برگردان: محسن حبیبی
نگاهی به شهرسازی پاتریک گدس
پاتریک گدس Patrick Geddes (1932-1854) زیستشناس اسکاتلندی، شاگرد «تی، اچ، هاکسلی»، (1) او ابتدا استاد گیاهشناسی بود (در دانده 1983) (2) و آثاری در مورد «تحول دستگاه تناسلی» منتشر کرد (1900)؛ سپس به بررسی آینده اجتماعات انسانی، مثل همیشه از دید تحولگرایانه، پرداخت.در این زمینه که افق در مقابلش باز بود، بخصوص با توجه به آثار جغرافیدانان فرانسوی و «لوپله» (3) جامعهشناسی عمیقاً به شهرسازی علاقهمند گردید. به این منظور او لزوم بازگشت به یک بررسی همه جانبه مقدماتی را یادآور شد.
«پاتریک گدس» خود به چندین بررسی میدانی (4) در مجموعهای از شهرها، در اروپا (ادینبورگ)، فلسطین و هند اقدام کرد.
مفاهیم شهرسازی یا انتقاداتی که امروزه «سنتی» گشتهاند، از او به جای مانده است؛ شهر منطقه، (5) دوران «پارینه، فنی» (6) و «نو (7)- فنی». (8)
او تأثیری عمیق در اجرای نخستین باغ - شهر داشته است. او استاد «لوئیس مامفورد» بوده است. دو اثر اصلی او در زمینه شهرسازی عبارتند از:
- توسعه شهری (1904) City Development.
- شهرها در تحوّل (1915) Cities in Evolution.
اول، تحوّل خلاّق شهرها
علم شهرها
«شهرسازی»(9)
به مشابه یک علم، (10) «شهرسازی»، (11) رشتهای از جامعهشناسی است که منشأ، توزیع، توسعه و ساخت شهرها را؛ در عملکرد داخلی و خارجی، مادی و معنوی آنها و تحول خاص یا عمومیشان، مورد مطالعه قرار میدهد. از دیدگاه عملی و به عنوان یک علم کاربردی، «شهرسازی» میباید از طریق تجربهگرایی بسط داده شود، و به هنری همیشه کارا تبدیل شود که قادر باشد زندگی شهر را بهبود بخشیده و در تحول آن سهم داشته باشد.از آنجا که من اساساً به پژوهش طبیعت زنده و در تحول پرداختهام، طبیعتاً به این سو کشانیده شدهام که شهر را در دورنمایی، جغرافیایی و تاریخی مورد بررسی قرار دهم، با در نظر گرفتن تغییرات متفاوتی که در محیط یا عملکردهای شهری رخ داده است. از این ره، تنها یک قدم برای رسیدن به تعابیر انتزاعی اقتصاددان، سیاستمدار و یا حتی فیلسوف و زاهد، باقی مانده است. در کار روزانه مشترک برای ترسیم تصاویری که این تحقیقات دقیقاً جامعهشناسانه و نقشههای دقیق برای ساختن فضاهای سبز و بناها را مصور سازد، با خطراتی که میتوان در مورد تقسیم کار پیشبینی کرد، مواجه نشدم. به نظر میرسد که اولین مشکلی که باید یک بار برای همیشه بر آنها فائق آمد، فاصله بین نظریهپردازان و عملگرایان است، که عملاً وجود ندارد. تا به حال و بخصوص در کشور ما نظریهپردازان و عملگرایان کاملاً از یکدیگر بیگانه بودهاند.
ارزش موجود واقع (12)
اولین مرحله درک موقعیت کنونی، شناخت عناصر جغرافیایی و تاریخی شهرهایمان است. این اولین قدم ضروری برای هرگونه تلاش به منظور پیشبینی علمی آینده و دوری جستن از خطرات خیالپردازانه است.هر شهر، ولو کوچک، ادبیات بسیاری در مورد نشیب و فراز و تاریخ خود را داراست.
بعد از این بررسی عمومی و مقدماتی مربوط به محیط جغرافیایی و تاریخی، ما شاهد ظهور زمینه متونی مکمل برای بررسی دقیق جامعهشناسانه هستیم. موجودیت آماری از گزارشهای مجلس و شهرداریها و مجلات اقتصادی، استخراج خواهند شد، ولی تحقیقات دست اوّل و دقیق نیز مورد نیاز خواهند بود.
گزارشی کامل و بسیار منظم در مورد وضعیت کنونی جمعیّت الزامی است، گزارشی که در آن وضعیت اشتغال، درآمد واقعی، بودجه خانوار، سطح فرهنگی و غیره روشن باشد.
هرگاه این عناصر را در اختیار داشته باشیم، آیا قادر نخواهیم بود که توسعه ممکن این دادهها را، پیشبینی و سازماندهی نماییم؟ افزون بر این، آیا چنین برنامهریزی، که در وهله اوّل محدود به آیندهی نزدیک است، نمیتواند و نباید اهدافی بسیار دورتر و بسیار برتر که زندگی بیپایان یک شهر را ایجاب میکند، تعیین کند؟ چنین متونی از «متون تخیلی» سنتی و معاصر بس متمایز است، به جای کاربست نداشتن در هیچ مکانی، این متون منطقهای و محلی است؛ بنابراین قابل اجراست.
«شهر واقع و شهر موهوم» (13)
بدین ترتیب ما گزینههای واقعی که در پیشرو داریم، روشن ساختیم، در حالی که وسایل کاوش، تعریف و خطوط توسعه یک «شهر واقع» (14) قانونی هر شهر مورد نظر را نیز روشن کردیم، واقعیتی کاملاً متفاوت از «شهر موهوم» گستردهای که واقعاً در هیچ جایی قابل اجرا نیست. (15) توصیفهای شهر آرمانی در طول زمان از «آگوستین» تا «موریس» با در نظر گرفتن «مور»، (16) «کامپانلا» (17) و «بیکن» (18) متعلق به این ناکجاآباد است، این توصیفها دلگرم کننده و حتی الهامبخش بودهاند؛ ولی ناکجاآباد یک چیزست و «طرح آمایش» چیز دیگری است.یک روش
انطباق بررسی جامعهشناسانه با یک خدمت اجتماعی واقعی، که «شهرسازی» به عنوان یک علم کاربردی عرضه میدارد، یک انگاره انتزاعی نیست، بلکه روشی مشخص و واقعاً قابل اجراست. بدین ترتیب به انگاره یک «دایرةالعارف شهرسازی» میرسیم که در آن هر شهر میباید به وسیله داشتن اطلاعات ارزشندی شامل سه پردهی گذشته، حال و آینده سهیم گردد. از هم اکنون، میتوانیم پیشبینی کنیم که توسعه «شهرسازی» [در مفهوم مورد نظر گدس.] به یک خیزش آگاهی شهری (19) و به «تجدید حیات شهری» منجر خواهد شد. (20)دوم، بررسی مقدماتی یک طرح آمایشی
قبل از استقرار هرگونه طرح شهری، یک بررسی «شهرسازی» کامل، الزامی است.بیاطلاعی مسئولان
در اجتماعی که مسئولان آن کاملاً به لزوم چنین بررسی مقدماتی وقوف نداشته باشند چه میگذرد؟ شورای شهر یا شوراهای مسئولان، تهیه طرح شهر را با سادگی به معمار شهر - اگر در شهر وجود داشته باشد - یا به صورت آنچه معمول است به یک مهندس محلی راه و ساختمان واگذار میکند.کارمندان شهرداری بسیار اندکی یافت میشوند که جنبش «برنامهریزی شهری» و ادبیات مربوط بدان را بشناسند و بسیار کمتر هستند کسانی که در مورد آنچه در دیگران شهرها انجام شده است (موفقیت یا شکست طرحها) تجربهای مستقیم داشته باشند. در بسیاری از موارد، آنان آموزشی چند وجهی - جغرافیایی، اقتصادی، هنری و غیره - را دارا نیستند آموزشی که برای حل مسائل معماری با الزامات متعدد اجتماعی، ضروری است.
بنا به دلایل مالی، در اغلب اوقات از استخدام یک معمار از خارج آمده سرباز زده میشود، که به هر حال اهمیت چندانی ندارد، زیرا بجز موارد بسیار نادر (هر چند که یک معمار در مفهوم بناهای منفرد بسیار باتجربه و لایق باشد) نشان داده شده است که این معمار در زمینهی آمایش شهری (برنامهریزی شهری) به همان اندازه مسئولان شهرداریها کم اطلاع است.
یک نمایشگاه «شهرسازی»
مجموعهی مواد گردآوری شده در طول بررسی مقدماتی میباید امکان سازماندهی یک نمایشگاه «شهرسازی» یا شهری را فراهم آورد، نمایشگاهی که تصوری از گذشته، حال و آینده شهر را به دست دهد؛ یک بخش خاص به آینده تخصیص داشته و شامل موارد زیر خواهد بود:الف) مثالهای خوب از برنامهریزیهای انجام یافته در دیگر جاها؛
ب) طرحهای مربوط به خود شهر؛
این طرحها میتوانند سرچشمههای متفاوتی داشته باشند، [که از] شخصیّتهای دعوت شده از سوی شهرداریها و یا دستاندرکاران مستقل [ناشی میشوند].
چنین نمایشگاهی، شهرداری و مردم را از خطوط اصلی بررسی مقدماتی و لزوم آن آگاه میکند؛ این نمایشگاه به گونهای سودمند در آموزش و آگاهی مردم و نمایندگان آنها سهم دارد. در این نقش، مثالهای به عاریت گرفته شده از دیگر شهرها بسیار ارزشمند میباشند، شهرهایی که به علّت ویژگیهای عمومی خود با شهر مورد نظر قابل مقایسهاند.
پس از نمایشگاه و جمعبندی آن از مباحث عمومی، روزنامهنگارانه، عملی و فنی، شهرداری و مسئولان آن، چون مردم، بسیار بهتر و دقیقتر از وضعیّت کنونی و آینده شهرشان آگاه میشوند، مسألهای که در وضع کنونی برایشان مقدور نیست. انتخاب بهترین طرحها انگیزهای بسیار قوی برای آگاهی فردی و ابتکار خواهد بود، این گزینش میتواند به یک رقابت «شهرسازی» با ارزش برسد.
تنظیم کردن یک طرح پژوهشی کاربردی در جزئیات و برای همهی شهرها، غیرممکن است. ولی داشتن یک مجموعه روش که امکان مقایسه را فراهم آورد، الزامی است. پس از بررسی دقیق یک مجموعه اسناد اطلاعاتی آماده شده برای یک شهر خاص، میتوان به تهیه یک طرح کلّی کاربردی در خصوصیت خاص هر شهر، اقدام کرد.
طرح کلّی تحقیق
* موقعیت، نشیب و فراز و امکانات طبیعی.الف) زمینشناسی، آب و هوا، منابع
ب) خاک، پوشش گیاهی، حیات جانوری و غیره.
ج) جانوران آبزی رودخانه و دریا
د) دسترسی به طبیعت (سواحل و غیره)
* وسایل ارتباطی زمینی و آبی
الف) طبیعی و تاریخی
ب) در حال حاضر
ج) توسعه آتی پیشنهادی
* صنایع، کارخانهها و تجارت
الف) صنایع محلی
ب) کارخانهها
ج) تجارت و غیره
د) توسعه آتی پیشنهادی
* جمعیّت
الف) تحرکات
ب) اشتغال
ج) بهداشت
د) تراکم
هـ ) توزیع آسایش و رفاه (شرایط زندگی خانوار)
و) نهادهای آموزشی و فرهنگی
ز) نیازهای احتمالی در آینده
* آمایش شهری در گذشته و حال
الف) توسعهی مرحله به مرحله از زمان پیدایش
ب) توسعهی معاصر
ج) مناطق اداری محلی
د) وضعیت کنونی:
- طرحهای موجود
- خیابانها و بلوارها
- فضاهای سبز
- ارتباطات داخی
- آب، فاضلاب، روشنایی، برق
- مسکن و بهداشت
- فعالیتهای موجود برای بهبود بخشیدن به شهر (عمومی یا خصوصی)
* آمایش شهری آتی: پیشنهادها و طرحها
الف: مثالهای به عاریت گرفته شده از دیگر شهرها، انگلیسی و یا خارجی
ب: پیشنهادهای مربوط به بخشهای مختلف شهر:
- گسترشهای حومهای
- امکانات بهبود و یا گسترش شهر
- راه حلهای پیشنهادی (در جزئیات)
سوم، خلاقیت و شهود
همین که بررسی ما انجام شد، آیا همهی ضروریات انجام یافته است؟ بله و خیر.آنچه جمعآوری کردهایم، چیزی جز دادههای تاریخ، طرحهای اولیه برای نقاشی و خطوط مقدماتی برای طرح ما نیستند.
یک فرد واقعگرا خواهد گفت که این موضوع نمیتواند به امتیازی دست یابد و او حق دارد. ولی تا زمانی که عملیات شروع شوند، تحقیق مییابد ادامه یابد.
ارتباط حیاتی با گذشته
بدینترتیب، ما باید شهرمان را از سادهترین اشکال پیدایشش، در چارچوب جغرافیایی دور و نزدیکش، به خود معرفی دوبارهای کنیم و همین عمل نیز میباید با تاریخ نیز صورت پذیرد. میباید این جریان زمان را، پرده به پرده، بازسازی کنیم. برای این موضوع، هیچ یک از دقایق باستانی نباید از قلم بیفتد؛ میباید برای هر دوره، جوهر زندگی محلی بازسازی شود.به همان طریقی که موفقیت گستاخانه شهرهای انگلیسی و امریکایی عصر صنعت، گذشته را از ذهن ما زدوده و این شهرها را نیز جز در مفهوم ساختمانهای صنعتی و خطوط آهن به ما معرفی نکرد، به همان طریق ما را بدین تفکر رسانید که این گونه شهر، شکل نهایی بوده است و نه اینکه نیز خود در حال «شدن» (دگرگونی) دائمی است.
این عدم شناخت از دورنمای تاریخی است که آگاهی یافتن از دگرگونی «شهرسازی» را این چنین به تأخیر انداخته است.
شهرسازی و برگسونیسم (21)
آن چنان که «برگسون» میآموزد، انگارهها چیزی جز قطعاتی از زندگی نیستند که به گونهای قاطع برداشته شدهاند، حرکت جوهر زندگی است. حرکت حیاتی شهر با دگرگون کردن آهنگی که خلاقیت مکان به دست داده و در ذهنیت زمان دوباره به کار گرفته شده است، دائماً ادامه دارد.بنابراین، پژوهش ما وسیلهای است برای آنکه بار دیگر در تاریخ حیاتی اجتماعاتمان غوطهور شویم. این زندگی، با بُعد تاریخی خود، نه گذشته و نه تمام شده است؛ این زندگی با فعالیتها و ویژگیهای کنونی شهرمان عجین گشته است. همهی این موارد و عناصر احتمالی جدید، آیندهی شهر را تعیین خواهند کرد. پژوهش نباید فقط در خدمت مهیّا کردن یک گزارش اقتصادی و شالودهای باشد، این پژوهش، برای ما، میباید وسیله یادآوری شخصیت اجتماعی شهر باشد، شخصیتی که با نسلها عوض میشود ولی خود را با و در این نسلها بیان میکند.
در حقیقت و سرانجام هدف غایی بررسی ما این چنین است. کسی که فقط در پی یافتن نقاط هویّتی شهرها و شبکههای مشترک خیابانها و ارتباطات است، یک شهرساز اصیل نیست، بلکه حتی اگر در کار فنی بسیار ماهر باشد، یک مهندس سادهاندیش بیش نیست. کسی که میخواهد کار ماندنی و عمیق انجام دهد، میباید واقعاً شهر را بشناسد و در روح شهر نفوذ کرده باشد، کسی مثل «اسکات» (22) و «استیونسن» (23) که ادینبورگ را میشناختند و بدان عشق میورزیدند.
شهرسازی و زیستشناسی
بر ماست که همچون یک زیستشناس که با دقّت بسیار روابط بین نوع و نژاد در حال تحول را عمیقاً بررسی میکند، زندگی شهر، ساکنانش و روابطی که آنها را به هم میپیوندد بررسی کنیم. تنها به این وسیله است که خواهیم توانست، به مسائل آسیبشناختی اجتماعی یورش بریم و امید شهرهای واقعاً جدید را شکل بخشیم.با تجمیع مجدد شهرمان در یک جریان حیاتی است که به چگونگی خروج از گرفتاریهای دوران «پارینه - فنی» دست خواهیم یافت.
[باید] همه شهرسازان کم و بیش، در این جهت، مسئول باشند، به هیچ کس نباید اجازه داد که سازندهی سادهی سطوح متوازی، یا طراح سادهی دورنماها باشد؛ اما قبل از آنکه در مقامی باشیم، که چون سازندگان کهن، روح و ذهنیت شهرهایمان را بیان داریم، کاری طولانی و سخت بر عهده ماست. (24)
پینوشتها:
1. T. H. Huxley.
2. Dundée.
3. Le Play.
4. CF. P. Geddes, City Development, in A Report to the Carnegie Dumferline Trust, Edimbourg, 1904.
5. Conurbation.
6. Paléotechnique.
7. Neotechnique.
8. «با جایگزینی سهل و ساده پسوند «فنی» به جای پسوند «فنی» به جای پسوند «سنگی» ما واژههایی را به دست میآوریم ویژگی بخشیدن به اولین تظاهرات جنینی عصر صنعت چون دوران «پارینه - فنی» و بعد از آن را ممکن میسازد، این مسأله حتی مراحل در حال شکلگیری، چون دوران «نو - فنی» را نیز شامل میشود. اولین دوره به شهرهای معدنی، ماشین بخار، بسیاری صنایع، راهآهن و در ورای همه شهر صنعتی لبریز از جمعیت و یکنواخت تعلق دارد، شهرهایی که به همه این مسائل حیات بخشیده است». شهرها در تحول، صفحات 64- 63 [متن اصلی. م.]
9. عنوان از «گدس» است. La Science des villes.
10. Polistique.
11. نوواژه Polistique در مقابل انگلیسی Civics قرار داده شده است. «گدس» این واژه را به گونهای غیرمعمول به کار گرفته است. تصور میشود که توانسته باشیم، به مدد کلمه یونانی به کار گرفته شده، بازتاب سیاسی هر آنچه Polis را شامل میشود، حفظ کنیم. [در ترجمه به فارسی این کلمه، همان واژه معمول «شهرسازی» به کار گرفته شده است که بازتابهای مورد نظر مؤلف نیز در آن مستتر است. م.]
12. Valeur Du concret.
13. Eutopia et Outopia.
14. این تفاوت بین «شهر واقع» (Eutopia) و «شهر موهوم» (Outopia) در «داستان ناکجاآبادها» (Story of Utopias) لوئیس مامفورد، دوباره به کار گرفته شده است. این اثر مستقیماً از نوشتههای «گدس» الهام گرفته شده است ر. ک. به مقدمه این بحث.
15. Augustin.
16. More.
17. Campanella.
18. Bacon.
19. در اینجا «گدس» با کلمات «آگاهی» و «وجدان» بازی میکند و از این طریق «شناخت» و «اخلاق» را مطرح مینماید و شهروندان در عین آنکه به وظایف خود خواهند پرداخت. بسیار آگاه خواهند بود.
20.Bergsonisme.
21. Civics as Applied Sociology, conférence prononcée devant la Sociological Society, à l"Université de Londres, le 18 Juillet 1904 et Publiée dans les Sociological Papers, Macmillan & Co, Londres 1905. (Pages III, 115-118).
22. Scott .
23. Stevenson.
24. Cities in Evolution, Williams and Norgate, Londres, 1915, (Pages 248, 253-257, 359-365. Notre traduction.)
شوای؛ فرانسواز، (1392)، شهرسازی تخیلات و واقعیات، برگردان: سید محسن حبیبی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم