نویسنده: فرهاد نظریان سامانی
فضای پسابرجام شرایطی را در کشور رقم خواهد زد که میبایست در کنترل و رصد دقیق مسئولان و نخبگان کشور واقع شود. رخنه و نفوذ در لایههای مختلف نظام، مسئلهای بس خطیر و نیازمند نگاه ظریف و هوشمندانه است که بارها در فرمایشات رهبر معظم انقلاب شنیدهایم.
معظمله در دیدار اخیر فرماندهان سپاه با ایشان، بار دیگر این موضوع را مورد اشاره قرار دادند و به تشریح برخی حوزههای آن پرداختند. از جمله مسئله نفوذ سیاسی بود که مبسوط پیرامون آن بیاناتی فرمودند. ایشان نفوذ سیاسی را نفوذ در مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی معنا کردند و به شرح استراتژی دشمن پرداختند.
آنچه میتوان از فرمایشات رهبر معظم انقلاب برداشت کرد، ورود دشمن به عرصه سیاسی و مدیریتی کشور با ایجاد بستر در راستای جذب عناصر خودباخته و غربزده و گسیل آن به لایه حساس تصمیمگیری کشور هست.
در بررسی اوضاع جامعه بینالمللی، مسئله براندازی حکومتها از راههای جبری مثل کودتا و تزریق شخص از سوی قدرت کودتا کننده برای تصاحب کرسی قدرت، امری منسوخ و مورد واکنش جامعه بینالمللی است. قدرتهای کهنهکار در حوزه استعمار ملل بهخصوص امریکا و انگلیس، همراه کردن یک کشور با سیاستهای دولتهای متبوعشان را دیگر از این طریق دنبال نمیکنند. آنچه برآیند عملکرد کشورهای استعمارگر بوده عمدتاً دو روش ماهرانه و به دور از جبر و عملیات فیزیکی است:
از یکسو تربیت نخبگان کشورها در آکادمیهای غربی- امریکایی و برنامهریزی برای نقشآفرینی این نخبگان تربیت یافته مکاتب غربی در بزنگاههای فرصت محور کشور مورد هدف، مورد استفاده قرار بگیرند.
سالهاست که نخبگان کشورهای مختلف از طریق بورسیه وارد دانشگاههای کشورهای غربی- امریکایی میشوند و هم از طریق فکری و مفهومی و هم از طریق تطمیع دستگاههای جاسوسی به عنوان نیروی پرورش یافته و همسو اما پنهان وارد موطن خود میشوند تا فرصتی فراهم شود که نقش خود را به نفع خاستگاه تعلیمیشان ایفا کنند که عمدتاً دستگاههای جاسوسی غرب نقشی را برای آینده اشخاص تعلیم یافته در نظر گرفته و طی مراحل مختلف، فرد را به آن نقش نزدیک میکنند.
یکی دیگر از طرق نفوذ که احتمال عملیاتی شدن آن در پروژه پسابرجام میرود، ورود شرکتهای چندملیتی در کشورهاست که از طریق سرمایه عظیمی که در این شرکتها نهفته است، کادرسازی ویژهای از طریق جذب افراد ذینفوذ در کشور انجام میشود. این نهاد قدرت و ثروت دایره افراد مجذوب خود را با تفکرات و سیاستهای امریکایی- غربی وارد عرصههای سیاسی از جمله انتخابات میکند و در نهایت ارکان مهم و سرنوشتساز یک کشور را تحت سیطره خود قرار میدهد.
سالهاست که دغدغهمندان انقلاب اسلامی دائماً خطر نهادهای قدرت و ثروت داخلی را برای انتخابات بازگو میکنند و یکی از ملاکهای اصلح بودن یک فرد را دوری از چنین کانونها و نهادهایی خطاب میکنند چراکه قطعاً بهمحض ورود به کرسی قدرت، اهداف و منافع آن کانون در دستور کار این افراد قرار میگیرد.
حال با ورود چنین شرکتهای بینالمللی که عمدتاً مالکیت آنها از آن یهودیهای صهیونیسم است یا کشورهای غربی- امریکایی مدیریت آنها را برعهده گرفتهاند، هرچند در ظاهر القا میشود که میتوان از نظر اقتصادی از وجودشان بهرهمند شد- که آنهم بعید به نظر میرسد و حضورشان نفی استقلال اقتصادی کشور را دربر خواهد داشت- ولی کانون قدرت و ثروت را از سطح داخلی به سطح بینالمللی ارتقا میدهد که خطری بس هنگفت برای امنیت و استقلال سیاسی کشور به وجود میآورد.
سالهاست که استکبار درصدد رخنه در لایههای نظام جمهوری اسلامی است تا بتواند با سست کردن پایههای آن، از طرقی همسویی نظام را با اهداف خود در جهان و بهخصوص در منطقه محقق کند. هر قدمی که از سوی خصم برداشته میشود، متضمن هدفی سوء و پلید در ورای آن هست که باید با ریزبینی و دقت لازم و برآورد و آیندهپژوهی کارشناسی شده با آن مواجه شد و فرصتی برای تحقق اهداف شوم دشمن نداد.
منبع مقاله : دانا
/ج