کنیه های حضرت عباس (علیه السّلام)
در فرهنگ عربی به آن دسته از نام هایی که با پیشوند اَبْ (در مردان) و اُمّ (در زنان) همراه باشد، کنیه می گویند. سنت گذاشتن نامی در قالب کنیه برای افراد در میان قبایل عرب، گونه ای بزرگداشت و تجلیل نسبت به فرد به شمار میآید.(1)در اسلام نیز توجه زیادی به آن شده است غزالی می نویسد: «رسول خدا(ص) اصحاب خود را از روی احترام برای به دست آوردن دلهایشان به کنیه صدا می زند و آنهایی که کنیه نداشتند، کنیه ای برایشان انتخاب می فرمود و سپس آنها را بدان می خواند. مردم نیز از آن پس، فرد مذکور را به همان کنیه می خواندند. حتی آنان که فرزندی نداشتند تا کنیه ای داشته باشند کنیه ای می نهاد. پیامبر اکرم(ص) رسم داشت حتی برای کودکان نیز کنیه انتخاب می نمود و آنان را مثلاً ابا فلان صدا میزد تا دل کودکان را نیز به دست آورد».(2) در اینجا کنیه های حضرت عباس(علیهالسلام) بر شمرده می شود:
1. ابوالفضل
در منابع بسیاری، کنیه حضرت عباس(علیهالسلام) را ابوالفضل بر شمرده اند (3) که در بین کنیه های ایشان، ابوالفضل (= ابوفاضل، ابوالفضائل) مشهورترین است اما دیگر کنیه های او یا غیر مشهور هستند و یا این که پس از واقعه کربلا حضرت را بدان خوانده اند. در مورد این کینه بحث وجود دارد که آیا این کنیه واقعی بوده و ایشان پدر فرزندی به نام فضل بوده اند یا اینکه این کنیه اعتباری و در واقع لقبی بوده است که به شکل کنیه به او نسبت داده اند. گفته ها و احتمالاتی در این زمینه وجود دارد که بدان پرداخته می شود:آن چه از بررسی اسامی افراد در تاریخ به دست میآید این است که انتخاب کنیه همواره بر اساس نام فرزند بزرگتر فرد نبوده و در موارد بسیاری این قاعده وجود ندارد.
نوشته اند در خاندان بنی هاشم هر که عباس نام داشته او را ابوالفضل کنیه می نهادند؛ همان گونه که عباس بن عبدالمطّلب و عباس بن ربیعة بن الحارث بن عبدالمطّلب و ... نیز مکنّی به همین کنیه بوده اند(4) که گفته ای مقبول و موجّه به نظر میرسد.
برخی دیگر گفته اند این کنیه برگرفته از برتری و فضلی بوده که از کودکی در حضرت نمود فراوان داشته و او را بدان صفت می شناخته اند آن گونه که در سوگ او نیز سروده اند:
«قبیله ام هر گاه بر سر مسأله ای اختلاف پیدا میکنند نزد من می آیند و من بین آنان داوری می کنم و با صادر کردن حکم خویش اختلاف را برطرف می نمایم» پیامبر اکرم(ص) به او فرمود: «چه کار خوبی می کنی»(6) و این گونه گذاشتن چنین کنیه هایی را بر افراد بدون اشکال دانست.
گذشته از این همه این مطالب، در ردیف فرزندان عباس(علیهالسلام) نام پسری را به اسم فضل آورده اند(7) اما چون که فضل فرزندی نداشته، احتمال این که نام او از حافظه تاریخ ستُرده شده باشد، وجود دارد. این مسأله سبب شده که برخی برای توجیه کنیه حضرت عباس(علیهالسلام) بر مطالبی مانند آنچه گذشت تمسک جویند گر چه هیچ یک از آنها با هم منافاتی ندارد و قابل جمع می باشد. یعنی وقتی در کودکی کسی را ابوالفضل بخوانند در او زمینه هایی هم ایجاد می شود که نام یکی از فرزندان خویش را فضل بگذارد.
2. ابو القِربَة
در لغت عرب قِربة به معنای «مشک آب» است. حضرت عباس(علیهالسلام) را به جهت آب رسانی اش در کربلا به این کنیه نامیده اند. در بسیاری از منابع تاریخی و رجالی چنین کنیه ای را برای حضرت برشمرده اند.(8)3. ابو القاسم
کنیه ای غیر مشهور برای حضرت می باشد(9) اگر چه برخی نوشته اند حضرت عباس(علیهالسلام) فرزندی به نام قاسم داشته که در کربلا به شهادت رسیده است.(10)4. ابن البَدَویّة
این کنیه نیز از جمله کنیه های غیر مشهور حضرت است و به معنای «فرزند زن بادیه نشین» می باشد. دلیل آن نیز این بوده که قبیله مادری حضرت، از جمله قبایل بیابان نشین عرب بوده اند.(11)5 . ابو الفَرجَة
در لغت عرب فرجه، «گشایش در سختی و بر طرف شدن اندوه» معنا شده است. برخی چنین کنیه ای نیز برای حضرت برشمرده اند که بیشتر به لقبی در قالب کنیه می ماند. دلیل آن هم بر طرف کردن اندوه و گشایش در سختیها در نتیجه توسل به او می باشد.(12)لقب های حضرت عباس(علیهالسلام)
به عناوینی که بر اثر بروز و ظهور ویژگی هایی در انسانها، به آنان نسبت داده شود و بیانگر ویژگی شان باشد، لقب می گویند. حضرت عباس(علیهالسلام) القاب بسیاری دارد. برای ایشان بیش از بیست لقب مشهور برشمرده اند که معروفترین آنها عبارتاند از:1. قمر بنی هاشم
حضرت عباس (علیهالسلام) از جمال و زیبایی ویژه ای برخوردار بوده؛ به گونه ای که سیمای دلربای او جلب توجه می کرد و چهره اش مانند ماه تمام، تابناک می نمود. چون از دودمان هاشم، جد پیامبر (ص) بوده، او را «ماه فرزندان هاشم» می خواندند. این لقب، لقبی مشهور برای حضرت به شمار می رود و بسیاری از منابع آن را برشمرده اند.(13)2. باب الحوائج
حضرت عباس(علیهالسلام) در دوران زندگانی امام مجتبی(علیهالسلام) پیوسته در کنار آن حضرت به مددکاری مردم و برآوردن نیازهایشان می پرداخت. این رویه در زمان امامت امام حسین(علیهالسلام) و پیش از جریان عاشورا نیز ادامه داشت تا آن جا که هر گاه نیازمندی برای کمک خواستن نزد این دو امام همام می آمد، حضرت عباس(علیهالسلام) مأمور اجرای دستور امام خویش می شد. حضرت عباس(علیهالسلام) جایگاه بلندی نزد برادرش امام حسین(علیهالسلام) داشت. نوشته اند:«همان گونه که پدرش امیر المؤمنین(علیهالسلام) جایگاه بلندی نزد پیامبر اکرم(ص) داشت و باب او بود و هر گاه مشکلی روی می داد پیامبر اکرم(ص) ابتدا آن را با علی(علیهالسلام) در میان می گذاشت، عباس(علیهالسلام) نیز چنین حالتی نسبت به امام حسین(علیهالسلام) داشت. امام با پیش امد هر مشکلی آن را با برادرش در میان گذاشته و از او می خواست که آن مشکل را برطرف نماید».(14) این مسأله سبب شد تا ایشان را باب الحوائج؛ «برآورنده نیازها» بخوانند.(15) البته به نظر می رسد این لقب بعدها در نتیجه توسل ها و کرامت های آن حضرت به ایشان داده شده است.
3. باب الحسین(علیهالسلام)
شدت دلبستگی حضرت عباس(علیهالسلام) به برادر بزرگتر خود، امام حسین(علیهالسلام) تا آن جا بود که همواره خود را خدمتگزار وی میدانست و برای اجرای فرمان های ایشان همیشه پیش قدم بود. این بدان دلیل بود که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اَنَا مَدِینَةُ العِلمِ وَ عَلِیٌّ(علیهالسلام) بَابُهَا فَمَن اَرَادَ مَدِینَةَ فَلْیَأْتِ البَابَ؛ من شهر دانش هستم و علی(علیهالسلام) دروازه ورود به آن است. پس هر کس خواهان ورود به شهر دانش است، باید نخست سراغ درِ آن را بگیرد».(16) حضرت عباس(علیهالسلام) نیز درب ورود به شهر حسینی(علیهالسلام) بود.از علامه فقید طباطبایی؛، نویسنده تفسیر بزرگ المیزان در این باره نقل شده است که فرمود: «مرحوم سید السّالکین و برهان العارفین، آقا سید علی قاضی فرمود در هنگام کشف بر من روشن و آشکار شد که وجود مقدس ابا عبداللّه الحسین(علیهالسلام) مظهر رحمت کلیّه الهیه است و باب و پیشکار آن حضرت، سقای کربلا، سرحلقه ارباب وفا، آقا باب الحوائج الی اللّه، ابوالفضل العباس صلوات اللّه و سلامه علیه است».(17)
4. سقّا
سقّا از مشهورترین لقب های حضرت عباس(علیهالسلام) است و پس از واقعه کربلا به این لقب متصف گردید.(18) یکی از بی رحمانه ترین حربه های جنگی دشمن در واقعه کربلا، بستن آب به روی لشگر امام حسین(علیهالسلام) بود که از روز هفتم ماه محرّم آغاز شد اما حضرت عباس(علیهالسلام) به همراه برخی دیگر از بن یهاشم، به فرات حمله میبرد و آب میآورد.(19) او این لقب را از پدران خویش به ارث برده بود؛ زیرا حضرت عبدالمطّلب، هاشم، عبد مناف و قُصَیّ نیز چنین لقبی داشتند. حضرت ابوطالب(علیهالسلام) و عباس عموی پیامبر نیز به چنین ویژگی پسندیده ای مشهور بودند.(20)5 . کَبْش الکتیبة
اصطلاحی نظامی است که در جنگها به کار می رفته و به فردی شجاع اطلاق میشده که فردی که تمام صفات شجاعت و نام آوری در او جمع بوده و در پیشانی لشگر به جنگ با دشمن می پرداخته است. این لقب پیش از حضرت عباس(علیهالسلام) تنها به دو نفر داده شده؛ ابتدا به فردی قریشی از قبیله بنی عبدالدار که از دشمنان سرسخت مسلمانان بود و طلحة بن ابی طلحة نام داشت. او در جنگ احد توسطامیر المؤمنین(علیهالسلام) کشته شد زیرا شخص دیگری را جرأت رویارویی با او نبود و شجاعت و جنگاوری او باعث تضعیف روحیه مسلمانان شده بود.
با کشته شدن او توسط امیر المؤمنین(علیهالسلام) روحیه به مسلمانان بازگشت و سبب خوشحالی پیامبر اکرم(ص) شد زیرا کشته شدن او باعث شد اتحاد مشرکین به شدت از هم گسیخته شود و بسیاری از آنان پا به فرار گذارند.(21)
دومین فردی که پیش از حضرت عباس(علیهالسلام) به این لقب خوانده شد مالک اشتر نخعی بود. او را در دوران خلافت امیر المؤمنین(علیهالسلام) کبش العراق میخواندند.(22) پس از وی این لقب به حضرت عباس(علیهالسلام) رسید آن گونه که از زبان امام حسین(علیهالسلام) سروده اند:
6. حامی الظُعَینة
در لغت عرب ظعینة از ریشه ظَعَنَ (= کوچ کرد) گرفته شده و به معنای زن هودج نشین(24) می باشد. این لقب نیز از جمله القابی است که پس از واقعه عاشورا به حضرت داده شده و به معنای پشتیبان زنان هودج نشین است. چرا که دلگرمی زنان اهل حرم به بازوی توانای عباس(علیهالسلام) بود. چه بسا پشتیبانی و حمایت از زنان بی دفاع، خود بخش بزرگی از دفاع است و وجود او در بین لشگر قوت قلبی برای همه به شمار می آمد. این لقب در عرب پیش از حضرت عباس(علیهالسلام) تنها به یک نفر داده شده و او ربیعة بن مکدم کنانی از قبیله بنی فراس می باشد و چه در زمان زندگی و چه پس از مرگش او را این گونه می خوانده اند. آن سان که درباره اش سروده اند:7. شهید؛(26)
8 . عبد صالح؛
9. مستجار (پشت و پناه)؛
10. فادی (فداکار)؛
11. ضَیغَم (شیر)؛
12. مُؤثر (ایثارگر)؛
13. ظَهر الولایة (پشتیبان ولایت)؛
14. طیار؛(27)
15. اکبر؛(28)
16. مواسی (ایثار کننده)؛
17. واقی (پاسدار)؛
18. ساعی(29) (تلاشگر)؛
19. صدّیق (راستگفتار و درستکردار)؛
20. بَطَل (گُرد)؛
21. اطلس (چابک و شجاع، در لغت به معنای رنگارنگ یا دو رنگ بوده(30) و کنایه از فرد زیرک و چابک است)؛
22. حامل اللّواء (پرچمدار).(31)
23. صابر؛
24. مجاهد؛
25. حامی؛
26. ناصر؛(32)
در کلام معصومین علیهم السلام لقب های دیگری نیز برای حضرت عباس آمده است که از جایگاه والا و مقام ارجمند حضرت عباس(علیهالسلام) حکایت میکند.
پینوشتها:
1. نک، لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1373 ه . ش ، ج 11، ص 16452.
2. معارف و معاریف، السید مصطفی الحسینی الدشتی، تهران، انتشارات مفید، چاپ دوم، 1376 ه . ش، ج 8، ص 595 .
3. نفس المهموم، شیخ عباس قمی، قم، منشورات مکتبه بصیرتی، بی تا، ص 332؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، عبد اللّه المامقانی، نجف، مطبعة الحیدریة، 1352 ه . ق، ج 1، ص 128.
4. بطل العلقمی، عبد الواحد بن احمد المظفر، نجف، مطبعة الحیدریة، بیتا، ج 2، ص 9.
5. همان.
6. همان، ص 10.
7. العباس(علیهالسلام)، عبدالرزاق المقرم، نجف، مطبعة الحیدریة، بی تاص 195 ؛ المجدی فی أنساب الطالبیین، نجم الدین ابوالحسن علی بن محمد بن العلوی العمری، قم، مطبعة سید الشهداء، مکتبة آیة اللّه العظمی النجفی، چاپ اول، 1409 ه . ق ، ص 231.
8. أنساب الأشراف، احمد بن یحیی بن جابر البلاذری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1394 ه . ق، ج 2، ص 192 ؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، فضل بن الحسن الطبرسی، نجف، مکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1390 ه . ق، ص 203 .
9. بطل العلقمی، ج 2، ص 8.
10. مقتل الحسین(علیهالسلام)، محمد تقی بحر العلوم، بیروت، دار الزهراء، چاپ دوم، 1405 ه . قبحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ه . ق، ص 315 ؛ العباس(علیهالسلام)، ص 195.
11. بطل العلقمی، ج 2، ص 91.
12. همان، ص 10.
13. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب السروی المازندرانی، ابو جعفر محمد بن علی، قم، مطبعة العلمیة، بیتا، ج 4، ص 108 ؛ بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ه . ق، ج 45، ص 40 .
14. بطل العلقمی، ج 3، ص 35.
15. مقاتل الطالبیین، ص 55 ؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 40 ؛ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 108 ؛ بطل العلقمی، ج 3، ص 208 ؛ کبریت الأحمر، ص 384.
16. مستدرک الحاکم النیسابوری، حافظ ابو عبد الله محمد بن عبد الله الحاکم النیسابوری، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول 1411 ه . ق ، ج 3، ص 126.
17. چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(علیهالسلام)، علی ربانی خلخالی، قم، مکتب الحسین، چاپ پنجم، 1378 ه . ش، ج 1، صص 147 و 148.
18. الثقات، محمد بن حبّان، دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، بی جا، 1395 ه . ق، ج 2، ص 310 ؛ السیرة النبویة، محمد بن حبّان، بیروت، مؤسسة الثقافیة، چاپ اول، 1407 ه . ق، ج 1، ص 559 .
19. الإختصاص، محمد بن محمد بن نعمان الشیخ المفید، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1402 ه . ق، ص 78 ؛ رجال الطوسی، ابو جعفر محمد بن الحسن، نجف، مطبعة الحیدریة، چاپ اول، 1381 ه . ق ، ص 72 .
20. تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابییعقوب، بیروت، دار صادر، بیتا، ج 2، ص 76 ؛ سیرة النبویة، ابن هشام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1355 ه . ق، ج 1، ص 96.
21. بطل العلقمی، ج 2، صص 53 ـ 54 .
22. بطل العلقمی، ج 2، صص 53 ـ 54 .
23. همان، ص 60.
24. فرهنگ معاصر، آذرتاش آذرنوش، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1379 ه . ش، ص 213.
25. بطل العلقمی، ج 2، صص 63 و 64.
26. مصباح الزائر، سید بن طاووس، قم، مؤسسة آل البیت، چاپ اول، 1417 ه . ق، صص 245 ـ 249 ؛ بحار الأنوار، ج 98، صص 222 ـ 227.
27. بطل العلقمی، ج 2، ص 108.
28. الطبقات، محمد ابن سعد، لیدن، مطبعة بریل، 1321 ه . ق، ج 3، ص 1 ؛ سیر إعلام النبلاء، شمس الدین محمد بن احمد الذهبی، مصر، دار المعارف، بیتا، ج 3، ص 216 .
29. سه لقب اخیر در زیارت ناحیه مقدسه آمده است.
30. لسان العرب، ج 6، ص 135.
31. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 108 ؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 40 ؛ بطل العلقمی، ج 2، ص 12.
32. چهار لقب اخیر در: الإقبال، علی بن موسی بن جعفر السید بن طاووس، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1390 ه . ق، ص 334 ؛ بحار الأنوار، ج 98، ص 364 ؛ مصباح الزائر، ص 351.