عدد ابجدی: 314 القدیر به معنای تواناست بر هر امری که مشیّتش به آن گیرد و آن امر قابل وجود باشد یعنی این که خداوند را عجز در ایجاد هیچ ممکنی نیست و نیز به همین معنی است که قادر و مقتدر و مداومت بر این اسمای مبارکه برای غلبه بر خصم و قّوت قلب و تسلّط بر امور مجرّب است. اگر مُکَسَّر "مَلکٌ قدیر" را در شرف قمر از نقره نقش کند و در بالای خانه ی پادشاهی گذارند مُلکش دوام یابد و مادامی که زنده است تزلزلی در سلنطت او پیدا نشود و صورت مکسَّر آن این است:

م

ل

ک

ق

د

ی

ر

د

ی

ر

م

ل

ک

ق

ل

ک

ق

د

ی

ر

م

ی

ر

م

ل

ک

ق

د

ک

ق

د

ی

ر

م

ل

ر

م

ل

ک

ق

د

ی

ق

د

ی

ر

م

ل

ک

  شکل شماره(1)
 

و نیز در کتاب «کنزالمراد عن وفق الاعداد» صورت مکسَّر را به این نهج ذکر کرده است:

م

ل

ک

ق

د

ی

ر

ک

ق

ر

ی

د

م

ل

د

ی

ر

م

ل

ک

ق

ر

م

ل

ک

ق

د

ی

ل

ک

ق

د

ی

ر

م

ق

د

ی

ر

م

ل

ک

ی

ر

م

ل

ک

ق

د

  شکل شماره 2
 

مکسَّر قادر نیز فواید بسیار و خواص بی شمار دارد و صورتش این است و در بعضی وسایل است که حضرت ادریس به برکت نام قادر بر قوم خود نبوّت یافت:

م

ل

ک

ق

د

ی

ر

ک

ق

ر

ی

د

م

ل

د

ی

ر

م

ل

ک

ق

ر

م

ل

ک

ق

د

ی

ل

ک

ق

د

ی

ر

م

ق

د

ی

ر

م

ل

ک

ی

ر

م

ل

ک

ق

د

  شکل شماره(3)
 

اگر کسی در هنگام وضوساختن بر هر اسمی از اعضای وضوی خود سه بار این اسم بزرگوار را بخواند بر دشمنان خود غالب آید و مداومت بر خواندن اسم مقتدر برای رسیدن به جاه و منصب و منزلت در نزد بزرگان و شکست دشمنان و عزل ایشان از منصب مجرّب است.

اگر کسی بخواهد که نزد دیگری تقرّب جوید و در درگاه او محترم گردد نام او را با نام خود و اسم مقتدر به صورت تکسیر بنویسد به طوری که نام آن بزرگ را مقدّم بر اسم مقتدر و نام خود را مقدّم بر اسم بزرگ نویسد تا زمام باز آید و آن را با خود نگه دارد تا مقصود حاصل آید و اگر تا هفتاد روز بعد، باشد و حروف تکسیر اسم مقتدر را بخواند به زودی مقصود حاصل می شود مثلاً اگر طالبِ تقرّب حسن باشد مطلوب حسین باشد به طریق ذیل عمل نماید تا زمام یعنی سطر اوّل به آن آید و تا سطر اوّل برگردد لکن آن سطر را چون تکرار شده است در شکل ننویسد:

ح

س

ن

ح

س

ی

ن

م

ق

ت

د

ر

ر

ح

د

س

ت

ن

ق

ح

م

س

ن

ی

ی

ر

ن

ح

س

د

م

س

ح

ت

ق

ن

ن

ی

ق

د

ت

ن

ح

ح

س

س

م

د

  شکل شماره(4)
 

اگر مقصود عزل ظالمی از منصب باشد یا قهر دشمنی، اسم خود را مقدّم بر اسم مقتدر و اسم آن ظالم را مقدّم بر اسم خود بنویسد و بدین ترتیب که حروف را شکسته(1) نماید به نحو مزبور یعنی یک حرف از آخر بگیرد و یک حرف از اوّل تا سطر تمام شود. نیز در بعضی از رسایل معتبره است که هر کس مکسَّر "مقتدر" را بر کشتی آویزد از غرق آن ایمن گردد و هر کس بر اسبی آویزد بر سایر اسبها سبقت گیرد و صورتش این است:

م

ق

ت

د

ر

د

ر

م

ق

ت

ق

ت

د

ر

م

ر

م

ق

ت

د

ت

د

ر

م

ق

  شکل شماره(5)

پژوهه در مفهوم القدیر از مترجم

راغب اصفهانی می گوید زمانی که قدرت به انسان نسبت داده می شود اشاره به نیرویی است در او که توانایی انجام کاری را دارد امّا هنگامی که خداوند به این وصف توصیف می گردد عبارت است از نفی عزج او در همه چیز و محال است که غیر از «الله» کسی را به قدرت مطلقه از جهت معنی توصیف کرد اگرچه لفظ قدرت بر غیر خدا اطلاق شود».

راغب بعد از بیان فوق در معنای «القدیر» می گوید: «پروردگار متعال فاعل ما یشاء است و نسبت به هر چیزی به اندازه ی حکمتش عطا می فرماید و نه کمتر یا بیشتر. به همین جهت سزاوار است که غیر خدا را به این صفت توصیف نمود و پروردگار تبارک و تعالی می فرماید: او بر آنچه مشیتش تعلق بگیرد قدرت دارد. به بیانی دیگر «القدیر» یعنی آن که ذات بی مثال الهی توانایی و قدرت بر ایجاد اشیا و عدم آنها و استیلا و اقتدار کامل بر موجودات جهان دارد و هرچه عالم واقع می شود به قدرت کامله ی حضرت باریتعالی است».

همچنین از جمله ی نکاتی که در تبیین «القدیر» به دست می آید نفی شرک در تدبیر امور عالم است.

در فرمانروایی شریک ندارد و همه چیز را آفرید و آن را به اندازه کرد، اندازه ای دقیق. سوره فرقان، آیه ی 2

از این آیه استفاده می شود که تدبیر تمام امور به دست یک خدای قادر است و هیچ کس دیگر در فرمانروایی بر کل آفرینش دخالت ندارد.

واژه ی «القدیر» که وزن صرفی آن- صفت مشبهه- دلالت بر دوام و کثرت آن دارد چهل و پنج بار در قرآن کریم ذکر شده است که در سی و هشت مورد به صورت «علی کل شیء قدیر» و سه بار با «علیم» و یک بار با «عَفُوُّ» قرین گشته است.

اندیشمندان اسلامی قدرت را به دو گونه تقسیم کرده اند: 1) صحّت انجام و ترک آن فعل، 2) فاعل هرگاه بخواهد انجام دهد و هرگاه بخواهد انجام ندهد. تعریف اوّل توسط متکلّمان و تعریف دوم توسط حکما ارائه شده که عمومیّت تعریف دوم سبب قبول آن نزد اندیشمندان متأخّر شده است.

واژه ی «قدیر» با قادر از نظر معنی یکی است (توانا و نیرومند) و این واژه مختص ذات باری تعالی است چنان که در آیه ی 17 سوره ی انعام می خوانیم: ... فَهُوَ عَلی کُلِّ شیئیٍ قَدیرٌ»... خداوند بر همه چیز تواناست».

آیه ی فوق می گوید اراده ی خداوند بر همه چیز حکومت می کند، مثلاً اگر نعمتی را از کسی سلب کند و یا نعمتی را به کسی ارزانی دارد هیچ منبع قدرتی در جهان نیست که بتواند آن را دگرگون سازد.
 

پی‌نوشت‌ها:

1. در این مجموعه از کتاب هر جا واژه «شکسته» مطرح شود مقصود همان «تکسیر» یا مکسَّر نمودن اسم است مانند حسن و غیره... .


نویسنده: ملاحبیب الله شریف کاشانی
مترجم و شارح: استاد محمد رسول دریایی

منبع: شریف کاشانی، ملاحبیب الله؛ (1383)، خواص و مفاهیم اسماء الله الحُسنی(نامهای زیبای خداوند)، ترجمه ی محمدرسول دریایی، تهران: نشر صائب، چاپ ششم.