موشکافي در عقايد يا بيان شفاهي فراهم نمي سازند. اطلاعاتي که ارائه مي کنند ممکن است داراي دامنه اي محدود باشد. نوع ديگر پرسشنامه، پرسشنامه داراي سئوالات باز است، که به پاسخگويان فرصت مي دهد نظرات خود را با عبارات خودشان بيان کنند. پاسخگو در اين پرسشنامه ها به علامت زدن پاسخهاي ثابت محدود نمي شود. پرسشنامه هاي باز انعطاف پذيرتر بوده، و اطلاعات ارزشندي نسبت به پرسشنامه هاي استاندارد شده فراهم مي کنند. پژوهشگر مي تواند پاسخها را پي گيري کند تا به نحو عميق تري به آنچه پاسخگو فکر مي کند پي ببرد. از سوي ديگر، استاندارد نکردن سئوالات ممکن است مقايسه پاسخها را دشوار کند.سئوالات بررسي پيمايشي بايد با دقت تهيه شود تا نتايج مفيد باشد. پرسشي مانند اين که "عقيده ی شما درباره ی حکومت چيست؟" بي ارزش است زيرا که بيش از حد مبهم است. اگر هم پاسخگويان اصلاً بتوانند به آن پاسخ بدهند منظور پژوهشگر را به شيوه هاي گوناگون استنباط خواهند کرد. پژوهشگران همچنين بايد مراقب باشند که از پرسشهاي راهنما خودداري کنند- پرسشهايي که به شيوه اي بيان گرديده که مشوق جواب معيني است. پرسشي که با اين عبارت آغاز مي گردد: "آيا موافق ايد که....؟" راهنماست، زيرا از پاسخگو موافقت مي طلبد. يک پرسش بي طرفانه تر با اين عبارت شروع خواهد شد: "عقيده ی شما درباره ی .... چيست؟" تحريف يا ابهام در تنظيم سئوالات را بيان کند: "آيا اکنون وضع سلامت شما نسبت به يک سال پيش بهتر يا بدتر است؟" انتخاب دوگانه بين "بهتر- بدتر" و "اکنون- آن هنگام" است. يک شکل روشن تر تنظيم اين سئوال اين گونه خواهد بود: "آيا اکنون وضع سلامت شما از يک سال پيش بهتر است؟" (Smith, 1975, p.175) پاسخگويان ممکن است به هر دو پرسش پاسخ "آري" يا "نه" بدهند؛ در حالت قبلي پژوهشگر نمي توانست پاسخ را تفسير کند. سئوالات بايد تا آنجا که ممکن است ساده باشد تا بتوان از پاسخهاي مبهم اجتناب کرد.
موضوعات پرسشنامه معمولاً به ترتيبي طرح ريزي مي شود که يک گروه مصاحبه گر بتوانند سئوالات را با همان نظم از پيش تعيين شده بپرسند، و پاسخها را به همان ترتيب ثبت کنند. همه موضوعات بايد به آساني براي مصاحبه گر و مصاحبه شونده به طور يکسان قابل درک باشد. در بررسيهاي بزرگ ملي که به طور منظم به وسيله ی مؤسسات دولتي و سازمانهاي پژوهشي اجرا مي گردد، مصاحبه ها کم و بيش همزمان در سراسر کشور توسط مصاحبه گران متعدد انجام مي شود. اگر افرادي که مصاحبه ها را انجام مي دهند و يا نتايج را تحليل مي کنند، مجبور باشند دايماً با يکديگر تماس گرفته به ابهامات در سئوالها يا پاسخها رسيدگي کنند نمي توانند کار خود را به طور مؤثر انجام دهند.
جدول زماني پيشرفت کار بايد با دقت در ارتباط با مشخصات پاسخگويان طرح و تنظيم شود. آيا آنها نکته اي را که در طرح يک سئوال خاص مورد نظر پژوهشگر بوده است درک خواهند کرد؟ آيا اطلاعات کافي دارند که به طور مفيد به پرسشها پاسخ بدهند؟ آيا به سئوالات پاسخ خواهند داد؟ اصطلاحاتي که پژوهشگر به کار مي برد ممکن است براي پاسخگويان ناآشنا باشد: براي مثال، سؤال "وضعيت تأهل شما چيست؟" ممکن است پاسخگو را گيج کند. بهتر است پرسيده شود، "آيا شما مجرد هستيد يا متأهل يا طلاق گرفته ايد؟" اکثراً قبل از آغاز بررسيها مطالعات مقدماتي(4) انجام مي شوند تا مسائلي که توسط پژوهشگر پيش بيني نشده مشخص گردد. مطالعه ی مقدماتي، يک بررسي آزمايشي است که در آن پرسشنامه اي فقط به وسيله ی چند نفر کامل مي شود. هرگونه مشکلاتي که يافت مي شود مي تواند قبل از انجام دادن بررسي اصلي برطرف گردد.
نمونه گيري
جامعه شناسان اغلب به ويژگيهاي تعداد انبوهي از افراد علاقه مندند- براي مثال، نگرشهاي سياسي رأي دهندگان انگليسي. مطالعه ی همه ی اين افراد به طور مستقيم غيرممکن است، بنابراين در چنين مواردي تحقيق بر بخش کوچکي از گروه کلي- نمونه اي از کل- متمرکز مي شود. معمولاً به طور نسبي مي توان مطمئن بود که نتايج به دست آمده از بررسي نمونه اي از يک جمعيت مي تواند به کل آن جمعيت تعميم داده شود. براي مثال، مطالعه ی تنها دو تا سه هزار رأي دهنده ی انگليسي مي تواند نشانه اي بسيار دقيق از نگرشها و مقاصد رأي دهندگان در کل جمعيت به دست دهد. اما براي دستيابي به چنين دقتي، نمونه بايد معرّف باشد. نمونه گيري معرف(5) متضمن اطمينان از اين امر است که گروه افراد مورد مطالعه، نمونه ی نوعي جمعيت به طور کلي باشد. نمونه گيري پيچيده تر از آن است که ممکن است به نظر برسد و آمار شناسان قواعد گوناگوني براي محاسبه ی اندازه و ماهيت صحيح نمونه ها به وجود آورده اند.يکي از روشهاي به ويژه مهم نمونه گيري تصادفي(6) است، که در آن نمونه طوري انتخاب مي شود که احتمال منظور شدن هر فردي از جامعه ی مورد بررسي در نمونه به يک اندازه است. کامل ترين شيوه ی به دست آوردن يک نمونه ی تصادفي اين است که به هر يک از افراد جامعه مورد بررسي يک شماره داده شود و سپس از يک کامپيوتر براي دادن اعداد تصادفي، که نمونه از آنها گرفته خواهد شد استفاده شود- براي مثال مي توان هر دهمين عدد در يک مجموعه از اعداد تصادفي را انتخاب کرد.
مثال: انتخاب مردم؟
يکي از مشهورترين نمونه هاي اوليه بررسي پيمايشي، "انتخاب مردم؟" (7) بود، مطالعه اي که توسط پل لازارسفلد و تعدادي از همکارانش در حدود نيم قرن پيش انجام شد. (Lazarsfeld, Berelson, Gaudet, 1948) اين مطالعه براي نخستين بار تعدادي از مهمترين تکنيکهاي پيمايش را که تا امروز معمول است به کار گرفت. اما در عين حال کاستيهاي آن تقريباً به طور آشکار محدوديتهاي اين روش تحقيق را نشان مي دهد. "انتخاب مردم؟" بر مبناي پژوهشي درباره ی مقاصد رأي دهندگان ساکن ايري کانتي(8) در ايالت اوهايو، طي مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري آمريکا در سال 1940 قرار داشت، و بر طرح ريزي بسياري از نظرخواهيهاي سياسي بعدي، و نه تنها بررسيهايي که توسط پژوهشگران دانشگاهي انجام گرديد، تأثير گذاشت. (Clemens, 1983) محققان براي اينکه اندکي عميق تر از آنچه تنها از يک پرسشنامه مي توان انتظار داشت مسأله را وارسي کنند، با هر يک از افراد نمونه اي از رأي دهندگان در هفت مرحله جداگانه مصاحبه کردند. هدف اين بود که دلايل تغيير در نيات رأي دهندگان رديابي و شناخت شود.تحقيق با در نظر داشتن تعدادي فرضيه هاي معين آغاز گرديد. يک فرضيه اين بود که روابط و رويدادهاي نزديک به رأي دهندگان در اجتماع بيش از مسائل دوردست جهاني بر نيات آنان تأثير مي گذارد و نتايج به دست آمده روي هم رفته اين موضوع را تأييد کرد. پژوهشگران تکنيکهاي اندازه گيري پيشرفته اي براي تحليل نگرشهاي سياسي طراحي کردند. با وجود اين کار آنها قوياً از مفاهيم نظري نيز تأثير پذيرفته، و سهم قابل توجهي در پيشرفت تفکر نظري داشت. از جمله مفاهيمي که آنها به ابداعشان کمک کردند مفاهيم رهبران عقايد(9) و جريان دو مرحله اي ارتباط(10) بود. بعضي افراد رهبران عقايد- معمولاً به عقايد سياسي افراد پيرامونشان شکل مي دهند. آنها در تعيين واکنشهايي که نسبت به رويدادهاي سياسي نشان داده مي شود، با تفسير اين رويدادها براي افراد پيرامونشان، پيشقدم مي شوند عقايد مردم در مورد نظام سياسي فقط به شيوه اي مستقيم شکل نمي گيرد، بلکه در يک فرايند دو مرحله اي شکل مي گيرد: يعني عقايدی که به وسيله ی رهبران عقايد بيان مي شود با گذشتن از صافي روابط شخصي، بر واکنشهاي ساير افراد نسبت به مسائل سياسي روز تأثير مي گذارد.
اين مطالعه مورد ستايش افراد بسياري قرار گرفت، اما انتقادات زيادي نيز بر آن وارد گرديده است. لازارسفلد و همکارانش ادعا مي کردند که "به کليه ی شرايطي که رفتار سياسي افراد را تعيين مي کند علاقه مندند." همان گونه که منتقدان خاطر نشان کرده اند، تحقيقات آنها در واقع تنها بعضي از جنبه هاي رفتار سياسي را روشن کرده است. در مطالعه ی آنها چندان بحثي از نهادهاي واقعي نظام سياسي و چگونگي کارکرد آنها نشده، و در عوض بيشتر بر نگرشهاي سياسي تأکيد گرديده است. استفاده از روش تکرار مصاحبه(11)- يا آنچه مطالعه ی پانل(12) نام گرفته است- موجب مي شد که نتايج اين بررسي کمتر از بسياري شکلهاي ديگر پيمايش سطحي باشد. اما بررسيهاي پيمايشي بنابر طبيعتشان معمولاً تنها آشکار مي سازد که مردم درباره ی خودشان چه مي گويند- نه اينکه واقعاً چه مي انديشند و چه مي کنند.
ارزيابي
بررسيهاي پيمايشي به دلايلي چند همچنان در پژوهش جامعه شناختي کاربرد فراوان دارند. (C. Marsh, 1982; Miller, 1983) پاسخهاي سئوالات پرسشنامه اي را آسان تر مي توان به صورت کمي در آورد و تحليل کرد تا اطلاعاتي که به وسيله ی اکثر روشهاي تحقيقاتي ديگر گردآوري مي شود؛ تعداد انبوهي از افراد را مي توان مورد مطالعه قرار داد و به شرط داشتن منابع کافي پژوهشگران مي توانند يک سازمان پژوهشي را که متخصص در کار پيمايش است براي گردآوري اطلاعات مورد نياز خود استخدام کنند.با وجود اين، بسياري از جامعه شناسان از اتکا بيش از حد به روش پيمايش انتقاد مي کنند. نتايج بررسيهاي پيمايشي را اغلب مي توان به آساني به صورت کمي در آورد و از نظر آماري تحليل کرد؛ اما منتقدان استدلال مي کنند که اين گونه کمي کردن(13) يک رويه ظاهري دقت به نتايجي مي دهد که دقت آنها، با توجه به ماهيت نسبتاً سطحي اکثر پاسخهاي بررسيها، ممکن است مشکوک باشد. معايب ديگري نيز وجود دارد. نسبت سؤالات يا پرسشنامه هاي پاسخ داده نشده گاهي بسيار زياد است، به ويژه در مواردي که پرسشنامه ها از طريق پست فرستاده شده و برگشت داده مي شود. غيرمعمول نيست که مطالعاتي منتشر شوند که مبتني بر نتايج به دست آمده از اندکي بيش از نصف افراد يک نمونه است- اگرچه معمولاً کوشش مي شود با افرادي که به پرسشنامه ها پاسخ نداده اند دوباره تماس گرفته شود، يا افراد ديگري جانشين آنها شوند. درباره ی کساني که تصميم مي گيرند به سئوالها پاسخ ندهند، يا هنگامي که سر و کله پژوهشگر پيدا مي شود حاضر به مصاحبه نمي شوند چيز زيادي نمي دانيم، اما معمولاً افرادي که براي بررسي انتخاب مي شوند، بررسيهاي پيمايشي را مزاحم و وقت گير تلقي مي کنند. (Converse & Schuman, 1974; Fitzgerald & Fuller, 1982; Goyder, 1987)
شرايطي که بررسيهاي پيمايشي در آن انجام مي شود و زباني که معمولاً براي توصيف نتايج به کار گرفته مي شود، اغلب اين گونه بررسيها را از پيچيدگيهاي افراد انساني که نسبت به سئوالات مطرح شده واکنش نشان مي دهند، بيگانه مي کند. هنگامي که پرسشنامه ها از طريق پست فرستاده مي شود، پژوهشگر آن قدر از افراد مورد بررسي در تحقيق دور است که ممکن است فراموش کند افراد مطالبي را که از طريق صندوق نامه هايشان مي رسد مي خوانند و برمي گردانند. بررسيهاي تلفني- که در مواقع نياز به تحليل فوري عقايد درباره ی يک مسئله روز فراوان در نظرخواهيها مورد استفاده واقع مي گردد- تقريباً به همان اندازه با هويت و شخصيت انساني بيگانه است. زباني که نتايج تحقيق به وسيله ی آن مورد بحث قرار مي گيرد، شامل اصطلاحاتي همچون "سوژه ها" (14)، "پاسخگويان" (15) يا "مصاحبه شوندگان" (16) بيانگر مفهومي انتزاعي و غيرشخصي از افراد مورد بررسي است. اين گونه نگرش نسبت به افراد انساني به عنوان موجوداتي اساساً منفعل و تأثيرپذير، احتمالاً نمي تواند صرفاً وسيله اي آسان براي تحليل پاسخهاي بررسي باشد- و اغلب نگرشي محدود و محدودکننده درباره ی فرايندهاي استدلال و تعقل انساني را بيان مي کند.
براي مثال، دو نفر ممکن است بر اساس سنجش يکي از موضوعاتي که در پرسشنامه بررسي شده داراي نگرش ظاهراً مشابهي باشند، اما دلايل کاملاً متفاوتي براي نظر خود داشته باشند. بدين سان هر دو ممکن است به سئوالي درباره ی سياست خارجي با گفتن اينکه آنها "قوياً" معتقدند که بريتانيا بايد دامنه ی تعهدات نظامي خود را در خارج از کشور کاهش دهد پاسخ دهند- و هر يک از آنها به عنوان اينکه نظري يکسان با ديگري دارد در نظر گرفته شود. اما جهت گيريهاي واقعي آنها ممکن است به کلي با يکديگر متفاوت باشد. يکي ممکن است به "دژ بريتانيا" اعتقاد داشته باشد- يعني به کاهش تعهدات خارجي به علت ديدگاهي انزواگرايانه که معتقد است خارجيان را بايد به حال خود گذاشت تا مسائلشان را حل کنند؛ حال آنکه ديگري ممکن است تعهدي نيرومند نسبت به خلع سلاح جهاني داشته، معتقد باشد که بريتانيا بايد از نفوذي که در جهان دارد به شيوه هاي ديگري استفاده کند و نه از راه کاربرد زور.
هنگامي که مصاحبه گران انعطاف پذيري بيشتري در دنبال کردن پاسخها به شيوه اي ژرف تر داشته باشند، ممکن است بتوانند از عهده ی اين گونه مشکلات برآيند. به طورکلي، هرچه برخورد بين پژوهشگر و افراد مورد مطالعه عميق تر و مستقيم تر باشد، نتايجي که مي توان از مطالعه گرفت آموزنده تر و اساسي تر خواهد بود. نتايج بررسيهاي پيمايشي بايد هرگاه که ممکن باشد با اطلاعات عمقي، از آن گونه که در روشهاي تحقيق ژرفانگر مانند پژوهش ميداني فراهم مي شود، تکميل شوند.
پژوهش اسنادي
بيشتر بحثهاي پژوهش در جامعه شناسي اساساً بر کار ميداني، پيمايش و يا ترکيبي از اين دو تأکيد مي کند. پژوهش اسنادي- استفاده منظم از مطالب چاپ و نوشته شده براي پژوهش- اغلب به عنوان اسب بازنده تلقي مي شود. با وجود اين موارد بسيار معدودي از کار ميداني يا بررسي پيمايشي وجود دارد که شامل هيچ گونه مطالعه ی اطلاعات اسنادي نباشد. براي مثال، در انتخاب مردم؟ از روزنامه ها و مطالب ديگر هم در تهيه و هم در نوشتن گزارش تحقيق زياد استفاده شد. پژوهش اسنادي، در واقع يکي از فراگيرترين روشهايي است که به شکلهاي گوناگون در گردآوري داده هاي جامعه شناختي مورد استفاده واقع مي شود.برخي از اسنادي که غالباً در پژوهشهاي جامعه شناختي مورد بررسي قرار مي گيرد گزارشهاي دولتي و خصوصي اند (که معمولاً منابع آرشيوي ناميده مي شوند؛ آرشيو در واقع جايي است که در آن گزارشهاي کتبي نگهداري مي شود). براي مثال، اسناد دولتي، گزارشهاي کليسا، نامه هـا يا پرونده هاي قضايي. اسنادي که در تحقيق مورد استفاده واقع مي شوند عملاً هميشه شامل اطلاعات و نتايجي است که توسط نويسندگان قبلي در حوزه ی مورد بحث فراهم گرديده است. در بسياري از تحقيقات به همان اندازه که به تهيه ی داده هاي کاملاً جديد توجه مي شـود به گردآوري و تحليل اطلاعات از کارهاي ديگران نيز ابراز علاقه مي شود.
نمونه اي از کاربرد اسناد تاريخي در جامعه شناسي مطالعه ی آنتوني اشورت درباره ی جنگ سنگرها در طي جنگ اول جهاني است. (Ashworth, 1980) اشورت مي خواست بداند زندگي براي مرداني که مجبور بودند هفته ها زير آتش دايمي و در حالي که در مجاورت يکديگر فشرده شده بودند تاب بياورند، چگونه است. در مطالعه ی روابط اجتماعي ميان آنها او از منابع اسنادي گوناگونی استفاده کرد: تاريخهاي رسمي جنگ، شامل گزارشهايي که درباره ی لشکرها و گردانهاي مختلف نوشته شده بود، اطلاعات آرشيوي، يادداشتها و گزارشهايي که به طور غيررسمي توسط سربازان منفرد نوشته شده بود، گزارشهاي شخصي درباره ی تجربيات جنگ و خاطرات و يادداشتهاي ديگر.
اگرچه اين مدارک از بعضي جهات آشکارا تفاوت زيادي با يکديگر داشتند، اشورت توانست با استفاده از چنين منابع گوناگوني گزارش ارزشمند و دقيقي از زندگي در سنگرها فراهم سازد. براي مثال، او کشف کرد که بعضي از گروههاي سربازان از هنجارهاي خاص خود در مورد تعداد دفعاتي که بايد با دشمن درگير شوند پيروي مي کردند، و اغلب عملاً فرمانهاي افسرانشان را ناديده مي گرفتند. براي مثال، در روز کريسمس سربازان هر دو طرف، آلمانيها و متفقين، مخاصمات را موقتاً متوقف کردند، و در يک مورد حتي بالبداهه يک مسابقه ی فوتبال با يکديگر ترتيب دادند.
يکي از انواع فرعي مهم پژوهش اسنادي عبارت است از تحليل مجدد مجموعه هاي داده ها- نتايج تحقيقات گزارش شده- که توسط پژوهشگران ديگر فراهم گرديده است. حکومتها و سازمانهاي ديگر به طور منظم "آمار رسمي" درباره ی انبوهي از پديده هاي اجتماعي منتشر مي کنند: جمعيت، جرم و جنايت، ازدواج و طلاق، خودکشي، ميزان بيکاري و غيره. از مراحل اوليه ی پيدايش جامعه شناسي اين آمارها به عنوان پايه اي براي پژوهش جامعه شناختي مورد استفاده قرار گرفته اند. پژوهشگران مي توانند داده هاي برگرفته از اين گونه آمارها را مورد استفاده قرار داده يا دوباره تحليل کنند و آن اطلاعات را براي کمک به حل مسأله پژوهشي معيني به کار برند.
داده هايي که توسط حکومتها فراهم مي گردد بسيار گسترده است و برخي انواع مهم منابع اطلاعاتي را شامل مي شود. براي مثال، سرشماريهاي جمعيت در فواصل منظم انجام مي شود و داده هايي درباره ی بسياري از مسائل اجتماعي و اقتصادي فراهم مي کند. از آنجا که دادن پاسخ در اين سرشماريها اجباري است، اطلاعاتي که از سرشماريها به دست مي آيد فوق العاده جامع است. دولتها همچنين بررسيهاي ديگري به منظور تهيه ی مستمر اطلاعات نسبت به آنچه که در سرشماريهاي دوره اي فراهم مي گردد، انجام مي دهند. (Carley, 1981; Hakim, 1982)
معايب پژوهش اسنادي
بديهي است منابع اسنادي از لحاظ دقتشان تا اندازه ی زيادي متفاوت هستند و پژوهشگري که از آنها استفاده مي کند بايد اعتبار آنها را ارزيابي کند. براي مثال، گزارشهاي روزنامه ها از نظر استانداردهاي دقتشان آشکارا سطحي و غيردقيق هستند، به ويژه روزنامه ها و مجلات "مردم پسند"تر. چند سال پيش نامه اي در روزنامه ی گاردين منتشر گرديد. نويسنده ی نامه، که خود را "محقق مطبوعات" مي ناميد هشت گزارش مختلف روزنامه ها را درباره ی عروسي جنجالي ايرافون فورستنبرگ(17) يکي از افراد جوان و ثروتمند طبقه ی بالا در ونيز جمع آوري کرده بود. نويسنده ی نامه شرح داده بود که مطبوعات "خلاقيت و فرديت نيرومند خود را نشان داده اند. آنها از پيروي از هرگونه معيار پذيرفته شده اي خودداري مي کنند حتي هنگامي که موضوع حقايق ساده در ميان است." گزارش شده بود که عروس با اختلاف از 30 دقيقه تا 70 دقيقه دير به مراسم عروسي رسيده است. يک نفر در کانال بزرگ افتاده بود، اما چهار روايت مختلف در مورد هويت او نوشته شده بود. تعداد عکاساني که در مراسم حضور داشتند به تفاوت از 50 تا 250 نفر گفته شده بود، و تعداد ميهمانان از 250 تا 600 نفر. (Mann, 1985, p.75)بديهي است آمارهاي رسمي منتشر شده بيشتر از گزارشهاي روزنامه ها قابل اطمينان است. اما، حتي اين گونه آمارها نيز بايد هميشه توسط پژوهشگر تفسير شود، که مي بايد از محدوديتهاي بسياري که آنها ممکن است داشته باشند آگاه باشد. براي مثال، همه ی کشورها آمارهاي رسمي ميزان انواع مختلف جرم و جنايت را نگهداري مي کنند، اما اين آمارها درباره ی توزيع واقعي رفتار تبهکارانه اطلاعات نسبتاً اندکي ارائه مي کند، زيرا جرايمي که ثبت گرديده اند تنها جرايمي هستند که به پليس گزارش شده اند. در مورد جرايمي مانند دزدي، اين آمارها شامل نسبت اندکي از تخلفاتي است که در عمل رخ مي دهد، بسياري از آنها هرگز به آگاهي پليس نمي رسند. براي مثال، فروشگاههاي بزرگ، تنها بخشي از مواد سرقت از فروشگاه را که هر هفته رخ مي دهد به پليس گزارش مي کنند- و معمولاً تنها هنگامي که کارآگاه فروشگاه عملاً کسي را در حين عمل دستگير مي کند.
آزمايش
آزمايش(18)، از يک جهت مزاياي عمده اي نسبت به ساير روشهاي تحقيق دارد. در يک وضعيت آزمايشي، پژوهشگر مستقيماً متغيرهاي مربوط را کنترل مي کند. آزمايش را مي توان در واقع کوششي، در چارچوب شرايط مصنوعي برقرار شده به وسيله ی پژوهشگر، براي آزمون تأثير يک يا چند متغير بر متغيرهاي ديگر تعريف کرد. آزمايش در علوم طبيعي زياد مورد استفاده قرار مي گيرد، اما دامنه ی عمل آن در جامعه شناسي محدود است. (Silverman, 1982) ما تنها مي توانيم گروههاي کوچک افراد را در يک محيط آزمايشگاهي وارد کنيم و در چنين آزمايشهايي افراد مي دانند که مورد مطالعه قرار گرفته اند و ممکن است به شيوه اي متفاوت با شرايط عادي رفتار کنند.با اين همه، روشهاي آزمايشي گاهي ممکن است سودمندانه به شيوه اي مؤثر در جامعه شناسي به کار برده شود. نمونه اي از آن آزمايش ماهرانه اي است که توسط فيليپ زيمباردو انجام شد. (Zimbardo, 1972) او زنداني ساختگي ايجاد کرد و دانشجويان داوطلب را به نقشهاي نگهبان و زنداني گمارد. هدف او اين بود که ببيند تا چه اندازه بازي کردن اين نقشهاي مختلف به تغيير در نگرش و رفتار منجر مي شود. نتايج آزمايش براي پژوهشگران تکان دهنده بود، اگرچه آنها تا اندازه اي انتظار آن را داشتند. افرادي که نقش نگهبانان را بازي مي کردند به سرعت شيوه اي آمرانه اتخاذ کردند، و خصومت واقعي نسبت به "زندانيان" نشان دادند. آنها به "زندانيان" دستور مي دادند که به اين سوي و آن سوي بروند، به آنها دشنام مي دادند و آنها را مسخره مي کردند. ديگران، برعکس، حالتي آميخته از بي تفاوتي و سرکشي و شورش که اغلب در ميان افراد در وضعيتهاي واقعي زندان ملاحظه مي شود از خود نشان دادند. اين اثرات آن قدر آشکار بود و ميزان تنش آن قدر بالا بود که ناگزير شدند آزمايش را در مراحل اوليه متوقف سازند. پژوهشگر نتيجه گرفت که رفتار در زندانها بيشتر از طبيعت وضعيت زندان تأثير مي پذيرد تا از ويژگيهاي فردي افرادي که در آن به سر مي برند.
خواندن جدول
در خواندن متون جامعه شناختي و آماري اغلب با جدولها برخورد مي کنيد. گاهي آنها پيچيده به نظر مي رسند، اما اگر از چند اصل اساسي پيروي کنيم دريافت معني آنها تقريباً هميشه آسان است، و با تمرين اين کار به طور خودبه خودي صورت خواهد گرفت. تسليم اين وسوسه نشويد که جدولها را نديده بگيريد؛ جدولها حاوي اطلاعات فشرده اي هستند، که مي تواند با سرعتي بيشتر از هنگامي که همان مطالب به صورت کلمات بيان مي شود "خوانده مي شود". با مهارت پيدا کردن در خواندن جدولها شما همچنين خواهيد توانست ارزيابي کنيد که نتيجه گيريهاي نويسنده از مطالب مورد بحث واقعاً تا چه اندازه موجه است.مراحلي که بايد براي درک محتواي يک جدول دنبال شود از اين قرارند.
1- عنوان جدول را به طور کامل بخوانيد. جداول اغلب عناوين نسبتاً درازي دارند، که نشان دهنده ی تلاش پژوهشگر يا آمارشناس براي بيان ماهيت اطلاعات نقل شده به طور دقيق است. عنوان جدولي که در اينجا داده شده نخست موضوع مطالب جدول را بيان مي کند، دوم اين واقعيت را که اين جدول اطلاعاتي را براي مقايسه ارائه مي کند و سوم، اين واقعيت را که اطلاعات فقط براي تعداد محدودي از کشورها ارائه گرديده است.
2- ملاحظه کنيد که آيا تفسيرها يا يادداشتهاي معمولي توضيحي درباره ی داده ها وجود دارد. يادداشتي در پايين جدول نمونه در ارتباط با عنوان ستون خاطر نشان مي سازد که داده ها فقط اتومبيلهاي داراي پروانه را در برمي گيرد. اين مسأله مهم است زيرا در بعضي کشورها نسبت اتومبيلهايي که داراي پروانه مالکيت رسمي هستند ممکن است کمتر از کشورهاي ديگر باشد. يادداشتها ممکن است نشان دهند که اطلاعات چگونه گردآوري گرديده است، يا چرا به شيوه ی خاصي نشان داده شده است. اگر داده هاي جدول توسط پژوهشگر جمع آوري نگرديده بلکه بر پايه ی نتايجي باشد که در اصل در جاي ديگري گزارش شده است، يک منبع داده خواهد شد. منبع گاهي به شما بينشي مي دهد در مورد اين که اطلاعات احتمالاً تا چه اندازه قابل اطمينان است، و به علاوه نشان مي دهد براي يافتن داده هاي اصلي که جدول مبتني بر آنهاست به کجا بايد رجوع کنيد. در جدول ما، يادداشت منبع روشن مي سازد که داده ها بيش از يک منبع گرفته شده اند.
3- عنوانها را در بالا و سمت چپ جدول بخوانيد. (گاهي جداول طوري تنظيم مي شوند که عنوانها را در پايين جدول قرار مي دهند به جاي اينکه آنها را در بالای جدول بياورند). عنوانها به شما مي گويند که در هر رديف و ستون چه نوع اطلاعاتي وجود دارد. در خواندن جدول، ضمن نگاه کردن به ارقام و اعداد هر دسته از عنوانها را بايد به خاطر داشت. در مثال ما عنوانهاي سمت راست کشورهاي مربوط را نشان مي دهند، در حالي که عنوانهاي بالا به سالهاي خاصي که ميزان مالکيت اتومبيل براي آن داده شده است اشاره مي کنند.
4- واحدهاي به کار برده شده را مشخص کنيد- ارقام درون جدول ممکن است نشان دهنده ی تعدادي از موارد، درصدها، ميانگينها، يا سنجه هاي ديگر باشند. گاهي ممکن است سودمند باشد که ارقام داده شده در يک جدول را به شکلي که براي شما مفيدتر باشد تبديل کنيد: براي مثال، اگر درصدها داده نشده باشند، ممکن است ارزش داشته باشد که آنها را محاسبه کنيم. در موردي که در اينجا داده شده است، درصدها ارائه نگرديده اند، اما به دست آوردن آنها آسان خواهد بود.
5- نتيجه گيريهايي را که ممکن است از اطلاعات موجود در جدول به عمل آورد در نظر بگيريد. اکثر جداول توسط مؤلفي که آنها را ارائه مي کند مورد بحث قرار مي گيرند، و بديهي است هنگامي که خودتان اطلاعات جدول بندي شده را ارزيابي مي کنيد بايد مطالب او را به خاطر داشته باشيد. همچنين بايد در نظر بگيريد که چه موضوعات يا مسائل ديگري ممکن است به وسيله ی داده ها مطرح شود.
مالکیت اتومبیل: مقایسه ی بین المللی چند کشور منتخب
|
تعداد اتومبیل برای هر 1000 نفر |
||
|
1971 |
1981 |
1984 |
برزیل |
12 |
78 |
84 |
شیلی |
19 |
45 |
56 |
ایرلند |
141 |
202 |
226 |
فرانسه |
261 |
348 |
360 |
یونان |
30 |
94 |
116 |
ایتالیا |
210 |
322 |
359 |
ژاپن |
100 |
209 |
227 |
سوئد |
291 |
348 |
445 |
انگلستان |
224 |
317 |
343 |
آمریکا |
448 |
536 |
540 |
آلمان غربی |
247 |
385 |
412 |
یوگسلاوی |
43 |
114 |
125 |
* شامل کليه ی اتومبيلهاي داراي پروانه.
منبع:
United Nations Annual Bulletin of Transport Statistics; World Road Statistics, International Road Federation, in Social Trends (London: HMSO 1987,), p.68.
چندين روند جالب را مي توان در ارقام جدول ملاحظه کرد. نخست اين که ميزان مالکيت اتومبيل به طور کاملاً قابل ملاحظه بين کشورهاي مختلف فرق مي کند: تعداد اتومبيل براي هر 1000 نفر در آمريکا تقريباً ده برابر شيلي است. دوم، جدول ارتباطات روشني ميان مالکيت اتومبيل و ميزان ثروت يک کشور را آشکار مي سازد. در واقع، شايد بتوان نسبتهاي مالکيت اتومبيل را به عنوان يک شاخص تقريبي اختلاف ثروت مورد استفاده قرار داد. سوم، در تمام کشورهايي که نشان داده شده، ميزان مالکيت اتومبيل بين سالهاي 1971 و 1984 افزايش يافته است، اما در بعضي کشورها، ميزان افزايش بيشتر از کشورهاي ديگر است- که احتمالاً نشان دهنده ی اختلاف در ميزان رشد اقتصادي است که کشورها به طور موفقيت آميز به آن دست يافته اند.
روشهاي ديگر: مصاحبه، زندگينامه ها، يادداشتهاي روزانه و تحليل گفتگو
مصاحبه
هيچ تمايز روشني بين روش پيمايش و مصاحبه وجود ندارد، چرا که هرگاه پرسشنامه ها به طور مستقيم تکميل شوند، پژوهشگر در واقع با پاسخگويان مصاحبه مي کند. مصاحبه کردن با پرسشنامه گاهي مصاحبه ی "رسمي" (19) يا "کنترل شده" (20) ناميده مي شود، تا آن را از مصاحبه هاي کمتر ساخت يافته متمايز کند که در آن به مصاحبه شونده اجازه داده مي شود درباره ی جنبه هاي مختلف يک موضوع آزادانه صحبت کند. برخي مطالعات مبتني بر مصاحبه اصلاً از پرسشنامه استفاده نمي کنند: گاهي ممکن است با افراد براي مدت زماني قابل ملاحظه مصاحبه شود، و در مواردي که هدف فراهم ساختن اطلاعات عمقي(21) است ممکن است فقط با چند پاسخگو مصاحبه شود. مصاحبه هاي مفصل (22) اطلاعاتي ارزشمندتر از آنچه معمولاً از بررسيهاي پيمايشي به دست مي آيد فراهم مي سازد، اما معايب آن اين است که نفوذ و تأثير مصاحبه گر ممکن است زيادتر بوده، احتمالاً نتايج را تحت تأثير قرار دهد؛ و همچنين مقايسه ی پاسخها به شيوه اي دقيق دشوارتر است. (Brenner, 1978)زندگينامه ها
زندگينامه شامل اطلاعاتي است که درباره ی زندگي افراد خاص- معمولاً آن گونه که خودشان نقل کرده اند- گردآوري شده است. هيچ روش تحقيق ديگري نمي تواند تا اين اندازه اطلاعات تفصيلي درباره ی تحول اعتقادات و نگرشهاي افراد در طول زمان به ما بدهد و زندگينامه ها به ويژه هنگامي ارزشمندند که تحقيق به روابط بين رشد روان شناختي و فرايندهاي اجتماعي مربوط مي شود. اما اين گونه مطالعات به ندرت به طور کامل به خاطرات افراد تکيه مي کنند. معمولاً از منابع اسنادي- مانند نامه ها، گزارشهاي معاصران يا توصيفهاي روزنامه ها- براي افزودن بر اطلاعات گردآوري شده و آزمون اعتبار آنها استفاده مي شود. عقايد درباره ی ارزش اطلاعات زندگينامه مختلف است. برخي احساس مي کنند اين روش غيرقابل اعتماد است و نمي توان اطلاعات مفيدي فراهم آورد؛ اما ديگران معتقدند که زندگينامه ها منابعي از بينش و آگاهي فراهم مي سازند که کمتر روش ديگري در تحقيقات جامعه شناختي مي تواند با آن برابري کند.
چهار روش اصلی که در پژوهشهای جامعه شناختی به کار برده می شود |
||
روش تحقیق |
قوّتها |
محدودیتها |
کار میدانی |
1- معمولاً اطلاعات ارزشمندتر و عمقی تری نسبت به روشهای دیگر فراهم می کند. |
1- فقط می تواند برای مطالعه ی گروهها و اجتماعات نسبتاً کوچک به کار برده شود. |
پیمایش |
1- گردآوری مؤثر داده ها در مورد تعداد انبوهی از افراد را ممکن می سازد. |
1- مطالب گردآوری شده ممکن است سطحی باشند، در مواردی که پرسشنامه زیاد استاندارد می شود اختلافات مهم بین دیدگاههای پاسخگویان ممکن است نادیده گرفته شود. |
پژوهش اسنادی |
1- می تواند- بسته به نوع اسناد مورد مطالعه- منابع اطلاعات عمقی و نیز اطلاعات در مورد تعداد انبوهی از افراد فراهم کند. |
1- پژوهشگر وابسته به منابع موجود است که ممکن است جامع نباشند. |
آزمایش |
1- تأثیر متغیرهای ویژه می تواند به وسیله ی پژوهشگر کنترل شود. |
1- بسیاری از جنبه های زندگی اجتماعی را نمی توان به آزمایشگاه آورد. |
زندگينامه ها به طور موفقيت آميزي در مطالعات بسيار مهم مورد استفاده قرار گرفته اند و کاربرد زيادي در مردم شناسي و جامعه شناسي دارند. (Bertaux, 1981) يکي از نخستين مطالعات معروفي که استفاده ی فراواني از اين گونه اطلاعات به عمل آورد پژوهش دهقانان لهستان در اروپا و آمريکا(23) توسط دبليو.آي. تامس و فلورين زنانيکي بود، که پنج جلد آن نخستين بار بين سالهاي 1918 و 1920 منتشر گرديد. (Thomas & Znaniecki, 1966) تامس و زنانيکي توانستند گزارشي بسيار آگاهانه و موشکافانه درباره ی تجربه مهاجرت فراهم آورند که بدون استفاده از اطلاعات مربوط به زندگينامه ها که آنها گردآوري کردند، ممکن نبود. اثر جديدتري که به صورت يکي از پرفروش ترين کتابها درآمد، کتاب استادز ترکل تحت عنوان کارکردن(24) بود. (Terkel, 1977) عنوان فرعي اين کتاب چنين بود "مردم درباره ی آنچه در تمام روز انجام مي دهند و احساس خود درباره ی آنچه انجام مي دهند، صحبت مي کنند"، و گزارشي ارزشمند و مؤثر از عقايد آمريکاييان درباره ی کارهاي معمولي روزانه شان ارائه مي کرد.
زندگينامه ها لزوماً تمامي پهنه ی زندگي يک فرد، يا تمام جنبه هاي اصلي آن را در بر نمي گيرند. براي مثال، ادوين اچ.ساترلند مطالعه اي را بر اساس زندگينامه چيک کانول، که دزد حرفه اي بود، منتشر کرد؛ مطالعه ارائه شده عمدتاً به فعاليتهاي تبهکارانه کانول محدود بود. (Sutherland & Conwell, 1937) زندگينامه ها به تدريج بيشتر به تاريخ شفاهي تبديل مي شوند- يعني گزارشهاي شفاهي درباره ی گذشته که توسط کساني که خود در جريان حوادث و رويدادها زيسته اند ارائه مي گردد.
يادداشتهاي روزانه
هنگامي که جامعه شناسان مي خواهند مسير فعاليتهاي روز به روز افراد را در محيط اجتماعي خاصي دنبال کنند گاهي از يادداشتهاي روزانه استفاده مي کنند. کار ميداني و بررسيهاي پيمايشي ممکن است اطلاعات کافي درباره ی جريان منظم زندگي افراد به ما ندهند، بنابراين اگر بخواهيم تصويري از آنچه که آنها در قسمتهاي مختلف روز، و در اوقات گوناگون روز يا ماه انجام مي دهند ارائه کنيم، اغلب مفيد است که از آنها بخواهيم يادداشتهاي روزانه بنويسند. باز هم يادآور مي شويم که کمتر مطالعه اي است که تنها به اين گونه اطلاعات تکيه کند؛ اين اطلاعات تقريباً هميشه در کنار اطلاعاتي که به وسيله ی روشهاي ديگر جمع آوري مي شوند مورد استفاده قرار مي گيرد.تحليل گفتگو
در پژوهش جامعه شناختي به طور فزاينده از ضبط صوت و ويدئو استفاده مي شود. هر دو غالباً در تحليل گفتگو، يعني مطالعه ی چگونگي انجام دادن گفتگوها در محيطهاي زندگي واقعي، مورد استفاده قرار مي گيرند. با استفاده از دستگاه ضبط صوت تمام ويژگيهاي شنيده شدني يک گفتگو بين دو يا چند نفر مي تواند ضبط شود. از آنجا که ما به هنگام گفتگو با يکديگر از حالات چهره و حرکات نيز براي رساندن مقصود استفاده مي کنيم، ضبط ويديويي حتي وسيله ی کامل تري است براي ثبت اطلاعاتي که از گفتگو آشکار مي شود. اگرچه مقدار زيادي از ارزش زمينه ی اصلي از دست مي رود، با استفاده از نقطه گذاري مناسب، مي توان گفتگوهاي ضبط شده را بعداً به متن چاپي انتقال داد.در چند سال گذشته مطالعات زيادي با استفاده از روش تحليل گفتگو انجام شده که آگاهيهاي گوناگوني در مورد ماهيت کنش متقابل انساني ارائه کرده اند. نمونه اي از اين گونه مطالعات بررسي ويليام ساندرز درباره ی نوع کاملاً ويژه اي از گفتگو، يعني بازجوييهاي پليسي است. بازجويي متضمن گفتگو است، اما نه "هر گفتگويي"- همان گونه که در يکي از عبارات مشهور نمايشهاي پليسي ملاحظه مي شود که مي گويد "من سؤال مي کنم!" ساندرز توانست ماهيت مشخص بازجويي را تحليل کند تا جنبه هاي مهمي را که ممکن بود در غير اين صورت از نظر دور بماند روشن سازد. براي مثال، بازجويان اغلب به هيچ وجه مطلب زيادي نمي گويند و با غرولندها و مکثهاي تعمداً طولاني قرباني را به حرف زدن تحريک مي کنند. (Sanders, 1974)
تحليل گفتگو تنها مي تواند در محيط گروههاي کوچک مورد استفاده واقع شود، و غالباً شامل چيزهايي است که شايد جنبه هاي صرفاً جزئي و کم اهميت زندگي روزانه به نظر برسند. اما اهميت آن در جامعه شناسي بسيار زيادتر از آن است که ممکن است به نظر آيد. سرانجام، گفتگو و صحبت ويژگيهاي عام فعاليت اجتماعي هم در محيطهاي غيررسمي و هم در محيطهاي ساخت يافته تر کنش متقابل اجتماعي هستند.
ترکيب روشها
همه روشهاي تحقيق مزايا و محدوديتهاي خود را دارند. از اين روي معمول است که در يک پژوهش چندين روش را با همديگر ترکيب کرده، از هر يک از آنها براي تکميل و کنترل روشهاي ديگر استفاده کنند، فرايندي که به ترکيب روشها معروف است. ما مي توانيم با نگريستن به يک مطالعه ی پژوهشي معين به ارزش ترکيب روشها - و به طور عام تر، مسائل و مشکلات پژوهش واقعي جامعه شناختي - پي ببريم.مثال: واليس و ساينتولوجي
روي واليس بر آن شد که جنبش معروف به ساينتولوجي (25) را بررسي کند. بنيادگذار ساينتولوجي، ال. ران هابرد (26) آيینهاي مذهبي گوناگوني را به وجود آورد که پايه اي براي تشکيل يک فرقه مذهبي گرديد. بر طبق آيين ساينتولوجي، ما همه موجوداتي روحاني- تيتان (27)- هستيم اما طبيعت روحاني خود را فراموش کرده ايم. ما مي توانيم قدرتهاي فراموش شده ی فوق طبيعي را از طريق فرايندهاي تربيت و آموزش، که ما را از تواناييهاي واقعي روحي خودمان آگاه مي سازند بازيابيم. واليس تصديق مي کند که او نخستين بار به علت ماهيت غرب ساينتولوجي به انجام دادن اين تحقيق علاقه مند گرديد. ممکن است افراد به چنين عقايد ظاهراً عجيب و غريبي اعتقاد داشته باشند؟ (Wallis, 1974) ساينتولوجي بسيار جدل برانگيز بود، اما پيروان زيادي را جلب کرد. چرا اين جنبش به خصوص، در ميان بسياري از گروههاي جديد مذهبي، تا اين اندازه اهميت پيدا کرده بود؟شروع تحقيق مسائلي را مطرح کرد. واليس مي دانست که احتمالاً رهبران جنبش مايل به همکاري در بررسي جامعه شناختي نيستند، زيرا قبلاً توسط مؤسسات مختلف دولتي "مورد بررسي قرار گرفته بودند". اما ضمن خواندن تاريخ جنبش او به کتابي برخورد که توسط يکي از اعضاي سابق جنبش نوشته شده بود. واليس با آن شخص تماس گرفت و سرانجام با تعدادي از آشنايان او تماس برقرار کرد که آنها نيز اکثراً پيوند خود را با ساينتولوجي گسسته بودند. بسياري از اين افراد با مصاحبه موافقت کردند که برخي از آنها هنوز با معتقدان به اين آيين تماس داشتند. اين مصاحبه هاي اوليه مجموعه ی اسناد و مدارکي را که ناشي از فعاليت آنها در جنبش بود در اختيار واليس گذاشت، که شامل فهرستي از نشانيهاي پستي اعضاي يک سازمان ملي ساينتولوجي بود. واليس پرسشنامه اي تنظيم کرد و براي نمونه اي از افرادي که نامشان در فهرست ذکر شده بود ارسال کرد. اما به علت قديمي بودن فهرست، تعداد زيادي از افراد نمونه از نشاني ذکر شده در فهرست نقل مکان کرده بودند. بعضي از اسامي ديگر متعلق به کساني بود که تنها به خاطر اينکه يک کتاب درباره ی ساينتولوجي خريده بودند نامشان در فهرست آمده بود و هيچ گونه ارتباط واقعي با جنبش نداشتند.
بدين سان بررسي چنين نمونه اي از پيروان ساينتولوجي به طور کلي داراي ارزش محدودي بود، اگرچه ممکن بود از آن نتيجه گيريهايي کرد. با وجود اين، همين بررسي امکان برقراري تماسهاي بيشتري را براي واليس فراهم ساخت. بعضي از پاسخ دهندگان اظهار کرده بودند که مايل به مصاحبه هستند. بنابراين واليس به نقاط مختلف در آمريکا و انگلستان سفر کرد و ضمن انجام دادن مصاحبه ها اطلاعات و مدارک مستند بيشتري گردآوري کرد. او با يک مجموعه سئوالات تنظيم شده آغاز کرد، اما به زودي پي برد که اتخاذ سبک آزادانه تر و انعطاف پذيرتري که به پاسخگويان اجازه مي دهد درباره ی موضوعاتي که به نظر آنها مهم است به طور مفصل صحبت کنند، سودمندتر است. بعضي از پاسخگويان مايل به ضبط مصاحبه بودند؛ ديگران به آن رضايت نمي دادند.
واليس به زودي به اين نتيجه رسيد که نياز به شناخت بيشتري درباره ی آيينهاي ساينتولوجي دارد، بنابراين متقاضي شرکت در يک دوره ی مقدماتي ارتباطات گرديد که توسط يک گروه ساينتولوجي داير شده بود. او به اين ترتيب مشاهده ی همراه با مشارکت را آغاز کرد، اما هويت خود را به عنوان يک پژوهشگر آشکار نساخت. از آنجا که واليس در طول مدت دوره در ساختمان شبانه روزي ساينتولوجي اقامت داشت ادامه ی نقش شرکت کننده و مشاهده گر پنهان را دشوار يافت. گفتگو با ساير اعضا و پيشرفت در دوره، مستلزم نشان دادن تعهد نسبت به عقايدي بود که او در آنها سهيم نبود. ابراز عدم موافقت با اين عقايد به مشکلاتي منجر گرديد و روشن شد بدون اعلام موافقت آشکار با برخي اصول اساسي ساينتولوجي نمي تواند به کار خود ادامه دهد. بنابراين بدون اين که دوره را به پايان برساند آهسته رفت.
واليس بعداً به رهبران جنبش نامه نوشت و گفت که او جامعه شناس بوده و به تحقيق درباره ی ساينتولوجي مشغول بوده است. وي ضمن اشاره به اين که جنبش بسيار مورد حمله قرار گرفته است اظهار داشت که تحقيقات او ديدگاهي متعادل تر ارائه خواهد کرد. واليس بعدها از ستاد مرکزي اين فرقه در انگلستان ديدار کرد و با يکي از مقامات مسئول در آنجا صحبت کرد. اين شخص از اين که او دوره ی آموزشي ارتباطات را ترک کرده است ناراضي بود و از ارسال پرسشنامه ها به نشاني فهرست اسامي پيروان ساينتولوجي آگاه بود. با اين همه به واليس اجازه داد با بعضي از کارکنان و شرکت کنندگان در دوره مصاحبه کند و نشاني افرادي را که بايد با آنها در آمريکا تماس برقرار کند در اختيار او گذاشت. سرانجام واليس احساس کرد که مطالب و اطلاعات کافي براي انتشار کتابي درباره ی پيروان آيين ساينتولوجي در دست دارد. (Wallis, 1976)
واليس با مشکلات خاصي رودرو بود زيرا تحقيق او درباره ی سازماني بود که به سرّي بودن خود سخت توجه داشت. اما از جهات ديگر، مسائلي که با آنها روبه رو بود همراه با ضرورت استفاده از ترکيبي از روشهاي مختلف تحقيق، نوعاً در بيشتر پژوهشهاي جامعه شناختي مشاهده مي شود. همه ی مطالبي که او گردآوري کرد جزئي و ناقص بودند، اما ترکيب روشهاي تحقيق گوناگوني که او به کار برد مطالعه ی ارزنده اي را پديد آورد که اهميت و نفوذ زيادي کسب کرد.
پي نوشت ها :
1. Zuñi
2. F. W. Hodge
3. Ruth Benedict
4. pilot studies
5. representative sampling
6. random sampling
7. The People's Choice?
8. Erie County
9. opinion leaders
10. two-step flow of information
11. repeat interviewing
12. panel study
13. quantification
14. subjects
15. respondents
16. interviewees
17. Ira von Fürstenberg
18. experiment
19. formal” interview”
20. controlled interview
21. in-depth information
22. extended interviews
23. The Polish Peasant in Europe and America
24. Working
25. Scientology
26. L. Ron Hubbard
27. Thetan
منبع مقاله :
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}