شبه جزیره عربستان كه در جنوب غربی آسیا واقع شده، بزرگترین شبه جزیره جهان است كه از شرق به خلیج فارس، از غرب به دریای سرخ یا قلزم و از جنوب به اقیانوس هند محدود است. مرز شمالی عربستان را به دقت نمیتوان معلوم كرد ولی میتوان یك خط فرضی از خلیج عقبه تا فرات امتداد داد و آن را مرز شمالی جزیرة العرب دانست، از لحاظ جغرافیایی، بادیةالشام (بیابان شام) جزء عربستان محسوب نمیشود. وسعت این شبه جزیره بنا به گفته جغرافینویسان نزدیك به 3 میلیون كیلومتر مربع و تقریباً دو برابر وسعت ایران است. (1)
این سرزمین را اقیانوس هند و خلیج فارس از خاك ایران و هند جدا كرده و هنوز قسمت ساحلی عمان صورت كوهستانی خود را حفظ كرده است. در دوران سوم زمین شناسی، شكافی كه باعث تشكل دریای سرخ (بحر احمر) شده، عربستان را از افریقا جدا كرد. (2)
در قسمت غرب عربستان كوههای سراة (شراة) ایجاد شد كه رشته جنوبی آن تا مغرب شهر صنعا پایتخت یمن امتداد دارد و در شمال به كوههای شام متصل است. (3)
از رشته كوههای غربی شبه جزیره در شمال مدینه دو رشته كوه جدا میشود كه به منزله دو حصار و دو سد محكماند و نام آنها «اجا» و «سلمی» یا كوههای طی است. (4)
در كرانههای جنوبی عربستان رشته كوههایی كه از یمن شاخه میگیرند به سمت مشرق تا سرزمین عمان امتداد مییابد. در لابلای رشته كوههای جنوبی، درههایی وجود دارد كه نشان دهنده عبور آب باران و سیل به سوی دریاست.
كوه طُویق در شرق نجد (مركز شبه جزیره) و جنوب شرقی ریاض واقع است. در عربستان رودخانهای كه پیوسته به دریا بریزد وجود ندارد ولی وادیهایی است كه مصب سیلابهاست و كاروانهای تجاری و حج مسیر خود را به وسیله آنها تشخیص میدهند.
بعضیها به وجود رودهایی در عربستان تصریح كردهاند، مانند رود «كورس» كه بسیار بزرگ بوده و به دریای قلزم (سرخ) میریخته است. (5) و همچنین رود «لار» كه به نقل از بطلیموس از نجران و شرق جبل السراة سرچشمه میگرفته، سپس به شمال شرقی جریان مییابد و پس از طی سرزمینها و واحهها به خلیج فارس میریزد. (6)
سواحل شبه جزیره عربستان نسبتاً آباد است، ولی در قسمتهای داخلی آن چند كویر بزرگ از شمال تا جنوب كشیده شده است. در شمال شبه جزیره، بادیة الشام قرار گرفته است كه همان طور كه گفته شد بادیة الشام از نظر جغرافیایی جزء شبه جزیره عربستان نیست ولی از نظر زمین شناسی مانند بیابانهای داخل عربستان است.
در جنوب دومة الجندل (امروزه جوف نامیده میشود) نفوذ شمالی واقع است. نفوذ بزرگ، بیابانی است پوشیده از شنهای سفید و سرخ. طول و عرض این بیابان 640 در 320 كیلومتر است. این بیابان بین جوف و كوه شمّر و ناحیه نجد قرار دارد، سطح بیابان را تپههایی از ماسههای موج آسا میپوشاند كه بلندی برخی از آنها به 150 متر میرسد. (7)
دومین كویر، دهنا یا سرزمین سرخ است (8) كه میان نجد، كویت و الأحساء قرار دارد. این بیابان از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارد. طول و عرض آن 600 در 50 كیلومتر است. دهنا از سمت جنوب به ربع الخالی میپیوندد. ربع الخالی بیابان بسیار بزرگی است كه تمام جنوب و شرق عربستان- به استثنای سواحل عمان- یعنی از شمال مَهره و حضرموت تا مرزهای نجد و شمال یمن و از مملكت عمان تا مرزهای شرق یمن را فراگرفته است. (9) قسمت غربی این بیابان را كه در مجاورت یمن است، احقاف گفتهاند. به نظر میرسد آنچه در آیه 21 سوره احقاف، محل قوم عاد ذكر شده، همین احقاف است. این كلمه در اصل به معنای شن روان است. (10)
1. آب و هوای شبه جزیره عربستان
عربستان در شمار خشكترین و گرمترین مناطق دنیاست. با آنكه از شرق و غرب به دریا محدود است، اما وسعت آبهای مجاور به قدری كم است كه گرمی و خشكی این اراضی وسیع و كم باران را كم نمیكند. به علت وزش بادهای موسمی سموم، كه به طور منظم در داخل و قلب عربستان میوزد، بارانهای پر بركت اقیانوس هند، خیلی كم به داخل جزیره نفوذ میكند. به همین دلیل گاه، خشك سالیهای سخت ایجاد میشود و گاهی اوقات نیز رگبارهای تند و كوتاه به صورت غیرعادی میبارد و شهرهایی چون مكه و مدینه را به ویرانی تهدید میكند.بارانهای موسمی فقط در یمن و عسیر میبارد. در وادیهای حاصل خیز این ناحیه، اراضی سرسبز تا فاصله دویست میلی ساحل كشیده شده است. ارتفاع صنعا، پایتخت یمن، از سطح دریا هزار پا است. به همین دلیل این شهر یكی از زیباترین و خوش آب و هواترین شهرهای جزیرة العرب است. همچنین در مناطق ساحلی، اراضی حاصل خیز دیگری به طور ناپیوسته وجود دارد، حضرموت، درههای عمیق با آبهای زیرزمینی فراوان دارد. (11)
یونانیها عربستان را به سه بخش تقسیم میكردهاند: عربستان بیابانی، عربستان سنگی و عربستان خوشبخت. عربستان بیابانی، بیابانهای داخل عربستان بوده كه از دسترس رومیان و یونانیان و ارتش آنان دور بوده است. عربستان سنگی موسوم به پتره یا بطرا در شمال غربی عربستان شامل مناطق كوهستانی و بلندیهای شرق بحرالمیت بوده و تا خلیج عقبه امتداد دارد. عربستان خوشبخت شامل جنوب بادیة الشام تا یمن و سواحل جنوب غربی و سواحل جنوبی عربستان در كنار بحر احمر و اقیانوس هند بوده است. (12)
اعراب، عربستان را به پنج بخش حجاز، تهامه، یمن، نجد و عروض تقسیم كرده و این تقسیم بندی را به عبدالله بن عباس نسبت دادهاند. (13)
2. حجاز
حجاز رشته كوهستان غربی عربستان یا جبل السراة است و جهت آن شمالی-جنوبی و در حد فاصل تهامه و ارتفاعات نجد واقع شده است. (14)به گفته یاقوت حموی، حجاز كوهی است واقع در اراضی پست تهامه و نجد و چون فاصل میان این دو ناحیه است، حجاز (حاجز=مانع) نامیده شده است. (15)
حجاز از نگاه جغرافی دانان مسلمان، به طور كلی از مرزهای شام در عقبه آغاز میشده و تا «لیث» در مرز یمن میرسیده است. (16)
حجاز اماكن و مواضع مهم تاریخی دارد كه از آن جمله است:
• سرزمین حسمی (حسما) كه در منتهی الیه شمال حجاز و نزدیك به مرزهای شام در كنار خلیج عقبه قرار دارد. در زمان جاهلیت قبیلههای عرب جذام در حسما میزیستند. (17)
• بندر عقبه واقع در منتهی الیه خلیج عقبه، جزء ناحیه حسمی به شمار میآمده است.
• مدین كه در شمال شرقی دریای سرخ در ناحیه حجاز واقع است. در قرآن كریم نیز از قوم مدین سخن رفته است. (18)
• به نوشته اصطخری، مدین بر كنار دریای قلزم و در شش منزلی مدینه، برابر تبوك قرار دارد و از تبوك بزرگتر است و چاهی كه حضرت موسی (علیه السلام) از آن آب كشید و گوسفندان شعیب را سیراب كرد، آنجاست. (19)
• تبوك در شمال حجاز نزدیك به مرز شام، شهر كوچك تبوك، (امروزه به قسمتهای شمال حجاز نیز تبوك گویند) واقع است. در سال نهم هجرت، پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) برای جنگ با رومیان به تبوك آمد كه مردم آنجا با ایشان به قرار جزیه مصالحه كردند. (20)
• مدینه دومین شهر مذهبی عربستان (بعد از مكه) است. این شهر در جاهلیت یثرب نامیده میشد، پس از ورود رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) به آنجا مدینة الرسول یا مدینة النبی نام گرفت كه كمتر از نصف مكه است و اطراف آن را بستانها، نخلها و قریهها احاطه كرده است. (21)
در یك فرسخی شمال مدینه، كوه احد كه از كوههای دیگر به شهر نزدیكتر است، قرار دارد. (22) قبور شهدای غزوه احد در دامنه كوه و گرداگرد قبر حمزه، عموی پیغمبر (صلی الله علیه و اله و سلم) است.
• قبا نام محلی در جنوب غربی مدینه است كه بر سر راه مكه به مدینه و در دو فاصله میلی از مدینه قرار دارد كه مسجد التقوی نیز آنجاست. (23)
• مكه شهری در ناحیه حجاز كه در درهای تنگ و هلالی شكل بین دو كوه ابوقبیس و قُعیقُعان واقع است. به نوشته اصطخری، مكه در میان كوههاست و طول آن به اندازه دو میل است و كعبه در میان شهر قرار دارد. (24)
جواد علی نقل میكند كه وقتی پادشاه نبونید به عربستان حمله كرد، اماكنی كه تصرف كردند را در یك متن نوشته و اسم مكه در آنجا نبوده است، آنگاه بیان میكند كه اسم مكه در نوشتههای جاهلی دیده نشده. اما كتابهایی كه به زبانهای غیر عربی مانند یونانی نوشته شده از جمله كتاب جغرافیای بطلیموس، اسم شهری به نام مكربة یا مكربا (Macoraba) را ذكر كردهاند و محققان بر این عقیدهاند كه این شهر همان مكه است. (25)
مكربا واژهای عربی است كه در زبان یونانی تغییراتی در آن رخ داده است از جمله كتاب جغرافیای بطلیموس كه اصل آن مكربة یا مقربة كه از تقریب گرفته شده است. محققان بر این عقیدهاند كه این شهر همان مكه است. در حكومت قدیم سبأ، حكام آنجا از كاهنان یعنی رجال دین بودند كه به اسم آلهه بر مردم حكومت میكردند. یكی از آنها خودش را ملقب به كرب یا در زبان عربی مقرب- یعنی نزدیكترین مردم به آلهه- كرده بود. بنابراین وی به خاطر اینكه با اسم آلهه صحبت میكرد، مقدس بود و در همین معنی واژه مكربه آمده است چرا كه آن به آلهه نزدیك است. لذا واژه مكربه برای مكه عَلَم نمیباشد، بلكه صفتی است كه در طول زمان برای مكه علم شده است. اما در ادامه میافزاید كه Macoraba در قرن 2 میلادی در بین عرب مشهور و شهری مقدس بوده كه مردم از دور به آنجا می آمدند و به خاطر این تقدس و جایگاه، اسمش به گوش عالم جغرافیدان یونانی نیز رسیده است. (26)
آوردهاند كه بكه- كه در قرآن كریم نیز آمده است (27)- اسم مكه است كه «میم» به «باء» تبدیل شده است. (28)
كوه ابوقبیس در شرق و جنوب شرقی مكه و كوه قعیقعان مشرف بر مكه و در مغرب آن قرار گرفته است. (29)
از دیگر كوههای مكه، جبل الاحمر در شمال و كوه خزمه نزدیك دو شعب اجیاد الاكبر و اجیاد الاصغر (در كنار ابوقبیس دو شعب به نامهای اجیاد الاكبر و اجیاد الاصغر وجود داشت)است.
كوه حرا واقع در سه میلی مكه و مشرف بر آن است. غار حرا كه رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) در آن عبادت میكردند، در این كوه قرار دارد. (30)
كوه دیگر، كوه ثور در سر راه یمن و به فاصله یك فرسخ از مكه قرار دارد غاری كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مهاجرت از مكه به مدینه به اتفاق ابوبكر وارد آن شد، در همین كوه است. (31)
كوههای دیگر كوه ثبیر، جبل الرحمه و...
•طائف شهر كوچكی در دو منزلی جنوب مكه كه در منطقهای كوهستانی واقع شده است. در جاهلیت و اسلام مسكن قبیله ثقیف بوده است. اصطخری میگوید: در طائف مویز میروید و هوای خوشی دارد. میوه مردم مكه از طائف تأمین میشود. محل طائف بر بالای كوه غزوان است و بنی اسد و قبایل هذیل در آنجا ساكن هستند. هیچ جای مكه به اندازه بالای آن كوه، سرد نیست به طوری كه بالای آن كوه یخ می بندد و به همین خاطر هوای طائف معتدل است. (32)
طائف به دلیل محصور بودن در كوهها، در گودی قرار دارد و با دیواری كه به دور آن كشیده شده است، محصور است. (33)
3. تهامه
همان كرانه باریك موازی با امتداد دریای سرخ است كه در میان دریا و جبل السراة واقع شده است. پهنای تهامه در نقاط مختلف كرانه دریا تغییر میكند. در بعضی جاها به پنجاه میل میرسد. (34) قسمتی از تهامه را كه در مقابل یمن واقع است، «تهامه یمن» گفتهاند. (35)اصطخری درباره محدوده تهامه مینویسد: تهامه كوههایی است كه در غرب به دریای قلزم، در شرق به ناحیه صعده و نجران، در شمال به مكه و در جنوب به شهر صنعا محدود میشود. (36) این وصف ظاهراً منطبق با تهامه یمن است.
4. یمن و تقسیمات آن
یمن در جنوب غربی شبه جزیره عربستان واقع است و از دو بخش شمالی و جنوبی تشكیل شده است. به عقیده برخی دانشمندان مرزهای یمن در قدیم از تثلیث شروع میشده تا صنعا و سپس تا حضرموت، شحر، عدن، ابیَن و تهامه (در ساحل دریای سرخ) ادامه داشته است. كوههای سراة از شمال تا جنوب تا سواحل اقیانوس هند امتداد داشته است و در لابه لای آن درههایی بود كه آب باران در آن روان میشد.حضرموت از نواحی یمن است كه در ساحل جنوبی عربستان كنار دریای عرب واقع است و سرزمین مهره كه در امتداد شرقی آن قرار دارد به آن ضمیمه می شود. حضرموت از مغرب به یمن و از شمال به بیابان ربع الخالی محدود است. قسمت عمده حضرموت را وادیهایی كه از ارتفاعات جنوب عربستان منشأ میگیرد، تشكیل میدهد. محصولات عمده حضرموت، خرما، گندم، نیل و توتون است. (37)
مقدسی مركز حضرموت را احقاف مینامد و مینویسد: در میان شنزار و دور از كرانه دریا قرار دارد. (38)
نجد نامی برای سرزمین قدیمی است كه در دل جزیرة العرب واقع است و ترجمه انگلیسی آن «دل عربستان» (The heart of Arabia) است. در لابلای بلندیهای نجد درهها و تپههایی است كه چند صد متر بیشتر ارتفاع ندارد. بلندترین قسمتهای نجد در قسمت غربی آن، مقابل حجاز است و هرچه به مشرق نزدیك میشود، سرازیری آن افزون میگردد تا به عروض میرسد. (39)
نجد طبق نظر دانشمندان دارای سه بخش است: بخش اول ناحیه وادی الرمة... در این بخش جبل الشمّر و زمینهای آتشفشانی قرار دارد (در شمال) بخش دوم ناحیه میانه نجد است. ارتفاعات این ناحیه بلندتر است. بخش سوم ناحیه جنوبی نجد است كه ارتفاعات آن دنباله بلندیهای نجد میانی است. زمینهای این بخش دارای گیاه، چشمهها و چاههاست. ولی دانشمندان عرب، نجد را به دو بخش بالا و پایین تقسیم میكنند (40) نجد بالا دنباله حجاز و تهامه است و نجد پایین دنباله سرزمین عراق است.
عروض:
عروض شامل یمامه، بحرین و مناطق بالایی آن میشود. اغلب سرزمینهای عروض، صحرا و زمینهای ساحلی است. از جمله اقسام عروض شبه جزیره قطر است كه از عمان تا حدود احساء امتداد دارد. احساء نیز از جمله مناطق عروض میباشد كه در قدیم به این منطقه هجر میگفتند. (41)پینوشتها:
1. حسین قرچانلو، جغرافیای تاریخی كشورهای اسلامی (1)، (تهران، سمت، 1380ش)، ص139.
2. همان جا.
3جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج1، (بیروت، بغداد، دارالعلم للملایین؛ مكتبة النهضة، 1976م)، ص156؛ كارل بروكلمان، تاریخ ملل و دول اسلامی، مترجم:هادی جزایری، (تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1346ش)، ص1.
4. كارل بروكلمان، پیشین، ص2.
5. جواد علی، المفصل، ج1، ص158 و 159.
6. همان جا.
7. همان، ج1، ص 152 و 153.
8. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج2، ص 493؛ جواد علی، پیشین، ج1، ص150.
9. سید حسن تقی زاده، تاریخ عربستان و قوم عرب در اوان ظهور اسلام و قبل از آن، قسمت 1 و2، (تهران، دانشگاه تهران، 1328ش)، ص3.
10. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، (بیروت؛ دمشق، دار العلم، الدار الشامیة، 1412ق)، ذیل حقف.
11. كارل بروكلمان، پیشین، ص2و 3.
12. جواد علی، پیشین، ج1، 163 و 164.
13. یاقوت حموی، پیشین، ج2، ص76 و 77.
14. سید حسن تقی زاده، پیشین، قسمت 1و 2، ص6.
15. یاقوت حموی، پیشین، ج2، ص 204 و 205.
16. جواد علی، پیشین، ج1، ص 167.
17. همان، ص168.
18. هود، 95/11.
19. ابواسحاق ابراهیم اصطخری، مسالك و ممالك ترجمه فارسی المسالك و الممالك از قرن 6/5 هجری،به كوشش ایرج افشار، (بیجا، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چ3، 1368ش)، ص22؛ یاقوت حموی، پیشین، ج4، ص451.
20. ابی الحسن البلاذری، فتوح البلدان، تعلیق رضوان محمد رضوان (بیروت، دار الكتب العلمیة، 1398ق، 1978م)، ص71.
21. المقدسی المعروف بالبشاری، احسن التقاسیم، مقدمه، هوامش و فهارس از محمد مخزوم، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق؛1987م)، ص81.
22. ابراهیم بن محمد اصطخری، پیشین، ص21.
23. ابوالفداء، تقویم البلدان، مترجم: عبدالمحمد آیتی، (بیجا، بنیاد فرهنگ ایران، 1349ش)، ص113.
24. ابراهیم بن محمد اصطخری، پیشین، ص18.
25. جواد علی، پیشین، ج4، ص 9 و10.
26. همانجا.
27. آل عمران، 69/3.
28. جواد علی، پیشین، ج4، ص 11.
29. ابوالفداء، پیشین، ص108.
30. ابوالفداء، پیشین، ص108.
31. همانجا.
32. ابراهیم بن محمد اصطخری، پیشین، ص22.
33. معجم البلدان، ج3، ص 495.
34. جواد علی، پیشین، ج1، ص 170.
35. Encyclopedia of Islam,2nd ed Vol. 4,p. 769
36. ز ابراهیم بن محمد اصطخری، پیشین، ص26.
37. ز تاریخ عرب، ص46 و 71.
38. ز المقدسی المعروف بالشاری، پیشین، ص 126.
39. جواد علی، پیشین، ج1، ص 181.
40. همان، ص 182.
41. جواد علی، پیشین، ص175.
امانی، محمدعلی، (1392)، سنن جاهلی عرب و روش برخورد قرآن كریم، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ دوم