نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني





 

عهدنامه ي مالک اشتر مهم ترين و اساسي ترين متن حکومتي و مديريتي به جاي مانده از اميرمؤمنان علي (ع) است، و هر کس که بدان توجّه کرده و در آن تأمّل نموده است به اين امر معطوف گشته و آموزه هاي آن را راهگشا در حکومت و مديريت يافته است. اين عهدنامه طولاني ترين پيمان نامه اي است که از جانب امام علي (ع) نگاشته شده است و دربرگيرنده ي اساسي ترين مباحث حکومتي و مديريتي از منظر امام علي (ع) است؛ و در آن به مباني، اصول، روش ها، سياست ها و اخلاق حکومتي و مديريتي پرداخته شده است. ادبيات اين عهدنامه، ادبياتي ويژه است، با استوارترين و متين ترين زبان، زيباترين و لطيف ترين بيان، و بهره مند از مفردات و مرکبات دقيق و ژرف معنا. اين عهدنامه از هندسه اي کاملاً بسامان و معتدل برخوردار است و محتواي آن بر اساس نگاهي جامع به حکومت و مديريت، بر قواعد عقلاني بنيان گذاشته و تابع اخلاق سامان يافته، و به صورتي کارا ارائه گشته است. ابن حَمدون، دانشمند و اديب و شاعر بغدادي، در گذشته به سال 562 هجري، در کتابي که در سياست و آداب حکومتداري نوشته، درباره عهدنامه ي مالک اشتر آورده است:
« علي (ع) عهدي را براي مالک اشتر نخعي نگاشت هنگامي که وي را بر مصر سرپرست گماشت، که در آن پرواداري و سياست ورزي را با اين که اين دو از يکديگر به دورند، جمع کرد. من آن نامه را چنان يافتم که ما را از بسياري از سخنان حکيمان و گذشتگان بي نياز مي سازد، و آن نامه با اين که طولاني است از ملالت به دور است، زيرا ميان بلاغت ماهرانه و معناهاي دلپسند و شگفت انگيز جمع کرده است. و اگر نبود که مردمان به سخنان گوناگون رغبت دارند تا نفس ها را در نقل الفاظ گوناگون ياري کند، تنها اين عهدنامه را نقل مي کردم و بدان بسنده مي نمودم، که آن مشتمل بر آداب متعدد و امور سياسي مختلف است، و دربرگيرنده ي تمام مواردي است که زمامداران و کارگزاران را لازم مي آيد. » (1)
نُوَيري، دانشمند گرانقدر، و مورخ و اديب برجسته، در گذشته به سال 733 هجري، در کتاب نهاية الأرب در بخش سفارش هاي زمامداران، پيش از نقل عهدنامه ي مالک اشتر، درباره ي آن نوشته است:
« تا آن جا که من درباره ي سفارش نامه ها مطالعه کرده ام، جامع تر و کامل تر از عهدنامه اي که علي بن ابي طالب - خداوند از او خشنود باد - به مالک پسر حارث اشتر نوشته آن هنگام که او را سرپرست مصر گمارده است، چيزي نديده ام. پس دوست دارم آن را با اين که طولاني است نقل کنم و اجمال و تفصيلش را بياورم، تا چنين عهدنامه اي بي استفاده نباشد و ارزش و اهميت و گرانقدري آن ناشناخته نماند. » (2)

پي نوشت ها :

1. بهاء الدين أبوالمعالي محمدبن حسن بن محمدبن علي حَمدون ( ابن حَمدون )، التذکرة الحمدونية في السياسة و الآداب الملکية، تحقيق احسان عبّاس، الطبعة الاولي، معهد الإنماء العربي، بيروت، 1983-1984م. ج1، ص 309.
2. شهاب الدين احمدبن عبدالوهاب النُوَيري، نهاية الأرب في فنون الأدب، الطبعة الاولي، دارالکتب المصرية، القاهرة، 1341-1405ق. ج6، ص 19.

منبع مقاله :
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول