نشانه اي از صدق امامت
نويسنده: محمد محمدي اشتهاردي
منبع:داستان صاحبدلان
منبع:داستان صاحبدلان
محمد بن ابي العلاء گويد: با يحيي بن اكثم ملاقات كردم ، به او گفتم از علوم علويان اگر چيزي داري برايم بگو، گفت : يك مطلب را به تو خبر مي دهم و مشروط بر اينكه تا زنده ام به كسي نگويي من به او قول دادم كه به كسي نمي گويم . گفت : به مدينه رفتم ، ديدم فرزند امام رضا (عليه السلام) (امام جواد) كنار قبر پيامبر (صلي الله عليه وآله) است ، با او پيرامون مسائل مناظره كردم ، همه را پاسخ داد، در دلم مطلبي مانده بودم ، گفتم مي خواهم آن را آشكار نمايم ، امام جواد (عليه السلام) به من فرمود. من به تو خبر مي دهم كه آن مطلب چيست ؟ تو مي خواهي بپرسي در اين زمان امام كيست ؟ گفتم : سوگند به خدا مي خواستم همين سوال را بپرسم . فرمود: امام اين زمان ، من هستم ، گفتم : نشانه صدق مي خواهم ، عصايي كه در دستش بود، به اذن خدا به سخن آمد و گفت : مولاي من امام اين زمان است و او است حجت بر مردم.