مقدمه
تحمیل نظرات در ازدواج فرزند کار درستی نیست، والدین باید با مشاوره صحیح به فرزندشان، راه صحیح برای انتخاب همسر را به آن ها نشان بدهند. اولیاء، مربیان و مبلغان، رسالتى سخت و سنگین درباره اراده و اقدام جوانان نسبت به ازدواج دارند، زیرا تأثیر مثبت یا منفى این انتخاب و اقدام، گاه بیش از پنجاه سال به طور پیدا و دهها و صدها سال به طور پنهان و ناپیدا احساس مى شود.
1. توجیه «اهمیّت شناخت» و ارائه «راههاى شناخت»
نوجوانان و جوانان ایران زمین از ویژگىهاى والایى بهره مندند که از آن میان، عدالت محورى، دانش دوستى و حق گرایى است. هرگاه مسئولان، والدین و دیگر دست اندرکاران امور جوانان، در جاى خود وظایف خویش را انجام دهند و به ارائه حقایق و بایسته ها و شایسته ها بپردازند، بى شک نسل جوان ما با جان و دل مى پذیرد و هرگز «سرعت» را برتر از «دقت» و یا «احساس» را حاکم بر «عقل و منطق» نمى نماید.گام نخست وظایف اطرافیان ارائه دلایلى محکم و متین درباره ارزش مطالعه، شناخت، تحقیق و بررسى درست و دقیق درباره شریک زندگى آینده است، که این امر بسیار مهم، بنیان یک زندگى بالنده و پاینده خواهد بود. بى آنکه «بیراهه ها» جایگزین «راهها» گردد و آسیبهایى همچون وسواس، افراط، یکسو نگرى و یا توقعات خیالى و رؤیایى جایگزین حقایق و واقعیات روز گردند و یا غفلت، احساس و هوس بر عقل و اندیشه ما تسلط یابند که در این مسیر حساس، یک لحظه غفلت، یک عمر پشیمانى به دنبال خواهد داشت:
چند بر آب روان، صنعت روغن برید؟!
شیوه هاى شناخت همسر
الف) مشورت با افراد فهیم و امینهر یک از ما با هر قدرت عقلى و وسعت علمى به هر حال «یک نفر» هستیم و صاحب عقل و خردى محدود. مشورت یعنى پیوند عقلهاى دیگران با عقل خود، راههاى تیره و تار را روشن و مسیرهاى دور و دراز را نزدیک مىسازد؛ همان گونه که خلبان با گفتگو با برج مراقبت بهترین گزینه را درمىیابد و به سلامت به مقصد مى رسد و مى رساند. در این میان یافتن «مشاور»، حساسیّت بسیارى دارد تا ضرر و زیان آن بیش از سود نشود.
«دیانت» یا خداترسى و خدامحورى، «درایت» یا آگاهى و هوشیارى در زندگى، «حرّیت» یا آزادى و آزادگى در ارائه نظرات بى هیچ ترس و مصلحت اندیشى، «دلسوزى و حفظ امانت» نسبت به سخنان مطرح شده، همه و همه جوان را در شناخت همسر آینده مدد مى رساند. البته کمال و جمال این مشورت آن است که تصمیم نهایى و سخن آخرین از سوى جوان مطرح شود؛ بى آنکه شتابى در تصمیم یا کندى در اراده و تصویب صورت گیرد.
ب) بهره مندى از واسطه یا معرّف
ناگفته پیداست هرگاه هدف معرّف تنها «پیوند» باشد، خطرات و ضایعات این شیوه بیش از حسنات و برکات آن است، اما اگر «پیوندى حکیمانه و آگاهانه» با توجه به جوانب مختلف افراد و خانوادهها صورت گیرد، «نیّت» و «عمل» هر دو خیر و خوب خواهد بود، بىآنکه «نیّت» خیر باشد و «عمل» شرّ.
ج) تحقیق و بررسى تمام عیار
در راه تحقیق باید جزئیات را بررسى کرد و داده هاى مختلفى به دست آورد، سپس هر یک را کنار هم چید و درباره آنها تفکر و مشورت کرد تا جزئیات امور، انسان را به کلیات و نتیجه نهایى برساند. «بررسى احوال و صفات اقوام ونزدیکان فرد» راهى است مطمئن که ما را به طور نسبى به تصمیمى معقول هدایت مىکند.
همان گونه که امام على (ع) به برادر خود عقیل این شیوه را پیشنهاد کرد و پس از تحقیق عقیل «فاطمه کلابیه» یعنى امّ البنین انتخاب گردید.این معیار، راهنما و راهگشاى خوبى در امر تحقیق است، زیرا شاخ و برگها از ریشه ها تغذیه مى شوند و صفات و روحیات فرزندان همانند پدران و مادران و اجداد مى گردد.
از اینرو پیشوایان دین گاه امر به ازدواج با گروهى خاص مىکردند و دلیل آن را عفت مردانشان بیان مىنمودند.در این راه، «تحقیق از دوستان نزدیک فرد»، «معلمان و مدیران» و حتّى «دشمنان» شخص در چینش یکایک اطلاعات و نتیجهگیرى نهایى مفید و مؤثر و گاه حیاتى است.
د) فرستادن پیک
فرستادن نماینده، پیک یا سفیرى که آشنا با معیارهاى ما باشد وبا کمک تجربه، عقل و اندیشه و خیرخواهى و حفظ امانت، نظر خود را منتقل نماید. گامى مهم در «دیانت» یا خداترسى و خدامحورى، «درایت»یا آگاهى و هوشیارى در زندگى«حرّیت» یا آزادى و آزادگى در ارائه نظرات بى هیچ ترسو مصلحت اندیشى«دلسوزى و حفظ امانت»نسبت به سخنان مطرح شده همه و همه جوان رادر شناخت همسر آینده مدد مى رساند. شناخت ما محسوب مىشود، بىآنکه دخالتى مستقیم در ارائه نظر نهایى داشته باشد.
ه) نوشتن نامه، ضبط صدا در نوار و یا بیان معیارها در فلیم
نوشتار و گفتار صادقانه، محترمانه و هم سو با معیارهاى اخلاقى گامى مؤثر در نزدیک کردن تصمیم نهایى است و علاوه بر به کارگیرى «احساس و عاطفه»، «عقل و اندیشه» انسان را تقویت مىنماید، همان گونه که دیدن «عکس» در شناخت ظاهرى مؤثر است. به شرط آنکه تنها به افزایش شناخت و دستیابى به تصمیم نهایى کمک کند، و هیچ گونه فریب، حیله ویا زیان اخلاقى در آن دیده نشود.
و) گفتگوى مستقیم
عیب و هنرش نهفته باشد
«ما اَضمَراحدٌ شیئاً اِلا ظَهَر فى فلتات لسانه و صفحات وجهه؛
الگو، مدل یا راهنماى عملى چیزى است که در اثر«کمال گرایى» انسان مفهوم مى یابد و آدمى را از درون به گرایش نسبت به صفات عالى و ارزشى و گریز ازصفات زشت و زیان بخش فردى و اجتماعى هدایت مى کند.انسان هر چه را در دل و درونش پنهان سازد، از لغزشهاى زبان و حالت هاى چهره اش نمایان مى شود!» این ویژگى روانى با مذاکرات دقیق و زیرکانه و یا با فاصله زمانى بین جلسات به خوبى خود را نشان مىدهد، بخصوص اگر یک سؤال با عبارات مختلف چندین بار مطرح شود، با شگردهاى خاصى، تفاوت یا تناقض پاسخها آشکار مى گردد.
البته گاهى در انجام این گفتگو موانعى همچون مخالفت برخى پدران یا مادارن مشاهده مى شود، که در این هنگام بیان آثار سازنده این شیوه و حفظ حریم اخلاقى و یا شرعى مى تواند گفتگویى همراه با آرامش درون و احساس پاک، به دور از اضطراب و تعصبات بى جا پدید آورد.«موضوع سخن» طرفین بنا بر میزان اهداف مادى یا آرمانهاى الهى گزینش مى شود،
امّا تشریح خط مشى زندگى آینده، بیان صادقانه صفات روحى و اخلاقى، توضیح خواسته ها و انتظارات طرفین از یکدیگر و ارائه شیوه هاى رفت و آمدهاى فامیلى و دید و بازدیدهاى اجتماعى، بسیارى از تنشها و اختلافات سلیقهاى و رفتارى را کاهش یا تعدیل مى سازد.
ناگفته پیداست که در هفته ها و ماههاى آغازین زندگى مشترک گاه و بى گاه اختلاف نظرها و اصطحکاک هایى بین عروس با داماد یا خانواده او و یا بین داماد و خانواده عروس رخ مىدهد که طبیعى و قابل پیشبینى است.
نکته پایانى این فراز را به موضوع «نگاه طرفین به همدیگر» اختصاص مى دهیم. نخست آنکه، «دیدن» مقدمه «پسندیدن» است و گاه راهى که نگاه انسان مىپیماید، دهها مشورت، واسطه و گفتگوى مستقیم نخواهد پیمود که:
گفتار لب، به چشم سخنگو نمى رسد
2. شناخت، امر دفعى و آنى یا پدیدهاى تدریجى و پویا؟
آشنا شدن با «واقعیات»، بسیارى از دل مشغولى ها و دغدغه هاى انسان را کاهش مى دهد. یکى از این واقعیّات آن است که بدانیم انسانها موجوداتى لایه لایه و پیچیده هستند و شناخت هر یک هرگز به صورت آنى یا دفعى و مقطعى نیست، بلکه پدیده اى پویا است که در گذر زمان شکلى کامل و جامع مى یابد،از اینرو بسیارى از نگاه هاى منفى یا گمان هاى نادرست در اثر آشنایى بیشتر دگرگون مى شوند و برخى از بى علاقگى هاى آغاز، به عشق و محبّت بسیار مى انجامد. «توجه» به راههاى شناخت که در بخش پیشین بدانها اشاره کردیم، کارى بایسته و شایسته است امّا «توقع» شناختى تمامعیار و جامع، غیر معقول و حتّى غیر ممکن است.
3. مراحل شناخت یکدیگر
اطرافیان جوان باید مراحل شناخت طرفین را در سه مرحله توضیح دهند تا هر یک به دور از احساسات زودگذر و یا هیجانات آغازین زندگى، منتظر شناخت بیشتر و آرامش عمیق تر و بهترى باشند.این مراحل، شناخت قبل از ازدواج (که در بخش اوّل بدان اشاره کردیم)، شناخت در ایّام پر خاطره و شیرین نامزدى و به تعبیر صحیح تر دوران عقد و شناخت پس از ازدواج با تشکیل زندگى است که هر مرحله مکمّل مرحله قبلى خواهد بود، زیرا در گذر ایّام، سنشان بیشتر، تجربیات او افزون تر و حالت «کمال عقل» در وى بهتر مىشود و با فروکش کردن شعله احساسات، حکمت و درایت فرد افزایش مىیابد.
4. ارائه الگوهاى موفق و متعالى
خانواده هاى فهیم با ارائه الگوهاى ارزشمند چشم اندازهاى ارزنده اى از زوج موفق در مقابل چشمان جوانان خویش مى گشایند تا روزمره گى و سطحى نگرى یا عوام گونگى گریبان عزیزان آنان را نگیرد و خوشى هاى عادى زندگى، آینده نگرى و کمال یابى را از آنان نرباید.
الگو، مدل یا راهنماى عملى چیزى است که در اثر «کمال گرایى» انسان مفهوم مى یابد و آدمى را از درون به گرایش نسبت به صفات عالى و ارزشى و گریز از صفات زشت و زیان بخش فردى و اجتماعى هدایت مى کند تا پس از چندى «همانندسازى»، استعدادهاى راکد را روان، اندیشه هاى شایان را تنظیم و پر توان و زندگى زوج را همراه با تعالى روح و روان و کمال و تکامل گرداند و این رخدادى خجسته و مبارک است که امتیاز زندگى والا و بالا محسوب مىشود و انسان را به این باور مى رساند که:
هزار آیینه حیرت در قفس کرده است طاووست
جهانى چشم گشاید تو گر یک بال بگشایى
5. تقویت فرهنگ ساده زیستى
تقویت «فرهنگ ساده زیستى» در اندیشه نسل جوان - به دور از هر گونه شعار، عوام فریبى و یا نفاق فکرى و عملى - تشکیل خانواده را سهل و آسان مى نماید و زنجیره ى بردگى و بندگى «تجمل گرایى»، «تفاخر» و «خود برتر بینى» را مى گشاید.
گاه پدران و مادران با فراموش کردن روزهاى آغازین زندگى خویش و تهی دستى و تنگدستى ایام جوانى، انتظارات و توقعات کمرشکنى از جوانان امروز دارند، غافل از اینکه دل سپردن به این افتخارات موهوم، سیل بنیان کنى خواهد شد که خانواده هاى بسیارى را به پرتگاه فساد و فتنه مى کشاند و عاقبتى جز بى عاقبتى نخواهد داشت!
6. طبیعى دانستن تفاوتهاى اخلاقى و فرهنگى
زوجهاى جوان باید از اطرافیان خود بیاموزند که وجود تفاوتهاى فکرى، اخلاقى و فرهنگى میان همسران، امرى طبیعى است، مهم، دستیابى به شیوه برخورد با این تفاوتها یا تعارضهاى خانوادگى و اجتماعى است.
مطالعه و آموزش، مشورت و ایجاد بینش همراه با درایت و کوشش طرفین، این راه به ظاهر سخت و سنگلاخ را سهل و آسان مى سازد. به ویژه آنکه این اصطحکاک حاصل دو منطقه جغرافیایى خاص، با آداب و رسومى ویژه باشد که در گذر زمان قابل حل خواهد بود.
7. جدّى گرفتن دوره هاى آموزش قبل از ازدواج
حضور جدّى و فراگیر در دوره هاى آموزش پیش از ازدواج، کمبود دانش و تجربه زوج را جبران مى کند و بسیارى از خامى ها، شتابزدگى ها و یا تصمیم هاى آنى و لحظه اى را کاهش مى دهد.
افزون بر این، علاقه شورانگیز به فراگیرى شیوه ها و اصول همسردارى، زندگى شیرین و دلنشین و اصول برخوردهاى خانوادگى و اجتماعى، هر یک از عروس و داماد را به دانستن و فهمیدن تشویق مىکند و مطالعه آثار ارزشمند و راهگشا، سهمى بسزار در این عرصه خواهد داشت.
8. ارائه شیوه هاى حل مشکلات زندگى
از مقتضیات سن نسل نو این است که با کمترین لغزش و لرزش، بنبستى سخت مقابل خود احساس کنند و ناامید و مأیوس شوند. پدران، مادران، مربیان و مبلّغان بایدبه گونه اى شیوا و زیبا، راههاى برونرفت و گریز از چنین بنبست هایى را با بیان شیوه هاى حل مشکلات مطرح سازند تا پس از چندى آنان بى نیاز از دیگران، خود روشى معقول و منطقى بیابند و پیش از آنکه «رخدادها» به «بحران» تبدیل شود، از آنان رهایى پیدا کنند.
9. عشق و علاقه همراه با درایت و دانش
که بهایى طلایى براى فردا و فرداهاى زندگى مشترک، همراه با شادکامى و خوشبختى فراهم مى سازد.