روز حماسه
هفده شهریور، روز حماسه ملت ایران بود؛ روزی که در آن، خونهای بسیاری بر زمین ریخته شد و از ثمره آن، درخت تنومند جمهوری اسلامی به بار نشست. مردم دلیر و شجاع، جوانان غیور و با ایمان، مرد و زن، و پیر و جوان، همه و همه در این روز چون سیلی خروشان به خیابانها جاری گشته و بر ضد رژیم پهلوی شعار دادند و مخالفت آشکار خود را اعلام داشتند. آنان در حمایت از امام، از جانشان گذشتند تا مردم ایران پیروز و سربلند باشند. به جاست این روز را گرامی بداریم و در پاسداشت خون پاک شهیدان والا مقام آن بکوشیم.
جمعه خونین
سلام بر آفرینندگان حماسه جمعه سرخ و خونین. سلام بر آنان که غریو اللّه اکبرشان، چونان آذرخشی سهمگین، نعرههای غرورآمیز و مستانه طاغوتیان را در هم شکست و امیدِ ماندگاری آنان را در ایران اسلامی، به یأس مبدل ساخت. سلام بر هفده شهریور که از ایام اللّه است؛ روزی که شهیدان، شعار پر طنین «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را تجسم عینی بخشیدند و آن را با خون مطهر خویش امضا کردند. سلام بر این روز بزرگ که بهترین انسانها، فریادهای امام را لبیک گفتند و عاشقانه راه حسین را برگزیدند و در خونهای پاکشان غلطیدند و البته رفتنشان، زمینهساز بازگشت پیروزیآفرین امام به میهن شد. آنان رفتند تا امام بیاید. رفتند تا اسلام و قرآن زنده شود. رفتند تا دیگر یاران بمانند. راهشان پر رهرو و نامشان در قاموس شاهدان انقلاب، پر رنگ و مزّین باد.
خشم ملت
پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی، حرکتهای انقلابی و راهپیماییهای عظیم توده ملت، روز به روز گسترش مییافت تا اینکه کابینه جمشید آموزگار پس از حادثه سینما رکس آبادان که به کشته شدن بیش از هفتصد نفر انجامید، به علت ناتوانی از پاسخگویی، در چهارم شهریور 1357 مجبور به استعفا شد. شریفامامی مأمور تشکیل کابینه گردید ونقشه شاه با این تغییر و تحّول، کاستن از نفرت و خشم عمومی بود. شریفامامی در نظر داشت با شعار آشتی ملی، آزادی 237 زندانی سیاسی، تعطیلی قمارخانهها و تغییر مجدد تقویم شاهنشاهی به هجری شمسی، چهرهدینی و مردمدوستی از خود نشان دهد؛ ولی در همان روزها، تظاهرات گسترده شهرهای قم و تهران ادامه پیدا کرد و چندین نفر به شهادت رسیدند. حضرت امام نیز در ششم شهریور برابر با بیست و سوم رمضان، با ارسال پیامی به ملّت مسلمان ایران، درباره حیلههای شاه اعلام خطر کرد و فرمود: «در این موقع تاریخ ایران، شاه به وسیله کارشناسان خود دست به توطئه خطرناکی زده است و در این پانزده سال و به خصوص ماههای اخیر که دژخیمان شاه با قتل عامهای شهرستانها، روی تاریخ را سیاه کردهاند، اکنون دست به نیزنگ شیطانی زده است».
زمینهساز قیام
دولت شریفامامی که با شعار آشتی ملی به میدان آمده بود، هر روز با گلولههای سُربی، چندین نفر را به شهادت میرساند و این امر بر خشم و انزجار مردم از رژیم شاه میافزود. راهپیماییهای پی در پی و پر شور در شهرهای مختلف، به ویژه تظاهراتی که در روز عید فطر، سیزدهم شهریور، با حضور میلیونها نفر در شهرهای مختلف برگزار گردید، نشان از یک حرکت بزرگ در آینده داشت. در تهران نیز با تلاش دکتر مفتح، اجتماع عظیم یک میلیونی برای نماز عید فطر در تپههای قیطریه تشکیل یافت. پس از اتمام نماز، شهید باهنر سخنرانی افشاگرانهای درباره اوضاع کشور ایراد کرد. در ساعت نه صبح، راهپیمایی طولانی نمازگزاران همراه با عکسهای بزرگی از حضرت امام در پیشاپیش جمعیت آغاز شد. در آن روز از طرف جامعه روحانیت، روز پنجشنبه، شانزده شهریور به مناسبت شهدای چند روز پیش خیابان ژاله، تعطیل اعلام شد. تظاهرات عید فطر زمینهای برای اجتماع شانزده شهریور و آن روز نیز مقدمهای برای حرکت عظیم و ایثارگرانه صبح روز جمعه، هفده شهریور در میدان ژاله گردید.
آغاز واقعه
از ساعت شش صبح هفدهم شهریور، در تهران و یازده شهر دیگر که طی روزهای اخیر، شاهد تظاهرات عظیم مردم بر ضدرژیم شاه بود، حکومت نظامی اعلام شد. اعلامیههای فرمانداری نظامی تهران و حومه؛ در حالی از رادیو خوانده میشد که گروه بسیاری از مردم تهران، به دنبال وعدهای که در پایان راهپیمایی روز گذشته داده بودند که «فردا، هشت صبح، ژاله؛ فردا، هشت صبح، ژاله»، به سوی این میدان به حرکت درآمده بودند و از برقراری حکومت نظامی در تهران اطلاع نداشتند. در راهپیمایی روز پنجشنبه، تذکر داده شده بود که فردا، روز جمعه، به مناسبت هفتم شهدا، آیت اللّه نوری در مقابل «هیئت فاطمیه» در خیابان ژاله، سخنرانی خواهد کرد و از مردم دعوت کرده بودند که در آنجا جمع شوند. صبح جمعه، بعد از نماز، مردم پیاده و سواره به طرف میدان ژاله به راه افتادند. ساعت شش صبح، جمعیت در مقابل هیئت در خیابان و پیادهروها برای خود جا میگرفت.
حضور گسترده جمعیت
یکی از حاضران در صحنه هفدهم شهریور، درباره حضور مردم میگوید: «مردم تعدادشان بسیار بود و نمیتوانستیم تعداد آنها را تخمین بزنیم. جمعیت خیلی زیاد بود. پهلو به پهلو جمعیت بود... ما از هر سمت که میخواستیم به سمت میدان شهدا برویم، جمعیت فراوان داخل خیابان وجود داشت. رفت و آمد در داخل خیابان یا اطراف میدان شهدا بسیار مشکل بود».
حضور نظامیان
در روز جمعه هفدهم شهریور 1357، نیروهای دولتی اعم از شهربانی، نیروهای ارتش، سربازان و همچنین نیروهای گارد ویژه حضور داشتند. تعدادی تانک نیز از طرف خیابان پیروزی به طرف خیابانهایی که به میدان ژاله ختم میشد، قرار گرفته بودند. در هر خیابان، سربازان یک خط مسلح تشکیل داده و تیرباری در مقابل هر خیابان قرار داده بودند. بالگردها در بالای سر جمعیت به صدا درآمده و تعدادی سرباز نیز در میدان، به صورت زیگزاگ آرایش شده بودند، به طوری که اگر تیربارها که اندکی عقبتر از آنان قرار داشت، تیراندازی کرد، به سربازان برخورد نکند.
جمعه خونین
ساعت 15/9 صبح روز جمعه هفدهم شهریور 1357، به یکباره از یک قسمت میدان ژاله که جمعیت بسیاری در آن جمع شده بود، صدای رگبار مسلسلها شنیده شد. از بلندگوها فرمان آتش دادند و بالگردها نیز از آسمان مردم را زیر آتش گرفتند. جمعیت که فریادِ «اللّه اکبر» و «مرگ بر شاه» سر میداد، در یک لحظه به خون خود غلطید. صحنه فجیع و مصیبتبار و در واقع یک کشتار دستهجمعی به وجود آمده بود. خیابانی که دقایقی پیش از انبوه جمعیت سیاهی میزد، اکنون پر از اجساد، کفشهای خونین، پلاکاردهای پاره شده و زخمیهایی شده بود که کشان کشان خود را به طرف دیگر میرساندند.
توطئه اسرائیل
بنا به خواست شاه ظالم، کشتار جمعه سیاه، با تفنگهای گازی اسرائیلی صورت گرفت. روزنامههای اسرائیل فاش ساختند که مقامات دفاعی این کشور، در اوج تظاهرات ملت ایران، برای سرکوبی راهپیماییها، اسلحه و تفنگهای گازی در اختیار شاه گذاشته بودند تا با مردم مقابله کند. تفنگهای پخشکننده گاز به گونهای بود که افراد را دچار نوعی سستی و رخوت میکرد و هر گونه قدرت حرکت و واکنش عصبی را فلج میساخت. همچنین دولت اسرائیل یک گروه کماندوی ورزیده به وسیله هواپیماهای شرکت «اِل.آل» به تهران اعزام داشت که تابع اداره اطلاعات ارتش اسرائیل بوده و همه افراد آن، اونیفورم نظامی ارتش ایران را پوشیده بودند. مقامات ایرانی برای پنهان کردن این موضوع، شایع کردند که افراد این گروهان، از بلوچستان به تهران آمدهاند.
میدان شهد
خبرنگاران خارجی، جمه هفده شهریور را «جمعه سیاه» خواندند و مردم تهران به پاس خون شهیدان این قتل عام دردناک، میدان ژاله، قتلگاه آنان را «میدان شهدا» نامیدند. به دنبال فاجعه میدان شهدا و قتل عام مردم در هفدهم شهریور و اعلان حکومت نظامی، جمعی از روحانیان در تهران و شهرستانها دستگیر و زندانی شدند. مسؤول این جنایت بزرگ، ارتشبد غلامعلی اویسی، فرمانده نیروی زمینی شاهنشاهی و فرماندار نظامی تهران و حومه بود که وقایع خونین پانزده خرداد 1342 تهران هم به رهبری و هدایت او صورت پذیرفته بود. واقعه هفدهم شهریور 1357، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب بزرگ مردم مسلمان ایران است که اهمیت فاجعه آن، هرگز فراموش نخواهد شد.
بازتاب جهانی
کشتار شرمآور و بیرحمانه جمعه سیاه، دنیا را تکان داد. از آن پس جهانیان به ماهیت واقعی رژیم و اصالت نهضت مردم ایران پی بردند. فیلم مستند پنجاه دقیقهای «جمعه سیاه» که حتی دقیقهای از آن هم در آن زمان در ایران پخش نشد، بسیاری از سینماهای اروپا و آمریکا را به ماتمکده تبدیل کرد.
شعارهای خونین
قتل عام مردم مسلمان تهران در میدان ژاله، یکی از بزرگترین حوادث نهضت اسلامی ملت ایران به شمار میآید. شهدای هفدهم شهریور، همگی فقط به نام اسلام و در راه قرآن به شهادت رسیدند. بازماندگان آن روز گواهاند که مرد و زن فریاد میزدند و شعار میدادند: «حزب فقط حزب اللّه، رهبر فقط روح اللّه»، «ایران کشور ماست، خمینی رهبر ماست»، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، «نصرٌ من اللّه و فتحٌ قریب»، «مرگ بر این سلطنت پر فریب» و «استعمار نابود است، اسلام پیروز است».
جمعه سرخ و سقوط رژیم
هفده شهریور، تسریع کننده سقوط رژیم بود. کارتر در خاطرات خود مینویسد: «دو ماه پس از ملاقاتی که بین من و شاه صورت گرفت، او در سراسر ایران حکومت نظامی اعلام کرد و در نتیجه، بین پلیس و عده کثیری از مسلمانان که دست به تظاهرات زده بودند، برخوردی خونین روی داد. کشته شدن صدها نفر توسط پلیس، نه تنها کمکی به شاه نکرد، بلکه موجب شد تا هم قدرت و هم جمعیت و تعداد تظاهرکنندگان افزایش یابد، تا جایی که خواستار برکناری شاه از مقام سلطنت شدند. شاه از یک طرف با تشدید اقدامات نظامی سعی بر مهار ناآرامیها داشت و از طرف دیگر، تلاش میکرد با استفاده از طریق دیگر، رضایت مخالفان را برای آرام کردن آنان جلب کند».
حقیقت آشکار
رژیم در حال سقوط شاه، تعداد کل شهدای هفدهم شهریور را، 58 نفر و مجروحان این فاجعه را 205 نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظیم مردم تهران را نقشه خارجی اعلام کرد. شمار دقیق قربانیان مظلوم حادثه 17 شهریور در میدان شهدا هیچگاه مشخص نگردید ولی به یقین این رقم از چهار هزار افزون بود و یکی از بزرگترین فجایع تاریخ انقلاب به شمار میرود.
خاطرهای ماندگار
خاطرات یکی از کارمندان پزشکی قانونی درباره تعداد شهدای هفدهم شهریور، از صحت و سقم بیشتری برخوردار است: «بعد از هفده شهریور، هجوم جمعیت به پزشکی قانونی، نشان دهنده کثرت شهدا بود. ما در بهشت زهرا، تعدادی را دفن کرده بودیم و آمار دادیم، امّا از بقیه و سرنوشت آنها اطلاعی نداشتیم. چون تعدادی از شهدا توسط خانوادههایشان به خاک سپرده میشدند. [از] روز هفده شهریور به بعد، رژیم تصمیم گرفت که جنازهها را به پزشکی قانونی نیاورد و آنها را یکسره به بهشت زهرا بردند. 555 جنازه در قطعه هفده بهشت زهرا دفن شد. از طریق ساواک نیز 342 جنازه در بهشت زهرا، طی یک ماه به خاک سپردیم. ضمنا مردم عدهّای از جنازههایی را که در هفده شهریور به شهادت رسیده بودند، به بیمارستانها برده بودند و مخفیانه دفن میکردند. عدهای هم توسط ساواک و از طریق خودشان انجام میشد. از روز 17 شهریور به بعد، شبی، ده تا دوازده جنازه از بیمارستان شهربانی به بهشت زهرا میبردیم و دفن میکردیم».
بازتاب جمعه سرخ در رسانههای خارجی
از میان رسانههای خبری خارجی، «آسوشیتدپرس» طی خبری به فاجعه میدان شهدا پرداخت و نوشت: «.. پس از دو ساعت زد و خورد در تهران، کامیونهای پر از کشته شدگان و مجروحان، از صحنه خارج شدند و مقارن ظهر، آرامش در تهران برقرار شده، اما هنوز تیراندازیهای پراکندهای ادامه دارد. به گفته شاهدان عینی، دست کم یک کامیون پر از کشتهشدگان و زخمیها در میدان ژاله دیده شد که آنجا را ترک میکردند. جمعیت همچنان فریاد میزد «مرگ بر شاه» و «زنده باد خمینی». بسیاری از تظاهرکنندگان، در نتیجه اصابت گلوله به زمین افتادند و در خون غوطهور شدند که مأموران آنها را به داخل کامیونها کشاندند و از صحنه دور ساختند».
پیام تسلیت
مراجع معظم تقلید، همواره امام را در حرکت انقلابی ـ اسلامی ایشان یاری میکردند. آنها با نوشتن نامه یا اعلامیه، در موارد مختلف رژیم شاه را مورد بازخواست قرار میدادند. در حادثه خونبار هفده شهریور، آیت اللّه العظمی گلپایگانی در تلگرامی به شخص شریفامامی نوشتند: «اخبار موّحشه از کشتار و قتلعام مسلمانان در تهران میرسد. حقیر به جنابعالی اخطار میکنم اینگونه برابر شدن با امواج احساسات مردم ناراضی، موجب مصایب عظیمتر و خطرات بزرگتر برای مملکت است. جنابعالی در برابر خدا و تاریخ و ملت ایران مسؤول هستید». ایشان همچنین در نامهای به مهندس ریاضی، رئیس مجلس شورای ملی وقت فرمودند: «اعلام میکنم پس از جنایات وحشیانه و کشتار فجیع مردم بیدفاع تهران، رأی دادن به این دولت نظامی و این اختناق بیسابقه، خیانت به ملّت و موجب سرافکندگی بیشتر در برابر خدا و ملت مسلمان و تاریخ است». همچنین آیت اللّه العظمی سید عبداللّه شیرازی از مراجع تقلید مشهد مقدس، و نیز آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی نیز با ارسال پیامهایی، مراتب اعتراض خود را به حکومت وقت اعلام داشتند.
مَسلخ ژاله
به تعبیر امام رحمهالله ، هفدهم شهریور از ایام اللّه است؛ روزی که حق بیپرده و بینقاب، بیترس و بیپروا به مقابله باطل آمد؛ روزی که امت در پیروی از فرمان امام، کفن شهادت پوشید و به مَسلخ ژاله آمد تا از خون خویش، میدان ژاله را میدان لالههای سرخ ایران زمین، شهیدان والا مقام کردهاند و میدان شهدا لقب بگیرد.
هفده شهریور، ترسیم دوشادوشی شیعیان حسین و پیروان زینب، در یک انقلاب اسلامی و حرکت آگاهانه اجتماعی بود.
هفده شهریور، تکرار سر نهادن پسران بر زانوی پدران بود.
هفده شهریور، روز پیامرسانی خواهران زینبگونه، از خون علی اکبرها به گوش خفتگان بود.
هفده شهریور، تابلوی سرخ و خونین از شهادتطلبی بود.
هفده شهریور، یک نمایشگاه مجّسم بود از ارزشهای انسانی و فداکاری در راه اسلام.
وطن از خون پاکان گشته دجله
شکسته سرو باغ آشنایی
چه سنگین است بار این جدایی
همه کوچه به کوچه حجله حجله
وطن از خون پاکان گشته دجله
پرت در خون کشیدند از چکاوک
تو را ای نازنین، منزل مبارک
تو ای فریاد در این بیصدایی
گشوده خلق، بال همگرایی
برادر با برادر، دوش بر دوش
غم بیگانگی کرده فراموش
همه سر داده با فرمان رهبر
شعار وحدت اللّه اکبر
به شانه پرچم نصر من اللّه
میان لب، گل اللّه اللّه
سپیده کاشانی
منبع: ماهنامه گلبرگ