با مراجعه به کتب تراجم و رجل پی می بریم که تألیف در قضیه ی مهدویت حرکتی بنیادین بوده که نه تنها قبل از ولادت امام مهدی علیه السلام در بین شیعه شروع شده، بلکه حرکتی مقدس نزد شیعه و سنی از بعد وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است. و این به نوبه ی خود دلیل بر آن است که اصل قضیه ی مهدویت از مسلمات مسائل اسلامی است، که مورد اتفاق بین مسلمین قرار گرفته است، و از مسایلی نیست که تنها بعد از عصر حیرت پدید آمده باشد، که جامعه ی شیعی بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام به آن مبتلا بوده است.
این روش قوت و اعتبارش را از قوت و اعتبار مصادر وحی الهی که همان قرآن و حدیث است اخذ می کند، بعد از آنکه به دلیل عقلی و اعجازی، مرجعیت و اعتبار این مصادر به اثبات رسیده است.
این روش بر اقسامی تقسیم می گردد:
الف- احادیث تفسیری: یکی از روش های روایی در بحث از قضیه ی مهدویت جمع احادیثی است که مربوط به آیات مهدویت است، آیاتی که در آن ها به گونه ای اشاره به قضیه ی مهدویت با تمام ابعاد گوناگونش شده است.
اعتبار این روش برگرفته از حجیت احادیث به عنوان مفسر و مبین قرآن است. زیرا مطابق نص قرآن کریم، رسول خدا صلی الله علیه و آله مبیّن حقیقی و واقعی قرآن است. و پر واضح است که در درجه ی اول مقصود تبیین تأویلات و بطون قرآن است که هر کس نمی تواند از ظاهر قرآن استفاده کند و این پیامبر و ائمه ی معصومین علیهم السلام هستند که به کنه تأویل و باطن قرآن رسیده اند، و گرنه ظاهر قرآن بر هر انسان عاقل قابل فهم است، زیرا خداوند امر به تأویل و تدبر در آن نموده است.(1)
و نسبت به اهل بیت علیهم السلام نیز می گوییم: خداوند از طرفی می فرماید: «لا یمسه الا المطهرون»(2) «به حقیقت قرآن نمی رسد و مسّ نمی کند آن را مگر کسانی مه مطهر از هر رجس و پلیدی اند» و از طرفی دیگر خداوند صغرای این کبرا را اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی کرده است آنجا که می فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» (3) نتیجه این است که اهل بیت علیهم السلام به حقیقت قرآن دست یافته اند و لذا بیانات آن بزرگواران در رابطه ی با آیات قرآن برای همگان حجت است.
در این زمینه کتابهایی تألیف شده است از قبیل: کتاب ابن عیاش معروف به (ما نزل من القرآن فی صاحب الزمان). و نیز از جمله کتاب هایی که جامع این گونه روایات است کتاب (المحجه فیما نزل فی القائم الحجه) از سید هاشم بحرانی است، و بر آن استدراکاتی اضافه شده که سید بر آن اطلاع پیدا نکرده است، ایشان در آن کتاب حدود 130آیه را مورد بحث قرار می دهد که در ذیل آن ها روایاتی وارد شده که تأویل به امام مهدی علیه السلام و خصوصیات قضیه ی ظهور او شده است.
ب- احادیث موضوعی: قسمت دیگر باز کتبی که در مورد احادیث مهدویت است کتبی است مه در آن ها احادیث به طور مستقل در موضوع مهدویت جمع آوری شده است. این روش نیز به نوبه ی خود بر چند بخش تقسیم می شود.
1- روش حدیثی نزد امامیه: شیعه امامی شیعه امامی در تألیف احادیث موضوعی چند طریق را دنبال کرده است.
الف- استناد به احادیث امامیه: در این روش مؤلف تنها به احادیثی توجه دارد که از طریق امامیه، و از اهل بیت علیهم السلام یا پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است. این روش عملکرد قدمای از اصحاب ائمه علیهم السلام و منهج بیشتر مؤلفین در عصر غیبت صغری و اوایل غیبت کبری است. از باب نمونه می توان به کتاب (تحقیق غیبه المنتظر و ما جاء فیها عن النبی و الأئمه و وجوب الایمان) از تاج العلی الأشرف بن الأعزّ بن هاشم العلوی الحسینی از علمای قرن هفتم هجری اشاره کرد.(4)
همین روش را مرحوم میرلوحی سبزواری از علمای قرن یازدهم هجری در کتاب «کفایه المهتدی فی معرفه المهدی» و علامه ی مجلسی در «بحارالانوار» دنبال کرده است.
ب- تقویت به روایات اهل سنت: نوع دیگر از روش های حدیثی نزد امامیه در تألیف از موضوع مهدویت، تقویت احادیث شیعه ی امامیه به مرویات اهل سنت است. روایاتی که در این باره بوده و به همان مضمونی که شیعه نقل کرده در مصادر اهل سنت نیز وارد شده است.
هدف از این نوع تألیف عقیده ی امامیه با ادله ای است که الزام آور باری جمیع مسلمین باشد. همانند تألیفی که از شیخ علی بن عیسی اربلی صاحب کتاب (کشف الغمه) به جای مانده است. و نیز سید بن طاووس در کتاب (الطرائف) و شیخ حرّ عاملی در (اثبات الهداه) و عده ای دیگر همین روش را در تألیفات خود درباره ی مهدویت دنبال کرده اند.
ج- استناد به روایات اهل سنت: برخی دیگر از علمای شیعه که در این موضوع قلم زده اند تنها به روایاتی استناد کرده اند که از طرق اهل سنت رسیده است. و این به جهت اثبات عقیده ی مهدویت و احتیاج با اهل سنت به روایات خود آنها است. از جمله کتاب هایی را که با این روش می توان نام برد کتاب (المهدی) از سید صدرالدین صدر، و کتاب (المهدی الموعود المنتظر) از شیخ نجم الدین عسکری است.
معلوم است که این روش و منهج هرگز نمی تواند موضوع مهدویت را آن طور که مورد نظر اهل بیت علیهم السلام بوده ترسیم نماید، گرچه از جهاتی برای احتجاج با مخالفین و تأیید روایات امامیه مفید خواهد بود.
الف- اکتفا بر احادیث از طریق اهل سنت: در این روش مؤلفین تنها بر احادیث صحابه یا تابعین اکتفا نموده که از طریق خودشان رسیده است، و هرگز به احادیث شیعه ی امامیه در این موضوع توجه نکرده اند.
این نوع تألیف، بیشتر تألیفات حدیثی اهل سنت را در برمی گیرد، که از باب نمونه می توان از کتاب (اخبار المهدی) از عبادین یعقوب رواجنی (م250هجری)، و (مجمع الاحادیث الوارده فی المهدی) از حافظ ابی بکر بن ابی خیثمه بن زهیر نسائی (م279هجری) و ده ها کتاب دیگر نام برد.
ب- نقل حدیث از اهل بیت علیهم السلام عده ای دیگر از اهل سنت در تألیف خود توسعه ای داده و از اهل بیت علیهم السلام نیز در مصادر روایی مهدویت نقل روایت کرده اند، زیرا مشاهده نمودند که در مصادر شیعی احادیثی به تفصیل وجود دارد که در منابع خودشان هرگز یافت نمی شود. از باب نمونه می توان از کتاب (الملاحم) نعیم بن حماد (ت228هجری) نام برد که روایات بسیاری از امام باقر علیه السلام در شأن امام مهدی علیه السلام نقل می کند. همین روش را نیز یوسف بن یحیی شافعی از علمای قرن هفتم هجری در کتاب (عقد الدرر فی اخبار المنتظر)، و متقی هندی در کتاب (البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان) دنبال کرده اند. ولی آنها تنها به روایاتی از اهل بیت علیهم السلام تمسک کرده اند که مربوط به علائم ظهور امام مهدی علیه السلام است.
ج- اثبات عقیده ی امامیه برخی دیگر از علمای اهل سنت در تألیفات خود در موضوع مهدویت درصدد اثبات عقیده ی شیعه ی امامیه از طریق روایات ائمه ی اهل بیت علیهم السلام برآمده اند.
آنان در تمام موضوعات و قضایای مهدویت از قبیل ولادت، غیبت و مسائل دیگر به روایات اهل بیت علیهم السلام یا روایاتی که از طرق آنها از رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیده احتجاج کرده و آنها را به اثبات رسانده اند. از بارزترین این گونه افراد می توان قندوزی حنفی در کتاب ارزشمند خود (ینابیع الموده) نام برد. و همین روش را قبل از جوینی شافعی در کتاب (فرائد السمطین) دنبال کرده است. گرچه این دسته از مؤلفین درصدد برآمده اند که روایات شیعه را با مرویات اهل سنت تقویت نمایند.
این روش درصدد تثبیت ایمان در قلوب شیعیان و به طور عموم، مسلمانان و دفع شبهاتی است که در مورد موضوع مهدویت وارد شده است. روشی که می توان حتی بر غیر مسلمین نیز مطرح نمود، خصوصاً با در نظر گرفتن این نکته که قضیه ی مهدویت و منجی بشریت قضیه ای عمومی و جهان شمولی است.
در نتیجه ی اهتمام اهل بیت علیهم السلام به این روش و اقتدای علمای امامیه به آن بزرگواران مطابق شرایط زمانی تألیفات فراوانی در این زمینه به منصّه ی ظهور رسید، که از جمله ی آنها می توان به تألیفات شیخ مفید و سید مرتضی در این موضوع اشاره کرد. شیخ مفید رحمه الله در این باره پنج ساله ی مستقل از خود به یادگار گذاشته است، اضافه بر مسایلی که در لابلای کتابهای خود در موضوع مهدویت و تقویت مبانی کلامی آن آورده است. همچنین سید مرتضی رحمه الله برخی از تألیفات خود را به این موضوع مهم اختصاص داده که از آن جمله می توان از (المقنع فی الغیبه) و کتاب (الزیاده المکمل بها کتاب المقنع) نام برد. و این خط ادامه یافت تا این برهه ی از زمان که می توان به کتاب (بحث حول المهدی) و کتب های دیگر اشاره کرد.
از شواهد و قراین استفاده می شود که این روش به عصر قدیم باز می گردد، و لذا با این روش تألیفی را در کتب بزرگان از قدمای امامیه از قبیل شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی در فصولی از تألیفاتشان می یابیم.
از جمله کتابهایی که می توان به در این زمینه نام برد که به طور مفصل نوشته شده کتاب (بیان الاشکال فیما حکی من امر المهدی من الأقوال) از ابوعبد الله حمیدان بن یحیی القاسمی حسنی از علمای قرن هفتم است.
و نیز کتاب (المهدی الموعود المنتظر عند علماء اهل السنه و الامامیه) از نجم الدین عسگری را می توان در این زمینه نام برد. در این برهه از زمان نیز می توان از تألیفات ارزشمندی نام برد که در این زمینه به چاپ رسیده است که از جمله می توان به کتاب (مع المهدی المنتظر علیه السلام فی دراسه منهجیه مقارنه بین الفکر الشیعی و السنی) از شیخ مهدی فتلاوی نام برد.
و برخی از مؤلفین پا را از این فراتر گذاشته دامنه ی بحث را نه تنها به ادیان آسمانی گسترش داده اند بلکه به ادیان غیر آسمانی از قبیل هندونیسم و بودیسم نیز تعمیم داده اند. و نیز از این هم فراتر رفته موضوع را به مکاتب فلسفی عالم نیز سرایت داده اند که در این عصر و زمان در این نوع بحث، کاب های بسیاری به زبان های مختلف تألیف شده است.
توجیه تکامل تاریخ با دو شیوه ی مختلف صورت می گیرد: یکی شیوه ی ابزاری و از نظر دیالکتیکی، و شیوه ی دیگر (انسانی یا فطری) است.
به عبارت دیگر: درباره ی تکامل تاریخ دو گونه بینش و دوگونه طرز تفکر «انتظار بزرگ» شکل و صورت و بلکه ماهیت خاص پیدا کند. برخی از مؤلفان مهدویت از دیدگاه جامعه شناسی و فلسفه ی تاریخ به این موضوع پرداخته و نظر اسلام را بررسی کرده و امتیازاتش را بر نظر دیگر مکاتب فلسفی بیان داشته اند.
شروع تألیف در مورد امام مهدی علیه السلام:
به طور جزم می توان گفت که شروع حرکت تألیف در قضیه ی مهدویت به ظهور حرکت تدوین حدیث در تاریخ اسلامی؛ یعنی اوایل قرن دوم هجری باز می گردد؛ زیرا از کتب رجال استفاده می شود که شروع تألیف در این زمینه در جامعه ی شیعی در عصر امام صادق علیه السلام بوده است. شیخ طوسی رحمه الله در کتاب «الفهرست» نقل می کند که علی بن یقطین بن موسی بغدادی اسدی کوفی الاصل کتابی در ملاحم تألیف نمود.روش های تألیف در موضوع مهدویت:
در موضوع مهدویت با روش های گوناگون و متنوعی، بزرگان فریقین دست به تألیف و تصنیف زده اند. اینک به اشاره می کنیم.یک- روش روایی:
این روش از قدیمی ترین روش های تألیف در موضوع مهدویت است؛ و این امری است طبیعی؛ زیرا بسیاری از جزئیات قصه ی مهدویت از مصادیق بارز ایمان به غیب به حساب می آید که تنها راه رسیدن به آن سرچشمه های زلال وحی الهی یعنی کتاب و سنت است.این روش قوت و اعتبارش را از قوت و اعتبار مصادر وحی الهی که همان قرآن و حدیث است اخذ می کند، بعد از آنکه به دلیل عقلی و اعجازی، مرجعیت و اعتبار این مصادر به اثبات رسیده است.
این روش بر اقسامی تقسیم می گردد:
الف- احادیث تفسیری: یکی از روش های روایی در بحث از قضیه ی مهدویت جمع احادیثی است که مربوط به آیات مهدویت است، آیاتی که در آن ها به گونه ای اشاره به قضیه ی مهدویت با تمام ابعاد گوناگونش شده است.
اعتبار این روش برگرفته از حجیت احادیث به عنوان مفسر و مبین قرآن است. زیرا مطابق نص قرآن کریم، رسول خدا صلی الله علیه و آله مبیّن حقیقی و واقعی قرآن است. و پر واضح است که در درجه ی اول مقصود تبیین تأویلات و بطون قرآن است که هر کس نمی تواند از ظاهر قرآن استفاده کند و این پیامبر و ائمه ی معصومین علیهم السلام هستند که به کنه تأویل و باطن قرآن رسیده اند، و گرنه ظاهر قرآن بر هر انسان عاقل قابل فهم است، زیرا خداوند امر به تأویل و تدبر در آن نموده است.(1)
و نسبت به اهل بیت علیهم السلام نیز می گوییم: خداوند از طرفی می فرماید: «لا یمسه الا المطهرون»(2) «به حقیقت قرآن نمی رسد و مسّ نمی کند آن را مگر کسانی مه مطهر از هر رجس و پلیدی اند» و از طرفی دیگر خداوند صغرای این کبرا را اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی کرده است آنجا که می فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» (3) نتیجه این است که اهل بیت علیهم السلام به حقیقت قرآن دست یافته اند و لذا بیانات آن بزرگواران در رابطه ی با آیات قرآن برای همگان حجت است.
در این زمینه کتابهایی تألیف شده است از قبیل: کتاب ابن عیاش معروف به (ما نزل من القرآن فی صاحب الزمان). و نیز از جمله کتاب هایی که جامع این گونه روایات است کتاب (المحجه فیما نزل فی القائم الحجه) از سید هاشم بحرانی است، و بر آن استدراکاتی اضافه شده که سید بر آن اطلاع پیدا نکرده است، ایشان در آن کتاب حدود 130آیه را مورد بحث قرار می دهد که در ذیل آن ها روایاتی وارد شده که تأویل به امام مهدی علیه السلام و خصوصیات قضیه ی ظهور او شده است.
ب- احادیث موضوعی: قسمت دیگر باز کتبی که در مورد احادیث مهدویت است کتبی است مه در آن ها احادیث به طور مستقل در موضوع مهدویت جمع آوری شده است. این روش نیز به نوبه ی خود بر چند بخش تقسیم می شود.
1- روش حدیثی نزد امامیه: شیعه امامی شیعه امامی در تألیف احادیث موضوعی چند طریق را دنبال کرده است.
الف- استناد به احادیث امامیه: در این روش مؤلف تنها به احادیثی توجه دارد که از طریق امامیه، و از اهل بیت علیهم السلام یا پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است. این روش عملکرد قدمای از اصحاب ائمه علیهم السلام و منهج بیشتر مؤلفین در عصر غیبت صغری و اوایل غیبت کبری است. از باب نمونه می توان به کتاب (تحقیق غیبه المنتظر و ما جاء فیها عن النبی و الأئمه و وجوب الایمان) از تاج العلی الأشرف بن الأعزّ بن هاشم العلوی الحسینی از علمای قرن هفتم هجری اشاره کرد.(4)
همین روش را مرحوم میرلوحی سبزواری از علمای قرن یازدهم هجری در کتاب «کفایه المهتدی فی معرفه المهدی» و علامه ی مجلسی در «بحارالانوار» دنبال کرده است.
ب- تقویت به روایات اهل سنت: نوع دیگر از روش های حدیثی نزد امامیه در تألیف از موضوع مهدویت، تقویت احادیث شیعه ی امامیه به مرویات اهل سنت است. روایاتی که در این باره بوده و به همان مضمونی که شیعه نقل کرده در مصادر اهل سنت نیز وارد شده است.
هدف از این نوع تألیف عقیده ی امامیه با ادله ای است که الزام آور باری جمیع مسلمین باشد. همانند تألیفی که از شیخ علی بن عیسی اربلی صاحب کتاب (کشف الغمه) به جای مانده است. و نیز سید بن طاووس در کتاب (الطرائف) و شیخ حرّ عاملی در (اثبات الهداه) و عده ای دیگر همین روش را در تألیفات خود درباره ی مهدویت دنبال کرده اند.
ج- استناد به روایات اهل سنت: برخی دیگر از علمای شیعه که در این موضوع قلم زده اند تنها به روایاتی استناد کرده اند که از طرق اهل سنت رسیده است. و این به جهت اثبات عقیده ی مهدویت و احتیاج با اهل سنت به روایات خود آنها است. از جمله کتاب هایی را که با این روش می توان نام برد کتاب (المهدی) از سید صدرالدین صدر، و کتاب (المهدی الموعود المنتظر) از شیخ نجم الدین عسکری است.
معلوم است که این روش و منهج هرگز نمی تواند موضوع مهدویت را آن طور که مورد نظر اهل بیت علیهم السلام بوده ترسیم نماید، گرچه از جهاتی برای احتجاج با مخالفین و تأیید روایات امامیه مفید خواهد بود.
روش حدیثی نزد اهل سنت:
اهل سنت نیز در موضوع مهدویت روش های مختلفی را در جانب احادیث این موضوع در پیش گرفته اند که بارزترین آنها عبارت است از:الف- اکتفا بر احادیث از طریق اهل سنت: در این روش مؤلفین تنها بر احادیث صحابه یا تابعین اکتفا نموده که از طریق خودشان رسیده است، و هرگز به احادیث شیعه ی امامیه در این موضوع توجه نکرده اند.
این نوع تألیف، بیشتر تألیفات حدیثی اهل سنت را در برمی گیرد، که از باب نمونه می توان از کتاب (اخبار المهدی) از عبادین یعقوب رواجنی (م250هجری)، و (مجمع الاحادیث الوارده فی المهدی) از حافظ ابی بکر بن ابی خیثمه بن زهیر نسائی (م279هجری) و ده ها کتاب دیگر نام برد.
ب- نقل حدیث از اهل بیت علیهم السلام عده ای دیگر از اهل سنت در تألیف خود توسعه ای داده و از اهل بیت علیهم السلام نیز در مصادر روایی مهدویت نقل روایت کرده اند، زیرا مشاهده نمودند که در مصادر شیعی احادیثی به تفصیل وجود دارد که در منابع خودشان هرگز یافت نمی شود. از باب نمونه می توان از کتاب (الملاحم) نعیم بن حماد (ت228هجری) نام برد که روایات بسیاری از امام باقر علیه السلام در شأن امام مهدی علیه السلام نقل می کند. همین روش را نیز یوسف بن یحیی شافعی از علمای قرن هفتم هجری در کتاب (عقد الدرر فی اخبار المنتظر)، و متقی هندی در کتاب (البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان) دنبال کرده اند. ولی آنها تنها به روایاتی از اهل بیت علیهم السلام تمسک کرده اند که مربوط به علائم ظهور امام مهدی علیه السلام است.
ج- اثبات عقیده ی امامیه برخی دیگر از علمای اهل سنت در تألیفات خود در موضوع مهدویت درصدد اثبات عقیده ی شیعه ی امامیه از طریق روایات ائمه ی اهل بیت علیهم السلام برآمده اند.
آنان در تمام موضوعات و قضایای مهدویت از قبیل ولادت، غیبت و مسائل دیگر به روایات اهل بیت علیهم السلام یا روایاتی که از طرق آنها از رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیده احتجاج کرده و آنها را به اثبات رسانده اند. از بارزترین این گونه افراد می توان قندوزی حنفی در کتاب ارزشمند خود (ینابیع الموده) نام برد. و همین روش را قبل از جوینی شافعی در کتاب (فرائد السمطین) دنبال کرده است. گرچه این دسته از مؤلفین درصدد برآمده اند که روایات شیعه را با مرویات اهل سنت تقویت نمایند.
دو- روش کلامی و برهانی:
در این روش مؤلف در صدد عرضه کردن مباحث مهدویت به صورت استدلالی و برهانی است، روشی که در خود روایات اهل بیت علیهم السلام نیز به صورت گسترده وعمیق وارد شده است.این روش درصدد تثبیت ایمان در قلوب شیعیان و به طور عموم، مسلمانان و دفع شبهاتی است که در مورد موضوع مهدویت وارد شده است. روشی که می توان حتی بر غیر مسلمین نیز مطرح نمود، خصوصاً با در نظر گرفتن این نکته که قضیه ی مهدویت و منجی بشریت قضیه ای عمومی و جهان شمولی است.
در نتیجه ی اهتمام اهل بیت علیهم السلام به این روش و اقتدای علمای امامیه به آن بزرگواران مطابق شرایط زمانی تألیفات فراوانی در این زمینه به منصّه ی ظهور رسید، که از جمله ی آنها می توان به تألیفات شیخ مفید و سید مرتضی در این موضوع اشاره کرد. شیخ مفید رحمه الله در این باره پنج ساله ی مستقل از خود به یادگار گذاشته است، اضافه بر مسایلی که در لابلای کتابهای خود در موضوع مهدویت و تقویت مبانی کلامی آن آورده است. همچنین سید مرتضی رحمه الله برخی از تألیفات خود را به این موضوع مهم اختصاص داده که از آن جمله می توان از (المقنع فی الغیبه) و کتاب (الزیاده المکمل بها کتاب المقنع) نام برد. و این خط ادامه یافت تا این برهه ی از زمان که می توان به کتاب (بحث حول المهدی) و کتب های دیگر اشاره کرد.
سه- روش مقارنی:
از جمله تألیفاتی را که در مورد قضیه ی مهدویت شاهد آن بوده و هستیم، روش بحث مقارنی بین عقیده ی شیعه ی امامی و دیگر طوایف مسلمین در این موضوع است. روشی که در آن، هر یک از فرق اسلامی دیدگاه خود را مطرح نموده و با دیدگاه دیگران مقارنه کرده و در آخر رأی خود را با دلایل گوناگون به اثبات رسانده است.از شواهد و قراین استفاده می شود که این روش به عصر قدیم باز می گردد، و لذا با این روش تألیفی را در کتب بزرگان از قدمای امامیه از قبیل شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی در فصولی از تألیفاتشان می یابیم.
از جمله کتابهایی که می توان به در این زمینه نام برد که به طور مفصل نوشته شده کتاب (بیان الاشکال فیما حکی من امر المهدی من الأقوال) از ابوعبد الله حمیدان بن یحیی القاسمی حسنی از علمای قرن هفتم است.
و نیز کتاب (المهدی الموعود المنتظر عند علماء اهل السنه و الامامیه) از نجم الدین عسگری را می توان در این زمینه نام برد. در این برهه از زمان نیز می توان از تألیفات ارزشمندی نام برد که در این زمینه به چاپ رسیده است که از جمله می توان به کتاب (مع المهدی المنتظر علیه السلام فی دراسه منهجیه مقارنه بین الفکر الشیعی و السنی) از شیخ مهدی فتلاوی نام برد.
چهار- روش تحلیلی تاریخی:
یکی دیگر از روش های تألیف در موضوع مهدویت که در زمان های اخیر پدید آمده، بحث بتحلیل تاریخی در این موضوع است، روشی که در آن مؤلفان در صدد ترسیم قضیه ی مهدویت از ابعاد گوناگون تاریخی آن می باشند، که می توان از بارزترین این نوع تألیف، به سه جلد کتاب سید محمد صدر یعنی (تاریخ الغیبه الصغری، تاریخ الغیبه الکبری، و تاریخ ما بعد الظهور) اشاره کرد.پنج - روش مقارنی بین ادیان:
برخی دیگر درصدد عرض موضوع مهدویت در محدوده ای وسیع تر از بمذاهب اسلامی برآمده و مسأله ی نجات و منجی بشریت را در آخرالزمان گسترش داده و با دیدگاهی وسیع، بآراء ادیان مختلف را در این موضوع مهم، مورد بررسی قرار داده اند. خصوصاً آنکه در تورات و انجیل مشاهده می شود که به این موضوع زیاد پرداخته شده، و بشارات فراوانی در مورد منجی و نجات بخش در آخر الزمان در آن کتاب ها وارد شده است. از آن جمله تألیفات می توان از (بشارت العهدین) از دکتر صادقی و (المسیح الدجال) از سعید ایوب نام برد.و برخی از مؤلفین پا را از این فراتر گذاشته دامنه ی بحث را نه تنها به ادیان آسمانی گسترش داده اند بلکه به ادیان غیر آسمانی از قبیل هندونیسم و بودیسم نیز تعمیم داده اند. و نیز از این هم فراتر رفته موضوع را به مکاتب فلسفی عالم نیز سرایت داده اند که در این عصر و زمان در این نوع بحث، کاب های بسیاری به زبان های مختلف تألیف شده است.
شش- روش تحلیل فلسفه ی تاریخ:
برخی دیگر از مؤلفات درباره ی مهدویت، بحث خود را در زمینه ی فلسفه ی تاریخ یا به تعبیری دیگر تکامل تاریخ، که از جهتی مربوط به قضیه مهدویت و نجات است، کشانده و به این مسأله ی مهم از زوایای گوناگون آن پرداخته اند.توجیه تکامل تاریخ با دو شیوه ی مختلف صورت می گیرد: یکی شیوه ی ابزاری و از نظر دیالکتیکی، و شیوه ی دیگر (انسانی یا فطری) است.
به عبارت دیگر: درباره ی تکامل تاریخ دو گونه بینش و دوگونه طرز تفکر «انتظار بزرگ» شکل و صورت و بلکه ماهیت خاص پیدا کند. برخی از مؤلفان مهدویت از دیدگاه جامعه شناسی و فلسفه ی تاریخ به این موضوع پرداخته و نظر اسلام را بررسی کرده و امتیازاتش را بر نظر دیگر مکاتب فلسفی بیان داشته اند.
پی نوشت ها:
1- قرآن در اسلام، ص35-39.
2- سوره ی واقعه،آیه ی 79.
3- سوره ی احزاب، آیه ی 33.
4- اعیان الشیعه، ج3، ص461، الذریعة ، ج16، ص75.