تعیین دقیق تاریخ این اقدام عثمان نیز مشكلی شده كه خود موجب مشكلات بعدی میگردد. مثلاً اگراین تاریخ را به تَبع ابن جزری (1) و ابن اثیر (2) (م630) سال 30 هجری بگیریم در این سال سعید بن عاص كه جزء اعضای اصلی انجمن بود، امیر كوفه شده بود (3) و بعد به همراه حذیفه و عبدالله بن عباس و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمروبن عاص عازم خراسان شدند. (4) ابیّ بن كعب نیز بدرود حیات گفته بود و همهی اینها از دست اندركاران تدوین مصحف عثمانی بودند. اینها كه در این سال در مدینه نبودهاند تا مباشر كتابت مصاحف گردند.
و یا در فاصلهی این سال تا موقع وفات، ابن مسعود در مدینه بود و او در كوفه نبود تا اعتراضش موجب احضارش شود. پس زمان این حادثه كی بوده است؟
دربارهی زمان این گردآوری دو منبع اساسی داریم: حدیث و تاریخ.
در احادیث از ده طریق این حادثه را بازگفتهاند. اما این ده طریق به دو منبع اصلی كه زید و انس بن مالك باشند برمیگردد. (5) اگر بخواهیم بین این اخبار جمع بكنیم و نقطهی مشتركی پیدا كنیم باید عوامل مختلفی از نظر تاریخی در نظر گرفته شود. زیرا اخبار فقط خطوط كلی حادثه را ترسیم كرده و از جزئیات چیزی بازنگفتهاند. طبق این احادیث:
مردم شام و اهل عراق هر دو در فتح ارمنستان آذربایجان، یا در فَرْج و یا در مرْج ارمنستان، با هم شركت داشتهاند. حذیفه در این جمع حضور داشته و میان عراقیها و شامیها اختلاف و كشمكش بوده و نزاع بر سر قرائت قرآن پیش آمده است.
یافتن مجموع این نكات با هم در زمان مناسب، در تاریخ كار مشكلی شده است. بخاری از انس بن مالك نقل میكند و دم از «فتح ارمنستان آذربایجان» میزند. (6) عمارة بن غزیه «مَرْج ارمنستان» را ذكر میكند (7). اما جای دیگر از انس ابن مالك «فرْج ارمنستان» را نقل نمودهاند. (8)
چون فتح ارمنستان و آذربایجان با هم در یك تاریخ نبوده و چند سالی با هم فاصله داشتهاند (9)، پس حدیث بخاری كه موقع آن «فتح ارمنستان آذربایجان» باشد صحیح از كار درنمیآید. مَرْج و فرج هم در اینجا همان معنی مرز را دارد. بنابراین نتیجهای كه بدست می آید این است كه حذیفه به همراه لشكریان عراق و شام بر مرز ارمنستان باید میبود كه این اختلاف پیش آمده باشد.
مورخان حوادث مختلفی را در این باره گزارش كردهاند.
از جمله ابومِخْنف (م157) از اجتماع شامیها و عراقیها در سال 24 گزارش میدهد كه دژها گشوده و غارت شروع شد. (10) در اینجا صحبتی از اختلاف نیست و اگر هم اختلافی بوده بر سر امارت بوده نه قرائت. روایت سیف (م180) مربوط به سال 30 هجری است. سعید بن عاص و حذیفه ری را ترك میكنند تا به قوای ارمنستان كمك برسانند. (11) اما اینجا صحبتی از اجتماع شامی و عراقی نیست. ولی واقدی در جنگهای ارمنستان از اختلافی صحبت میكند كه میان شامی و عراقی پیش آمد و طرفین به روی هم شمشیر كشیدند. (12) بلاذری نیز آن را تأیید میكند و حدود حادثه را سال 25 میداند. (13) طبری هم در سال 24 استمداد مسلمین را از كوفه ذكر كرده بود. (14) پس تقریباً اینها در یك حدود میشوند و این مصادف با همان آغاز امارت ولید بن عقبه بر كوفه است. دیدیم كه یزید بن معاویهی نخعی میگفت: من در زمان ولید كه والی كوفه بود در مسجدی با حذیفه بودم كه او از اختلاف قرائتها سخت خشمناك شد. (15) ولید هم از 25 تا 30 هجری والی كوفه بود. ابن حجر میگوید: این حادثه در آغاز ولایت ولید بر كوفه اتفاق افتاد. (16)
او جهد زیادی كرده تا با حسابهای سال وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و وفات عمر، و خلافت عثمان و تلفیق بعضی از زمانهایی كه در احادیث ذكر شده، تاریخ دقیقتری بدست بیاورد. او از این راه به میان سالهای 24 و 25 میرسد. او بدون ذكر نامی، به ابن جزری و همفكرانش خرده گرفته است. او میگوید: «تدوین اخیر به سال بیست و پنجم هجرت بود. ولی كسی را دیدم كه غفلت كرده و گمان برده كه این حادثه در حدود سال 30 هجری بوده است. اما او مستند خود را یاد نكرده است.» (17) سیوطی هم گوشه و كنایههای ابن حجر را نقل میكند (18). قسطلانی (م923) نیز تاریخ واقعه را كه اهل شام و عراق در آن جمع بودند سال 25 میگیرد. (19)
در اینجا دیگر نیازی نیست كه به حكایت مصعب بن سعد متوسل شویم كه میگفت: عثمان خطبه خواند و گفت 15 سال است كه نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) رحلت كرده و شما در قرآن چنین اختلاف كردهاید. (20) درست است كه این نشان میدهد آغاز این اقدام سال 25 بوده، اما چه میشود كرد كه این حدیث را منقطع دانستهاند و همین مصعب جای دیگر نقل كرده بود كه عثمان گفته 13 سال است كه نبی رحلت فرموده... (21) هر دوی این خبرها از مصعب است. او كه در 103 فوت كرده چطور میتوانسته گویندهی حوادث سالهای 23 و 24 باشد؟...
خلاصه، آغاز این كار را در اواخر سال 24 و اوایل سال 25 هجری میتوان به حساب آورد. اما اینكه چه سالی كار به پایان رسیده است؟ پرسشی است كه پاسخ آن را مشكل میتوان داد. ظاهراً باید نسخهی كوفه را كه عجله داشتهاند، زودتر تهیه كرده باشند و نسخهی عثمان باید دومین نسخهی تدوین شده باشد كه از روی آن نسخههای دیگر را تنظیم كردهاند. و از آنجا كه سعید در سال 30 هجری ولایت كوفه را به عهده میگیرد و ابن مسعود نیز در 32 هجری درگذشته و دو سال آخر عمر را در مدینه بوده، ظاهراً باید پایان كار قبل از سال 30 هجری باشد. یعنی دورهای كه برای انجام چنین كار خطیری گذشته پنج سال بوده است. والله اعلم.
پینوشتها:
1. النشر1: 7.
2. كامل3: حوادث سال30.
3. تاریخ طبری1: 2840.
4. طبری1: 2836.
5. این روایت از زید بن ثابت و انس بن مالك رسیده، بعد ابوعبید قاسم بن سلام (م224) از سه طریق در فضائل القرآن خود از این دو نفر نقل میكند. سپس بخاری (م256) از یك طریق از انس میآورد. (فضائل القرآن3، (الفتح9: 14)؛ ترمذی (م279) از یك طریق (تفسیر سورهی توبه19)؛ طبری (م310) در تفسیر (1: 21) و تاریخ (1: 2856) از یك طریق از انس؛ ابن ابی داود از چهار طریق از انس (مصاحف20-21)؛ ابن ندیم از قول یك نفر ثقه (فهرست 27 تجدد 43 مصر) نقل میكنند. بدین ترتیب از ده طریق نقل شده كه بیشتر به انس بن مالك میرسد. دانی (م444) (مقنع 4) و ابن ابی داود كاملتر از بخاری نقل كردهاند. طبری جزئیات بیشتری از كار زید میدهد. بعدیها نیز تكرار همانهاست. مثلاً ابوشامه نقل خود بخاری است (المرشد الوجیز 49-51)، سخاوی حدیث سوم ابن ابی داود (مصاحف 19-20) را به خلاصه آورده و اختلاف قرائتی را كه حذیفه در میان لشكریان دیده بود یكی از علل اقدام عثمان میشمارد. (جمال القراء 64) در صورتی كه ابن كثیر تنها علت اقدام عثمان را حركت حذیفه میداند (فضائل القرآن 19) و خبر را به اختصار نقل میكند. این روایت از نظر تاریخ گردآوری و انگیزهی عثمان اهمیت خاصی دارد كه باز مورد بحث قرار میگیرد.
6. فضائل القرآن3.
7. تفسیر طبری1: 21، مقنع دانی4.
8. مصاحف18، 19.
9. فتح باب (در بند قفقاز در سال 22 هجری (طبری1: 2663) و صلح حذیفه یا آذربایجان نیز در همین سال بوده است (طبری1: 2806). ارمنستان نیز از سال 18 یا 20 مورد حمله بود و در 32 كاملاً مطیع مسلمانان شد. (فتوح بلاذری193-212، كائتانی 4: 50-53 و 7: 4-453).
10. طبری1: 6-2085.
11. ایضاً 1: 2856.
12. فتوح الاسلام لبلاد العجم 138-144.
13. فتوح البلدان 234-235 یا 201 مصر 1959.
14. طبری1: 8-2806.
15. مصاحف سجستانی: 11 و12.
16. فتح الباری9: 13-14.
17. ایضا 9: 15.
18. اتقان1: 210.
19. ارشاد الساری 7: 534.
20. مصاحف24، ابوشامه58.
21. مصاحف23، ابوشامه 59.
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم